« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۱۷۷۲۸
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۹
گزارش/ زهرا داوودی
خانواده ای هستند که پدرشان در زندان است و حکم جلب مادرشان نیز به دلیل بدهی صادر شده است، اکنون چهار فرزندشان مانده اند که با وجود استعداد زیاد اما درس را رها کرده اند و برای نجات پدر و مادر خود را به آب و آتش می زنند.


پایگاه خبری اوای رودکوف - زهرا داوودی : گاهی هستند افرادی که در اثر یک اتفاق ناخواسته و یا بدشانسی دچار مشکلاتی می شوند  که پایشان به زندان باز می شود.

برخی هستند که برای مبالغی بسیار ناچیز در زندان هستند و برخی نیز برای مهریه همسرش، تصادف، بدهکاری و اتفاقات دیگر مجبور هستند که در زندان باشند اما در این میان خانواده هایشان نیز هستند که دچار مشکلات فراوانی می شوند و برای نجات پدر یا مادر زندانی شان تلاش می کنند.

سخت است که در سن جوانی، نوجوانی و یا هم کودکی پدرت به زندان بیافتد و کاری از دستت برای نجاتش برنیاید در این حالت هم بچه های خانواده و هم مادر خانواده دچار شک های عصبی و بیماری های اعصاب می شوند، یک نفر به زندان افتاده اما یک خانواده از بین رفته اند.

گزارشی که در زیر می خوانید وضعیت ناراحت کننده یک خانواده را نشان می دهد که پدر خانواده در زندان است و خانواده اش در وضعیت بسیار بدی زندگی می کنند به گونه ای که حکم جلب مادر نیز صادر شده است.

پدر این خانواده در گذشته برای راه اندازی یک کارگاه مبلغ 70 میلیون تومان تسهیلات قرض گرفته است به امید آن که بعد از رونق کار قرض ها را پرداخت کند اما روزگار بر خلاف فکرهایش گذشت و این کارگاه که قرار بود نانی برای زن و بچه اش بیاورد نان که نیاورد او را نیز به زندان انداخت.

کارگاه بلوک زنی را راه اندازی کرد اما در اثر نداشتن مدیریت و کم شانسی ورشکست شد و اکنون 70 میلیون تومان بدهکار است و به مدت سه سال است که در زندان به سر می برد.

مادر خانواده نیز برای همین کارگاه بلوک زنی نیز دو وام 10 میلیون تومانی به اسم خودش گرفته است اما بعد از ورشکست شدن کارگاه هم مادر و هم پدر گرفتار شده اند اکنون پدر در زندان و است و مادر با بیماری اعصاب اما حکم جلبش صادر شده است.

مادر خانواده دو وام 10 میلیون تومانی گرفته است که به دلیل عدم پرداخت اکنون این دو وام با سود 50 میلیون تومان شده است و باید پراختش کنند.

این پدر و مادر چهار فرزند دارند حال باید دید در این اوضاع و احوال پدر و مادر بچه هایشان چه حالی دارند و چه کاری انجام می دهند.

مادر خانواده می گوید چهار فرزند دارم سه پسر و یک دختر، دختر بزرگم تازه فارغ التحصیل شده و کارشناسی الکترونیک را با معدل 19 تمام کرده است یکی از پسرهایم معلول است و از ناحیه دست چپ تا ارنج قطع است.

این مادر که معلوم بود بیماری اعصاب دارد و مدام یک تسبیح را در دستانش تکان می داد گفت: زندگی مان نابود شده است یکی از پسرهایم بعد از این مشکلات عصبی شده است و اکنون بخاطر فشارهایی که در زندگی داریم بارها اقدام به خودکشی کرده است.

دستش باید تا بالای آرنج قطع باشد تا زیر پوشش قرار بگیرد

یکی دیگه از پسرهایم معلول است و تا آرنج دست چپش قطع است.

پرسیدم پس زیر حمایت بهزیستی هستید؟

در جوابم گفت نه دست چپ پسرم تا یک یا دو سانت زیر آرنج قطع است وقتی رفتیم بهزیستی که آن را تحت پوشش قرار دهد می گویند باید تا بالای آرنج قطع باشد در حالی که تنها چند سانت زیر ارنج است.

مادر حال و روز خوبی نداشت برای ادامه گزارش به سراغ دختر خانواده رفتم.

پریوش گفت یک سال است که با معدل 19.1 فارغ التحصیل شده ام قصد داشتم ادامه دهم اما به دلیل شرایطی که در خانواده ام وجود دارد منصرف شده ام و اکنون دنبال کار هستم .

معدلش را که گفت مطمن شدم باید با برادرانش استعداد خوبی داشته باشند پرسیدم برادر هایت چقد درس خوانده اند گفت: یکی از آنها راهنمایی است و دیگری ترک تحصیل کرده است اما داداشم که متولد 73 است بدون اینکه کلاس رفته باشد زبان انگیلسی را صحبت می کند طرح ها و نقاشی هایی می کشد که اگر ببینی فکر می کنی یک طراح ماهر انها را طراحی کرده است در کارهای الکترونیک خیلی وارد است و هر چیزی که به او بدهی برایت درست می کند.

پرسیدم اکنون هزینه و مخارج زندگی تان را از کجا می آورید؟

در یک جایی نگهبان هستیم حقوق نمی گیریم اما همین که سرپناهی داریم و در آن شب را صبح می کنیم بازهم خداراشکر می کنیم همه یارانه ما برای وام پرداخت می شود و حتی یک ریال آن به خانه نمی آید و مستقیم برای وامی که قبلا گرفتیم پرداخت می شود.

پریوش ادامه داد: گاهی نانی هست و گاهی نیست برادرهایم گاهی کارگری می کنند و خرجی یکی دو روز را می آورند گاهی هم کارگری پیدا نمی شود و بیکار هستند.

پریوش که نگاه غمگینی داشت گفت: خودم دنبال کار می گردم کاری که بتوانم وضعیت خانواده ام را سر و سامان دهم هر چند با این پولها نمی توانم پدر و مادرم را از زندان نجات دهم.

بدهی 120 میلیون تومانی در اثر یک بدشانسی

او می گفت: پدرم 70 میلیون و مادرم 50 میلیون بدهکار است با کارگری که یک روز هست و یک روز نیست همین که بتوانیم شکممان را پر کنیم شاه کار کرده ایم چه برسد به اینکه پدر را از زندان آزاد کنیم.

خانواده ای بی پناه و دختری که برای آینده اش آرزوهای زیادی داشت پسرهایی که با وجود داشتن استعداد اما شرایط اجازه نداد رشد کنند و به هدف واقعی شان برسند.

این خانواده سختی های زیادی کشیده اند و بارها اشک همدیگر را دیده اند اشک مادر را در خلوت دیده اند ناله ها و گریه های شبان همدیگر را شنیده اند اگر مادر نیز به زندان بیفتد حال و روز این چهار فرزند چه می شود.

چرا ازدواج نمی کنی؟

قبلا عقد کردم اما چون که نامزدم معتاد بود جدا شدم اکنون نیز تنها به فکر برادرهایم هستم و فعلا قصد ازدواج ندارم.

پریوش خودش را فدای خانواده کرده است او می ماند که همدرد و مونسی برای  مادر و تکیه گاهی برای برادرهای کوچکش باشد.

به فکر وامی دیگر برای پرداخت بدهی هایتان نبودید؟

چرا از ستاد دیه تقاضای وام کردیم و قبول کردند وام بدون سود به ما بدهند اما به ازای هر 10 میلیون تومان یک ضامن می خواهد و یا هم سند می خواهند که ما هیچ کدام را نداریم.

با شرایطی که خانواده من دارند کسی ضامن نمی شود پدرم 50 سال دارد طاقت زندان بودن را ندارد کاش می مردم و ناراحتی پدر  و مادرم را نمی دیدم.

سه سال است که پدرم زندان است دیدن این صحنه ها نه تنها برای من بلکه برای برادرهایم نیز دردناک است پدری که باید باشد اما نیست شاید دیگر هیچوقت ازادی اش را نبینم شایددیگر هیچگاه صدایش را در خانه نشنویم.

برادرم بدون رفتن به کلاس زبان انگلیسی صحبت می کند

یکی از برادرهایم بعد از زندان شدن پدرم دچار بیماری اعصاب و روان شد و اکنون حال خوبی ندارد نمی دانم باید چه کاری انجام دهم که بتوانم پدرم را به خانه باز گردانم.

پدرم بخاطر هفتاد میلیون در زندان است و مادرم نیز بخاطر گرفتن بیست میلیون که اکنون 50 میلیون شده است حکم جلبش صادر شده است.

پریوش تمام مشکلات خانواده اش را گفت و سکوت کرد درست است به راستی دیدن پدرت در زندان و ناراحتی مادرت و ترس از اینده هر فردی را از پای در می آورد اکنون بار زندگی بر دوش پریوش 25 ساله و مادرش است.

شاید پرداخت این کبلغ کمی سخت باشد اما گاهی اگر همه افراد  دست به دست هم بدهند  می توانند مشکل سخت تر این را نیز حل کنند یک پدر را به اغوش خانواده بر گردانند.

نبود پدر تا کنون ضربه های زیادی برای این خانواده داشته است ممکن است آینده ای سخت تر را تجربه کنند.

پسری که با وجود استعداد زیاد اما اقدام به خودکشی کرده است دختری که با معدل 19 درس را رها کرده و دنبال کار می گردد که مرهمی بر درد های مادر و پدر شود.

اگر فردی خیری قصد کمک به این خانواده را داشته باشد می توان با شماره 09367154389 تماس بگیرد.

گزارش و عکس:زهرا داوودی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: