علم بهتر است يا ژن خوب! ‏

پایگاه خبری آوای رودکوف-وحید حاج سعیدی:ما نمي دانيم اين تخم لق را چه کسي در دهان مردم شکسته است که علم بهتر است يا ثروت؟! ملت هم بي خبر از همه جا قضيه را چنان جدي گرفته اند و نظرات کارشناسي و سوفسطايي مي دهند که بيا و ببين... غافل از اينکه شما اگر صحرايي از علم و دريايي از ثروت داشته باشيد ولي صاحب ژن نيکو و خوب نباشيد مجبوريد براي پوشيدن رداي خدمت و تصدي يک پست ساده جهت خدمتگزاري به خلق دستکم 50 ميليارد بسلفيد! مشت نمونه خروار...

 از وزارت فخيمه بهداشت، درمان و آموزش پزشکي، مسئولان بيمارستان قلب گرگان و خانم بهداشت مهد کودک مان در سال 58 ‏‏( منير خانم) پنهان نيست از شما چه پنهان، ما چند سال پيش سکته اي مختصري کرديم و نزديک بود ريق رحمت ‏را با همه مخلفاتش سر بکشيم که عزيز بزرگواري ما را از زير دست و پاي عزرائيل بيرون کشيد و به حيات بازگرداند. بعد از عمل هم به ما ‏توصيه کرد اگر دوست داريم فعلاً عجايب چند گانه اين دولت و دولت هاي آينده را ببينيم و چند صباح بيشتر عمر کنيم، ‏بايد در کنار ورزش و تغذيه مناسب، همه چيز را مثبت ببينم و از شنيدن اخبار منفي بپرهيزيم.... يعني حتي اگر يک روز پرنده اي در آسمان خودش راحت ‏کرد و شما را ناراحت، بايد خوشحال باشيد و به کائنات عشق بورزيد که در 200 ميليون سال قبل دوره ترياسه و کرتاسه ‏زندگي نمي کنيد که روم به ديوار اسکوتلوسورئوس ( گونه اي از دايناسور هاي پرنده با بيش از 800 کيلو وزن) روي شما کار ‏خرابي کند و قس علي هذا... ‏

حقير هم از آن زمان به بعد همواره سعي در نگاه کردن به نيمه پر آفتابه دارم و مثبت انديشي را سر لوحه امور قرار دادم. در راستاي همين مثبت انديشي هفته گذشته در حال آچار کشي نشريات بوديم خبردار شديم بزرگواري به جناب ربيعي براي تصدي يکي از مديريت هاي شستا 50 ميليارد تومان تعارف کرده است که ايشان هم نپذيرفته است.  ‏

هر چند عده ي کثيري بعد از شنيدن اين خبر به اظهار نظرات گوناگون و مختلف پرداختند ولي هيچکدام به اصل قصه و داستان که همان ماجراي پوشيدن رداي خدمت به خلق است اشاره نکردند و سعي کردند با مطرح ساختن اين هديه ناقابل به عنوان رشوه ، زمينه خدمت رساني را از اين بزگوار سلب کنند! به هر حال عزيزي که حاضر است براي تصدي يک پست مديريتي که جز درد سر و تبعات، حرف و حديث، دوري از خانواده و ... چيزي ندارد، 50 ميليارد از جيب هزينه کند، نشان از بزرگي و مناعت طبع ايشان دارد که حاضر شده خودش و اموالش را وقف مردم کند. در ثاني مديري که خودش براي تصدي پست 50 تا هزينه کرده است، به اين راحتي قابل خريد و فروش نيست و خودش را ارزان نمي فروشد که خداي ناکرده مثل داستان موسسات مالي، دولت مجبور شود، از بيت المال جبران مافات کند.

فلذا به منظور جلوگيري از بازي با آبروي افرادي که حاضرند که براي پوشيدن رداي خدمت چنين مبالغي را هزينه کنند، پيشنهاد مي شود در کنار مواردي نظير داشتن تعهد، تخصص، دانش کافي، سابقه، تحصيلات آکادميک، تجربه مديريتي، رساله هاي علمي معتبر، مدارک معتبر دکتري از دانشگاه هاي بزرگ دنيا، حس مسئوليت پذيري، ژن خوب و نيکو و ... يک مختصر مبلغي هم جابجا شود تا اين طور با آبروي افراد بازي نشود و حرف آن عده اي که معتقدند ثروت از علم بهتر است، بالاخره يک جا سبز شود. با اين شيوه مرضيه ديگر دوستان نيز مجبور نيستند براي تعارف يک هديه ناقابل به يک مقام دولتي، راهي دادگاه پاسگاه شوند و نيت خير و خداپسندانه شان خدشه دار شود!