« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۳۱۷۶۱
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
✍استاد جهانگیر ایزدپناه:
یکی از میراث های بیشمار ایرانیان زبان و گویش های گوناگون آنها از جمله زبان لری وگویشهای مختلف آن است که در این نوشته به بعضی از واژگان آن می پردازیم.
پایگاه خبری آوای رودکوف -جهانگیر ایزدپناه:یکی از میراث های بیشمار ایرانیان زبان و گویش های گوناگون  آنها از جمله زبان  لری  وگویشهای مختلف آن است که در این نوشته به بعضی از واژگان آن می پردازیم.

اگر بپذیریم که زبان واسطه ارتباط بین افراد یک خانواده،گروه یا اجتماع بزرگ است،از این نظر می توانیم  لری را هم زبان بنامیم و هیچ مغایرت مفهومی هم ندارد. 

زبانها ،گویشها ولهجه ها بر اثر عوامل مختلف امکان تبدیل شدن به همدیگر را دارند. لهجه با گویش متفاوت است .گفتگوهای دو لهجه شیرازی و اصفهانی برای همدیگر و همچنین  فارسی زبانان قابل فهم است ، اما درک گفتگوی دو گویشگراز دو زبان متفاوت برای همدیگر بدون استفاده از زبان مشترک واسطه (فارسی)آسان نیست تفاوت لهجه وگویش علاوه بر ریشه ها در همین نکته هم هست .ضمنا فهم گفتاریک شخص با هر لهجه ای برای یک فارسی زبان اسان است ولی زبان و گویش های مختلف چنین نیست .

ایرانیان  ازقدیم در کنار زبان رسمی،  گویشهای وزبانهای غیر رسمی مختلفی داشته اند که زبان لری یکی ازآنها می باشد .  لری دارای منشا زبان ایرانیان قدیم  است و بدرستی معلوم نیست از کی در کنار زبان رسمی وجود داشته است. چون ریشه قومی – نژادی راهم با خود دارد بنابراین احتیاج به تاریخ و ریشه یابی  قوم یا نژادلرها را دارد که از عهده این مقال بر نمی آید و بحث دیگری را می طلبد. ولی می توان گفت پیش از پیدایش زبان فارسی نوین وجودد داشته که بعدا ار فارسی نوین هم تاثیر پذیرفته و بواسطه گسست جغرافیایی و جدایی اجتمائی به گویش ها یا لهجه های مختلف لرستانی،بویراحمدی،بختیاری،لکی،ملایری،و ایلامی و…. تقسیم گشته است  .گرچه اشتراک و فهم متقابلی از گفته ها بین آنها وجود دارد ولی بمرورزمان بر اثرگسست جغرافیائی به گویش ها یا شاخه های متفاوتی تبدیل گشته اند . در این بین،اجتماعی از آنها که از نظر جغرافیایی و در هم آمیختگی به هم نزدیک اند ،نظیر بختیاریها و وکهگیلویه  وبویراحمدی ها وممسنی ها اشتراک بیشتری دارند . زبان  لری بطور عام و اولیه آن گویشی است که پیش از پیدایش زبان فارسی نوین نیز وجودداشته است. چون  لری زبان گفتگویا محاوره بین خانواده، گروه اجتماعی یا قوم خاصی است به دلایل مختلف کمتر از زبان فارسی نوین با زبان عربی درآمیخته است،بنابراین لری و دیگر زبانها و گویش های ایرانی واژه ها و اصطلاحاتی را با خود حفظ و به ارمغان آورده اند که در زبان پارسی نوین کمتر جای دارد و یا کاربرد چشمگیری ندارند.

در مورد اینکه آیا لری ،کردی، بلوچی و.... زبان اند یا گویش دو نظر وجود دارند  یک نظر اینکه وقتی  که دو  گویش ور(مثلا یک بلوچ با یک لر)  بدون زبان واسطه (فارسی) گفته های همدیگر را در ک نکنند آنها دارای دوزبان اند ویکی لری ودیگری بلوچی. 

 نظر دیگری هم هست که معتقد است  اگر زبان  غیر رسمی  وخط نداشته وشفاهی باشد وزبان علمی ومکتوب و... نباشد زبان نیست گویش است .

از نظر ماهیت امر تفاوت چندانی بین نامیدن زبان یا گویش لری وجود تدارد.با این اوصاف بنا به نظر اول لری کردی وبلوچی و... زبان اند اما بنا به نظر دوم لری وکردی وبلوچی و.... گویش اند. 
 
همانطور که قبلا نیز بیان شد زبان پارسی با درآمیختگی نسبتا زیاد با زبان عربی تبدیل به زبان رسمی و اداری ایران گشت و فارسی نوین نامیده شد اما  زبانها غیر رسمی وگویش ها به دلایل مختلف به خصوص به علت این که زبان محاوره یا گفتگو بوده و سینه به سینه گشته و میراث پارسی میانه و حتی ممکن است فراتر از آن زبان ایزانیان باستانی را با خود حفظ کرده یاشند ، به همین دلیل و دلایل دیگر می توان بگوییم که زبانها و گویش ها از جمله زبان  لری از زبان سراسری یعنی فارسی نوین تاثیر پذیرفته ولی گویشی از زبان فا رسی نوین نیستند بلکه گویشی از زبان قدیم ایرانیان می باشند، گرچه دور از انتظار نیست که به دلیل رشد ارتباطات و گسترش روز افزون رسانه های عمومی دچار تغییر و تحول تدریجی گردند . بر اثر تغییر و تحولات گویش ها هم مانند زبان ها می توانند تغییر یابند ، به روز و مدرن شوند اما نه به وسیله ورود بی رویه و سیل آسای واژگان وارداتی و تجدد نمایی دروغین که به این میراث گرانبها صدمه وارد آورد، بلکه معادل یابی واژه های جدید که تا حد امکان پاسخگوی تغییر و تحولات باشد لازم است  . هیچ زبان و گویشی تا زمانی که عملکرد و متکلمین خود را دارد از بین نمی رود و به عمر خود ادامه می دهد . البته تغییر در زبان هاو گویش ها خیلی آهسته صورت می گیرد که به ندرت در یک نسل قابل مشاهده است ولی تغییر و تحول در زبان ها و گویش ها آنچنان است که غالبا می فهمیم که نسل های قبل و بعد از ما به صورت نسبتا متفاوتی صحبت می کنند .

زبان یا گویش هایی نظیر لری چون زبان مکتوب نبوده و به شکل محاوره ای( –شفاهی ، گفتاری) رایج بوده بنابراین برای سهولت کار و خلاصه گویی بخشی از حروف را حذف کرده که این خود از ویژگی های محاوره یا گفتگوی شفاهی می باشد حتی در زبان مکتوب فارسی نوین هنگام صحبت کردن کلمات ” می توانی ” ، ” می خواهی ” ، ” می شود ” و … را به شکل "میخوای” ، "میتونی” ، "میشه” و … به کار می برند تا چه برسد به گویش ها که همیشه به شکل شفاهی بوده نه مکتوب .

مکتوب بودن زبان خود وسیله ای است برای جلوگیری از پراکندگی و سر و ته زدن زیاد کلمات ، امری که گویش ها از آن بی بهره اند همین غیر مکتوب بودن آن هاست.

 لری واژه های بیکرانی دارد که برای زبان فارسی ناشناخته است  و در ضمن قواعد و افعال خاص خود را دارد . گویش لری کهگیلویه و بویر احمدی به علت هم جواری با قشقایی و خوزستان بعضی از واژه ها را از آن ها  گرفته  است.دیگرگویشهای لری هم از همسایگان خود تاثیر پذیرفته اند.همه گویشهای لری از منشا اولیه مشترک برخوردار بوده وگویش یک قوم واحد بوده اند.امابعد بعلت گسستهای اجنمائی –جغرافیائی تغییراتی یافته اند .

 با مراجعه به متون ادبی و فرهنگ لغات  در مییابیم که ریشه بعضی از کلمات لری و یا اشتراک آن ها با بعضی از گویش های دیگر ایرانیان   واژه هایی هستند که ما به سادگی از کنار آنها می گذریم ولی می بینیم که جایگاه رفیعی در شعر و ادبیات گذشته ایرانیان داشته و میراث ارزشمندی هستند.

 اما در مورد واژه های حمع آوری شده توسط من وبرادرم فرامرز ایزدپناه ومنتشره در سایت ارزشمند آوای رودکوف وشرح ونقدهای وارده به  این واژه ها  توضیحاتی لازم است که باید عرض کنم  :

1-- ادعای کامل بودن این واژه ها را نداشته ونداریم قصدمان شروع کار وانگیزشی برای دیگر علاقمندان به این امر بود که همت گمارند ودر این راه تلاش کنند.

2—این واژه ها از حروف الف تا م  هستند ومتاسفانه اوراق حروف و ن ه ی  نزد من گم وگور شد  که فرصت پیگیر آنها نشد. ضمنا این واژه ها احتیاج به آوانگاری داشتند .این کوتاهی مارا ببخشایید.

3-لرستانی ها، لک ها  خیلی از مردم بنادر جنوب،بختیاری ها ،ایلام ،حتی منطقه بزرگی در کشور عمان  ودیگرکشورهای همسایه  ، بخشی ازاستان مرکزی وهمدان و.....  لر تبار اند که بر اثر جدایی جغرافیایی وتاثیر زبان همسایگان  گویشها ی مختلفی دارند اما همه لرتبار ودارای زبان مشترک اصلی یعنی  لری اند.

4—در مورد   کلیچ یا چلیک به معنی انگشت هردو کاربرد دارند . خود مردم کهگیلویه وبوبراحمد هم گرچه زبان مشترک دارند اما اختلاف گویش ولهجه هم دارند و واژه ها را به شکل مختلفی بکار میبرند.

5- این واژه گان منتشره  وازگان رایج در استان  کهگیلویه وبویراحمداست وبیشتر واژه گان مربوط به   بخشی از حومه دهدشت وبویراحمد است. 

که ممکن است از نظر دوستان بختیاری  یا مناطق دیگر  اشتباه بنظر برسند درصورتیکه  اشتباه نیستند بلکه  اختلاف گویشی در مناطق مختلف است.

6—آربیز  مخفف آرد بیز(آرد+بیز) است همان الک فارسی است .

7—واژه هایی مثل مجله ونشریه وهفته نامه و... معادل لری ندارند. و معادل سازی که لزوم پیشرفنت وبه روز شدن یک زبان است صورت نگرفته است .بنا براین هما ن نامها وارد زبان لری  شده اند وبکار میروند.

8— اوریشم  در لری هم بجای آویشن کار برد دارد هم برای پارچه ابریشمی.

9—تبیزه یا تویزه یا طویزه در لری به معنی آب کش نیست بلکه  طبق مانندی است که با برگ نخل یا ساقه نازک درختچه ها بافته میشد و برای نگهداری نان از آن استفاده میشد . معمولا میگفتند طویزه نونی.  در بهبهان هم زیاد بود.

10—به خفاش " شو پرک" میگفتیم یعنی پرنده ای که شب می پرد یا پرواز میکند ترکیبی از  شو به معنی شب  +پرک به معنی پریدن یا پرواز کردن. . گاهی در بعضی مناطق به پرستو ها  هم شو پرک  می گفتند .

11—سفی  یا اِسپی  در مناطق مختلف وگویشهای محتلف  همان معنی سفید داشت.

12- در زبان  لری  حیطه وسیعی برای نامگذاری رنگ و اندازه گوش  حیوانات مختلف وجود دارد که در زبان فارسی نیست .  یرای میش کال ،سیسار ،کو ،بور برای  الاغ ها سوز ،گزه،سهره،دیوه ، برای بزها  کری ،کربل ،هلی َ، شکری ، انارک،تال ،سه بل ،کربل،الوس و... برای اسب ومادیون سرخن ،قزل کهر ،کو،بور ،برای گاوها رش،تهه،پیسه،زرد ،سه و....      حتی برای سنین مختلف حیوانات اسامی خاصی دارد. 

13- سِر کو نوعی هاون چوبی است  با دسته چوبی تقریبا کلفت برای برنج کوبی یعنی جدا کردن پوسته از برنج همچنین برای کوبیدن کشکها ودرست کردن آو کشکی و....
با ظرافت خاصی این هاون را ازکنده درخت  درست میکردند  توی کنده را خالی میکردند به شکل استوانه ای که دهنه آناز ته آن گشاد تر است .

14—تال  به بزی میگفتند که  موهاش شبیه رنگ فیلی روشن باشه . همون رنگ در میش واسب ومادیان  کو نامیده می شد.
به آدم پیر با موهای جو گندمی ومایل به سفید میگفتند  پیا سر تال یعنی مرد سرتال .

15—بعضی واژه گان ترکی هم وارد لری شده اند که معلوم نیست از زمان صفویه وقزلباشها وارد لری شده اند یا از ترکان قشقایی همسایگان ما وارد لری شده اند یا هردو . مثل" قره جُل" پوشش مخصوص اسب ومادیان و....

16—بعضی وازگان لری هم با تغییرات آوایی ومخفف سازی از فارسی اصیل قدیم گرفته شده اند مانند اَسَوُل  که همان یساول یا نگهبان گرز بدست قدیم است. یا پسین به معنای عصر که هنوز هم زرتشتیان ایران به عصر پسین میگویند. یا واژه زیبای  پسآرا  به معنی عاقبت  و.. صدها کلمه دیگرکه در فارسی نوین یافت نمی شوند.. 

زبان لری افعال  خاص خود را دارد مثل ور فراهس ،وهریچهس. واسم مفرد گو  جمع آن  گویل  یا ککا ککایل و.....صدها نکته وظرایف در زبان لری هست که بحث وتحقیق طولانی را می طلبد.

بیشتر بخوانید:
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
پر طرفدار ترین