« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
منابع آگاه عمانی از ارسال نامه‌ای هشدارآمیز از سوی سلطان قابوس به پادشاه سعودی خبر دادند.به گزارش  سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.comبه نقل از فارس: یک منبع آگاه در مسقط، پایتخت عمان تصریح کرد که «سلمان بن عبد العزیز»، پادشاه سعودی روز گذشته نامه ویژه‌ای از «قابوس بن سعید»، سلطان عمان دریافت کرد که در آن سلطان قابوس به پادشاه سعودی درباره جنگ در یمن هشدار داده بود. این منبع عمانی تصریح کرد که سلطان قابوس در این نامه از سلمان بن عبد العزیز خواسته بود که در دام جنگ در یمن گرفتار نشود و اینکه این جنگ دامی آمریکایی است که منطقه را هدف گرفته و این امری است که برای همه کاملا روشن و آشکار است. این منبع تاکید کرد: این اندرز سلطان قابوس، اظهارات شاهزاده «ولید بن طلال» را تایید می‌کند که به خاندان سعودی نصیحت کرده بود، حمله به یمن که با چراغ سبز آمریکا صورت گرفته، دام خطرناکی است که هدف آن تضعیف و تقسیم عربستان سعودی است. این درحالی است که شاهزاده «متعب بن عبد الله»، فرزند ملک عبد الله، پادشاه سابق سعودی اساسا جنگ عربستان در یمن را رد کرده بود. این منبع آگاه عمانی در گفت‌وگو با پایگاه خبر «لحج نیوز» توضیح داد که نصیحت سلطان قابوس موجب شده تا شاهزاده بن طلال به خاندان سعودی درباره ریسک‌هایی که شاهزادگان جوان سعودی مانند ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻧﺎﻳﻒ دست به آن می‌زنند و با آینده عربستان بازی می‌کنند، هشدار دهد. شاهزاد ولید تاکید کرده است که دام گذاشته شده از سوی آمریکایی‌ها برای عربستان شبیه دامی است که پیشتر از آمریکا برای صدام حسین گذاشته شده بود تا کویت را اشغال کند. این منبع تاکید کرد که هر روز بر نگرانی‌های خاندان سعودی از احتمال گرفتار شدن در جنگ یمن افزوده می‌شود، در حالی‌که اطلاعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد، هدف از این جنگ گرفتار کردن آل سعود در دامی است که منتهی به تقسیم عربستان و یمن می‌شود.
کد خبر: ۶۰۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۰

انصارالله توانمندی‌های قابل توجهی در عرصه نظامی دارد؛ کوه‌های مران به مناطق حجاز از جمله طائف، مکه و مدینه مُشرف است و انصارالله براحتی از فراز این کوه‌ها، عشرتکده‌های آل‌سعود را ویران می‌کند.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:گروه بین‌الملل مشرق - بامداد پنج‌شنبه سفیر عربستان در آمریکا از آغاز عملیات «طوفان کوبنده» برای تجاوز نظامی به حریم یمن خبر داد و اعلام کرد که این عملیات بامداد پنجشنبه ساعت 24 به وقت عربستان سعودی با دستور ملک سلمان شاه این کشور آغاز شده است. 10 کشور در این تجاوز نظامی مشارکت دارند که شامل اعضای شورای همکاری خلیج فارس‌ (GCC) جز کشور عمان، به علاوه ترکیه، اردن، مصر، الجزائر و سودان است. شبکه خبری العربیه اعلام کرد که اردن، مصر، پاکستان و سودان برای مشارکت در عملیات زمینی در یمن اعلام آمادگی کرده‌اند. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله امارات، بحرین، قطر و کویت با صدور بیانیه‌ای مشترک در خصوص حملات هوایی عربستان سعودی به یمن مدعی شدند: بنا به درخواست «منصور هادی» رئیس جمهور مستعفی، تصمیم به مقابله با اقدامات تجاوزکارانه حوثی‌ها گرفتیم. جنگنده‌های عربستان سعودی چندین نقطه در شهر صنعاء پایتخت این کشور را بمباران کردند. بر اساس آمار اولیه منتشر شده در رسانه‌های یمنی تاکنون ۲۰ غیرنظامی در این حملات شهید و ده‌ها تن دیگر به شدت مجروح شدند. در همین رابطه با سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسائل منطقه به گفتگو پرداختیم و اهداف آل‌سعود و شیوخ خلیج فارس از این حمله و واکنش‌های احتمالی انصارالله را بررسی کردیم. آیا حمله هوایی عربستان به یمن به حمله زمینی منجر خواهد شد؟ آیا باتوجه به اینکه غربی ها نیروهایشان را از یمن خارج کرده بودند این حمله پیش بینی می شد یا خیر؟ با توجه به اینکه عربستان سعودی فاقد توانایی برجسته نظامی از بعد نیروی زمینی است و همین شرایط درباره سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز صدق می کند بنابراین حمله زمینی عربستان علیه یمن خیلی متصور نیست یا حداقل براساس محاسبات عقلانی و بر مبنای فرمول، تصمیم، توانمندی و اقدام می توانیم بگوییم که عربستان ممکن است در مواجه با یمن به یک تصمیمی رسیده باشد؛ منتها بر مبنای توانایی و در نتیجه استفاده از توانایی در اقدام دچار بحران اساسی است. چرا که عربستان برخلاف یمن فاقد یک ارتش ملی است. ارتش کوچک عربستان ترکیبی است از نیروهای پاکستانی، افغانی، بنگلادشی، سومالیایی و بعضی از ملیت های دیگر بنابراین تعریفی که می شود از ارتش عربستان ارائه کرد یک پلیس محلی است تا یک ارتش منسجم. به این معنی که ارتش این کشور تنها به اندازه اقتدار یک نیروی پلیس توانمندی دارد. در حالی که یمن دارای یک ارتش قوی و کار آزموده است ترکیبی بیش از 150 هزار نیروی انسانی و در کنار اینها نیروهای انصارالله هستند که تجربه چندین دور جنگیدن با ارتش را دارند و همینطور کمیته های گسترده مردمی که امروزه در هر محله و روستا و شهری فعال هستند و هر کمیته شامل صدها نیرو می شود بر همین اساس هم اگر بر اساس محاصبات منطقی عربستان بخواهد به موضوع نگاه کند طبیعتا نباید به حمله زمینی دست بزند در عین حال شرایط یمن و اهمیت تحولات یمن برای عربستان به گونه ای است که توسل به اقدامات دیوانه وار از سوی عربستان خیلی خارج از تصور نیست. در مورد اینکه آیا این تهاجم پیش بینی می شد یا نمی شد باید گفت که نگرانی هایی درباره یمن وجود داشت اما از آنجایی که یمن در شرایطی قرار گرفت که مردم این کشور اعم از جنوب تا شمال به طور یکپارجه خواستار تحول کیفی در یمن هستند بنابراین تحلیل گرها معتقد بودند که چون عربستان جای پای محکمی در یمن ندارد بنابراین نمی تواند وارد فاز نظامی شود و به همین جهت پیش بینی اکثر تحلیل گران منطقه ای مبتنی براین بود که عربستان به اعتراضات سیاسی و محاصرات اقتصادی علیه یمن و توسل به برخی شیوه های سیاسی شناخته شده ماننده ترقیب آقای منصور هادی به بازگشت به قدرت ادامه می دهند. منتها حمله هوایی که امروز صبح علیه صنعا و صعد صورت گرفت تا حد زیادی این تحلیل ها را تحت تاثیر قرار داد . این مساله هنوز هم مورد اذعان تحلیگران است که اقدام نظامی که امروز عربستان به آن متوسل شد در واقع هیچ تغییری در موقعیت عربستان ایجاد نکرده است یا به تعبیر روشن تر هیچ تغییری را روی زمین به وجود نیاورد و حمله هوایی علیه چند مرکز و مجموعه انسانی طبیعتا نمی تواند شکل دهنده به وضعیتی جدید بر روی زمین و در فضای سیاسی امنیتی یمن باشد. سخنگوی انصارالله روز گذشته اعلام کرده بود که هر گونه اقدام نظامی عربستان به یمن پاسخ قاطعی را خواهد داشت. ضمن اینکه در خبرها آمده بود که نیروهای یمنی اقدام به شلیک موشک به خاک عربستان کرده اند. آیا نیروهای مقاومت یمنی توانمندی موشکی بالایی دارند که تهدیدی برای عربستان به حساب بیاید و اینکه آیا پاسخ جدی به حمله هوایی سعودی ها خواهند داد یا نه؟ انصارالله توانمندی های قابل توجهی در عرصه نظامی دارد. کوه های مران در واقع مشرف است به مناطق حجاز از جمله طائف و مکه و مدینه، این موضوع به این معناست که انصارالله به راحتی قادر است ازکوه های مران کاخ و عشرت کده های آل سعود را ویران کند. به همین صورت می تواند تهدیدهایی را متوجه مراکز نظامی آل سعود در مکه و مدینه بکند و اساسا شرایط عادی عربستان را که قلب عربستان در مکه و مدینه می تپد را مختل بکند. بنابراین کاری که امروز عربستان انجام داد قمار خطرناکی بود که می تواند تبعات ویرانگری برای این کشور داشته باشد. مقامات صهیونیستی اعلام کردنده اند که در حمله نظامی عربستان در کنار این کشور حضور خواهند داشت. مفهوم این موضع گیری چیست و چه تفسیری می توان از آن کرد؟ این اقدامات و موضع گیری ها نشان دهنده هراس جبهه ای با مرکزیت آمریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان است که از تحولات یمن احساس تهدید می کنند. تسلط مردم یمن بر سرنوشت خودشان و به وجود آمدن یک نظام سیاسی مستقل در یمن می تواند تاثیرات ژئوپلتیکی گسترده ای داشته باشد. اشراف یمن بر تنگه باب المندب و بر دریای سرخ در واقع وضعیت یمن را ویژه کرده است و اگر یمن مستقل شود و از چنبره سیاست های صهیونیستی - وهابی خارج شود می تواند در جهت تضعیف موقعیت صهیونیست ها و وهابی ها نقش بسیار کلیدی ایفا کند به همین جهت این نیروها هم پوشانی پیدا کرده اند. این در حالی است که از نظر منطق سیاسی ورود رژیم صهیونیستی به این ماجرا ولو به شکل نمادین و تبلیغاتی به نفع آل سعود نیست چرا که این مساله ماهیت اقدامات علیه یمن را نیز بیشتر برملا می کند. به نظر من این یک دیوانگی بوده است که صهیونیست ها آمده اند کنار آل سعود قرار گرفتند و این موضوعی است که به ضرر آل سعود تمام میشود. موضع جمهوری اسلامی در خصوص ادمه تنش احتمالی میان یمن و عربستان شاهد تحرک بیشتر ایران در این منطقه خواهیم بود؟ آنچه که من به عنوان یک تحلیلگر سیاسی می توانم بگویم این است که مسلمان بودن مردم یمن و مورد تهاجم بودن آنها از سوی نیروهای خارجی موضوعی است که برای ما چه به عنوان جمهوری اسلامی که یک کشور قدرت مند در منطقه است و چه به لحاظ انقلاب اسلامی که یک رسالت بنیادینی را بر دوش ما قرار می دهد ما قطعا نمی توانیم بی تفاوت باشیم و بایستی به موازات فشاری که از خارج علیه مردم یمن اعمال می شود ایران بتواند در کنار مردم یمن قرار بگیرد و با دادن امکانات لازم مانع تضعیف موقعیت مردم یمن شود.
کد خبر: ۶۰۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۶

طناب داری که برای اعدام صدام حسین، رئیس‌جمهوری سابق عراق استفاده شد، توجه خریداران زیادی را جلب کرده است که خواهان مالکیت آن هستند. به گزارش بی بی سی به نقل از وب‌سایت "العربی الجدید" مستقر در لندن، خریدارانی از ایران، اسرائیل و کویت در حال رقابت برای دست یافتن به این یادگاری وحشتناک هستند. در حال حاضر،‌ موفق الربیعی، مشاور سابق امنیت ملی عراق این طناب دار را در اختیار دارد.عکسی از او با این طناب دار در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. در این عکس، این طناب دار، دور گردن مجسمه‌ برنزی صدام حسین بود. یک سیاستمدار بلندپایه عراقی به این وب‌سایت گفته است که این عکس باعث جلب توجه زیادی به این طناب دار شد. این سیاستمدار عراقی گفته است که در میان داوطلبان خرید این طناب، دو بازرگان کویت ی، یک تشکل ایران و یک خانواده ثروتمند اسرائیلی دیده می‌شوند. تاکنون یک پیشنهاد هفت میلیون دلاری برای خرید این طناب دار داده شده است. موفق الربیعی در مورد این گزارش اظهار نظری نکرده است. فعالان حقوق بشر حراج این طناب دار را مورد انتقاد قرار داده‌اند. احمد سعید، یک فعال سیاسی به این وب‌سایت گفته است که اگر طناب دار به فروش برسد، پول آن باید به عنوان بیت‌المال باید به خزانه‌ دولت عراق واریز شود. در آوریل سال ۲۰۱۳، موفق الربیعی به روزنامه ایندیپندنت لندن گفت که او مجسمه و طناب دار را تا زمانی که موزه‌ای برای نگهداری آثار حکومت سابق ساخته شود نگه خواهد داشت. او گفت "کارمندانم تکه‌ای از طناب دار را بعد از آن که جسد صدام پایین آورده شد، برایم آوردند." آقای الربیعی افزود "فکر کردم که این طناب برای انداختن به دور گردن مجسمه صدام مناسب است." صدام حسین در سال ۲۰۰۶ در بغداد اعدام شد و در روستای محل تولدش در تکریت دفن شده است.
کد خبر: ۵۶۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۷

گروههایی که مشی و سیاق حزب‌الله لبنان را در عراق در پیش گرفته‌اند، تاکنون بیشترین تأثیر و سهم را در عقب راندن تکفیری‌های داعش داشته‌اند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی المانیتور ، با وجود حضور گروههای مختلف در عراق، اما نبود نمونه‌ای چون حزب‌الله لبنان در این کشور باعث شد تا داعش بتواند به موصل حمله ور شود و مناطق دیگری را نیز تحت سیطره خود درآورد و تا جاده سامرا پیش آید. بنا به این گزارش، ایران دارای تأثیر دینی و سیاسی بالایی در عراق است و هیچ کس نمی‌تواند منکر نفوذ و حضور ایران در این کشور شود. سپاه قدس ایران به فرماندهی «سردار قاسم سلیمانی» توانست سریعا گروههای مختلف (از جمله گروه‌های) شیعی را نظم داده و با کمک کارشناسانی از حزب‌الله لبنان آن‌ها را به بهترین جنگجویان مبارزه با داعش تبدیل کند. المانیتور در ادامه از شخصی به نام «سید هاشم الحیدری» صحبت می‌کند، فردی که جدیدا در سپهر سیاسی و نظامی عراق ظهور یافته و به خصوص در روز عاشورا و طی خطبه آتشین و غرای خود، چهره کاریزماتیک و مصمم خود را به رخ همگان کشید. وی گویی نسخه جدید از سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان است. خارج از گزارش پیش رو باید گفت، سید هاشم الحیدری شخصی است که شیخ «حسین المعتوق» از علمای برجسته کویت در وصف او می‌گوید: سید هاشم الحیدری مورد اعتماد کامل سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان است. او خود را سرباز سید حسن نصرالله و ولی امر مسلمین، حضرت آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای می‌داند و گروه متبوعش هم جملگی از مریدان ولی امر هستند. المانیتور گزارش می‌دهد، آن‌چه در عراق رخ می‌دهد همانند وضعیت بوسنی است که ایران از مسلمانان آن‌جا برای مبارزه با «اسلوبودان میلو شویچ» دیکتاتور یوگوسلاوی حمایت می‌کرد. اکنون نیز در حالیکه آمریکا صرفا حمایت لفظی از عراق می‌کند، ایران وارد عمل شده و به وسیله داوطلبانی از نیروهای عراقی و پیشمرگه توانسته بسیاری از شهرها را از دست داعش بازپس گیرد؛ در حالی که هواپیماهای ائتلاف هیچ کاری بر روی زمین انجام نمی‌دهند، نقش کارشناسان و افسران ایرانی در عراق بسیار عالی است. به گزارش این پایگاه تحلیلی آمریکایی، حزب‌الله لبنان نیز در آموزش این گروههای مقاومت شیعی در عراق سهم بالایی دارد. یک منبع نظامی در عراق به المانیتور می‌گوید، دهها کارشناس چریکی حزب‌الله به عراق آمده‌اند تا تاکتیک‌های جنگ با داعش را آموزش دهند، هیچ کسی همچون آن‌ها نوع جنگیدن با داعش را نمی‌دانند.
کد خبر: ۵۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۸

علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه شناسنامه حضور یافت. در ابتدای این برنامه گزیده‌ای از بیوگرافی علی جنتی به این صورت مطرح شد: «برنامه شناسنامه امروز شناسنامه مردی را ورق می زند که از کارگزاران انقلاب اسلامی است و به ظاهر شاید آقازاده هستند اما از آن نوع آقازاده‌هایی نیست که به پدر و خانواده‌اش متکی باشد بلکه ایشان همیشه بر روی پای خود ایستاده و عرصه‌های مختلف انقلاب و سختی‌های پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام را طی کرده است؛ می‌توان گفت سختی‌های عرصه‌های مختلفی که برای هر فردی قابل تحمل نیست را پشت سر گذاشته است و طی مسیر کرده است.وی پیش از انقلاب مبارزات خارج از کشور را ساماندهی کرد و به سمت مبارزات مسلحانه رفت، بعد از انقلاب نیز در حساس‌ترین شرایط در جنوب صدا و سیمای خوزستان، شورای سرپرستی صدا و سیما خوزستان و همچنین استانداری خوزستان را در سه سال پایانی جنگ را تجربه کرده است.وی اکنون نیز سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته که با عرصه فرهنگ نیز غریبه نیست.» به گزارش آوای دنا ،متن زیر شرح گفت‌وگوی محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه شناسنامه با علی جنتی است. شناسنامه: شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چه زمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد به عنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آن جا بروم. لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم. شناسنامه: در بحث‌های طلبگی هنوز حضور دارید؟جنتی: متاسفانه فرصت پیدا نمی‌کنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درس‌های مختلف اساتید شرکت می‌کردم ولیکن از آن تاریخ به بعد به خصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بین‌الملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم. شناسنامه: شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیت الله خزعلی و آیت‌الله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی. فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟جنتی: بله؛ عزیزان دیگری هم چون آیت الله جوادی آملی، آیت‌الله آذری قمی، آیت‌الله گرامی و آیت‌الله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد.این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد. شناسنامه: آقای کفعمی؟جنتی: بله، ایشان لو داد از چه کسی این‌ها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ به تدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.شناسنامه: ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من ‌خوانده‌ام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانی‌های بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید.در کتاب خاطراتتان خواندم. دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه می داد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور می شود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند این چنین جوانان را جذب کند؟ جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح می کرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاه‌ها نفوذ داشت و فعالیت‌های تبلیغاتی انجام می‌داد؛ در چنین شرایطی فردی که به نام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح می کند، به طور طبیعی جاذبه‌هایی خواهد داشت.شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمی‌توان گفت اسلام شناس به معنای کامل بود؛ به طور طبیعی ضعف‌هایی در گفتار و برداشت‌های وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح می‌شد همانند نکاتی که در رابطه با مرحوم مجلسی مطرح کرد، این گونه تلقی می‌شد که تمام روحانیت را زیر سوال می‌برد؛ در حالی که وی روحانیونی که اهل مبارزه نبودند را بیشتر مورد انتقاد قرار می‌داد.زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتاب‌های شریعتی را به حضرت امام (ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام (ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هر کسی را که شاهان سابق را به نوعی تائید می‌کردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند. شناسنامه: نکته حضرت امام (ره) در این مورد چه بود؟جنتی: نکته حضرت امام (ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است. شناسنامه: بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) بگیرد و تلاش داشت حضرت امام (ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام (ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام می‌شد اثر بهتری می گذاشت.جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقد شریعتی یاد کرده بودند و این در بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود آن‌ها می گفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آن جا از دنیا رفته است شهید محسوب می‌‍شود. لذا من عنوان کردم اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند به عنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد می‌کردید؛ حضرت امام (ره) روی ترش کردند و فرمودند مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد. شناسنامه: شما هم چیزی نگفتید.جنتی: من جرات نکردم دیگر حرفی بزنم. شناسنامه: چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکی‌های فدایی‌های خلق بود که بزرگ‌ترین عملیات آن‌ها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آن‌ها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آن‌ها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آن‌ها نیز مسلحانه بود.قبل از آن‌ها نیز حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که همه نیز دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمی‌شد؛ در آن زمان به همراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانه‌ای را آغاز کنیم؛ به طور طبیعی به دلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش می‌کردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آن‌ها بهره ببریم.برادر من که یک بار به دلیل پخش رساله حضرت امام (ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آن جا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آن‌ها ارتباط داشت، با آقای عزت‌الله شاهی که بعدا به عزت مطهری اسمش را عوض کرد.یکسری نوشته‌ها و دست‌نوشته‌های مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت می‌کردیم و به تدریج به دنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت به دنبال این امر بودیم؛ تصور می‌کردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم. شناسنامه: در ادامه به سمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید.جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمد حسین طارمی دستگیر شده بودند.بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند که بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود چرا که سرانجام کسی که دستگیر می‌شد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از این ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند من الان کسی را نمی شناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آن جا هم قاچاقی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند. شناسنامه: با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگوئید.جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبه‌های جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر می‌کرد.عمدتا نیز به فعالیت‌های مبارزاتی مشغول بودند و پیام‌های حضرت امام (ره)، کتاب‌های ایشان، را منتقل می‌کردند و با شخصیت‌های مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آن‌ها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتا به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان می آمدند.تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ این‌ها از پاکستان به دمشق منتقل می‌شدند که در این میان آن‌ها که پرونده سنگین داشتند آن جا ماندند و ابتدا آموزش‌های نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم به تدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی می‌شدند. شناسنامه: از افراد سرشناس چه کسانی به سوریه و لبنان آمدند؟جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آن جا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آن ها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی به همراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر سابق اطلاعات)بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزش‌های سیاسی می‌دادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند. شناسنامه: جایی اشاره کردید که با فلسطینی‌ها بده و بستان داشتید به طوری که آن‌ها آموزش‌هایی برای ما می‌گذاشتند و ما هم به نوعی گاهی افرادی را برای آن‌ها به اسرائیل میفرستادیم. از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمائید.جنتی: در اردوگاه‌هایی که فلسطینیان در اطراف دمشق داشتند، آموزش‌ها در آن انجام می شد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را می‌ساختند. بیشتر این آموزش‌ها هم در لبنان داده می‌شد. افراد آن جا می آمدند و شرکت می کردند و آموزش می‌دیدند و بر می گشتند.خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد به همراه همسر خود آقای شریف خانی به آن جا آمدند در حالی که بچه شیرخواره‌ای نیز همراهشان بود. تحت آموزش‌های مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقام‌های فلسطینی صحبت کردیم و آن ها پیام‌های لازم و نقشه‌هایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و این‌ها بردند این پیام‌ها و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند شناسنامه: سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویت ی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارها مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمک‌های مالی و مشورت‌ها به ایران آمدم. البته پاسپورت کویت ی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و به عنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده و به جای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورت‌های لازم و کمک‌های مالی را دریافت کردم. مقداری کمک‌های مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاج ترخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.من نمی دانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقه مند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمی‌توانستم هیچ جا خود را معرفی کنم.با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سونقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هر گونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم که اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمی توانستیم پدر و مادر ایشان توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هر چه که پدر و مادر دختر می‌گفتند که پدر و مادر ایشان که هستند و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسد آباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز به عنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما به سرعت از کشور خارج شدیم و بعد همسرم به من ملحق شد.شناسنامه: چند فرزند دارید؟جنتی: ۳ تا فرزند دارم.یک پسر و دو دختر. شناسنامه: کجا به دنیا آمدند؟جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد. شناسنامه: حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمی کنند؟جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است. شناسنامه: بعد از تبعید حضرت امام (ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید. در این خصوص توضیحی بفرمائید.جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام (ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و به طور قانونی می‌توانستند که اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری می شد؛ به دلیل این که افکار و سخنان حضرت امام (ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود.از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمی خواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من به همراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.یک هفته ای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی بر روی پاسبورتمان خورده بود و نمی خواستیم با این وضعیت برویم زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسبورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود به خصوص این که مهر خروج از لیبی بر پاسپورت‌های ما خورده بود.این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظه ای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام (ره) استقبال کرد و گفت اصلا لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم. اعلام آمادگی هم کرد که ما هم می توانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم که ما اعلام بی نیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم. شناسنامه: از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئله ای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم؛ حضرت امام (ره) با بی اعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمی‌شود به چاه رفت. سخن حضرت امام (ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود چرا که با تمام تلاش‌هایی که صورت گرفت و سختی‌ها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام (ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام (ره) آینده‌ای را می دیدند که بر ما پوشیده بود. شناسنامه: در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینی‌ها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم. شناسنامه: ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان می‌خواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروه‌های چپ و مارکسیست‌ها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.شناسنامه: خودتان پشت میکروفن رفتید؟جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آن‌ها ناموفق شد و افراد فرار کردند. شناسنامه: بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام می‌فرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد. شناسنامه: حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقی‌اش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامه‌ها را رصد می‌کردند.حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود. به ذهن هم نمی‌آمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند. شناسنامه: الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسده‌ای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی می‌گویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشته‌اند اما برای این که صدای علما درنیاید گفته‌اند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را می‌زنید؟جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزه‌ای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانم‌ها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروه‌های خانم ها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانم‌ها اجرا شده است. شناسنامه: یعنی اصلا برای غیرخانم‌ها اجرا نشده است؟جنتی: نخیر اجرا نشده. شناسنامه: سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک می‌رفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکان‌هایی را برای فعالیت خود می‌خواستند. شناسنامه: نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم. شناسنامه: در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت می‌کردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد تمام دستگاه‌های خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللی‌شان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیت‌الله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم. شناسنامه: بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.شناسنامه: نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیه‌های مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاست‌هایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.شناسنامه: در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم. شناسنامه: به ایشان رای دادید؟ فکر می کردید رای نیاورند؟جنتی: بله؛ فکر نمی کردم رای نیاورند.شناسنامه: چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت می‌کردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم.شناسنامه: سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟جنتی: به آقای هاشمی رای دادم. شناسنامه: چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدی نژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار می گیرند که رای آن‌ها به رئیس جمهور باشد؟جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت می کردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیس جمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدی‌نژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ می کردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوق العاده‌ای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پور محمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم. شناسنامه: مگر امکان دارد آقای احمدی نژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانی‌های من دفاع از مواضع دولت بوده است.شناسنامه: دوباره به کویت رفتید؛ گفته می‌شود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیری که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم. شناسنامه: سال ۸۸ نیز کویت بودید؟جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم. شناسنامه: در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رای‌ها عنوان نشود.شناسنامه: در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم. شناسنامه: فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا می شنیدیم که در مقابل سفارت خانه‌ها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به اقای احمدی نژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند. شناسنامه: به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم. شناسنامه: در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیری شما بود؟جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریت‌های من معمولا در دوره‌های اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید می‌شد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند. شناسنامه: آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت می‌کند ؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت می‌کنند و بعد عنوان می‌کنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم می‌زدند و این مطبوعات به این قضایا دامن می‌زدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویت ی نیز به این امر اعتراف دارند. شناسنامه: چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانه‌های مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت می کردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام می‌دادم.در نهایت اقای روحانی بعد از بررسی‌های مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیه های این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارت‌خانه‌های دیگر هستم. شناسنامه: کجاها را گفتید؟جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسی‌ها من بودم. شناسنامه: قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود. شناسنامه: ارتباط با مجلس چگونه است؟جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم. شناسنامه: یعنی ارتباط آن‌ها خوب نیست؟جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم. شناسنامه: برخی از روزنامه‌ها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید می‌زنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا می‌خواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.جنتی: از هدف آن‌ها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان می کنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیات رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست. شناسنامه: آیا دفاع و اشاعه ارزش‌های انقلاب را در برنامه خود دارید؟جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامه‌ای که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبه‌های خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشرده‌ام که نسبت به ارزش‌های انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاست‌های مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخش های مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.‌آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارت خانه ها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد. شناسنامه: چه روش‌هایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرموده‌اند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزش های انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه می شوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی این افراد باید از سوی وزارت خانه مورد حمایت قرار گیرند.برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با این که این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبهه‌ای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاست‌هایی که ایشان ابلاغ می‌کنند دنبال می‌کنیم.ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینمایی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزه‌های متخلف و بخش‌ها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرموده‌اند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است. شناسنامه: به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟جنتی: اقدامات فوق العاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیت‌های علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزه‌ها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همان گونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونت‌ها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند شناسنامه: در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ می‌دانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت می‌کنند؛ صحبت شما را چگونه می‌توان معنا کرد؟جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمی‌آید. اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود.شناسنامه: تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمی‌دانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتاب‌های بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آن‌ها داده نشد. شناسنامه: در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتی‌شان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را می توانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام می دهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کندو ناشران این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشران منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است. شناسنامه: راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام میشود؟جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود. شناسنامه: چندین بار از فهرست ممنوع القلم‌ها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدم‌های بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیت‌هایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود. شناسنامه: الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتاب هایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است. شناسنامه: مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار می‌کردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی هم چنان بر حرف خود پافشاری می کنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگ‌های زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیر دولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازه‌ها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بی خبر بودیم.در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعه ای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته می شود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ می کردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینماگر بودند،اعلام شد می توانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است. شناسنامه: پس صدور مجوز دفن آن‌ها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آن‌ها بود؟جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد. شناسنامه: این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته می‌شود، چه حسی پیدا می کنید؟جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد می‌کنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود. شناسنامه: تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان می کنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت این گونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت.شناسنامه: چه اندازه پدر را دوست دارید؟جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلت‌های والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقه هایی در برخی مسائل سیاسی یا فرهنگی وجود دارد. شناسنامه: آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ای بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند. شناسنامه: پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری می‌کنند.جنتی: ما به طور مرتب هفته ای یک بار خدمت پدر می رسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح می‌شود. شناسنامه: تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او می‌شد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آن‌ها را دنبال می کرد.در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ کاندید جنبش مجاهدین بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند. در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت. شناسنامه: ایشان از شما کوچکتر بودند؟جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
کد خبر: ۴۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۶

مداح اهل بیت(ع) گفت: از طرف من بنویسید ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچ‌گونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  محرم آن سال همه ایران داشتند این نوا را می‌خواندند. آن قدر دلچسب و در عین حال حزین بود که هر تیپ آدمی با آن ارتباط برقرار کند و "انا مظلوم حسین" را زیر لب زمزمه کند؛ قطعه‌ای که شبکه سه از حسینیه‌ای در کربلا پخش می‌کرد و یک مرد جوان عرب با عرقچین و چفیه و دشداشه عربی داشت آن را می‌خواند و همه مردم هم با می‌خواندند و سینه می‌زدند. استقبال از آن قطعه آن قدر فوق العاده بود که اربعین آن سال، "نزار القطری" که اتفاقا فارسی هم بلد بود و از قضا اصالتاً‌ برای لارستان استان فارس بود،‌ برای اولین بار در ایران مرثیه‌سرایی کند، مراسمی که از فرط حضور جمعیت،‌ اتفاق عجیب و غریبی به حساب می‌آمد.... و همه این‌ها یعنی "نزار القطری" شد یک مداح دوست‌داشتنی در ایران. مداحی که می‌داند است چطوری بخواند و چه طوری دل ایرانی ها را با خودش همراه کند.در ادامه گفت و گوی ما با نزار القطری را می‌خوانید: * یادتان هست اولین باری که در یک جمع مداحی کردید چه زمانی و کجا بود؟ الان دقیقا چند سال است برای امام حسین(ع) می‌‌خوانید؟سلام برحسین و یارانش، سلام بر شما و شیعیانش. می‌توانم بگویم از هشت سالگی مداحی می‌‌کنم. الآن هم که ۴۳ ساله هستم یعنی ۳۵ سال است که مداحی می‌‌کنم. اولین بار هم در یکی از حسینیه‌های قطر بود. * شما قطر به دنیا آمدید؟ الان کجا زندگی می‌کنید؟آره در قطر به دنیا آمدم و تا ۲۸ سالگی آنجا زندگی می‌‌کردم. بعد نزدیک پنج سال در لندن بودم اما الآن کارم منتقل شده به کویت و به همین دلیل الان کویت زندگی می‌‌کنم. * و محرم امسال هم لندن برنامه دارید؛ درست است؟آره من خیلی کشور‌ها برای عزاداری رفته ام. امسال هم لندن هستم. اما تعیین کننده مجالس خود حسین بن علی علیه السلام است. اصلا چیزی دست ما نیست. * مردم ایران شما را با قطعه معروف "انا مظلوم حسین" می‌شناسند؛ ماجرای آن قطعه را برای ما می‌گویید؟ شاعرش کیست، چه شد که این قطعه را خواندید؟ اولین بار کجا آن را اجرا کردید؟ کمی در این مورد صحبت کنید...می‌ توانم بگم تقریبا ۳۵ سال است که دارم آن را می‌خونم؛ نه من سیر شدم نه سینه زن‌ها.من همیشه مجلس را به همین نوحه ختم می‌ کنم و بهش می‌گم ختم مجلس. چون باید همه مجالس به ذکر مصیبت ابی عبد الله ختم بشود.این نوحه شاعر معینی نداره؛ خیلی از مقاطع عربیش زبان قال امام حسین هست و خیلی از مقاطع زبان حال؛ بعضی از مقاطع از صامت بروجردی نقل شده و بعضی مقاطع را توی کتابها دیده ام که نوشته ناشناس؛ ولی این‌ها مهم نیست؛ چون شاعرش پیش امام حسین آشناست. * خاطره جالبی هم درباره برخورد مردم با این قطعه دارید؟بله ... الحمدلله من تقریبا هرساله می‌‌روم حج؛ یکی از سالها در منطقه جمرات به علت مریضی شدید من غش کرده بودم و افتاده بودم؛ وقتی چشم‌هایم را باز کردم خودم را در آمبولانس دیدم؛ چیزی یادم نیست فقط یادم هست که آن‌هایی که مرا بلند کرده بودن و به آمبولانس تحویل داده بودند؛ چند نفر از مردمان شریف ایران بودند؛ چون فقط صدایشان را می‌شنیدم که می‌گفتند: « این همون مداحیه که آنا مظلوم حسین می‌خونه!» * اتفاقا همان سال، شما اربعین به ایران آمدید و مردم ایران استقبال بسیار پرشوری از شما کردند؛ درباره آن سفر که "انا مظلوم حسین" را برای نخستین بار در ایران خواندید، برایمان توضیح می‌دهید؟آن سال یکی از سال‌های بسیار پربرکت برای من بود؛ من به دعوت صدا و سیما و برخی از دوستان مذهبی و بسیجی به ایران آمدم و برای اولین بار در مسجد بلال تهران توانستم مداحی بکنم و صدای لبیک یا حسین را از حنجره‌های مردم ایران بشنوم. * آن مراسم خیلی هم مورد استقبال مردم قرار گرفته بود...به‌یاد مانده‌ترین مجلس عمرم بود واقعا. تا آبد از یادم نمی‌رود. * آن مراسم چرا انقدر خاطره انگیز شد به نظرتان؟خب اولین بار بود که در ایران می‌‌خواندم؛ به خصوص بعد از قطعه انا مظلوم حسین... * تا به حال ایام محرم برای اجرای به ایران امده اید؟ دوست دارید یک بار دهه اول محرم در ایران مداحی کنید؟نه خیر تا حالا نیامدم. اما خیلی دلم می‌خواهد عزاداری دهه اول آنجا داشته باشم. * کلا قطعات چند زبانه از شما زیاد شنیده ایم. چرا روی این کار اصرار دارید؟دلیل اصرار داشتن من این است که به خیلی از کشورها سفر می‌کنم و با مردمان مختلفی ملاقات می‌کنم؛ همه از من می‌خواهند که به زبان‌های مختلف نوحه‌هایم را اجرا کنم؛ آخر امام حسین مال همه هست خب! * اتفاقا می خواهم مسیر بحث را ببرم سمت نوحه خوانی. در سال‌های اخیر شاهد هستیم که در جامعه‌های مختلف شیعی، درباره عزاداری امام حسین تحریف‌هایی به وجود امده. مثلا استفاده از ملودی‌های آهنگ‌های اروپایی (که در بین بعضی از مداحان جوان ایران اتفاق می‌افتد) یا برخی کارهایی که در عزاداری باعث سوء استفاده رسانه‌های ضد اسلامی می‌شود. نظرتان در باره این کارها و تأثیر منفی آن‌ها روی موضوع عزاداری امام حسین و جامعه شیعه چیست؟ببینید برادران عزیز این کشتی، کشتی بزرگی است و مردمان زیادی سوار این کشتی هستند. حالا بعضی‌ها با فرهنگ بالا و برخی سطح فرهنگ‌شان پایین تر از بقیه. برخی هم سوار شده اند برای ایرادگیری و سوراخ کردن این کشتی؛ اما ما یک ناخدا داریم و یک سرور و یک ولی؛ برای در امان بودن از مشکلاتی که برخی مردم بوجود می‌آورند و این مشکلات شکافهایی به بدنه کشتی می‌نشاند؛ باید به ناخدا مراجعه کرد باید به سرور و ولی مراجعه نمود؛ ما بحمد الله ولی فقیه داریم و تا ولی فقیه داریم همیشه در امانیم وکسی نمیتواند جرأت صدمه زدن به کشتی را بکند.مقام معظم رهبری ملاقاتهای زیادی با مداحان داشتند که در این ملاقاتها مطالبی فرمودند که درمان همه این دردهاست؛ وباید همه مداحان از فرمایش ایشان استفاده نمایند تا هیچکس از جاده حق و از صراط مستقیم خارج نشود. * یک مقدار راجع به وقایع اخیر جهان اسلام صحبت کنیم. همین جنگ آفرینی‌هایی که جبهه النصرة و داعش انجام داده اند و مسلمانان زیادی را آواره کرده و این همه بلا سر مردم بی گناه آورده اند. از طرفی هم مقامات دولتی و مراجع دینی سنی و شیعه بارها بر حفظ وحدت میان مسلمانان تاکید کرده اند...هیچ تردیدی نیست که این جنگها توسط آمریکا و بعضی از وابستگانشان در خاورمیانه پیاده شده و همچنین شکی در آن نیست که زبانه ی این آتشها به خودشان برمی‌گردد؛ آتش‌هایی که توسط رژیم صهیونیستی در فلسطین برافراشته شد؛ الآن دود این آتش‌ها به چشمان شان می‌خورد؛ ناگفته نماند که این آتش‌ها تحت حمایت آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و متأسفانه بعضی از کشورهای عربی برافراشته شده است.داعش و نصره و غیره هم همین وضع را دارند خیلی واضح و نمایان است رجوع داعش به مهد اولیه خود؛ این روزها صحبتهای زیادی در رسانه‌ها وجود دارد درباره برگشت داعش بر علیه سران اصلی خود.و ما مسلمانان باید به وظیفه خود عمل کنیم؛ همیشه متحد باشیم و همیشه بیدار باشیم و سنگرهایمان را رها نکنیم چون دشمن کینه‌های فراوانی برای ما مسلمانان در دل دارد. چه در حال جنگ وچه در حال صلح باید وحدت بین مسلمین را حفظ کرد.یک مثال بزنم؟ همنی آمرلی عراق. بهترین دلیل برای شما می‌توانم مردم شهر آمرلی عراق را مثال بزنم که خودم با چشم خودم دیدم که چگونه مردم این شهر توانستند در مقابل داعشی‌ها مقاومت کنند و نگذارند یک وجب از شهرشان بدست آنها بیفتد با اینکه عددشان کم و سلاحشان جز چند قطعه سلاح سبک چیزی دیگری نبود أما بزرگترین سلاحشان وحدت و همبستگی بین مردمان شهر بود. * یه ذره هم از ارادت تان به حضرت امام و حضرت آقا و اصل ولایت فقیه صحبت کنیم...چه بگویم که وقتی حرف از حضرت امام است زبانم لال می‌شود. اما به موضوعی اشاره کنم که شما مردم ایران قدر امام خمینی و مقام معظم رهبری را بدانید؛ تا حالا به وضع انقلاب‌هایی که در منطقه خاورمیانه رخ داده است فکر کرده اید؟ دلیل ویرانی و نا بسامانی این انقلاب‌ها را می‌دانید؟ آیا می‌دانستید که دلیل به ثمر نرسیدن تمام این انقلاب‌هایی که در کشورهای شمال افریقا مثل تونس و لیبی و مصر رخ داده است؛ نبودن یک رهبر مقتدر و مدبر است؟یقین داشته باشید که این انقلاب‌ها (هرچند بوی انقلاب مردمی می‌دهد) به هیچ وجه به پیروزی نخواهند رسید. بدلیل نبودن رهبری همچون حضرت امام (ره) وحضرت آیت الله خامنه ای دام ظله؛ انقلاب‌هایی که به پیروزی خواهند رسید و رسیده اند انقلاب‌هایی است که امتدادشان از انقلاب ماست؛ امتدادشان از خط حسین بن علی می‌باشد و می‌توانم با تمام افتخار بگویم انقلاب أهل یمن یکی از انقلابهایی است که رابطه مستقیم با انقلاب حسین ابن علی علیه السلام دارد همانگونه که انقلاب اسلامی ایران امتدادی از انقلاب کربلا بود.آخرش از قول من بنویسید: ای مردم شریف ایران قدر مقام معظم رهبری را بدانید. * حتما. خدا کند که مردم یمن به زودی پیروز شوند انشالله. باز هم برگردیم به خودتان. شما از آن دسته مداحانی هستید که آلبوم‌هایی با مضمون اسلامی و اهل بیت و با استفاده از موسیقی هم منتشر کرده اید. چه شد که این کار کردید؟ دلیل اصلی این کار شما چه بود؟نخیر هیچ‌گاه از موسیقی در آلبوم‌هایم استفاده نکرده ام. نواهایی که بعضا با آنها کار کرده ام موسیقی نیست. آن هم بدلیل اینکه ریتم‌ها وآهنگ‌هایی که استفاده می‌شود گاهگاهی با آهنگهای نامرغوب برخورد می‌کند. فقط از موسیقی برای کودکان استفاده کرده ام چون خیلی از محیط آهنگهای نامرغوب دور است. * یه مقدار از فعالیت‌های اجتماعی تان برای ما بگویید. چون می‌دانم علاوه بر مداحی اهل بیت، کارهای مفید اجتماعی دیگری را هم انجام می‌دهید...چرا من؟ ما شاالله این همه مردم خیّر در جامعه دارند فعالیت می‌کنند؛ فعالیتهای من چیزی نیست در برابر بقیه. لکن هم به خودم و هم به برادران و خواهرانم نصیحت می‌کنم که همیشه دستشان به صدقه باز باشد و سعی کنند در کارهای خیر شرکت کنند؛ هرچند کوچک باشد بدانید که اثرش در جامعه وهمچنین در فرزندانتان بزرگ می‌باشد. * فکر می‌کنم فعالیت‌های شما درباره کودکان خیلی پررنگ تر و وسیع تر است. تا جایی که فعالیت‌های زیادی را در تلویزیون دارید و برنامه‌هایی جذاب و شاد برای تربیت اسلامی کودکان مسلمان تولید می‌کنید. مقداری در این باره برایمان توضیح می‌دهید؟ چه شد که وارد این موضوع شدید؟بعد از به دنیا آمدن فرزند اولم (کوثر) و بعد از آن پسرم (حسین) احساس کردم که جنگ بسیار بزرگی علیه این کودکان وجود دارد که ما سالهاست از آن غافل بودیم و هنوز هم مردمان بسیار زیادی از آن غافلند؛ این جنگ، جنگ نرمی است که از طرف غرب علیه کودکان بپا شده است. یک "جنگ فرهنگی" تمام عیار. برای همین هم بر خود واجب دانستم که نه فقط از کودکانم بلکه تا می‌توانم از کودکانی که هدف این جنگ قرار گرفته اند دفاع کنم؛ خوب حالا شما بگویید آیا می‌شود به غیر از سلاح کارهای فرهنگی به جنگ فرهنگی رفت؟ * طبیعتا نه...به همین دلیل شروع به کارهای فرهنگی کردم. مخصوصا کارهای فرهنگی مرتبط به کودکان. چه ساختن فیلم و کارتون، چه کلیپ و چه برنامه‌های مختلف دیگر.نا گفته نماند که هنوز جنگ ادامه دارد و پیشرفتی که غرب کرده است. صدها برابر بالا تر از پیشرفت ماست. آن هم بدلیل نبودن امکانات و همچنین تنها بودن در این سنگر سرد. * در میان ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین قلباً به کدامیک از ائمه ارادت دارید؟ یا مثلاً در میان اصحاب و اولاد امام حسین علیهم السلام مانند حضرت علی اکبر، حضرت زینب، حضرت عباس، حضرت رقیه به کدامیک از ایشان بیشتر ارادت قلبی دارید؟همیشه ارادت خاصی به أم البنین داشتم وخواهم داشت؛ آخر کسی که حاجتم را یک بار براورده کنه حتما مقامش بزرگه؛ حتما پیش خدا وجاهت دارد؛ باز هم می‌روم سراغش؛ همیشه بهش رو می اندازم؛ نوکرش هم می‌شوم... * راستی مداحی‌های مداحان ایرانی را هم دنبال می‌کنید؟بله حتما... * و کدوم را بیشتر می‌پسندید؟همشون دارن خدمت می‌کنند. هرکس مخلص تر باشد عمل ش هم بیشتر به دل می‌نشیند. یک جورهایی شبیه عطر خوشبو. عطر خوشبو که دیگه نیاز به تعریف ندارد! * درست است که از این سئوال زیرکانه رد شدید اما این دلیل نمی‌شود که من به رابطه نزدیک شما با حاج صادق آهنگران اشاره نکنم...!من از کودکی به ایشان ارادت خاصی داشتم. ایشان استاد من است. استادی که هرگز در کلاسش حضور نداشتم ولی همسنگرش بودم. أیام جنگ که در قطر بودیم جز رادیو چیز دیگری نبود که أخبار جنگ را بشنویم؛ با شنیدن مداحیه ای استادم می‌فهمیدم که سربازان اسلام پیشرفت کرده اند و با نوحه‌هایش و ناله‌هایش می‌دانستم که بچه‌ها شهید شده اند. هنوز یادم هست که نوحه‌های ایشان را بلافاصله به عربی مبدل می‌کردم و در هیأت‌های قطر شبانه می‌خواندم. خداوند عمر پر برکت وبا عزت به ایشان عطا نماید. * در آخر، اگر نکته یا صحبت خاصی مد نظر دارید بفرمایید...صحبت خاصی نیست ولی از طرف من بنویس: ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچگونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید.     منبع/خبرگزاری دانشجو
کد خبر: ۴۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

تحولات سیاسی و اجتماعی خلیج فارس و سیاست‌های متناسب با وضع موجود در برهه های مختلف تاریخی نتایج گوناگونی در بر داشته است ولذا برای درک درست از ماهیت تحولات خلیج فارس، در نظر گرفتن موقعیت های سیاسی و اقتصادی خلیج فارس الزامی است؛ سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: گفتمان نیوز- در طول تارخ پانصد ساله ی اخیر ایران همواره تسلط بر خلیج فارس، ملاک مهمی در جهت ارزیابی قدرت منطقه ای ایران محسوب می شد. ابزارهایی چون اتحاد، ائتلاف، مشارکت یا همکاری با یک قدرت منطقه یا فرا منطقه ای در این راستا مفید فایده قرار می گیرد. خصوصا ایده ی ایجاد اتحاد و ائتلاف برای حفظ سیطره بر خلیج فارس از زمان صفویه مورد توجه قرار بود. در زمان صفویان خصوصا دوران شاه عباس کبیر، بریتانیا به عنوان یک قدرت جهانی با ایران همکاری داشت. چنانکه با کمک به نیروهای صفوی برای بیرون راندن پرتغالی ها از هرمز و تعدیل روابط خاجی با سایر دول اروپایی خصوصا عثمانی ها (که مهمترین رقیب منطقه ای ایران محسوب می شدند) نقش مهمی ایفا می کردند. در این زمان علاوه بر بریتانیا، ایران با محیط تهدید خارجی قدرتمندی از جمله: پرتغال، روسیه، عثمانی، اقوام نیمه متمدن آسیای مرکزی و… رو به رو بود. لذا صلح مصلحت جویانه ی شاه عباس با عثمانی ها باعث شد با قدرت کامل به مقابله با ازبک ها در شرق بپردازد و در ادامه با ایجاد روابط دوستانه با دولت های جدید همچون ونیز، عثمانی را تحت فشار قرار داد. نادر شاه نیز با تکیه بر اتصل تمرکز قدرت مرکزی توانست به تهدیدات ازبکان ، روسیه و عثمانی پاسخ دهد و با مانور قدرت در مرزهای شرقی و شمالی توانست پیروزی هایی در هند کسب کند. در واقع ایران در تمام دوران صفویه و افشاریه یک پای ثابت نظام موازنه ی قوای اروپایی بود ؛ چرا که قدرتی بود که قابل حذف یا هضم شدن نبود و به عنوان مهمترین قدرت منطقه ایفای نقش می کرد. بر همین مبناست که در زمان صفوی شاهد رونق تجارت با کشورهای اروپایی و رشد تجارت در خلیج فارس هستیم. و ایجاد کانون تجارت جدیدی در خلیج فارس به نام بندر عباس و تسلط بر مناطق پس کرانه ای در این راستا مورد توجه قرار می گیرد. و بدنبال همین رویکرد نادرشاه بدنبال تاسیس نیروی دریایی برآمد که موفق نبود. در زمان قاجار ایران در تسلط بر خلیج فارس ناموفق بود و موفقیت چندانی در اتحاد و موازنه سازی نداشت. در واقع اقتدار سیاسی روسای قبایل و طوایف در پی کرانه های خلیج فارس محسوس است. در این مقطع زمانی بریتانیا قدرت خود را در خلیج فارس تثببیت کرده بود و حتی در مواقعی برای تصرف خارک و جزایر مهم دیگر و حتی اهواز اقداماتی صورت داد. افول بندر عباس نیز منجر به جابجایی جمعیت های مهاجر و سرمایه های مادی و معنوی این بندر به نقاط دیگر شد. از جمله بندر بوشهر و بندر بصره و بندر لنگه رونق خاصی یافتند. در دوران ناصر الدین شاه نیز تلاشهایی در جهت تاسیس قوای بحریه صورت گرفت ولی مسئله بحرین و قدرتگیری آل سعود و شگل گیری امیر نشینهای کوچک کویت و قطر و حتی مسئله ارتباطات و کشف نفت، ایران را در موضع جدیدی قرار داده بود. البته افرادی چون امین السلطان تلاش‌هایی در جهت احیای اقتدار ایران در سواحل خلیج فارس انجام دادند، ولی راه به جایی نبرد. در دوره ی پهلوی اول، ایران با نزدیک شدن به آلمان توانست تسلط ضمنی خود بر خلیج فارس را اعمال کند. مثلا موضوع بحرین را به جامعه ملل کشاند و مشروعیت حضور بریتانیا در خلیج فارس را زیر سوال برد. در دوره پهلوی دوم با اتحاد با غرب و آمریکا تسلط نسبتا کامل ایران بر منطقه تضمین شده بود؛ که عملیات ظفار و درگیری با عراق که به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر منتهی شد، نمونه هایی از تلاش ایران برای قرار گرفتن در موضع قدرت منطقه بود. در دوره ی جمهوری اسلامی تلاش برای اعمال سیاست مستقل و در عین حال قدرتمندانه برای تسلط برخلیج فارس ادامه یافت؛ جمهوری اسلامی تصمیم گرفت در اتحاد با گروه‌های اسلامی منطقه علیه سیاست های شاه و متحدش ایالات متحده آمریکا بایستد. تسخیر سفارت آمریکا در ۱۹۷۹ م نیز در این راستا صورت گرفت. در مقابل ایالات متحده از طریق جذب کشورهای حاشیه خلیج فارس، بهره گیری از ائتلاف غرب، مسلح کردن منطقه، حمایت از عراق در جنگ با ایران، منزوی کردن ایران، محاصره اقتصادی ایران، حضور نظامی گسترده در منطقه و تشویق کشورهای منطقه به مداخلات ضد ایرانی تلاش به مقابله با ایران نمود. به هر حال تحولات سیاسی و اجتماعی خلیج فارس و سیاست‌های متناسب با وضع موجود در برهه های مختلف تاریخی نتایج گوناگونی در بر داشته است ولذا برای درک درست از ماهیت تحولات خلیج فارس، در نظر گرفتن موقعیت های سیاسی و اقتصادی خلیج فارس الزامی است؛ و در بررسی سیاست های منطقه ای ایران توجه به اوضاع محلی ، منطقه ای و جهانی باید مد نظر قرار گیرد. نویسنده: محمد حسن نادری
کد خبر: ۴۶۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶

فدراسیون فوتبال فلسطین در نظر دارد با «دیگو آرماندو مارادونا» فوق ستاره و اسطوره فوتبال آرژانتین و جهان برای هدایت تیم ملی این کشور در جام ملتهای آسیا در استرالیا وارد مذاکره شود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش فارس،‌ این تصمیم به دنبال استعفای  جمال محمود سرمربی اردنی تیم ملی فوتبال فلسطین و موافقت فدراسیون فوتبال اتخاذ شده است. پایگاه خبری اسپورت 360 با اعلام این خبر به نقل از یک مقام نزدیک به فدراسیون فوتبال فلسطین نوشت:‌ فدراسیون فوتبال فلسطین در نظر دارد با عقد قرار دادی سر مربیگری تیم ملی فوتبال فلسطین را در بازیهای جام ملتهای 2015 آسیا که قرار است در استرالیا برگزار شود، به دیگه مارادونا بسپارد. ظاهرا مقامات فدراسیون فوتبال فلسطین از طریق یکی از کشورهای آمریکای جنوبی با مارادونا در حال تماس هستند تا وی را برای سرمربیگری فوتبال فلسطین در جام ملتهای اسیا که برای نخستین بار به آن راه یافته است قانع کنند. این منبع نقل کرده است که مقامات فدراسیون فوتبال فلسطین قصد دارند از مارادونا بخواهند به این قرارداد به عنوان کمک روحی و معنوی به فوتبال فلسطین در جام ملتهای آسیا نگاه کند. گفتنی است مارادونا پیش از این حمایت خود را از قضیه فلسطین اعلام کرده و گفته بود که دوست دارد در آینده ای نزدیک از اراضی اشغالی فلسطین دیدن کند. تیم ملی فوتبال فلسطین با شکست فیلیپین جواز صعود به جام ملت های آسیا 2015 را به دست آورد. این برای نخستین بار در تاریخ فلسطین است که جواز صعود به جام ملت های آسیا را به دست می آورد. تیم ملی فوتبال فلسطین با شکست فیلیپین در پلی آف جام ملت های آسیا 2015 جواز به این رقابت ها را که قرار است به میزبانی استرالیا برگزار شود به دست آورد تا بازیکنان ومردم این کشور غرق در شادی شوند.فلسطین باید در گروه چهار با تیم های اردن،عراق و ژاپن رقابت کند. با صعود فلسطین تکلیف 16 تیم راه یافته به جام ملت های آسیا 2015 مشخص شد.تیم ملی فوتبال ایران با تیم های قطر، کویت و بحرین همگروه است و باید شانس خود را برای قهرمانی در این رقابت ها آزمایش کند.
کد خبر: ۴۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۴

یک فرمانده عراقی به آسوشیتدپرس گفت اگر مشورت‌های نظامی ایران و سرلشکر سلیمانی نبود ما سامرا را در مقابل تروریست‌های داعش از دست می‌دادیم.به گزارش افکارنیوز، خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی نوشت فرماندهان شبه نظامی و مسئولان دولتی عراق می‌گویند یک فرمانده مقتدر ایرانی به عنوان تاکتیسین اصلی همراه با مشاوران خود، نبرد علیه تروریست‌ها را هدایت می‌کند. حضور سرلشکر سلیمانی حیرت‌آور است. استراتژی مشاوران سلیمانی این است که شبه نظامیان و نیروهای ارتش عراق، حاشیه وسیع‌تری از سامرا را در اختیار درآورند تا خمپاره‌ها به حرم نرسد. یک فرمانده عراقی می‌گوید ما بدون آنها (ایرانیان) و شبه نظامیان (نیروهای مردمی) سامرا را از دست داده بودیم. خبرگزاری آمریکایی اضافه کرد: چند مشاور متعلق به حزب‌الله لبنان نیز شبه نظامیان عراقی را در جبهه شمال بغداد هدایت می‌کنند. وهاب الطایی، فرمانده ارشد عسیب اهل الحق، که یکی از چندین گروه شبه نظامی شیعه مورد حمایت ایران در عراق است، می‌گوید: «ما به این مشاوران نیاز مبرم داریم. آنها در جنگ‌های چریکی شهری مهارت زیادی دارند در حالی که ما هیچ تجربه‌ای در آن نداریم.» آسوشیتدپرس خاطرنشان کرد: آمریکا گروهی مرکب از ۲۱۰ سرباز به عراق فرستاده است؛ مأموریت اصلی آنان ارزیابی آمادگی نظامیان عراقی در جنگ با شورشیان داعش است. پنتاگون این هفته تأیید کرد که گزارش ارزیابی این تیم را دریافت کرده، اما برای بررسی آن و جمع‌بندی توصیه‌ها در مورد چگونگی کمک آمریکا به عراق، نیاز به زمان دارد. درخواست‌های عراق از نیروی هوایی آمریکا برای کوبیدن مواضع داعش تاکنون بی‌پاسخ مانده است. یک مقام ارشد نظامی عراقی با تأکید بر آن که تیم آمریکایی‌ها حتی زحمت حضور در میدان جنگ را هم به خود نداده، گفت: «ما تا به حال هیچ گونه کمک واقعی از آنها ندیده‌ایم.» با این وجود شبه نظامیان شیعه که توسط ایران سازمان‌دهی می‌شوند، توانسته‌اند از پیشروی داعشی‌ها جلوگیری کنند. خبرگزاری آمریکا در ادامه این گزارش می‌نویسد: نیروی قدس به فرماندهی سلیمانی، که بازوی عملیاتی سپاه پاسداران در خارج از کشور است، سال‌هاست که به آموزش شبه نظامیان شیعه در عراق مشغول است. این نیرو همچنین مدت‌هاست که با حزب‌الله لبنان همکاری می‌کند و نیز به بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه در برابر شورشیان کمک کرده است. یک مقام دولت عراق درباره نقش ایران گفت: «سلیمانی می‌خواهد همان طور که دمشق را برای اسد نگاه داشت، بغداد و سامرا را هم حفظ کند. او مدام بین ایران و عراق در رفت و آمد است و وقتی اینجاست به همه جاسر می‌زند.» آسوشیتدپرس همچنین نوشت: علاوه بر تیم مشاوران، پهپادهای ایرانی نیز تقریباً هر روز پرواز‌های اکتشافی انجام می‌دهند. ایران همچنین به خلبانان عراقی اجازه داده است که پنج فروند هواپیمای جنگنده سوخو-۲۵ بازمانده از دوران شوروی را، که پیش از اشغال کویت در ۱۹۹۱ به دستور صدام حسین برای احتراز از نابودی به ایران اعزام شده بود، به عراق بازگردانند. این هواپیماها به ناوگان حدود شش فروند سوخوی ۲۵ روسی پیوست که المالکی به صورت دست دوم از روسیه خریده تا نیروی هوایی ناتوان عراق را که از دوسسنا با موشک‌های آمریکایی هلفایر تشکیل شده، تقویت کند. خبرگزاری آمریکایی در پایان نوشت: فرماندهان شیعی شبه نظامی گفته‌اند سلیمانی علاوه بر این‌ها، شبه نظامیان، داوطلبان، و نیروهای دولتی را در خطوط مقدم جبهه نیز هدایت می‌کند. تمایل او و مشاورانش به حضور در صحنه نبرد به نوعی کیش شخصیت او در میان برخی از شبه نظامیان انجامیده است. یکی از فرماندهان شبه نظامیان مستقر در سامرا گفت: «آنها از فرماندهان نظامی عراقی به مراتب شجاع‌ترند. سلیمانی بهترین فرمانده نظامی در جهان است.»
کد خبر: ۳۹۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۳۰

مرقد مطهر بی ‌بی حکیمه (س) دختر بلافصل امام موسی کاظم(ع) یکی از پرآوازه‌ترین امامزاده‌‌های جنوب کشور بوده و همه ساله پذیرای زائران بسیار زیادی از جنوب کشور و کشورهای حوزه خلیج فارس و شیعه‌نشین است
کد خبر: ۳۸۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۴

در این سالها، یک صدای مسلط پیاپی شنیده شده است که "گزینه جنگ روی میز است" ، اما امروز بگذارید در برابر این سخن ناکارآمد وغیرقانونی بگویم "صلح در دسترس است."
کد خبر: ۲۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۰۳

حسن روحانی در مراسم نحلیف اعضای کابینه خود را برای گرفتن رای اعتماد از نمایندگان مجلس نهم معرفی کرد. به گزارش آوای دنا به نقل از فارس، مراسم تحلیف حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور دوره یازدهم، عصر امروز یکشنبه در مجلس شورای اسلامی برگزار شد. در این مراسم حسن روحانی لیست پیشنهادی اعضای کابینه خود را برای گرفتن رای اعتماد از نمایندگان مجلس نهم معرفی کرد. این گزارش به معرفی و ارائه بیوگرافی کوتاهی از همه مردان پیشنهادی رئیس‌جمهور یازدهم می‌پردازد. وزیر امور خارجه: محمد جواد ظریف 55 ساله است، او که از سال 1381 تا 1386 به مدت 5 سال سفیر و نمایندهٔ دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد بود،‌ در سال 1355 با ویزای دانشجویی به آمریکا رفت و  لیسانس و فوق لیسانس روابط بین الملل خود را از دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو و دکترای خود در این رشته را نیز از دانشگاه دنور دریافت کرد. وزیر آموزش و پرورش: محمدعلی نجفی 62 ساله و از بنیان‌گذاران حزب کارگزاران سازندگی است. وی عضو دوره سوم شورای شهر تهران بود که در دور چهارم کاندیدا نشد. نجفی از سال 60 تا 64 وزیر فرهنگ و آموزش عالی، در دولت هاشمی رفسنجانی وزیر آموزش و پرورش و در دولت اول خاتمی رییس سازمان برنامه و بودجه بود.وی که عضو هیئت علمی (بازنشسته) دانشکده ریاضی و علوم کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف است، پس از گذراندن تحصیلات خود در رشته ریاضی در دانشگاه شریف، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت اما به جهت فعالیت‌های حمایتی از حرکت انقلاب اسلامی دکتری خود را ناتمام گذاشته و به ایران بازگشت.وزیر فرهنگ و ارشاد: علی جنتی 64 ساله و پسر آیت‌الله جنتی و از نزدیکان حلقه هاشمی رفسنجانی است.جنتی از دانش‌آموختگان مدرسه حقانی قم و از نزدیکان محمد منتظری به شمار می‌رفت. در سال 63 استاندار خوزستان و در سال 67 ریاست دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس را برعهده گرفت. در دوران ریاست جمهوری هاشمی به معاونت بین الملل وزارت ارشاد و تا پایان دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی به سفارت ایران در کویت منصوب شد. او سال 84 و همزمان با دولت احمدی‌نژاد، به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور منصوب شد؛ او سال 85 از این سمت کنار گذاشته شد و بار دیگر به عنوان سفیر به کویت رفت اما در سال 89 از این مقام نیز برکنار شد.وزیر اطلاعات: حجت‌اسلام سید محمود علوی 59 ساله و عضو مجلس خبرگان رهبری است. علوی تحصیلات خود را در حوزه و دانشگاه دنبال کرد و در سال 49 به کسوت روحانیت در آمد.او در دوره‌های اول، دوم، چهارم و پنجم نماینده مجلس شورای اسلامی بود و از سال 68 تا 70 معاونت روابط عمومی و تبلیغات سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح را بر عهده گرفت؛ وی از سال 79 تا 88 با حکم مقام معظم رهبری به عنوان رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش منصوب شد.حجت‌الاسلام علوی سال 90 داوطلب نمایندگی نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بود که البته صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان احراز نشد.وزیر نفت: بیژن نامدار زنگنه 61 ساله است، او تا 24 اسفند 1390 عضو مجمع تشخیص مصلحت بود و حکم او در سال 90 از سوی مقام معظم رهبری تمدید نشد؛ او هم اکنون عضو بنیاد باران به ریاست سید محمد خاتمی است.زنگنه از سال 1356 به عضویت هیأت علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی درآمد و به تدریس در این دانشگاه پرداخت و هم‌اکنون از اعضای هیئت علمی این دانشگاه است.زنگنه در سالهای 59 تا 61 به عنوان معاون فرهنگی وزیر ارشاد وارد دولت شد و سپس به عنوان وزیر جهاد، نیرو و نفت در کابینه‌های میرحسین موسوی، اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی همکاری خود را با دولت ادامه داد.زنگنه یکی از عوامل اصلی امضای قرارداد فروش گاز به امارات (شرکت کرسنت) است. این قرارداد 25 ساله به واسطه دلالی و رشوه‌های کلان برخی دلالان، 14 برابر زیر قیمت امضا شد و موجب اعتراض گسترده کارشناسان اقتصادی و نفتی شد.روحانی در آذرماه سال 81 و از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامه‌ای خطاب به خاتمی رئیس جمهور وقت به عملکرد بیژن زنگنه، اعتراض کرده و اقدام او در انعقاد قرارداد نفتی «کرسنت» را بیرون از چارچوب قانون دانست.وزیر کشور: عبدالرضا رحمانی فضلی 56 ساله و دارای دکترای جغرافیا از دانشگاه تربیت مدرس است. وی رئیس دیوان محاسبات کشور، نماینده دوره چهارم مجلس شورای اسلامی از شیروان، قائم مقام شورای عالی امنیت ملی و معاون اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای در دوره علی لاریجانی بوده ‌است.رحمانی فضلی از افراد نزدیک به علی لاریجانی است که معاونت وی در شورای عالی صدا و سیما را بر عهده داشت؛ او در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 1384 ریاست ستاد انتخابات صدا و سیما را برعهده گرفت.وزیر اقتصاد و امور دارائی: علی طیب‌نیا 53 ساله و عضو هیئت علمی ‎‏گروه اقتصاد اجتماعی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است. طیب‌نیا یک سال از دوره دکترای خود را در مدرسه اقتصاد لندن گذراند و در سال 72 دکتری تخصصی خود را با عنوان رساله «تورم ساختاری در ایران» از دانشگاه تهران دریافت کرد.طیب‌نیا با توجه به تخصصش در حوزه‌های بخش عمومی، پول، سیاست‌های پولی، سیاست‌های مالی و مالیاتی و برنامه‌ریزی اقتصادی از سال 73 به عنوان دبیر کمیسیون اقتصاد دولت وارد کار اجرایی در سطح کلان اقتصاد ایران شد و حضور مستمری را در قالب سیاست‌گذار و تصمیم‌ساز اقتصادی در سه دولت اخیر دارا بوده است.طیب‌نیا دبیری کمیسیون اقتصادی هیات دولت در دولت‌های پنجم تا هشتم، ‏معاونت طرح و بررسی نهاد ریاست‌جمهوری با سابقه حضور چهار ساله، معاونت اقتصادی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در سال‌های 84 و 85، عضویت در شورای پول و اعتبار در سال‌های 81 تا 88، معاونت هماهنگی و امور فنی و اقتصادی نهاد ریاست‌جمهوری و عضویت در شورای پژوهشی سازمان امور مالیاتی کشور را بر عهده داشته است.وزیر نیرو: حمید چیت‌چیان متولد سال 1336 در تبریز است. وی نخست فرمانده بخش اطلاعاتی سپاه پاسداران در تبریز بود؛ پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال 1362 در این وزارتخانه پست گرفت.چیت‌چیان در انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی به مجلس راه یافت و در دولت احمدی‌نژاد به پست قائم مقام و مشاور عالی وزارت نیرو رسید.او همچنین معاون اسبق برنامه‌ریزی و امور اقتصادی وزارت نیرو و عضو سابق هیئت‌مدیره شرکت توانیر و سازمان برق بوده است.وزیر دفاع: حسین دهقان دارای مدرک دکترای مدیریت از دانشگاه تهران است و پیش از این مسئولیت‌هایی همچون معاون رییس‌جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در دولت های هشتم و نهم، جانشینی وزارت دفاع در دولت‌های هفتم و هشتم و فرماندهی در رده‌های مختلف سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد.محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اردیبهشت 89 دهقان را به عنوان رئیس کمیسیون سیاسی دفاعی امنیتی دبیرخانه مجمع معرفی کرد. این کمیسیون وظیفه مطالعاتی و کارشناسی مجمع تشخیص مصلحت نظام در حوزه‌های سیاست داخلی و خارجی، شوراها و امنیت و دفاع را بر عهده دارد.وزیر صنعت، معدن، تجارت: محمدرضا نعمت‌زاده 68 ساله رئیس‌ ستاد حسن روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری بود.وی سال 1358 وزیر کار و در دولت‌های محمدعلی رجایی و هاشمی رفسنجانی وزیر صنایع بود.نعمت زاده معاونت وزارت نفت در امور پتروشیمی در کابینه‌های خاتمی و معاونت وزارت نفت در امور پخش و پالایش را در کابینه احمدی نژاد به عهده داشته ‌است.وزیر علوم: جعفر میلی‌منفرد 60 ساله است. او از شهریور تا مهرماه 1382 و پس از استعفای مصطفی معین، سرپرست وزارت علوم شد. معاون فناوری وزارت علوم، رئیس سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی، معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت علوم از دیگر مسئولیت‌های وی بوده است. میلی‌منفرد مهندس برق و عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر است. میلی منفرد لیسانس خود را از پلی تکنیک تهران، و دکترای خود را در 1363 از دانشگاه پاریس 6 دریافت کرد.وزیر ارتباطات: محمود واعظی از کارگزاران سیاست خارجی دوره ریاست‌جمهوری هاشمی‌رفسنجانی است. او که اکنون در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام سمت معاونت سیاست خارجی را عهده‌دار است در سال 1365 وارد وزارت خارجه شد. ابتدا به عنوان مشاور وزیر، بعد از یکسال ریاست ستاد روابط اقتصادی وزارت خارجه را عهده‌دار شد و در سال 1368 معاون سیاسی اروپا و امریکا وزارت امور خارجه می‌شود.واعظی پس از ولایتی از سال 1376 تا 1378 نیز به‌ مدت 2 سال در سمت معاون اقتصادی وزارت خارجه مشغول به‌کار شد و از آن زمان تاکنون در مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول به‌کار است.وزیر ورزش و جوانان: مسعود سلطانی‌فر متولد 1338 و دارای مدرک فوق لیسانس علوم سیاسی است. وی سابقه چهار سال عضویت در شورای عالی اداری کشور، چهار سال عضویت در شورایعالی اطلاع رسانی، 12 سال سابقه استانداری در سه استان گیلان، زنجان و مرکزی و همچنین 8 سال معاون سیاسی در استانداری‌های فارس، همدان و هرمزگان را در کارنامه خود دارد.وزیر بهداشت: سیدحسن هاشمی 54 ساله است؛ دکترای پزشکی عمومی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد، دکترای تخصصی چشم پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد،گذراندن دوره های تکمیلی در آمریکا و اروپا و استاد گروه چشم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سوابق تحصیلی اوست.وی عضویت در شورای آموزش پزشکی و تخصصی کشور، ‌مشاور وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی از سال 76 تا 80 و ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران را در کارنامه خود دارد.وزیر کشاورزی: محمود حجتی 58 ساله و متولد اصفهان است. وی لیسانس خود را در رشته مهندسی عمران دریافت کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی وارد نهاد جهاد سازندگی کشور شد و پس از آن به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان انجام خدمت کرد.  وی در دوره اول ریاست‌جمهوری خاتمی به عنوان وزیر راه و ترابری و دوره دوم او به عنوان وزیر جهاد کشاورزی از مجلس رای اعتماد گرفت و تا پایان دولت در کابینه حضور داشت. وزیر راه و شهرسازی: عباس احمد آخوندی سال 36 در نجف اشرف متولد شده است؛ وی مدرک کارشناسی ارشد مهندسی راه و ساختمان خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و پس از آن به انگلستان رفت و مدرک دکترای خود را دریافت کرد.وی سال 1361 به عنوان معاون سیاسی وزیر وقت کشور (آیت‌الله ناطق نوری) انتخاب شد و در دولت دوم هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی فعالیت کرده است. آخوندی از سوی شهید دکتر بهشتی در اولین شورای مرکزی جهاد سازندگی به عنوان عضو شورا انتخاب شد.آخوندی در سال 1376 نماینده ویژه رییس جمهور وقت برای اجرای طرح احداث سالن بزرگ همایش‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران بوده است.وزیر کار، تعاون و رفاه: علی ربیعی 58 ساله معروف به «عباد» است؛ معاونت وزارت اطلاعات و مسئول اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی از آخرین مسوولیتهای اجرایی وی محسوب می‌شود. ربیعی در حوزه سیاسی مورد اعتماد حسن روحانی است و در تشکیل و ترکیب کابینه دولت یازدهم نقش قابل توجهی داشته است. ربیعی، مدرس دانشگاه تهران و مشاور اجتماعی سید‌محمد خاتمی طی سال‌های 1376 تا 1384 بوده است. وزیر دادگستری: حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی متولد  ۱۳۳۸ در قم است؛وی رئیس فعلی سازمان بازرسی کشور است. او معاون برون مرزی وزیر اطلاعات در دوران علی فلاحیان و وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران در دورهٔ ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد بود.وی در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ از سوی محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور وقت ایران برای تصدی وزارت کشور به مجلس معرفی و در اردیبهشت ۱۳۸۷ از این مقام برکنار شد.
کد خبر: ۱۹۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۳

اوای دنا:عید فطر از مهم‌ترین جشن‌ها و اعیاد مسلمانان است. در کشورهای اسلامی، عید فطر از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب می‌شود و معمولاً با تعطیلی رسمی همراه است. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید برگزار می‌کنندهمچنین پرداخت زکات فطره در این روز بر مسلمانان واجب است. در شب عید سعید فطر با ما همراه باشید تا با آداب و رسوم این عید سعید در دیگر کشورهای جهان آشنا شویم:سودانمردم کشورهای عربی و اسلامی، عید فطر را به عنوان یکی از برزگترین اعیاد اسلامی خود جشن می گیرند و با آداب و رسوم خاصی به استقبال عید فطر می روند.مردم سودان در نیمه ماه مبارک رمضان با خانه تکانی کردن خود را برای عید آماد می کنند. زنان در خانه انواع کیک و شیرینی های محلی را می پزند و بعد از نماز عید به مساجد برده و به میان مردم و افراد کهنسال و کودکان تعارف می کنند. بعد از نماز عید فطر مردم به دیدن بیماران و افراد کهنسال می روند. ساعتهای اول عید به دید و بازدید اقوام و همسایگان اختصاص دارد. بعد از ظهر روز عید بعد از نماز ظهر و خوردن ناهار، مردم بر سر مزار اموات خود می روند. تركيهعيد فطر در تركيه به دليل مصرف زياد شيريني و آب ‌نبات در اين روز به 'شكر بايرامي' يعني عيد شكر معروف است. چند روز مانده به عيد خانه تكاني و پخت و پز شيريني هاي مخصوص عيد شروع مي شود. نماز عيد با شكوه تمام و با حضور برخي سران سياسي و دولتي تركيه در مساجد محل در سراسر كشور برگزار مي‌شود. مردم در اين روز به زيارت اهل قبور مي روند، لباس‌هاي نو استفاده مي كنند و به ديد و بازديد از خويشان و آشنايان مي پردازند.در تركيه تعطيلات رسمي به مناسبت اين عيد سه روز است. مصرمسلمانان مصر یك هفته پیش از فرا رسیدن عید فطر به استقبال این روز رفته و مراسم خاصی كه برگرفته از میراث گذشتگان آنها است و با گذشت زمان نیز آن را حفظ كرده‌اند برگزار می‌كنند. شب عید فطر مصری‌ها اشعار خاصی كه یكی از آن‌ها "این شب عید” است را می‌خوانند. نماز عید فطر دراین كشور بسیار باشكوه برگزار می شود و صندوق های پرداخت زكات فطریه در محل برگزاری نمازها مستقر می شوند. تعطیلات عید از اول تا سوم شوال است. كیك های عید فطر درعین بومی بودن از تنوع زیادی برخوردار است. برگزاری مسابقات ورزشی از جمله اسب دوانی از مراسم خاص عید فطر در مصر است.اندونزیمردم اندونزی با برگزاری مراسمی به نام حلال‌به‌حلال به معنی روز مصالحه و آشتی که در مساجد برگزار می‌شود به استقبال عید فطر می‌روند.در شب عید مسلمانان اندونزی به کوچه و خیابان‏ها می‌روند و ندای‌ الله اکبر سر می‏دهند و با زدن طبل و نواختن موسیقی رسیدن عید فطر را اعلام کرده و به یکدیگر تبریک می‏گویند. ارسال کارت تبریک به آشنایان در ایام عیدفطر نیز یکی دیگر از مرسومات عیدفطر در اندونزی است. از رسوم جالب در اندونزی در زمان عید فطر بازگشت بیشتر اندونزیایی‌هایی خارج‌نشین به کشورشان است. در اندونزی سه‌روز پیش و دو روز پس از عید فطر تعطیل رسمی است.هندوستانمسلمانان کشور هندوستان نیز در روز عید فطر آداب ویژه‌ای دارند.پس از نماز، بزرگ‌ترین فرد خانواده در منزل به انتظار اقوام و آشنایان می‌ماند و برای پذیرایی از آنها، غذای عید فطر تهیه می‌کند. کوچک‌ترها با حلقه‌های گل به دیدار ریش‌سفید خانواده می‌روند و ظهر عید فطر را با هم می‌گذرانند. در این روز، موسیقی سنتی هندی در کوچه و بازار نواخته می‌شود و مردم لباس‌های نو به تن می‌کنند.در حقیقت نمایش نمادهای سنت و فرهنگ اصیل هندی، بخشی از جشن عید فطر را به‌خود اختصاص می‌دهد؛ به‌طوری که بدون آن، عید مفهومی ندارد و با آن، رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. از این‌رو جشن عیدفطر، در میان مسلمانان هندی به‌دلیل سبک خاص فرهنگی‌‌ای که دارند، اندکی متفاوت است.یمنمردم یمن نیز به آداب و رسوم خاص خود پایبندند و از انواع مختلف شیرینی های محلی خود می خورند. برعکس دیگر کشورها مردم یمن در روز عید فطر به طیبعت می روند و و در این روز از طبیعت بکر لذت می برند و لباسهای نو می خرند و می پوشند. زنان یمنی جزء معدود زنانی هستند که در طبخ گوشت و کبابی کردن آن مشهورند. مردان با چوب درختان برایشان وسایل کباب کردن گوشت را آماده می کنند. این نوع غذا در مهمانی ها و مراسم درست می شود.پاکستانمسلمانان پاکستان نیز مانند دیگر کشورهای مسلمان نشین، روز عید را با اقامه نماز عید فطر و صرف صبحانه ای ساده آغاز می کنند. سپس به دیدار بزرگان خانواده می روند و صله رحم را به جا می آورند. البته جشن واقعی عید فطر در پاکستان، از ظهر آن روز شروع می شود. شوهرها و پدرها به فرزندان و همسرانشان عیدی می دهند و خانم های خانه، غذای خوش طعمی را که به «خرمای شیرین شده» معروف است، آماده می کنند و همگی با هم به هنگام صرف ناهار، روز عید را جشن می گیرند. تعطیلات عید فطر در پاکستان سه روز است و در آن، مدارس و اداره ها تعطیل می شود و همه به تفریح و شادی می پردازند و بیشتر وقت خود را با اقوام و آشنایان می گذرانند.اردنعید سعید فطر از بزرگترین اعیاد اردن است. مردم از چند روز پیش از فرا رسیدن عید در تكاپوی خانه تكانی، خرید لباس و سایر مایحتاج عید هستند. آنها در این روز به دید و بازدید اقوام، دوستان ، همسایگان و زیارت اهل قبور می پردازند. وزارتخانه ها، اداره های رسمی و موسسه های عمومی به مناسبت عید سعید فطر در این كشور چهار روز تعطیل هستند. مالزی مردم مالزی عید فطر را (hari raya puasa) به معنای روز عید می نامند. آنان از چند روز مانده به عید خود را آماده ی استقبال می کنند، شهر را چراغانی کرده به خرید از فروشگاه ها برای آمادگی در روز عید می پردازند. مردم به سفر می روند تا روز عید را در روستاها و شهر های مختلف در کنار خانواده ی خود سپری کنند.مردم مالزی در شب پیش از عید به تهیه ی غذا و شیرینی سنتی مخصوص از جمله "رندانگ" که از گوشت گاو و مرغ پخته شده در شیرنارگیل درست می شود و همچنین "توپات" که از برنج پیچیده شده در برگ خرما تهیه می شود می پردازند.رسم جالب دیگری که در این کشور جریان دارد سنت "سفره باز" است. نخست وزیر و مقامات دولتی قبل از عید از مردم دعوت به عمل می آورند تا در روز عید در خانه ی آنان حضور پیدا کنند. مقامات دولتی در روز عید درب خانه ی خود را بر روی عموم مردم باز می کنند و مردم هم برای عرض تبریک به منزل آنان می روند.افغانستاندر افغانستان سه روز تعطیل رسمی برای عید فطر در نظر گرفته شده است. این عید دارای تقدس زیادی برای مردم افغانستان است. معمولا مردم برای عید لباس های نو خریده، کودکان و نوجوانان به دست های خود حنا می بندند و عده ی زیادی از مردان و تعداد کمی از زنان برای نماز در مساجد جمع می شوند. در این سه روز همسایه ها برای دید و باز دید به خانه های یکدیگر می روند و عید را به هم تبریک می گویند. دید و بازدید ها به گونه ای است که وقتی کسی به خانه ی دیگری رفت، دیگری نیز حتما باید به خانه ی او بیاید و اگر چنین نکند عمل او بی احترامی به شخص مقابل پنداشته می شود.در بعضی  از روستاها مراسم عید به صورت دسته جمعی برگزار می شود به گونه ای که زنان روستا با پخت نوعی نان به همراه همسران و کودکان خود در خانه ی بزرگ روستا جمع می شوند. عراقیکی از چیزهایی که عید فطر را در عراق از دیگر کشورهای اسلامی متمایز می کند، پخت شیرینی«کلیجه» به صورت دسته جمعی است. برای پخت این شیرینی اعضای خانواده دور هم جمع شده و شیرینی می پزند. این شیرینی با ترکیبی از آرد، روغن، شکر مخلوط با خشکبار، خرما و کنجد تهیه می شود. پس از آن در قالبهای کوچک و بزرگ ریخته و مادر خانه آنها را در داخل فر قرار می دهد. در روز عید مردم که برای عید و بازدید به خانه های هم می روند، این شیرینی را به مناسبت آنکه فصل سرما باشد یا گرما با نوشیدنی گرم یا سرد میل می کنند. مردم عراق درجنوب بصره، بر اساس عادت قدیمی در کوچه ها و محله های خود برای ایجاد مهر و محبت جمع شده و غذای مخصوص«المطبک» را که از گوشت و برنج درست شده با هم می خورند. این آداب و رسوم را از آبا و اجداد خود به ارث برده اند و در ایام عید فطر و عید قربان از این غذا استفاده می کنند. این آداب و رسوم، رسم کشورهای جزیره عربی، نجد و حجاز بوده است و در عربستان و کویت همچنان ادامه دارد.تونسدر تونس عید فطر با حلوی آغاز می شود. این نام شیرینی ای است که مردم از اجداد خود از صد سال پیش یاد گرفته و به یکدیگر یاد داده اند. به مناسبت عید زنان تونسی شیرینی هایی با نامهای« المقروض، الغریبه، الباقلاوه، المحشی و الصمصه» درست می کنند.بسیاری تونسی ها در این روز، طبقهای شیرینی خود را با یکدیگر مبادله می کنند و هنگام مهمانی رفتن از شیرینی های یکدیگر تناول می کنند. اهالی روستای صفاقس، در این روز بر اساس آداب و رسوم خود ماهی شور درست می کنند و در روز اول عید می خورند. تونسی ها عید فطر را عید صغیر می نامند به دلیل اینکه اعتقاد دارند این برای کودکان است، زیرا بزرگترهابرایشان لباسهای عید، کفش و اسباب بازی می خرند و به آنها عیدی می دهند.لیبیمردم لیبی در روز عید، لباسهای سنتی خود را می پوشند و با همان لباسهای سنتی خود به مساجد و به دید و بازدید اقوام خود می روند. در روز عید مردم شیرینی های « البقلاوه، المقروض و الغریبه» می پزند و آب انار و آبمیوه های دیگر می نوشند.اماراتمسلمانان امارات در آخرین روزهای‌ماه مبارک رمضان با خرید لباس نو و تغییر برخی از لوازم منزل به استقبال عید سعید فطر می‌روند.براساس یک سنت دیرینه مردم امارات عید را در کنار اعضای خانواده، دوستان و دیگر مسلمانان با شکرگزاری به درگاه خداوند سپری می‌کنند. در روز نخست عید فطر بعد از خوردن خرما و برخی شیرینی‌های سنتی لباس‌های نو به تن کرده و به مسجد می‌روند تا نماز عید را اقامه کنند.بازی‌های دسته جمعی، نقاشی حنا روی دست و داستان‌سرایی، از دیگر مراسم این روز است. عید فطر در این کشور سه‌روز تعطیل است و یک روز قبل از فرارسیدن عید نیز جزو تعطیلات قرار می‌گیرد.سوریهمردم سوریه در ساعات اولیه روز عید نماز خود را در مسجد جامع اموی و یا دیگر مساجد برپا می کنند و پس از آن به زیارت اهل قبور رفته و بر سر مزار اموات خود، قرآن تلاوت می کنند. مردم سوریه به ویژه در روستاها طبق آداب و رسوم خود اقوام و خانواده ها به دور هم بر سر یک سفره که مملو از غذاها، خواراکی ها و شیرینی های محلی است، جمع می شوند. این شیرینی ها شامل«المزالیقات، الملیحی، قطایف و فطایر» می شود. در شهرها و استانهای سوریه،مرردم علاوه بر شیرینی ها از کیکها م نوشیدنی هایی لذت می برند که به مدت طولانی آن را تناول نکرده بودند که شامل السندوات، القشه، المحاشی و الکبب می شود. دمشقی ها مثلی دارند که می گویند دهه اول ماه مبارک رمضان«للمرق»، دهه دوم« للخرق» و دهه سوم«لصر الورق» است و به این معنی است که دهه اول به آبگوشت خوری، دوم خریدن لباس و دهه سوم به خوردن شیرینی جات اختصاص دارد.عربستانمردم عربستان بر اساس عادت و آداب و رسوم همیشگی خود صبح روز عید فطر قهوه، چای، انواع آبمیوه ها و خرماها را تناول می کنندو پس از آن یکی از مشهورترین خوردنی ها که از برنج و گوشت «الکبسه» درست شده می خورند. از عادت های اهل مکه خوردن شیرینی«المنار» بعد از نماز عیدفطر است که همسرانشان تهیه کرده اند. عمان عید سعید فطر در کشورهای حوزه ی خلیج فارس نیز از رنگ و بوی خاصی برخوردار است. در این کشورها، روز عید فطر درهای کاخ برای دیدار از پادشاه یاامیر آن سرزمین باز است. مردان این مناطق پس از اقامه ی نماز با یکدیگر رو بوسی میکنند. مراسم رو بوسی در این کشورها سنت خاصی دارد. در این روز تمام افراد خانواده بهترین لباسهای خود را بر تن می کنند و در نماز عید شرکت می نمایند. قبل از نماز، موذنین با خواندن اذان، پایان ماه رمضان را اعلام کرده و مردم را به نماز دعوت می کنند. کویت کشور کویت تنها کشوری است که  مردم برای عید فطر هفت شبانه روز را به جشن گرفتن می پردازند. در این روز ها تمامی مغازه ها با پرچم هایی مخصوص عید زینت داده می شوند . تمامی منازل و مغازه ها و حتی شرکت ها نیز از قبل تمیز شده اند و بوی عود از همه جا به مشام می رسد. در این روز ها مردم به عید دیدنی اقوام و آشنایان می روند و همگی لباس هایی نو که برای این عید خریداری کرده اند ، می پوشند.فلسطینمردم فلسطین، عید فطر را در میان خون و مرگ جشن می گیرند، ولی با این وجود مادرها در خانه ها شیرینی می پزند. پناهندگان فلسطینی در روز عید بر سر مزار اموات و شهدای خود می روند و برایشان قرآن تلاوت می کنند. یکی از اعضای خانه برای کودکان اسباب بازی های ارزان قیمت می خرد و به آنها هدیه می دهد تا شاید خنده را برلبان کودکان خود بیاورد. منبع/باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۲۸

اوای دنا :فدراسیون جهانی آمار و تاریخ اعلام کرد،کریمی و مجیدی، محبوب‌ترین بازیکنان سال 2011 فوتبال آسیامی باشند. فدراسیون جهانی آمار و تاریخ فوتبال رده بندی محبوب ترین بازیکنان هر قاره را معرفی کرد.در قاره آسیا علی کریمی هافبک ملی پوش باشگاه پرسپولیس و کاپیتان سرخپوشان با 134 هزار و 898 رای و فرهاد مجیدی کاپیتان و مهاجم استقلال با 123هزارو382رای در مکانهای اول و دوم قرار گرفته و محبوب ترین بازیکنان آسیا می باشند.رده بندی نفرات سوم تا دهم نیز به شرح زیر است:3- یاسر القحطانی از عربستان با 42 هزار و 685 رای 4- محمد نور از عربستان با 20هزار و 753 رای 5- یانگ ژی از چین با 16هزار و 232 رای 6- بدر الموتاوا از کویت با 14 هزار و 140رای7- حسن عبدالفتاح از اردن با 9هزارو 335 رای8- یونس محمود از عراق با 4 هزار و 312 رای9- سرور جپاروف بهترین بازیکن سال 2011 آسیا از ازبکستان با هزار و 508 رای10- جی سونگ پارک از کره جنوبی با 819 رای
کد خبر: ۲۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۹

اوای دنا -اسدالله ربانی مهر:بسيجي واقعي امثال چمران، وزوايي وشهبازي بودند... بسيج و تفكر بسيجي انديشه اي عمومي و انقلابي است که ازدستاوردهاي انقلاب شكوهمند اسلامي است،اين تفكر ريشه در عمق انديشه‌هاي ديني دارد كه حالا به صورت يك اصل محوري در جامعه اسلامي ما نهادينه شده است. بسيج حركتي اصولي و ارزشي است كه مختص طبقه خاصي نيست و همه كساني كه دل در گرو انقلاب دارند بسيجي هستند، همه كساني كه عاشق خدمت رساني بي منت به مردم هستند بسيجي هستند. در ساليان بعد از انقلاب تاكنون در همه موفقيت‌هايي كه داشته‌ايم تفكر بسيجي در آنجا حضور داشت. اگر بعد از انقلاب در برابر دسيسه‌ها و توطئه‌ها دشمنان ايستادگي كرديم به علت تفكر بسيجي بود. اگر در زمان جنگ در برابر رژيم بعثي، آمريكا، اسرائيل و چندين كشور ديگر جنگيديم و پيروز شديم به خاطر تفكر بسيجي بود. اگر در جنگ ابهت خود را به شرق و غرب نشان داديم، اگر در جنگ شيرمرداني چون احمد كاظمي، چمران، صياد شيرازي، زين‌الدين و محمود شهبازي همچون ستاره درخشيدند به علت تفكر بسيجي بود كه تمام وجود اين جوانان پاك را فراگرفته بود. اگر بعد از جنگ ايران اسلامي در عرصه پزشكي، هسته‌اي، سدسازي، ورزشي و ... به پيشرفت‌هاي بزرگي رسيده به علت همين تفكر بسيجي بوده است. اگر امروز دشمن از رزمايش‌هاي ايران و موشك‌ها و ناوهاي ايراني هراسان است به علت همين تفكر بسيجي است و اگر به فرموده مقام معظم رهبري در آينده نياز به امنيت، آسايش و پيشرفت داريم بايد اين تفكر ريشه‌اي و اسلامي را در جامعه ترويج دهيم و بدون اين تفكر نمي‌توان از آزادگي، استقلال و پيشرفت سخن گفت. اگر امروز ژاپن به عنوان قدرت برتر اقتصادي دنيا مجبور است از هزاران سرباز آمريكايي چندين سال در خاك خود پذيرايي كند به علت عدم وجود يك تفكر ريشه‌اي و انقلابي در ميان اين مردم است. اگر امروز عربستان و كويت و امارات با سرمايه‌هاي كلان در برابر غربي‌هاي زورگو تسليم بي چون و چرا هستند به علت تفكر مادي‌گرايي آنهاست و اگر امروز جنوب لبنان در برابر تانك‌هاي آمريكا تسليم نمي‌شود و اسرائيل را آرام نمي‌گذارد به علت الهام گرفتن از همين تفكر بسيجي است.بيش از 30 سال است كه آمريكا و اسرائيل و چند كشور غربي از هر اقدامي جهت براندازي نظام جمهوري اسلامي استفاده كردند؛ از حمله به هواپيماي مسافربري و تحريم و تهديد تا اختلافات داخلي، جنگ نرم و ... اما ايران اسلامي در برابر همه اين توطئه‌ها ايستاد و اين نشانه تفكر بسيجي و اسلامي است كه در جامعه ما نهادينه شده است. البته در ساليان اخير عده‌اي از روي غفلت و يا مغرضانه سعي كردند كه عظمت اين نيروي مردمي را تضعيف كنند كه خوشبختانه اين نقشه شوم كه دنباله اهداف غربي‌ها بود به شكست انجاميد و از طرفي عده‌اي با سوءاستفاده از نام بسيج سعي كردند به پست و مقام برسند كه اين هم باعث ضربه زدن به اين تفكر و انديشه بزرگ مي‌شود كه هر دو مورد با واقعيات تفكر بسيجي در تضاد است و در انديشه بسيج تنها صداقت، پاكي، خدمت به مردم معنا مي‌شود و اگر غير اين باشد با مفهوم واقعي بسيج هيچگونه ارتباطي ندارد. بسيجي واقعي مولا علي (ع) است كه در خدمت به مردم، پاكي و ساده زيستي، تقوا و پاكدامني و در نبرد در راه خدا الگو و نمونه است. بسيجي واقعي چمران است كه بامدرك دكتراي فيزيك پلاسما  كلاس درس را در آمريكا رها مي‌كند و از دهلاويه تا پشت كوه‌هاي لبنان را به جنگ با دشمن برمي‌خيزد. بسيجي واقعي شهيدسردارمحمودشهبازي است كه مهندس ميكانيك ازفاتحان بيت المقدس است؛ بسيجي واقعي شهيدوزوايي نفراول كنكوروازفاتحان لانه جاسوسي وازحماسه سازان  فتح خرمشهراست .بسيجي واقعي فرماندهي است كه در كنار سربازان، سنگر خود را نظافت مي‌كند و براي سربازان غذا درست مي‌كند، شب به عبادت مشغول است و روزها در نبرد خونين با دشمن حماسه مي‌آفريند و هزاران نمونه ديگر كه در اين مجال اندك نمي‌گنجد....والبته همه جوانان امروزي كشوركه درصحنه هاي حساس دركنارانقلاب هستندوبا پيشرفت علم ومعنويت به توسعه كشورمي انديشندبسيجي واقعي هستند.... هركس امروزداعيه خدمت به مردم راداردبسيجي است،هركس دلش براي توسعه كشورمي تپدبسيجي است،هركس دل درگروانقلاب ودستاوردهاي آن داردبسيجي است ،هركس بيشترازسايرين به راه ورسم شهداپايبنداست وازخدامي ترسدبسيجي است...باور كنيم كه وجود تفكر بسيج براي استقلال و آزادي ما يك ضرورت است. وبه يك قشرخاص هم تعلق نداردواگر مي‌خواهيم به پيشرفت برسيم و در برابر زورگويي‌هاي مستكبران، سر تعظيم فرود نياوريم بايد تفكر بسيجي را در جامعه ترويج دهيم و امروز بسيج به علت همين اهميتي كه دارد آماج حملات شديد بدخواهان است، پس آستين‌ها را بالا بزنيم كه راه درازي در پيش است و در برابر اين تكليف بزرگ كوتاهي نكنيم و مطمئن باشيم كه اگر هدف و نيت ما پاك باشد خدا با ما است و در اين راه پر پيچ و خم ياريگر ما خواهد بود.
کد خبر: ۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۳