« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
آوای دنا:نعمت الله درتاج رئیس هیئت فوتبال شهرستان لنده بعد از 13 سال تصدی این مسولیت از سمت خود استعفا و دلایل خود را مشکلات مالی و کمبود امکانات مورد نیاز دانسته که متن این استعفا خطاب به رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان لنده به شرح ذیل می باشد.ریاست محترم اداره ورزش وجوانان شهرستان لنده              سلام علیکم                        با تقدیم سلام و احترام.احتراما، پس از اهدای سلام، به استحضارحضرتعالی می رساند ، با توجه به مسا یل مشروح ذیل اینجانب از ادامه فعالیت خود در مقام ریاست هیئت فوتبال شهرستان لنده کناره گیری نموده، واستعفای خود را تقدیم می نمایم. ضمنا همانطوری که جنابعالی مستحضر هستید، قبلا دوبار به صورت شفا هی ویک بار به صورت کتبی این موضوع را خدمتتان عرض نمودم اما هر بار نیازی پیش می آمد که لازم بود از استعفای خود صرف نظر نمایم. اما این بار از جنا بعالی انتظار موافقت کتبی را دارم. اینجانب بر خود فرض می دانم که از همه ی رؤسای نمایندگی سابق تربیت بدنی( جناب آقای ضرغامی و جناب آقای حاج بنی هاشمی) و خصوصا از حضر تعالی که با این جا نب همکاری لازم را مبذول فر مودند، نها یت سپا سگذاری را به عمل آورم.همچنین ازاعضای محترم هیئت فوتبال وداوران محترم (که انصافافقط به احترام همدیگرو با دستمزد پایین وعشق به حرفهء داوری با ما همکاری می کردند) مدیران با شگاههاکه با همه نقایص و مشکلاتی که این هیئت داشت مارا همراهی کردند، قدردانی نمایم. یاد آوری می نمایم که در دوران تصدی این هیئت، درتصمیم گیریها یم، اول ازهمه خد اوند متعا ل وسپس رعا یت اصل بیطرفی ،وجدا ن خود ،شأ ن و مقام معلمی واجرای صحیح ودقیق قوانین فوتبال رادر نظر داشتم. من قبول دارم که دراین مدت نسبتا طولانی ریاست اینجانب، کاستی ها و نقایص خیلی زیادی  وجود داشت، اما کار فرهنگی کردن که سر لوحه کار اینجانب بود ، از یک سوابزاروامکانات خیلی قوی می خواهد  وازسوی دیگر هزینه مالی ونیروی متخصص لازم رامی طلبد ،که واقعا از هردو لحاظ دستم خالی بود. اما کارم را با صداقت و با انرژی و باهمه کمبودها انجام دادم ودراین زمینه وجدانم احساس آرامش می کند . هرچند که عده ای افراد مغرض بدون در نظر گرفتن مشکلات این جانب و نه از روی دلسوزی بلکه ازروی طینت وعادت مریضی که داشتند اقدام به تو هین یا تهمتهای ناروا نمودندو معمولا در رپشت سر این حر فهای نا مر بوط و تهمتهای ناروارا می گفتند و خودشان در درون خودشان می دانستند که به خودشان و هم به جا معه ورزش دروغ می گویند . چرا که الحمد الله هیچگونه سند ومدرکی که دال بر هر نوع تخلف باشد از این جانب ندارن و انشاءالله بدست نخواهند آورد چون همیشه موظب آبروی خود و هیئتم بودم.در هر حال، من آنها را به خدا و روز جزا واگذارمی نمایم،هرچند که ورزشکاران  و اها لی محترم ورزش متوجه شدند که هدف انها انگیزه های شخصی بود نه ورزشی ونه برای پیشرفت ورزش شهرمان. با این وجود، من خود را موظف و پاسخگوی اعمال و کردارچند ساله ریاست خود بر هیئت فوتبال می دانم و آماده پا سخگویی به همه شبهات هستم. اما دلایل استعفا: 1- عدم پرداخت فاکتورهای هزینه کرد هیئت فوتبال که از سال 88تا کنون سه بار توسط جناب آقای سعید ذاکری مسئول محترم امور ورزش وبا حضور حضرتعالی بررسی شدند. اما تا کنون  رسیدگی لازم صورت نگرفت. عدم رسیدگی به این موضوع با عث وارد کردن خدشه به اعتبارمالی اینجانب وهیئت فوتبال در نزد اها لی محترم کسبه وبازار گردید و نوعی بی اعتمادی در نسیه دادن به هیئت فوتبالبوجود آمده است. 2-کمبود امکانات ورزشی وعدم تجهیز هیئت فوتبال .از قطع بودن تلفن گرفته تا خرابی بلند گوی هیئت.و از همه مهمتر اینکه ساختمان هیئت فوتبال مدت 3سال است که معلوم نیست به چه دلا یلی به بهره برداری نمی رسد مثل اینک کسی به فکر این قضیه نیست. اموال داخل هیئت متعلق به 25 سال پیش می باشند، تماما کهنه و فرسوده شده اند حتی یک صندلی سالم در این هیئت وجود ندارد. تمامی اموال داخلی هیئت غیر مستعمل درگوشه ای از اتاق جا خوش کردند. از طرفی دیگر،هر بارکه اقدام به بر گزاری مسا بقات می نماییم، با کمبودامکانات ورزشی روبرو می شویم که  در حین انجام مسا بقات  این مشکلات وکمبود ها رخ نمایی می کنند و با زحمت مشکلات را  برطرف می کنیم. این امکانات کم با داشتن بیش از حدود 30 دسته ورزشی بادرنظرگرفتن ردههای سنی مختلف باعث سختی کاردر این هیئت گردد.ازلحاظ قانون برگزاری مسابقات،نباید کمتر از 5 توپ درجایگاه باشد که ما مسا بقات را به کمتر از این یعنی حدا کثر دو توپ بر گزار می کنیم. 3- عدم پرداخت حق الزحمه داوران و اعضای محترم این هیئت درسال 88. 4- پرداخت نشدن حق الزحمه اعضای کمیته فوتسال در سال88. اما  درخصوص موضوع  مالی و حق ورودی دسجات ورزشی ،چندسطری ر ا ولو خیلی مختصرو صرفا جهت شفا ف سازی بیان می نمایم: همانگونه که حضرتعالی در جریان امر قرار دارید تا کنون تمام هزینه های جنبی مسابقات مثل خط کشی زمین، پذیرایی از داوران، تدارکات، ملزومات و ... همچنین هزینه های اصلی و ثا بت مثل پر داخت حق الزحمه داوران ، حق الزحمه عوامل اجرایی و سایر هزینه ها از طریق همین ورودی دسجات ورزشی پرداخت می شد. این در حالی است که این هیئت با صرفه جویی شدید و یک بودجه بسیار انقباضی و ریاضتی به کار خود ادامه می داد. این موضوع با عث گردید تامن مجبور شدم ، برخی از مسئو لیتهای را مثل نا ظر داوری،  نما ینده رئیس هیت در مسا بقات و سر پرست زمین را علی رغم  اهمیت ونقشی که در قانون برگزاری مسابقات دارند،از مسا بقات خذف نماییم و برخی دیگر از مسئو لیتها را برای اینکه هزینه ای بر هیئت متحمل نشود خودم به عهده بگیرم. این در حا لی است که نبودن هر یک از مسئو لین فوق الذکر درجریان مسا بقات رسمی  با عث اشکال قا نونی می شود و هر نوع ایرادی در این خصوص قا نونی می باشد.  از سوی دیگر با توجه به اینکه این هیئت در مقا بل ورزشکاران احساس مسئو لیت می نماید که امکاناتی از قبیل تجهیزجعبه کمکهای اولیه ، برانکاد، امنیت و اورژانس را فراهم نماید، اما بد لیل نبودن هزینه های لازم ، هنگام بر گزاری مسا بقات، در این زمینه  این جانب احساس شرم میکردم. با این وجود مامسا بقاتمان را به موقع انجام می دادیم و تا حال هر وقت تیم قهرمان را از ما خواستند در اسرع وقت و در تمام رده های سنی راهی مسابقات شهر ستانی می کردیم و هیچوقت درین زمینه عقب نماندیم. با توجه به این مطا لب و با توجه به نیاز های روز افزون این هیئت، سه راه حل بیشتر باقی نمانده که هر یک تبعات سؤخود را  نیز به دنبال خواهد داشت.مگر راه حل آخر: یا فعا لیت هیئت باید تعطیل شود، یا هزینه های ورودی تیمها را باید افزایش داد و یا باید هزینه ای به هیئت تزریق گردد. اما درخصوص افزایش ورودی تیمها، یاد آوری می شود که با توجه به پا یین بودن سطح زند گی مردم وعدم اسپانسرهای مالی مناسب برای حمایت مالی تیمها، تیم داران ورزش فوتبال یا  اجبارا بایدبه سمت وسوی خصوصی سازی بروند انصا فا زمینه این موضوع در این منطقه وجود ندارد و فکر نمی کنم کسی به فکر این موضوع بیا فتد. یا هم خیلی از تیم داران مجبورند تیمهای ورزشی خود را رها ساخته وبا قید "تا اطلاع ثانوی تعطیل" دست از فعالیت بکشند. این سیاست عملا  به تعطیلی ورزش فوتبال خواهدانجامید.  با توجه به نیازهای اساسی این هیئت  از قبیل تابلوی تعویض،( که فعلا هنوز با پوشه های کاغذی صورت می گیرد.)تشکیل کلا سهای داوری فوتبال وفوتسال جهت ارتقاءسطح داوری( برادران و خواهران)امکانات اورژانسی و کلاس مر بیگری ( برادران وخواهران)و افزایش سطح حق الزحمه های داوران و عوامل اجرایی مسابقات ( چون تا حال ما بخش بودیم حق الزحمه ها بر اساس اشل بخشها تعیین می شد اما از این پس بر اساس اشل شهرستانی پرداخت می شوند.)درآمد زمین چمن  و ورودی های تیم ها برای این هیئت  کفاف نخواهد بود.  و امکان افزایش حق ورودی تیمها به دلایل زیر وجود ندارد .براساس اشل جدیدبرگزاری هر مسابقه بین 97تا103 هزار تومان برای این هیئت هزینه دارد .بدون  هزینه خرید توپ وتور و وکا پهای ورزشی، پس محاسبه نمایید  حق ورودی هر تیم را. لذا مجموعه عوامل  مشکلات مطرح شده در فوق با عث ضربه زدن به مدیریت این هیئت شده و هیئت رادر نظراها لی ورزش نا توان و ضعیف جلوه خواهد داد که بنده از این روند ناراضی بوده و توان و انرژی این هیئت در مبارزه با کمبود ها به حد اقل رسیده . البته طبق گفته و شنیده هایی از منابع مختلف موثق وغیر موثق اینجانب واقف به تب بی پولی در سطح ادارات ورزش وجوانان هستم . اما چون قصه ما شده مثل این ضرب االمثل که( بزکه نمیر بهار میاد)که دیگه وعده ها هم اثری نخواهند داشت ، لذاخواندن غزل خدا حافظی بر این جانب واجب آمد.  در پا یان ضمن تشکر از زحمات و همکاری های صمیمانه جنا بعالی ،چهارنکته رادر خصوص این استعفا لازم به یاد آوری می دانم.  1-    علت استعفا همین مسایل و مشکلاتی بوده که در متن آمده است و هیچگو نه اجباری در این کار نبوده. وهیچ چیزی و هیچ کسی دراین خصوص دخیل نبوده و کسی نمی توند از این موضوع سوء استفاده نماید. 2-     این تصمیم کا ملا شخصی و با اراده و اختیاراینجانب بود. 3-در صورت مهیا شدن شرایط ورفع مشکلات فوق،و همچنین در صورت تمایل و صلا حدیدمجدد آقای دهقان ریاست محترم اداره ورزش وجوانان اینجانب همچنان درخد مت ورزش شهرستان عزیزم لنده خواهم بود.          4 4-بنده نه جنا بعالی ونه هیچ شخص دیگری را درخصوص مسائل مطرح شده  مقصر نمی دانم و هدف فقط بیان مشکلات این هیئت بوده وازجهت دیدگاه یک کارشناس ورزشی و به عنوان کسی که 13 سال در خدمت ورزش بودم وحقا برای یا فتن راه حل مناسب میباشند، وهیچ انگیزهء دیگری دراین میان نبوده. والسلام علی من تبع الهدی بابت همه قصورهایم ،اول از خداوندمتعال طلب آمرزش می کنم سپس از همه اهالی محترم ورزش لنده. با احترام وسپاس فراوان نعمت الله درتاج   رئیس سابق هیئت فو تبال شهرستان لنده
کد خبر: ۱۵۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۱

اوای دنا-سعادت صالحی نیا: دنیا آزمایشگاه است نه آسایشگاه و شلمچه جای کسانی است که برای هموار کردن ((راه کربلاي)) تو قطعات بدن، قطرات خون، کاسه های سر و سینه های خود را فدا کرده اند.آری جناب سر خوش، شاید شما روی خاک وخاشاک نمی توانید بخوابید. چه رسد به توپ و گلوله آتش شب های حمله.خواهشاً اندیشه، قلم و سخن خود را تنظیم کنید. سخن شهدا خدای سخن ها بود. آقای سرخوش احتمالاً زیاد سرخوشی به سر شما زده بود که در شلمچه دنبال استراحتگاه بودید، اگر محل استراحت می خواستید ،آدرس هتل دلوار را از خودم می گرفتید.اگر نمی دانید بگذارید من برایتان بگویم، آری 25 سال پیش کسانی بودند که با همه وجود غربت حسین و مظلومیت حق را حس کردند و هشت سال دفتر عاشورئيان را با خون خود نوشتند. و ما آن دفتر را باید به نسل های بعد انتقال دهیم تا نیروی شهادت را تربیت نماییم.این است فرهنگ شهدا، فرهنگی که نوجوانان و همه مردم را شیفته خود کرده است، در ضمن تمام بچه ها به رضایت والدین به آنجا می روند...به راستی شما نمی دانید آنجا چه خبر بوده است؟شما نوشتید(( در شلمچه جز پارس سگ های وحشی دیگرهیچ چیزی نیست )) این است جواب سینه های سوزان مادران شهیداین است جواب چشمان منتظر فرزندان شهید.شاید کاروان شما راه را اشتباهی رفته است که شبانه به آنجا رسیده اید. ولی با این وجود آیا شب که می رسد باید انصاف هم بخوابد؟گوهر ایمان و شرف خویش را دریاب که آنجا گنجینه معنویت و سازنده ترین عنصر برای هر انسانی است.جناب سر خوش چه شده است که شما کربلای ایران را به تمسخر گرفته اید؟چه شده است که خاک شفا بخش دردهای مردم را با دستشویی برابر می دانید؟چه شده است که کاروان خود را برتر از کاروان شهادت دانستیده اید؟حرمت نگه دارید.حرمت آنانی که از گرمای خورشید شلمچه و در معرض تابش آن حرارت عشق و شوق شهادت را یافتند.چه خوب است که شما می دانید خوابیدن در مسجد جایز نیست ولي  آیا نمی دانید که بی حرمتی به خون شهدا گناهی است نابخشودنی ؟کاش به اندازه اروپایی ها برای قهرمانان جنگ تان حرمت قائل بودید.حال بگذریم که این جنگ،جنگ حق علیه باطل و به دفاع از اسلام، وطن و ناموس ملت ایران بوده استدر پایان بدانید که خاک شلمچه با دل سخن می گوید، و تنها گوش حسینیان آن را می شنوند، پس حسینی شویم/نویسنده: سعادت صالحی نیا عضو کانون بصیرت بسیج دانشجویی استان بوشهردانشجوی دانشگاه خرد  /در جواب عبدالمحمد سرخوش/ در پی درج متن توهین آمیز به دفاع مقدس در هفته نامه نصیر؛گام نیوز *به گزارش اوای دنا به نقل از گام نیوزهفته نامه نصیر بوشهر در شماره 573 صفحه 6 خود در مطلبی با عنوان مشاهدات عینی در سفر کربلا به قلم عبدالمحمد سرخوش به بهانه سفرنامه نگاری کربلا به دفاع مقدس توهین نموده و دل عاشقان دفاع مقدس را به درد آورده است. هفته نامه نصیر بوشهر به مدیر مسئولی لاوری سالهای سال است که در اقداماتی نابخردانه، آرمان های مردم، انقلاب و اسلام را مورد هدف قرار می دهد. بخشی از مطلب هفته نامه نصیر:«شبانه وارد شلمچه شدیم، شلمچه ای که آقایان وادی نور می نامند(!)، همه ساله بچه های خردسال مردم را به آن جا می فرستند، تلفاتی هم می دهند. درآنجا یک مسجد و شش قبر و چندتایی دستشویی که تا مسجد 500 متریا کمتر و یا بیشتر فاصله دارد و (جز) پارس سگهای وحشی دیگرهیچ چیزی نیست ...!!!!!»
کد خبر: ۱۱۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۰۴

اوای دنا:آموخته ام … که بهترین کلاس درس دنیا، کلاسی است که زیر پای پیرترین فرد دنیاست آموخته ام … که وقتی عاشقید، عشق شما در ظاهر نیز نمایان می شود*آموخته ام … که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی*آموخته ام … که داشتن کودکی که در آغوش شما به خواب رفته، زیباترین حسی است که در دنیا وجود دارد*آموخته ام … که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است*آموخته ام … که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت*آموخته ام … که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم*آموخته ام … که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم*آموخته ام … که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی*آموخته ام … که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است*آموخته ام … که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند*آموخته ام … که پول شخصیت نمی خرد*آموخته ام … که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند*آموخته ام … که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم*آموخته ام … که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد*آموخته ام … که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان*آموخته ام … که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد*آموخته ام … که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم*آموخته ام … که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم*آموخته ام … که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد*آموخته ام … که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم*آموخته ام … که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد*آموخته ام … که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم*آموخته ام … که همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید*آموخته ام … که بهترین موقعیت برای نصیحت در دو زمان است: وقتی که از شما خواسته می شود، و زمانی که درس زندگی دادن فرا می رسد*آموخته ام … که کوتاهترین زمانی که من مجبور به کار هستم، بیشترین کارها و وظایف را باید انجام دهم*آموخته ام … که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم*آموخته ام … که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم*آموخته ام … که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد*آموخته ام … که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنممنبع : فارس پاتوق
کد خبر: ۸۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۹

اوای دنا: از آموخته های چارلی چاپلین...مجله لایف به مناسبت گذشت ۱۲۰ سال از تولد چاپلین بزرگ برای ا ولین بار منتشر کردآموخته ام ... با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردیآموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن استآموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفتآموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنمآموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیمآموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن ویآموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی استآموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کندآموخته ام ... که پول شخصیت نمی خردآموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کندآموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورمآموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهدآموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمانآموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را داردآموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویمآموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترمآموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کردآموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارمآموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت دادمنبع/مطالب زیبا و فوق العاده
کد خبر: ۸۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۶

ارتباط با معبود و همکلام‌شدن با معشوق در ضمیر هر انسانی نهفته است و دل طوفانی هر فردی به یاد او آرام می‌گیرد و ملجأ و پناه درماندگان است، راز و رمزی بین عاشق و معشوق است که جز آن دو نمی‌دانند. هر ارتباطی با معشوق، الفبایی و رمزی دارد که عاشق باید آن را بداند...
کد خبر: ۱۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

یکی از غم انگیز‌ترین ازدواج‌های جهان در لبنان برگزار شد...
کد خبر: ۱۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴