« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۱۴۳۱۲
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۵
شعر-منصور نظری
تقدیم به شهید سرافراز مدافع حرم علمدار حضرت زینب (س) شهید مرتضی عطایی با نام فاطمی " ابوعلی" که در لاذقیه سوریه و در محاصره تکفیری‌ها به شهادت رسید.
پایگاه خبری آوای رودکوف: منصور نظری شاعر انقلابی کشورمان تازه ترین سروده خود با عنوان «ما را ز گِل بلا سرشتند – دیوانۀِ کربلا نوشتند» را تقدیم نموده به شهید سرافراز مدافع حرم علمدار حضرت زینب (س) شهید مرتضی عطایی با نام فاطمی " ابوعلی" که در لاذقیه سوریه و در محاصره تکفیری‌ها به شهادت رسید.

بسم رب الفاطمه، عشق علی
«ما را ز گِل بلا سرشتند – دیوانۀِ کربلا نوشتند»
تقدیم به شهید سرافراز مدافع حرم علمدار حضرت زینب (س) شهید مرتضی عطایی با نام فاطمی ” ابوعلی” که در لاذقیه سوریه و در محاصره تکفیری‌ها به شهادت رسید
بر تارک شب نشسته مَه مست – مشک و علم عاشقانه در دست
 رگ کرده قمر به نذر نِشتر – لب کرده ز بادۀِ عطش تر
پوشیده به تن ردایِ خون را – نوشیده به جان میِ جنون را
بی‌دست و سر و هزار پاره – تصویر خدا به استعاره
 از شرم نگاه او دل آب – در وادی گریه گشته بی‌تاب
از بادۀِ سرخ کربلا مست – بی‌پا و سر و قلم شده دست
ساقیِ شراب و بادۀِ دوست – این بزم به خون نشستۀِ اوست
بر نیزه به شب قمر روان است – خون جاریِ چشم ارغوان است
این کرب و بلایِ عشقِ یار است – این اول راه انتظار است
در مُلکِ دل قبیلۀِ یاس- سلطان وفا و عشق، عباس
عباس شکوه نام مرد است – ساقیِ شراب نابِ دَرد است
آیینۀِ روی حضرت دوست – شاهنشه ملک عاشقی اوست
سر داده به دار عشق، عباس – خونین‌جگر دمشق، عباس
عشق است و جنون علم به دوشی – از جام بلا شراب‌نوشی
در شهر دمشق و وادیِ آه – خون می‌چکد از رُخِ سحرگاه
تنها و غریب و بی‌کَس و یار – زینب شده در بلا علمدار
در شام بلا دوباره جنگ است- در ساغر زینبی شرنگ است
در جنگ دمشق و فتنۀِ شام – کفر آمده کینه‌جوی اسلام
یک‌بار دگر حسین تنهاست – لب‌تشنۀِ جرعه یاریِ ماست
یک‌بار دگر عقیلۀِ عشق – آواره و خون‌جگر پیِ عشق
 بر شیعه بلا خلاص، هرگز – پایان سرشکِ یاس، هرگز
ما شیعۀِ آل مرتضاییم – سرمست ز بادۀِ رضاییم
عباس علم به دوش ماییم – دریای پر از خروش ماییم
ما مست ز بادۀِ الستیم – در بزم بلا به خون نشستیم
از نسل ابوذریم و عمار – جان کرده فدای حضرت یار
با فاطمه عهد عشق بستیم – ما پهلوی خود چو او شکستیم
در مسلخ عشقِ حضرت دوست – بی‌پاوسر آمدن چه نیکوست
پرپر شده لالۀِ به دشتیم – ما کشتۀِ عشق یار گشتیم
ما عهد بلا به خون ‌نگاریم- مردان همیشه سر به داریم
ما تا ره کربلا گرفتیم – از سوز عطش جلا گرفتیم
در مقتل عشق ما قتیلیم – در باب حماسه بی‌بدیلیم
 ما فاطمه را علی پرستیم – عباس علم گرفته دستیم
ما را ز گِل بلا سرشتند – دیوانۀِ کربلا نوشتند
سرمست شراب ناب عشقیم – عباس عقیلۀِ دمشقیم
به امید ظهور حضرت یار
۳۱ شهریور ۱۳۹۵ – منصور نظری
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: