« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۱۹۵۱۴
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۹
گزارش /زهرا داوودی
تحمل شیمی درمانی برای زهرا سخت است این را از حرف هایش متوجه شدم که گفته بود: خیلی درد دارد و دیگر دوست ندارم شیمی درمانی کنم.
پایگاه خبری آوای رودکوف-زهرا داوودی ؛تازه ترین گزارش خود را به زهرای 12 ساله اختصاص داد که درد و رنج شیمی درمانی و بیماری سرطان رمق را از او گرفته است .

این خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در آخرین گزارش خبری خود نوشت:ز هرا دختر 12 ساله یاسوجی است که از سال 92 به سرطان خون مبتلاست بیماری که خانواده زهرا سعی کرده اند از دختر 12 ساله شان پنهان کنند اما وقتی ابروهایش اینگونه کم پشت شده مگر می شود پنهانش کنند.

برای تهیه یه گزارش به سراغ زهرا رفتم دختر 12 ساله ای که چند روز قبل از اینکه حتی بشناسمش از طریق یکی از دوستان با او آشنا شده بودم.

یکی از دوستانم زنگ زد و بعد از احوال پرسی گفت می خواهم یه گزارش از زهرا منتشر کنی گفتم زهرا کیه بدون اینکه سوالم را پاسخ دهد گوشی را به دست زهرا داد صدای کودکانه اش را دوست داشتم حالش را پرسیدم و گفتم چند روز دیگر می آیم و می بینمت گوشی را قطع کرد.

وقتی چند ساعت بعد دوباره همان فردی که گوشی را به دست زهرا داده بود زنگ زد ماجرا را پرسیدم گفت زهرا 12 ساله سرطان خون دارد چیزی که شنیدن بسیار آزارم داد و ناراحت شدم.

یک روز  از محل کار به سراغش رفتم زهرای 12 ساله به دلیل این بیماری و شیمی درمانی هایی که انجام می دهد ابروهایش کم پشت شده و حتی پای چشمانش گود افتاده است اما لبخندی که به لب داشت چهره زیبا و کوچکش را زیبا تر کرده بود.

زهرا به دلیل بیماری که دارد از سال گذشته درس خواندن را رها کرده و دکتر گفته که بهتر است دیگر درس نخواند این برای من و شما شاید راحت باشد اما برای دختر 12 ساله ای که دوست دارد میان هم کلاس هایش باشد و شیطنت کند کمی سخت است اما چاره ای نیست باید تحمل کند.

زهرا روی صندلی نشته بود و گلی پژمرده در دستانش بود با خودم فکر کردم زهرا هم در حال پژمرده شدن است و هیچ دادرسی ندارد.

 این دختر 12 ساله از مرداد ماه سال 95 بیماری اش شدت گرفته است  شیمی درمانی می کند و داروهایی را مصرف می کند تحمل شیمی درمانی برای زهرا سخت است این را از حرف هایش متوجه شدم که گفت خیلی درد دارد و دیگر دوست ندارم انجام دهم.

هزینه های درمان زهرا در ماه های اخیر به علت شدت بیماری اش بیشتر شده است گاهی خانواده زهرا باید ماهی بیش از دو میلیون تومان خرج دکتر و درمانش کنند اما این وضعیت زمانی سخت تر می شود که پدر نیز بیکار باشد.

خانواده زهرا خانه ای داشتند اما برای هزینه درمان دخترشان آن را رهن و اجاره دادند و همه را خرج زهرا کردند و خودشان آواره کوچه و خیابان و خانه اقوام هستند طبق گفته مادر زهرا برای درمان دخترشان یا شیراز و یا تهران هستند جای مشخصی ندارند این همه سختی را تحمل می کنند که زهرا خوب  شود.

مادر زهرا می گوید بیماری دخترش خیلی پیشرفت کرده  است و تنها راه نجاتش پیوند مغز و استخوان است پیوندی که میلیون ها تومان هزینه دارد و ما دست خالی باید به فکر عمل زهرا باشیم دکتر ها گفته اند اگر عمل شود به احتمال زیاد خوب می شود.

مدارک پزشکی زهرا را نگاه کردم و عکس گرفتم زهرا هنوز نمی داند چه بیماری دارد  تحمل دردهای این بیماری برای بزرگترها هم سخت است چه برسد به زهرا که هم دختر است و روحیه لطیف داردو هم هنوز در عالم بچگی سیر می کند.

گاهی هزینه تنها یک آزمایش زهرا بیش از 2 میلیون تومان می شود که برای من و پدرش کمی سخت است این هزینه ها را تامین کنیم اقوام نیز کمک می کنند اما هر کس در این وضعیت گرفتاری های خودشان را دارند نمی توانند خیلی کمک کنند.

از زهرا پرسیدم بزرگترین آرزویت چیست اول سکوت کرد و نگفت گفتم اگر بگویی من نیز آرزویم را می گویم گفت دو ارزو دارم یکی اینکه دوچرخه بخرم و دیگری اینکه موهای سرم بلند شود گفتم مگر موهای سرت کوتاست گفت بله اما دوست دارم بلند شوند وقتی روسری اش را کنار زد از صمیم قلب ناراحت شدم.

زهرا دو برادر دارد به گفته مادرش هزینه  های متفرقه زیادی برای درمان زهرا دارند هزینه هایی که فردی که شغل خاصی ندارد قابل تحمل نیست و تامین این هزینه ها  سخت است اما این پدر و مادر باید تلاششهان را کنند چون که نمی توانند بینند جگر گوشه شان درد می کشد.

تنها راه نجات زهرای 12 ساله پیوند استخوان است  داشتم دنبال کاغذ می گشتم که زهرا اومد کنارم و گفت قرار بود آروزیت را بگویی چرا نگفتی من هم آرزویم را برایش گفتم بعد همچنان کنارم ایستاده بود کمی با هم شوخی کردیم صورت زیبای زهرا و لبخندی که بر لب داشت را همیشه به یاد خواهم داشت.

از زهرا پرسیدم می خواهی چکاره شوی گفت نمی خواهم دکتر شوم گفتم شغلی خوبی است که می توانی بیماران را خوب کنی گفت نه مهندس شدن بهتر است نمی خواهم اصلا دکتر شیمی درمانی شوم دوست ندارم.

اکنون زهرای 12 ساله برای نجات یافتن نیاز به کمک خیرین دارد خیرینی که گاهی برای اخرت خود مدرسه و یا مسجدی می سازند به خیرین سراسر کشور می گویم  اینجا در کهگیلویه و بویراحمد زهرای 12 ساله با مرگ دست و پنجه نرم می کند باید برای برخی آزمایش ها به تهران برود اما هزینه درمان ندارد.

تنها راه نجاتش پیوند مغز و استخوان است اما پول ندارد این دختر 12 ساله درد و سختی شیمی درمانی را چگونه تحمل می کند کاش هزینه درمان زهرای داستان ما هر چه زودتر فراهم شود که دیگر بزرگترین آرزویش رشد موهای سرش نباشد.

خیرین استان و کشورم ایران اسلامی می توانند دریچه امیدی برای زهرا باشند که پیوند مغز و استخوان را انجام دهد کمک به زهرا بدون شک اجر و پاداش فراوانی خواهد داشت.

کمک به زهرا هر چند هم که کم باشد اما می تواند چراغی از چراغ های زندگی اش را روشن  کندبه دلیل حفظ آبروی خانواده زهرا از آوردن فامیلی آنها خودداری می کنیم اما افرادی که قصد کمک دارند می توانند با شماره 09173438710 تماس بگیرند.

گزارش و عکس: زهرا داوودی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
پر طرفدار ترین