« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۲۴۶۲۶
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۵
در آستانه عید نوروز منتشر شد؛
پنجشنبه آخر سال است؛ بعد از خانه تکانی منزل و دورکردن کدورت ها، کم کم برای تحویل سال و دیدوبازدیدها آماده می شویم، در بین آداب ورود به نوروز، این پنجشنبه درست در شلوغ ترین ایام، عزیزان سفر کرده به دیار باقی را به یاد ما می آورد تا با رفتن بر سر مزار آنها یادشان را در دل هایمان زنده نگاه داریم.
به گزاش پایگاه خبری آوای رودکوف، تنها چند روز تا پایان سال باقی مانده، همه سخت مشغولند، خریدهای شب عید، خانه تکانی، سبز کردن سبزه، کاشت درخت و نهال، حاجی فیروز که با سیاه کردن رویش دل دیگران را شاد می کند و لحظه ای فارغ از هیاهوی پایانی سال لبخندی از سرشوق آمدن بهار و نوید روزگار خوب بر لبان رهگذران می نشاند و به رسم سنت دیرینه، هر کس دست در جیب می برد و انعامش می دهد، سنتی که به خصوص در شب عید رواج داشت و این روزها شاید به دلیل گرانی، کم رنگ تر شده است.

نوروزخوانی که در چند هفته منتهی به نوروز در اقصی نقاط ایران رواج دارد و مردانی با پوشیدن لباس های محلی و سردادن اشعار کهن ایرانی ورود به سال نو را در کوی و برزن جار می زنند، خرید ماهی گلی، آجیل، شکلات و شیرینی شب عید که باز هم به یُمن گرانی ها این روزها دست آویز شبکه های مجازی شده است؛ چه شوخی هایی که با آن نمی شود و چه کمپین هایی که برای نخریدن آن به راه نیفتاده است.

هر چیزی مقدماتی دارد و سنت زیبا و کهن ایرانی برای ورود به سال نو نیز همواره با آداب و سنن خاصی همراه بوده، اگر چه در گذر ایام برخی از آنها دستخوش تغییراتی شده اند، اما اساس و فرهنگ آنها هنوز پا برجاست، یکی از این سنت ها و آداب گرامی داشت یاد و خاطره سفر کردگان به دیار باقی است که روزگاری در بین ما بودند و با حضور بر سر مزارشان و نثار فاتحه ای یاد آنها را گرامی می داریم.

این روزها بیش از هر زمان دیگر یاد پدربزرگ و مادربزرگ را می کنم، یاد خرید کردن با او را هیچ وقت فراموش نمی کنم، یاد ایامی که از همان کودکی صبح مرا در پتو می پیچیدند و به خانه خود می بردند تا پدر و مادر سرکارشان بروند و چه روزگار خوشی بود، روزگاری که مادربزرگ بود، بازی های کودکانه من که او را سرگرم می کرد و نصیحت ها و درس های زندگی که در لابه لای این بازی ها به من می داد، ناز کردن های من و ناز کشیدن های او.

دلم می خواست مادربزرگ بود و من هم کارت تبریک عید را با زیباترین اشعار برایش می نوشتم و شاخه ای گل سرخ به دست می گرفتم و با رخت و لباس نو بر تن و سرشار از امید و آرزو و با نشاط تمام مسیر حیاط خانه قدیمی او که از صبح آبپاشی کرده بود و گلدان های شمعدانی، لاله و سنبل را دور حوض پر از آب چیده بود، می دویدم، خودم را بغلش می انداختم و محکم از ته دل می بوسیدم، تمام دوست داشتن ها و عشقم را با آن کارت تبریک نثارش می کردم، اما هزاران افسوس که حالا او نیست و فقط خاطراتش را تکرار می کنم، در پنچشنه آخر سال، گل نرگس را که مادربزرگ خیلی دوست داشت، بر سر مزارش می برم و عطر بهشتی نرگس که در مزار مادربزرگ می پیچد، احساس می کنم دست مادربزرگ روی دوشم است و او را کنارم احساس می کنم و دلم از تمام نامهربانی های زندگی خالی می شود.

دوستی می گفت، سال ها بود در کنکور شرکت می کردم و رشته مورد علاقه ام را قبول نمی شدم، سالی در آستانه کنکور مادربزرگ که سال ها بود به رحمت خدا رفته بود را خواب دیدم، مادربزرگ در خواب من، چراغ فانوسی را برای روشنی راه من بالا گرفته بود و مرا دعوت می کرد و می گفت مادر بیا نترس، راه روشن است و تو به گنجی دست می یابی، نترس آن را بردار.

دانستم که امسال در کنکور موفق خواهم بود، این طور هم شد و حال سال ها از آن ماجرا گذشته است ، سعی می کنم پنجشنبه آخر سال هر طور شده مطبم را تعطیل کنم و بر سر مزار مادربزرگ که در شهرستان است، بروم و فاتحه ای بخوانم و به این باور رسیده ام که مادربزرگ ها، پدربزرگ ها، مادر و پدرها حتی در نبودنشان هم حواشان به بچه هایشان هست و برایشان دعا می کنند. یاد باد آن روزگار با آنها بودن.

پنجشبه آخر سال برای تمام کسانی که امسال عزیزی را از دست داده اند، سخت است؛ چرا که اولین تجربه در نبود اوست و روزگار سختی را با مرور خاطرات با او بودن طی می کنند. پدری که امسال به ناگاه رخت سفر بر تن کرد و بی خبر راهی دیار باقی شد و فرزندان و همسر خود را تنها گذاشت و در این واپسین ایام و ساعت پایانی سال دل های آنها هزاران بار به یاد او بارانی می شود و اشک کمترین یادی است که می توان در نبود او ریخت.

مادر و پدری که در اوج جوانی فرزندان دلبندشان را تنها گذشتند و آنها هنوز بعد از گذشت مدت ها به نبود او عادت نکرده اند و فراق را باور ندارند، دیدار او را در خواب آرزو می کنند و منتظرند که شبی به خوابشان بیاید و دیداری در خواب تازه شود، این ایام بیش از هر زمان دیگر جای خالی شان احساس می شود و آنچه بازماندگان را تسلی می دهد، حضور بر مزارشان است تا با نثار فاتحه ای و ریختن اشکی جای خالی آنها را با خاطراتشان پرکرد و یاد روزگار با آنها بودن را گرامی داشت.

امسال پنجشنبه آخر سال مصادف با روز شهید شده است و یاد تمام سربازان میهن و دلاورمردان عرصه عشق، ایمان و ایثار به خیر. یاد تمام آنهایی که امروز کوچه و خیابان هایمان با نام پرافتخارشان مزین شده است و با عبور از این کوچه ها با سرافرازی در سایه امنیت و اعتباری که ایجاد کردند، با آرامش به خانه هایمان می رسیم./ایرنا
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
پر طرفدار ترین