« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۱۹۷۶۴
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۶
جهانگیر ایزدپناه
واقعیتی استکه اصلاح طلبان حکومتی آنچه که متضمن موفقیت شان است رویگردانی مردم از اصول گرایان است واصول گرایان هم ادامه حیات خود را در ناتوانی وعدم موفقیت اصلاح طلبان حکومتی در رفع مشکلات مردم وبازگشت آنها بسوی خود باز می جویند.
پایگاه خبری آوای رودکوف-استاد«جهانگیرایزدپناه»:اتخاذ یک سیاست یا تصمیم و عمل بر پایه شناخت است . شناخت خود در روند تحولات جامعه براثر کنش و واکنش ها ، بررسی ها و عملکردها تحقق می یابد . انسان ها همیشه طالب شناخت ژرف و همه جانبه و منطبق با واقعیات بوده اند و با مطالعه و تجربه اندوزی وغور در تاریخ و ارزیابی نیروهای تاثیر گذار در جامعه به این مهم دست خواهند یافت .

اما شناخت را نباید به حال یا گذشته محدود کرد که به سیاست روزمره گی و انفعال در قبال رویدادها منجرگردد و باعث عدم توانائی درپیش بینی عملکرد نیروها وسیر حوادث و رویدادها شود وناتوانی ارزیابی توان بالقوه نیروهای کنش گر جامعه رادرپی داشته باشد .

مهم ترین کارکرد شناخت ژرف ، پیش بینی سیر رویدادها و چگونگی عمل و اهداف نیروهای موجود در جامعه است . بینش سیاسی ایجاب می کند با بررسی آنچه که در گذشته نیروها از خود نشان داده اند و هم چنین سیاست و اهداف حال آن ها بتوان عملکرد آینده آن ها را بطور نسبی پیش بینی کرد و بر پایه این شناخت ها اتخاذ تصمیم و سیاست و موضع گیری کرد .

این پیش بینی و بینش را نباید حدس وگمانی عاری از واقعیت پنداشت بلکه نوعی فرا رو بینی و آینده نگری است . این مهم مستلزم این استکه که ما در چنبره وقایع و غوغاهای حالیه و نمودهای ظاهری آن گرفتار نشویم و آینده ای فراتر از حال را هم مد نظر داشته باشیم. ضمن این که به حال می پردازیم ، با شناخت نیروها و شرایط ، دگرگونی آینده را نیز تا حد امکان در یابیم . پر واضح استکه آینده از دل حال به منصه ظهور می رسد به تعبیردیگرآینده نتیجه تراوش و زایش حال است .

بنابراین سازمان ها و نهادها و شخصیت هایی که از آگاهی اجتماعی – سیاسی برخور دارند و در هیبت آگاهی بخشی ، هدایت و بیداری مردم ظاهر می شوند باید از چنین شم سیاسی برخودار باشند که نه تنها توان بالفعل آحاد جامعه و سازمان ها را مد نظر داشته باشند بلکه توان بالقوه جامعه ،نیروها ، سازمان ها و احزاب را با توجه به گذشته و سیاست های حالشان در نظر داشته باشند .

پس در چارچوب همین نکات فوق الذکر نگاهی به جامعه خود بیندازیم و آن را محک زنیم به بررسی نیروهایی بپردازیم که در گذشته هشت سال تحت نام اصلاح طلبان بخش مهمی از سکان قدرت رابعهده گرفتند . بعد از وقفه ای دوباره با کمک ائتلاف اعتدالی بار دیگر از سال 92 بخشی از سکان حکومت را بدست گرفتند و آن را لازمه استحکام نظام دانستند .لازم به ذکر است که نباید اصلاح طلبی اکثریت جامعه را با اصلاح طلبان حکومتی همسان پنداشت.

فارغ از جنجال ها ، خطا به ها ، موعظه ها ، وعده ها و امیدها و لفاظی های حلاوت گونه به قضاوت بنشینیم و به دستاوردهای عملی نظر کنیم که در صدر آن ها بهبود شرایط زندگی و رفاه مردم قرار خواهد گرفت و هم چنین گشایش فضای سیاسی – اجتماعی جامعه ( که نباید آن را به حقوق و آزادی های دو جناح خاص محدود نماییم و آن را لغایت و نهایت حقوق حقه آحاد ملت با هر عقیده ومرامی یکی بپنداریم . )

نظر و عمل
نظر و عمل دو وجه انسان ، سازمان ویا گروه اجتماعی هستند . نظر و واندیشه سازمان ها سیاسی – اجتماعی در بیانیه ها ، خطا به ها ، برنامه ها و بطور کلی خط مشی اعلام شده ارائه می شود و مردم میزان پایبندی یا عدم پایبندی و عمل به این بیان ها و وعده ها را در عرصه زندگی ورفع مشکلاتشان می سنجند ومحک میزنند.

صحبت از آنارشیسم یا نهیلیسم سیاسی در میان نیست اما جا دارد که در عرصه سیاست همچون عرصه فلسفه هم دچار شک سقراطی شویم یعنی اگر از جناحی در مقابل جناح دیگر حمایت می کنیم نباید بررسی وبه دیده انتقادی نگریستن به عملکرد را فراموش کنیم و فقط به حمایت یک جانبه برخیزیم .

مقوله های بالفعل و بالقوه

آن چه که اکنون به مرحله عمل و انجام رسیده امری است بالفعل و آن چه می تواند در آینده به وقوع بپیوندد امری بالقوه است یعنی این پتانسیل - توانائی - را در خود دارد که در آینده از بالقوه به بالفعل تبدیل شود .

گرچه درعصر کنونی به برکت رسانه ها و ارتباطات عمومی سطح آگاهی مردم ترقی یافته اما باز هم جامعه در چار چوب قوای نظری و قوای عملی قابل بررسی است . این مردمند که در وضع حال اقدام به عمل اجتماعی – سیاسی ، مشارکت در سرنوشت خود از جمله رای دهی شرکت دارند و نیروی بالفعل اصلی به حساب می آیند .اما بعهده قوای نظری ( آگاهان سیاسی – روشنفکران ، احزاب و سازمان ها و گروه های اجتماعی و .... ) که جامعه را به افقی نو وشرایط بهتر وپیشرفت وتوسعه همه جانبه رهنمون گردند ومردم را در این راستا بسیج گردانند.

با استناد به این مقدمه نگاهی به جامعه حویش بیندازیم که در پایان دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی جامعه آماده و آبستن تحولات و دگرگونی هایی بود و حیات سیاسی ایران از نظر نیروهای مختلف سیاسی دارای خلائی بود و تنها نیروی واجد عرض اندام جناحی بود که بنام اصلاح طلبان شناخته شدند . این جناح که توسط قوای گوناگون و شورای نگهبان مورد بی مهری قرار گرفته و به حاشیه رانده شده بود و شخصیت هایی نظیر محمد خاتمی و موسوی خوئینی ها (و ارگانش روزنامه سلام ) و عبدالله نوری وبهزاد نبوی و کادرهایی نظیر حجاریان ، تاج زاده و...را شامل می شد. موجی فرا رسیده بود وجامعه ی خواهان تغییر و تحول تشکیل دهنده این موج بود . قرعه بنام جناب سید محمد خاتمی افتاد و دو دور ریاست جمهوری را بعهده داشت و در گشایش جو سیاسی و رسانه ها تاثیر گذار و به جامعه هم نفسی تازه داد و حوادث ناگواری نظیر کوی دانشگاه وقتلهای زنجیره ای بر اثر نابرداری و انحصار طلبی مخالفان به وقوع پیوست . در این دوره علیرغم همه مشکلات باز عدم موفقیت وعدم برآورده شدن انتظارات مردم را به " سنگ اندازی و مانع تراشی مخالفان " ( الحق هم وجود داشت اما نوعی فرا فکنی هم بود ) نسبت دادند .

بعد از آن هم با کمک شعارهای عوام فریب و معیشتی و همیاری همه نیروهای مخالف اصلاحات به ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ختم شد که در دور دوم ریاست جمهوریش حوادث سال 88 بوقوع پیوست و سیاست هایش که باب دل و هم نظر با اصولگرایان بود با واقعیات داخلی و جهانی هماهنگ نبود ، نتیجه دلخواه را نبخشید و یاران اصولگرای دیروزش همه از وی تبری جستن و" کی بود کی بود ، ما نبودیم ". اما مردم این تبرئه جویی را چندان باور نکرد .

هشت سال سیاست های .... دولت نهم و دهم تاثیر منفی خود را هم در عرصه ملی و هم در عرصه بین المللی گذاشت . دست اندرکاران نظام باید چاره جویی می کردند و به نتیجه می رسیدند که برای حفظ مصالح نظام باید " تندروهای دو جناح " را به حاشیه راند و تدبیر و سیاستی اعتدالی اتخاذ کرد . به توافقی گرچه نانوشته واعلام نشده رسیدند و چاره را در اعتدال دیدند و چنین بود که قرعه به نام چهره ای میانه رو و اعتدالی بنام حسن روحانی و تیم همراهش خورد که هم توانایی کلامی برای همراه کردن مردم داشته و هم با هر دو جناح رابطه تیره ای نداشت.

گرچه اصولگرایان که در عرصه انتخابات گوناگون قافیه را باختند اما از نزدیکی روحانی به اصلاح طلبان هم نگران گردیده اند ولی از کنه موضوع که همان جذب کلامی مردم ونیروها توسط رئیس جمهور است غافلند.

روی آوری مردم در انتخابات گوناگون به اصلاح طلبان را به هیچ وجه نباید تنها دستاورد خودشان یا جذابیت برنامه هایشان دانست .این روی آوری به خاطر نارضایتی مردم از اصول گرایان و نبود جایگزین یا آلترناتیو است . گرچه نظرات اصلاح طلبان برای مردم جذابیت بیشتری دارد اماعدم مقبولیت سیاستهای اصول گرایان نقش اصلی را در روی آوری دارد.

وانگهی از نظر شورای نگهبان ،اصلاح طلبان دارای طیف های مختلفی است و حاضر به تایید صلاحیت طیف به اصطلاح قرمز آن ها نیست .

گرچه اصلاح طلبان حکومتی سرخوش از پیروزی هایشان و ماه عسل شان با اعتدالیون اند ولی واقعیت ها حکایت دیگری را هم در خود نهفته دارد ، اقدامی چشمگیر در جهت رفع مشکلات جامعه انجام نداده اند وعده های انتخاباتی شان جامعه عمل نپوشیده و حصر و محبوسین در همان وضعیت سابق هستند .

بطور کل جناح دیگر(اصول گرایان وهمفکرانشان) برای نکول بروات و فرا فکنی انگشت اتهام را به سوی دشمنان خارجی ، بیگانگان و عوامل آنها نشانه رفته اند و ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالیون به همین حربه فرا فکنی متوسل شده اند ،با این تفاوت که انگشت اتهام را بسوی " سنگ اندازان و موانع تراشان داخلی واشکالات کار رقبای دوره های قبل " نشانه می روند .در هر دو حالت هر دوجناح با توسل به فرافکنی خواسته هاوانتظارات مردم را برآورده نکرده اند .

عدم پذیرش انتقادها واعتراضها و بررسی اصولی آنها ومتوهمانه تمامی کاستی ها وضعف ها را به تحرکات بیگانگان نسبت دادن عارضه ایست که مدتهاست دامنگیر جامعه ما شده است.

چشم اندازآینده

گرچه تحولات اجتمائی-سیاسی جامعه (بخصوص در جوامع در حال توسعه با ویژگیهای خاص خود )میتواند دارای حوادث ومسائل پیش بینی نشده باشد اما بنظر میرسد توان بالقوه اصلاح طلبان حکومتی وائتلاف اعتدالی شان رضایت بخش وامید وار کننده نخواهد بود و علیرغم گفته هایشان توانائی گامهائی عملی فرا تر از وضع کنونی ندارند. کارنامه عملکرد آنها در زمینه رفع مشکلات مردم (گرانی،بیکاری ،اعتیاد،ناهنجاریهای اجتمائی و...)،ایجاد فضای مطلوب سیاسی – اجتمائی ،آزادی رسانه ها ،دفاع از آزادی بیان وقلم،رفع حصروحبس،شفافیت اقتصادی ،اقدام علیه انحصارها ورانت های اقتصادی ،مهار ماجراجوئی ها ، بخصوص تلاش برای رفع استصواب( که مانع از مشارکت سیل بیکرا ن نخبگان عرصه های گوناگون گردیده است)، مطلوب وملموس نیست.

واقعیتی استکه اصلاح طلبان حکومتی آنچه که متضمن موفقیت شان است رویگردانی مردم از اصول گرایان است واصول گرایان هم ادامه حیات خود را در ناتوانی وعدم موفقیت اصلاح طلبان حکومتی در رفع مشکلات مردم وبازگشت آنها بسوی خود باز می جویند.درنتیجه جامعه در تنگنای یک چرخه وتوالی گاهی بد وگاهی بدتر قرار میگیرد که تداوم این امر نمی تواند پیشرفت وتوسعه را رقم زند. تازمانیکه نتوانیم از این چرخه فرا تر رویم این تنگنا پا برجاست . این امر زمانی میسر خواهد شد که مانعی بنام استصواب سد راه مشارکت نخبگان ،متخصصین ومتفکرین واندیشمندان نشود وانحصار اندیشه وعمل جای خود را به تعامل وتکثر وتنوع اندیشه وبردباری دهد . واضح استکه حق مشارکت نخبگان وتوانمندان ومتفکران میبایست شامل همه آحاد ملت گردد .

شاید دست اندر کاران امور صلاح را در جابجائی قدرت بین دو جناح فعلی( وبا همین شکل وشمایل وترکیبات دست چین وگزینش وفیلتر شده )بدانند ولی پویائی وسرشت جامعه والزامات زندگی مردم وآگاهی روز افزون به برکت عصر جدید صلاح راستین جامعه را در تفکر فوق الذکرنمی بیند وقدر مسلم راهکارهای مناسب را در خواهند یافت وبدست خواهند آورد . آرزومندیم که صلاح اندیشی حکومتگران با صلاح اندیشی مردم هماهنگ گردد زیرا تضاد بین آنها نمیتواند بدون درد ورنج ونابسامانی وکشمکش باشد .


اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان« آوای رودکوف» است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان «آوای رودکوف »می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: