رئیسجمهور پیشین کشورمان گفت: 22 بهمن یک نماد است که در طول سی و پنج سال گذشته ادامه داشته است
آوای دنا-ایسنا نوشت: محمود احمدینژاد در حاشیه مراسم بزرگداشت آیتالله ابطحی در دانشگاه امام صادق(ع)، در پاسخ به این پرسش که "حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن را چگونه ارزیابی کردید؟" اظهار کرد: 22 بهمن یک نماد است که در سی و پنج سال گذشته ادامه داشته و فارغ از حواشی آن، یک جریان تاریخی زلال است که به سمت قله در حرکت است. وی همچنین در برابر این پرسش که "آیا صحت دارد که وزرای دولت شما در حال آماده شدن برای حضور انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی هستند؟" پاسخ داد: من سخنگوی خودم هستم و سخنگوی دیگران نیستم. دکتر احمدی نژاد در هنگام بازگشت از مسجد این دانشگاه در جمع خبرنگاران حضور یافت که به برخی از پرسشهای آنها پاسخ داد.وی در پاسخ به این پرسش که "چرا سکوت خود را نمیشکنید؟" گفت: سکوت کجا بوده است؟ شما سکوت را به من نشان بدهید تا آن را بشکنم.
کد خبر: ۲۶۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۵
حضرت آیت الله خامنه ای: باید وحدت میان مردم و مسئولان از طریق اعتماد مسئولان و مدیران کشور به مردم و همچنین اعتماد مردم به مسئولان افزایش یابد
کد خبر: ۲۶۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدینژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود.
به گزارش آوای دنا،علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور سابق با روزنامه شرق گفت و گویی انجام داده است که متن این مصاحبه به شرح زیر است:
علت سکوت آقای احمدینژاد چیست؟ گفته است فعلا ششماه سکوت میکنیم.
کجا چنین صحبتی را گفتهاند.
همه جا منتشر شده است.
در واقع این مطلب را به ایشان نسبت دادهاند.
بههرحال نزدیکان ایشان هم این گفته را مبنی بر اینکه استراتژی ایشان و نزدیکانشان فعلا سکوت است تایید کردهاند.
ایشان عملا ترجیح دادهاند که در برابر هوچیگریها و ادعاهایی که از سوی برخی افراد در دولت فعلی مطرح شده است سکوت کنند. اما رسما چنین چیزی را نگفتهاند و برای سکوتشان هم محدوده زمانی مشخص نکردهاند.
رسمی و غیررسمیاش خیلی مهم نیست. مهم این است که ما در عمل هم میبینیم که چنین روندی را در پیش گرفتهاند.
بههرحال باید به دولت آقای روحانی هم فرصت داد تا آنچه در چنته فکری و برنامهریزیهایشان دارند عرضه کنند. پس از آن میتوان درباره نتیجه کارها و اقدامات صحبت کرد.
این مگر منافاتی دارد با اینکه ایشان صحبت کنند؟ آقای احمدینژاد چرا در برابر عملکرد گذشته و برخی سوالهایی که وجود دارد سکوت کردهاند؟
عملکرد گذشته قابل رصد کردن است و شما میتوانید این کار را انجام دهید و البته همه کارهای دولت آقای احمدینژاد قابل دفاع است و عملکرد هشتساله دولت ایشان نیز افتخارآمیز بوده است.
ولی یکسری بحث و ابهاماتی وجود دارد یا به وجود آمده است. مثلا ایشان قرار بود و قول داده بود که یکسری مسایل را بگوید که هیچوقت نگفت. بعدا بحث دانشگاه ایرانیان و حواشی آن، برداشت و برگرداندن 16میلیارد تومان پیش آمد که همه اینها پرسش ایجاد میکند.
اگر سوال مشخصی باشد و بتوانم پاسخ بدهم در خدمتتان هستم. ولی آقای احمدینژاد فعلا بنا بر صحبت ندارند. بحث ششماه و اینها هم نیست.
ولی ایشان چند روز قبل با خبرگزاری «تسنیم» صحبت کردند.
بله درخصوص صحبتهای آقای (علی) لاریجانی بود.
ولی این سکوت بهنوعی باعث میشود که آنچه شما شبههآفرینی و جوسازی مینامید تایید شود. یعنی در عمل به ضرر ایشان است.
البته از نظر شما تایید است.
میگویند سکوت علامت رضاست.
نه این سکوت بلندترین فریاد اعتراض است و خیلیها این را درک میکنند. البته در ذات این کار یک رفتار جوانمردانه نیز وجود دارد زیرا به طرف فرصت دادهاند تا کار کند و مردم نتیجهاش را ببینند.
به نظر شما بعد از ششماه نقد دولت آقای روحانی از سوی ایشان و همراهان سابقشان آغاز میشود؟ البته بهجز شما که الان هم صحبت میکنید.
فرجه زمانی ششماههای که میگویید اصالت ندارد. من هم ماموریتی برای صحبتکردن ندارم و اگر صحبتی میکنم یک تصمیم شخصی است. دولت آقای روحانی را هم همیشه میتوان نقد کرد. اما فکر میکنم باید به دولت جدید فرصت داد و البته این برخلاف انتظاری بود که ما در دولت نهم داشتیم زیرا در آن زمان حتی قبل از تشکیل دولت نهم یک آتش سنگین تهیه شد بهویژه از سوی مدعیان اصلاحطلبی روی دولت ریخته شد که در طول هشتسال بعد هم ادامه پیدا کرد.
شاید همانطور که شما میگویید واقعا حق با آقای احمدینژاد باشد، ولی با سکوت معلوم نمیشود که حق با ایشان بوده است.
ما باید ضعف موجود در حوزه رسانهای کشور را که مشکلآفرین شده است، بپذیریم. آقای لاریجانی اظهاراتی علیه آقای احمدینژاد درخصوص ممنوعالخروجشدن آقای خاتمی کرده است. رسانهها میتوانند این اظهارات را ریشهیابی کرده و از ایشان سوال کنند که استناد و دلایل چنین اتهامی از سوی ایشان چیست؟ زیرا ممنوعالخروجکردن افراد طبق قانون برعهده دستگاه قضایی است. بههرحال آقای احمدینژاد گفتهاند که آقای خاتمی رییسجمهور کشور بودهاند و جایگاه ریاستجمهوری ایجاب میکند که اصلا چنین اتفاقی درمورد ایشان نیفتد و اصولا ممنوعالخروجکردن افراد در حیطه اختیارات قانونی ایشان نبوده است. ضمنا در باور ایشان نیز چنین رفتاری درخصوص آقای خاتمی قابل پذیرش نیست.
درباره «حصر» چطور؟ دولت آقای احمدینژاد هیچگاه وارد قضیه نشدند؟
اینها هم برای رسانه قابل رصد کردن است.
اتفاقا مشکل آنجاست که اصلا قابل رصد کردن نیست.
اگر قابل رصد کردن نیست چرا میخواهید پای آقای احمدینژاد را به میان بکشید. اگر ادعایی درخصوص شورایعالی امنیت ملی وجود دارد، بروید از آقای جلیلی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است بپرسید.
ایشان دبیر شورا و عضو دولت بودهاند؟ رییسجمهور وقت هم رییس شورا بوده است. اگر آقای جلیلی بداند، پس آقای احمدینژاد هم حتما میداند.
اما آقای احمدینژاد این مساله را رد کرده است. باید سوالتان را از دبیر شورا بپرسید. ضمنا آقای جلیلی عضو دولت نبوده است.
یعنی دبیر شورا تصمیمی گرفته که رییس شورا از آن خبر ندارد؟
بههرحال اگر ادعایی در این خصوص وجود دارد، باید بروید از ایشان بپرسید که آیا شورا در این زمینه تصمیمی گرفته است یا خیر. اینکه الان شما میگویید یک فرضیه است. فرضیهای است که رییسجمهور وقت نیز از آن تبری جسته است. درخصوص ممنوعالخروجکردن افراد از جمله آقای خاتمی، ماده 133 آیین دادرسی مسوولیت این کار را متوجه دستگاه قضایی دانسته است که البته تصمیم به ممنوعالخروجکردن افراد هم طبق همین ماده قانونی در یک محدوده زمانی ششماهه اعتبار دارد.
از این بحث که بگذریم من میخواستم شما یک مقایسهای هم بین روند مذاکرات هستهای در دولت آقای احمدینژاد و روحانی انجام دهید و دیگر اینکه آقای احمدینژاد بارها اعلام کرده بود که آماده مذاکره با آمریکاست. نامه هم نوشت اما پاسخی نگرفت درحالی که ما میبینیم که الان این اوباماست که به روحانی تلفن میکند و ملاقاتی در آمریکا بین وزرای خارجه دو کشور صورت میگیرد. به اعتقاد شما این بهمعنای ناکامی سیاست تهاجمی آقای احمدینژاد بهویژه در زمینه هستهای نیست؟
نامه روشنگرانه آقای احمدینژاد هم هیچ نسبتی با مذاکره نداشت و ایشان با هدف مذاکره این نامه را برای اوباما نفرستاده بود. مذاکره با آمریکا را نظام جمهوری اسلامی هیچوقت رد نکرده اما شروطی برای انجام آن قایل بوده است. تاکید آقای احمدینژاد همواره به انجام مذاکره بر مبنای احترام متقابل بوده است. جمهوری اسلامی فرصتهای بهتری برای مذاکره داشت که از دست رفت.
چه زمانی؟
فرصتهایی که ما در موضع قویتری بودیم. مثل زمانی که آقای احمدینژاد به نیویورک سفر میکرد و از ظرفیت رسانههای آمریکایی به خوبی استفاده میجست و از این رهگذر دولت آمریکا را در افکار عمومی این کشور به چالش کشیده بود. بنده معتقدم اتفاقاتی که بعدا در آمریکا رخ داد و اعتراضات مردمی در «والاستریت» را برانگیخت نتیجه روشنگریهای آقای احمدینژاد بود. بهطوریکه این مساله به یک معضل اساسی برای دولت آمریکا تبدیل شده بود.
خب اگر معتقدید که آن زمان فرصتهای بهتری داشتیم چرا رخ نداد؟ این بهمعنای عدم اعتماد به دولت ایشان نبود؟
تصمیم به گفتوگو باید در سطح بالاتری اتخاذ میشد. اما صرفا موضع برتر ملاک نیست، بلکه طرف مقابل ما باید به این نتیجه برسد که از موضع برابر و احترام متقابل مذاکره انجام شود نه اینکه آقای روحانی برود مذاکره کند و بعد اوباما بگوید که ایران بر اثر استیصال ناشی از تحریمها به مذاکره روی آورده است که البته بهانه آن را هم خود دولتمردان فعلی به دست آمریکا دادهاند. وقتی برخلاف واقع مدعی خالیبودن خزانه دولت میشوند، دقیقا در جهت اثبات سخنان آقای اوباما یعنی مذاکره بر اثر استیصال موضع گرفتهاند. بیان چنین سخنان نسنجیده و خلاف واقعای، طرف مقابل را کاملا جری میکند و من از کسی مانند آقای روحانی که یک دیپلمات باسابقه است، تکرار چنین اشتباه فاحشی را تعجببرانگیز میدانم.
یعنی میگویید خزانه پر است؟
بله 13 مرداد 91 وقتی از خزانه گزارشگیری میشود صدهامیلیاردتومان در خزانه پول بوده است. 13 مرداد 92 هم باز گزارشگیری شده بیش از دوبرابر سال 91 موجودی داشته است. درآمدهای نفتی کشور هم طی سالجاری نسبت به سال قبل بسیار خوب بوده است و ذخایر ارزی نیز بسیار قابلتوجه است. بنابراین گزارشهای خلافواقع هیچ دستاوردی جز اثبات ادعای آمریکا بهدنبال ندارد.
شما گفتید که اراده برای مذاکره باید در سطوح بالاتر حاکمیت بهوجود آید. پس چرا اگر به گفته شما در دوره آقای احمدینژاد ما فرصت بهتر یا موقعیت بهتری برای مذاکره داشتیم، این تصمیم گرفته نشد؟
پیشتر توضیح دادم که این یک مساله دوطرفه است. طرف مقابل هم باید بپذیرد که از موضع احترام و برابر با ایران مذاکره کند. بدیهی است تا چنین شرایطی پذیرفته نشود یا نشانههایی از آن بروز داده نشود، اتخاذ چنین تصمیمی در سطوح بالای نظام دور از ذهن خواهد بود.
من برگردم به سوالی که ابتدای همین بحث مطرح کردم. چطور است که بیپاسخماندن نامه رییسجمهور ما را شما ناشی از قدرت ما ارزیابی میکنید اما تماس تلفنیای که آنها برقرار میکنند را ناشی از ضعف ما میدانید؟ بالاخره اگر قرار به برقراری ارتباط باشد باید یکی شروع کند و دیگری پاسخ بدهد. در غیر این صورت که ارتباطی برقرار نمیشود و قضیه بیشتر شکل یک ژست سیاسی یا تبلیغاتی میگیرد.
بنده هیچوقت نگفتم که بیپاسخماندن نامه رییسجمهور وقت به آقای اوباما ناشی از قدرت ما بوده است. گفتم نامه آقای احمدینژاد به اوباما روشنگرانه بوده و هدف از آن مذاکره نبوده است. تماس تلفنی آقای اوباما با آقای روحانی هم بدون بستر و زمینههای لازم برقرار نشده است. گراهایی داده شد که او تماس گرفت. اوباما اگر مطمئن نبود که در آن طرف خط هم کسی منتظر تماس اوست حتما به آقای روحانی تلفن نمیکرد. او میدانست که اگر تماس بگیرد، آقای روحانی پاسخگو خواهد بود.
فکر میکنم آقای احمدینژاد هم وقتی نامه مینوشته حتما گوشه چشمی به دریافت پاسخ نامه داشته است!
آقای احمدینژاد هم اگر نامهای به آقای اوباما نوشته است، در چارچوب سیاستهای نظام بوده و هدف از آن هم، مذاکره بر مبنای دیدگاه طرف مقابل نبوده است. نامه آقای احمدینژاد به اوباما یک محتوای روشنگرانه و هدایتگرانه داشته است.
یعنی الان نیست؟ اگر قایل به این باشیم که سیاستها و تصمیمات در این خصوص از سطوح بالاتر هماهنگ شده است.
اگر اینطور بود که مورد نقد رهبری قرار نمیگرفتند.
البته ایشان در کلیات نقد نکردند برخی رفتارها را نقد کردند و قبل از سفر هم بحث نرمش قهرمانانه مطرح شده بود.
یعنی به نظر شما ما در عمل نرمشمان قهرمانانه بود؟ باید صبر کرد و دید. امیدوارم وقتی کف دستمان چیزی میگذارند رویمان بشود بگوییم که در ازای از دست دادن چه چیزی بوده است!
اما برگردیم به همان بحث سکوت آقای احمدینژاد درباره دانشگاه ایرانیان و برداشت 16میلیارد تومان که کلی شبهه ایجاد شد که اصلا چرا این پول برداشته شد. اگر هم قانونی بود چرا بازگردانده شد؟ از سویی ایشان آذرماه باید بروند دادگاه. در ارتباط با آقای رحیمی هم سخنگوی قوه قضاییه تایید کردهاند که پرونده ایشان در ارتباط با بیمه ایران تشکیل و بازجویی هم شدهاند. همه اینها سوالهایی است که انتظار میرفت ایشان به آنها پاسخ دهند.
بخشی از اینهایی که گفتید خیلی روشن است و باید از دستگاه قضایی سوال کنید. آنها باید نسبت به اتهاماتی که مطرح کردهاند پاسخگو باشند. من سخنگوی آقای رحیمی هم نیستم. درباره آقای احمدینژاد هم ایشان طبق قانون عمل میکنند. برای خود من هم پیوسته احضاریه میآمد و بنده هم طبق قانون عمل میکردم و در دادگاه حضور مییافتم.
درباره 16میلیارد تومان چطور؟ اگر قانونی برداشته شده بود چرا پس داده یا پس گرفته شد؟
در هفتههای آخر دولت دهم بود که تصمیم به تاسیس دانشگاه ایرانیان در شورایعالی انقلاب فرهنگی گرفته شد.
چرا اینقدر سریع؟ این شبهه تقویت شد که اعضای دولت برای آینده خود دنبال یک شغل و منبع درآمد و پایگاهی میگردند.
عجله نکنید. بنده دارم به سوال شما جواب میدهم وقتی دارم به زمان تصمیمگیری درباره تاسیس دانشگاه اشاره میکنم در واقع دارم به سوال شما جواب میدهم. ضمنا توجه داشته باشید که دانشگاه یک کانون درآمدی نیست و کسی که قصد فعالیت درآمدزا داشته باشد به سمت تاسیس دانشگاه نمیرود و من این ادعا را بیاساس میدانم. کمک مالی دولت به موسسات غیرانتفاعی هم یک وظیفه قانونی است که برای دهها موسسه و نهاد غیرانتفاعی انجام میشود. کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدینژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود.
اما اینجا دولت داشت به آینده اعضای خودش با توسل به یک حربه قانونی کمک میکرد. اگر کاری که کردند قانونی بوده است جوسازی که نمیتوانسته آن را بلااثر کند.
این حرف بیاساسی است که گفته شود دانشگاه ایرانیان برای تامین آینده اعضای دولت دهم ایجاد شده است. کمکهای مالی به این دانشگاه نیز در چارچوب اختیارات قانونی دولت انجام شده است. آیا بازگرداندن این کمک به خزانه دولت محل اشکال است؟ در این زمینه اتهامات غیرمنطقی و نادرستی مطرح شده است.
خب اگر اتهام بود چرا پول را برگرداندند؟ میتوانستند از طریق مراجع قضایی ثابت کنند که همه اینها جوسازی است و کارشان قانونی بوده است.
کسانی که اتهامی را مطرح میکنند باید آن را ثابت کنند و برای اثبات ادعای خودشان میتوانند به مراجع ذیربط مراجعه کنند. آقای احمدینژاد بنا نداشت بر سر این موضوع با دولت آقای روحانی دعوا کند بنابراین دستور داد که این مبلغ به خزانه عودت داده شود و به این ترتیب بهانه از برخی عناصر دولت فعلی که با جوسازی میخواستند مقاصد سیاسی خود را دنبال کنند، گرفته شد.
ولی سازمان بازرسی هم وارد شد و غیرقانونیبودن این برداشت را تایید کرد. یعنی همه باهم دارند جوسازی میکنند؟
استناد شما برای این ادعا چیست؟ کجا این بررسی را انجام داده است؟ برای انجام بررسی به چه کسی مراجعه کرده است؟ استناداتش کجاست؟
الان دانشگاه با چه بودجهای قرار است اداره شود؟
در این زمینه نامهای از طرف آقای بقایی به دولت فعلی نوشته شده و ضرورت اختصاص کمکهای مالی به دانشگاه ایرانیان مورد تاکید قرار گرفته است.
مورد دیگری که میخواستم از شما سوال کنم بحث دانشجویان ستارهدار و اخراج استادان دانشگاه بود. آقای احمدینژاد به کل منکر این مساله میشد. در حالی که ما الان میبینیم از این دانشجویان و استادان اعاده حیثیت شده و طبق برخی آمار 400دانشجوی محروم از تحصیل به دانشگاه بازگشتهاند.
در دولت آقای روحانی کسانی به کار گرفته شدهاند که از متحصنان دولت آقای خاتمی یا جریان فتنه حمایت کردهاند اما الان برگشتهاند سرکار.
سوال من چیز دیگریاست. میگویم آقای احمدینژاد به کل منکر چیزی شده بودند که الان معلوم شده است واقعیت دارد
موضع رسمی دولت آقای احمدینژاد همان است که قبلا هم اعلام شده بود. در دانشگاه کسی را به دلایل سیاسی ستارهدار نمیکنند. اگر دانشجویی در بیرون از محیط دانشگاه مرتکب بزه یا جرمی شده باشد که بر اثر آن بازداشت و زندانی شده و در نتیجه از تحصیل محروم مانده باشد این مساله نباید به حساب دانشجو بودن وی نوشته شود زیرا این جرم هیچ ارتباطی با دوران تحصیل او ندارد. بنابراینچنین فرضیهای ممکن است وجود داشته باشد که برخی افراد به دلایل امنیتی بازداشت و از تحصیل محروم شده باشند که اکنون با پایان یافتن دوران محکومیت به دانشگاه بازگشتهاند.
البته خیلیها هم بازداشت نشده بودند.
بسیار خب، در حد یک فرضیه که اشکالی ندارد اما موضع دولت آقای احمدینژاد همانی بود که اعلام شد و ستارهدار کردن دانشجویان به دلایل سیاسی را قبول نداشتند.
پس چرا شدند؟
شما میتوانید از وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی بخواهید تا دلایل محرومیت افرادی را که شما مدعی آن هستید، اعلام کند.
زیادند. میتوانید فهرستشان را از وزارت علوم یا دانشگاه آزاد بگیرید.
شما ادعایی را مطرح کردهاید و این شما هستید که باید فهرست ادعایی خودتان را منتشر کنید. سیاست دولت این نبوده که به دلیل مسایل سیاسی کسی را ستارهدار کنند. الان مدعی هستید که یک عدهای را برگرداندهاند به دانشگاه که اینها ستارهدار بودهاند. بسیار خب، بروید در این زمینه تحقیق کنید و از مسوولان دولت فعلی نیز بپرسید چرا این افراد مورد ادعای شما از تحصیل محروم شده بودند. شما به زور میخواهید بگویید که اینها به دلایل سیاسی ستارهدار شده بودند و بنده آن را نمیپذیرم.
برای اینکه واقعا بوده است. علت محرومیت از تحصیل یک چیز است اما مساله اساسی تقبیح خود عمل محرومکردن از تحصیل است که برخلاف مفاد صریح قانون اساسی است.
محرومیت از تحصیل موضوعی نیست که در قانون اساسی به آن اشاره شده باشد. همه آحاد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و دانشجو بودن برای هیچکس مصونیت ایجاد نمیکند. ممکن است فردی دانشجو باشد اما در خارج از محیط دانشگاه مرتکب عمل مجرمانهای شود و مجازات ناشی از این عمل مجرمانه میتواند به مانعی در ادامه تحصیل او منجر شود که این مسایل هرکدام باید در فایل مخصوص به خودش بررسی شود اما به نظر میرسد که شما قایل به تفکیک موارد نیستید.
در شرایطی که دولتمردان سابق زمانی برای نقد دولت فعلی نگه داشتهاند و فعلا صلاح را در سکوت میبینند من میخواهم از شما سوال کنم که نقدتان به این دولت چیست؟
نقد باید متوجه موضوعات مشخصی باشد. اما در یک نگاه کلی به دولت فعلی میتوان گفت که میانگین سنی اعضای دولت آقای روحانی بیش از حد متعارف است و بعضا به طنز از آن بهعنوان خانه سالمندان یاد میکنند. البته برخی اعضای دولت از ابتدای مسوولیت خود، بنای بهانهجویی را گذاشتهاند و این امر میتواند اقتضای سن بالا باشد.
علت این نیست که ما تجربه ناخوشایندی از جوانگرایی داشتیم؟
پس شما در موضع پاسخگویی هستید نه سوال. یعنی از حالت بیطرفی خارج شدهاید و روزنامهنگار مستقل نیستید.
کد خبر: ۲۱۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹
"نرمش قهرمانانه به معنای عبور از خط قرمز نیست"، "از چه زمانی دیگر خون جوانان ما از دستان ننگین آمریکا نمی چکد"، "هدف از مذاکره با آمریکا یک کار تبلیغاتی است" و "نتیجه مذاکره با جان کری تحریم ها لغو نمی شود" از شعارهای نوشته شده از سوی معترضان بود
کد خبر: ۲۰۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۰۶
با اين ترس و اين واهمه كه از امير ديده شد و سوابق قبلي ايشان نتيجه دربي را مي توان حدس زد.و آن تساوي است كه به نفع سرخ آبي هاي پايتخت است
آوای دنا-احمد علی کریمی زاده:تيم فوتبال استقلال اهواز با يك بازي منطقي و حساب شده و به دور از حواشي توانست تيم مدعي استقلال را با نتيجه 2بر0شكست دهد تا فاصله قرمز و آبي ها به يك امتياز برسد و فولاد هم استاني شان در صدر جدول باقي بماند .
با اين ترس و اين واهمه كه از امير ديده شد و سوابق قبلي ايشان نتيجه دربي را مي توان حدس زد و آن تساوي است كه به نفع سرخ آبي هاي پايتخت است .هردو در بالاي جدول بدون حاشيه خواهند ماند اميد كه هردو تيم براي برد به ميدان بروند و فوتبالي جذاب را در روز جمعه به تماشا بنشينيم.
کد خبر: ۱۹۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
انتخابات با توجه به آرایشی که کاندیداها دارند بر دو قطبی بودن منطبق نیست و حداقل ما یک انتخابات سه قطبی را در پی خواهیم داشت، اصول گرایان، طیف دولت و اصلاح طلبان که در این بین آقای هاشمی رهبری مجموعه ای از اصول گرایان سنتی و معتدل و تمام اصلاح طلبان را نیز دارد
کد خبر: ۱۶۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۲۹
اوای دنا:بحث تغییر استاندار کهگیلویه و بویراحمدچند روزی است که بحث محافل و مجالس شده و خصوصا رسانه ها هر روز مباحث جدیدی را در این خصوص مطرح می کنند.
بالاخره استاندار رفت و استاندار جدید با کوله باری از تجربه به استان ما آمد. اما طبیعی است که نیکزاد استاندار سابق هواداران زیادی داشته و از طرفی از انگیزه و شاخص های خوبی برخوردار بوده و می شد با توجه به این خصوصیات و همچنین ارتباط نزدیک با دولت و وزرا از حضور ایشان در استان بیش از پیش به نفع مردم و در راستای عمران و ابادانی استان بهر برد اما بهر حال تقدیر این بود که ایشان در محل سکونت خود سکان اجرایی استان اردبیل را بعهده بگیرد و لی حواشی بعد از این جابجایی کمی قابل تامل است.
بحث نارضایتی نمایندگان از استاندار وقت خصوصا در بحث عزل و نصب ها ، تبلیغاتی که از قبل مبنی بر تغییر استانذار وجود داشت ،بحث نامه نمایندگان به رئیس جمهور و هیات دولت،و رد این نامه از طرف نمایندگان و همچنین مخالفت نماینده ولی فقیه در استان با تغییر استاندار ، و نکته مهم ترادعاها ی بعد از این جابجایی می باشد که در ادامه ی این مطلب اظهار نظر مهندس نیکزاد و همچنین بیانات یکی از نمایندگان استان را خواهیم آورد و قضاوت را به مردم می سپاریم البته یقین دارم پایان خط(صحت ادعای طرفین)نزدیک است .
اکبر نیک زاد در گفتگو با عصردنا:
به خداقسم تاساعت 2عصر روز گذشته یعنی 5شهریور ماه 91تمام تلاش خودم را برای ماندن دراین استان بخاطر صمیمیت ومهمان نوازی مردم نمودم تصریح کرد : اما با شنیدن خبر نامه ارسالی نمایندگان این استان علیه خودم مجبور شدم از درخواست واصرار برای ماندن دراستان صرف نظر کنم .نیکزاد ثمری بابیان اینکه ازبرادران هیات دولت خواسته بودم که تاپایان عمر دولت خدمت گذار دراستان کهگیلویه وبویراحمد بمانم وخدمت گذاری مردم مومن وولایت مدار استان را ادامه دهم ،خاطرنشان کرد : باشنیدن خبرنامه درخواستی نمایندگان استان درمجلس، مجبور شدم ازتصمیم منصرف شدم .استاندار استان گفت:با یکی ازبرادران که پیگیر این جابجایی بود از دفتر معاون اول ریاست جمهوری تماس گرفتم و او به من گفت که هرسه نماینده درنامه ای مکتوب ازرئیس جمهور خواسته اند به مسئولیت شما در این استان پایان داده شود.نیکزاد ثمری با اظهار نگرانی از اینکه مجبور است از مردم کهگیلویه و بویر احمد خداحافظی کند بیان داشت:ما سرباز نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم ودر هر جایی که نظام تصمیم بگیردآماده خدمت به مردم کشورم هستم.استاندار کهگیلویه وبویراحمدگفت:آن برادر در دفترریاست جمهوری به من گفت درست است که شما علاقه مند به ادامه فعالیت درآن استان هستید و ما نیز این موضوع را میدانیم اما نمایندگان شما در مجلس نهم در نامه ای کتبی از دولت خواسته اند شما را جابجا کنند. نیکزاد ثمری تصریح کرد:وقتی که این مطلب را شنیدم دیگر هیچ پاسخی ندادم و به ایشان گفتم من تابع تصمیم دولت و ریاست جمهوری در زمینه ادامه فعالیت خود در هر جائی که گفته شود هستم.استاندار استان افزود: من توقعی از آقای تاج گردون به دلیل همسو نبودن تفکرات سیاسی ایشان با خود نداشته و ندارم اما انتظار از آن دو برادر اصولگرای نماینده در مجلس چیز دیگری بود.نماينده مردم کهگيلويه در مجلس:
حجتالاسلام سيد عليمحمد بزرگواري در نشست شوراي اداري استان کهگيلويه و بويراحمد عنوان کرد: دولت خود تصميم به جابهجايي استانداران کهگيلويه و بويراحمد گرفت و هيچ نمايندهاي در اين زمينه براي تغيير استاندار نقش نداشت.وي با بيان اين که دروغگويي هم در اين استان حد و حدودي دارد و برخي به دليل عدم خداترسي هر دروغي را به ديگران منسوب ميکنند، تصريح کرد: آقايان يک کلمه بياورند که ما سه نماينده پشت سر نيکزاد حرفي زده باشيم که وزير کشور و معاونان وي شاهدي بر اين مدعا هستند.بزرگواري با ذکر اين نکته که در برخي چينشها و گاهي نيز در زمينه حفظ بيتالمال با مسئولان استان تفاوت ديدگاه داشتيم، عنوان کرد: با اين حال هيچگاه به دنبال تغيير نيکزاد نبوديم.اين نماينده مجلس تأکيد کرد: باز هم ميگويم که استاندار کهگيلويه و بويراحمد را وزير کشور جابهجا کرد و هيچ کس در اين استان از جمله نمايندگان حرفي براي تغيير وي با کسي نزدند و البته در شأن ما هم نبود.
کد خبر: ۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۰۸
اوای دنا: نتيجه نهايي انتخابات مجلس نهم از هر بعد كه بررسي شود؛ يك امر بيش از همه خود را نشان مي دهد و آن پاسخ "منفي" اكثريت مردم به تركيب و رویکرد حاکم بر مجلس هشتم بود.به گزارش رجانيوز، عدم حضور قريب به 200 نماينده مجلس هشتم در مجلس نهم، به خوبي نشان مي دهد جنجال هاي سياسي و روزمره، تصويب طرح هاي خاص و ... در طول 4 سال مجلس هشتم تا چه حد مورد تاييد يا رد توده هاي مردم بوده است. این در حالی است که بازماندن چهره هاي مطرحي همچون احمد ناطق نوري، اسدالله بادامچيان، حميدرضا كاتوزيان، علي عباسپور، حشمتالله فلاحتپيشه، محسن كوهكن، كاظم دلخوش، محمدحسن غفوري فرد، مصطفي كواكبيان، علي بنايي، محمد خباز، داريوش قنبري، جهانبخش محبينيا و ... نيز آشكارا نشان مي دهد برخي از نمادهاي مجلس هشتم چگونه مورد قضاوت نهايي مردم قرار گرفتند. از سوي ديگر آراي معنادار و دو مرحله اي تعدادي از چهره هاي سياسي مشهور مجلس هشتم نيز كه در دوره هاي قبلي به راحتي و در همان دور نخست وارد مجلس مي شدند، در اين دوره نشان مي دهد راي مردم به برخي از اين چهره ها مشروط و يا از روي اضطرار بوده است؛ محمد رضا باهنر، احمد توكلي، علي مطهري و ... افرادي هستند كه هر يك در انتخابات مجلس هشتم در همان دور نخست با آراي قابل توجهي وارد مجلس شدند اما در انتخابات اخير عليرغم شهرت خود نتوانستند در دور اول رضايت مردم را كسب كنند و بواسطه تبليغات و ... جواز حضور در مجلس نهم را در "دور دوم" انتخابات كسب كردند. و شاید همین رای معنادار کافی باشد تا نظر مردم درباره رویکرد حاکم بر مجلس هشتم و لزوم تحول جدی در این رویکرد، به درستی فهم شود. این در حالی است که کارنامه خوانی 4 ساله مجلس هشتم به خوبي نشان مي دهد، در شرايط كنوني مي توان بسيار بهتر و مدبرانه تر عمل نمود و در ازاي پرداختن به جنجال هاي سياسي روزمره و غير ضروري كه مورد انتظار مردم هم نيست، به بسياري از اهداف و برنامه هاي كلان نظام و حل مشكلات توده هاي مردم پرداخت. نگاهی به بخشهایی از کارنامه عملکرد مجلس هشتم شاید تحلیل رای مردم و بازماندن 200 نفر از نمایندگان این مجلس برای حضور در مجلس نهم را آسانتر می کند: تعیین مبلغ 100 میلیون تومان برای تخصیص به هر نماینده مجلسابتدای تشکیل مجلس هشتم بود که انتشار خبری مبنی بر تخصیص مبلغ 100 میلیون تومان به هر نماینده مجلس از سوی هیات رئیسه و با بهانه تامین محلس اسکان و دفتر کار توسط نمایندگان، جنجال رسانهای بزرگی را در حاشیه مجلس به وجود آورد. خبرها حاکی از اعطای وام 100 میلیون تومانی تقریبا بلاعوض به نمایندگان مجلس بود. حسن کامران نماینده مردم اصفهان در مصاحبهای، با حمله به هیات رئیسه مجلس، از اعطای 100 میلیون تومان به نمایندگان خبر داد و این امر را نشانهای برای ترویج اشرافیگری در میان مسئولین نظام دانست. ماجرا از این قرار بود که بنا بر گفته کامران، به هریک از نمایندگان مبلغ هشتاد میلیون تومان بابت کرایه خانه اعطا شده بود که پنجاه میلیون از این مبلغ به عنوان وام بلاعوض و 30 میلیون تومان باقیمانده نیز در قالب قرض الحسنه و با بهره کم بود. همچنین به هر نماینده مجلس مبلغ 20 میلیون تومان بابت خرید ماشین پرداخت شد که به این ترتیب هر نماینده مجلس 100 میلیون تومان دریافت نمود. تخصیص 30 میلیون تومان وام قرضالحسنه به هر نماینده در حالی صورت میگرفت که به گفته حسن کامران "مردمیکه با رای خود ما را به مجلس فرستادند، از گرفتن یک میلیون تومان آن عاجز بودند." و در شرایطی بابت خرید اتومبیل به هر نماینده 20 میلیون پرداخت میشد که مجلس خود دارای سیستم حمل و نقل و اتومبیلهای مجلس در اختیار نمایندگان بود. هر چند رسانهای شدن این موضوع موجي از انتقادات را به سمت مجلس و هیات رئیسه آن روانه کرد ولی هیچ گاه خبری مبنی بر توقف اعطای این مبلغ به نمایندگان از سوی مجلس شنیده نشد. طفره چند ساله مجلس از تصویب طرح نظارت بر نمایندگان مجلس مجلس هفتم بود که نمایندگان به این نتیجه رسیدند طرحی را به تصویب برسانند که بر مبنای آن بر عملکرد نمایندگان مجلس نیز نظارتی صورت بپذیرد و این در حالی بود که در طول هفت دوره قبلی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان بدون واهمه از هرگونه نظارت و عواقب هر گونه تخلف، بر کرسیهای مجلس تکیه زده بودند. با این حال مصادف شدن طراحی این طرح با پایان یافتن دوره مجلس هفتم، طرح نظارت بر عملکرد نمایندگان مجلس را به مجلس هشتم کشاند، تا این مجلس تصویب کننده طرح نظارت بر نمایندگان مجلس باشد. اما فراز و نشیبهای عجیب و گاه ساختگی بر سر تصویب این طرح، تصویب این طرح را به سال آخر مجلس هشتم کشاند! مهدی کوچکزاده نماینده تهران به عنوان یکی از نمایندگان جدی در پیگیری این طرح، درباره طرح و سرنوشت آن میگوید: "پس از آنکه سال گذشته در دیداری كه نمایندگان مجلس با رهبر معظم انقلاب داشتند ایشان هم به ضرورت وجود نظارت بر مجلس و نمایندگانی كه خودشان بر دستگاهها نظارت می كردند تأكید كردند، همان طرح قبلی یعنی طرحی كه از مجلس هفتم تصویب شده بود توسط دوستان آبادگران همان طرح با اصلاحات مختصری در مجلس مطرح گردید كه متأسفانه طرح مذکور که طرح پخته و نسبتا جامعی بود، به بهانههایی با مخالفت روبه رو شده و با هدایت هیت رئیسه مجلس،به کمیسیون اصل 90 ارجاع شد." کوچکزاده با اشاره به ناکام ماندن سرانجام طرح پیشنهادی کمیسیون اصل 90 در صحن علنی ادامه میدهد: "این كمیسیون پس از دو سه ماه بررسی دوباره در یك شكل جدیدی این طرح را به صحن مجلس ارجاع داد در آنجا باز هم مخالفتهایی شد و آنجا ارجاع داده شد به یك كمیسیون مشترك خاص بررسی این طرح. این كمیسیون مشترك اولین گزارش خودش را در 33 ماده در بهمن ماه سال گذشته ارائه داد كه متأسفانه آن طرح 33 ماده ای دارای اشكالات بسیار زیادی بود كه اگر نگویم درست در راستای عكس طرح نظارت نمایندگان بود حداقل میگویم هیچ یك از اهداف طرح را برآورده نمیكرد. به طوری كه ده ماده اول آن 33 ماده در راستای خواسته های نمایندگان نوشته شده بود." و این همه در حالی است که مقام معظم رهبری در خرداد ماه سال 89 خطاب به نمایندگان مجلس فرمودند: "یک شأن نظارتى هم براى خود مجلس و براى آحاد نمایندگان تعریف کنید. من معتقدم که شما دو سال دیگر توى مجلسید، معلوم نیست بعد از این توى مجلس باشید یا نباشید؛ ممکن است دیگر هرگز گذارتان به مجلس نیفتد؛ اما صدها و صدها نفر در طول زمان از اینجا عبور خواهند کرد؛ کسانى خواهند آمد و روى این صندلىها خواهند نشست. اگر شما امروز توانستید یک سازوکار کنترلى متقن و محکم براى نظارت بر کار نماینده پایهگذارى کنید تا هر وقتى که این دستگاه خوب کار کند، اجرش مال شماست؛ مزد الهىاش مال شماست."نمایندگان مجلس، سرانجام طرحی را که در کمیسیون اصل 90 قانون اساسی تنظیم و به امضای156 نفر از وکلای ملت رسیده بود، به رای گذاشتند تا فوریت آن در روز یکشنبه 4 مهر سال گذشته، با 79 رای موافق و 81 رای مخالف 201 نماینده حاضر تصویب نشود و طرحی که 156 نماینده به طور مکتوب از آن حمایت کرده بودند فقط 79 رای موافق را در این رایگیری کسب کند! این روند ادامه داشت تا سرانجام بعد از كش و قوسهای فراوان، این طرح که با طرح اولیه در مجلس هفتم و نگاه مطلوب رهبر انقلاب فاصله قابل ملاحظهای داشت، تحت فشار رسانهها و افكار عمومی به تصویب وكلای ملت برسد. وقف دانشگاه آزاد پروژه دانشگاه آزاد و تغییر مدیریت این دانشگاه را باید یکی از طولانیترین و دشوار ترین پروژههای عدالتخواهانه و فساد ستیزانه در طول بیش از شش سال گذشته دانست. پروژهای که طی این سالها بسیاری از نهادهای موثر نظام را درگیر خود کرد. اما ورود مجلس به این ماجرا شاید یکی از تلخترین روزهای مجلس هشتم را آفرید که در رسانهها با عنوان یکشنبه سیاه مجلس ثبت شد. اما ماجرای یکشنبه سیاه چه بود؟ پس از تکمیل گزارش تحقیق و تفحص مجلس از آموزش عالی، و ورود دولت به بررسی عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی، دولت به این جمعبندی رسید که بدلیل ساختار خاص مدیریتی این دانشگاه، بخش مهمی از اموال 250 هزار میلیارد تومانی این دانشگاه مورد سوء استفاده شخصی و حتی سیاسی قرار گرفته و بر همین اساس تغییر در نحوه اداره آن ضروری به نظر میرسد. بر همین اساس شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالیترین نهاد تصمیمگیر در این زمینه، برای اصلاح نحوه مدیریت این دانشگاه وارد عمل شد. در مقابل این اقدام، هیات امناء و ریاست دانشگاه آزاد، طرح وقف اموال دانشگاه آزاد را مطرح کرد تا بر این اساس از ورود دولت وهر مجموعه غیر از مجموعه مدیریت دانشگاه در اداره آن جلوگیری کند. در همین زمان و در شرایطی که شورای عالی انقلاب فرهنگی، با گذراندن مصوبهای، این وقف را غیر قانونی اعلام کرده بود، طرحی در مجلس به جریان افتاد که بر اساس آن، اموال عمومی دانشگاه آزاد به بهانه وقف این اموال، به اموالی خصوصی مبدل شده و وقف اموال دانشگاه آزاد به یک قانون رسمی تبدیل شود تا دست هر نهاد و مجموعهای برای ورود به آن و اصلاح نحوه مدیریت و ساختار این دانشگاه بسته شود. در جریان رای گیری برای تصویب این طرح، نمایندگان در واکنش به تذکری مبنی بر اینکه بنا بر نظر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، مجلس در مواردی که شورایعالی انقلاب فرهنگی ورود کرده است حق ورود ندارد، این نظر را به رای گیری گذاشته و با کمال تعجب به آن رای منفی دادند! سرانجام نمایندگان مجلس در این جلسه با ۱۴۰ رأی موافق با یک فوریت طرح حمایت از تأسیس و تقویت مؤسسهها و مراکز آموزش عالی غیردولتی موافقت کردند که ضمن تغییر روند تصویب اساسنامهی دانشگاه آزاد، بر وقف غیرقانونی اموال این دانشگاه مهر تأییدمیزد. عملی شدن این مصوبه به معنای خارج شدن ثروت 250 هزار میلیاردی این دانشگاه از دست مردم به اسم وقف آن بود. این در حالی بود که اساسنامهی جدید دانشگاه آزاد پس از ۴۰ ماه کار کارشناسی در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و توسط رییس جمهور به مسؤولان این دانشگاه ابلاغ شده بود؛ اساسنامهای که در آن وقف اموال 250 هزار میلیارد تومانی دانشگاه آزاد را غیرقانونی میدانست. تصویب این طرح در مجلس برای بهارستان نشینان بسیار گران تمام شد و اعتراضات سراسری افكار عمومی و به ویژه دانشجویان سراسر كشور به این طرح را در بر داشت. البته نمایندگان مجلس دو روز بعد تحت فشار شدید افكار عمومی مجبور شدند كه با مصوبه ای دیگر بر رای قبلی خود خط بطلان بكشند. این در حالی بود که کمیسیون اصل 90 مجلس یکسال بعد هیات رئیسه مجلس مجلس هشتم را به عنوان مقصر اصلی تصویب این طرح معرفی کرد. طرح مجلس برای ممانعت از کاندیداتوری افراد لیسانسه در انتخابات مجلس و ماجرای مستثنی کردن نمایندگان فعلی مجلس هشتم برای اولین بار، در زمستان سال 1389 اقدام به اصلاح تبصره سه ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی کرد که بر اساس آن داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد برای ثبت نام در انتخابات مجلس را الزامیمی كرد. در نگاه اول شاید اجرای این مصوبه عاملی برای ارتقاء سطح دانش و تخصصی شدن تصمیمات مجلس به نظر میرسید. اما اقدامات بعدی مجلس در تبصره زدن به این مصوبه این شائبه را به وجود آورد که ورود این بند به قانون انتخابات کشور، با هدف محدود کردن رقبای احتمالی نمایندگان مجلس صورت گرفته است. چرا که با تلاش حدود 90 نماینده دارای مدرک تحصیلی کارشناسی، و چهار با دستکاری در این تبصره، بندهای جدیدی به قانون مذکور اضافه شد که بر آن اساس حضور در مجلس معادل با یک دوره تحصیلی به شمار میرفت. اما ایراد وزارت کشور برای ثبت نام نمایندگانی که اولین دوره نمایندگی خود را میگذراندند، موجب شد تا در جلسه روز یکشنبه پنجم تیر امسال در مجلس طرح استفساریهای ۲ فوریتی در مجلس ارائه شو د که در آن پرسیده شده بود: "حضور در بخشی از یک دوره مجلس، معادل یک دوره حضور در مجلس محسوب میشود یا نه؟" که نمایندگان به این سوال رای مثبت دادند. همچنین در این جلسه مشکل حدود ۱۵ نماینده که مدرک تحصیلی لیسانس آنها مورد تائید وزارت علوم نبود و اصولا این عده از مرکز آموزش مدیریت دولتی مدرک گرفتند و این مدرک بر اساس اصلاح قانون انتخابات از سوی مجلس، معتبر نبود نیز با طرح استفساریه حل شد و نمایندگان مصوب کردند که مدرك تحصیلی كارشناسی ارشد و كارشناسی و معادل آنها شامل آن دسته از مداركی میباشد كه توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی و حوزه علمیه قم و دیگر مراجع قانونی ذیصلاح صادر شده است. تصویب حقوق مادام العمر برای نمایندگان مجلس آذر ماه 1390 استفساریهای با رای مثبت 122 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که به موجب آن و بر مبنای تبصره 3 از ماده 71 قانون خدمات كشوری، نمایندگان مجلس و تمامی مقامات دارای سمتهای مدیریت سیاسی - اعم از شاغل و بازنشسته- چیزی شبیه به حقوق مادام العمر دریافت کنند. مجلس در این طرح مصوب کرد که اگر کسی دو سال در سمتهایی همچون ریاست سه قوه، معاونت اول رئیس جمهور، نیابت رئیس مجلس شورای اسلامیو عضویت شورای نگهبان، وزارت، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، معاونت رئیس جمهور، استانداری، سفارت و معاونت وزرا مشغول به کار باشد و بعدا، چندین سال در مسئولیت پایینتر و مدیرکل باشد، همچنان 80درصد حقوق و مزایای همان شغل قبلی خود را دریافت می كند. واكنش منفی رسانهها نسبت به این مصوبه بهگونهای بود كه لغو مصوبه پرداخت حقوق مادامالعمر به مدیران سیاسی را به دنبال داشت به نحوی که لغو این مصوبه با استقبال و تایید رهبر معظم انقلاب روبرو شد. تصویب قانون بهبود فضای کسب و کار به نفع یک درصدی ها آذرماه سال 90 و به بهانه حمایت از بخش خصوصی، طرحی جنجالی در مجلس به بررسی گذاشته شد که به طرح بهبود فضای کسب و کار مشهور شد. این طرح که با پیشنهاد اتاق بازرگانی به عنوان اصلیترین صنف بخش خصوصی، به مجلس ارائه شده بود، عملا قوهای جدید که محور آن اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران بوده با اختیارات فراقوهای و بی سابقه را بوجود می آورد و عملا به بخش خصوصی اختیاراتی عجیب را ارائه میکرد. در این زمینه، دکتر شهرزاد عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس میگوید: " این طرح که اختیارات نامحدودی را به قسمتی از بخش خصوصی داده است که نماینده اقلیتی از ثروتمندان هستند و من فکر می کنم شورای نگهبان موارد بسیاری از آن را رد خواهد کرد. گفتنی است عده ای خاص از تجار با تهیه طرح نگران کننده و یک جانبه تحت عنوان "ایجاد فضای مساعد کارآفرینی" به بهانه ایجاد فضای کسب و کار درصدد تغییرات اساسی اقتصادی در کشور به نفع بخش خصوصی و سرمایه داری هستند. این طرح نیز سرانجام با اصلاحاتی به تصویب مجلس رسید. جنجال هاي سياسي و بيهوده اي كه درد مردم نبود بخش قابل توجهی از عمر 4 ساله مجلس هشتم صرف جنجالهاي رسانه اي شد كه برخي از نمايندگان به طور متناوب در دستور كار قرار داده بودند و انعكاس آن در جامعه نيز جز ايجاد ياس و نااميدي در ميان توده هاي ملت نتيجه ديگري نداشت. پیگیری طرح جنجالی سوال از رييس جمهور در آخرين روزهاي سال 90 و در حالي كه بسياري از سوالات مربوط به برهه اي بودند كه نيازي به طرح دوباره آنها نبود، از جمله اتفاقاتي بود كه بدون ترديد بايد از آن به عنوان نقطه ضعف بزرگ مجلس هشتم ياد كرد. در شرايطي كه رهبر معظم انقلاب بيش از هر زمان ديگري مسئولان را به وحدت و همراهي براي اداره امور كشور فرا مي خواندند، پر و بال دادن مجلس به حواشي تاريخ گذشته در دولت و طرح سوالاتي كه كمتر مورد دغدغه مردم بود، باعث شد تا روند چالش هاي ميان قوه مقننه و مجريه بيشتر شود. همچنين تهديدهاي پياپي تعدادي از وزراي دولت به بهانه هاي مختلف نيز بايد در همين راستا مشاهده و تحليل شود. نمونههای ذکر شده تنها بخشي از اقداماتی بود که در آن مبنای تصویب قوانین چیزی غیر از منافع ملی بود و به این موارد میتوان تصویب طرح تحقیق و تفحص از ماجرای کهریزک و کوی سبحان، لایحه حمایت از خانواده، قانون برنامه پنجم توسعه و ماجرای بانک مرکزی و موارد دیگری را بر نیز اضافه کرد. این نمونهها نشاندهنده چیست؟ آیا تقوای سیاسی مبنای عمل برخی از نمایندگان در قبال این طرح ها در مجلس هشتم بوده است و آیا ادامه این روند در مجلس نهم میتواند به نفع کشور و نظام باشد؟ و از همه مهم تر آنكه اين روزها بيش از هر زمان ديگري تغيير در رویکردهای حاکم بر مجلس هشتم، ضروري به نظر نمي رسد؟
و اینچنین بود که 200 نماینده مجلس هشتم از مجلس بازماندند.
کد خبر: ۷۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۱
اوای دنا:هاشم سلطانی پیرامون حواشی به وجود آمده پس از بازی تیم نفت و گاز گچساران(از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد) و ذوب آهن نوین در چارچوب رقابتهای لیگ دسته دوم گفت:
ما در گچساران برابر تیم نفت و گاز این شهر که در حال حاضر تیم سوم جدول است بازی داشتیم و با توجه به اینکه رقابتها به هفته های پایانی خود نزدیک میشوند بازیها از فشردگی خاصی برخوردارند؛ ما در این بازی که نصف تیممان را به دلیل مصدومیت و محرومیت در اختیار نداشتیم تا دقیقه ۸۸ با یک گل از حریف خود جلو بودیم اما در این دقیقه تیم گچساران با یک گل صد در صد آفساید بازی را به تساوی کشاند و در ادامه نیز با وجود اینکه داور ۷ دقیقه وقت اضافه گرفت تا به نوعی تیم گچساران به گل برسد اما بازی در پایان با نتیجه مساوی یک بر یک به پایان رسید.
وی خاطرنشان کرد: تیم نفت و گاز گچساران با وجود اینکه در این بازی هم همانند دو بازی قبلی خانگی خود باید به دلیل بی انضباطی بازیکنان خود بدون تماشاگر بازی میکردند اما پس از بازی بعضی از آدمهایی که برای ما شناخته شده نبودند اما برای خود مسئولان تیم گچساران شناخته شده بودند به سمت بازیکنان ما حمله کردند و با مشت و لگد بازیکنان ما را مجروح کردند به طوری که بعضی از آنها اکنون در بیمارستان بستری هستند.
سرمربی تیم فوتبال ذوب آهن نوین با اظهار تاسف برای فوتبال ایران اظهار داشت: متاسفم که در این فوتبال هر شهری بدون فرهنگسازی، زیرساخت، امکانات سخت افزاری و بدون فراگیری منش تیمداری، تیمداری میکنند و این اتفاقات تاسف بار به وجود میآید.
وی افزود:متاسفانه بعضی از بازیکنان تیم نفت و گاز که شماره پیراهن های آنها ۶، ۱۰و ۱۱ بود با بازیکنان ما درگیر شدند و آنها را مجروح کردند به طوری که ۲ بازیکن ما با آمبولانس برای سی تی اسکن رفتند و احتمال دارد ضربه مغزی شده باشند، تدارکات تیم نیز مجروح شد همچنین سایر بازیکنان نیز مجروح شدند و باید به بیمارستان برویم و از آنها عکس بیاندازیم تا مبادا شکستگی برای آنها به وجود آمده باشد.
سرمربی تیم ذوب آهن نوین خاطرنشان کرد: بازی قبلی این تیم برابر سپیدرود رشت در گچساران چاقو کشی بود و انعکاس خبری در روزنامه های سراسری داشته است به همین دلیل مسئولان فدراسیون حتما در جریان اتفاقات گچساران هستند.
سلطانی اظهار داشت: باید بگویم این تیم اصلا صلاحیت حضور در فوتبال ایران را ندارد و باید این تیم را از لیگ اخراج کنند و تمام بازیها را نیز ۳ بر صفر به سود تیم حریف اعلام کنند.ورزش3/
کد خبر: ۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۶
اوای دنا-حسین قدیانی در جدید ترین یاداشت وبلاگش نوشت:برد و باخت، «اخلاق» می خواهد، یا به تعبیر عامیانه، «ظرفیت».
هم آنکه می برد و هم آنکه می بازد، باید رعایت کند چیزهایی را، که بازی های دنیا پر است از فراز و نشیب. اگر چه فاتح اصلی حماسه ماندگار 12 اسفند، آحاد ملت اند، لیکن نمی توان منکر برد و باخت نامزدها، لیست ها و گروه های سیاسی شد.
قطعا تا یکی دو روز دیگر، همه کاندیداهای محترم این دوره از انتخابات، متوجه رای مردم می شوند. از این 2 حال، خارج نیست؛ یا راهی «بهارستان» می شوند، یا در جایی دیگر مشغول خدمت، که به لطف خدا، برای خدمت، چیزی که در این کشور زیاد است، صندلی است. البته چه خوب است اگر که به بهانه آرمان گرایی، واقع گرایی را تعطیل نکنیم و به اندازه خود، تشکر کنیم از اصحاب سیاست، که با رقابت گرم شان، یکی از اضلاع موثر حماسه آفرینی ملت بودند.
با این همه، شکر حضور ملت، علاوه بر سجده به درگاه خدا، حتما مکلف به 2 «تکلیف واجب» می کند؛ یکی اصحاب سیاست را، یکی اصحاب قدرت را.
بر سیاسی ها فرض است به احترام رای ملت، حتی المقدور به رقابت پایان دهند و فضای عمومی کشور را برای کار و خدمت، «آرام» نگه دارند. جز این کنند، ناسپاسی کرده اند در حق رای ملت. «آرامش»، پیش فرض رخوت نیست، بلکه اسباب خدمت است.
بر اصحاب قدرت نیز فرض است که قدر این ملت را بدانند و جواب محبت بی حد و حصر مردم را فقط و فقط با کار بدهند. مردمی که جمعه، چنین به صحنه آمدند و این چنین حماسه ای آفریدند، مردمی که زن و مرد و پیر و جوان و دختر و پسر و شهری و روستایی و بالاشهری و پایین شهری، همه با هم یک دل و یک صدا شدند، مردمی که سلیقه های مختلف و عقیده های متفاوت، اندک لطمه ای به وحدت شان نزد، مردمی که در صف دور و دراز رای، اعضای یک پیکر شدند و قطره های زلال یک دریا شدند؛ حتما لایق مسئولینی خادم، پرکار و حریص در خدمت رسانی اند. برای این مردم، هر اندازه که کار شود، باز هم کفه لطف مردم، سنگین تر است. پس فرض است بر قوه مجریه که جواب محبت مردم را با کار بدهد.
این مردم لایق خبر افتتاح اند، نه احیانا اخبار پروژه های نیمه تمام. ما هیچ وقت، دولت مستقر را با دولت سازندگی و اصلاحات نمی سنجیم، بلکه با خودش قیاس می کنیم.
ظرفیت خدمت رسانی در این دولت، بالاست و اگر حواشی بگذارد، دولت فعلی در مقوله خدمت، دولت مستعدی است. تو ببین و خود قضاوت کن که خبر پیشرفت هسته ای، خبر افتتاح بیمارستان، خبر احداث بزرگراه، خبر افزایش حقوق کارمندان و کارگران، خبر بیمه های تکمیلی، خبر کم کردن گرانی، خبر یارانه ها، خبر بالا بردن ارزش پول ملی، خبر کم شدن فاصله ها، خبر توزیع منابع ثروت به عدالت و اخباری از این دست، با دل این ملت خوب و مهربان و صمیمی چه می کند؛ احیانا خبر اختلاس و خبر انحراف و خبر حرافی بی مبنا، با همین دل چه می کند؟! بار خدمت، البته فقط روی دوش دولت نیست.
قوای مقننه و قضائیه نیز در شعاع تکالیف خود، کارشان مصداق خدمت است، که در این نوشته، مرادم از «خدمت»، هر آن کاری است که لبخند رضایت بر لب ملت بنشاند. سهل است که توسعه خطوط مترو، افتتاح پل صدر و درست کردن فلان ورزشگاه در پایین ترین نقطه شهر تهران، خوشحال می کند اهالی پایتخت را و بگومگوی شهرداری و دولت بر سر بودجه مترو، روی مخ تهران نشینان راه می رود. آیا مردمی که در حسینیه ارشاد و مسجدالنبی و مسجد لرزاده و کجا و کجا 3 ساعت صف ایستادند تا بلکه رای خود را درون صندوق بیاندازند، سزاوار چه هستند؟! اینکه از حضرات، کار ببینند، یا اینکه از حضرات، دعوا ببینند؟! سپاس به چیست؟! ناسپاسی به چیست؟!
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
این نوشته را با تذکر در باب «اخلاق برد» و «اخلاق باخت»، شروع کردم. مجلس شورای اسلامی، کمتر از 300 نماینده می خواهد و طبعا انتخاباتی از این دست، بیش از برنده، بازنده دارد. آنکه رای نیاورده، حق اعتراض دارد، اما حق اعراض ندارد. حق سرپیچی از قانون ندارد. آنکه رای نیاورده، باید رعایت کند اخلاق باخت را. باید تمکین کند به رای مردم، که آرای مردم را جماعتی از معتمدین همین مردم، می شمارند. راهی شدگان بهارستان هم باید اخلاق برد را رعایت کنند. آفت برد، غرور است و برد و باخت، از پی هم می آیند.
مردمی که پای صندوق، «اخلاق رای دادن» را به خوبی نمایش گذاشتند و دنیایی را مات و مبهوت از حضور خود کردند، مردمی که در طول ایام تبلیغات، «اخلاق هواداری» را قشنگ و با طمانینه مراعات کردند، نامزدی را سزاوارند که اخلاقش به ملت رفته باشد؛ خواه انتخابات را باخته باشد، خواه انتخابات را برده باشد، که مهم تر از برد و باخت، اخلاق برد است و اخلاق باخت. در این انتخابات، نه نامزد پیروز و نه قطعا نامزد مغلوب، هیچ کدام نمی توانند ادعای فتح گفتمان سیاسی خود را داشته باشند. «گفتمان ملت» صدر هر گفتمانی نشسته است. دنیا اینک، خمینی و خامنه ای را به ملتی بزرگ، باشکوه، فدایی، وفادار، عاشق، هم رای و هم نظر می شناسد.
القصه! وقتی کلاس کار ملت ما اینقدر بالاست، چه خوب اگر که بیاید به این کلاس، مجلس ما، دولت ما، نامزد پیروز ما، نامزد شکست خورده ما. فتنه 88 را یادتان هست؟! گمانم نامزد بازنده، بی کلاسی کرد و الا این نمی شد که الان، رای دادن سیدمحمد خاتمی در شهر دماوند، زلزله بیاندازد در اردوگاه بدخواهان! نامزد مد نظر، اگر کمی کلاسش به ملت ایران رفته بود، اگر کمی عقل داشت، این بلا را بر سر جریان اصلاحات نمی آورد.
آری! ما همه باید بیاییم به ملت ایران! اگر «اخلاق دریا» نداشته باشد، قطره از دریا دور می شود… بگذارید صادقانه اعتراف کنم: قلمم قفل کرده است! کلیدش دست کلمات نیست! زبان فارسی مگر چند حرف دارد که با آن بشود مردم کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری را وصف کرد که قریب 100 درصدشان در انتخابات شرکت کردند؟!
هی رفیق! من پایه ام… می آیی با هم «اشک شوق» بریزیم؟!
کد خبر: ۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴