« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۱۳۷۳۸
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۵
یاداشت-علی تقوی/روزنامه نگار
همسطح شدن هویت ملی با هویت‌های قومی ومذهبی در سال‌های اخیر، باعث شده است که رابطه تعاملی میان هویت ملی و هویت‌های اجتماعی به رابطه کشمکش‌آمیز و حذفی تبدیل شود.
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،

علی تقوی- روزنامه نگار
- هر تعریفی که از منافع ملی صورت گیرد، عنصر یکپارچگی سرزمین، یکی از مهم‌ترین و حتمی‌ترین عناصر آن است و این یکپارچگی، با هویت ملی در یک واحد سیاسی شکل می‌گیرد. سخت جانی و تداوم هویت ملی ایرانی در فرایند تاریخ، ایران را تبدیل به یک کشور منحصر به فرد کرده است. هرچند این جان‌سختی تضمینی برای عبور از چالش‌های هویتی در فرایند پر فراز و نشیب زمان نیست. هویت‌های اجتماعی به دلیل ماهیت متکثرشان گاهی موجب بروز تنش‌هایی در درون خود می‌شوند، ولی مهم آن است که این هویت‌ها از سطوح اجتماعی به سطح ملی کشیده نشوند. همسطح شدن هویت ملی با هویت‌های قومی ومذهبی در سال‌های اخیر، باعث شده است که رابطه تعاملی میان هویت ملی و هویت‌های اجتماعی به رابطه کشمکش‌آمیز و حذفی تبدیل شود. این در حالی است که در طول تاریخ هویت‌های اجتماعی به معنای انکار هویت ملی در میان ایرانیان و نفی کننده احساس وابستگی به جامعه بزرگتر ایران نبوده است. هویت‌های قومی، دینی، محلی و هویت ایلی را میتوان از این نوع هویت‌ها نام برد. ولی این نگاه تعاملی بین هویت‌های اجتماعی و ملی، در چند دهه اخیر جای خود را با نگاهی حذفی عوض کرده است.

استفاده ابزاری نظام پهلوی از مسئله هویت ملی به شکل افراطی باعث بروز تفریط در دوران پس از انقلاب 57 شد و به تدریج نگاهی به هویت ایرانی پیدا شد که دین را محور قلمداد کرده و جنبه‌های دیگر آن را کم‌بها یا به‌کلی نادیده گرفته است. بر اساس این دیدگاه منابع و سرزمین ایران و نیروی انسانی آن به ابزاری برای آزادی ملل اسلامی تبدیل شده وبر اصالت امت بر ملت تاکید می‌شد.هویت قومی یکی دیگر از هویت‌های اجتماعی است که در سال‌های اخیر به پدیده اختلاف برانگیز در جامعه ایران تبدیل شده است. البته پدیده‌های اختلاف برانگیزی چون مذهب زبان و نژاد به مرور زمان وتحت تاثیر دگرگونی‌های محیطی در بخش‌های جمعیتی خاصی نفوذ کرده است. هر چند این اختلافات تحت تاثیرعواملی بسیار کهن چون فرهنگ میراث سیاسی در زبان فارسی وآیین ورسوم ایرانی تاکنون خلل چندانی برهمبستگی میان بخش‌های گوناگون جمعیتی وجغرافیایی کشور وارد نساخته است.

سیاست‌گذاران در سال‌های اخیر به جای در پیش گرفتن نگرش اصلاحی، دیدگاه‌های انقلابی و تخریبی در پیش گرفته‌اند و پیامدهای آن نفی ملت و ملیت در ایران و اصالت دادن به هویت‌های اجتماعی قومی و مذهبی به جای هویت ملی است. نتیجه چنین نگرشی، چیزی جز درهم‌ریختگی، بی‌ثباتی و وارد آمدن هزینه‌های سنگین بر سر ایران به عنوان یک موجودیت سیاسی و گسترش کشمکش اجتماعی میان اقشار و مناطق گوناگون کشور نیست.

دکتر حمید احمدی در مقاله «دین و ملیت در هویت ایرانی»این مسئله را به طور کامل با رهیافت تاریخی مورد برسی قرار داده‌اند و به سیاست‌های ناموزون نخبگان سیاسی نظام و آثار و پیامدهایی که این سیاستگذاری‌ها برجامعه ایران خواهد گذاشت اشاره داشته‌اند. ایشان گسترش بحران هویت در میان نسل جوان ایران را باعث جدایی این نسل با تاریخ و میراث فرهنگی ایران می‌داند و بى‌توجهى نسبت به عنصر ملى هویت ایرانى برای همه اقوام ایرانى را دلیل جذب این بخش، توسط بنیادگرایی افراطی و فراملی قومی می‌دانند. رشد احساسات اسلا‌م‌گرایانه در میان بخش‌هایى از اهل سنت ایران باعث گسترش ارتباطات آنها با کشورهاى حامى‌بنیاد گرایى اسلا‌مى‌افراطى شده و بدین‌ترتیب باعث مى‌شود تا هویت فراملى بنیادگرایى را بر هویت ملى ایرانى خود در اولویت قرار دهند.

درگیر شدن ایران با بازیگران عمده نظام جهانى به دلیل در پیش گرفتن اهداف ارزشى و فراملى درسیاست خارجى یکی دیگر از پیامدهای نگاه تقلیل‌گرایانه به هویت ملی است. با داشتن سیاست‌هاى خارجى فراملى مبتنى بر ارزش‌هاى ایدئولوژیک و دینى نمى‌توان به درستى به هدف توسعه اقتصادى، تامین امنیت ملى و حتى حفظ نظام سیاسى نیز دست یافت. سیاست‌هاى فراملى دینى باعث رویارویى بانظام بین‌الملل و وارد آمدن لطمات جبران ناپذیر برمنافع ملى در ابعاد اقتصادى، فرهنگى وسیاسى آن مى‌شود. طبیعى است که اعمال فشارهاى بین‌المللى و منطقه‌اى علیه ایران، باعث عقب‌ماندگى اقتصادى کشور، به دلیل نبود سرمایه‌گذارى خارجى و تحریم‌هاى بین‌الملى شده تا خطرات امنیتى مهمى از جانب رقبا و دشمنان منطقه‌اى متوجه کشور شود و تمامیت ارضى ایران را به دلیل مداخلا‌ت خارجى به مخاطره افکند.

هویت تنها یک مقوله اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی نیست، بلکه اساس و بنیان امنیت ملی است. به طوری که تمامی برنامه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور حتی اگر به درستی هم تدوین شود ، بدون وجود «هویت ملی» دچار چالش شده و ناکام می‌ماند. رسانه‌ها و دستگاه‌های آموزشی که برنامه‌ریزان هویت ملی هستند، رویکردی غیر مسئولانه به این موضوع داشته و نه تنها هویت ملی ما را تقویت نکرده‌اند بلکه با به غفلت بردن جوانان در دستگاه آموزش، همبستگی ملی را کاهش، و به مخاطره انداخته‌اند. تاکید بر تدریس زبان‌های فروملی قومی در مدارس، باعث بیگانگى بخش‌هایى از نسل جوان ایرانى با زبان فارسی که مهم‌ترین عنصر یکپارچگی هویت ملی است، خواهد شد و رشد گرایشات قومى‌ باعث شکل گیرى هویت‌هاى قومى‌ فروملى و مخالفت با وحدت ملى ایران مى‌شود. افراط‌گرایى دینى محصول چنین نگرش و اقداماتی است که افزایش جریان‌هاى قوم‌گریانه فرامرزى را در پی خواهد داشت.در میان نخبگان سیاسی نیز باور برآن است که هویت ملی مربوط به یک دولت یا حتی یک حکومت است. به نحوی که سیاسیون، آن را تبدیل به یک مقوله جناحی کرده و در انتخابات مختلف از آن خرج می‌کنند. از طرفی برخی روشنفکران ما با نگاهی تقلیل‌گرایانه، اصل هویت ملی را انکار می‌کنند.این در هم شکستگی و پیامدهای منفی ناشی از گسست‌های هویتی و راه حل‌های تخریبی، از این واقعیت ناشی می‌شود که جامعه به عنوان یک کل و جریان مستمر برخوردار از گذشته، حال و آینده، نمی تواند به طور ناگهانی گذشته و اکنون خود را کاملا دور نهد و طرح کاملا نوینی را که اجتماع با آن چندان مانوس نیست، به عنوان طرح هویتی و راهنمای عمل و سیاست‌گذاری‌های خرد وکلان دراندازد.

خارج کردن هویت ایرانی از هسته سخت فرهنگی ایران، که موجب یکپارچه‌سازی کشور و جلوگیری از افتراق در جامعه شده است می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری بر فرهنگ، هویت و منافع واقعی ملی وارد کند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: