« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
در این مطلب قصد داریم به بررسی فواید یکی از مواد مصرفی که در کشور ما طرفداران بسیار زیادی دارد بپردازیم. به گزارش آوای دنا به نقل از ایران مطلب، چای در مناطق شمالی کشور کشت و تولید می شود. باید بدانید که این ماده نوشیدنی حاوی مواد معدنی فراوانی است. مواد معدنی موجود در چای فراوانند؛ از پروتئین، نشاسته و حتی چربی های نوع لیپید بگیرید تا ویتامین (اگرچه بسیار کم) و اسیدهای آمینه و ترکیبات فنلی و حتی قندهای محلول. به دلیل وجود همین مواد است که نوشیدن چای در حد متعادل خواصی مفید برای حفظ سلامتی بدن دارد و در صورت زیاده روی و افراط یا نوشیدن آن در زمانی نامناسب مضر می شود. با برخی از مزایا و مضار چای که در پی فهرست شده آشنا شوید: چای حاوی عناصر آنتی اکسیدان است که پیری سلول ها را به تاخیر می اندازد. واضح است هر قدر چای کمرنگ تر باشد اثر این مواد هم کمتر خواهد بود. چای پررنگ باعث ایجاد لایه رنگی قهوه ای بر دندان و در برخی افراد نیز تحریک معده به سبب افزایش ترشح اسید آن می شود. بهتر است در مقدار و غلظت رنگ چای روزانه دقت کنید و از افراط در حجم و دفعات نوشیدن چای پررنگ بپرهیزید. چای یکی از بهترین نوشیدنی ها برای کاهش اضطراب و استرس به شمار می رود و نوشیدنی مفیدی برای رفع احساس خستگی است. نیم ساعت قبل از خوردن غذا و یک ساعت بعد از آن چای ننوشید. اگر به کمبود آهن دچارید نیم ساعت دیگر هم به زمان های یادشده بیفزایید و حتما این فاصله را در نوشیدن آن رعایت کنید. کافئین و تئین موجود در چای، جذب آهن در بدن را بخصوص بین خانم ها کاهش می دهد. افراط در نوشیدن چای سیاه، کافئین بیشتری را به بدن می رساند که نه تنها برای زنان باردار مناسب نیست، بلکه سبب خشکی تارهای صوتی و مخاط حلق و گلو، سفت شدن عروق و رگ ها، تحریک عصب ها و حتی تپش قلب می شود. اولین اثر افراط در نوشیدن چای سبز هم کاهش شدید فشار خون است. نوشیدن چای سبز به زنانی که کودک شیرخوار دارند نیز توصیه نمی شود. آنتی اکسیدان های فلاوونوئید سبب کاهش خطر ابتلا به دیابت نوع دوم می شود. پلی مورفیسم چای سبز هم اثرات معتدل کننده ای بر اختلالات حاصل از وجود چربی خون در این بیماران دارد. برخی مطالعات حاکی از آنند که عصاره چای سبز سطح تری گلیسیرید را کاهش می دهد. چای ترش که از گلبرگ گیاهی به نام Hibiscus Sabdariffa به دست می آید، برای پیشگیری و درمان سنگ های کلیه و مثانه مفید است و افزون بر اثرات کاهنده فشار خون، خواص ضدقارچ و آنتی باکتریال دارد. به سبب داشتن مواد پلی فنولی، نوشیدن یک فنجان چای در روز برای کسانی که رژیم لاغری گرفته اند، باعث کاهش بهتر وزن می شود. چای با داشتن مقادیری از فلوراید به عنوان دهانشویه و به طور موضعی برای درمان آکنه و کاهش احساس خارش و التهاب ناشی از گزیدگی حشرات اثرات مفیدی دارد. کاتچین چای، سرعت رشد سرطان را کاهش می دهد. افزودن متعادل چند دانه هل یا چند قطره لیموترش به طور گاه به گاه در چای خاصیت ضد باکتریایی آن را بیشتر می کند و خاصیت عدم جذب آهن را نیز کاهش می دهد؛ اما زیاد از دارچین و بویژه زعفران استفاده نکنید. به رغم مزایای مفید، هر نوع از چای اثرات مضری هم دارد؛ چای سیاه از جذب آهن بخصوص در خانم های مبتلا به کم خونی می کاهد و به دردهای حاصل از روماتیسم مفصلی می افزاید. همچنین احتمال ابتلا به سرطان پستان را در خانم ها افزایش می دهد (به طور نسبی، چای سیاه برای مردان کم خطرتر از زنان است). بر عکس، چای سبز به واسطه اثرات مفید در کارکرد تخمدان و دستگاه تناسلی برای زنان بهتر و به سبب آثار نامطلوبش بر اسپرم و دستگاه تناسلی برای مردان نامناسب است؛ با این حال، زیاده روی در نوشیدن چای سبز و سیاه برای هر دو جنس، مضر است. ترکیبات آلکالوئیدی درون چای بویژه تانن باعث تلخی چای می شود. اثر آن را می توان با گرداندن آب سرد درون قوری و یکی دو بار شستن چای پیش از دم کردن آن کاهش داد. اگر دارو مصرف می کنید (بخصوص داروهای ضدآسم) برای جلوگیری از اختلالات درمانی حتما با پزشک خود مشورت کرده، فواصل زمانی نوشیدن چای را به سه تا چهار ساعت پیش و پس از مصرف دارو موکول کنید. به هیچ وجه چای و حتی آب گرم را در لیوان های پلاستیکی (مخصوصا آنها که به لیوان یک بار مصرف معروفند) نریزید. آب داغ در این لیوان ها به سبب ایجاد ترکیبات شیمیایی با جنس لیوان، اثرات سمی و سرطانی آب و چای را به بدن هدایت می کند.
کد خبر: ۳۰۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۵

تعبیر این که روحانی ادامه دهنده راه من هستند درست نیست، ما هر دو راه انقلاب با آرمان های والایش و راه اصلاح امور بر اساس آن آرمان ها را طی می کنیم
کد خبر: ۲۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۵

من توقعي از آقای روحانی نداشتم شايد انتظاري كه داشتم اين بود كه با توجه به تجربه 30 سال مديريتي‌ام آقاي روحاني در برخي امور بيشتر از من مشورت مي‌گرفتند
کد خبر: ۲۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۳۰

بزرگواری:اینها دولت گذشته را به گداپروری متهم می‌کردند و با همین حربه تا توانستند هم دولت و هم نظام را زیر سؤال بردند، اما امروز خودشان با بی‌تدبیری کاری می‌کنند که داد مردم در آستانه جشن‌ انقلاب به صدا درمی‌آید
کد خبر: ۲۵۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۵

سایت تحلیلی خبری آوای دنا: جلسه ستاد دهه فجر آموزش وپرورش شهرستان لنده جلسه هماهنگی کمیته فرهنگیان و دانش آموزی ستاد بزرگداشت دهه فجر آموزش وپرورش شهرستان لنده با حضور تقوی فرد رئیس اموزش وپرورش شهرستان و سایر اعضا برگزار شد.در این جلسه عیسی تقوی فرد ضمن تبریک هفته وحدت با بیان اهمیت ایام الله دهه فجر ولزوم برنامه ریزی منظم ودقیق در جهت هرچه باشکوهتر برگزار کردن این ایام گفت باید با خلاقیت وشگرد خاص وروشهای مختلف بتوانیم دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران را به نسل جدید بشناسانیم .رئیس اداره آموزش وپرورش شهرستان لنده در بخشی دیگر از سخنان خود گفت:اعضای ستاد باید بصورت کارگروهی وتخصصی به خلق وتولید برنامه های در خورشان پرداخته ودر این ایام بهترین وموثرترین برنامه ها را برگزار نمایند وبحث کیفیت اجرای مراسمات مختلف را نیز لحاظ نمایند.ایشان ،مهمترین برنامه های دهه فجر انقلاب را نواختن زنگ انقلاب در روز 12بهمن با حضور مسئولين-برگزاري مسابقات فرهنگي ،هنري وورزشي در سطح مدارس -گلباران قبور شهداي شهرستان  - برگزاری نمایشگاههای مختلف عکس، کتاب و..-اجرای سرود 1357نفری همسرایان فجر-نقاشی همگانی با محوریت دستاوردهای انقلاب اسلامی -محافل انس باقرآن –جلسات پرسش وپاسخ دانش آموزی با محوریت دهه فجر ودستاوردهای انقلاب اسلامی- همایشهای بصیرتی -برنامه ريزي وهماهنگي جهت حضور فرهنگيان ودانش اموزان در راهپيمايي 22بهمن ونمازعبادي سياسي جمعه -برگزاري ويژه برنامه هاي جشن انقلاب در واحدهاي آموزشی  -معرفي دستاوردهاي انقلاب وتبيين فرهنگ انقلاب اسلامي توسط مسئولين شهرستان وراويان مجرب در مراسم صبحگاه ازاهم برنامه هاي پيشنهادي اجرايی كميته فرهنگي ودانش آموزی  عنوان كرد.در ادامه حضار پیرامون موضوعات وچگونگی اجرای آنها به بحث وگفتگو پرداختند ومصوباتی نیز به تصویب رسید دیدار جمعی از نیروهای ستادی  اداره آموزش و پرورش لنده  با امام جمعه رئیس اداره آموزش وپرورش شهرستان لنده وجمعی از نیروهای ستادی این اداره با امام جمعه شهرستان لنده دیدار وگفتگو کردند.در این دیدار تقوی فرد ضمن تبریک هفته وحدت گفت: آموزش وپرورش شهرستان لنده آمادگی دارد تا در جهت رشد وارتقاء برنامه های فرهنگی که یکی از مهمترین دغدغه های امام جمعه بوده مانند گذشته تلاش نماید ودر گسترش انتقال دستاوردهای انقلاب اسلامی، ارزشها وآرمانها به نسل جدید با تمام پتانسیل اقدام نماید.ایشان با اشاره به ایام الله دهه فجر گفت: کمیته فرهنگی ودانش آموزی آموزش پرورش شهرستان لنده با تولید برنامه های مختلف ومتنوع سعی در هرچه با شکوهتر برگزار کردن مراسمات این ایام را دارد ودر این زمینه نیزآمادگی داریم  از رهنمودها وتوصیه های شما استفاده نماییم.وی در ادامه تاکید کرد که سیاستگزاری وخط ومشی ورویکرد آموزش وپرورش شهرستان لنده مبنی بر تعامل وهمدلی با سایر ادارات ونهادهای شهرستان است ودر این زمینه نهایت همکاری وهمفکری وتفاهم با سایر نهادها را در پیشبرد اهداف وآرمانهای نظام داریم /.در ادامه این گفتگو، کیانی اصل امام جمعه شهرستان لنده ضمن خیر مقدم وتبریک هفته وحدت گفت امیدواریم این وحدت علاوه بر اینکه در سطح کلان جهان اسلام است در سطح خرد وبین مسئولین وکارکنان جمهوری اسلامی ایران نیز به نحو مطلوب وموثر نیز باشد.ایشان با اشاره به آیه قرآن خطاب به پیغمبراسلام(ص) گفت:  یکی از مهمترین ارکان موفقیت پیامبر (ص)  در گسترش دین اسلام مهربانی ومدارا با مردم بود که توانست از این طریق مخاطبان وعده زیادی را دور خود جمع کند .کیانی اصل به گذشت پیامبر از مخالفان وحتی دعای در حق آنان اشاره کرد وگفت: پیامبر گاهی نیز با مخالفان خود هم مشورت می کرد واز نظرات آنان استفاده می کرد وبا این اعمال خود به  آنان چگونگی برخورد صحیح را می آموخت .امام جمعه لنده تاکید کرد: آموزش وپرورش نیز با خصایص مهربانی ، گذشت ومشاوره صحیح با دانش آموزان می تواند آنها را از مسیر انحراف نجات داده وجذب نماید وآنها را در پیشرفت آموزشی وپرورشی یاری نماید.وی در پایان از برنامه ها وبرنامه ریزیهای آموزش وپرورش در سطح شهرستان تشکر نموده ودر خواست نمود که تلاشها واقدامات مضاعف گردد. برگزاری طرح کسب روزی حلال در اداره آموزش و پرورش شهرستان لندهبا حضور پرسنل ستادی آموزش و پرورش و با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی در محل نماز خانه اداره آموزش و پرورش جلسه ای با موضوع کسب روزی حلال برگزار شددر این جلسه ،حجت الاسلام حیدر خواه گفت: یکی از گناهانی که بازار آن بسیار گرم است روزی حرام است اهمیت روزی حلال در جامعه با توجه به وجود اختلاس و مشکلات مالی  اهمیت بسیاری دارد.وی از مهمترین دلایل کسب حرام را حرص و طمع افراد نام برد و کسب حرام را کسبی بی برکت دانست..ایشان بیان کردند لقمه حرام بر زندگی آینده افراد بسیار مهم است و اثر لقمه حرام را در سرزمین کربلا می توان مشاهده کرد که امام حسین (ع)هر چه لشکریان یزید را نصیحت کرد دست از مبارزه با امام برنداشتند چرا که شکمهایشان از حرام پر شده بودوی در پایان اثرات روزی حرام را برشمرد که اهم آنها را میتوان این موارد برشمرد. روزی حرام باعث میشود قلب بمیرد ،نور ایمان از دل انسان برود ،دین در نظر افراد رنگ کهنگی بگیرد،یقین از بین برود و دعاها مستجاب نشوند. خبر/ابوالفتح دوستی
کد خبر: ۲۵۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۳۰

به گزارش آوای دنا،دکتر خادمی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در دیدار با برخی فعالان سیاسی اصولگرا در استان کهگیلویه و بویراحمد با بیان این‌که کریدور تدبیر و اعتدال باریک نیست و در آن می‌توان برای همه جا پیدا کرد، گفت: در این کریدور تنها کسانی جا نمی‌گیرند که خود را خارج از دایره تعامل و همکاری می‌دانند.ایشان به برخی اشکالات فرهنگی استان اشاره کرد و گفت: یک اشکال بزرگ این است که برخی اوقات قلدرها مورد تمجید قرار می‌گیرند و محترم شمرده می‌شوند در حالی که در مدیریت جدید این آدم‌ها اصلاً قابل احترام نیستند و از آن‌ها تمجید نمی‌شود.استاندار کهگیلویه و بویراحمد با رد این موضوع که نمایندگان مشورت دهنده و گزینشگر اصلی مدیران در استان هستند با ذکر سخنی به مزاح تصریح کرد: تفاهم را برخی اوقات به ذلیل بودن تشبیه نکنیم و این به معنای گوش دادن به حرف دیگران نیست.خادمی به برخی دعواهای گذشته میان نمایندگان استان و استانداران اشاره کرد و گفت: پیش خود فکر کنید که چه اندازه این دعواها به استان ضربه زده است و چه بدبختی‌ها که نصیب استان از این بابت نشده است.وی ادامه داد: هیچ وقت در این استان سه نماینده با هم گفت‌وگو نکرده‌اند و حالا که سه نماینده با هم و استاندار و مدیران و نمایندگان همه با هم می‌نشینند تا برای استان فکری کنند برخی به دنبال بر هم زدن چنین اجماعی هستند.استاندار کهگیلویه و بویراحمد مدیرت خوب را در این دانست که از همه فکرها و سرمایه‌ها استفاده کند و در ادامه گفت: سئوال این است که آیا همه با هم از استاندار گرفته تا نماینده مردم در مجلس و نماینده ولی‌فقیه بنشینیم و با خرد جمعی برای استان کار کنیم بهتر است یا این‌که با نماینده جنگ و دعوا داشته باشیم و آن‌ها هم از هم جدا باشند بهتر است؟رئیس شورای اداری استان کهگیلویه و بویراحمد با بیان این‌که اکنون نظام سلطه از جنگ در عرصه فرهنگی ناامید شده و به میدان اقتصادی آمده، تاکید کرد: برخی دوست دارند در این هیاهو به سر و کله هم بزنیم و با هم دشمنی کنیم که این در راستای فرمایشات رهبری برای عبور از پیچ تاریخی کنونی نیست.خادمی گفت: درد امروز استان ما چیزهای دیگری است که از آن‌ها غافل شده‌ایم که باید بررسی کنیم چرا مثلاً اکثر دانش‌آموزان ما در شهر و روستا از پوسیدگی دندان رنج می‌برند و روستایی و حاشیه‌نشین شهری این‌گونه با فقر و نداری دست و پنجه نرم می‌کنند. دکتر خادمی پیش از این نیز با جمعی از نیروهای اصلاح طلب و حامیان اعتدال و تدبیر به گفتگو پرداخت.
کد خبر: ۲۱۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۲۳

نظر امام را در ارتباط با آمریکا البته بر اساس فهم خود دقیقا می پسندم او همان شیطان بزرگ است مگر شیطان تا لحظه سرازیر شدن به گور، انسان را رها می کند مگر انسان های مومن و با تقوا زرنگتر از شیطان نبودند مگر آمریکا شبهی از شیطان واقعی نیست پس چرا ما که باید حریف شیطان واقعی شویم اعتماد نکنیم حریف شبهه شیطان می شویم  اینکه بگوییم اگر به آمریکا نزدیک شدیم  او شیطان بزرگ است و ما را می بلعد نشان از ترس و ضعف است نقشه راه را مقام معظم رهبری تبیین فرمودند آوای دنا-حبیب الله نظری:از 24 آذر 1387 که خبرنگار عراقی به بوش رئیس جمهور سابق آمریکا لنگه کفش خود را پرتاب کرد حدود 5 سال می گذرد و متاسفانه این سنت بد در اقصی نقاط جهان هر روز به شکلیبروز و ظهور می کند و صرف نظر از زشت بودن عمل منتظر الذیدی در پرتاب کفش به فردی که مهمان مقامات رسمی عراق تقریبا به صورت دوموکراتیک در حاکمیت حضور داشتند اما تفاوت این پرتاب با آن پرتاب بسیار فاحش است که در حد بضاعت خود به آن می پردازم : ابتدا عرض می نمایم نه تنها بنده عمل الذیدی را زشت می دانم بلکه خودش نیز هر چند به ظاهر عمل خود را زشت دانست و خبرنگاران حاضر عراقی در آن مصاحبه و مقامات رسمی عراق عمل ایشان را زشت دانستند که به صورت خلاصه اشاره و به اصل موضوع برمی گردم،پس از پرتاب کفش بلافاصله تعداد زیادی از خبرنگاران حاضر از بوش عذر خواهی کرده و مقامات عراق این حادثه را شرم آور توصیف کردند و حتی دولت عراق رسما در بیانیه ای این عمل را لطمه به شهرت و حرفه ی خبرنگاران عراق اعلام کرده و بالاخره شخص الزیدی ضمن ابراز ندامت از عمل زشت خود از نورمالکی تقاضای بخشودگی و در نهایت به این دلیل به حداقل مجازات این جرم یعنی سه سال حبس محکوم گردید و حتی به دلیل تنگی عرصه برای حضور خود در عراق از بعضی کشور ها تقاضای پناهندگی کرد . و جالب این است که وی هیچگاه خواهان حضور در ایران که نماد دشمنی با آمریکا در جهان است نشد و بعد ها در مصاحبه با آسوشیتدپرسی بیان داشت همانقدری که از اشغال نظامی عراق توسط آمریکامتنفر بوده از اشغال عقیدتی عراق توسط ایرانیان تنفر دارد به گفته وی ایرانیان آن روی سکه هستند ولی متاسفانه بر خلاف نظریه ی معصوم که می فرمایند عمل زشت از طرف هر کس سر بزند زشت است ولی از طرف مسلمان زشت تر است عده ای که فقط خود را بصیر و دیگران را کور مادرزادی فرض می نمایند با ذوق زدگی از الزیدی قهرمانی ساختن که نگو و نپرس و اکنون در حال ترویج سنت وی هستند. از نظر بنده آمریکا همان شیطان بزرگ است که معمار کبیر انقلاب رحمه الله علیه فرمودند و جالب اینکه در کنار حضور جاودانگی خداوند سبحان که خود نیز در قرآن می فرماید از رگ گردن به شما نزدیک ترم شیطان نیز لحظه لحظه حضور خود را در کنار ما حفظ می کند بشر تا لحظه پایان عمر نمی تواند شیطان را از حضور در امور خود منع کند بلکه باید تدبیر نماید که شیطان علیرغم حضور دستش خالی بماند همه می دانند آمریکا خود با ایران قطع رابطه نموده و امام هیچگاه دستور قطع رابطه صادر نفرمود و حتی پس از گروگانگیری مذاکره داشتیم که به آن نمی پردازم فقط در یک جمله عرض نماید یک روی آن مذاکره رفع مشکلات موجود و برقراری روابط عادی مثل سایر کشور ها بود که به هر دلیل رابطه تا کنون محقق نشد یک وجه فرمایش امام رحمه الله علیه که آمریکا را شیطان بزرگ دانست شاید این بوده و باشد همانگونه که خداوند فرمودند خواهی یا نخواهی ای انسان شیطان کنار و در کمین توست و راه گریز نیست. پس تدبیر کنید که امکان نابودی شیطان تا آخر خلقت وجود ندارد و هیچ انسان مومنی به معنی واقعی تا کنون تا دم مرگ مدعی حذف شیطان از زندگی خود نبوده این را از این باب عرض کردم که افراد با بصیرت نگویند نه بابا، شما کجای کاری ما شیطان را نابود کردیم و دیگر در ادامه زندگی کاری به ما ندارد و نیازی به تدبیر نیست بیان این مقدمه به این دلیل بود که مرا آمریکایی فرض نکنید و بدانید نظر امام را در ارتباط با آمریکا البته بر اساس فهم خود دقیقا می پسندم او همان شیطان بزرگ است مگر شیطان تا لحظه سرازیر شدن به گور انسان را رها می کند مگر انسان های مومن و با تقوا زرنگتر از شیطان نبودند مگر آمریکا شبهی از شیطان واقعی نیست پس چرا ما که باید حریف شیطان واقعی شویم اعتماد نکنیم حریف شبهه شیطان می شویم  اینکه بگوییم اگر به آمریکا نزدیک شدیم  او شیطان بزرگ است و ما را می بلعد نشان از ترس و ضعف است نقشه راه را مقام معظم رهبری تبیین فرمودند . فرمودند با نرمش قهرمانانه بروید در گود مذاکره و رهبر معظم انقلاب مدظله العالی در اینجا نقش مربی نظانم را دارد و جز مربی احدی حق ندارد به بازیکنان میدان امر و نهی کند راهنمایی و اظهار نظر دلسوزانه با ناهموار کردن میدان بازی برای بازکن ، زمین تا آسمان فاصله دارد هر فردی در جامعه حق دادن مشورت حتی به رهبری دارد ولی حق دخالت و سنگ اندازی در مسیر به هیچ کس نباید داده شود و آنهایی که افراط می کنند بدانند محرک آنها همان شیطان واقعی بوده و در نهایت خدمتگذار شیطان بزرگ خواهد شد . برگردم به اصل موضوع همگان می دانند حاکمان آمریکا خیانت های فراوان علیه بشریت در اقصی نقاط جهان مرتکب شده اند و با حمایت آنها الان نیز روزانه خون هزاران انسان بی گناه ریخته و یا بی خانمان می شوند در نتیجه آزادی خواهان دنیا و کسانی که به واسطه امریکا به آنها ظلم شده آمریکا را جرسومه فساد تلقی می کنند لذا مقامات آمریکا را شایسته هر گونه توهین و تحقیر می دانند و جناب الزیدی نیز با این نگاه به یک روی سکه یعنی جناب بوش لنگه کفش خود را که نماد تحقیر شدید است پرتاب کرده که البته ضمن جنایتکار دانستن بوش بنده عمل الزیدی را زشت و به دور از آموزه های دینی می دانم به حسب نقل منتشر شده از الزیدی چه بسا اگر شرایطی محیا می شد ایشان به آن روی سکه نیز آن لنگه کفش خود را پرتاب می کرد پس به این دلیل نباید خیلی از رفتار الزیدی خرسند باشیم چراکه ما در تیر رس او قرار نگرفتیم وقتی شیطان نماد زشتی هاست و وقتی حاکمان آمریکا از جمله بوش نماد شیطان است که همین نیز است در مقابل ، روحانیت نماد اسلام و دین و انصاف بوده و هست در فرهنگ کهن این سرزمین لباس روحانیت نماد لباس انبیاء و ائمه و اولیاء خدا بوده و از قداست ویژه ای برخوردار است هیچ انسان با تقوایی به خود جسارت اهانت به این لباس را صرف نظر از شخصیت فرد ملبس نداده و نمی دهد صرف نظر از اینکه جناب دکتر روحانی در مقام ریاست جمهوری هستند که احترام ایشان را مضاعف می نمایند دوستان افراط گر و حامیانشان بفرمایند پرتاب لنگه کفش به یک روحانی ولو بی مسئولیت با کدام یک از آموزه های دینی و میهنی ما سازگاری دارد ؟ آیا روحانی هم شأن بوش است ؟!مایلم دوستان تفاوت شأن بوش با جناب روحانی را بیان نمایند شاید بتوانند فاصله ی زمین تا آخرین آسمان که در ذهن ما متصور است را با روشن گری افراد بصیر به قدری کوتاه نمایند که ما نیز به جمع دوستان بپیوندیم . أین تذهبون ؟ نظام مسئول دارد افراد با تجربه و صاحب نظر دارد مجلس دارد اگر اشکالی در دیپلماسی مشاهده شده آنها با چشم باز و دقت امور را رصد می نمایند بالاخره هر جا لازم باشد به فرد مسئول و دیپلمات میدان بازی سیاست تذکر می دهند به تعبیر رهبری معظم اردو کشی خیابانی وقتی قانون هست جایگاهی ندارد مگر رهبری تیز بین و هوشیار و آگاه نظام سکان دار نظام نیست ؟ اگر آقایان حرفی دارند و امکان دسترسی به رهبری ندارند از طریق اربابان خود حرفشان را برسانند ضمن اینکه دفتر رهبری و سایت رهبری و افراد امینی که امکان دسترسی به رهبری دارند هستند که نقطه نظرات آقایان را به رهبری برسانند افراد آزادنند با رعایت موازین هر نقدی دارند در نشریات به رفتار هر فرد مسئولی بیان کنند و از تریبون های مختلف حرف و دیدگاه خود را بیان نموده تذکر دهند که اگر در صحنه ی دیپلماسی فردی دچار لغزش یا اشتباه شده اصلاح نماید این درست نیست که حرمت ها را بشکنیم و خلیفه کشی را باب نماییم روحانیت تشیع خالی از اشکال نیست اما دوستان عزیز بدانند امکان ندارد آخوند وطن فروش شود پس خیالتان از این باب نسبت به جناب روحانی راحت باشد . اما بدانید پرتاب الزیدی پرتاب به نماد ظلم و زور و ستم و استکبار و اشغال گری بوده و پرتاب به روحانی پرتاب به نماد پاکی صلح و دوستی انسانیت و اسلام بوده و فاصله ی این دو از دید این بنده حقیر قابل حدس نیست . در پایان همین جا فرصت را مغتنم شمرده و نقد خویش را به عنوان یک اصولگرای معتقد به اصلاح در چارچوب اصول نسبت به بیان دکتر روحانی در مسافرت اخیر به اختصار عرض    می دارم جناب دکتر روحانی در سخنرانی خویش در سازمان ملل خواستار خلع صلاح کشتار جمعی همه کشور های منطقه از جمله اسرائیل گردید که به نظر می رسید بهتر بود ایشان پسوند غاصب بودن اسرائیل را نباید فراموش می نمود چرا که ما کشوری را به نام اسرائیل به رسمیت نمی شناسیم بهتر است همواره از آن به عنوان رژیم جعلی و غاصب سرزمین های فلسطین نام ببریم .قم المقدسه/حبیب الله نظری
کد خبر: ۲۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۴

برای تحکیم بیشتر روابط حزبی پیشنهاد می شود مردم نیز همچون اعضای شورای شهر "تفتیش رای" شوند تا ۵۰ و اندی درصد با نشان شهروند درجه یک اعتلا یابند  
کد خبر: ۲۰۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۲۱

دکتر روحانی در جلسه امروز هیئت دولت گفت: دولت به هیچ‌وجه قصد تخریب مسئولان دولت گذشته را ندارد و هرگز در پی بزرگ‌نمایی مشکلات هم نخواهد بود؛ دولت تدبیر و امید خود را از دولت گذشته جدا نمی‌بیند
کد خبر: ۱۹۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۲۰

آقایان داوطلبی که در صدا و سیما برنامه دارند، وظایف سنگینی بر عهده دارند و باید مراقب باشند که خدایی نکرده برای جلب توجه مردم، هر حرف خلاف واقعی را بر دهان نیاورند.
کد خبر: ۱۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۸

واما در خصوص ادعای مجرمانه بودن اظهارت بنده و ارجاع شکایت از بنده به دادستان ویژه روحانیت، اگر این ادعای حضرتعالی را مجرمانه ندانیم، باید آن را حمل بر شوخی در شب یلدا کنیم ...
کد خبر: ۱۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۵

اوای دنا:رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی، گفت: اعضای این کمیسیون در جلسه امروز یکشنبه میزان تحصیلات نامزدهای شورای شهر را ˈ کارشناسیˈ به بالا تعیین کردند. به گزارش اوای دنا ، امیر خجسته ˈ روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا، افزود: در نشست امروز کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس که با حضور رییس شورای عالی استان ها برگزار شد، میزان تحصیلات نامزدهای شوراهای شهر و روستا بررسی شد. خجسته افزود: در این نشست همچنین موادی از طرح اصلاح قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران مورد بررسی قرار گرفت. وی ادامه داد: باتوجه به افزایش سطح عملکرد شوراها بنا شد که از این پس حداقل مدرک برای نامزدهای شورای شهر لیسانس باشد و میزان این مدرک برای نامزدهای روستاها در حال بررسی است. خجسته اظهارداشت: تاکنون برای نامزدهای شورای شهر و روستا مدرکی در نظر گرفته نشده بود. وی گفت: اهمیت و کیفیت عمل در شوراهای اسلامی شهر و روستا به نحوی است که این نیاز احساس شد تا قوانین این حوزه همواره کارآمد و به روز باشد. نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی، گفت: شوراها در واگذاری امور حاکمیتی به مردم و بهره مندی هر چه بیشتر آنان در مباحث مدیریت شهری نقش عمده ای دارد. خجسته افزود: تجربه موفق شوراها و مدیریت امور شهری و استفاده از افکار و آرای آنان در ارائه خدمات عمومی علاوه بر این که جلوه ای از توجه به مفاهیم و معارف ناب اسلامی در باب مشورت و شوراهاست، نمادی از توجه جمهوری اسلامی ایران و مجموعه حاکمیت کشور به استقرار نظام مردم سالار دینی است. وی طرح الحاق یک تبصره به ماده 82 قانون شوراهای اسلامی شهر و اصلاح مواد ،26، 73 و 80 این قانون برای ارتقای عملکرد شوراها را مناسب دانست و افزود: سلب عضویت از شورای شهر و روستا به دلیل احترام به رای مردم باید سخت گیرانه اعمال شود و شرایط برای آرامش و امنیت خاطر منتخبین مردم فراهم شود.
کد خبر: ۱۲۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۹

اوای دنا: مدیرکل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد از خبرنگاران و اصحاب رسانه این استان خواست که نقاط ضعف آموزش و پرورش استان را گوشزد و بیان کنند.پرویز طاهری در آئین تجلیل از خبرنگاران گفت: آموزش و پرورش دارای گستردگی بیشتری نسبت به دیگر دستگاه‌ها است و در این بین دارای نقص‌های زیادی است و می‌طلبد خبرنگاران این نقص‌ها را به ما مسوولان گوشزد کنند.وی با بیان اینکه انتقاد اصولی و منطقی رسانه‌ها سبب توسعه همه جانبه می‌شود، اظهارداشت: با کمک و مشورت همدیگر آسیب‌های اساسی کهگیلویه و بویراحمد را بشناسیم.پرویز طاهری افزود: نقد کردن اصولی و صحیح رسانه‌ها می‌تواند سبب توسعه باشد اما در این نقادی‌ها نباید طوری عمل شود که احساس تخریب به ذهن خواننده خبر یا گزارش خطور پیدا کند. مدیر کل آموزش وپرورش استان گفت: باهمدلی بسیاری از نیازهای استان از سوی مطبوعات ورسانه ها رفع خواهد شد. وی گفت: امید بخشی – آگاهی بخشی با تإکید برحقیقت گویی وایجاد فضای معنوی برای نسلهای جوان ونوجوان از مهمترین وظایف خبرنگاران است. آقای طاهری همچنین با اشاره به تفاوت آزادی وآزادگی گفت: آزادگی را باید به دست بیاوریم وخبرنگاران باید در این بستر وارد شوند. وی گفت: مجموعه عبادات ودستورات وحی به بشر برای ظرفیت سازی انسان است تا درمسیر سعادت قرار گیرد. مدیر کل آموزش وپرورش به خبرهای قرآن کریم اشاره کرد وگفت: بعنوان نمونه سورة بنا بخشی از خبرهای بزرگ درقرآن کریم است وسراسر قرآن خبرهای حقیقت است.
کد خبر: ۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۷

اوای دنا:کوروش بزرگ یا کوروش کبیرمعروف به کوروش دوم نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش بمدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا سال ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.بخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون و گسترش تمدن، شناخته شده‌است. مجموعه زیر قسمتی از سخنانی است که منتسب به این پادشاه اسطیری ایران می باشد: 1.آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند. 2.فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد. 3.باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست. 4.من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم. 5.همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند. 6.حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید. 7.کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید . 8.هر برادری که از منافع برادر خود مانند نفع خویش حمایت کرد به کار خود سامان داده است. 9.به احترام روح من که باقی و ناظر بر احوال شماست به انچه دستور میدهم عمل کنید. 10.وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما. 11.خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن. 12.دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. 13.اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. 14.آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است . 15.سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد . 16.اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید . 17.افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند. 18.پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر . 19.کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم . 20.انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند . 21.همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد. 22.تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است . 23.من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است. 24. عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید . 25.آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد . 26.وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید . 27.دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
کد خبر: ۹۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۱

اوای دنا:در نظام مديريتي نوين فاکتورهاي مهمي در موفقيت يک مجموعه دخيل است که از جمله اين فاکتورها وجود شخصي مدير و مدبر در راس مجموعه به عنوان گرداننده و هماهنگ کننده امور مي باشد. تعيين سياستهاي کلي شرکت، نظارت بر حسن اجراي قوانين و راهبري و هدايت افراد تحت امر از وظايف اصلي رئيس مي باشد. هرچقدر يک سيستم وسيع تر باشد به همان نسبت مسئوليتهاي مديران افزايش مي يابد.يک مدير با صلاحيت صرفه نظر از حجم مسئوليت و نوع مجموعه اي که بر آن رياست ميکند بايد داراي ويژگيها و خصوصيات زير باشد:1- داشتن تخصصفردي که بر مجموعه اي مديريت ميکند بايد داراي دو ويژگي باشد. اول اينکه بايد با علوم نوين مديريت آشنايي کافي داشته باشد و بطور مستمر خود را با جديد ترين روشهاي راهبردي و استراتژيک مديريت بروز کند. دوم بايد در زمينه فعاليت مجموعه تحت امرش تخصص داشته باشد و رشته تحصيليش مرتبط با آن باشد. مثلاً فردي که در زمينه شيمي تحصيل نموده نمي تواند مدير خوبي در يک شرکت توليد قطعات اتومبيل باشد. داشتن تجربه و سابقه کاري در زمينه مديريت و رشته تخصصي نيز بسيار حائز اهميت است.2- استفاده از نيروي انساني حرفه اي و متعهدوجود کارمنداني متخصص، با صلاحيت و شايسته که وجدان کاري داشته باشند و مسئوليتي که به آنها واگذار شده است را با جديت انجام دهند، ميتواند در موفقيت و پيشرفت يک مجموعه نقش بسزايي ايفا نمايد. يک مدير واقعي هميشه سعي مي کند افرادي را به خدمت بگيرد که در زمينه تخصصي خود از بهترينها باشند و دو فاکتور سخت کوشي و مسئوليت پذيري از ويژگيهاي آنها محسوب گردد. صرف اينکه کسي معتمد، دوست، آشنا يا فاميل است نبايد او را به سمتي حساس منصوب کرد. ميدان دادن به افراد جديد و کشف استعدادها و منحصر نکردن فرصتها و پستهاي شغلي براي برخي افراد خاص نيز از وظايف مهم مديران فهيم است.3- گريز از خودکامگي و روي آوردن به مشورت گراييعدم استقبال از نظرات کارمندان ديگر، بي توجهي به پيشنهادات، ديکته کردن مطلق دستورات، اصرار بر اجراي بي چون و چراي قوانيني که صحيح به نظر نمي رسند و مورد انتقاد اکثريت است، باعث عدم اعتماد کارمندان و سستي در انجام امور شده و اعتبار يک مدير را پايين خواهد آورد. در علوم مدرن مديريتي اصل مشورت و بهره گيري از نظرات ديگران به عنوان مهمترين فاکتور موفقيت بشمار مي رود. برخي مديران تصور ميکنند "عقل کل" هستند و اين باعث نارضايتي هاي گسترده در بين کارمندان ميگردد.4- حذف فرهنگ تملق و چاپلوسييک مدير واقعي هيچ گاه به کارمندان اجازه ايجاد و گسترش فرهنگ چاپلوسي، تملق و "بله قربان گويي" در مورد خود را نمي دهد چون مي داند اين کار فقط به منظور حفظ و يا ارتقاي سمت و مسائل مادي است، نه احترام واقعي، و بيشتر به "تظاهر مصلحتي" شباهت دارد. تفهيم اينکه ارتقاي شغلي و مالي تنها در صورت انجام صحيح مسئوليتها و تلاش و کوشش بيشتر تحقق خواهد يافت و نه چاپلوسي، وظيفه مدير ميباشد. مديران قوي اصولاً نيازي به شنيدن چاپلوسي کارمندان خود ندارند مگر اينکه از برخي اختلالات روان پريشي مانند خود بزرگ بيني رنج ببرند.5- رعايت مساوات، عدالت و تکريم کارمندانعدم تبعيض اخلاقي بين کارمندان، احترام گذاردن به آنها، تشويق، خودداري از هر نوع توهين و تحقير، از جمله مشخصات مديران موفق است. هيچ گاه نبايد در ملاء عام فردي را مورد توبيخ قرار داد و به سرعت و بدون در نظر گرفتن واقعيات و تحقيقات کافي حکمي برايش صادر کرد. مسئوليت خواهي بايد بطور عمومي باشد و چشم پوشي تبعيض آميز از کوتاهي برخي کارمندان و ناديده گرفتن قصور آنها، دادن امتيازات بي دليل و سخت گيري بيش از حد در مورد برخي ديگر انگيزه کار را در اشخاص کاهش خواهد داد. از توهين به عقل و شعور کارمندان و اينکه آنها به ديد افرادي بدون درايت و درک درنظر گرفته شوند بايد جداً خوددراي شود.6- پذيرفتن مسئوليت اشتباهاتکسي که هيچ گاه قبول نميکند که اشتباه کرده است و هميشه سعي دارد اشتباهات و پي آمدهاي اين اشتباهات را بر گردن ديگران بيندازد هرگز نمي تواند در عرصه مديريت به کاميابي دست يابد. مهترين وظيفه يک مدير پذيرفتن خطاهايي است که يا مستقيماً توسط او انجام شده و يا توسط مجموعه تحت امرش. مديران با صلاحيت بجاي طفره رفتن و بهانه آوردن و توجيه کردنهاي بي ارزش هميشه از اشتباهاتشان درس ميگيردند و از آنها به عنوان "تجربيات ارزشمند" ياد مي کنند. اعتراف به اشتباه و عذر خواهي در ملاء عام از خصوصيات مديران باشهامت مي باشد.7- صداقت در گفتار، تحقق وعده ها"هدف هيچ گاه وسيله را توجيه نمي کند؛" جمله اي ساده اما بسيار پر اهميت در علم مديريت. فردي که صرفاً براي رسيدن به اهداف خود اقدام به دادن وعده هاي غير قابل تحقق نموده ( افزايش حقوق، ارتقاي شغلي، بيمه نمودن کارمندان ... ) و از دروغ گفتن هيچ ابايي ندارد ممکن است در کوتاه مدت به موفقيتهايي برسد ولي قطعاً در دراز مدت پس از مشخص شدن پوشالي بودن وعده ها، کارمندان اعتماد خود را به کلي از دست داده و ديگر ارزشي براي صحبتهايش قائل نخواهند بود. دادن وعده هاي منطقي ولو اندک و قابل انجام، بسيار موثرتر است از وعده هاي پر آب و رنگ اما فريبکارانه. شفاف سازي نيز يکي از عوامل مهم در ايجاد اعتماد است بدين معني که مدير نه مشکلات را کوچک نمايي کند و نه دستاوردها را بزرگ نمايي. بهترين سياست همواره صداقت است.8- انتقاد پذيريوقتي کارمندان يک اداره آنقدر با مدير خود احساس راحتي کنند که بتوانند براحتي و بدون ترس، هرگونه انتقاد منطقي از نحوه عملکرد وي را ابراز نمايند، رابطه اي بسيار محکم و ارزنده بين آنها بوجود خواهد آمد چرا که کارمندان احساس ميکنند که انتقاداتشان "شنيده" ميشود و داراي اهميت است و مديرشان از اين انتقادات در جهت رفع نواقص و کاستي ها استقبال ميکند. در بحث مديريت نوين شنيدن انتقادات و نظرات کارمندان و افراد مرتبط با مجموعه به عنوان يک اصل استراتژيک براي پيشرفت مطرح است. محفوظ دانستن حق اعتراض قانونمند و منطقي کارمندان نيز از ويژگيهاي يک مدير با تدبير است.9- ارتباط با دنياي خارجمديران موفق معمولاً داراي روابط عمومي قوي و قدرت برقراري ارتباط با شرکتهاي ديگر و مشتريان و افراد خارج از مجموعه هستند. شايد بارها شنيده باشيد که عصر امروز، عصر ارتباطات و انتقال اطلاعات است. يک نظام مديريت هرچقدر توانايي بالاتري در برقراري ارتباط با دنياي خارج از مجموعه خود داشته باشد، از اعتبار و رتبه بالاتري برخوردار خواهد بود. به هرحال ممکن است برخي از شرکتها و افراد در خلاف سياست ها و رويکردها باشند و يا حتي به عنوان شرکت رقيب بشمار آيند اما اين دليل بر نداشتن ارتباط و تعامل نمي تواند باشد. يک مدير متبحر بايد به خاطر داشته باشد که "داشتن ارتباط با فردي حقيقي يا حقوقي لزوماً به معناي پذيرفتن ديدگاه هاي او نيست."10-  مديريت اصولي تنش و بحراناختلاف، تنش، درگيري بين کارمندان، وضعيت هاي اضطراري، شرايط مالي ناپايدار و بحران ممکن است در هر اداره و شرکتي بوجود آيد. اين وظيفه مدير است که با درايت، عدالت و ميانجي گري بدور از هرگونه برخورد غير منطقي و اجحاف در حق کارمندان مسئله را حل و فصل کند و آرامش را به فضاي شرکت برگرداند.11-  عدم اصرار به حفظ پست و مقاممديراني که هدف آنها فقط پيشرفت همه جانبه شرکت است و به چيزي جز موفقيت مجموعه تحت امرشان نمي انديشند و نسبت به رفع مشکلات تعصب دارند و مشکلات پيش آمده براي کارمندان و مشتريان را مشکلات خود مي بينند، زماني که احساس کنند ناکامي هاي بسياري بوجود آمده و ديگر توانايي اداره و گرداندن شرکت را ندارند، هرگز به حفظ سمت خود اصرار نمي ورزند بلکه براحتي و بدون تنش و بصورت داوطلبانه استعفاء داده و مسئوليت را به نفري مي سپارند که صلاحيت بيشتري داشته باشد. اين موضوع بخصوص در سطوح مديريتي شرکتهاي کلان نمود واضح تري پيدا ميکند. مديراني که از روي دلسوزي و معيارهاي اخلاقي مقام خود را واگذار ميکنند ارزش بسيار والايي نزد ديگران پيدا خواهند کرد.12- برنامه ريزي منطقي براي تحقق اهداف کوتاه مدت و بلند مدتطبيعي است که هر شرکتي بايد داراي برنامه و اهداف باشد. اولاً اين اهداف بايد در سمت و سوي پيشرفت کلي شرکت باشند و تا حد امکان منافع کارمندان و مشتريان را تامين کنند، ثانياً لازم است برنامه ريزي براي رسيدن به اين اهداف واقع گرايانه و منطقي باشد. مديران با تجربه، هم در زمينه هدف گذاري و هم در زمينه برنامه ريزي براي محقق کردن آن اهداف بسيار حرفه اي عمل ميکنند. آنها ميدانند که رسيدن به هر هدفي ساز و کار خاص خودش را مي طلبد و نمي توان بدون در نظر گرفتن زمان و با راه حل هاي بي پايه و اساس و عجولانه و گاه با پاک کردن صورت مسئله به اهداف والا دست پيدا کرد. برنامه ريزي ها و روشهاي اجرايي نادرست معمولا نتايج معکوس به دنبال خواهند داشت.13-  پرهيز از حاشيه سازيبرخي مديران براي سرپوش گذاشتن بر ناکامي ها و منحرف کردن اذهان کارمندان و مشتريان از آنچه که واقعاً در حال اتفاق افتادن است، اقدام به ايجاد برخي حاشيه سازي ها ميکنند تا به اين صورت ميزان افت و ضرر مالي شرکت را پنهان نگاه دارند. داشتن صداقت و بيان شجاعانه شکست ها و عزم راسخ براي حل مشکلات و جبران ضرر بدون ايجاد حاشيه و طرح نکردن مسائلي که هيچ ربطي به شرکت ندارد، از خصوصيات يک مدير حرفه اي است.14-  ظاهر، اخلاق و رفتار مناسباز آنجايي که نقش يک مدير در الگو پذيري کارمندان بسيار حائز اهميت مي باشد، داشتن ظاهري آراسته و مرتب، لباسي در شان مديريت، دقت در گفتار، رعايت اصول اخلاقي و ادب و رفتار پسنديده، اجتناب ناپذير است. يک مدير واقعي هميشه با رفتار خوب خود به کارمندان مي آموزد که چگونه با همديگر و با مشتريان برخورد کنند.مردمان/
کد خبر: ۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۸

اوای دنا:حجت الاسلام خلیل نظری" یکی از کاندیدای رد صلاحیت شده حوزه انتخابیه "کهگیلویه،بهمئی و چرام"در بیانیه ای ضمن دعوت مردم به شرکت در انتخابات و همچنین اعلام تبعیت از قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه و همچنین ضمن تقدیر و تشکر از همه مردم و خصوصا هواداران فهیم خود  اعلام نمود از هیچ کاندیدی بصورت رسمی حمایت نخواهد کرد. در بخشی از این بیانیه که در اختیار اوای دنا قرار گرفت آمده است که: بنده بر اساس وظیفه ی شرعی عقلی ، ملی ، منطقه ای و مطالعه ی دقیق شرایط و مقتضیات و با مشورت با اهل شَور، بر خود به نحو واجب کفایی فرض دیدم در این عرصه وارد شده و بر اساس شجاعتِ پذیرشِ مسئولیت، خود را بر جامعه عرضه نمایم. در مراحل اجرائی و نظارتِ شهرستانی، استانی و هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات کل کشور تایید شده و ناباورانه و غیر منتظرانه در عصر روز 22 بهمن نامه ی رد صلاحیت خود را از طرف شورای محترم نگهبان بر اساس بند 3 ماده ی 28 (( ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه )) از طریق فرمانداری شهرستان کهگیلویه دریافت نمودم.با توجه به فرصت کمی که مانده بود اعتراض و شکایت خود را به همراه تاییدات اشخاص حقیقی و حقوقی تحویل شورای محترم نگهبان داده و تقاضای ملاقات حضوری نموده ام و لیکن تا کنون فرصت ملاقات پیدا نشده و هنوز هیچ گونه سند ودلیلی مبنی بر اثبات این بند ارائه نگردید و این خود باعث پخش شایعات زیادی در جامعه گردید که همه ی آنها را به خدا واگذار نموده و از کنار آنها گذشته ام.بگذارم و بگذرم و منتظر حکم اعضاء محترم شورای نگهبان حتی تا بعد از انتخابات خواهم ماند. بدین وسیله چند نکته را خدمت شما ملت انقلابی و متدین عرضه می دارم .1- وظیفه ی ما پشتیبانی و تبیعت از قانون اساسی و رهبری معظم و ولایت مطلقه ی فقیه است و بر این اساس بر همه ی ما واجب است که در انتخابات حضور حداکثری داشته و صفوف متراکم خود را بر سر صندوق های رأی به رخ دشمنان خارجی و غافلان داخلی بکشیم و با وجدانی آرام ،شب 13 اسفند را به سپیده ی صبح برسانیم. 2- اینجانب بر خود فرض و واجب می دانم از همه ی اقشار جامعه، علما و فضلا و طلاب عزیز همشهری در همه ی حوزه های علمیه ی سراسر کشور که الحق و انصافاً سنگ تمام گذاشته و با غیرت و شجاعت به وظیفه ی دینی و شرعی خود عمل نموده اند، از همه ی طبقات جامعه ی دانشگاهیان و دانشجویان ، فرهنگیان و معلمان عزیز ، بازاریان ، کشاورزان ، کارگران ، کارمندان و بازنشستگان لشکری و کشوری ، زن و مرد ، پیر و جوان ، از همه ی طوایف و ایلات حوزه ی انتخابیه صمیمانه و عاجزانه تقدیر و تشکر نموده و دست همه را می بوسیم و انشاء الله حضوراً محضرشان مشرف می شویم و سپاس گذار الطاف و عنایاتشان خواهیم بود. 3- اینجانب با توجه به مشورت با همه حامیان و اعضاء ستاد های خود از همه ی ایلات و طوائف و قبائل در مناطق گوناگون و افراد با تجربه و صاحب فکر و بر گرفته از خرد جمعی،از هیچ کاندیدی پشتیبانی نکرده و همه ی هواداران آگاه و فهیم و صاحب عقل و خویش را در انتخاب افراد، آزاد گذاشته و به انتخاب آگاهانه دعوتشان می کنم . و به رأی و نظر آنها احترام می گذاریم. اللّهُمَّ وَفِّقنا لِما تُحِبنا و تَرضَی و بلِّغ سلامنا الی مولانا صاحب الزمان(عج)خلیل نظری
کد خبر: ۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۹

اوای دنا-عمار بیدار:یکی از وظايف نمايندگان ملت و منتخبان مردم رسيدگي و نظارت با استفاده از ابزارهاي نظارتي و در مواردي تأثيرگذاري مستقيم، ايجاد امکانات و گسيل مشاوران فني و متخصّص براي بهينه‌سازي سطح زندگي مردم با استفاده از ايجاد امکانات و زيرساخت‌هاي لازم براي حوزه انتخابيه خويش، که اين مهم بدون مشارکت و تعامل با ساير ارگان‌هاي رسمي و دولتي و خصوصي و بکارگيري افراد توانمند ميسّر نمي‌شود. براي نيل به اين مهم گماردن افراد لايق با مشورت ارگان‌هاي زيربط نقش بسزايي در شکوفايي علمي و فرهنگي و در يک کلمه همه جانبه حوزه انتخابيه خواهد بود. قصور و عدم مشارکت در انتخاب افراد لايق و مطلع و يا به تعبيري تحميل و جايگزيني افراد نالايق و بعضاً سودجو باعث ايجاد بي‌اعتمادي و همچنين خسران براي حوزه انتخابيه خواهد بود. بنابراين آگاهي منتخب حوزه از نيروي‌هاي انساني لايق، صادق و کارآمد موجود در حوزه انتخابيه خويش و بکارگيري صحيح آنها در ارکان نظارتي و عملياتي و همچنين توانايي تعامل با افراد ياد شده از ارباب سالاري و قلدرمآبي به کار گروهي و کميته‌اي و استفاده بهينه از توانمندي‌هاي نيروهاي انساني موجود در منطقه مي‌تواند در رفع نارسايي‌ها به حرکتي شتابان در مسير توسعه و آباداني منجر شود. طبيعي است انسانها به مقتضاي روحيه برتري‌جويي خويش خواهان ميدان‌داري و تکاپو جهت مطرح کردن عقايد، سلايق و روحيات خويش بر ديگران هستند، ولي اين برتري‌جويي تا جايي مورد مذموم نيست که به آينده کسي ضرر نرساند علي‌الخصوص در مواردي که اين نفر نماينده منتخب باشد. توانمندي فردي، از يک محدويت برخودار است، مديريت بر افراد و سلايق کار مديران مجرّب است، اينکه گفته‌اند" مدير آن است که بگرداند، نه آنکه خود بگردد". يا به تعبيري نماينده بايد توانايي مديريت نيروهاي متخصّص و متعلّم و.....و در يک کلمه توانايي تعامل با تمام اشخاص نافذ و تأثيرگذار بر زندگي روزمره مردم را داشته باشد. بحث اینجاست که در شهرستانهای ما در شهرهای ما این مهم چطور انجام گرفته تا چه اندازه توانستیم مسولانی را از بین مردم واز جنس مردم عرضه نماییم که بتوانند با سایرین تعامل داشته و همه ی اطرافیان را ببینندودر راستای منافع عمومی و نه منافع شخصی قدم بردارند. تا چه اندازه در انتخاب مسولین شجاع و دلسوز که خود را خادم مردم بدانند و نه ارباب آنها موفق بوده ایم؟! چقدر توانسته ایم از سفره ی پهن نظام مقدس جمهوری اسلامی ،از خدمات فراوان دولتهای عدالت محور نهم و دهم و سفرهای استانی این دولت بهره ببریم ، اگر انجام گرفته چرا اين شهرهای ما از کمترين شرايط يک زندگي معمولي برخوردار هستند؟عیب کار کجاست ؟ همه شما به حداقل به استان فارس در کنار استان ما (کهگیلویه و بویراحمد)مسافرت کردید و دیدید که هر شهرکی حداقل چند کلینیک پزشکی با تمام امکانات دارند.ما چه ما کجای این توسعه قرار گرفته ایم. چقدر زيرساخت‌هاي مناسب دانشگاهي صنعتي، کشاورزي و فرهنگي در شهرهای ما لنده ،چرام،قلعه رئیسی و ....ایجاد شده است. آب مايه حيات است،و هیچ که ما نه داشته باشیم انبوهی از صحرا و بیابانها را داریم و شغل اول مردم ما دامداری و کشاورزی است. نمي دانم چطور بگويم چقدر در این راستا موفق بوده ایم ؟ چطور از اين نعمت خدادادي استفاده شده است؟! هزاران مورد را مي توان انشاء کرد ولي چرا چنين شده است؟ که بايد نمايندگان کنوني و ادوار گذشته به اين مهم پاسخ دهند، راستي اين ناراستي‌ها و عدم درايت و مديريت در توسعه منطقه تا کجا مي‌خواهد ادامه داشته باشد؟ تا کجا افراد قلدرمآب بر اريکه قدرت پوشالي جلوس خواهند کرد؟ تا کجا نمايندگان رأي مردم را وسيله پيشرفت فردي خويش قرار خواهند داد؟ تا کجا...............
کد خبر: ۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۷

آوای دنا-بدری:گر خواهی نشوی همرنگ  رسوای جماعت شو!سردار شهید شوشتری : دیروز از هرچه بود گذشتیم ، امروز از هرچه بودیم! آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز! دیروز دنبال گمنامی بودیم امروز مواظبین ناممان گم نشود!جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد؟!الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم . بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم. انتخابات پدیده عجیبی است ، انسان ها در هر شرایط زمانی و مکانی ،منعطف به آن شرایط قرار می گیرند. اما، عمل صالح تقوا را بدنبال خواهد داشت و علم به یقین برتر از علم به ایمان است. بنابراین تبعیت از افکار ناسالم و این که آنچه او می گوید درست است ، انسانی را به بد منزلگاهی هدایت خواهد کرد.لذا در هرکار و فعالیتی یاد خدا را نباید از قلم انداخت اوست که دلها را متوجه می کند به یک هدف والا . اوست که دلها را مجتمع می کند به یک هدف ویژه، وگرنه دلهای مردم را نمی توان جذب کرد و این قدرت الهی است . در حال حاضر حضور هر یک از نمایندگان ، خاص خداوند بوده است و این فرصتی است که به شما داده شده . باید از از این فرصت تمام استفاده را کرد . زیرا این فرصت ومهلت به سر می آید و عمر هم نیز به سر خواهد آمد.بنابراین از کمترین دقایق باید استفاده کرد . ولی چگونه؟آیا با حضور در مراسم وفات مردم ؟ آیا با حضور در مراسماتی که قبلا ارزشی برای رفتن به آنجا را نمیدیم؟آیا با خرج پولهای هنگفت ؟ آیا با فشار به مردم و کارمندان دولت؟ایا با بسیج ادارات ؟ایا با را انداختن تعصبات قومی و قبیله ای؟!ایا با پول و سرمایه رانت؟چند روز پیش با فردی برخورد کردم ایشان میگفت زمینی دارم که باید دو میلیون بابت پروانه آن پرداخت نمایم لذا هریک از کاندیدهای محترم بتوانند اقدام فرمایند به او رای می دهم ؟!آیا تبلیغات اسلامی این است ؟ آیا کمی اسیر احساسات و روشنفکریهای غیر اسلامی نشده ایم؟بدانید که لازمه کسب موفقیت در این عرصه داشتن تفکر وبینش اسلامی است ؟ نه مشورت با مشاورین نان به نرخ روز خور در اتاق فکرهای خود؟!چرا ایمان و عزت خود را با چنین مواردی ناچیز معامله می کنید؟ جالب اینکه اکثر شما به باطل بودن این گونه رفتار ها اقرار کرده ولی در این حال آن را پذیرفته اید.آقایان وظیفه آن است که بر نفس خویش قیام کنید و قالب هایی را که رنگ غربی و غیر خدایی به خود گرفته است را بشکنید و قالب های جدیدی را که منطبق به آموزه های دینی می باشد را بوجود آورید.باید بپذیرید که بینش جامعه رو به فزونی است و با این گونه تبلیغات نادرست فریب نخواهند خورد. صداقت یعنی حقایق را بدون پیرایه ها و توکل های نا به جا با مردم مطرح کردن.چه نیکو راهی انتخاب کردند شهدای ماسلام خدا بر شهیدان که ایستاده مردند...خورشید بزرگترین موذن صبح است و شهید والاترین مکبر آزادگی . کدام تکبیر رساتر و والاتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی بر زبان شهید جاری می شود.آری رهایی محصول دل سپردگی مردان جهاد به عالمی فراتر از خاک است محصولی که توازن عقل های زمینی را در هم می شکندالتماس دعا
کد خبر: ۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۰

اوای دنا-حبیب الهی :در تاریخ 1390/10/25 حجت الاسلام نظری در جریان سلسله سفرهای انتخاباتی خود با دعوت اقشار مختلف منطقه سرفاریاب وارد منطقه گردید که با استقبال گسترده و باورنکردنی مردم مواجه شد و با احساسات وصف نشدنی روبرو گردید، که به دلیل کثرت استقبال جلسه به صورت متمرکز در محل ستاد ایشان برگزار شد. ابتدا تعدادی از مردم نقطه نظرات خویش را در زمینه های گوناگون از جمله  فقر، بی کاری و کمبود امکانات و خوف  کارمندان بخصوص فرهنگیان در انتخاب گزینه مورد علاقه به دلیل برخورد افراد حاکم در صورت فعالیت واضح مطالبی را بیان نمودند همچنین اعتراض خود را به تقسیمات جغرافیایی اخیر اعلام و در صورت انتخاب توجه به این نکات را خواستار شدند سپس آقای نظری ضمن ابراز تشکر و قدردانی از الطاف مردم شریف سرفاریاب در پذیرش ایشان و آرزوی توفیق برای همگان فرمودند: انگیزه حقیر برای حضور در عرصه انتخابات وجود همین مشکلاتی بود که شما عزیزان بیان فرمودید و به امید خدا در صورت انتخاب عزمم جزم برای رفع این گرفتاریهاست مضاف بر نکاتی که بیان داشتید حوزه انتخاباتی ما بخصوص در سرفاریاب معادنی دارد که مواد اولیه آن را جهت تولید به خارج از استان بعضاً به خراسان می برند چرا که کارخانه ای در محل وجود ندارد و جالب اینکه جوانان ما یا بیکارند یا دربه در غربت در بنادر دنبال کار می گردند یعنی نیروی انسان و خاک این دیار هر دو سرگردانند و این واقعاً فاجعه می باشد. به هر حال بنده قصد تخریب کسی را ندارم اما سوالم از قبلی ها این است که به چی مشغول بودند؟!! چرا باید هم خاک ما را ببرند و هم عزت جوانان مارا ؟! بله واقعاً بیکاری  جوانان ما را یا در به در کرده یا مجرم و معتاد. در درگاه خداوند چه پاسخی دارند؟! به نظر می رسد باید از پیگیری اختصاصی امور افراد خاص پا را فراتر گذاشته و به فکر منافع عامه مردم بود تا ریشه مشکلات به صورت اساسی خشکانده شود. مگر انتخابات عرصه انتخاب نیست؟ چرا باید اگر کسی خواست آگاهانه و آزادانه انتخاب کند مخاطره داشته باشد؟ چه نیازی هست چهره های شناخته شده در بین عامه مردم و کسانی که امتحان پس داده اند خانه به خانه در بزنند؟ مردم باید آگاه باشند و درست انتخاب کنند که پیش خدا و خلق مسئولند بنده به شخصه نیازی به مقام و پست ندارم بلکه احساس تکلیف واجب کفایی نمودم وارد این عرصه شود تا گره از مشکلات خلق بگشایم چرا که امام حسین(ع) می فرمایند: بهترین عبادت خدمت به خلق است. گاهی اوقات کسب یک شخصیت حقوقی به ضمیمه شخصیت حقیقی سبب مضاعف شدن توان فرد می شود بنده در گوشه و کنار به اعتبار شخصیت حقیقی خود به اندازه توانم انجام وظیفه نموده و می نمایم . احساس شد در صورت اعطای وکالت مردم توان بیشتری برای  خدمت پیدا می کنم ، لذا خودم را در معرض انتخاب گذاشته ام بقیه اش با مردم است. اگر انتخاب شدیم بار همه حتی آنان که به دیگران رأی داده اند بر دوش بنده است. اگر هم انتخاب نشدیم لطف رأی دهندگان بر بنده سنگینی می کند. ولی خوب نسبت به شق اول بار بنده سبکتر است . توصیه می کنم به دور از احساست و تخریب رقبا با اخلاق مداری تبلیغ خودمان را بکنیم و برای اثبات خود دیگران را نفی نکنیم بلکه عملکرد افراد را منصفانه نقد نماییم و برنامه های خود را به مردم معرفی کنیم. حقیر نظرات شما مردم را می شنوم در صورت انتخاب با مشورت خودتان جهت اصلاح امور با جدیت دنبال می کنم . خداوند به همه ما توفیق بدهد تا مطابق رضایت او قدم برداریم.
کد خبر: ۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۲۶

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه  ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي :چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴