« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۳۰۲۹۷
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۴
در دیدار با جمعی از مردم استان تهران؛
دکتر احمدی نژاد در دیدار با جمعی از مردم استان تهران گفت: خیلی راحت و رسما می گویند که ما می خواهیم انتخابات را مهندسی کنیم. به یک عده می گویند نیایید، یک عده را تهدید می کنند که نیایند، یک عده را هم رد می کنند، ته آن، کسی می ماند که خودشان می خواهند! اگر می‌خواهید، فرد خاصی را بیاورید که مردم بارها به او رای نداده اند، مردانه بیایید بگویید که ای ملت این را می‌خواهیم شما هم هیچکاره‌اید، نه اینکه او را به حساب ملت بیاورید!
به گزارش دولت بهار، متن سخنان دکتر احمدی نژاد درباره ابلاغیه جدید شورای نگهبان و اظهارات عباسعلی کدخدایی یدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية و النصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يده

شما می دانید که انتخابات مهم ترین حادثه سیاسی و اجتماعی است که در کشور می تواند اتفاق بیفتد. یعنی مشارکت عمومی برای رقم زدن آینده که سرنوشت همه ما به آن گره می خورد. انتخابات یعنی فرصت اعمال حق حاکمیت تک‌تک انسان‌ها. حق تعیین سرنوشت یک حق الهی است که خداوند به تک تک انسان‌ها داده است و هیچ فرد یا قدرتی اجازه ندارد این حق تعیین سرنوشت را مخدوش کند. انتخابات هم یکی از مجاری اصلی اعمال این حق است. یعنی انتخابات مال مردم است. انتخابات متعلق به حکومت ها و جریانات سیاسی نیست. انتخابات مال مردم، حق مردم،. برای مردم و در خدمت اعمال اراده مردم است.

ساز و کارهای انتخاباتی باید این بستر را فراهم کند که اراده مردم بر جامعه حاکم بشود و مردم از این حق تعیین سرنوشت برای رقم زدن آینده خود، استفاده کنند. هر نوع ایجاد محدودیت، هرجور هدایتگری و اعمال نظر در این فرآیند، نقطه مقابل حقوق مردم و نقض حقوق اساسی مردم است. در تمام فرهنگ ها، هیچ احدی ...هیچ احدی حق ندارد که انتخابات را به‌گونه‌ای اداره کند که به نقطه نظرات یا اهداف خودش نزدیک بشود. چه آنهایی که مجری هستند، چه آنهایی که ناظرند و چه آنهایی که قانون می نویسند، باید بدانند که انتخابات مال ملت است و کسی حق ندارد زاویه را آنقدر تنگ کند و دایره انتخاب مردم را آنقدر محدود کند، که مردم به افراد خاص محدود بشوند.

قانون اساسی این اجازه را به هیچکس نداده است و هیچ عقلی این اجازه را نمی‌دهد. شما از ملت ایران که نزدیک به ۶۰ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن با سن بالای ۱۸ سال هستند، رفراندوم کنید و بپرسید آیا شما مردم به کسی اجازه داده اید یا می‌دهید که حق انتخاب شما را محدود کند؟ فکر می کنید چند نفر به آن رای می‌دهند؟ آیا کسی هست که رای ندهد؟ اصلا مردم حاکمان را انتخاب می کنند که اراده، حق انتخاب و آزادی مردم را محدود کنند یا آنکه آن را تامین كنند؟

اما من نمی‌دانم چه اتفاقی در کشور افتاده است. یک طبقه ای آن بالا درست شده است که خودشان را اصل و مالک کشور، دین و انقلاب و مالک همه چیز می دانند و اصلاً برای مردم ارزشی قائل نیستند. خیلی راحت حقوق مردم پایمال می‌شود. به خودشان اجازه می‌دهند هرکاری بکنند. یکی از این اقدامات، این مصوبه ای است که اخیراً شورای نگهبان منتشر کرده است. البته شما می دانید که من برای خودم نمی گویم. همه می‌دانند من اصلا دنبال پست و مقام نیستم و هیچ کدام از اینها هم معطوف به من نیست. من دارم از حقوق ملت و انسانهای صالحی که می توانند در خدمت مردم باشند، دفاع می کنم و دارم با  محدود کردن حقوق اساسی ملت مخالفت می کنم چون می دانم که محدود کردن، به متلاشی شدن کشور می‌انجامد. نوع مشکلاتی که شما در کشور می‌بینید محصول محدود کردن حقوق ملت است و گرنه اگر ملت آزاد باشد و تصمیم بگیرد و حرف بزند این فجایع پیدا نمی شود که هر روز تلویزیون را باز می کنیم از صبح تا شب دائما می گویند فلانی انقدر خورده و آن یکی اینقدر خورده و ... علتش این است که مردم محدود شده اند و قدرت مردم زائل شده است، مردم ضعیف شدند. همین مردم هستند که انقلاب کردند، کشور را در طول تاریخ حفظ کردند و صدام و پشتیبانان بین المللی اش را از ایران بیرون کردند. این مردم الان ضعیف شده اند و یک عده به جان اموال و ثروت ملت افتاده اند و همینطور می برند.

اصلاً یک عده‌ای اصرار دارند بگویند مردم هیچ کاره اند و دائما مردم را کنار بگذارند و بگویند نقش مردم فقط محدود به این است که ما را سر کار بیاورند و بعد از آن باید به خانه های خود بروند. این حرف را هر کسی می‌خواهد بگوید، بداند که حرف شیطان است و ربطی به دین، خدا، پیغمبر و امام زمان و ایران ندارد. هیچ ربطی ندارد.

پارسال یک آقایی به عنوان سخنگوی شورای نگهبان گفت بله من به فلانی ها توصیه می کنم که کاندید نشوید زیرا ما شما را رد می‌کنیم. قبل از آن گفته بودند که هرکس از مهندسی انتخابات بگوید، این حرف دشمن است. اما سخنگوی شورای نگهبان به گونه ای حرف می زند کانه انتخابات کاملا مهندسی شده است. بعد از آن اعتراض شد. معلوم بود یک آقایی به او گفته بود برو این حرف را بگو و الّا او که کاره ای نیست. سخنگوی شورای نگهبان چه کاره است که بخواهد بگوید اینها نیایند زیرا ما آنها را رد می‌کنیم! خوب تو چه کاره ای؟ گفتند کدخدایي ، خدا که نیستی! شما چه کاره هستی؟ پس معلوم است که کسی به او گفته است. بعد که اعتراضات زیاد شد، معلوم بود يك کسی بالاتر از آن قبلی آمد به او گفت که عجب غلطی کردی، برو آن را صاف کن! او هم گفت: ببخشید اشتباه شده است. من منظورم چیز دیگری بود.

گذشت، چند وقت بعد آقای دیگری حرف زد که مردم او را هم نوازشي کردند و دوباره همین سخنگو گفت که بیخود کرده است. ما اصلا اینطوری نیستیم که او می گوید. حالا دوباره سخنگو آمده است و می گوید بله نیایند ما رد می کنیم! معلوم است آن يكي که بالاتر از آن قبلی بوده به او گفته است برو و این حرف را بزن! والّا نباید جرأت مي كرد که دوباره چنین حرفی را بزند.

سوال؛ آقا یک عضو شورای نگهبان می تواند بگوید که شما ثبت‌نام نکنید ما شما را رد می‌کنیم؟ حالا وارد محتوایش هم می‌شوم. تو چه کاره ای؟ جالب است که رد می کنند اما دلیل هم نمی‌آورند! هرچه طرف داد می‌زند و می‌گوید اگر دلیلی دارید بگویید! پاسخ می دهند که نخیر ما اعلام نمی‌کنیم، نخیر ما نمی‌گوییم! اینجا دیگر خیلی اخلاقی می شوند.

خیلی عجیب است که اخیرا وارد قانونگذاری شده اند! گفته اند که مصوبه شورای نگهبان جهت اجرا به وزارت کشور ابلاغ شده است. داخلش را که نگاه می کنیم، مي بينيم چهار روز مانده به ثبت نام، اصلا قانون جدیدی نوشته شده است. کجای قانون اساسی به شورای نگهبان اجازه داده است به نام نظارت، قانون بنویسد؟ لابد دیده اید. جایگاه رئیس جمهور را آنقدر پایین آورده اند که می گویند برو مدرک بیاور که تو دزد نیستی، رشوه نگرفته ای، جنایت نکرده ای! برو برگه سوء پیشینه بیاور! مردم مي خواهند رئيس جمهور انتخاب کنند.

اولاً اگر اینها را می‌خواهید، خودتان از یکدیگر بگیرید، نهادها که همه با هم هستید. صدها میلیارد تومان خرج انفورماتیک قوه قضاییه شده است. ده‌ها میلیارد تومان خرج انفورماتیک شورای نگهبان شده است. صدها میلیارد تومان نیروی انتظامی خرج کرده است. آیا شما با هم ارتباط ندارید که با هم یک کلیک کنید تا پرونده هرکس جلوی شما قرار بگیرد؟ یعنی یک نفر که می‌خواهد نماینده کل ملت ایران بشود، باید به یک نهادی برود و بگوید یک گواهی عدم سوء پیشینه به من بدهید؟! گویی که می خواهد برود استخدام شرکت برق فلان شهري بشود كه البته همان هم احترامش واجب است.

چرا می خواهید نقش انتخاب مردم در اداره کشور را اینقدر ذلیل کنید؟ کسی دارد این حرف می‌زند که دو تا قوه به مدت ۱۲ سال که هشت سال آن مشترک بود، خودشان را تکه پاره کردند که بتوانند یک صفحه نقطه ضعفی و تخلفی از او پیدا کنند تا دراین کشور او را به زمین بکوبند و به فضل الهی نتوانستند پیدا کنند. من نگرانی ندارم.

می گویند چون قانون اساسی گفته است نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری برعهده شورای نگهبان است پس ما می توانیم قانون بنویسیم! این همه اختیارات برای نهادها در قانون اساسی تعریف شده است، آیا هر نهادی می تواند برای خودش قانون بنویسد؟ یعنی هر نهادی حوزه اختیاراتش را خودش را تعریف کند؟ این چه منطقی است؟ با کدام منطق حقوقی جهان سازگار است؟ این جز نابود کردن ساختارهای کشور هیچ تاثیری ندارد. آشکارا قانون اساسی را زیر پا می گذارند! قانون اساسی شرایط رئیس جمهور را مشخص کرده است. تمام شد. شما دارید شرایط جدید درست می کنید! قانون جدید وضع می کنید! جالب است، حالا رجال مذهبی را تعریف کرده اند و زنان را هم حذف کرده اند و من فعلا نمی خواهم به آن بپردازم.

یک چیزهایی گفته اند. می گوییم این چیزهایی که شما نوشته اید، چه کسی می خواهد آن را در آنجا تشخیص بدهد؟ میگویند آقا برنامه هایتان را بدهید. بسیار خوب، کسی دارد حرف می زند که دو دولت دارای برنامه را اداره کرده است. می گویند که برنامه بدهید. بسیار خوب برنامه را به چه کسی بدهیم؟ چه کسی می‌خواهد تشخیص بدهد که این برنامه چیست؟ کجای قانون اساسی گفته است که شما باید روی برنامه افراد نظر بدهید؟ بعد چه طور تشخیص می‌دهید؟ شما که هیچ کدامتان یک نانوایی را هم در عمرتان اداره نکرده اید؟ یک بقالی یا یک مدرسه را هم اداره نکرده اید؟ چطور شما می‌خواهید تشخیص بدهید که برنامه اداره کشور صحیح است؟ ممکن است بگویند که ما آن  را می دهیم تا کارشناسان درباره آن نظر بدهند. آن کارشناسان چه کسانی هستند و به کدام حقی می‌خواهند روی کاندیدای ریاست جمهوری کشور نظر بدهند؟ اگر خیلی مرد هستند و کاربلدند، خودشان بیایند کاندیدا بشوند، برنامه شان را بدهند و ملت به آن ها راي بدهند و آنها بیایند اجرا کنند. اینجا به صراحت نوشته اند که مشاوران تان را اعلام کنید! به شما چه ربطی دارد؟ کجای قانون اساسی نوشته شده است کسی که می خواهد کاندید ریاست جمهوری بشود، باید اسامی مشاورینش را به شورای نگهبان اعلام کند؟

نوشته اند که " رجال سیاسی رجالی هستند که قدرت تحلیل و درک آنها از مسائل و پدیده های سیاسی به جهت آگاهی عمیق شان از مسائل سیاسی اجتماعی اعم از داخلی و بین‌المللی و حضورشان در صحنه‌های سیاسی به نحوی باشد که همواره مصالح نظام اسلامی و معیارهای اصلی انقلابی در عملکرد آنها لحاظ شده باشد به گونه ای که در میان مردم به این خصوصیات شناخته و مشهور باشند."

خب مردم می آیند رای می دهند و مشخص می شود، مردم به کسی که این خصوصیات را داشته باشد، رای می دهند، بنابراین شما چطور می خواهید قبل از آن، نظر مردم را کشف کنید؟ آیا شما نماینده مردم هستید؟ هیچ وقت مردم به شما رای نداده اند. یک وقتی با یک ساز و کارهای رفته اید، آن بالا نشسته اید و دیگر پایین هم نمی‌آیید. دیگر مردم بی مردم! اختیارات را هم در خودتان جمع می کنید. به خدا اینها غلط است، به خدا اینها به ضرر است و همه چیز را از بین می‌برد. آبرو برای جمهوری اسلامی و مردم ایران در دنیا نگذاشته اند. خیلی راحت و رسما می گویند که ما می خواهیم انتخابات را مهندسی کنیم. به یک عده می گویند نیایید، یک عده را تهدید می کنند که نیایند، یک عده را هم رد می کنند، ته آن، کسی می ماند که خودشان می خواهند.

 اگر می‌خواهید فرد خاصی را بیاورید که مردم بارها به او رای نداده اند، مردانه بیایید و بگویید که ای ملت ما او را می‌خواهیم شما هم هیچکاره هستید نه اینکه او را به حساب ملت بیاورید! جالب است که می گویند ما باید شرایط کاندیداها را احراز کنیم! دوستان فرق بین احراز و تایید را توجه داشته باشند. یک وقت است که می گویند این فرد مورد تایید است یعنی نقطه منفی و ضعفی ندارد. اما یک زمانی احراز می‌کنید و یک مهر می زنید و می گویید، این فرد توانایی های لازم برای اداره کشور را دارد. یه عده زیادی را به همین حساب رد می کنند که احراز نشد. بعد طرف خراب می کند و می گویند؛ مردم دیدید بد انتخاب کردید؟ منظور ما نفر سومی بود اما شما به دومی رای دادید! به صراحت می‌گوید آقا ما محصولمان را تضمین نمی کنیم.

پس چرا تعداد زیادی را رد می کنید؟ چرا احراز می کنید؟ پس نقش شما چیست؟ میگوید من همه جور نظرم را اعمال می کنم، تعدادی را قلع و قمع میکنم، چهارتایی که خودم می خواهم وسط میگذارم، بعد هم تضمین نمی کنم! خب پس شما آنجا چه کاره اید؟ پس چرا این کارها را می کنید؟ بگذاربد مردم کاندیدا شوند هر کسی میخواهد کاندیدا شود، مردم هم رای میدهند. آقا به خدا 85 میلیون از شما ده، دوازده نفر بیشتر می فهمند! آن آقا آمد در تلویزیون و به صراحت گفت تضمین نمی کنیم! پس چه کاره هستید؟ پس چرا انقدر سختگیری می کنید؟ چرا رد می کنید؟ به چه حساب رد می کنید؟ این حقوق ملت است.

دو تا اتفاق بیشتر نمی افتد، یا مردم لج می کنند به آن کسی که مخالف آنها است یا مدنظر آنها نیست رای می دهند، یا شرکت نمی کنند. در هر دو حالت مردم ضرر می کنند. کشور ضرر می کند. همین انتخابات قبلی، اکثر مردم رفتند رای دادند که طرف مقابل رای نیاورد. برای اینکه کشورشان پیشرفت کند رای ندادند. خب همین وضعی است که می بینید. شما از کجا آمده اید؟ این صلاحیت ها را از کجا کسب کرده اید؟ قانون اساسی را آشکارا زیرپا می گذارید! اعتبار شما به قانون اساسی است. وقتی خودتان قانون اساسی را زیر پا می گذارید دیگر چه اعتباری دارید؟ این حرفها را من دلسوزانه میزنم. دلم برای کشور می سوزد. همین رفتارها باعث این وضع امروز شده است. من سال 90 برای دبیر شورای نگهبان نامه نوشتم و گفتم شما این همه آدمهای به درد بخور و توانمند را به بهانه های مختلف رد صلاحیت کردید، این مجلس خودش اقلیت است یعنی با 25 درصد آراء طرف وارد مجلس می شود. این کار را که می کنید، بسیاری از آدمهای شایسته دیگر نمی آیند! مردم هم کمتر مشارکت می کنند. باز می شود اقلیت تر. بعد با یک اقلیتی می خواهید کل ملت را اداره کنید؟ نمی شود! اداره کشور خراب می شود. مردم از صحنه کنار می روند.

به تازگی یک چیزی یاد گرفته اند، نمی توانند بگویند طرف دزد است، فاسد یا ناتوان است، می گویند عدم التزام عملی به اسلام دارد. این از کجا درآمده است؟ حالا مجلسی ها هم از اینها یاد گرفته اند، پریروز دیدم یک آقایی به نام سپنتا مصاحبه کرده و گفته است که من زرتشتی هستم، کاندیدای شورای شهر شدم و برای من عدم التزام عملی به اسلام زده اند! رد صلاحیت شدم. آقا اصلا من زرتشتی هستم! قانون اساسی برای زردتشتی ها حقوق مساوی با بقیه افراد جامعه قرار داده است و می تواند کاندید شورای شهر شود. اصلا مگر اسلام التزامی است؟ از کجا این واژه ها درآمده است؟! آقا هرکس شهادتین را گفت مسلمان است، تمام شد. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسو الله.

خود اسلام این را می گوید، پیغمبر خدا و خود خدا می گوید هرکس این دو را بگوید مسلمان است. همه حقوق را دارد. حالا چطوری باید این التزام را اثبات کنید؟ چطوری ممکن می شود؟ این یک چیزی است که دست خودشان است و تعریف می کنند. آقا شما آن روز که داشتی رد می شدی، یک کسی به شما سلام کرد، جواب سلام را ندادی! جواب سلام واجب است. پس ترک واجب کردی!. اینطوری می شود تفسیری! آقا چرا ریشت را زده ای؟ فلان مرجع، زدن ریش را حرام می داند. آقا 10 تا مرجع دیگر بلامانع می دانند.

اینجور عبارتهای کلی یعنی اختیارش دست خودمان است و هرجور خواستیم تفسیر می کنیم. آخر می شود گفت که این تفسیر است؟ انقدر قانون اساسی را تفسیر کردند که دیگر قانون اساسی باقی نمانده است! و بعد خیال می کنند کشور با این چیزها درست می شود من این ها را به خودشان هم گفته ام. کشور بر اساس قوانین ثابت، شفاف و معتبر باید اداره شود. می گویند احترام امامزاده به متولی آن است. شما شورای نگهبان هستید و رسما می آیید قانون اساسی را زیر پا میگذارید و بعد هم مصوبه را منتشر و برای اجرا، ابلاغ می کنید. اشکالی ندارد! شما بفرستید مجلس و مجلس قانون بگذارد و بگوید شرایط رئیس جمهوری اینها است. البته مجلس هم نباید از چهار چوب قانون اساسی خارج شود. قانون اساسی را هم اگر می خواهید عوض کنید این کار را بکنید اما نمی شود یک چیزی را که آن بالا نوشته ایم، هرکاری به نام آن، هرچند ضد و نقیض، انجام بدهیم. وضع کشور همین می شود. اعتبار قانون و استحکام کشور از بین می رود. میگوید خودمان تفسیر کردیم، این اختیار را ما داریم.حالا جالب است که آخر آن می نویسد اگر کسانی رفتند و وزارت کشور از آنها ثبت نام نکرد، می توانند به وزارت کشور و شورای نگهبان شکایت کنند! یعنی از خودشان به خودشان! اینطوری مگر می شود کشور را اداره کرد؟!

دارند یک عده ای را بدون قانون از حقوق اجتماعی شان محروم می کنند! در تمام دنیا اگر کسی باید از حقوق اجتماعی اش محروم بشود، این نیازمند قانون شفاف است، نه نیازمند تفسیر شورا ی نگهبان! شورای نگهبان خیلی محترم است ولی باید در چهارچوب قانون اساسی عمل کند. بعد می گویند چرا مردم معترض و ناراضی اند. تا حرف هم می زنیم 12 مارک روی پیشانی ات می زنند البته من از این مارک ها نمی ترسم! من که هیچ چیزی برای خودم نخواسته ام، من از حقوق ملت و کسانی دفاع می کنم که بی جهت مارک بر روی پیشانی شان  خورده است. آن فرد زرتشتی حق دارد کاندیدا شود. مردم دوست داشتند به او رای می دهند نداشتند رای نمی دهند. شما نمی توانید جای مردم تصمیم بگیرید! یک عده به اسم نظارت استصوابی از طرف مردم تصمیم می گیرند. اگر از ملت ایران بپرسید معنایش چیست؟ 99 درصد نمی دانند چیست! بعد هرکاری دلشان بخواهد می کنند! اینجوری مگر می شود کشور را اداره کرد؟ مگر می شود ملت بزرگ ایران را اینگونه اداره کرد؟ بعد مجبور می شوید به مردم برچسب بزنید و بگویید مردم نمی فهمند، مردم خرابند و منحرف شدند! مردم بی دین شدند! به خدا مردم می فهمند، منحرف نشده اند، مردم دیندارند و بهترین مردم دنیا هستند، شماها کج رفتید. این یک بدعت است.

یک موقعی معلوم بود آن خاندان رابطه شان با ما چطور بود. دو تا داداش از دوطرف به قول خودشان گازانبری می خواستند ما را له کنند. برداشتند یک قانون عادی نوشتند که به استناد اصل 138، رئیس مجلس می تواند مصوبات دولت را باطل کند در حالی که این خلاف قانون اساسی است. شورای نگهبان تایید کرد. من اعتراض کردم. گفتم این خلاف است. حقوق ملت را دارید تضییع می کنید. رئیس جمهور نماینده کل ملت است. رئیس مجلس یک نماینده است در قانون اساسی هم هیچ جا نگفته  است که رئیس مجلس رئیس قوه مقننه است. همینطوری به او رئیس قوه را بسته اند! در قانون اساسی چنین چیزی نیست. رئیس جمهور رئیس قوه است. رئیس قوه قضاییه هم رئیس قوه است در قانون به صراحت آمده است. اما رئیس مجلس هیچ جا نیامده رئیس قوه مققنه است. هیچ جای دنیا، رئیس مجلس اختیاراتی بیش از یک نماینده ندارد. اما نوشتند مصوبات دولت را رئیس مجلس می تواند لغو و ابلاغ کند. گفتیم این یعنی چی؟ دیگر دولتی وجود ندارد. دولتی که بالاترین رای ملت به رئیس جمهور است، آن وقت یک نماینده از یک شهر می تواند مصوبه اش را باطل کند؟ دیگر دولتی نمی ماند. دولت که نبود، کشوری نمی ماند. اینطوری نمی شود کشور را اداره کرد. اوضاع خراب می شود. من اعتراض کردم. گفتند اصل 138 اجازه داده است. گفتم بیایید از روی قانون اساسی بخوانید! گفتند نه ما میدانیم. گفتم می دانید؟ بسیار خوب ما مثلا 80 هزار حقوقدان در کشور داریم، بیایند این مصوبه و این تفسیر شورا ی نگهبان، با این اصل را در برابر حقوقدان های  کشور بگذاریم ببینیم چند نفرشان این را تایید می کنند؟ من گفتم که اگر فقط 5 درصد حقوقدان های کشور بگویند این مصوبه درست است هر حرفی علیه  من بزنید من امضا می کنم. ناراحت شدند! گفتند یعنی چه حقوقدان ها را می خواهی بیاوری؟ ما خودمان حقوقدانیم! گفتم بله حقوقدان هستید ولی نمی شود به اسم حقوقدان، هرکاری دلتان می خواهد بکنید. الان هم اغلب حقوقدان های کشور به همین مصوبه اعتراض کرده اند و گفته اند که این خروج شورای نگهبان از مسیر قانونی و برهم زدن قانون اساسی است. آنوقت چطور می خواهید کشور را به اتکای قانون اساسی که خودتان سستش می کنید، اداره کنید؟ به خدا کشور، مردم و جمهوری اسلامی آسیب می بیند، این کارها را نکنید. چه خبر است؟ بگذارید ملت رای بدهد. از رای ملت نترسید. حداکثرش این است که مردم بگویند شما را نمی خواهیم. خوب نمی خواهند. حقشان است که نمی خواهند. مگر وحی منزل است که حتما ماها این بالا در حکومت باشیم ؟ آخر این حرف از کجا آمده است؟ کسی که مد نظر شماست باید به هر قیمتی رئیس جمهور شود؟ هر ایرانی حق دارد نظر داشته باشد و همه هم مساوی هستند. هیچکس در تعیین سرنوشت، حقی بیشتر از بقیه ندارد. به محض اینکه بگوید، این یک انحراف بزرگ است. این سلطه گری و بساط خراب مملکت می شود. حق ملت و تک تک ایرانی ها را بپذیرید.

بحث از تکلیف که می شود می گویند سن 15 سال است اما بحث از حقوق اجتماعی که می شود می گویند سن 18 سال است. در یک دوره ای از مجلس سن 15 سال را 18 سال کردند. من پرسیدم چرا این کار را کردید، گفتند که ما این بچه های راهنمایی و دبیرستان را هیچوقت نمی توانیم جذب کنیم. منظورشان جذب جناح خودشان بود. گفتم بنده خدا برای این قانون می گذارید؟ آن جوانی که شما در 15 سالگی نتوانید جذبش کنید، فردا که دانشجو ، کارگر، کارمند می شود، باز هم نمی توانید جذبش کنید. او تمام نمی شود، سه سال دیگر هست و مقابل تو هم هست و هرگز هم به تو رای نمی دهد. آقا اگر می خواهی کشور را اداره کنی باید بتوانی قاطبه مردم را قانع و با خودت همراه کنی نه اینکه همواره مردم را حذف کنی! یک گروه اندک یعنی 300 نفر بمانند و بگویند ما هستیم و ملت دنبال کارش برود. این غلط است. به خدا غلط است. من دلم برای شماها می سوزد.

این را هم به اعضای شورای نگهبان دارم قاطع می گویم که این اقدامات به حساب همه شما نوشته می شود. من دارم می گویم به زودی به این اقداماتی که مردم را از صحنه کنار می زند و حق مردم را تضییع می کند در این کشور رسیدگی خواهد شد. فردا نگویند ما خبر نداشتیم و ربطی به ما نداشت. مثل برجام نشود که بالاخره معلوم نشد مسئولش چه کسی است! کشور را هم در چاله ای انداختند که تا 50 سال دیگر هم نمی تواند بیرون بیاید. تعهداتی داده اند که به راحتی نمی شود کشور را از قید اینها نجات داد! به هر کس هم می گوییم، می گوید ما که نبودیم! اخیرا  هم وزیر خارجه گفت من هم نبودم! احتمالا یک گروه از مریخ آمدند!

من به ایشان می گویم؛ اعضای محترم شورای نگهبان، بنده همه شما را دوست دارم، همه ملت را دوست دارم، کشورم را هم دوست دارم، یک ایرانی هستم و به ایرانی بودن خود افتخار می کنم ولی این حق را دارم که اظهار نظر کنم. بدانید به زودی زود در پیشگاه ملت به این اقدامات رسیدگی خواهد شد. کسی نیاید بگوید که این تصمیم یک نفر بوده است. چون ما داشتیم؛ من در سال 96 کاندیدا شدم و رد کردند. بعد هم به دروغ گفتند که علتش را به خودش خبر دادیم. بعد هم ما گفتیم به ما که خبر ندادید، چرا دروغ می گویید؟ البته تا حالا هم نگفته اند. البته من و همه ملت میدانیم چرا؟ بعضی از اعضای شورای نگهبان را ما دیدیم البته من نپرسیدم. اصلا رویه ام اینطور نیست که بگویم چرا رد کردید یا گله کنم و .... ما فقط می خواهیم خدمت کنیم و کار کنیم. افراد موجهی که بعضی از آنها در دنیا نیستند، گفتند که به خدا اصلا بحثی راجع به شما نشد! من حالا اینها را می گویم که فردا روزی نگویند راجع به این ها در شورای نگهبان بحثی نشد.

یک آقایی که کل زندگی اش این بوده که یک بورسیه ای که نمی خواهم بگویم قانونی یا غیر قانونی، گرفته و رفته است لندن و یک مدرک دکترا گرفته، حالا آمده آنجا نشسته است و دارد برای کل ملت تعیین تکلیف می کند. نمی شود! اگر بعضی جاهای دنیا را بشود که آن هم غلط است، ایران و ملت ایران را اینطور نمی شود اداره کرد. یک منطق و اصولی باید در کار باشد، حقوق ملت باید به رسمیت شناخته شود. انقدر در این ابلاغیه افراد را بسته اند که اگر دو تا فتوکپی شناسنامه کم بیاورد، می گویند دنبال کارتان بروید. مطلبش را بخوانید! این راجع به سرنوشت ما است.

من به همه احترام می گذارم، به کوچک و بزرگ از یک بچه شیرخواره و دوساله تا فرد 80 یا 90 ساله. خودم را کوچک همه می دانم، خادم همه می دانم و به خدا دلسوزانه می گویم این روش ها غلط است و نتیجه نمی دهد، اینها بیشتر مردم را در موضع تقابل می اندازد و اول به ضرر خود شماست. من آن روز گفتم که چطور می شود بگوییم ما مقامات کشور هستیم اما جرات نمی کنیم به خیابان برویم. چطور می شود؟ یک انقلابی که به نام مردم و با فداکاری مردم، اتفاق افتاد و صدها هزار نفر از مردم برای این انقلاب فداکاری کردند. همه اش روی دوش مردم بوده است و قرار بود حقوق مردم استیفا بشود و مردم حاکم باشند. در مردمی ترین انقلاب جهان، مقامات درجه اول و دومش جرات نمی کنند در خیابان بین مردم باشند. آیا این اتفاق برایتان خوب است؟ اگر خوب است ادامه بدهید. ولی من می دانم و دلسوزانه به شما می گویم که به زودی به این امور رسیدگی خواهد شد.

عزیز باشید. صلوات برمحمد و آل محمد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: