« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۸۱۲۱
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۹
زندگی اش باسختی و مشقت همراه بود پدر و مادری که هیچ گاه معنی رفاه را نفهمیدند و همچون دیگر پدران و مادران این روستا با همه بزرگی و اصالتی که داشتند اما در برابر سختی هاهمچون کوه حاتم استواربودندسختی می کشیدند اما به رونمی آوردند

پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
اسدالله ربانی مهر:سعدی به روزگاران مهری نشسته بردل ..بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران...در روستای پر از خاطره اما مظلوم و تنهای چلی از توابع شهرستان لنده و درسپیده دم روزهای برفی و تنهایی  و سحرگاهانی که سکوتی سخت بر روستاحاکم بودمردی پابه عرصه گیتی نهادکه برای همیشه در ذهن ها ماندگار شد و او کسی نبود جز رحیم بزدوده....

زندگی اش باسختی و مشقت همراه بود پدر و مادری که هیچ گاه معنی رفاه را نفهمیدند و همچون دیگر پدران و مادران این روستا  با همه بزرگی و اصالتی که داشتند اما در برابر سختی ها همچون کوه حاتم استوار بودندسختی می کشیدند اما به رو نمی آوردند...

دست های پینه بسته شان رمز و راز بزرگی آنها بود..لقمه حلال آنها تا دهها نسل آینده تاثیرش را می گذارد آنها به همه نشان دادند که سختی کشیدند اما هیچ گاه اصالت و شرف شان را فراموش نکردند واگر فرزند این دیار امروز هر کدام درگوشه ای افتخار افرین هستندهمه آن بعلت همین سادگی و بزرگی اجدادشان است....

                                                                                       خانواده رحیم به سان همسایه هایشان به علت مشکلات درسن جوانی و درحاای که خمیرمایه بزرگی شان را در میان مردم این روستابسه بودند آهنگ سفرسردادند و به تشان آمدند اما این سفر با خاطرات تلخی همراه بودکه شایدمهمترین آن فوت برادر و پسرعموهایش بودکه درجوانی همه ایل وتبارمان راماتم زده کردند اما دریغ از یک ناامیدی و یاس و علت آن هم مدیریت مرد بزرگی چون رحیم بود که نگاهش به افق های دور دست بود و همیشه ارزو داشت فامیل ها ،همشهری ها و هر نوه ونتیجه ای از بهمیی تاطیبی وشهرویی، به قول خودش بدون مشکل باشد و بهترین ها را داشته باشد...

رحبم سراسر انرژی بود و پاسداری که مدیریت جهادی را در عمل داشت ...با گوسفندان و چوپانی و درس خواندن در شرایط سخت شروع کرد درعنفوان جوانی برای دفاع ازمیهن به جبهه رفت و شیمیایی شد و بعد از ان هم در بانک انصار نه در قواره یک مدیر بلکه یک خدمت گذار دلسوز ادامه خدمت داد...

حس محبت ودلسوزی  اش برای اشنا و غریبه زبانزد بود همیشه می گفت دست این آدمای ضعیف رابگیرید این ها هم روزگاری خوش دارند...رحیم مرد روزهای سخت بود برای همه مردم قابل احترام بود هیچ ادعایی نداشت....انرژی و فکربالای اوباعث شد او تنهایک ادم معمولی نباشد از کار اداری تا تشکیل تیم ورزشی تا شغل کشاورزی و گاوداری  و درخت کاری های اونشانه این توان بالابود..

چه زیبا بود روزهایی که درکنار مادر پیر و شکسته حالش قصه ها می گفت و داستانها داشت...امابه هرحال قضا و قدرالهی چیز دیگری شد و او هم رفت و مادر و فرزندانش و همه دوستان ونزدیکانش را به شگفتی واداشت و به ارزویش که جضور د رسوریه و ادامه راه همرزمش سردار همدانی وسردار اهوازیان بود و جنگ باداعش نرسید و در نهایت از بین مار فت....و او امروز در بین مانیست و ما ماندیم و خاطرات زیبایش و خوبی هایش و محبت هایش و یک عالم دلواپسی....

اری کوههای بلند و استوار حاتم و زمین های کشاورزی تشان و کارمندان بانک انصار خوزستان هم باورشان شد که رحیم ازبین انها رفت و از همه مهمتر مادر پیری که شایدتا اخر عمرخنده ای به لب هایش ننشیند و هر روز دها بار ارزوی مرگ می کند... رحمت خدا بررفتگان و بزرگ مردان ایل و تباری که هیچ گاه اصالت و مردم داری شان را فراموش نکردند....زنده بادچلی وخاطراتش ومردان بزرگش...

                                                                                     رحیم بزدوده 46 ساله که سابقه فعالیت در تیپ الحدید سپاه خوزستان ،مدیریت بانک انصار در شهرستانهای :ایذه ،بهبهان و امیدیه را در سوابق کاری و مدیریتی خود داشته ،وی از جانبازان شیمیایی دفاع مقدس بوده که در تاریخ 23 آذرماه 94 بدلیل ایست قلبی به همرزمان شهیدش پیوست.

گفتنی است در مراسم تشییع و خاکسپاری ایشان جمعثیت کثیری از استانهای خوزستان ، کهگیلویه بویراحمد ،چهار محال بختیاری ،فارس و طوایف مختلف حضور باشکوهی داشته اند .

روحش شاد و یادش گرامی باد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: