در میان افرادی که به نظر می رسد ممکن است تمایل داشته باشند د ر انتخابات سال آینده نامزد شوند یا افرادی که ممکن است جناح به این نتیجه برسد که از میان آنها یکی را برای حضور در انتخابات برگزیند نام چند نفر بیش از سایرین مطرح است. افرادی که با توجه به سوابق یا مواضع شان می توانند با حسن روحانی رقابت کنند.
کد خبر: ۱۴۴۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
کد خبر: ۱۴۴۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
وضعیت عدالت در دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی ایران تنها از کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و عراق بهتر است. دسترسی یکسان به خدمات بهداشتی و درمانی همواره مورد توجه سیاست گذاران در کشورهای مختلف جهان بوده است.در واقع دسترسی عادلانه همه افراد جامعه به خدمات بهداشتی و درمانی باعث ارتقای سطح سلامت برای انجام فعالیت های اجتماعی و ایجاد فضای رشد و توسعه در جامعه می شود.
کد خبر: ۱۴۲۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
کد خبر: ۱۳۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۲
با رای اعضای شورای شهر و برای دومین بار؛
اکبر نیکزاد استاندار سابق کهگیلویه و بویراحمد برای دومین بار با رای شورای شهر ،به عنوان شهردار اردبیل انتخاب شد.
کد خبر: ۱۳۶۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶
دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی گفت: آنچه که امروز برای ما قطعی است، حضور جدی همراهانمان در انتخابات و معرفی و حمایت از یک گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری است که البته آن گزینه قطعا آقای روحانی، نخواهد بود.
کد خبر: ۱۳۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۸
نماینده سابق کهگیلویه ؛
حقوق بگیران نجومی نه اصلاح طلبند و نه اصولگرا پس طیف ها و جریان های سیاسی را متهم نکنیم که این ها افراد خاصی هستند
کد خبر: ۱۳۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
آوای رودکوف:نماینده مردم تهران در واکنش به انتقادهای دولت یازدهم به دولت احمدی نژاد گفت: دولتیها باید بگردند بهانه جدیدی پیدا کنند، چون «دولت قبل» شاید تا چند ماه دیگر بشود «دولت وقت»!
کد خبر: ۹۴۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
گمانه زنی های محفل خصوصی سیاسیون: چه کسی یا کسانی در انتخابات 96 در مقابل روحانی به رقابت خواهند پرداخت؟آیا رئیس جمهور سابق به عرصه رقابت باز خواهد گشت؟
کد خبر: ۹۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۴
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند!
به گزارش آوای رودکوف،صادق زیباکلام در یادداشتی در روزنامه شرق، در باره ورود یک احمدی نژادی به انتخابات ریاست جمهوری آینده نوشت:
سؤال اساسی این است که چقدر احتمال چنین رویدادی در انتخابات سال آینده وجود دارد که یک جریان پوپولیستی علیه آقای روحانی به راه بیفتد و چهره رأس آن جریان، چه خود محمود احمدینژاد و چه «احمدینژاد» دیگری بتواند وارد صحنه شود؟
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند! برای بسیاری از اصولگرایان اگر یک معجزهای میتوانست اتفاق بیفتد که آنان میتوانستند به آن حدود ١٠ میلیون رأی احمدینژاد - بدون شخص احمدینژاد- دست یابند، عالی میشد؛ البته فعلا اصولگرایان با مسئله گزینش احمدینژاد خیلی فاصله دارند؛ اما با توجه به فقدان محبوبیت چهرههای دیگرشان، هیچ بعید نیست یک روز مجبور شوند با وجود تمایل و حتی اعتقاداتشان، بروند سمت احمدینژاد؛ حتی اگر امروز او را نفی کنند.اگر عرصه کار و رقابت با روحانی بسیار حساس شود، شاید راهی برای آنان باقی نماند؛ البته در میان اصولگرایان شخصیتهایی هستند که تحت هیچ شرایطی (حتی خطر واگذاری مجدد پاستور به روحانی یا یک غیراصولگرای دیگر) حاضر نیستند با احمدینژاد همکاری کنند.
برای مثال افرادی مثل دکتر علی لاریجانی؛ اما برخی دیگر، بهویژه جبهه پایداریها، همچنان به احمدینژاد به عنوان یک اسوه و یک قهرمان مینگرند و بالاخره تعداد دیگری مانند رهپویان و ایثارگران (علیرضا زاکانی و ...) حاضرند خبط و خطاهای گذشته او را فراموش کنند و یک بار دیگر با او دستِ دوستی و ائتلاف بدهند؛ بنابراین نفس وسوسه بازگشت به قدرت باعث میشود بسیاری از اصولگرایان بلاهای هشت سال احمدینژاد، هم برای کشور هم برای خودشان را فراموش کنند و در برابر روحانی، حول احمدینژاد بسیج شوند.
اما مسئله مهم، شرایطی است که بازگشت احمدینژاد را محتمل میکند. این شرایط عبارتاند از القای حساس عدم موفقیت در عملکرد چهارساله آقای روحانی. ارزیابی عملکرد روحانی در تجزیهوتحلیل نهایی در دو وجه خلاصه میشود: سیاسی و اقتصادی. وجوه سیاسی روحانی برای اقشار و لایههای تحصیلکردهتر جامعه مطرح است و وجوه اقتصادی نیز برای لایههای دیگر.
آیا پیشرفت روحانی در عرصه سیاسی آنطورکه انتظار میرفت بوده است. شاید بتوان گفت عمدهترینِ مکان دانشگاههای کشور بوده است. روحانی آن فضای امنیتی را که بعد از حوادث ٢٢ خرداد ٨٨ در دانشگاههای کشور به وجود آمده بود کاملا تغییر داده است. بسیاری از تشکلهای مستقل دانشجویی ازجمله انجمنهای اسلامی بعد از آن رویدادها تعطیل شدند و فقط برخی تشکلهای خاص اجازه فعالیت در دانشگاهها داشتند. به موازات این تحولات، صدها دانشجو به کمیتههای انضباطی و سایر نهادهای مشابه احضار شدند یا از ادامه تحصیل برخی از آنها جلوگیری شد یا در بهترین حالت از آنان تعهد گرفته شد که وارد هیچگونه فعالیت سیاسی و حتی صنفی نشوند.
کمیتههای انضباطی فضای سنگینی در دانشگاهها برقرار کرده بودند و دانشجویان نگران بودند اگر در فعالیتهای سیاسی و صنفی دانشجویی مشارکت کنند، ممکن است برای ادامه تحصیل در مقطع بعدی با مشکل «گزینش» روبهرو شوند. روحانی و وزارت علوم آن، آن فضا را بهطورکلی از دانشگاههای کشور کنار زد. انجمنهای مستقل دانشجویی البته به صورت محدود جان گرفته و به راه افتادهاند. کمیتههای انضباطی به مقدار زیادی کمرنگ شدهاند و دانشجویان، نگران ورودشان به مقاطع بعدی تحصیلی، به واسطه گزینش نیستند. وضع مطبوعات هم بالنسبه بهتر از دوران احمدینژاد شده و در کل، فضای سیاسی کشور بازتر شده است؛ بنابراین اگرچه برخی خواستهها برآورده نشده؛ اما به نظر میرسد که بتوان نمره قبولی به روحانی در «درس سیاسی» داد.
پاشنه آشیل روحانی و چیزی که احتمال بازگشت «احمدینژاد» را جدی میکند، اقتصاد است. وضع اقتصادی کشور آنگونهکه باید مناسب نیست. اینکه چه میزان از این وضعیت ناشی از مدیریت دولت روحانی بوده بحثکردنی است؛ اما بههرحال وضع نامطلوب اقتصادی و تداوم آن باعث میشود احتمال برخاستن یک جریان پوپولیستی در طیف راست علیه روحانی جدی باشد. بدون ورود به جزء سیاست، کشور با چندین معضل اقتصادی اساسی روبهروست. بیکاری به بالای هفت میلیون رسیده. درِ کمتر خانوادهای را میتوان گشود که در آن دستکم یک فارغالتحصیل بیکار نباشد. مشکل فقط بیکاری نیست. آنچه وضعیت را وخیمتر میکند آن است که و هیچ روزنهای در انتهای تونل بیکاری به چشم نمیخورد. دولت یازدهم سال ٩٤ را با شش میلیون بیکار آغاز کرد و در پایان این سال رقم بیکاری بعضا بالای شش میلیون رفته بود و چشمانداز چندانی هم برای سال ٩٥ به چشم نمیخورد. بگذارید اینگونه بگویم: هیچ دلیل موجه یا واقعبینانهای وجود ندارد که امیدوار باشیم یک درصد قابلتوجهی از این هفت میلیون در سال ٩٥ برایشان کار پیدا خواهد شد.
رکود، معضل بعدی یا در حقیقت مادر همه مشکلات اقتصادیمان است. مانندِ بیکاری، نمره دولت روحانی در بهچالشکشیدن رکود خیلی درخشان نبوده و واقعبینانه گفته باشم، او در درس «خروج کشور از رکود» نمره بالایی نگرفته است. برای نشاندادن رکود نیازی به این نیست که انسان کارشناس اقتصادی باشد. بسیاری از صنایع کشور انبارهایشان پر از محصولات و تولیداتشان است و هیچ روزنهای هم برای فروششان وجود ندارد؛ زیرا خیلی از صنایع کشور به جای سه شیفت، دو شیفت یا حتی یک شیفته دارند کار میکنند؛ چون خریداری برای تولیداتشان وجود ندارد. درواقع آمار بالای بیکاری دلیل دیگری مبنی بر وجود رکود است. بزرگترین صنعت کشور، ساختمان است و کیست که نداند ساختمان یا مسکن در یک رکود بیسابقه به سر میبرد. اگر همچنان مقامات دولتی درصدد انکار رکود یا کماهمیت جلوهدادن آن باشند، میتوان همچنان دلیل دیگری ارائه داد. بودجه عمرانی مصوب کشور برای سالی که گذشت (٩٤) بالغ بر ٤٧ هزار میلیارد تومان بود. در ششماهه اول سال ٩٤ فقط هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان از این بودجه تخصیص پیدا کرد؛ یعنی کل اعتبارات عمرانی که در ششماهه اول سال ٩٤ هزینه شد، هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان بود؛ حتی اگر فرض بگیریم در ششماهه دوم در خوشبینانهترین حالت، همین مقدار هزینه شود، در آن صورت کل بودجه عمرانی تخصیصیافته در سال ٩٤ اندکی بیشتر از ١٧ هزار میلیارد تومان نمیشود.
چرا به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان برای بودجههای عمرانی کشور در سال ٩٤، دولت کمتر از نصف آن را تأمین کرده است؟
پاسخ به این سؤال ما را میرساند به معضل اقتصادی دیگر دولت روحانی: نداشتن نقدینگی!
با وجود دریافت بخشی از پولهای بلوکهشده ایران در یکی، دو ماه پایانی سال ٩٤، دولت روحانی با میراث مانده از دولت احمدینژاد، بهشدت به پیمانکاران بدهکار است و پول هم ندارد. همانطورکه همه ما وقتی بدهکار هستیم و مقروض، از خیلی از برنامههای دیگرمان صرفنظر میکنیم، دولت یازدهم نیز مجبور شده تا برای انجام خیلی از برنامههایش دست نگه دارد. اینکه به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی، کمتر از ٢٠ هزار میلیارد تومان هزینه میکند، به دلیل آن است که دولت پول ندارد. کمتر سازمان، نهاد، بنیاد، اداره، پیمانکار، تولیدکننده، توزیعکننده و ... را میتوان سراغ گرفت که از دولت طلبکار نباشد؛ حتی برخی سازمانها و وزارتخانههای دولتی در پرداخت حقوق و مزایا و اضافهکاری به
کارکنانشان با مشکل روبهرو هستند. دکتر طیبنیا، وزیر اقتصاد و دارایی، اواخر سال گذشته اعلام کرد دولت بیش از ٥٠٠ هزار میلیارد تومان بدهی دارد.
نیاز به گفتن نیست که با این بدهی سنگین، انتظار سرمایهگذاری و ریختوپاش برای کارهای عمرانی و توسعه و در نتیجه خروج از رکود و ایجاد اشتغال، یک حسرت و آرزو بیشتر نخواهد بود؛ حتی با نرخ تورم رسمی اعلامشده در حدود ١٥ درصد، دولت رسما اعلام کرده ایجاد یک شغل جدید بین ٣٠ تا ٥٠ میلیون تومان هزینه دارد. میتوانیم ضرب و تقسیم کنیم که برای شاغلشدن هفت میلیون نفر، چطور دولت باید هزینه کند. از سوی دیگر هیچ چشماندازی هم برای افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی مجسم نمیشود. اگر آهستهترشدن رشد اقتصادی چین که از اواخر سال ٩٣ اتفاق افتاد، ادامه پیدا کند، همچنین صادرات نفت شیل آمریکا و بالاخره رکود نسبی فعلی اقتصاد جهانی، در آن صورت نهتنها چشماندازی برای بالارفتن بهای نفت در سال ٩٥ وجود ندارد؛ بلکه ممکن است از ٣٠ دلار فعلی هم پایینتر بیاید و به ٢٥ دلار در هر بشکه هم برسد؛ یعنی کمتر از یکسوم متوسط صنعت نفت در دوران «احمدینژاد»؛ البته دولت تأکید میکند ما برای نفت بشکهای ٢٠ دلار هم خودمان را آماده کردهایم یا برخی دیگر از مسئولان شعار «اقتصادی بدون نفت» میدهند؛ اما در عمل وقتی درآمدهای ارزی دولت کاهش پیدا میکند، از یک سو هزینههایی مانند بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، سرمایهگذاریهای سنگین توسعه، بودجههای عمرانی و ... خود را نشان میدهد و بودجه این بخشها هم ناگزیر کاهش پیدا میکند و از سوی دیگر، بدهیهای دولت زیادتر میشود و بالاخره آمار بیکاران هم نهتنها پایین نمیآید، بلکه بالاتر هم میرود.
همه اینها یک طرف، پرداخت یارانه فلهای به نزدیک به ٧٥ میلیون نفر هم یک طرف. از میان همه مصیبتهای دو دوره ریاستجمهوری احمدینژاد، پرداخت یارانه فلهای از همه بدتر بود. در طول تاریخ اقتصادهای مدرن، از انقلاب صنعتی در قرن هجدهم به این سو، چنین پدیدهای سابقه نداشته است که یک دولت، به این صورت به همه مردمش، یک مقدار ثابت در ماه بپردازد.
خانوادهای که درآمدشان در ماه ٥٠٠ یا یک میلیون تومان است، به اعضای آن ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان پرداخت میشود و خانوادهای هم که درآمد آنها سه یا پنج میلیون تومان در ماه است، همان مبلغ را دریافت میکنند. چنین پدیدهای از زمان «آدام اسمیت» تاکنون بیسابقه بوده است. در اینکه درصد قابلتوجهی، ازجمله در روستاها و اقشار و لایههای شهری که درآمدی ندارند، یارانه برایشان اهمیت دارد، تردیدی نیست؛ اما سؤال اساسی این است که در مقابل آن درصدی که دریافت یارانه برایشان بسیار مهم است، چه درصدی این مبلغ برایشان عددی و رقمی نیست؟ و بدبختی آن است که در وضعیت فعلی، آنان که واقعا مستحق دریافت یارانه هستند، ناراضی هستند -چون مبلغ یارانههای نقدی خیلی کم است- هم میلیونها نفر که نباید یارانه بگیرند و آن را دریافت میکنند هم مانند آنها از این مبلغ راضی نیستند!
در جوامع توسعهیافته به کسانی که نیاز ندارند، یارانه نمیدهند و در مقابل، بخشی از آن را میدهند به افرادی که واقعا کمدرآمد هستند، بخشی دیگر را صرف بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، محیط زیست، توسعه حملونقل عمومی، ایجاد رفاه بیشتر و ... سایر امور عامالمنفعه میکنند. ما به همه یارانه میدهیم. به کسی که خیلی بیشتر از ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان نیاز دارد، همین مقدار را میدهیم و به کسی هم که اصلا نیاز ندارد باز همین مقدار را میدهیم. در اواخر سال ٩٤، پرداخت یارانه به مرز ماهی چهار هزار میلیارد تومان در ماه رسید؛ یعنی پنج ماه بودجه یارانه، برابر است با کل بودجه عمرانی در سال ٩٤. یا برای آنکه متوجه شویم یک ماه پرداخت یارانه چه میزان است، آن را میتوانیم با بودجه سالانه محیط زیست هم مقایسه کنیم که سال گذشته ٢٧٤ میلیارد تومان بود.
کد خبر: ۹۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
پس از آنکه تمامی اعضای لیست انتخاباتی امید در تهران رای آوردند، نسبت به نامزدی یکی از اعضای این لیست اعتراض شد.
به گزارش آوای رودکوف به نقل از خبرآنلاين، انگشت اشاره معترض که يکي از مقامات دولت احمدينژاد بود؛ بيست و ششمين عضو اين ليست را نشانه گرفته بود که بيست و هشتمين منتخب تهران در انتخابات مجلس دهم شده بود. «عبدالرضا داوري» مشاور وزیر و رئیس مرکز مطالعات و آموزش وزارت کشور در دولت دوم احمدينژاد مدعي بود که «محمدرضا نجفي» معاون اقتصادي استاندار مرکزي بوده و دير از مسئوليتش استعفا داده تا نامزد انتخابات مجلس شود.
نخستين واکنش به اين اعتراض را محمدحسين مقيمي معاون سياسي وزارت کشور و رئيس ستاد انتخابات داشت که گفت اساسا چنين سمتي وجود خارجي ندارد! نجات الله ابراهيميان سخنگوي شوراي نگهبان هم پس از آن اعلام کرد که شکايتي در اين باره به اين شورا نرسيده تا مورد بررسي قرار گيرد.
اما داوري بار ديگر اعلام کرد که اين شکايت را تقديم شوراي نگهبان کرده است. امروز حسينعلي اميري سخنگوي وزارت کشور بار ديگر در معرض اين سوال قرار گرفت که تکليف نجفب چه مي شود؟ او در پاسخ گفت: موارد مربوط به ثبتنام که مربوط به وزارت کشور است برای نجفی قانونی انجام گرفته است. از نظر وزارت کشور ایشان منتخب است. باید صبوری کرد تا ببینیم که نظر شورای نگهبان چه خواهد بود.
گفتني است در صورت پذيرش اين اعتراض از سوي شوراي نگهبان، غلامعلي حدادعادل به عنوان نفر سي و يکمين منتخب تهران وارد پارلمان دهم خواهد شد.
کد خبر: ۹۰۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
ششم خردادماه سال ۹۵ آخرین روز نمایندگان تهرانی در نهمین دوره از مجلس شورای اسلامی است و حالا باید دید نمایندگان تهران که در این دوره از انتخابات رای لازم را کسب نکردند بعد از این به چه کاری مشغول می شوند؟
کد خبر: ۹۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۱
آوای رودکوف:چهرههاي شاخص دولت احمدی نژاد كه تاكنون در انتخابات مجلس به پيروزي رسيدهاند:
1- محمود بهمنی رییس بانک مرکزی دولت سابق از حوزه ساوجبلاغ
2- حاجی بابایی وزیر آموزش پرورش دولت سابق از حوزه همدان
3- دكتر فریدون عباسي رئيس سازمان انرژي اتمي دولت سابق از حوزه شیراز
4- بیگی استاندار دولت سابق از حوزه تبریز
5- دهمرده استاندار دولت نهم و دهم در زابل
6- شاعری معاون وزیر دولت سابق از حوزه بهشهر
7- اسدالله عباسی، وزیر تعاون ، كار و امور اجتماعي دولت دهم، از حوزه رودسر و املش
8- فریدون حسنوند، استاندار بوشهر در دولت قبل از حوزه اندیمشک
9- حسین هاشمی تختی پور، استاندار سابق هرمزگان،از حوزه بندرعباس
10- دکتر اکبر ترکی، معاون وزیر بهداشت دولت قبل از حوزه فریدن
11-دکتر ساداتی نژاد، معاون وزارت علوم دولت قبل از حوزه کاشان
12- سید احسان قاضی زاده هاشمی مدیرکل مطبوعات داخلی دولت نهم و مدیرکل ارشاد استان تهران در دولت دهم از حوزه انتخابیه فریمان و سرخس(خراسان رضوی)
این خبر در حال تکمیل است....
کد خبر: ۸۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۸
نشست ۱۰ اقتصاددان ائتلاف بزرگ اصولگرایان با عنوان «برای حل بحران رکود و اشتغال چه باید کرد؟» برگزار شد
کد خبر: ۸۸۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
باید مردم را ازدرگیری های کاذب و بیهوده ای که بهترین خوراک منفعت طلبان سیاست باز جناح ها هست به سمت درگیری و جنگ حقیقی ولی فقیه- توده مردم با خواص استعلاخواه و پرروی اهالی سیاست هدایت کرد
کد خبر: ۸۶۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۵
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
علیاکبر جوانفکر مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد در گفتوگو با خبرنگار حوزه دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان از آزادی حمید بقایی معاون اجرایی رئیس دولتهای نهم و دهم خبر داد.
سید عادل حیدری وکیل بقایی نیز در گفتگو با خبرنگار ما در تشریح جزئیات آزادی معاون اجرایی احمدی نژاد گفت: بقایی ساعت 16 و 30 دقیقه امروز آزاد شد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا آزادی بقایی موقتی است، افزود: خیر، قرار بازداشت بقایی تبدیل و وی آزاد شده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، حجت الاسلام محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه خردادماه امسال از بازداشت بقایی خبر داد و اظهارداشت: قرار بازداشت برای معاون رئیس جمهور سابق صادر شده است.
وی از بیان جزییات دلایل بازداشت بقایی امتناع کرد.
بقایی یک روز قبل از بازداشت به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: ما میخواهیم از جهانگیری به اتهام جابه جایی اسناد و مدارک و ثبت صندوق به نام خودشان شکایتی کنیم زیرا این آقایان به دروغ مدعی هستند که این صندوق دولتی است و ما آن را به دولت برگرداندیم و همین طور اتهامات و ایرادات واهی که دارند انجام میدهند، شکایت میکنیم تا تکلیف 12 میلیارد تومان روشن شود.
وی در ادامه اظهار داشت: از عجائب روزگار ما همین را بگوییم که کسانی که مدام داعیه مبارزه با فساد دارند و برای سرپوش گذاشتن روی ضعفهای کاری خود مدام به دولت گذشته اتهام وارد میکنند، خودشان خلاف می کنند.
معاون اجرایی رئیس جمهور دولت دهم افزود: یک صندوقی غیردولتی به نام صندوق قرضالحسنه شهیدان رجایی و باهنر وجود دارد که برخی از مقامات دولت یازدهم از جمله آقایان جهانگیری. فریدون، نوبخت و تعداد دیگری از این عزیزان آمدهاند با تغییر اسناد و مدارک این صندوق، نسبت به انتقال صندوق به نام حقیقی خودشان اقدام کردند و بعدش رفتهاند و به صورت غیرقانونی آن را تصرف کرده بعد هم برای اینکه رد گم کنند مرتب به جای اینکه مستندات متقن را منتشر کنند، مدعی هستند که این صندوق دولتی بوده، در دولت گذشته از دولتی به خصوصی تبدیل شده و در دوره ما مجددا از خصوصی به دولتی برگشته است و سعی میکنند با چنین اتهاماتی فرار به جلو کنند در حالی که برای این مورد هیچ سندی را هم ارائه نمیکنند.
وی ادامه داد: بنده خودم رئیس هیئت امنای این صندوق هستم آقای جهانگیری آمده به صورت خلاف افراد را حذف کرده و خودشان را جایگزین کردهاند و این صندوق که توانایی مالیاش حدود 12 میلیارد تومان است را به نام خودشان منتقل کردهاند و برای اینکه روی کارهای خودشان سرپوش بگذارند مرتب میگویند این صندوق دولتی بوده است.
بقایی تصریح کرد: ما قبلا یک شکایت متوقی شعبه 27 دادگاه عمومی تهران انجام دادهایم و من هم امروز طی نامهای از دادستان تهران خواستم تا روشن شدن تکلیف پرونده شکایت ما تصمیمات غیرقانونی هیئت امنا و هیئت مدیره فعلی را متوقف کنند تا پرونده تعیین تکلیف شد.
معاون اجرایی رئیس جمهور دولت دهم تصریح کرد: ما میخواهیم از جهانگیری به اتهام جابه جایی اسناد و مدارک و ثبت صندوق به نام خودشان شکایتی کنیم. از این آقایان به خاطر اینکه به دروغ مدعی هستند که این صندوق دولتی است و ما آن را به دولت برگرداندیم و همین طور اتهامات و ایرادات واهی که دارند انجام میدهند، شکایت میکنیم.
وی اضافه کرد: برای اینکه یک تشکیلاتی دولتی باشد در قانون به صراحت آمده است که یا باید با حکم مصوبه مجلس تأسیس شده باشد یا اینکه 50 درصد سهام متعلق به دولت باشد در حالی که این صندوق قرض الحسنه نه به حکم قانون مجلس تصویب شد، نه دولت در آن سهمی دارد و نه اصلا مطابق اساسنامههایی که داشته چه در روز اول و چه این اساسنامههایی که خود این آقایان درست کردهاند و تغییرات به نفع خودشان دادهاند هیچ جا، هیچ قید و کلمهای در رابطه با این که این صندوق دولتی است در آن نیست یک موسسه اگر دولتی باشد در صورت انحلال تمام داراییها آن به حساب خزانه دولت میرود در حالی که به صراحت در اساسنامه مصوب این صندوق، چه اساسنامهای که جهانگیری این را درست کرده و چه اساسنامه اصلی هیچ جا چنین اشارهای نکرده آنها مدعی هستند چون دولت هر از چند گاهی به این صندوق کمک کرده پس این صندوق وابسته به دولت است.
بقایی گفت: در حالی که اگر هم چنین چیزی باشد تمام این شرکتهای تعاونی مصرف باید دولتی تلقی شوند، حالا صحبت ما این است که شما که مدعی هستید این صندوق دولتی است خودتان چرا خصوصی اداره میکنید.
وی تاکید کرد: چرا آقای جهانگیری به عنوان شخصیت حقیقی وارد صندوق شده است نه به عنوان جایگاه معاون اول. اگر تشکیلاتی دولتی باشد، باید اعضای هیئت امنا شخصیتهای حقوقی باشند نه حقیقی. چرا شما به عنوان حقیقی، یعنی مالک صندوق خودتان را معرفی کردهاید تکلیف این 12 میلیارد تومان چه خواهد شد؟
معاون رئیس جمهور سابق ادامه داد: به هر حال ما برهمین اساس به دلیل اینکه آمدهاند یک صندوقی را غیرقانونی تصاحب کردهاند، همین که دارند جوسازی میکنند که این صندوق دولتی است و بحثهای این چنینی و این را هم اضافه کنیم و اگر تشکیلاتی بخواهد به دولت وابسته شود تعهدات آور است. قاعده دارد حساب و کتاب دارد اینها که میآیند مدعی میشوند که قبلیها صندوق دولتی را خصوصی کردهاند مستنداتشان کجاست؟ یعنی ما در دولت گذشته آمدیم یک صندوقی با 12 میلیارد سرمایه را از دولتی به خصوصی تبدیل کردیم و آب از آب تکان نخورد این همه نهاد نظارتی، این همه دستگاه حالا شما آمدید این را از خصوصی به دولتی تبدیل کردید مستندات ادعاهای شما کجاست. بیایید یک سندی را ارائه کنید که ما آمدهایم یک تشکیلات دولتی را خصوصی کردهایم لذا من به همین سه اتهامی که عرض کردم میخواهم از آقایان شکایت کنیم و حتما معتقدیم که قوه قضاییه با درایت و قاطعیت با قضیه برخورد خواهد کرد و امیدواریم که به نتیجه برسد و اما این را در خاتمه اضافه کنیم که بحث ما صندوق نیست موضوع نفس عمل است اگر قرار باشد یک عده مسئول دولتی بیایند یک همچین کاری را انجام دهند ان وقت چه تضمینی وجود دارد که موارد مشابه دیگری در کشور اتفاق نیفتد.
بقایی در پایان خاطرنشان کرد: برای در اختیار داشتن مسئولیت صندوق مهم نیست بلکه نفس عمل خیلی مهم است که معاون اول رئیسجمهور، معاون مدیریت برنامه ریزی رئیسجمهور، دستیار ویژه رئیس جمهور و معاون حقوقی رئیس جمهور بیایند همچین کاری را انجام دهند و بعد هم خیلی راحت به خلاف هم در رسانهها ادعا کنند که ما یک تشکیلات خصوصی را به دولت برگردانیم و دولت گذشته خلاف کرد یا خطایی مرتکب شد.
گفتنی است حمید بقایی در دولت احمدی نژاد ، سمت رئیس سازمان میراث فرهنگی و معاون اجرایی ریاست جمهوری را برعهده داشت.
کد خبر: ۸۴۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۸
حسین مرعشی پس از جلسه امروز عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مورد رد صلاحیتهای اصلاحطلبان اظهار داشت: جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاحطلب ثبتنام کردهاند که تنها ۳۰ نفر تایید شدهاند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاحطلبان تایید شدهاند.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.irبه نقل از ایلنا،
برخی از فعالان سیاسی اصلاحطلب در گفتوگوهایی جداگانه در رابطه وضعیت تائید یا رد صلاحیت خود از سوی هیاتهای نظارت شورای نگهبان خبر دادند.
تا روز گذشته اخباری از استانهای مختلف همچون استان آذربایجان شرقی یا استان فارس رسید که این اخبار تایید نشده بودند، اما با پایان مهلت بررسیها، این اخبار به صورت تایید شده در اختیار ایلنا قرار گرفت که اسامی چهرهها و شخصیتهای اصلاحطلب و اصولگرایی که در گفتوگو با ایلنا از تایید یا عدم تایید خود در هیاتهای اجرایی خبر دار شده بودند٬ به شرح ذیل است:
اسامی رد صلاحیت شدهها
ایلام
داریوش قنبری از استان ایلام، خبر رد صلاحیت خود توسط هیات نظارت را به ایلنا داد و گفت: اصلاحطلبان ایلام اکثرا رد صلاحیت شدهاند و بنا بر این است که اعتراض خود را تحویل دهیم.
کرمان
ابراهیم جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری که از حوزه انتخابیه استان کرمان ثبتنام کرده بود، نیز از جمله چهرههایی است که رد صلاحیت شده است.
تهران
همچنین از حوزه تهران محمدجواد حقشناس، محسن هاشمی، فاطمه هاشمی، محمود میرلوحی، محمد صوفی، حجتالاسلام رسول منتجبنیا، حجتالاسلام محسن رهامی، فاطمه مقیمی، عباس علیخانی از ردصلاحیتشدگان انتخابات دهم مجلس هستند.
بر اساس گفتههای اعضای حزب اعتماد ملی به ایلنا، همه نامزدهای این حزب در لیست ردصلاحیت شدهها از سوی هیاتهای نظارت هستند که بر این اساس ابوالفضل شکوری، سمیه طهماسبی، نصرتالله تاجیک نیز از رد صلاحیت شدگان هستند.
خراسان رضوی
از حوزه انتخابیه خراسان رضوی و مشهد، همه چهرههای اصلاحطلب از جمله غلامرضا انصاری عضو فعلی شورای شهر تهران، ابراهیم اصغرزاده نماینده پیشین مجلس و سیدحسن رسولی استاندار پیشین خراسان تایید صلاحیت نشدند.
کرمانشاه
در حوزه انتخابیه کرمانشاه نیز سهراب دلانگیزان عضو شورای کرمانشاه کارگزاران، شهاب تجری از بنیاد باران کرمانشاه، جهانبخش امینی، موسوی اجاق، مصطفی محمدی، رئوف قادری از نمایندگان ادوار از دیگر نامزدهای رد صلاحیت شده در انتخابات کرمانشاه هستند.
صید ستار عزیزی و صید احمد عزیزی، قدرت احمدیان، مرضیه نظری نیا و علی ططری از دیگر چهرههای رد صلاحیت شده در کرمانشاه هستند.
حیدریطیب نماینده فعلی کرمانشاه، منوچهری نماینده اورامانات، فتح الله حسینی نماینده قصر شیرین و سرپل، حجت الله دمیاد استاندار احمدینژاد و نادر نوروزی ریس ستاد قالیباف نیز از جمله چهرههای اصولگرایی هستند که صلاحیتشان برای انتخابات مجلس رد شده است.
بوشهر
از حوزه انتخابیه بوشهر نیز صلاحیت محمد دادفر نماینده پیشین مجلس ششم برای ورود به مجلس دهم تایید نشد.
خراسان جنوبی
در خراسان جنوبی نیز صلاحیت جواد هروی نماینده فعلی قائن احراز نشد. همچنین محمدرضا آقا ابراهیمی عضو ارشد حزب اتحاد ملت رد صلاحیت شد.
علی آهنی از مدیران دولت خاتمی، عابدی نماینده مجلس ششم نهبندان و منصور تاجری از فعالان سیاسی اصلاحطلب نیز رد صلاحیت شدهاند. به این ترتیب حمید آیتی از چهرههای اصلاحطلب منطقه تنها اصلاحطلب تایید صلاحیت شده است.
اردبیل
از حوزه انتخابیه اردبیل نیز علی محمد غریبانی نماینده پیشین اردبیل و استاندار پیشین استان آذربایجان غربی و ولی آذروش، نماینده مجلس ششم رد صلاحیت شدهاند
ضمن اینکه نام اکبر نیکزاد، از چهرههای نزدیک به احمدینژاد نیز در میان رد صلاحیت شدهها دیده میشود.
ناصر نصیری فرماندار استعفا داده پارس آباد مغان و نماینده سابق گرمی نیز برای انتخابات مجلس دهم رد صلاحیت شده است.
آذربایجان شرقی
از حوزه انتخابیه تبریز منادی سفیدان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز رد صلاحیت شده است.
مازندران
از حوزه انتخابیه ساری محمد دامادی نماینده فعلی ساری در مجلس، یوسفنژاد معاون مستعفی وزیر اقتصاد و امور دارایی و از چهرههای اصلاحطلب و شجاعی رد صلاحیت شدهاند
گیلان
از حوزه انتخابیه رشت نیز جعفرزاده ایمن آبادی و تامینی لیچانی نمایندگان فعلی رشت رد صلاحیت شدهاند.
همدان
از استان همدان خبر میرسد بسیاری از چهرههای اصلاحطلب و نزدیک به دولت روحانی رد صلاحیت شدهاند. اسامی آقایان علی حسینی نماینده مجلس ششم نهاوند، محمد کاظمی نماینده مجلس ششم ملایر و داستان سابق تهران، فاضل شهبازی، استاندار کردستان در دولت احمدینژاد و حیدریان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان. افخمی عضو ارشد حزب اتحاد ملت همدان در میان رد صلاحیت شدههای استان همدان دیده میشود.
فارس
به گزارش خبرنگار ایلنا حجت الاسلام سیدرضی حسینی المدنی نماینده اصلاح طلب دوره سوم مجلس شورای اسلامی در لامرد و مُهر و قاسم مقیمی پزشک و فعال سیاسی اصلاح طلب هم رد صلاحیت شدند و همچنین سیدمحسن علوی فرزند ارشد وزیر اطلاعات دولت تدبیر و امید و محمد باقر عامری نیا و بهرام طاهری نیز در این حوزه انتخابیه عدم احراز صلاحیت شده اند.
اصفهان
تا این لحظه هیچ خبر موثقی از تایید چهرههای اصلاحطلب منتشر نشده است.
تمامی نامزدهای اصلاح طلب نجف آباد رد صلاحیت شدند.. فتح اله معین، استاندار سابق خوزستان و عضو فعلی شورای شهر اصفهان، حسن مختاری، مهدی حری، علی محمد ایزدی و فتح اله غیور گزینههای اولیه برای قرار گرفتن در لیست اصلاحطلبان نجف آباد بودند. به این ترتیب از 50 نفر کاندیداها.نجف آباد وتیران وکرون فقط 8 نفر تایید شدند.همچنین کلیه اصلاح طلبان سمیرم هم رد صلاحیت شدهاند
علی اکبرابرقویی نژاد، قدرت الله نوروزی فرماندار اسبق اصفهان، علی یارمحمدیان عضو حزب اتحاد ملت، مرتضی مبلغ معاون وزیر کشور دولت خاتمی، محمداقایی عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان اصفهان، نسرین صحراییان همسر شهید و کمال جلال الدینی عضو ارشد اتحاد ملت نیز رد صلاحیت شدهاند
کردستان
در راهروهای مجلس شنیده میشود که حامد قادرمزی نماینده فعلی قروه و سالار مرادی نماینده سنندج و امید کریمیان نماینده مریوان در مجلس شورای اسلامی نیز در میان رد صلاحیتشدههای انتخابات قرار دارند.
آذربایجان غربی
به گزارش ایلنا، ظاهرا نام محمدقسیم عثمانی نماینده فعلی بوکان در میان تایید صلاحیت شدهها قرار ندارد.
قم
صلاحیت محمدرضا اسماعیلی مقدم و صحفی از چهرههای اصلی اصلاحطبان قم نیز رد شده است.
خوزستان
به گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا، در راهروهای مجلس شنیده میشود جواد سعدون زاده نماینده فعلی آبادان و محمدباقر شریعتی نماینده فعلی بهبهان و حجتالله درویشپور نماینده ایذه در مجلس شورای اسلامی نیز در میان رد صلاحیتشدههای انتخابات قرار دارند.
برخی منابع از رد صلاحیت ولیالله شجاعپوریان نماینده سابق بهبهان و عضو شورای شهر تهران در انتخابات اهواز خبر میدهند.
چهارمحال و بختیاری
صلاحیت جلیلی سرقلعه نماینده لردگان نیز رد صلاحیت شده است.
گلستان
محمد جواد نظری مهر نماینده فعلی بندرگز و بندرترکمن و عبدالکریم رجبی نماینده مینودشت نیز رد صلاحیت شدهاند.
زنجان
از استان زنجان، احمد حکیمیپور عضو کنونی شورای شهر تهران از چهرههای رد صلاحیتشده برای انتخابات مجلس دهم است.
مرکزی
در استان مرکزی صلاحیت علی یوسفی رییس ستاد میرحسین موسوی در استان مرکزی و مشاور استاندار احراز نشد.
جعفر صفری مشاور استاندار، مرتضی سورانه، اسماعیل نادری از حوزه شازند، بهمن اخوان و همچنین دانش منفرد نمایندگان ادوار، رد صلاحیت شدند.
تأیید و ردصلاحیتشدگان چهرههای سیاسی انتخابات مجلس در تهران
خبرگزاری آنا: پس از بررسی صلاحیتهای نامزدهای انتخابات مجلس توسط هیئت نظارت استان تهران، نتایج تایید صلاحیت برخی داوطلبان به شرح زیر است.
علی مطهری ردصلاحیت
فاطمه هاشمی ردصلاحیت
سید علیاکبر محتشمیپور ردصلاحیت
حمید رسایی ردصلاحیت
محسن رهامی ردصلاحیت
فاطمه راکعی ردصلاحیت
مهدی نوبخت ردصلاحیت
شهربانو امانی ردصلاحیت
شهابالدین صدر ردصلاحیت
جواد اطاعت ردصلاحیت
محمدجواد حقشناس ردصلاحیت
رسول منتجبنیا ردصلاحیت
الیاس حضرتی ردصلاحیت
محمدعلی وکیلی ردصلاحیت
علی باقری ردصلاحیت
سجاد سالک ردصلاحیت
مجید فراهانی ردصلاحیت
-----------------------------محمدرضا عارف تأیید صلاحیت
علیرضا محجوب تأیید صلاحیت
مهدی کوچکزاده تأیید صلاحیت
مصطفی کواکبیان تأیید صلاحیت
کاظم جلالی تأیید صلاحیت
سهیلا جلودارزاده تأیید صلاحیت
اسامی تعدادی از نمایندگان فعلی ردصلاحیت شده در انتخابات مجلس
خبرگزاری ایسنا: تعدادی از نمایندگان فعلی مجلس طبق نظر هیات های نظارت بر انتخابات بر استان های مختلف ردصلاحیت شده و یا اینکه صلاحیت آنها احراز نشده است.
اسامي اين نمايندگان از اين قرار است:
محمد بیاتیان نماینده بیجار، غلامعلی جعفرزاده نماینده رشت، سالار مرادی نماینده سنندج، علیرضا منادی نماینده تبریز، نعمت الله منوچهری نماینده پاوه، مجید منصوری نماینده لنجان، صفر نعیمی رز نماینده آستارا، سیدهادی حسینی نماینده قائمشهر، کمال الدین پیرموذن نماینده اردبیل، محمدسعید انصاری نماینده آبادان، جواد سعدون زاده نماینده آبادان، شمس الله بهمئی نماینده رامهرمز، عبدالله تمینی نماینده شادگان، جواد هروی نماینده قائنات، محمدباقر شریعتی نماینده بهبهان، محمدمهدی پورفاطمی نماینده دشتی و تنگستان، ارسلان فتحی پور نماینده کلیبر، علی مطهری نماینده تهران، حمیدرضا رسایی نماینده تهران، احمد شوهانی نماینده ایلام، حجت الله درویش پور نماینده ایذه و باغ ملک، مهدی موسوی نژاد نماینده دشستان و محمد دامادی نماینده ساری.
طبق قانون این افراد سه روز فرصت اعتراض به شورای نگهبان دارند و شورای نگهبان نیز بررسی هایش را در روز 27 بهمن اعلام می کند و از روز 29 بهمن تبلیغات رسمی انتخابات آغاز می شود.
فاطمه هاشمی: رد صلاحیتم را تلفنی اعلام کردند
خبرگاری ایلنا: فاطمه هاشمی خبر انصراف برادرش از حضور در انتخابات را تکذیب کرد.
فاطمه هاشمی با تایید خبر رد صلاحیت خود اعلام کرد: شب گذشته با بنده تماس گرفتند و خبر رد صلاحیت من را اعلام کردند.
وی در مورد خبر انصراف محسن هاشمی از حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: فشارهای زیادی به برادرم وارد شد تا از حضور در انتخابات انصراف دهد، اما وی هیچ وقت این کار را نکرد و علیرغم صحبتهای برخی اما محسن هاشمی انصراف نداده است.
همچنين ايسنا نوشت: صلاحیت مرتضی اشراقی نوه بنیان گذار انقلاب اسلامی که برای نمایندگی در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی اعلام کاندیداتوری کرده بود، برای تصدی این سمت از سوي هيات نظارت بر انتخابات احراز نشد.
انتشار شایعه استعفای استاندار خوزستان
خبرگزاری فارس: از صبح امروز برخی رسانههای جریان اصلاحات خبر استعفای عبدالحسن مقتدایی استاندار خوزستان را منتشر کردند.
این رسانههای وابسته به جریان اصلاحات مدعی شدند که استاندار خوزستان به دلیل آنچه رد صلاحیتهای گسترده از سوی شورای نگهبان در این استان خوانده شده، استعفا داده است.
خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس در تماسهای مکرر با استاندار خوزستان تلاش کرد تا درباره صحت این خبر کسب اطلاع کند ولی مقتدایی از پاسخگویی در این زمینه خودداری کرد.
روابط عمومی استانداری خوزستان نیز در گفتوگویی با خبرنگار فارس به صورت شفاهی استعفای استاندار را رد کرد اما تا این لحظه تکذیبیه رسمی از سوی استانداری خوزستان درباره شایعه اصلاحطلبان منتشر نشده است.
رد صلاحیت ۹۹ درصد اصلاح طلبان
خبرگزاری ایلنا: عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت: فقط ۳۰ اصلاح طلب تایید شدند.
سیدحسین مرعشی پس از جلسه امروز عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مورد اخبار نگران کننده رد صلاحیتهای اصلاحطلبان اظهار داشت: جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاحطلب ثبتنام کردهاند که تنها ۳۰ نفر تایید شدهاند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاحطلبان تایید شدهاند.
این عضو حزب کارگزاران با بیان اینکه این اقدام هیاتهای نظارت بر خلاف منویات مقام معظم رهبری است، افزود: این عملکرد بر خلاف سیاستهای کلی نظام نیز هست.
وی با بیان اینکه تنها پنج نامزد داوطلب در تهران و تقریبا ۲۵ نامزد اصلاح طلب در شهرهای دیگر در هیات اجرایی تایید صلاحیت شدهاند، گفت: از شورای نگهبان انتظار داریم از حیثیت نظام دفاع کند و اجازه ندهد کاری که در هیاتهای نظارت صورت گرفته است، استمرار پیدا کند.
مرعشی از محمدرضا عارف، علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده، مصطفی کواکبیان و هاشمیزهی به عنوان تنها اصلاحطلبان تایید شده در تهران نام برد و گفت: این اتفاقی خوبی نیست و ما به دنبال دفاع از خود نیستیم بلکه دنبال دفاع از نظام جمهوری اسلامی هستیم.
کد خبر: ۸۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۷
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی با اشاره به محرومیتها در گچساران و باشت، گفت: من از خدماتی که دولت احمدینژاد در گچساران و باشت ارائه داد تقدیر و تشکر میکنم
کد خبر: ۸۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۸
از ظواهر امر پیداست که کاندیدای اصولگرایان گچساران و باشت مهندس حاج فولادی وندا است وقطعا بنده هم از او حمایت خواهم کرد.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
سردار حاج احمد خورشیدی در گفت و گواختصاصی با خبرنگار نفتانیوز افزود: بر خلاف گفته های اخیر من از کسی حمایت نکردم خواستگاه تفکر من تفکر انقلابی و ولایی است.
اگر چناچه مشکلی پیش بیاید بحث انقلاب و والایی بالاتر از اصولگرایی است و یک تفکر نبا انقلابی فقط به مصلحت نظام و منافع مردم می اندیشد و به ارزش های دینی فکر می کند.
از من سوال کردن در ۵ آذر برای تشکیل بسیج و سپاه در گچساران چه اتفاقاتی افتاد و چه کسانی به شما کمک کردند من هم در پاسخ به انها همه چیز را تعریف کردم که چه کسانی کنار ما بودند و چه اتفاقاتی افتاد.
همان موقع گفتم آقای فولادی از اول بوده و از همان اول نیز به عنوان قائم مقام جهاد سازندگی وی ر ا معرفی کردیم و بسیار خوب کار کرده و زحمات زیادی کشیده است.
از آنطرف هم به من گفتند بسیج من هم گفتم وقتی رفتم به جبهه اول کسانی که با من به جبهه امدند آقای ناصر تاجگردون و مرحوم صفرخسروی بوده و این حرف من به این معنا نیست که بخواهم از کسی حمایت کنم.
آقای تاجگردون می داند که او یک اصلاح طلب است و من یک اصولگرا ، اما بی احترامی به هیچ شخصی نمی کنم و اگر اصلاح طلب هم کار خوبی انجام دهد از آن کار خوب حمایت می کنم اما از تفکر از نظر تفکر اصلاح طلبی من ایرادی جدی دارم زیرا من ۳۶ سال مبارزه کردم و نمی توانم گذشته و آینده را همه را بگذارم و بیایم قاطی اصلاح طلب ها شوم و قطعا هم کسی باور نمی کند.
من هر آنچه که اصولگرایان گچساران و باشت و هر آنچه قوم قشقائی روی آن دست بگذارند و آن را تائید کنند من با اوهستم و از ان حمایت می کنم ، من بی احترامی به آقای تاجگردون و اصلاح طلبان نمی کنم در حدی که زحمت کشیدند قبول دارم که کارکردند.
من اگر آمدم در گچساران تا قبل از انتخابات اگر هر کسی را که اصولگرایان گچساران و باشت و قشقائی های اصولگرا تایید کنند را حمایت می کنم حتی مهندس فولادی.
آقای فولادی ۳۰ سال سابقه مدیریت دارد و کسی هم سابقه مدیریت داشته برای او در مجلس کار کردن کاری ندارد خیلی درست نیست این تصورصحبت کردن اصلا درست نیست آقای فولادی از نیروهای والایی و اصولگرای منطقه گچساران و باشت بوده است و همیشه برمنطق و تفکر اصولگرایی خود پایبند بوده است.
من آقای پرویزی و کریمی را قبول دارم ولی عزیران باید دقت کنند که بالاخره همان کسی که سابقه مدیریت داشته می تواند در مجلس هم کار کند آقای تاجگردون می تواند در کمیسیون برنامه و بودجه مفید باشد و آقای فولادی هم می تواند درکمیسیون انرژی، در هر حال آقای فولادی ۳۰ سال سابقه مدیریت داشته است و اگر یک سری ضعف ها یی هم داشته باشد به مرور زمان حل می شود و خیلی هم سخت نیست.
امیدواریم که هرکدام از این دو عزیز و یا هرکسی دیگر به مجلس راه پیدا کنند به فکر مردم گچساران وباشت و مشکلات آنان باشند هدف ما رضایت مردم است.
همواره تعدادی از ترک های قشقائی با آقای تاجگردون بودند و از آنطرف هم تعدادی از قشقائی ها با مرحوم نبی زاده بودند اینها همان درصدها هستند که به انها رأی خواهند داد. این تبلیغات است که تعداد زیادی از قشقائی ها با دکتر تاجگردون هستند اما همان درصدی که از قدیم به آقای دکتر تاجگردون رأی می دادند همان هستند و به درصد آنها اضافه نشده است.و این دوستان مورد احترامند وکسی حق بی احترامی به انها را ندارد .
اما اتفاقاتی که در سطح کلان برامور جریان اصلاح طلبی می افتد در روزهای آتی باعث می شود که درصدی از آرای اصلاح طلب ها کلا کاهش پیدا کند یعنی از ۲۴ آذرماه به بعد در قضیه توافق و برجام نوبت به این می رسد که امریکائیها باید به تعهدات خود عمل کرده و تحریم را بردارند و اگر این اتفاق نیفتد و در زندگی اقتصادی مردم اثر مطبوعی نداشته باشد شما شک نکنید که به کل آرای جریان و اصلاح طلب و اعتدال به نحو چشمگیری کاهش پیدا خواهد کرد و به صندوق اصولگرایان اضافه خواهد شد.
وقتی این اتفاق در کشور پیش بیاید به سایر مناطق کشور نیز کشیده خواهد شدو اگر این آمار کاهش پیدا کند در شهرستانها نیز به چشم خواهد خورد.
انتخابات در شهرستان گچساران وباشت تا حدودی جناحی است و بیشتر قومیتی است.
زمانی که اثرات عملکرد آنها این بود که نتوانسته برای معیشت مردم کاری کنند و وقتی که گفتند ما اقتصاد کشور را سرو سامان می دهیم و مردم را غرق در ثروت می کنیم تا جائیکه به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیازی نخواهند داشت در سال اول مشکل بیکاری را حل می کنیم و این قبیل قولها که دادندکه متاسفانه برعکس شده است و ما افزایش قیمتهای خوراکی ها و اشامیدنی ها ولبنیات از ۴۰تا ۱۲۰ درصد داریم وکمبود نقدینگی دوسال دولت آقای روحانی نسبت به ۸ سال دولت آقای احمدی نژاد برابر است و بدهکاری دولت اقای روحانی به بانکه در این ۲ سال مساوی بر ۸ سال بدهکاری دولت احمدی نژاد است.
کاهش سرمایه گذاری خارجی در زمان دولت آقای احمدی نژاد سالی ۶ میلیارد دلار بوده که در دولت روحانی سالی ۳ میلیارد دلار است.
مشکلات دیگیری نیز دامن گیر مردم بوده و اوضاع معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده است ابنها همه اثر گذار خواهند بود.
بعد از ۲۴ آذر برجام وجایگاه مفید اقتصادی آن که تا کنون نبوده و نداشته در نتیجه اینها باعث خواهند شد دولتی هاو اصلاح طلبی ها وضعیت ضعیف تری پیدا کنند و به طبع بر روی انتخابات چه در شهرستانها و استانها نیز اثر خواهد گذاشت.
در ۹ دی به خاطر مسئولیت های محوله امکان حضورم در گچساران کم است ولی سعی خواهم کرد تا قبل از انتخابات در گچساران حضور پیدا کنم .
من نظرم را به صراحت اعلام کردم هرآنچه که اصولگرایان و هم رزمان عزیزم من آقای جعفری و حسینی که جانبازان و از خانواده شهید هستند وقشقائی ها برای این کشور زحمات زیادی کشیدند قبول داشته باشند و همه مردم اصولگرای گچساران و باشت آن را تائیید کنند من نیز آن را قبول خواهم داشت.
از ظواهر امر پیداست که کاندیدای اصولگرایان گچساران و باشت مهندس حاج فولادی وندا است وقطعا بنده هم از او حمایت خواهم کرد.
کد خبر: ۷۹۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۰