« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۲۲۳۲
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۲
خدايـــا؛ گفتم دست خالي زشت است، مهماني رفتن!! دست پُر آمده‌ام، دستي پُر از گنـاه چشمي پُر از اميـد بمانم يا برگردم؟  

 

مومنان التماس دعا داریم:

الهم ارزقنی شفاعت الحسین یوم الورود

چه فرصت هاي غم انگيز و چه فرصت هاي شادي هايمان ، همه اين فرصت ها در يک مقصد شريک هستند و آن فرصتهايي براي بالندگي انسان براي پرواز و رفتنشان به سمت و سوهايي که مرزشکني کنند و از قفس تنگ تن و طبيعت پرواز بکنند، شما اين پروازها را در محرم خيلي برجسته مي بينيد که در کربلا چه اتفاق زيبايي افتاد ؟

مگر آنهايي که با ابا عبدالله بودند جوان نبودند، پير نبودند، زن نبودند، مگر آنها آرمان و آرزو نداشتند؟ ولي وقتي فضاهاي قشنگ به روي خودشان باز مي کنند، گاه يک تامل هاي چند لحظه اي، زُهير را يک درنگ چند لحظه اي عوض کرد؛ حُر سردار سپاه دشمن بود اما يک درنگ چند لحظه اي او را از اين رو به اين رو کرد .

امام حسين (ع) در گودال قتلگاه و در آخرين لحظات حيات ارزشمندش دستهايش را به آسمان برد و فرمود :"اي خدا! از همه کس و از همه چيز در راه تو گذشتم و براي ملاقات تو از همه بستگانم چشم پوشيدم.

اي خدا! اگر در راه محبت تو، بند بند وجودم از هم گسسته شود ، دلم به سوي غير از تو تمايل نخواهد داشت."

حسين (ع) يعني زيبايي.... مگر مي شود با زيبايي همراه و همسايه بود و..... زيبا نشد.

شده برايت پيش بيايد دنبال چيزي بگردي،بعد از جستجوي زياد تازه بفهمي در جيبت ياحتي دردستت بوده!!

در امور مادي اينگونه اتفاق ها پيش مياد ...

اما خدا نکند در امور ديني و معنوي همچين مشکلي داشته باشيم.

خدايـــا؛ گفتم دست خالي زشت است، مهماني رفتن!! دست پُر آمده‌ام، دستي پُر از گنـاه چشمي پُر از اميـد بمانم يا برگردم؟

بزرگ ترين موهبت خداوند در حق من، آن است که به من رخصت داده است تا حسين را دوست داشته باشم و فداي حسين بشوم...مگر چندنفر در عالم به اين افتخار که من رسيده ام، نائل شده اند!...

حسين، آيينه ي تمام نماي خداوند است و من همه ي عمر کوشيده ام که آيينه ي حسين بشوم...از خودم هيچ نداشته باشم، هيچ نباشم، از خودم خالي شوم و سرشار از حسين، از خودم تهي شوم و لبريز از حسين، فدايي حسين شوم، فناء در حسين شوم و آن چنان شوم که در آينه نيز جز تصويرحسين نبينم...

عباس مشک را بر دوش مي اندازد، دست به زير آب مي برد و بالا مي برد تا پيش روي چشم.

عجبا اين تصوير اوست در آب يا حسين؟! اين درست همان لحظه اي است که عباس يک عمر براي رسيدن به آن تلاش کرده است، اين که در آيينه نيز جز تصوير حسين نبيند.

"اللهم ارزقني شفاعت الحسين يوم الورود"

هنگامي که ما را داخل قبر مي گذارند، در کفن ميپيچند و سنگ لحد بر روي ما مي گذارند، همه مي روند حتي پدر، مادر، زن يا فرزند؛ تو مي ماني و تاريکي قبر آنجاست که عاشق واقعي حسين تنها نمي ماند، آنجاست که به اين دعا ايمان مي آوري خدايا روزي من قراربده شفاعت حسين درروزقيامت را .

اميدواريم در اين روزها رفتار و کردارمان حسيني شود و زمانيکه خداوند در محشر مي گويد، چه داشتي ؟ "حسين بن علي"(ع) سر بلند کند و بگويد: حساب شد، مهمان من است .

تهيه و تنظيم : آرزو خاكپور - پليس فتا ناجا

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: