« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۲۰۹۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۹
یاداشت:
شهید نویدی پور در منش و اخلاق زبانزد عام و خاص بود ، آرام و با متنانت حرف می زد و براستی که هنوز یاران و بسیجیان و همرزمان او خندهای شیرین و آرام این فرمانده صف شکن را فراموش نکرده اند.
آوای رودکوف -فتاح بدری:سردار شهیدابراهیم نویدی پور در سال1342در خانواده ای مذهبی وفقیر در بخش قلعه رئیسی از توابع شهرستان کهگیلویه دیده به جهان گشود.این شهید بزرگوار دوره های ابتدایی تا دبیرستان رادر دهدشت تحصیل کرد.شهید نویدی در سال سوم دبیرستان به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.

وی  مدتهای زیادی را در جبهه های جنگ از جنوب تا غرب سپری نمود.



شهید نویدی پور در منش و اخلاق زبانزد عام و خاص بود ، آرام و با متنانت حرف می زد و براستی که هنوز یاران و بسیجیان و همرزمان او خندهای شیرین و آرام این فرمانده  صف شکن را فراموش نکرده اند.

و باید گفت که الحق دنیا برای امثال شهید نویدی بسیار کوچک بود و سرانجام در تاریخ1367/4/4به عنوان عضو(گروهان نمونه پاسداران)در پد خندق با جانفشانی های زیاد در(جزیره مجنون)به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

سید ناصر حسینی نویسنده کتاب پایی که جا ماند و از همرزمان شهید نویدی پور روایتی تلخ و جانسوز و از جنس واقعه عاشورا و دشت کربلا بیان می کند وی می نویسد:

....چند دقیقه پیش سرهنگ عراقی سراغ فرماندهان پد خندق را گرفت . بچه ها گفتند شهید شدند. سرهنگ پرسید جنازهایشان کجاست ؟! بچه ها جنازه جان محمد کریمی و ابراهیم نویدی پور را نشان دادند .

 سرهنگ دستور داده بود روی جنازه هایشان بنزین بریزند هیچ کس باور نمی کرد با جنازه این دو شهید چنین کنند . به دستور سرهنگ عراقی جنازه این دو شهید را جلوی چشمان ما آتش زدند .....و این بود بخشی از سرگذشت این سردار عاشورایی سپاه اسلام جاوید الاثر پاسدار شهید ابراهیم نویدی پور.

روحش شاد و یاد و نام و خاطرش گرامی باد.

نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
حمزه مهدی پور
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۰
0
0
اگر در مورد پد خندق فیلمی ساخته میشد که سردارهای گم نامی همچون شهید نویدی و جانمحمد کریمی را بهتر مردم بشناسند ممنون میشیم ...سوزاند فرماند و معاون جلوی چشم نیروهای اسیر شدی ما کمی حرف نبود ...لطفا ب فکر باشد ممنون
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: