« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
آوای دنا/چو بازی »یا « چوب بازی » یا ترکه بازی از بازی های رزمی ، سنتی و قدیمی و رایج لرها است. که بیشتر در بین لرهای بختیاری ، کهگیلویه و بویراحمد ، ممسنی هاو بعضا روستاییان و عشایر لرستان متداول و مرسوم است و غالبا در مراسم عروسی و همراه با رقص و پایکوبی اجرا می گردددر اين بازي دو نفر شركت مي كنند كه يكي چوب ي بزرگ براي دفاع و يكي تركه اي بدست دارد. اين بازي را معمولا در مراسم عروسي انجام مي دهند  و پس از شنيدن آهنگ ساز و دهل بازي شروع مي شود. كسي كه چوب بزرگي براي دفاع از خود در دست دارد جلوتر از كسي كه تركه به دست گرفته حركت ميكند. البته حركت اين دو نفر توام با يك نوع رقص محلي مي باشد  كه در هنگام حركت و رقص هر كدام چوب هاي خود را به پشت گردن قرار داده و با هر دو دست اطراف چوب را گرفته اند. بعد از چند گردش دوراني كسي كه تركه در دست دارد به نفر جلويي ميگويد: "هاو" haw (آماده باش _ منظور هشدار دادن است) و كسي كه جلوتر حركت ميكند سريع جهت دفاع كردن از خود بر ميگردد و يك سر چوب را نزديك نوك پاهاي خود و سر ديگر چوب را نزديك يكي از شانه هاي خود نگاه ميدارد. سپس در اين حالت عقب عقب راه مي رود و آماده براي دفاع ميگردد. و ديگري با بلند كردن تركه دو سر آنرا با دستهايش گرفته به دنبال او ميرود و بيدرنگ تركه را بوسيله دست چپ يا راست بسرعت به طرف زير زانوي چپ يا راست طرف دفاع كننده فرود مي آورد. دفاع در اين بازي چنين است كه آنكه چوب بزرگ را بر زمين نهاده با سرعت تمام پشت آن جابجا مي شود، طوريکه تركه بجاي آنكه به پاي او بخورد بر چوب بزرگ فرود مي آيد. اگر تركه به زير زانوي دفاع كننده برخورد كرد كه بازي همينطور ادامه دارد اما اگر به چوب بزرگ طرف مقابل برخورد كند مي بايست چوب ها و جايشان را با هم تعويض نمايند. اين بازي تا وقتي كه خودشان تصميم بگيرند چوب ها را به دو نفر ديگر بدهند همينطور ادامه دارد.
کد خبر: ۱۸۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۸

ائتلاف زاگرسیان ایران اسلامی مشتمل بر نمایندگان استان های زاگرس نشین فارس، بوشهر، خوزستان، لرستان، ایلام، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال بختیاری،کردستان و همدان بوده و در فرایند زمانی رو به جلو، نماینده سایر استان های زاگرس نشین به جمع ائتلاف خواهند پیوست. آوای دنا/به گزارش مهر، غلامرضا حیدری کرد زنگنه در یک کنفرانس خبری با تبیین دیدگاههای ائتلاف زاگرسیان ایران اسلامی در خصوص انتخابات شورای شهر تهران گفت: شورای شهر یک پارلمان محلی است که اگر توسط اندیشمندان و متخصصان اداره شود، می تواند موجب بهبود شاخص های زندگی برای شهروندان تهرانی شود.وی هدف از تشکیل ائتلاف بزرگ زاگرس نشینان را معرفی چهره های توانمند اجرایی برای اداره پایتخت برشمرد و اظهار کرد:متاسفانه حقوق شهروندی حلقه مفقوده اداره شهر تهران است و باید با بهره مندی از خرد جمعی و توان بالای تشکیلاتی زمینه حضور همه ایرانیان را در اداره پایتخت فراهم کرد.کرد زنگنه بهره گیری از همه ظرفیت های ملی،منطقه ای و محلی را برای بهبود شاخص ها درحوزه های اجتماعی،فرهنگی،عمرانی،خدماتی ،اقتصادی و ... را از محورهای مورد تاکید ائتلاف بیان کرد و افزود:بالا بردن سطح رفاه شهروندان تهرانی و کشاندن زاگرس نشینان از حاشیه به متن جریانات فعال اجتماعی ، دیگر رویگرد ائتلاف 10زاگرسیان ایران اسلامی برشمرد.کرد زنگنه، با اشاره به رفتار نهادینه شده در فرهنگ مردم ژاپن در خصوص پاسداشت محیط زیست گفت: در شهرهای مهم این کشور تقریبا سطل اشغالی وجود ندارد،زیرا مردم خود با مدیریت پسماندها،اجازه آسیب به محیط زندگی شان را نمی دهند.وی اضافه کرد: حتی دانش آموزان ژاپنی خرده های چوب ناشی از تراش مدادهایشان را در کیسه کوچکی ریخته و به خانه می برند.کرد زنگنه ورود سیاسیون و برخی چهره ها را به شورای شهر به زیان منافع عمومی دانست و گفت: اداره شهر امری تخصصی است،شهردار مجری مصوبات شورای شهر است و اگر اعضای شورا از تخصص لازم برخوردار نباشند نمی توان تغییری در وضعیت شهر ایجاد کرد.به گفته وی لیست نهایی ائتلاف زاگرسیان،متشکل از متخصصانی است که هرکدام در حوزه کاری مرتبط با مسایل شهری صاحب تخصص و سال ها تجربه مدیریتی هستند.کرد زنگنه تصریح کرد:افرادی باید به شورا ورود کنند که واجد ویژگی تام و تمام سرمایه اجتماعی باشند تا شهروندان با تکیه بر توان و اعتبار آنها بتوانند امور را به پیش ببرند و هرکدام نسبت به سرنوشت خود و جمعی که به ان تعلق دارند،هزینه های اداره شهر را کاهش داده و با حرکت بهره ورانه در مدیریت ها ،فرصت های جدیدی را خلق نمایند.وی با اشاره به بودجه بالای در اختیار شهرداری تهران تصریح کرد:با این رقم کلان می توان فضای با نشاطی را برای شهروندانی که آسیب های شهری آزارشان می دهد فراهم کرد.سخنگوی ائتلاف زاگرسیان با اشاره به شکل گیری شبکه های اجتماعی مبتنی بر اعتماد عمومی خاطرنشان ساخت:هدف ائتلاف تقویت و حفظ سرمایه های اجتماعی ، فارغ از قومیت و جلوگیری از فرسایش آنان  است تا با حضور انان به خلق حماسه سیاسی و نیز معرفی مدیران توانمند برای اداره شهر کمک کند.حیدری کرد زنگنه ویژگی افراد لیست ائتلاف 10 زاگرسیان  را مشتمل بر افرادی فعال، مسوولیت پذیر، ایثارگر، مومن متخصص ،برخوردار از وجدان کاری و روحیه کار جمعی، با سازگاری اجتماعی بالا، متعهد به نظام اسلامی و شکوفایی ایران اسلامی دانست  تا این افراد بتوانند منشاء خدمات موثراز طریق همدلی و معاشرت اجتماعی در بین افراد و خانواده های تهرانی باشند.به گفته وی،هدف و آرمان ائتلاف،بسترسازی برای پیشرفت متوازن و متعادل و تحقق اصول منطقه ای قانون اساسی و استفاده بهینه از ظرفیت های ملی و منطقه ای زاگرس در همه زمینه هاست.کرد زنگنه در این خصوص افزود: هدف دیگر ما وارد کردن سرمایه های اجتماعی در قالب ائتلاف زاگرس نشینان به مدیریت شهری است تا کار از حالت فرد محوری موجود خارج شود.وی در خصوص اعضای ائتلاف یاداور شد: ائتلاف 10 زاگرسیان ایران اسلامی مشتمل بر نمایندگان استان های زاگرس نشین فارس،بوشهر،خوزستان،لرستان،ایلام،کرمانشاه،کهکیلویه و بویراحمد،چهارمحال بختیاری،کردستان و همدان بوده و در فرایند زمانی رو به جلو، نماینده سایر استان های زاگرس نشین به جمع ائتلاف خواهند پیوست.سخنگوی ائتلاف 10 زاگرسیان ایران اسلامی در جواب سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه رویکرد ائتلاف در انتخابات ریاست جمهوری متمایل به کدام فرد است، اظهار داشت: ائتلاف با حساسیت خاصی مسایل مربوط به انتخابات را رصد کرده و با نصب العین قراردادن رهنمودهای مقام معظم رهبری آن را دنبال می کند اما هنوز وارد مصادیق نشده است.شایان ذکر است که ائتلاف 10 زاگرسیان ایران اسلامی به زودی در استادیوم های آزادی و شهید شیرودی گردهمایی های تشکیل خواهد داد که خبر آن از طریق رسانه ها اعلام می شود.
کد خبر: ۱۶۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۲

اوای دنا-امیدوار تابش: كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادند و اين افراد سر و روي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها را براي خميركردن آماده مي كردند ،وقتي كه آنها را خمير مي كردند ، سنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخمير را پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن را زيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن را ا زيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه او را مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبار و رودخانه مي بردند تا كسي ضمانت او را ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگر در اين مدت باران مي باريد ديگر از افتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد . 1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار.-خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهنددرخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك  و بهار هستند .به اين شكل كه از اول ديماه تا دهم بهمن ماه را جله بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن را چله كوچك مي دانند ،چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن بدن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند.  ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه را از بهارمي دانند وچون نزديك عيد هوا سرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاو را به دور بدنت بدوز . وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها و درختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپسر به نامهای ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوب هاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند . بن :بنك بلي :بلوطخش :خوشحال      تچراي : چوب آتش گرفته  سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیر حامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف را دست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدم به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم و دو باره برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . قسمتی از نوشته های امیدوار تابش با عنوان «اداب و رسوم قدیمی شهر لنده» در سایت تحلیلی خبری اوای دنا
کد خبر: ۱۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۰۸

دو زوج از عشایر در افتتاحیه‌ی نخستین جشنواره‌ی ملی «صدای عشایر» با گرفتن زیرلفظی دکترمحمود احمدی‌نژاد، پیمان زناشویی بستند.
کد خبر: ۱۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۴

اوای دنا:عبد الرضا مصری از طراحان اصلی طرح ممنوعیت دو شغله بودن کارمندان دولتی در واکنش به اظهارات تاج گردون نماینده گچساران و معاون سازمان برنامه دولت اصلاحات که در جلسه علنی امروز مجلس گفته بود دولت فعلی فاسد است و فساد در ارکان آن وجود دارد، گفت: من سه سال در این دولت وزیر بودم و در تمام طول این سه سال مشغول پاک کردن کثافت کاری های دولت اصلاحات بودم که به صورت اختاپوسی در وزارتخانه مربوطه نفوذ داشت. وی اظهار داشت: اگر می خواهیم عقده گشایی کنیم تریبون مجلس جای این کارها نیست.مصری در واکنش به حرف نائب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه گفت: این دولت فاسد نیست، شاید اشکالاتی داشته باشد اما من ثابت می کنم که فساد در جاهای دیگر است و البته هیچ دولتی از این موضوع مصون نیست.مصری که به عنوان مخالف یکی از بندهای طرح مذکور صحبت می کرد، گفت: ما می خواهیم با تصویب این طرح جلوی فساد را بگیریم و رای مجلس به تصویب این طرح یک معنای عمومی را به جامعه منتقل می کند. واکنش مصری در پی آن بیان شد که غلامرضا تاجگردون به عنوان پیشنهاد دهنده حذف بخشی از جزئیات طرح مبنی بر اینکه نباید در امور نهادهای غیر دولتی دخالتی کنیم گفت: سالهاست که دولت فاسد است و فساد در ارکان آن وجود دارد!! وی خطاب به مصری از طراحان اصلی طرح ممنوعیت دو شغله بودن کارمندان دولتی گفت: شما چند سال در این دولت به عنوان وزیر فعالیت داشتید اگر پیشنهادی مطرح می شود که مخالف طرح شما است نباید بگویید نمایندگان می خواهند با از بین بردن فساد مخالفت کنند. وی اظهار داشت: صدر و ذیل قانون باید با هم بخوانند و راه مبارزه با فساد در شرکت شستا این نیست و نباید همه را با چوب فساد زد. نماینده مردم گچساران افزود: اتحادیه انجمن های اسلامی و حوزه علمیه نیز جزو نهادهای غیر دولتی حساب می شوند آیا می توان گفت اساتید آنها نمی توانند جای دیگر کار و یا تدریس کنند.وی با بیان اینکه فساد را باید در جای دیگر دنبال کرد، گفت: نباید در مباحث حقوقی و فنی چیزی بگوییم که شبهه ایجاد شود . تاجگردون یکی از پیشنهاددهندگان حذف عبارت غیردولتی در طرح مذکور بود و معتقد است مجلس نباید به حدود کارمندان و نهادهای غیر دولتی تعرض کند چرا که آنها نه بودجه ای از دولت می گیرند و نمی توان برای آنها تعیین تکلیف کرد که کجاها کار کنند و یا اینکه شغل دیگری نداشته باشند.
کد خبر: ۱۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۱۹

اوای دنا:عید فطر از مهم‌ترین جشن‌ها و اعیاد مسلمانان است. در کشورهای اسلامی، عید فطر از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب می‌شود و معمولاً با تعطیلی رسمی همراه است. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید برگزار می‌کنندهمچنین پرداخت زکات فطره در این روز بر مسلمانان واجب است. در شب عید سعید فطر با ما همراه باشید تا با آداب و رسوم این عید سعید در دیگر کشورهای جهان آشنا شویم:سودانمردم کشورهای عربی و اسلامی، عید فطر را به عنوان یکی از برزگترین اعیاد اسلامی خود جشن می گیرند و با آداب و رسوم خاصی به استقبال عید فطر می روند.مردم سودان در نیمه ماه مبارک رمضان با خانه تکانی کردن خود را برای عید آماد می کنند. زنان در خانه انواع کیک و شیرینی های محلی را می پزند و بعد از نماز عید به مساجد برده و به میان مردم و افراد کهنسال و کودکان تعارف می کنند. بعد از نماز عید فطر مردم به دیدن بیماران و افراد کهنسال می روند. ساعتهای اول عید به دید و بازدید اقوام و همسایگان اختصاص دارد. بعد از ظهر روز عید بعد از نماز ظهر و خوردن ناهار، مردم بر سر مزار اموات خود می روند. تركيهعيد فطر در تركيه به دليل مصرف زياد شيريني و آب ‌نبات در اين روز به 'شكر بايرامي' يعني عيد شكر معروف است. چند روز مانده به عيد خانه تكاني و پخت و پز شيريني هاي مخصوص عيد شروع مي شود. نماز عيد با شكوه تمام و با حضور برخي سران سياسي و دولتي تركيه در مساجد محل در سراسر كشور برگزار مي‌شود. مردم در اين روز به زيارت اهل قبور مي روند، لباس‌هاي نو استفاده مي كنند و به ديد و بازديد از خويشان و آشنايان مي پردازند.در تركيه تعطيلات رسمي به مناسبت اين عيد سه روز است. مصرمسلمانان مصر یك هفته پیش از فرا رسیدن عید فطر به استقبال این روز رفته و مراسم خاصی كه برگرفته از میراث گذشتگان آنها است و با گذشت زمان نیز آن را حفظ كرده‌اند برگزار می‌كنند. شب عید فطر مصری‌ها اشعار خاصی كه یكی از آن‌ها "این شب عید” است را می‌خوانند. نماز عید فطر دراین كشور بسیار باشكوه برگزار می شود و صندوق های پرداخت زكات فطریه در محل برگزاری نمازها مستقر می شوند. تعطیلات عید از اول تا سوم شوال است. كیك های عید فطر درعین بومی بودن از تنوع زیادی برخوردار است. برگزاری مسابقات ورزشی از جمله اسب دوانی از مراسم خاص عید فطر در مصر است.اندونزیمردم اندونزی با برگزاری مراسمی به نام حلال‌به‌حلال به معنی روز مصالحه و آشتی که در مساجد برگزار می‌شود به استقبال عید فطر می‌روند.در شب عید مسلمانان اندونزی به کوچه و خیابان‏ها می‌روند و ندای‌ الله اکبر سر می‏دهند و با زدن طبل و نواختن موسیقی رسیدن عید فطر را اعلام کرده و به یکدیگر تبریک می‏گویند. ارسال کارت تبریک به آشنایان در ایام عیدفطر نیز یکی دیگر از مرسومات عیدفطر در اندونزی است. از رسوم جالب در اندونزی در زمان عید فطر بازگشت بیشتر اندونزیایی‌هایی خارج‌نشین به کشورشان است. در اندونزی سه‌روز پیش و دو روز پس از عید فطر تعطیل رسمی است.هندوستانمسلمانان کشور هندوستان نیز در روز عید فطر آداب ویژه‌ای دارند.پس از نماز، بزرگ‌ترین فرد خانواده در منزل به انتظار اقوام و آشنایان می‌ماند و برای پذیرایی از آنها، غذای عید فطر تهیه می‌کند. کوچک‌ترها با حلقه‌های گل به دیدار ریش‌سفید خانواده می‌روند و ظهر عید فطر را با هم می‌گذرانند. در این روز، موسیقی سنتی هندی در کوچه و بازار نواخته می‌شود و مردم لباس‌های نو به تن می‌کنند.در حقیقت نمایش نمادهای سنت و فرهنگ اصیل هندی، بخشی از جشن عید فطر را به‌خود اختصاص می‌دهد؛ به‌طوری که بدون آن، عید مفهومی ندارد و با آن، رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. از این‌رو جشن عیدفطر، در میان مسلمانان هندی به‌دلیل سبک خاص فرهنگی‌‌ای که دارند، اندکی متفاوت است.یمنمردم یمن نیز به آداب و رسوم خاص خود پایبندند و از انواع مختلف شیرینی های محلی خود می خورند. برعکس دیگر کشورها مردم یمن در روز عید فطر به طیبعت می روند و و در این روز از طبیعت بکر لذت می برند و لباسهای نو می خرند و می پوشند. زنان یمنی جزء معدود زنانی هستند که در طبخ گوشت و کبابی کردن آن مشهورند. مردان با چوب درختان برایشان وسایل کباب کردن گوشت را آماده می کنند. این نوع غذا در مهمانی ها و مراسم درست می شود.پاکستانمسلمانان پاکستان نیز مانند دیگر کشورهای مسلمان نشین، روز عید را با اقامه نماز عید فطر و صرف صبحانه ای ساده آغاز می کنند. سپس به دیدار بزرگان خانواده می روند و صله رحم را به جا می آورند. البته جشن واقعی عید فطر در پاکستان، از ظهر آن روز شروع می شود. شوهرها و پدرها به فرزندان و همسرانشان عیدی می دهند و خانم های خانه، غذای خوش طعمی را که به «خرمای شیرین شده» معروف است، آماده می کنند و همگی با هم به هنگام صرف ناهار، روز عید را جشن می گیرند. تعطیلات عید فطر در پاکستان سه روز است و در آن، مدارس و اداره ها تعطیل می شود و همه به تفریح و شادی می پردازند و بیشتر وقت خود را با اقوام و آشنایان می گذرانند.اردنعید سعید فطر از بزرگترین اعیاد اردن است. مردم از چند روز پیش از فرا رسیدن عید در تكاپوی خانه تكانی، خرید لباس و سایر مایحتاج عید هستند. آنها در این روز به دید و بازدید اقوام، دوستان ، همسایگان و زیارت اهل قبور می پردازند. وزارتخانه ها، اداره های رسمی و موسسه های عمومی به مناسبت عید سعید فطر در این كشور چهار روز تعطیل هستند. مالزی مردم مالزی عید فطر را (hari raya puasa) به معنای روز عید می نامند. آنان از چند روز مانده به عید خود را آماده ی استقبال می کنند، شهر را چراغانی کرده به خرید از فروشگاه ها برای آمادگی در روز عید می پردازند. مردم به سفر می روند تا روز عید را در روستاها و شهر های مختلف در کنار خانواده ی خود سپری کنند.مردم مالزی در شب پیش از عید به تهیه ی غذا و شیرینی سنتی مخصوص از جمله "رندانگ" که از گوشت گاو و مرغ پخته شده در شیرنارگیل درست می شود و همچنین "توپات" که از برنج پیچیده شده در برگ خرما تهیه می شود می پردازند.رسم جالب دیگری که در این کشور جریان دارد سنت "سفره باز" است. نخست وزیر و مقامات دولتی قبل از عید از مردم دعوت به عمل می آورند تا در روز عید در خانه ی آنان حضور پیدا کنند. مقامات دولتی در روز عید درب خانه ی خود را بر روی عموم مردم باز می کنند و مردم هم برای عرض تبریک به منزل آنان می روند.افغانستاندر افغانستان سه روز تعطیل رسمی برای عید فطر در نظر گرفته شده است. این عید دارای تقدس زیادی برای مردم افغانستان است. معمولا مردم برای عید لباس های نو خریده، کودکان و نوجوانان به دست های خود حنا می بندند و عده ی زیادی از مردان و تعداد کمی از زنان برای نماز در مساجد جمع می شوند. در این سه روز همسایه ها برای دید و باز دید به خانه های یکدیگر می روند و عید را به هم تبریک می گویند. دید و بازدید ها به گونه ای است که وقتی کسی به خانه ی دیگری رفت، دیگری نیز حتما باید به خانه ی او بیاید و اگر چنین نکند عمل او بی احترامی به شخص مقابل پنداشته می شود.در بعضی  از روستاها مراسم عید به صورت دسته جمعی برگزار می شود به گونه ای که زنان روستا با پخت نوعی نان به همراه همسران و کودکان خود در خانه ی بزرگ روستا جمع می شوند. عراقیکی از چیزهایی که عید فطر را در عراق از دیگر کشورهای اسلامی متمایز می کند، پخت شیرینی«کلیجه» به صورت دسته جمعی است. برای پخت این شیرینی اعضای خانواده دور هم جمع شده و شیرینی می پزند. این شیرینی با ترکیبی از آرد، روغن، شکر مخلوط با خشکبار، خرما و کنجد تهیه می شود. پس از آن در قالبهای کوچک و بزرگ ریخته و مادر خانه آنها را در داخل فر قرار می دهد. در روز عید مردم که برای عید و بازدید به خانه های هم می روند، این شیرینی را به مناسبت آنکه فصل سرما باشد یا گرما با نوشیدنی گرم یا سرد میل می کنند. مردم عراق درجنوب بصره، بر اساس عادت قدیمی در کوچه ها و محله های خود برای ایجاد مهر و محبت جمع شده و غذای مخصوص«المطبک» را که از گوشت و برنج درست شده با هم می خورند. این آداب و رسوم را از آبا و اجداد خود به ارث برده اند و در ایام عید فطر و عید قربان از این غذا استفاده می کنند. این آداب و رسوم، رسم کشورهای جزیره عربی، نجد و حجاز بوده است و در عربستان و کویت همچنان ادامه دارد.تونسدر تونس عید فطر با حلوی آغاز می شود. این نام شیرینی ای است که مردم از اجداد خود از صد سال پیش یاد گرفته و به یکدیگر یاد داده اند. به مناسبت عید زنان تونسی شیرینی هایی با نامهای« المقروض، الغریبه، الباقلاوه، المحشی و الصمصه» درست می کنند.بسیاری تونسی ها در این روز، طبقهای شیرینی خود را با یکدیگر مبادله می کنند و هنگام مهمانی رفتن از شیرینی های یکدیگر تناول می کنند. اهالی روستای صفاقس، در این روز بر اساس آداب و رسوم خود ماهی شور درست می کنند و در روز اول عید می خورند. تونسی ها عید فطر را عید صغیر می نامند به دلیل اینکه اعتقاد دارند این برای کودکان است، زیرا بزرگترهابرایشان لباسهای عید، کفش و اسباب بازی می خرند و به آنها عیدی می دهند.لیبیمردم لیبی در روز عید، لباسهای سنتی خود را می پوشند و با همان لباسهای سنتی خود به مساجد و به دید و بازدید اقوام خود می روند. در روز عید مردم شیرینی های « البقلاوه، المقروض و الغریبه» می پزند و آب انار و آبمیوه های دیگر می نوشند.اماراتمسلمانان امارات در آخرین روزهای‌ماه مبارک رمضان با خرید لباس نو و تغییر برخی از لوازم منزل به استقبال عید سعید فطر می‌روند.براساس یک سنت دیرینه مردم امارات عید را در کنار اعضای خانواده، دوستان و دیگر مسلمانان با شکرگزاری به درگاه خداوند سپری می‌کنند. در روز نخست عید فطر بعد از خوردن خرما و برخی شیرینی‌های سنتی لباس‌های نو به تن کرده و به مسجد می‌روند تا نماز عید را اقامه کنند.بازی‌های دسته جمعی، نقاشی حنا روی دست و داستان‌سرایی، از دیگر مراسم این روز است. عید فطر در این کشور سه‌روز تعطیل است و یک روز قبل از فرارسیدن عید نیز جزو تعطیلات قرار می‌گیرد.سوریهمردم سوریه در ساعات اولیه روز عید نماز خود را در مسجد جامع اموی و یا دیگر مساجد برپا می کنند و پس از آن به زیارت اهل قبور رفته و بر سر مزار اموات خود، قرآن تلاوت می کنند. مردم سوریه به ویژه در روستاها طبق آداب و رسوم خود اقوام و خانواده ها به دور هم بر سر یک سفره که مملو از غذاها، خواراکی ها و شیرینی های محلی است، جمع می شوند. این شیرینی ها شامل«المزالیقات، الملیحی، قطایف و فطایر» می شود. در شهرها و استانهای سوریه،مرردم علاوه بر شیرینی ها از کیکها م نوشیدنی هایی لذت می برند که به مدت طولانی آن را تناول نکرده بودند که شامل السندوات، القشه، المحاشی و الکبب می شود. دمشقی ها مثلی دارند که می گویند دهه اول ماه مبارک رمضان«للمرق»، دهه دوم« للخرق» و دهه سوم«لصر الورق» است و به این معنی است که دهه اول به آبگوشت خوری، دوم خریدن لباس و دهه سوم به خوردن شیرینی جات اختصاص دارد.عربستانمردم عربستان بر اساس عادت و آداب و رسوم همیشگی خود صبح روز عید فطر قهوه، چای، انواع آبمیوه ها و خرماها را تناول می کنندو پس از آن یکی از مشهورترین خوردنی ها که از برنج و گوشت «الکبسه» درست شده می خورند. از عادت های اهل مکه خوردن شیرینی«المنار» بعد از نماز عیدفطر است که همسرانشان تهیه کرده اند. عمان عید سعید فطر در کشورهای حوزه ی خلیج فارس نیز از رنگ و بوی خاصی برخوردار است. در این کشورها، روز عید فطر درهای کاخ برای دیدار از پادشاه یاامیر آن سرزمین باز است. مردان این مناطق پس از اقامه ی نماز با یکدیگر رو بوسی میکنند. مراسم رو بوسی در این کشورها سنت خاصی دارد. در این روز تمام افراد خانواده بهترین لباسهای خود را بر تن می کنند و در نماز عید شرکت می نمایند. قبل از نماز، موذنین با خواندن اذان، پایان ماه رمضان را اعلام کرده و مردم را به نماز دعوت می کنند. کویتکشور کویت تنها کشوری است که  مردم برای عید فطر هفت شبانه روز را به جشن گرفتن می پردازند. در این روز ها تمامی مغازه ها با پرچم هایی مخصوص عید زینت داده می شوند . تمامی منازل و مغازه ها و حتی شرکت ها نیز از قبل تمیز شده اند و بوی عود از همه جا به مشام می رسد. در این روز ها مردم به عید دیدنی اقوام و آشنایان می روند و همگی لباس هایی نو که برای این عید خریداری کرده اند ، می پوشند.فلسطینمردم فلسطین، عید فطر را در میان خون و مرگ جشن می گیرند، ولی با این وجود مادرها در خانه ها شیرینی می پزند. پناهندگان فلسطینی در روز عید بر سر مزار اموات و شهدای خود می روند و برایشان قرآن تلاوت می کنند. یکی از اعضای خانه برای کودکان اسباب بازی های ارزان قیمت می خرد و به آنها هدیه می دهد تا شاید خنده را برلبان کودکان خود بیاورد. منبع/باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۲۸

جنگ، جنگ است، چه نرم باشد و چه سخت!بسم اللهديده بانهاي جنگ نرم كجا هستند؟ اوای دنا-وبلاگ سیاست ما عین دیانت ماست نوشت:به لطف پروردگار از بركت وجود ولايت فقيه، خيلي خوب ميدانيم كه جنگ نرمي هم در كار است. عبارت نرم اگر چه علي الظاهر، خوش آيند تر از جنگ سخت است ولي تبعات و خساراتش به مراتب بيشتر از جنگ سخت است. از بس رهبري تكرار و تاكيد كرده اند كه تهاجمات امروز در عرصه ي فرهنگي به مراتب بيشتر از عرصه ي نظامي است همگي ازبر شده ايم. ولي ازبر شدن مثل كسي است كه شعري يا عبارتي را حفظ كرده ولي از معنا و مفهوم آن بي اطلاع است.هر جنگي جبهه اي دارد و هر جبهه اي خاكريزي، و هر خاكريزي  سنگري، جنگ چه نرم باشد چه سخت، هم پدافند لازم دارد و هم توپخانه، نيروي هوايي و دريايي هم مي طلبد، اين يعني هر كاري تخصص مربوط به خودش را ميطلبد.ديروز جسممان هدف گلوله ها بود  ولي امروز افكارمان در تير رس است،تيراندازي ها به همان سبك سياق گذشته وجود دارد ولي جنس گلوله ها فقط عوض شده است. ديروز تخريب گلوله ها با كاليبر مشخص ميشد، ولي امروز قدرت تيرها باتخريب افكار و عقايد سنجيده ميشود.ديروز هر گلوله اي كه بيش تر خسارت به بار مي آورد، تشويق ميشد، و امروز هر كتاب و فيلم و برنامه اي كه بيشتر عقايد را تخريب كند جايزه ميگيرد.ديروز وقتي گلوله به تنت ميخورد خون جاري ميشد، ميتوانستي امدادگر را صدا بزني، ولي امروز تو وقتي متوجه اصابت گلوله ميشوي كه ديگر كار از كار گذشته است!شايد بيشتر از يك دهه است كه رهبري هشدار جنگ نرم را داده اند، ولي هنوز ما نه جبهه را، نه خاكريز را و نه سنگر را مشخص نكرده ايم. هنوز ما نميدانيم كه موضع تهاجمي دشمن از شمال تفكراتمان است يا از جنوب عقايدمان، هنوز توپخانه هاي جبهه ي فرهنگي ما به كار نيفتاده است. نيروي هوايي و دريايي و جبهه ي نرم ما هنوز آرايش دفاعي به خود نگرفته اند، آنقدر سراسيمه عمل ميكنيم كه گاهي اوقات نيروهاي خودي را هم هدف قرار ميدهيم.من كه هنوز فرق گرگ و ميش را ندانسته ام، براي حفظ كدام گله بايد براي كدام گرگ چوب تكان بدهم؟ديروز مرزهاي غرب و جنوب كشورمان جولانگاه دشمنانمان بود ولي امروز هر گوشي موبايلي، هر خانه ي خالي، هر كتاب و فيلمي، و حتي تلويزيون هم شده است جولانگاه دشمن، توپخانه ي صدا و سيما هم كه چون هنوز سنگرها را تشخيص نداده اكثر اوقات نيروهاي خودي را ميزند.جنگ نرم هم مثل جنگ سخت ديده بان ميخواهد، ديده باني كه گراي دشمن را خوب بگيرد، مشخصات توپخانه هايشان را اعلام بكند، اگر يك ديده بان خواب باشد يا آدرس را اشتباهي بدهد، هم مهمات هدر ميرود و هم وقت تلف ميشود!امروز ديده بانهاي جنگ نرم بايد در اردوگاه آويني ها آموزش ببينند، مكتب خميني از افتخاراتش تربيت ديده باني ماهر و زبده همچون آويني است!
کد خبر: ۸۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۳۱

اوای دنا:وبلاگ سیاست ما عین دیانت ماست نوشت،سال 88 دقيقا همين روز، 22 خرداد، مردم ايران دست به شگفتي زدند،براي چندمين بار تاريخ ساز شدند،نقطه ي عطفي براي  اين انقلاب شدند،شاخ غول ها را شكستند،درس عبرت به قدرت طلبان دادند،غارتگران بيت المال را رسوا كردند،تمام فرمولها و پيش بيني هاي سياسي را بر هم زدند،سنت شكني كردند،به جاي حمايت از يك گروه خاص و به جاي پيروي از باندهاي قدرت و ثروت اين بار بدنبال مردي يك لا قبا افتادند،مردي كه عين بقيه ي مردم زندگي ميكرد،مثل بقيه مردم كار ميكرد و مثل بقيه مردم غذا ميخورد،دقيقا سه سال پيش مردم ايران خواستند تا اين بار مردي را انتخاب كنند كه از جنس خودشان باشند،مردم خواستند به مردي اعتماد بكنند كه ميخواهد شعار بزرگ شهيد بهشتي ، ((ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت )) را دوباره احياء بكند،سال 88 مردم ايران انتخابي گران را رقم زدند، انتخابي كه تا به امروز هم تاوانش را ميدهند،ما شنيده بوديم كه تاوان را براي اشتباهات ميدهند ولي آخرالزمان است،امروز مردم براي انتخاب درست هم بايد تاوان بپردازند.اوايل دولت آقاي احمدي نژاد را به خاطر داريد؟آن موقعي كه مثل مردم عادي سوار اتوبوس ميشد،با هواپيماي عمومي سفر ميكرد،آنقدر خاكي شد تا دشمنانش رويش آب پاشيدند، گِل مالي اش كردند!،ديگر نتوانست انظوري كه خودش ميخواست كار بكند، چوب لاي چرخهايش كردند،برخي به جاي اينكه دستش را بگيرند به زير پايش صابون ماليدند،آنقدر گفتند و تهمت زدند كه متاسفانه برخي از ما هم باورمان شد.مردم مثل بقيه ي امتحانات انقلاب ، باز هم روسفيد شدند،باز هم ريزشهاي انقلاب گريبان گير خواص انقلاب شد، ضرب المثل قديمي است كه ميگويد سوار شدن بر اسب يك عيب است وپياده شدن از است دو عيب،مردم سال 84 پله ي اول را رفتند،و كليد زدند اين حركت ضد قدرت طلبي را، سال 88 پله ي دوم را پيمودند، ولي اين بار هزينه اش بر گردن مردم بسيار گران بود، نزديك بود ديگران ! كل انقلاب را به يغما ببرند،نميدانم چرا ولي اين را خوب مي فهمم كه ضربات احمدي نژاد به باندهاي قدرت و ثروت خيلي كاري تر از اين حرفهاست كه به اين زودي ها بي خيال ماجرا بشوند.مردم ايران پاي حرفشان هستند، شاخ غول را شكسته اند،تمام سختي ها را هم به جان ميخرند،فقط يك درخواست از احمدي نژادشان دارند،انهم اينكه هرگز صحنه را خالي نكند و نترسد از تهديدهايشان،ما پشتيبان رهبرمان،انقلابمان و دولاتمان هستيم و خواهيم بودبه قول بزرگتر ها ضميمه:ما هم ميدانيم كه دولت دهم احمدي نژاد خيلي تفاوت دارد با دولت نهم،ولي آيا اين تفاوت بدست خود دولت رقم خورد يا بدست بدخواهان دولت؟انتخابات 84 چرا به فتنه نينجاميد؟چرا انتخابات 88 نزديك بود  انقلاب از دست برود!؟ انتخابات 88 تير خلاصي شد بر پيكر مخالفين ولايت فقيه،انهايي كه پس از گذشت 3 سال از فتنه هنوز نميدانند كه مشكل فتنه گران احمدي نژاد نبود و مستقيما رهبري را هدف قرار داده اند بايد كمي گذشته يشان را بيشتر ورق بزنند!،اگر كمي انصاف داشته باشيم در مي  يابيم كه براي رهبري سپر شدن اين همه سختي دارد،دفاع از ولايت فقيه اينهمه تهمت دارد،ولي بي انصافي محض است كه حجم تخريب ها و چوب لاي چرخ كردن هاي بدخواهان نظام را از ياد ببريم و همه را سر احمدي نژاد خراب بكنيم.اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك
کد خبر: ۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۸

اوای دنا:به گزارش واحد مرکزی خبر منطقه حفاظت شده خائیز کهگیلویه در معرض تهدیدقرار گرفت . منطقه حفاظت شده خاییز منطقه ای است تپه ماهوری ، کوهستانی ، صخره ای با بارندگی سالانه حداقل 250 و حداکثر 670 میلی متر و حداقل و حداکثر460 و 1500 متر از سطح دریا است .این منطقه در حوزه استحفاظی شهرستانهای گچساران،کهگیلویه و بهبهان با مساحتی معادل 33 هزار هکتار در دی ماه سال 77 در ردیف مناطق حفاظت شده کشور قرار گرفت.چرای بیش از حد دام ، نبود مدیریت جامع در بهره برداری از منابع طبیعی منطقه ، سوء استفاده سودجویان ، وجود شکارچیان مختلف ، آتش سوزی ، احداث جاده ، آبرسانی و برق رسانی به روستاهای این منطقه و به تبع آن تخریب درختان و تپه ها و اخیرا هم انجام حفاری های اکتشاف نفت از جمله تهدیدات این منطقه است .پوشش گیاهی منطقه بلوط ( گونه غالب ) بنه ، کلخنگ ، بادام وحشی ، ارژن ، خوشک ، گون ، گیاهان دارویی و گونه هایی از خانواده گندمیان است و گونه های جانوری شامل : کل و بز ، گرگ ، کفتار ، شغال ، روباه ، تشی و خوک وحشی و پرندگانی از جمله کبک ، تیهو ، بحری و دلیجه است. این منطقه از ارزشهای تفریحی ، ورزشی ، توریستی ، پژوهشی و آموزشی برخوردار است. عبور رودخانه مارون از این منطقه ، وجود غارها ، چشمه سارهای فراوان ،پوشش گیاهی ، جانوری متنوع وچشم اندازهای طبیعی جلوه زیبایی به این منطقه بکر بخشیده است.از جاذبه های دیدنی این منطقه علاوه بر طبیعت سرسبز بهاری و با طراوت آن به منطقه تنگ تکاب،سد مارون و غارهای طولانی آب کِنار و غار نیدِه می توان اشاره کرد،به طوری که غار نیده با 700متر طول تاکنون ناشناخته مانده است.گونه های گیاهان داروئی این منطقه از خارهای گندمیان بوده که دارای ارزش صنعتی اند که هرساله وجود افراد غیرمجاز تهدیدی جدی برای این نوع گیاهان محسوب می شوند.گونه های جانوری شامل پستانداران کل و بز،گراز،پلنگ،گرگ،روباه،کفتار،شغال و انواع خفاش ها است.محمد براتی 85 ساله ساکن یکی از روستاهای این منطقه می گوید: در سالهای قبل این منطقه دارای جمعیت وحوش بیش از یک صد برابر کنونی از جمله کل ، بز و قوچ بود و تنوع وحوش در این منطقه کاملا مشهود بوده است اما در یک دوره زمانی براثر ازدیاد جمعیت انسانی ، سلاحهای غیرمجاز ، شکار و صید بی رویه ، جمعیت وحوش دراین مناطق درمعرض نابودی قرارگرفت .دیگر روستایی هم به آتش سوزی ها اشاره کرد و گفت : تا کنون بارها این منطقه دچار اتش سوزی شده به گونه ای که آتش سوزی کاملا توسط مردم بومی و ساکنان روستاهای این منطقه کنترل شد و منابع طبیعی و محیط زیست به دلیل صعب العبور بودن و نداشتن بالگرد و نیروی انسانی عملا نتوانستند تأثیری در کنترل آتش داشته باشند و کنترل آتش به صورت سنتی موجب افزایش محدوده آتش سوزی شد. دیگر روستائیان هم قطع جنگلها و تبدیل این مناطق به اراضی کشاورزی و استفاده روستائیان از چوب این درختان به عنوان هیزم برای گرمی خانه ها در زمستان را از جمله مشکلات این منطقه حفاظت شده عنوان کردند .عبور رودخانه مارون این منطقه موجب شده تا شکارچیان چشم طمع به شکار غیر مجاز ماهیان این رودخانه داشته باشند . به گفته علی مدد سلیمی از ساکنان این منطقه گاهی شکارچیان به انتقال موتور برق به حاشیه این رودخانه وانتقال برق به داخل آب رودخانه اقدام می کنند و همین هم موجب می شود تا همه موجودات آبزی داخل آب تا شعاع حدود 150 متری از محل انتقال برق از بین بروند و این نوعی نسل کشی و قساوت قلب است .برخی دیگر از ساکنان و دوستداران طبیعیت از روند حفاری ها برای اکتشاف نفت در این منطقه گله مند بودند که مسئولان شرکت نفت عنوان کردند که مجوز حفاری ها برای شناسایی معادن نفت و گاز با اخذ مجوز قبلی از سازمان محیط زیست و منابع طبیعی بوده و همه تلاشمان را برای عدم آسیب رسانی به محیط زیست به ویژه جانوران و پرندگان را به کار می گیریم .رئیس محیط زیست شهرستان کهگیلویه می گوید : عوامل زیست محیطی زیادی این منطقه را تهدید می کنند که نیاز به همکاری همه مسئولین برای جلوگیری از تخریب این منطقه بکر و حفاظت شده دارد.سیدقدرت الله علی پور مهم ترین این عوامل را افزایش جمعیت،چرای بیش از حد دامهای اهلی ،تخریب مراتع و قطع جنگل برای زغال گیری و بخصوص اکتشافات نفت برشمرد و افزود: اگر از این عوامل تخریب زا جلوگیری نشود در آینده نزدیک شاهد تخریب واز بین رفتن گونه های جانوری این منطقه خواهیم بود.این مقام مسئول می افزاید: بر اساس سرشماری های به عمل آمده رشد حیات وحش این منطقه در سال گذشته 50درصد بود که این نشان از تلاش شبانه روزی کارکنان اداره محیط زیست در این منطقه است.وی نبود بالگرد برای سرکشی و بازرسی از منطقه همچنین کنترل آتش سوزی ، کمبود نیرو انسانی به ویژه محیط بان و عدم اختصاص اعتبار مناسب را از عمده مشکلات کنونی اداره محیط زیست دانست کارشناسان محیط زیست استان جلوگیری از شکار بی رویه ،احداث دیوار حفاظتی ، افزایش یگانهای حفاظتی برای نظارت کامل بر این مناطق ( شبانه روزی ) ، سرمایه گذاری برای تقویت ظرفیت ها و توانمندیهای این مناطق از جمله گیاهان دارویی ، جلوگیری از حوادثی همانند آتش سوزی ، تجهیز یگانهای حفاظت از این مناطق و سایر مناطق به بالگرد برای کنترل مناسب تر ، اشاعه فرهنگ و درونی شدن رفتار مناسب با محیط را از جمله راهکارهای تقویت این منطقه عنوان کردند .
کد خبر: ۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۳

اوای دنا: بیاد شهید طیب و همه ی شهدای ایران زمین:چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم . پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است . کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است چرا امثال شهید طیب هنوز به خوبی معرفی نشده اند؟ چرا نام پر آوازه شهید هدایت الله طیب را فراموش کرده ایم ؟ چرا و چرا... و اما شهید طیب کیست وکه بود؟هدايت الله طيب، متولد سال 1333هجري شمسي، در قريه تنگه‌بر سفيد، از توابع شهرستان كهگيلويه،در روستايي محروم و دورافتاده. دوران كودكي‌اش در روستا سپري شد و در سال 1341 وارد دبستان شد. دوران دبستان را با موفقيت سپري كرد و بعد از دوران دبستان براي تحصيل در دوره دبيرستان به بهبهان رفت و در رشته طبيعي در دبيرستان "25شهريور"، مشغول تحصيل شد و نهايتا در سال 1353دوره دبيرستان را تمام كرد. دوره دبيرستان در زندگي شهيد هدايت، دوره مهمي بود؛ هم از اين حيث كه به شدت روي به مطالعات ديني آورد و از طرف ديگر با افرادي آشنا ‌شد كه با برگزاري جلسات هفتگي وارد قضاياي سياسي و مبارزات انقلابي گرديد. در اين دوران ساواك از جلسات‌ هدايت‌الله مطلع و در خرداد ماه سال 1353، توسط ساواك بازداشت مي‌شود و چند شبي را در زندان ساواك گچساران مي‌ماند و بالاخره با گرفتن تعهد آزاد مي‌شود و به خاطر همين نمي‌تواند درهمه امتحانات خرداد ماه شركت كند. بعد از آزادي به روستا باز مي‌گردد و ديپلمش را در شهريور ماه اخذ مي‌كند. با پايان دوره دبيرستان هدايت‌الله در سال 1354 به سربازي رفت و بعد از دوره آْموزشي، به خاطر اينكه ديپلمه بود به عنوان درجه‌دار انتخاب ‌شده و در رشته تانك دوره ديد. دوران سربازي قهرمان داستان ما در 16 ارديبهشت 1356 تمام ‌شد و از اين لحظه به بعد داستان وارد لحظه حساس خود مي‌شود زيرا هدايت مقدمات سفر به آمريكا را براي تحصيل شروع كرد. تا زمانيكه شرايط سفر براي هدايت فراهم شود وي در يك شركت آبرساني به عنوان رييس كارگزيني مشغول به كار مي‌شود. محل اين شركت بين آبادان-ماهشهر بود. در اين مقطع باز هم فعاليت‌هاي سياسي‌اش را شروع كرده و تشكل كوچكي در همان شركت راه مي‌اندازد اما پس از مدتي فعاليت اين گروه كوچك در آن شركت لو مي‌رود و هدايت الله طيب مجبور مي‌شود به بهبهان نقل مكان كند. وقتي ماجراي سفر هدايت به آمريكا جدي مي‌شود يكي از دوستانش مي‌پرسد كه چرا مي‌خواهي به آمريكا بروي و همين‌جا تحصيل نمي‌كني؟ حرف خيلي عجيبي زد. «ببين ،شاه عمله آمريكايي‌هاست. ما مي‌توانيم توي امريكا بهتر و بيشتر ريشه‌ اين آدم را بزنيم. ضمن اينكه به هر حال سطح علمي دانشگاه‌هاي آن‌جا هم بالاست و مي‌توانيم از دانش آن سرزمين براي پيشرفت مملكت درآينده بهره بگيريم». بعد از سفر به آمريكا هدايت‌الله طيب در نامه‌هاي خود به اين نكات اشاره مي‌كند كه «ما الان در اينجا بايد علم آنها را بياموزيم تا فردايي كه برگشتيم به مملكت‌مان، گوشه‌اي از كشور را بسازيم». وي از همان ابتدا و قبل از رفتن به آمريكا، اهداف خودش را روشن كرده بود به همين دليل با رسيدن به آمريكا بلافاصله فعاليت سياسي‌ را شروع مي‌كند. هدايت الله به محض تحصيل در رشته كشاورزي در شهر «سنت پطرزبورگ» ايالات « فلوريدا» انجمن اسلامي دانشجويان مسلمان سنت‌پطرزبورگ را تاسيس كرد و در انتخابات به عنوان مسئول انجمن انتخاب شد. وي به همراه يكي از دوستانش كه متاهل بود، ‌خانه‌اي دو طبقه را براي زندگي اجاره مي‌كنند و دوران تحصيل را ادامه مي‌دهد تا اينكه حوادث 13 آبان 1358و تسخير لانه جاسوسي مي‌رسيم. در اين مقطع هدايت‌الله به همراه دوستان انجمنش، در حمايت از تسخير لانه جاسوسي دست به راهپيمايي‌هايي مي‌زنند و با برگزاري نشست‌هايي اين حادثه را براي دانشجويان ملت‌هاي ديگر تبيين مي‌كنند. در اينجا لازم است به اين نكته اشاره كرد كه وقتي هدايت‌الله از امريكا بازگشت، ‌در شهر سوق نمايشگاهي از عكس‌ فعاليت‌ها و راهپيمايي‌هاي دانشجويان مسلمان مقيم آمريكا را برپا كرد و در حاشيه اين كار به دوستان جواناني كه براي بازديد مي‌‌آمدند، مي‌گفت «ما وظيفه داريم، هرجا كه باشيم، فرقي نمي‌كند ايران، ‌آمريكا، هرجا دنيا، بايد در حمايت از انقلاب و امام به پا خيزيم و هر كاري از دست‌مان برمي‌آيد. انجام دهيم‌». وقتي در تظاهرات تسخير لانه جاسوسي در ايران پرچم آمريكا به آتش كشيده مي‌شود دانشجويان آمريكايي به تلافي اين به آتش كشيدن تصميم مي‌گيرند درصحن دانشگاه پرچم ايران را به‌ آتش بكشند. كشمكش‌هايي صورت مي‌گيرد و دانشجويان ايراني مي‌گويند ما چنين اجازه‌اي به شما نمي‌دهيم. نهايتا اين موضوع به اين جا ختم مي‌شود كه جلسه مناطره‌اي در صحن دانشگاه برگزار شود و از هر دو طرف يعني از امريكايي‌ها 4 نفر و از ايراني‌ها هم 4 نفر در مناظره شركت كنند. از ميان دانشجويان ايراني شهيد طيب به عنوان مسئول انجمن اسلامي شهر سنت پطرزبورگ شركت مي‌كند. اين مناظره باعث شد اذهان عمومي دانشجويان نسبت به موضوع روشن شود و بسياري از‌ آن‌ها همدلانه با حادثه تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان ايراني برخورد كنند. بعد از اين مناظره فضا به گونه‌اي عوض مي‌شود كه آن 4 دانشجوي آمريكايي متهم مي‌شوند وحتي برخي از اساتيد دانشگاه نيز جانب دانشجويان ايراني را مي‌گيرند. با اين همه تعدادي از دانشجويان آمريكايي با كمك و همراهي پليس منطقه اصرار مي‌كنند كه هر طور شده پرچم ايران بايد به آتش كشيده شود. با مقاومت بچه‌هاي انجمن قرار مي‌شود كه آرم "الله" در پرچمي كه قرار است بسوزد، نباشد. خلاصه آمريكايي‌ها پرچم را سر و ته در چوب ‌زدند؛ يعني رنگ قرمز در بالا قرارگرفت و شد پرچم ايتاليا و اين پرچم را آتش زدند. اين موضوع باعث مضحكه نشريات محلي مي‌شود كه دانشجويان آمريكايي به جاي پرچم ايران، پرچم ايتاليا را آتش زده‌اند. بچه‌هاي انجمن همين كه پرچم را ديدند سكوت كردند تا پرچم را آتش بزنند، ‌بعد بلند شدند و شروع كردند به هورا كشيدن و تازه آنها متوجه شدند كه پرچم ايتاليا را آتش زده‌اند. ماجراها همين‌طور ادامه پيدا مي‌كند و منزل هدايت‌الله طيب مي‌شود مقري براي دانشجويان آن شهر و شهرهاي ديگر ايالت فلوريدا براي فعاليت‌هاي سياسي عليه آمريكايي‌ها تا اين‌كه جنگ شروع شد. در اين مقطع دانشجويان ساكت نمي‌نشينند و شروع مي‌كنند به راهپيمايي عليه آمريكا به عنوان يكي از حاميان صدام حسين. پس از شروع جنگ هدايت‌الله براي خانواده خود نامه‌اي با اين مضمون نوشت: «خانواده عزيزم، باور كنيد اين نامه را در فاصله دو تظاهرات نوشته‌ام. قسمت اول را پس از تظاهرات «واشنگتن» كه منجر به دستگيري بچه‌ها شد‌نوشتم و فرصت نكردم نامه را كامل كنم و براي‌تان بفرستم. الان مصادف شده با جنگ عراق و ايران و ما روز دوشنبه 7 مهر ماه به خاطر محكوم كردن دولت جنايتكار عراق در واشنگتن مجددا تظاهرات داريم كه اميدواريم به خوبي و خوشي برگزار شود. البته ما طي پيامي از حضور امام در خواست كرديم كه اجازه فرمايند ما براي جنگيدن به همراه ديگر عزيزان به ايران بازگرديم و راديو هم پيام را پخش كرد كه حتما شنيديد ولي هنوز در اين مورد پيامي از حضرت امام به دست ما نرسيده است». اين نامه در كم‌تر از يك هفته از شروع جنگ نوشته شد و هدايت‌الله طيب و دانشجويان ديگر براي حضور در جبهه اعلام آمادگي كرده‌اند. از همين جا جرقه بازگشت در وجود شهيد طيب زده مي‌شود. يك بار خانواده براي وي نامه‌اي مي‌نويسند و از فعاليت‌هاي سياسي‌اش اظهار نگراني مي‌كنند. هدايت‌الله طيب هم در جواب نامه‌ مي‌نويسد «فقط مي‌خواستم به عرض‌تان برسانم كه عزيزان من، چرا اين‌‌قدر در فكر هستيد؟ شما اصلا نگران ما نباشيد و مطمئن باشيد كه جاي ما خيلي خوب و هيچ‌گونه نگراني‌ نداريم. از نظر درگيري با دولت آمريكا هم همان‌طور كه امام فرمودند مطمئن باشيد كه آمريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند و با اين تلاش‌هاي مذبوحانه‌اش قادر نيست فرياد‌هاي حق طلبانه ما را در گلو خفه كند. عزيزان من ما طبق رسالت شرعي و اسلامي موظف هستيم در برابر توطئه‌هاي ضد انقلاب در خارج از كشور عليه اسلام و انقلاب اسلامي‌مان مقابله كنيم». به دنبال نامه‌اي كه به حضرت امام نوشتند و با هماهنگي‌هاي كنسول‌گري ايران در واشنگتن به طرف ايران به راه مي‌افتند. تاريخ دقيق حركت‌شان مشخص نيست ولي از تركيه در 18اكتبر، 1980يعني 27 آبان 1359 كارت پستالي را براي يكي از دوستانشان ارسال مي‌كنند و در پشت آن مي‌نويسند: «خواهران و برادران ايماني بسيار عزيز و مهربان، سلام عليكم. با آرزوي موفقيت ،سعادت و تندرستي براي همگي شما عزيزان در پيشبرد اهداف مقدس‌تان و با تشكر از محبت‌هاي فراموش ناشدني‌تان، ‌بحمدالله به سلامت رسيديم «استانبول» وامروز با اتوبوس يك‌سره عازم تهران هستيم. هيچ گونه اشكالي براي‌مان پيش نيامد، الحمدالله تا اينجا». اين كارت پستال و پشت نويس آن نشان مي‌دهد كه هدايت‌الله طيب در كمتر از دو ماه از شروع جنگ خودش را به ايران مي‌رساند براي حضور در جبهه. هدايت در دوره سربازي، آموزش ‌دوره زرهي ديده بود بنابراين بلافاصله با بازگشت به ايران و حضور در جبهه، در يگان زرهي مشغول فعاليت و سپس براي تكميل آموزش‌هاي لازم به شيراز اعزام مي‌شود تا در تيپ زرهي شيراز آموزش ببيند. نكته جالب اين جاست كه تا 6 ماه پس از بازگشت به ايران، خانواده از حضور هدايت در ايران خبري نداشتند و گمان مي‌كردند كه وي همچنان در آمريكا به سر مي‌برد. از آن جايي كه هدايت محبت و علاقه خانواده را به خود مي‌دانست و مي‌دانست كه پس از سال‌ها دوري احتمال دارد كه نتواند به نحو احسن در جبهه حضور يابد، ترجيح داد هر طور شده خود را به جبهه برساند و اسباب ناراحتي و دلخوري خانواده را پيش نياورد. اين رفتار نشان از محبت و تبعيت هدايت‌الله طيب به حضرت امام دارد كه به هر حال ايشان به فرمان امام براي اداي تكليف به ايران بازگشتند و نمي‌خواستند هيچ چيزي، مانع اين اداي تكليف شود. در آن دوران هدايت‌الله طيب سلسله سخنراني‌هايي به مناسبت‌هاي مختلف انجام داد و در تعدادي يادداشت و دست‌نويس اشاره كرده است كه: «خدايا نكند ثمره جنگ ياران‌مان، به چنگ فرنگي مسلكان افتد. نكند خونين‌كفنان در غربت بميرند تا خوش‌باوران غرب زده كام گيرند. نه!نه! نه!هرگز! كفر است. مگر مي‌شود خون حسين(ع)پايمال شود و بالاي دست نوشته‌ها هم نوشته بود كه ‌ما مرد جنگيم و از شهادت باكي نداريم». وقتي هدايت آمريكا را با آن همه زرق و برق رها كرد و براي اداي دين خويش به انقلاب رهسپار جبهه‌ها شد، معلوم بود كه ماندني نيست و رفتني است و ديگر در اين دنياي خاكي جايي ندارد. آري مردان الهي عشق را در قتلگاه به كمال مي‌رسانند و هدايت‌الله كه آسماني خاك نشين بود در 5 فروردين 1361 لبيك امام خويش را با خون پاسخ داد و در ميانه‌هاي عمليات فتح‌المبين به شهادت رسيد. وقتي خبر شهادت هدايت‌الله به آمريكا مي‌رسد، در آنجا هم مراسم‌هاي بزرگ داشتي برايش مي‌گيرند و نامه‌اي براي خانواده‌اش مي‌فرستند. در اين نامه به زحمات ايشان در تشكيل انجمن اسلامي اشاره شده و اين كه شهيد هدايت الله طيب، به خواسته و آرزوي قلبي‌‌اش رسيد. دوستان شهيد هدايت‌الله طيب در آمريكا هم خوب مي‌دانستند كه غايت آمال او ، چيزي نبود جز شهادت. در زماني هم كه هدايت هنوز در ايران بود و به شهادت نرسيده بود بچه‌هاي انجمن اسلامي با ايشان مكاتباتي داشتند و براي برخي از امور از ايشان كسب تكليف مي‌كردند. و پايان داستان زندگي اين مرد الهي زمينه‌اي شد تا دريابيم كه براي اطاعت از فرمان امام زمانمان بعد زمان و مكان اصلا اهميتي ندارد و هر كجا كه باشيم بايد در راستاي دفاع از حريم ولايت آماده جانسپاري باشيم. اميدواريم كه زندگي اين شهيد بزرگوار به زودي زود در قاب تصوير نقش بندد تا دنيا ببيند كه در ايران اسلامي فرزنداني پرورش يافتند كه براي كم‌نشدن تار مويي از مولايشان رفاه و سرمايه‌داري را رها كردند و در جدال با اهريمنان زمان عشق را شرمنده خويش ساختند . با تشکر از خبرگزاری فارس
کد خبر: ۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۱

اوای دنا-پارسا:جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا موحد همان طور که خود میدانید حقایق زنده خواهند ماند وسربلندی وعزت وافتخار وذلت وخواری  انسانها نزد خداست .وآیه ی صریح قرآن است که میفرماید :عزت را خدا خواهد داد و خدا هم خواهد گرفت .پس شما بگذار مخالفان هر چه میگویند بگویند . بداخلاقها بداخلاقی کنند . شب نامه نویسها این حربه ی قدیمی را به کار ببرند .بگذارعده ای قلم بدسته بی لیاقت حرمت قلم را پاس ننمایند . بگذار با زور و تهدید وترس وارعاب از مردم رای بگیرند . بگذار تا روسای ادرات از حداکثر فشار خود بر کارمندان سود ببرند. بگذار تا هر چه دل تنگشان میخواهد بگویند . به عنوان فرد کوچکی از این دیار باید بگویم که پاسخ این کارهای ناصحیح را خدا خواهد داد واشاره کنم به این ضرب المثل که چوب خدا صدا ندارد ویا ادبی تر بگویم پاسخ خدا بی صدا اما فراگیر میشود .روایتی از حضرت عیسی جایی دیدم که خواندنش خالی از لطف نیست.میگویند حضرت عیسی مسیح (ع)فرمودند: خداوند دوبار به انسانها می خندد،یکبار زمانی که میبیند عده ای از مردم دور هم جمع شده اند وبا همکاری یکدیگر تلاش میکنند تا انسان بزرگی را کوچک کنند .دوم بار اینکه عده ای دست در دست همدیگر مینهند وتلاش میکنند تا انسان کوچکی را بزرگ کنند .جناب موحد ما را باکی نیست  چون شما شخصیتی فرااستانی وبزرگ هستی نه بزرگت کردند  وتمام آزمونها را پس داده اید. تو در کارنامه ی خود 20سال نمایندگی مجلس و سالها برکرسی قضاوت نشسته ای واین سابقه درخشان ما را بس ،ودر گفتار وکردار شما شک وتردید وجود ندارد وقول وفعلت باهم سنخیت دارد  ومردم فهیم ما این صداقت را در گفتار وکردارت وجواب بی حرمتیهایی که به شما شده را انشا الله در 12 اسفند با انتخاب شما خواهند داد.
کد خبر: ۴۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

اوای دنا-بهرام پارسا:نمایندگان شهرستان کهگیلویه در دوره های مختلف هر کدام به قدر وسع ،معرفت واعتقاد به اخلاق نمایندگی ،تجربه ای به یادگار گذاشتند .برخی در وظایف قانونگذاری وتعدادی در وظایف نمایندگی درخشیدند وخودی نشان دادند.به باور من شاید بتوان گفت اگر نماینده ای آبی نیاورد،برقی نیاورد،جاده ای نکشید،کارخانه ای کلید نزد ،طرحی نداد،حرفی نیست. اما سبو شکستن وپیمانه ریختن گناهی بزرگ است.مراد ومنظورم باشماست .بحث طایفه کوبیدن وطایفه وگروه وقوم  پست دادن وبه جایی رسانیدن و چوب حراج برسر سرمایه های اجتماعی منطقه زدن و پیوندهای دوستی وقومی وایلی  وطایفه ای در دستور کار قرار دادن وبهار امید را به خزان ناامیدی  سپردن و سرکوب کردن رفیقان قدیم وتند صحبت کردن با آنها  گشایشی نیست بلکه شاید هم پایانی برای شماست .شما از چه شیوه ای برای جذب حداکثری ودفع حداقلی استفاده کردید ؟دوست من ، شما باید از شیوه ی با دوستان مروت با دشمنان مدارا استفاده میکردید که نکردید.و شما تمام هم وغم خود را صرف عزل ونصب های غیر حرفه ای وکارشناسی نشده در درون شهرستان هایمان نهادی و به جد میگویم ضرر کردی و به همین دلیل نه دوستی باقی میماند ونه دشمنی می آید. امیدوارم حرفهای این فرزندت را به دل نگیریودر پایان مطلبی عرض میکنم که  نمیدانم از کیست ولی....باران باش وببار ونگو که کاسه های خالی از آن کیست .
کد خبر: ۳۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۲۰

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار: چوب ي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه  ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوب هاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي : چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴

• رسما به من گفتند که شما محبوب شدید و در انتخابات چیزی بگویید و از کسی حمایت کنید رای می آورد! خوب آیا ما تبلیغ کردیم، یا کار کردیم؟! همه می گویند که تبلیغات دولت ضعیف است. تبلیغات نداریم که، پس کار کردیم، خوب می گویید کار نکنیم؟ می دانید چه حرفی می زنید؟ ...
کد خبر: ۱۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

این دختر چه می‌خورد؟ +‌ تصویر ناتالیا های‌هورست، دختر خردسالی است که اعتیادش به خوردن وسائل غیرخوراکی، او را در آستانه مسمومیتی کشنده قرار داده است. به گزارش بی باک به نقل از روزنامه سان، اعتیاد ناتالیا های‌هورست به خوردن وسائل غیرخوارکی تا آنجا پیش رفته است که والدین این کودک سه ساله، چندی پیش او را به دلیل خوردن یک لامپ در حال مرگ یافتند. اگرچه خوراکی مورد علاقه ناتالیا چوب و سنگ است اما این دختر کوچک به دلیل خوردن یک آجر کامل (مانند یک بیسکویت) شناخته شده است.
کد خبر: ۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴