فقط کافی است حرفی بشنود که با چارچوب ذهنیاش مغایرت داشته باشد، سریع برافروخته میشود، بیمحلی میکند، زیر لب غر میزند و به زمین و زمان فحش میدهد، اگر از اتفاق پیش آمده خیلی زیاد ناراحت شده باشد که دیگر نگو، روزگاری است که سیاه میشود! کنترل از دستش خارج میشود، هر چیزی جلوی دستش باشد پرت میکند و درها را به هم میکوبد، به همه اطرافیانش توهین میکند و گاه حتی کارش به تحقیر دیگران میرسد و...
****
«خشم» هیجانی است که اگر بدرستی مهار نشود، اثرات مخرب زیادی دارد. اگر خشم به درون فرد رخنه کند و درونی شود ممکن است فرد را به مشکلات متعدد جسمی همچون، استرس و تنش مفرط، ناراحتیهای عصبی، بیماریهای گوارشی، سردرد، ناراحتیهای قلبی و... مبتلا کند و در صورت بروز بیرونی نیز، اثرات منفی دیگری دارد که با توجه به تحقیقات متعدد شواهد اندکی وجود دارد مبنی بر اینکه ابراز خشم میتواند روش خوبی برای کاستن انرژی منفی لحظهای و کمتوان کردن انرژی آن باشد، چهبسا در بروز بیرونی خشم، فرد فحاشی کند، اشیاء را پرت کند، برخورد فیزیکی داشته باشد و... که در این وضعیت، نهتنها خود بلکه اطرافیانش هم، از بروز خشم و کنترل نشدن این هیجان احساس ناراحتی و شرمساری میکنند.
بسیاری از ما با مراجعه به روان شناس یا مطالعه کتابهای روانشناسی سعی میکنیم به طریقی با اضطراب و افسردگی خود مقابله کنیم و از شدت آن بکاهیم، اما کمتر به فکر آن هستیم که خشم خود را کنترل کرده و در موقعیتهای ناخوشایند آن را مدیریت کنیم، زیرا غالبا این تصور اشتباه را داریم که خشم هیجانی طبیعی است که ما قادر به کنترل آن نیستیم یا اینکه لازم نیست آن را مدیریت و مهار کنیم، این در حالی است که خشم، هیجان منفی قابل کنترلی است که اگر بخواهیم میتوانیم آن را مدیریت کنیم.
برای کاهش پرخاشگری و خصومت فیزیکی و کلامی، باید یاد بگیریم چگونه خشم خود را کنترل کنیم و با شدت خفیف یا شدید آن مواجه شده و مقابله کنیم؛ به همین منظور برای کنترل خشم چند پیشنهاد ارائه میدهیم:
بر هیجان خشمتان آگاه شوید
این درست است که شما هنگام خشم، دچار تعارض شده و در حالتی قرار گرفتهاید که شاید کنترل آن از دستتان خارج است، اما یادتان باشد خشم شما هیجان موقتی است و پس از لحظاتی فروکش خواهد کرد و پس از گذشت آن مدت، شما خواهید ماند و رفتاری که از خود بروز دادهاید، پس علاج واقعه پیش از مشکل کنید و با خود تمرین کنید که حتیالمقدور اسیر هیجانات موقت و زودگذرتان نشوید، در عین حال که به آنها آگاهید و نشانههای بروز آن را میدانید، بتوانید بر خود مسلط شوید و کاری نکنید که بعدها پشیمان شوید.
علت خشم خود را بشناسید
جستجو کنید تا دریابید چه چیز خشم و عصبانیت شما را تحریک و برانگیخته میکند. موقعیتهای پیشینی را که خشمگین شدهاید ،یادداشت کنید، به این طریق میتوانید بفهمید در چه شرایط و موقعیتهایی عصبی میشوید و بیشتر در آن وضعیت، چه عکسالعملهایی نشان میدهید. قطعا با دانستن و پی بردن به اینکه چه کسی و چه چیزی باعث ناراحتی و خشمتان میشود میتوانید برای مقابله و کنار آمدن با چنین موقعیتهایی یا وضعیتهای مشابه آن، برنامهریزی کنید و رفتاری را که کمتر آسیبزا و تهاجمی است، از خود بروز دهید.
از تکنیک توجه برگردانی استفاده کنید
توجه برگردانی یکی از بهترین روشهای کنترل یا کاهش شدت خشم است. با معطوف کردن حواس به چیزهای دیگر یا با اشتغال به برخی از فعالیتهای جذاب و متضاد با آن موقعیت ناراحتکننده، میتوان با خشم لحظهای مقابله کرد و بر آن چیره شد. برخی با انجام فعالیتهای ورزشی، عدهای با گوش کردن به موسیقی یا تماشای تلویزیون و برخی نیز با مطالعه یا پرداختن به سرگرمیهای مورد علاقه خود احساس آرامش میکنند و از تلاطمات درونی خود میکاهند.
با خود گفتوگو کنید
برخی افراد عادت دارند، راجع به پیشامدی که برایشان به وقوع پیوسته با خودشان گفتوگو میکنند. گفتوگوی درونی در بسیاری از موارد باعث کاهش شدت خشم میشود، اگر چه در برخی دیگر، اثری عکس داشته و موجب افزایش یا تداوم و پایداری شدت خشم میگردد. مثلا، ممکن است فردی از شخصی بشدت عصبانی باشد و حتی سالها آن را در دل خود نگه دارد، و هر بار با یادآوری آن مساله برافروخته و عصبی شود، چراکه خود را مستحق عذرخواهی از جانب فرد مقابل میداند که از آن دریغ شده است؛ اما اگر گفتوگوی درونی با نگاه منصفانه و به دور از توقع و قضاوت یکجانبهای انجام شود و گذشت و حل مساله در اولویت قرار داشته باشد، قطعا تاثیرات مثبتی خواهد داشت که باعث آرامش و تسکین خواهد شد.
بیغرضانه با فرد مقابلتان، گفتوگو کنید
به جای سکوت کردن، غرغر کردن، انتقادهای کلامی کوبنده یا حتی برخوردهای فیزیکی، با فرد مقابلتان به گفتوگو بنشینید. بلی، گفتوگو یکی از موثرترین روشهای کنترل و کاهش شدت خشم است. سعی کنید همیشه به جای حق به جانب جلوه دادن خود یا فرار از پذیرش مسئولیت اشتباه خود یا با متهم کردن دیگری، بپذیرید که میتوانید مشکل بوجود آمده را با گفتوگو حل و فصل کنید، چراکه گفتوگو شرایطی را برای مذاکره، حل مساله و سازش فراهم میآورد. گفتوگو و مصاحبت باعث میشود که ما از نظریات فرد مقابل مان در مورد آن موقعیت خاص، رفتار، افکار و هیجانات متعاقب وی از آن شرایط، مطلع و آگاه شویم و بهتر بتوانیم اوضاع را از دیدگاه فرد مقابلمان نظارهگر شویم و با درک متقابل از آن، مساله را واکاوی کرده و به راهحلی مساعد و مناسب دست یابیم.
توضیح بخواهید و آن را بشنوید
اگر بدانید علت رفتار فرد مقابلتان به چه دلیل است و از چه نشأت میگیرد، هدف از آن چیست و عاقبت آن به کجا منتهی میشود؛ شاید به جای عصبی و خشمگین شدن، هیجان دیگری را تجربه کنید. وقتی با کسی روبهرو میشوید که از شما انتقاد میکند یا به گونهای رفتار میکند که با هنجارها و انتظارات شما متناقض است و حتی بیحرمتی معنا میشود، چه میکنید؟! ما توصیه میکنیم به جای تقابل یا عکسالعملهای شدید و دور از شأنتان، سعی کنید با نوشیدن یک لیوان آب سرد بر خود و اعصابتان مسلط شوید و فرد مقابلتان را به آرامش دعوت کنید و از او بخواهید علت رفتارش یا فکری که آزارش میدهد را برایتان توضیح بدهد، گاهی با شنیدن نظرات او، نهتنها آرام میشوید بلکه با درک متقابل از شرایط وی به گونهای کاملا متفاوت رفتار میکنید که شاید فرسنگها با خشم آن لحظهتان منافات داشته باشد. مثلا اگر به هنگام رانندگی کسی به دلیل بیاحتیاطی، ماشینش را به ماشین شما بکوبد و آسیب بزند، بیتردید مایه تعجب نیست که خشمگین شوید و به سرعت از ماشینتان پیاده شده و فرد خاطی را متهم به بیاحتیاطی کنید، اما اگر در همان لحظه راننده عذرخواهی کند و به شما توضیح دهد که تحت فشار عصبی و روحی، حواسش پرت شده چون بتازگی متوجه بیماری لاعلاج فرزندش شده است، قطعا خشمتان فروکش خواهد کرد و به جای توهین و بگو مگو کردن خواهید گفت، اتفاقی است که پیش آمده، اشکالی ندارد، خداوند همه مریضها را شفا بدهد، اگر حالتان خوب نیست کناری بایستید و بعد از اینکه حالتان خوب شد رانندگی کنید، ممکن است اتفاق ناخوشایند دیگری رخ دهد که در این شرایط، اصلا به صلاحتان نیست و... .
شما با تجسم این حالت میدانید که چگونه هیجان خشمتان به هیجان محبت و حس همدردی و نگرانی تقلیل مییابد.
سازش کردن را یاد بگیرید
وقتی مشکلی پیش میآید، بسیاری از ما به جای حل مساله یا سازش با شرایط جدید، در مقام جبران یا دفاع برمیآییم تا شاید با به کرسی نشاندن حرف یا اندیشه خود، نهتنها اندکی از تلاطمات درونی خود بکاهیم، بلکه به فرد مقابلمان نشان دهیم که برتر از او هستیم و هرگز حاضر به تسلیم نخواهیم شد؛ این در حالی است که اگر بپذیریم و بیاموزیم سازش کردن بهتر از خشم و عصبانیت طولانیمدت است، بیتردید بسیاری از مشکلات بوجود آمده، بسیار سریعتر از آنکه گمان ببریم، حل میشود و هیچگاه به کلاف سردرگم مبدل نمیشود. بپذیرید سازش، همچون وسیلهای کارساز و مفید است که میتواند شما را برای داشتن زندگی ساده و سالمتر آماده کند. پس برای کنترل خشم بهتر است از همین امروز، علاقهمند به سازش شوید و اصول سازش را فرا بگیرید.
زندگی همیشه بر وفق مراد ما نیست
تا زمانی که نپذیرید زندگی هیچ وقت بیعیب و نقص نبوده و نخواهد بود، نسبت به همه چیز و همه کس حساس و خشمگین خواهید شد. زندگی همیشه توام با رفتارها یا وقایعی است که گاهی کنترل آنها از دست ما خارج است، مثلا ممکن است با افرادی روبهرو شوید که رفتارهای مبادی آدابی ندارند، کسی شما را نادیده بگیرد، اوضاع مالیتان به هم بریزد، لاستیک ماشینتان به یکباره پنچر شود و.... برای اجتناب از خشم و عصبانیت، لازم است بپذیرید که در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد و نهتنها زندگی شما، بلکه زندگی همگان، فراز و نشیبهایی دارد که راه فراری از آنان نیست. با پذیرش اصل زندگی همیشه منصفانه نیست، میتوانید بخش اعظمی از خشم خود را کنترل کنید. خشمگین شدن یا نشدن، تصمیمی است که شما میتوانید آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیرید و با این قانون طبیعی که زندگی گاهی غیرمنصفانه است، خو بگیرید.
شوخی کنید
شوخی و مزاح کردن روشی است که از طریق آن میتوان برای بازسازی موقعیت یا یافتن ناهمخوانیها یا حتی امر محال در آن وضعیت، استفاده کرد. شوخی کاملا با خشم مغایرت دارد و میتواند تا حدود بسیاری شدت خشم را کاهش دهد. اگر یاد بگیریم که چگونه به واکنشهایمان بخندیم یا موقعیت تلخ را به موقعیت خنثی یا خندهدار مبدل کنیم، قطعا نهتنها توانستهایم با تبدیل شرایط نامساعد به موقعیت مساعد، خشم خود را کنترل و کاهش دهیم، بلکه میتوانیم با دیگران ارتباط سازندهای برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به ناموجه بودن و نامناسب بودن واکنشهایمان شناخت و آگاهی داریم و از تمام جوانب مثبت و منفی آن مطلعیم.
نسرین صفری/ مشاور خانواده
کد خبر: ۶۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
طی سانحه رانندگی یک دستگاه مینیبوس هیوندا در کیلومتر یک بیبی حکیمه خاتون (س) 18 نفر مصدوم شدند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش فارس از گچساران، بقعه متبرکه بیبی حکیمه خاتون (س) به عنوان مهمترین امامزاده در استان کهگیلویه و بویراحمد که بر اساس اسناد و روایات مختلف، دختر بلافصل حضرت امام موسی بن جعفر (ع) بوده، دارای جایگاه والایی است.
این بقعه متبرکه در حدفاصل گچساران و بندر گناوه که همانند مرواریدی در میان تنگهای طویل میدرخشد، با وجود قرار گرفتن درموقعیت خاص جغرافیایی از جمله قرار گرفتن در میان کوههایی صعبالعبور، راههای پر پیچ و خم،ناهموار و دارای شیبهای تند، سالانه میزبان افزونبر یک میلیون نفر زائر از سراسر کشور و کشورهای حوزه خلیج فارس است که متاسفانه هر از چند گاهی سوانح رانندگی در آن اتفاق میافتد.
شب گذشته باخبر شدیم که سانحه جدیدی در یک کیلومتری این بقعه متبرکه اتفاق افتاده که سریعا خود را بخش اتفاقات بیمارستان مرکزی شهر رساندیم که خوشبختانه با هماهنگیهای فرماندار دلسوز شهرستان نیز هماهنگیهای کامل در راستای رسیدگی و مداوای هرچه بهتر مصدومین صورت گرفته بود.پس از لحظاتی انتظار در بیمارستان به همراه رئیس پلیس راه و فرماندار گچساران، نیز مصدومین به وسیله آمبولانس به بیمارستان انتقال داده و سریعا مورد مداوا قرار گرفتند.
عبدالرحیم رحیمی فرماندار گچساران که پس از باخبر شدن از این اتفاق سریعا خود را به بیمارستان رسانده بود، ضمن عیادت از مصدومان و بررسی وضعیت آنها، در گفتوگو با خبرنگار فارس، اظهار کرد: خوشبختانه در این سانحه رانندگی هیچگونه حادثه مرگ و مصدومیت شدید رخ نداده و مصدومان همه تحت مراقبت و مداوای سرپایی قرار گرفتند.
وی با بیان اینکه تعداد زائران مصدوم در این سانحه رانندگی 18 نفر بودهاند، افزود: این زائران که با یک دستگاه مینیبوس از شهرستان بهبهان به سمت حرم مطهر بیبی حکیمه خاتون(س) در حرکت بودند، متاسفانه در یک کیلومتری حرم مطهر نیز دچار سانحه شدند.رحیمی با اشاره به حضور به موقع نیروهای پلیس راه شهرستان، گفت: خوشبختانه پس از اطلاع از وقوع این حادثه نیروهای پرتلاش پلیس راه شهرستان سریعا خود را به محل حادثه رسانده و با همکاری نیروهای امدادی از جمله اورژانس و هلال احمر نسبت به اعزام مصدومان اقدام کردند.
این مسئول با بیان اینکه شدت این سانحه شدید نبوده و زائران همه در وضعیت خوبی هستند، گفت: باتوجه به وجود اورژانس و آمبولانسهای بینراهی نیز تعداد هشت آمبولانس از شهر دوگنبدان به صحنه حادثه انتقال داده شد که به علت شدید نبود حادثه نیز سه دستگاه آمبولانس آن بدون مصدوم برگشت.
نماینده عالی دولت در گچساران در پاسخ به سوال فارس مبنی بر علت حضور وی در بیمارستان و اینکه تلفنی هم میتوانستید جویای وضعیت شوید، تصریح کرد: پس از مطلع شدن نیز سعی در برقراری تماس با واحدهای اورژانس آن منطقه شدم و در سطح شهر نیز آمبولانسهایی را به صحنه حادثه اعزام وبا بیمارستان نفت نیز جهت همکاری هماهنگی کردیم.
وی ادامه داد: خدمت به زائران حضرت بیبی حکیمه خاتون (س) را نه تنها وظیفه بلکه یک تکلیف شرعی برای خود و دیگر مسئولان میدانم و در حال حاضر حضورم در بین این مصدومان تنها جهت دلداری و همدلی با آنها و خانوادههایشان است.
بشیر جانیپور فرمانده پلیسراه گچساران در حاشیه عیادت از بیماران و بررسی وضعیت آنها در گفتوگو با فارس اظهار کرد: این سانحه که در یک کیلومتری حرم مطهر و حدفاصل امامزاده کاکامبارک (ع) با این امامزاده واجبالتعظیم رخ داده بر اساس بی احتیاطی راننده مینیبوس به علت عدم توانایی در کنترل سریع وسیله نقلیه ناشی از تخطی سرعت مطمئنه در جاده پرشیب اتفاق افتاده است.
فرمانده پلیسراه گچساران با بیان اینکه خوشبختانه در این سانحه هیچ مورد فوتی یا مصدومیت شدید نبوده است، افزود: با حضور به موقع نیروهای امدادی شهرستان، در حال حاضر همه مسافران در بیمارستان مورد مداوای سرپایی قرار گرفتهاند.
پس از گفتوگو با مسئولان و مداوی اولیه بیماران نیز سراغ راننده مینیبوس رفتیم که از زبان وی نیز علت این سانحه را جویا شویم، منصور مهرجویی راننده مینیبوس در خصوص چگونگی رخ دادن این اتفاق، بیان کرد: در کیلومتر یک حرم مطهر که به جاده پرشیبی رسیدیم ناگهان به علت شتاب گرفتن سرعت مینیبوس قادر به کنترل سرعت نشدم و به علت اینکه خودرو با زائرانی که در آن محدوده بودند برخورد نکند نیز مینیبوس را به سمت تپه هدایت کردم که این سانحه اتفاق افتاد.
کد خبر: ۶۱۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
در آستانه سالروز شهادت شهید طیب منتشر شد:
خانم هاي آمريكايي وقتي به ايشان مي رسيدند و مي خواستند به وي دست بدهند،ايشان دكمه آستينش را باز مي كرد تا شايد لبه آستينش را بگيرند،چون ايشان دست دادن را جايز نمي شمرد.
کد خبر: ۵۹۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۸
سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر، در آستانه فرا رسیدن سال نو و آغاز سفرهای نوروزی، ۱۰۰ نکته ایمنی را برای هموطنان و مسافران توصیه کرده است.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com به نقل از مهر، با فرا رسیدن سال نو و افزایش سفرها، رعایت نکات ایمنی و آشنایی به برخی از مسائل امدادی می تواند در کاهش وقع حوادث و تصادف و تسریع در روند امدادرسانی موثر باشد. ۱ . شماره ملی ندای امداد ۱۱۲ جمعیت هلال احمر در خدمت حادثه دیدگان نوروزی است. ۲ . در صورت بروز هرگونه حادثه ای ضمن حفظ خونسردی با شماره ملی ندای امداد ۱۱۲سازمان امدادو نجات تماس حاصل گرفته یا به نزدیکترین پست امدادی مستقر در محل یا جاده مراجعه نمایید. ۳ . در صورت رفتن به مسافرت قبل از ترک محل زندگی، درها و پنجره ها را ببندید و کنتور برق و گاز را قطع کنید. ۴ . در زمینه ایمنی و عملکرد مناسب سیستم های آب، برق و گاز ساختمان برای مواقع حادثه و اضطرار اطلاعات لازم را کسب کنید. ۵ . پیش از سفر به پیشبینیهای هواشناسی توجه کنید. ۶ . قبل از مسافرت اطلاعات کامل را از شرایط آب و هوایی مقصد و مسیر حرکت بدست آورید. ۷ . قبل از سفر از برطرف شدن اشکالات فنی خودرو خود مطمئن شوید. ۸ . قبل از آغاز سفر، خودروی خود را بررسی نمایید و از کارکرد صحیح قسمتهای مختلف وسیله نقلیه اطمینان حاصل کنید. ۹ . فشار باد تایرهای خودرو را کنترل نمایید، اختلاف فشار باد تایرها، کنترل خودرو را تحت تأثیر قرارداده و حتی باعث بروز حادثه میشوند. ۱۰ . هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی مطمئن شوید. ۱۱ . در زمان سفر همراه داشتن نقشه و قطب نما برای موارد اضطراری به شما بسیار کمک می کند. ۱۲ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، زمان خروج و مقصد سفر را به اطرافیان اعلام کنید. ۱۳ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، جهت جلوگیری از حوادث احتمالی، از وسایل و تجهیزات ایمنی استفاده کنید. ۱۴ . در هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی اولیه (کیف امدادی) مطمئن شوید. ۱۵ . سیستم برق اتومبیل شامل سیم کشیها، مدارهای برقی، فیوز و باطری باید مرتباً بازرسی و کنترل شود تا از سالم بودن کارکرد آنها اطمینان کامل حاصل گردد. ۱۶ . هنگام رانندگی به علائم راهنمایی و توصیه ها و تذکرات پلیس راه توجه کنید. ۱۷ . از سوار کردن کودکان کم سن و سال در صندلی جلو، جداً خودداری نمایید. ۱۸ . از خوردن هر نوع نوشیدنی و خوراکی در پشت فرمان و در هنگام حرکت اجتناب نمایید. ۱۹ . در موقع سفر به مناطق سردسیر و برفگیر از لاستیک یخشکن استفاده کنید و یا زنجیر چرخ به همراه داشته باشید. ۲۰ . هنگام مسافرت، در جادههای اصلی و مسیرهایی که امکان رسیدن امدادگران وجود دارد رانندگی کنید. ۲۱ . هنگام رانندگی در مسیر های شیب دار، از دنده های سنگین استفاده کنید. ۲۲ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی، از ترمزهای بیمورد اجتناب کنید. ۲۳ . به آرامی رانندگی کنید و مراقب خرابی ها و شیب های تند جاده باشید. ۲۴ . در صورت احساس خطر در جاده (باران شدید، خطر ریزش کوه، وقوع سیلاب، بارش برف، خوابآلودگی و … ) خود را به اولین کمپ امدادی، استراحتگاه، پایگاه نوروزی و … برسانید و تا عادی شدن وضعیت از حرکت خودداری کنید. ۲۵ . اگر به هر علت در جاده به ویژه در بزرگراهها ناچار به توقف میباشید، باقراردادن علائم ایمنی (مثلث شب رنگ) رانندگان دیگررا از حضور خود مطلع نمایید. ۲۶ برای حفظ ایمنی و پیشگیری از بروز حوادث رانندگی همواره با سرعتمطمئنه رانندگی کنید، سرعت غیر مجاز یکی از عوامل اصلی ایجاد حوادث رانندگی و بروز تلفات جبران ناپذیر ناشی از آن است. ۲۷ . برای توانایی در مهار و کنترل موقعیتهای خطرناک خودرو، همواره فاصله ایمن را با خودرو مقابل رعایت نمایید. ۲۸ . پس از هر دو ساعت رانندگی، از خودرو پیاده شوید و با انجام حرکات نرمشی از بیحس شدن اعضای بدن جلوگیری کنید. ۲۹ . هنگام رانندگی حتما کمربند ایمنی را ببندید. زیرا وسیله کارآمدی است که نقش مهم آن در کاهش ضایعات نخاعی و آسیبهای ناشی از حوادث رانندگی، به اثبات رسیده است. ۳۰ . قبل از حرکت کمربند ایمنی را به همراهانتان یادآوری نمایید. ۳۱ . یک راننده ماهر باید به همه جوانب دید داشته و با کمک همه حواس خود رانندگی کند تا خطای دیدش کم شود. ۳۲ . در شرایط بیماری، استرس، نگرانی و عصبانیت و خواب آلودگی، برای حفظجان خود و همراهانتان، به هیچ عنوان رانندگی نکنید. ۳۳ . هنگامی که قصد رانندگی دارید از مصرف داروهای آرامبخش و خوابآور خودداری نمایید. ۳۴ . برای حفظ ایمنی خود و اعتلای فرهنگ رانندگی، اصول و قوانین رانندگی را بدانیم و به نحو شایسته به آن عمل نماییم. ۳۵ . شدت حوادث ناگوار رانندگی و خسارات ناشی از آن رابطه مستقیمی با سرعت غیر مجاز خودرو دارد. ۳۶ . سرعت بالای خودرو، حرکات جانبی را تحت تأثیر قرار داده(چرخهای عقب) و سبب غیر قابل کنترل شدن خودرو میگردد. ۳۷ . توجه دقیق یک راننده به نکات ایمنی، حافظ جان خود و سرنشینان خودرو است، از انجام رفتارهای پرخطر مثل نقض قوانین، سهلانگاری، خستگی، عدم تمرکز و خوابآلودگی، سبقت بیجا، صحبت و بحث با سرنشینان و پاسخگویی به تلفن همراه خودداری نمایید. ۳۸ . رانندگی یک کار پرهیجان، پرمخاطره و غیر قابل پیشبینی است، اگر سابقه بیماری قلبی دارید برای حفظ ایمنی و سلامت خود و دیگر همسفران، از رانندگی خودداری نمایید. ۳۹ . قدرت بینایی انسان در شب، یک ششم روز است، از مهمترین اصول اساسی در رانندگی، دقت در صحیح دیدن و دیده شدن است. ۴۰ . در صورتی که میخواهید از سرعت خود بکاهید، به آرامی از ترمزها استفاده کنید تا چراغهای ترمز روشن و رانندگان پشت سر، از کم شدن سرعت شما آگاه شوند. ۴۱ . در هوای مهآلود، به چراغهای عقب خودرو جلویی، اعتماد کامل نداشته باشید. ۴۲ . در صورت مهآلود بودن جاده، چراغهای مهشکن خودرو را روشن و سرعت خود را کم کنید. ۴۳ . اگر خودرو شما در برف، قادر به حرکت نبود، گاز ندهید، زیرا باعث عمیقتر شدن محل فرورفتگی چرخها میشود. ۴۴ . در هوای برفی و بارانی از ترمز نمودنهای بیموقع و انحراف ناگهانی خودرو، خودداری نمایید. ۴۵ . هنگام رانندگی در شب برای حفظ ایمنی خود و خودروهایی که از روبرو میآیند، از نور پایین استفاده نمایید. ۴۶ . مراقب باشید، افتادن وسایلی مانند: بطریآب، آچار، قفل فرمان و… زیر پای راننده یا زیر پدال، باعث ازکارافتادن ترمز خودرو نشود. ۴۷ . ورود به شانه خاکی جاده با سرعت بالا، مساوی با انحراف و چپ شدن خودرو است. ۴۸ . اگر بوی داغشدن لنت ترمزها به مشام رسید، در جای أمنی توقف نمایید تا به آرامی خنک شوند. ۴۹ . برای اینکه در سطوح لغزنده زیاد از ترمز استفاده نکنید، با سرعت مطمئنه حرکت نمایید. ۵۰ . فاصله مجاز و ایمن خودرو از دیگر وسایل نقلیه هنگام بارندگی، دو برابر فاصله آن در روزهای صاف و آفتابی است. ۵۱ . در مسیر حرکت به تابلوهای هشدار دهنده و خطوط وسط و کنار جاده توجه کنید. ۵۲ . قبل از هرگونه تغییر مسیر یا سرعت، حتماً از چراغ راهنما استفاده کنید. ۵۳ . در هنگام رسیدن به ورودیهای شهر و روستا، همیشه سرعت خودرو را کاهش دهید. ۵۴ . به جز در مواقع ضروری، هنگام رانندگی از نور بالا استفاده نکنید، نور بالای خودروی شما به شدت قدرت دید راننده مقابل را کاهش می دهد و سبب تغییر مسیر، انحراف خودرو و برخورد ناگهانی میگردد. ۵۵ . بلافاصله علائم هشداردهنده را برای رانندگان عبوری برقرار نمایید و ۱۰۰ متر قبل از محل تصادف، جاده را سنگچین کرده و دیگر رانندگان را از وضعیت موجود مطلع نمائید. ۵۶ . اگر خودرو شما لیزخورد، بدون ترمزگرفتن، پدال گاز را رها کنید و با خونسردی فرمان را در جهت حرکت خودرو بچرخانید تا خودرو به طور مستقیم در مسیر صحیح قرارگیرد، تا زمانی که خودرو به حالت مستقیم درنیامده از دندهسنگینتر استفاده نکنید. ۵۷ . در شرایط خاص (تغییرات جوی نامناسب و تاریکی جادهها) که شما دید و احاطه کامل به اطراف ندارید، با رعایت ایمنی دیگر خودروها از نور بالا استفاده نمایید. ۵۸ . هنگام کولاک و بوران تا حد امکان از رانندگی در نواحی کوهستانی پرهیز کنید. ۵۹ . در هنگام رانندگی با تلفن همراه صحبت نکنید. ۶۰ . مقررات را رعایت کنید و به قوانین رانندگی احترام بگذارید. ۶۱ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی از ترمزهای بی مورد اجتناب کنید. ۶۲ . در هنگام سیلاب و باران شدید در سطح جاده، با دنده های سنگین رانندگی کنید. ۶۳ . تفاوت زمان رسیدن به مقصد با سرعت غیرمجاز و سرعت ایمن، کمتر از ۱۰ تا ۲۰ دقیقه است، برای این فرصت زمانی ناچیز،حق زندگی را از خود و دیگران نگیریم. ۶۴ . نحوه صحیح خروج مصدوم از داخل خودرو را فرا بگیرید و در مواقع حادثه به همان شیوه عمل نمایید. ۶۵ . کبریت، فندک و وسایل آتش زا از دسترس کودکان دور نگه دارید. ۶۶ . در صورتی که به خودروها یا عابران اخطاری میدهید علایم باید واضح و بهموقع باشد تا وقت کافی برای عکسالعمل مناسب داشته باشند. ۶۷ . هنگام بروز تصادفهای شدید، اولین اقدام خروج همه افراد ازداخل خودرو است. ۶۸ . هنگام حوادث، از قسمت های هموار جاده عبور کنید و به محل هایی که امکان فروریختن آنها وجود دارد، نزدیک نشوید. ۶۹ . در جادههای خلوت به شگردهایی که سارقین خودرو برای فریب شما به کار میبرند، آگاه باشید. ۷۰ . اولین اقدام در برخورد با خودرو تصادفی، خاموشکردن موتور خودرو، سنگ چین چرخها، گذاردن دنده در مخالف جهت شیب، کشیدن ترمز دستی و برداشتن سرباتری خودرو است. ۷۱ . چنانچه در سطح جاده بنزین، روغن، گازوئیل و مواد لغزنده ریخته شده با ریختن مقداری خاک یا شن روی جاده، موقعیت تصادف را ایمن کنید. ۷۲ . اگر موتور اتومبیل شما آتش گرفت و شما خیلی زود متوجه شدید، موتور را خاموش کنید و با احتیاط کاپوت را به اندازه قراردادن سرشلنگ اطفا حریق باز نموده و با کمک کپسول اطفا حریق آتش را خاموش کنید. ۷۳ . به هیچ وجه مصدوم مشکوک به آسیب ستون مهرهها را جابجا نکنید. ۷۴ . خونسردی اولین گام مقابله با حوادث است. ۷۵ . تلاش کنید در اسرع وقت آموزش کمکهای اولیه را فرا بگیرید. ۷۶ بیایید با پیشگیری بهنگام از حوادث، خطرها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۷۷ . در شعب و مراکز جمعیتهلالاحمر کمکهای اولیه را فرا بگیرید. ۷۸ . در هنگام وقوع حوادث، به کودکان، سالخوردگان و افراد ناتوان کمک کنید. ۷۹ . همیشه برای برخورد با حوادث آماده باشیم. ۸۰ . جمعیت هلال احمر میکوشد تا فرهنگ خود امدادی را در میان تمام افراد جامعه رواج دهد. ۸۱ . رعایت دستورالعملهای ایمنی و امدادی در هنگام حوادث، ضامن سلامتی شماست. ۸۲ . کاهش خطر در گرو افزایش آگاهی و آمادگی شماست. ۸۳ . تدبیر قبل از وقوع از تلخی حادثه میکاهد. ۸۴ . با آموزش به موقع، امدادگر خود باشیم. ۸۵ . در زمان سوانح حق تقدم درعبور و مرور،همواره با گروههای امدادی است. ۸۶ . آرامش خود را در زمان سانحه حفظ کنید. ۸۷ . با خود امدادی و فراگیری آموزش های لازم، خسارات ناشی از حوادث را کاهش دهیم. ۸۸ . بیایید با پیشگیری به هنگام از حوادث، خطر ها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۸۹ . در زمان کولاک در جادهها و خیابانها مراقب سقوط درختان، تیرها و کابلهای برق باشید. ۹۰ . هنگام بروز حادثه، درصورت حضور امدادگران با نیروهای امدادگر هماهنگ و بدون اطلاعات پزشکی و امدادی از انجام هر کاری خودداری کنید. ۹۱ . با امدادگران و نیروهای انتظامی در امر کمک رسانی همکاری کنید و مانع فعالیت آنها نشوید. ۹۲ . در زمان حوادث،حق تقدم درعبور و مرور،همواره با نیروهای امدادی است. ۹۳ . برای آمادگی و حفظ ایمنی خود و عزیزانتان، خودرو خود را مجهز به «جعبه کمکهای اولیه و کپسول اطفاء حریق» نمایید. ۹۴ . مراکز امدادرسانی مسیرهای سفر خود را شناسایی کنید. ۹۵ . در کنار رودخانه و زیر درختان چادر برپا نکنید. ۹۶ . اگر ماشین شما در آب هایی گیر کرده که سطح آنها به سرعت بالا می آید فورا آن را رها کنید و به محل مرتفعی بروید. ۹۷ . در زمان رعد و برق شدید از منزل خارج نشوید و به مکان های مرتفع نروید. ۹۸ . پس از وقوع حادثه چنانچه با روشهای امداد و نجات آشنایی ندارید در این زمینه هرگز اقدام نکنید. ۹۹ . برای آمادگی در برابر حوادث احتمالی سفر برنامه ای برای خانواده خود تهیه کنید. ۱۰۰. برای آموزش و آمادگی کودکان و سالخوردگان در حوادث برنامه ریزی کنید.مهر، با فرا رسیدن سال نو و افزایش سفرها، رعایت نکات ایمنی و آشنایی به برخی از مسائل امدادی می تواند در کاهش وقع حوادث و تصادف و تسریع در روند امدادرسانی موثر باشد. ۱ . شماره ملی ندای امداد ۱۱۲ جمعیت هلال احمر در خدمت حادثه دیدگان نوروزی است. ۲ . در صورت بروز هرگونه حادثه ای ضمن حفظ خونسردی با شماره ملی ندای امداد ۱۱۲سازمان امدادو نجات تماس حاصل گرفته یا به نزدیکترین پست امدادی مستقر در محل یا جاده مراجعه نمایید. ۳ . در صورت رفتن به مسافرت قبل از ترک محل زندگی، درها و پنجره ها را ببندید و کنتور برق و گاز را قطع کنید. ۴ . در زمینه ایمنی و عملکرد مناسب سیستم های آب، برق و گاز ساختمان برای مواقع حادثه و اضطرار اطلاعات لازم را کسب کنید. ۵ . پیش از سفر به پیشبینیهای هواشناسی توجه کنید. ۶ . قبل از مسافرت اطلاعات کامل را از شرایط آب و هوایی مقصد و مسیر حرکت بدست آورید. ۷ . قبل از سفر از برطرف شدن اشکالات فنی خودرو خود مطمئن شوید. ۸ . قبل از آغاز سفر، خودروی خود را بررسی نمایید و از کارکرد صحیح قسمتهای مختلف وسیله نقلیه اطمینان حاصل کنید. ۹ . فشار باد تایرهای خودرو را کنترل نمایید، اختلاف فشار باد تایرها، کنترل خودرو را تحت تأثیر قرارداده و حتی باعث بروز حادثه میشوند. ۱۰ . هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی مطمئن شوید. ۱۱ . در زمان سفر همراه داشتن نقشه و قطب نما برای موارد اضطراری به شما بسیار کمک می کند. ۱۲ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، زمان خروج و مقصد سفر را به اطرافیان اعلام کنید. ۱۳ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، جهت جلوگیری از حوادث احتمالی، از وسایل و تجهیزات ایمنی استفاده کنید. ۱۴ . در هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی اولیه (کیف امدادی) مطمئن شوید. ۱۵ . سیستم برق اتومبیل شامل سیم کشیها، مدارهای برقی، فیوز و باطری باید مرتباً بازرسی و کنترل شود تا از سالم بودن کارکرد آنها اطمینان کامل حاصل گردد. ۱۶ . هنگام رانندگی به علائم راهنمایی و توصیه ها و تذکرات پلیس راه توجه کنید. ۱۷ . از سوار کردن کودکان کم سن و سال در صندلی جلو، جداً خودداری نمایید. ۱۸ . از خوردن هر نوع نوشیدنی و خوراکی در پشت فرمان و در هنگام حرکت اجتناب نمایید. ۱۹ . در موقع سفر به مناطق سردسیر و برفگیر از لاستیک یخشکن استفاده کنید و یا زنجیر چرخ به همراه داشته باشید. ۲۰ . هنگام مسافرت، در جادههای اصلی و مسیرهایی که امکان رسیدن امدادگران وجود دارد رانندگی کنید. ۲۱ . هنگام رانندگی در مسیر های شیب دار، از دنده های سنگین استفاده کنید. ۲۲ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی، از ترمزهای بیمورد اجتناب کنید. ۲۳ . به آرامی رانندگی کنید و مراقب خرابی ها و شیب های تند جاده باشید. ۲۴ . در صورت احساس خطر در جاده (باران شدید، خطر ریزش کوه، وقوع سیلاب، بارش برف، خوابآلودگی و … ) خود را به اولین کمپ امدادی، استراحتگاه، پایگاه نوروزی و … برسانید و تا عادی شدن وضعیت از حرکت خودداری کنید. ۲۵ . اگر به هر علت در جاده به ویژه در بزرگراهها ناچار به توقف میباشید، باقراردادن علائم ایمنی (مثلث شب رنگ) رانندگان دیگررا از حضور خود مطلع نمایید. ۲۶ برای حفظ ایمنی و پیشگیری از بروز حوادث رانندگی همواره با سرعتمطمئنه رانندگی کنید، سرعت غیر مجاز یکی از عوامل اصلی ایجاد حوادث رانندگی و بروز تلفات جبران ناپذیر ناشی از آن است. ۲۷ . برای توانایی در مهار و کنترل موقعیتهای خطرناک خودرو، همواره فاصله ایمن را با خودرو مقابل رعایت نمایید. ۲۸ . پس از هر دو ساعت رانندگی، از خودرو پیاده شوید و با انجام حرکات نرمشی از بیحس شدن اعضای بدن جلوگیری کنید. ۲۹ . هنگام رانندگی حتما کمربند ایمنی را ببندید. زیرا وسیله کارآمدی است که نقش مهم آن در کاهش ضایعات نخاعی و آسیبهای ناشی از حوادث رانندگی، به اثبات رسیده است. ۳۰ . قبل از حرکت کمربند ایمنی را به همراهانتان یادآوری نمایید. ۳۱ . یک راننده ماهر باید به همه جوانب دید داشته و با کمک همه حواس خود رانندگی کند تا خطای دیدش کم شود. ۳۲ . در شرایط بیماری، استرس، نگرانی و عصبانیت و خواب آلودگی، برای حفظجان خود و همراهانتان، به هیچ عنوان رانندگی نکنید. ۳۳ . هنگامی که قصد رانندگی دارید از مصرف داروهای آرامبخش و خوابآور خودداری نمایید. ۳۴ . برای حفظ ایمنی خود و اعتلای فرهنگ رانندگی، اصول و قوانین رانندگی را بدانیم و به نحو شایسته به آن عمل نماییم. ۳۵ . شدت حوادث ناگوار رانندگی و خسارات ناشی از آن رابطه مستقیمی با سرعت غیر مجاز خودرو دارد. ۳۶ . سرعت بالای خودرو، حرکات جانبی را تحت تأثیر قرار داده(چرخهای عقب) و سبب غیر قابل کنترل شدن خودرو میگردد. ۳۷ . توجه دقیق یک راننده به نکات ایمنی، حافظ جان خود و سرنشینان خودرو است، از انجام رفتارهای پرخطر مثل نقض قوانین، سهلانگاری، خستگی، عدم تمرکز و خوابآلودگی، سبقت بیجا، صحبت و بحث با سرنشینان و پاسخگویی به تلفن همراه خودداری نمایید. ۳۸ . رانندگی یک کار پرهیجان، پرمخاطره و غیر قابل پیشبینی است، اگر سابقه بیماری قلبی دارید برای حفظ ایمنی و سلامت خود و دیگر همسفران، از رانندگی خودداری نمایید. ۳۹ . قدرت بینایی انسان در شب، یک ششم روز است، از مهمترین اصول اساسی در رانندگی، دقت در صحیح دیدن و دیده شدن است. ۴۰ . در صورتی که میخواهید از سرعت خود بکاهید، به آرامی از ترمزها استفاده کنید تا چراغهای ترمز روشن و رانندگان پشت سر، از کم شدن سرعت شما آگاه شوند. ۴۱ . در هوای مهآلود، به چراغهای عقب خودرو جلویی، اعتماد کامل نداشته باشید. ۴۲ . در صورت مهآلود بودن جاده، چراغهای مهشکن خودرو را روشن و سرعت خود را کم کنید. ۴۳ . اگر خودرو شما در برف، قادر به حرکت نبود، گاز ندهید، زیرا باعث عمیقتر شدن محل فرورفتگی چرخها میشود. ۴۴ . در هوای برفی و بارانی از ترمز نمودنهای بیموقع و انحراف ناگهانی خودرو، خودداری نمایید. ۴۵ . هنگام رانندگی در شب برای حفظ ایمنی خود و خودروهایی که از روبرو میآیند، از نور پایین استفاده نمایید. ۴۶ . مراقب باشید، افتادن وسایلی مانند: بطریآب، آچار، قفل فرمان و… زیر پای راننده یا زیر پدال، باعث ازکارافتادن ترمز خودرو نشود. ۴۷ . ورود به شانه خاکی جاده با سرعت بالا، مساوی با انحراف و چپ شدن خودرو است. ۴۸ . اگر بوی داغشدن لنت ترمزها به مشام رسید، در جای أمنی توقف نمایید تا به آرامی خنک شوند. ۴۹ . برای اینکه در سطوح لغزنده زیاد از ترمز استفاده نکنید، با سرعت مطمئنه حرکت نمایید. ۵۰ . فاصله مجاز و ایمن خودرو از دیگر وسایل نقلیه هنگام بارندگی، دو برابر فاصله آن در روزهای صاف و آفتابی است. ۵۱ . در مسیر حرکت به تابلوهای هشدار دهنده و خطوط وسط و کنار جاده توجه کنید. ۵۲ . قبل از هرگونه تغییر مسیر یا سرعت، حتماً از چراغ راهنما استفاده کنید. ۵۳ . در هنگام رسیدن به ورودیهای شهر و روستا، همیشه سرعت خودرو را کاهش دهید. ۵۴ . به جز در مواقع ضروری، هنگام رانندگی از نور بالا استفاده نکنید، نور بالای خودروی شما به شدت قدرت دید راننده مقابل را کاهش می دهد و سبب تغییر مسیر، انحراف خودرو و برخورد ناگهانی میگردد. ۵۵ . بلافاصله علائم هشداردهنده را برای رانندگان عبوری برقرار نمایید و ۱۰۰ متر قبل از محل تصادف، جاده را سنگچین کرده و دیگر رانندگان را از وضعیت موجود مطلع نمائید. ۵۶ . اگر خودرو شما لیزخورد، بدون ترمزگرفتن، پدال گاز را رها کنید و با خونسردی فرمان را در جهت حرکت خودرو بچرخانید تا خودرو به طور مستقیم در مسیر صحیح قرارگیرد، تا زمانی که خودرو به حالت مستقیم درنیامده از دندهسنگینتر استفاده نکنید. ۵۷ . در شرایط خاص (تغییرات جوی نامناسب و تاریکی جادهها) که شما دید و احاطه کامل به اطراف ندارید، با رعایت ایمنی دیگر خودروها از نور بالا استفاده نمایید. ۵۸ . هنگام کولاک و بوران تا حد امکان از رانندگی در نواحی کوهستانی پرهیز کنید. ۵۹ . در هنگام رانندگی با تلفن همراه صحبت نکنید. ۶۰ . مقررات را رعایت کنید و به قوانین رانندگی احترام بگذارید. ۶۱ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی از ترمزهای بی مورد اجتناب کنید. ۶۲ . در هنگام سیلاب و باران شدید در سطح جاده، با دنده های سنگین رانندگی کنید. ۶۳ . تفاوت زمان رسیدن به مقصد با سرعت غیرمجاز و سرعت ایمن، کمتر از ۱۰ تا ۲۰ دقیقه است، برای این فرصت زمانی ناچیز،حق زندگی را از خود و دیگران نگیریم. ۶۴ . نحوه صحیح خروج مصدوم از داخل خودرو را فرا بگیرید و در مواقع حادثه به همان شیوه عمل نمایید. ۶۵ . کبریت، فندک و وسایل آتش زا از دسترس کودکان دور نگه دارید. ۶۶ . در صورتی که به خودروها یا عابران اخطاری میدهید علایم باید واضح و بهموقع باشد تا وقت کافی برای عکسالعمل مناسب داشته باشند. ۶۷ . هنگام بروز تصادفهای شدید، اولین اقدام خروج همه افراد ازداخل خودرو است. ۶۸ . هنگام حوادث، از قسمت های هموار جاده عبور کنید و به محل هایی که امکان فروریختن آنها وجود دارد، نزدیک نشوید. ۶۹ . در جادههای خلوت به شگردهایی که سارقین خودرو برای فریب شما به کار میبرند، آگاه باشید. ۷۰ . اولین اقدام در برخورد با خودرو تصادفی، خاموشکردن موتور خودرو، سنگ چین چرخها، گذاردن دنده در مخالف جهت شیب، کشیدن ترمز دستی و برداشتن سرباتری خودرو است. ۷۱ . چنانچه در سطح جاده بنزین، روغن، گازوئیل و مواد لغزنده ریخته شده با ریختن مقداری خاک یا شن روی جاده، موقعیت تصادف را ایمن کنید. ۷۲ . اگر موتور اتومبیل شما آتش گرفت و شما خیلی زود متوجه شدید، موتور را خاموش کنید و با احتیاط کاپوت را به اندازه قراردادن سرشلنگ اطفا حریق باز نموده و با کمک کپسول اطفا حریق آتش را خاموش کنید. ۷۳ . به هیچ وجه مصدوم مشکوک به آسیب ستون مهرهها را جابجا نکنید. ۷۴ . خونسردی اولین گام مقابله با حوادث است. ۷۵ . تلاش کنید در اسرع وقت آموزش کمکهای اولیه را فرا بگیرید. ۷۶ بیایید با پیشگیری بهنگام از حوادث، خطرها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۷۷ . در شعب و مراکز جمعیتهلالاحمر کمکهای اولیه را فرا بگیرید. ۷۸ . در هنگام وقوع حوادث، به کودکان، سالخوردگان و افراد ناتوان کمک کنید. ۷۹ . همیشه برای برخورد با حوادث آماده باشیم. ۸۰ . جمعیت هلال احمر میکوشد تا فرهنگ خود امدادی را در میان تمام افراد جامعه رواج دهد. ۸۱ . رعایت دستورالعملهای ایمنی و امدادی در هنگام حوادث، ضامن سلامتی شماست. ۸۲ . کاهش خطر در گرو افزایش آگاهی و آمادگی شماست. ۸۳ . تدبیر قبل از وقوع از تلخی حادثه میکاهد. ۸۴ . با آموزش به موقع، امدادگر خود باشیم. ۸۵ . در زمان سوانح حق تقدم درعبور و مرور،همواره با گروههای امدادی است. ۸۶ . آرامش خود را در زمان سانحه حفظ کنید. ۸۷ . با خود امدادی و فراگیری آموزش های لازم، خسارات ناشی از حوادث را کاهش دهیم. ۸۸ . بیایید با پیشگیری به هنگام از حوادث، خطر ها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۸۹ . در زمان کولاک در جادهها و خیابانها مراقب سقوط درختان، تیرها و کابلهای برق باشید. ۹۰ . هنگام بروز حادثه، درصورت حضور امدادگران با نیروهای امدادگر هماهنگ و بدون اطلاعات پزشکی و امدادی از انجام هر کاری خودداری کنید. ۹۱ . با امدادگران و نیروهای انتظامی در امر کمک رسانی همکاری کنید و مانع فعالیت آنها نشوید. ۹۲ . در زمان حوادث،حق تقدم درعبور و مرور،همواره با نیروهای امدادی است. ۹۳ . برای آمادگی و حفظ ایمنی خود و عزیزانتان، خودرو خود را مجهز به «جعبه کمکهای اولیه و کپسول اطفاء حریق» نمایید. ۹۴ . مراکز امدادرسانی مسیرهای سفر خود را شناسایی کنید. ۹۵ . در کنار رودخانه و زیر درختان چادر برپا نکنید. ۹۶ . اگر ماشین شما در آب هایی گیر کرده که سطح آنها به سرعت بالا می آید فورا آن را رها کنید و به محل مرتفعی بروید. ۹۷ . در زمان رعد و برق شدید از منزل خارج نشوید و به مکان های مرتفع نروید. ۹۸ . پس از وقوع حادثه چنانچه با روشهای امداد و نجات آشنایی ندارید در این زمینه هرگز اقدام نکنید. ۹۹ . برای آمادگی در برابر حوادث احتمالی سفر برنامه ای برای خانواده خود تهیه کنید. ۱۰۰. برای آموزش و آمادگی کودکان و سالخوردگان در حوادث برنامه ریزی کنید.
کد خبر: ۵۹۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۸
خودروی احمدینژاد در حیاط مسجد پارک شده بود و هنگام خروج در زیر برف و باران در بین ازدحام جماعت گیر افتاد که با کمک محافظان و نیروی انتظامی به زحمت باز شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، محمود احمدینژاد برای شرکت در مراسم یادبود مادرش ساعت 13.50 دقیقه تهران را به مقصد تبریز ترک کرده و ساعت 14.55 دقیقه وارد فرودگاه بینالمللی شهید مدنی تبریز شد و مورد استقبال هواداران و مدیران دوره دولت خود قرار گرفت.
وی پس از مراسم کوتاه استقبال در فرودگاه به سمت محل برگزاری مراسم یادبود مادرش سیده فاطمه قادری در محله قطران مسجد نظیروندی تبریز حرکت کرد تا در این مجلس که از سوی طرفداران و مدیران دولت وی در آذربایجان شرقی تشکیل شده بود، حضور یابد.
مراسم یادبود سیده فاطمه قادری والده محمود احمدینژاد از ساعت ١٥:٣٠ تا ١٧:٣٠ دقیقه در مسجد نظیروند خیابان قطران تبریز برگزار شد.
محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق کشورمان به تبریز را در سفر چند ساعته علی نیکزاد وزیر راه و شهرسازی دولت دهم و ثمره هاشمی و برادرش امیر همراهی میکردند.
مردم در مقابل مسجد نظیروند تجمع کرده و منتظر رسیدن احمدینژاد بودند که با استقبال مردم احمدینژاد وارد مسجد شد و حاج صادق کمالی در این مراسم مداحی کرد.
دادیزاد یکی از روحانیون تبریزی در این مراسم در سخنانی گفت: من در زمان انتخابات در مسجدالحرام برای سه کاندیدا استخاره کردم که برای دکتر آیه ابراهیم آمد که میگوید من بتها را خواهم شکست. با این آیه بر خود واجب دانستم به احمدینژاد رأی بدهم.
در این مراسم بیشتر مدیران و فرمانداران دوران احمدینژاد در استان آذربایجانشرقی شرکت کرده بودند که میتوان به حجتالاسلام میرتاج الدینی(معاون پارلمانی)، تراب محمدی(مدیرکل میراث فرهنگی)، مسعود محمدیان(جهاد کشاورزی)، یونس فاتح(مدیرکل کار، تعاون و رفاه اجتماعی)، رئیسی(محیط زیست)، حجتالاسلام ابراهیمی (مدیر کانون فرهنگی پرورشی کودکان)، فیروز رضایی مدیرکل آموزش و پرورش، علی داننده مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی در آذربایجانشرقی اشاره کرد.
حجتالاسلام رسول برگی یکی از واعظ تبریز با بیان اینکه خدمات احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریاش به ویژه در راه و شهرسازی و مسکن و عمران بر کسی پوشیده نیست، گفت: امروز اگر شاهد افتتاح طرحهای عمرانی یا کارخانه در کشور هستیم، همگی آنها مربوط به دوران شماست.
وی با بیان اینکه مردم ما مردم شکم و نفس نیستند، گفت: مردم برای اینکه دینشان حفظ شود حاضر هستند تمام مال و جان خود را فدا کنند همانطور که در دوران هشت سال دفاع مقدس فدا کردند.
برگی خطاب به احمدینژاد گفت: ما شما را سرباز رهبر میشناسیم و عزیز دل ما هستید و دست شما را میبوسیم، چراکه در اول مراسم تنفیذ دوره نخست دست رهبر را بوسیدید.
وی با بیان اینکه برای ملت ایران فصلالخطاب فرمایشات رهبری است، گفت: شما سرباز رهبر و انقلاب هستید و ما نوکر شما هستیم تا زمانی که سرباز رهبر بمانید.
چند بنر در اطراف مسجدی نظیروندی محل برگزاری مراسم والده احمدینژاد با عکس وی نصب شده بود.
ثمره هاشمی که زودتر از مسجد خارج و به سمت ماشین حرکت میکرد در گفتوگو با خبرنگار فارس در تبریز درباره سفرهای احتمالی احمدینژاد به دیگر شهرستانها نیز گفت: به احتمال قوی وی به قم سفر میکند.
خودروی احمدینژاد در حیاط مسجد پارک شده بود و هنگام خروج در زیر برف و باران در بین ازدحام جماعت گیر افتاد که با کمک محافظان و نیروی انتظامی به زحمت باز شد.
خیابانهای اطراف برگزاری این مراسم با ترافیک سنگین مواجه بود و نیروی انتظامی و راهنمایی رانندگی تلاش میکردند تا خللی در رفت و مردم به وجود نیاید.
تعدادی از مردم نیز در حال نوشتن نامه بودند تا به دست وی برسانند؛ مادری از راننده یکی از خودروهای احمدینژاد پرسید که احمدینژاد از کدام در مسجد بیرون میآید راننده برگشت و گفت که نمیدانم؛ در کنار ماشین فرد دیگری گفت، مادر کاری دارید کمکتان کنم که وی در جواب گفت، مگر وی الان رئیس جمهور است که اینطور دورهاش کردهاید.
تعداد زیادی نامه از سوی مردم که بیشتر آنها در همان مکان نوشته شد به دست وی یا محافظان وی رسانده شد.
بیشتر حاضران با موبایلهایشان مشغول عکس و فیلمبرداری از مراسم بودند.
کد خبر: ۵۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
تابناک نوشت:استفاده از کلماتی غیرعرف و نامرسوم اکنون یک رویه عادی میان دولتمردان به شمار میرود.
فارغ از شخص حسن روحانی رئیس جمهور، کافی است نگاهی به اظهارات سایر دولتیها بیندازیم تا ابعاد موضوع روشنتر شود. مشاور ابتکار از اینکه وزیر بهداشت «نخود هر آشی» است انتقاد میکند؛ ترکان درباره تواناییهای ایرانیان در صنعت، از «آبگوشت بزباش و قرمه سبزی» سخن به میان میآورد؛ عباس آخوندی طرح مسکن مهر را که آن را از اساس قبول ندارد، «مزخرف» میخواند؛ مشاور خود روحانی احتمالا برای اشاره به افرادی فاقد تخصص در حوزهای خاص، از الفاظ « راننده تاکسی و لبوفروش» بهره میبرد و سرانجام برادر رئیس جمهور، برای نمایش قاطعیت خود و رد یک شایعه نادرست از عبارات «بیجا کرده» و «کثافتکاری» استفاده میکند.
کد خبر: ۵۷۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
به گزارش بی باک، یک مرد چینی که قصد ازدواج با زنی مسنتر از خود را داشت هنگامی که از سوی این زن جواب رد شنید خود را به آتش کشید.
به گزارش خبرگزاری شینهوا، هوانگ هیسائو این مرد 35 ساله دلبسته زنی 47 ساله به نام چانکو شده بود که راننده اتوبوس شهری است. این راننده زن وقتی با تقاضای ازدواج از طرف هوانگ روبهرو شد به علت اختلاف سنشان تقاضای او را رد کرد اما فردای روز خواستگاری این مرد عاشق با ریختن بنزین به روی خود وارد اتوبوس زن مورد علاقهاش شد و تهدید کرد که خودش را خواهد کشت ولی زن راننده هیچ توجهی به این تهدید نکرد و تنها تصمیم گرفت مسافران را از اتوبوس خارج کند.
پس از پیاده شدن مسافران این زن و یک مرد مسافر در اتوبوس باقی ماندند و از هوانگ درخواست کردند از تصمیم جنونآمیزش منصرف شود و اتوبوس را ترک کند اما هوانگ که عشق جنونآمیزی در سر داشت ناگهان با کبریت خودش را به آتش کشید و هر سه در میان شعلههای سرکش ماندند.
پلیس میگوید هوانگ عاشق در این حادثه جان سپرد و زن راننده و مرد مسافر که بشدت دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان انتقال یافتند.چانکو زن قربانی به پلیس گفته است این حادثه تأثیر بسیار عمیقی روی او گذاشته و تصمیم دارد تا پایان عمر به تنهایی زندگی کند و هرگز تن به ازدواج ندهد.
منبع: روزنامه ایران
کد خبر: ۵۷۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
الکربولی در جلسه محاکمهاش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:سحرگاه روز چهارشنبهی گذشته، اردن ساجده الریشاوی (نیروی انتحاری عراقی که داعش خواستار آزادی وی بود) و زیاد الکربولی عراقی (که از اعضای سابق القاعده بود) را درست یک روز پس از انتشار فیلم زنده سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش اعدام کرد. در این چند روز زیاد دربارهی ساجده الریشاوی مطلب منتشر شد، اما زیاد الکربولی کیست؟
زیاد خلف رجا الکربولی ملقب به ابوحذیفة، یک تاجر عراقی متولد 1982 و از اهالی شهر «القائم» عراق بود. الکربولی از اعضای عشیرهی الکرابلة، یکی از عشایر قبیلهی الدُلَیم به حساب میآمد. الدُلَیم از بزرگترین قبایل عربی است و اعضایش در منطقهی بالادست و غرب فرات در عراق قرار دارند و استان الانبار تا پیش از انقلاب 1968 به نام آنان خوانده میشد. این قبیله عموما در عراق و مشخصا در الانبار و مناطق اطراف بغداد و استانهای بابل، صلاحالدین، دیالی، موصل و بخشیهایی از سوریه مستقرند. این قبیله به واسطهی نقش بارز فرزندانش در مقاومت عراق ضد اشغالگران خصوصا در فلوجه و هیت و القائم و الرمادی، آوازهی بلندی دارد.
در قبیلهی الدلیم چندین عشیره وجود دارد که یا به اعضایش اسم عشیرهی خود خوانده میشوند یا با نام الدلیمی. تعداد افراد این قبیله به دویست هزار تن میرسد. آنان را میتوان در مناطق مرزی عراق با سوریه و اردن و عربستان یافت. زیاد الکربولی در همان مراحل نخست تشکیل سازمان «التوحید و الجهاد» توسط ابومصعب الزرقاوی در عراق به این گروه پیوست. این سازمان بعدها تبدیل شد به شاخهی القاعده در عراق با نام القاعدهی بینالنهرین.
به مرور زیاد الکربولی یکی از مهمترین نفرات القاعدهی عراق شده و روابط نزدیکی با رهبر القاعدهی عراق ابومصعب الزرقاوی اردنی برقرار نمود. کربولی چندی بعد به عنوان رئیس شاخهی محلی القاعده در شهر الرطبة عراق (در مرز اردن) منصوب شده و سپس مسئولیت «غنایم» در القاعدهی بینالنهرین و سمت مشاور ابومصعب الزرقاوی را به عهده گرفت. الکربولی از شغلش به عنوان کارمند گمرک در مرز اردن و عراق، برای مسلط شدن بر کاروانهای مواد غذایی و سوختی که بین عراق و اردن در رفت و آمد بودند استفاده میکرد.
واحد «سواران سپاه خدا» دستگاه اطلاعاتی اردن در 23 می 2006 میلادی [2 خرداد 1385] اعلام کردند که موفق شدهاند در مأموریتی خارج از مرزهای اردن، زیادالکربولی را بازداشت نمایند. وقتی در دادگاه وقتی قاضی با ذکر اتهامات او گفت که این اتهامات میتواند منجر به اعدام شود وی پاسخ داد «اعدام در راه خدا». الکربولی در جلسهی محاکمهاش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. دادگاه امنیتی اردن در 5 مارس 2007 میلادی[14 اسفند 1385] او را به اعدام محکوم نمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.
کروبولی در فیلم اعترافاتش که از تلویزیون اردن پخش شد به قتل یک راننده ی اردنی در عراق و هدف قرار دادن برخی منافع اردن در این کشور اقرار نمود. وی همچنین به ربایش دو کارمند سفارت مراکش در عراق (عبدالرحیم بوعلام و عبدالکریم المحافظی) هنگام بازگشتشان از عمان به بغداد و سپس قتل آن دو اعتراف کرد. از دیگر اعترافات الکربولی میتوان به ربایش مشاور معاون وزیر اقتصاد عراق در منطقهی الرطیة در مرز اردن و عراق و مصادرهی ماشین ضدگلولهی [وی] برای استفاده به عنوان ماشین بمبگذاری شده ضد نیروهای آمریکایی یا گارد ملی عراق اشاره کرد.
پس از دستگیری کربولی، سازمان زرقاوی در عراق بیانیهای صادر کرده و هرگونه ارتباط وی با این سازمان را نفی کرد. خود الکربولی نیز در جلسهی محاکمهاش بر این نکته صحه گذاشت و اعلام کرد هیچ یک از اتهامات وارده به وی صحیح نیست و ضمنا او از هتلی بیروت ربوده شده و نه آنچنان که نیروهای اردنی میگویند از عراق. ضمنا مدعی شد شکنجه شده است.
اما با توجه به اعترافات وی مبنی بر قتل یک راننده کامیون اردنی در عراق در سال 2005 و اعترافش به ربایش دو دیپلمات مغربی و همچنین وابستگیاش به القاعده، از طرف دادگاه اردن به جرم انجام حرکات تروریستی منجر به مرگ، توطئهچینی برای اقدام به کارهای تروریستی و در اختیار داشتن مواد غیر قانونی (تعدادی موشک) برای استفادهی غیرقانونی، و انتساب به گروهی غیرقانونی به اعدام با طناب دار محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید گردید اما اردن این حکم را از آن زمان تا کنون در تعلیق نگاه داشته بود تا اینکه در جریان اخیر مجددا به جریان افتاد.
زیاد الکربولی، از منصب مشاور ابومصعب الزرقاوی تا پای چوبهی دار/ در حال ویرایشدو سال پیش بود که الکربولی از زندان اردن اعلام کرد حاضر است دیه راننده ی اردنی را پرداخت نماید. بنابرآنچه آن روزها از قول رئیس «سازمان عربی حقوق بشر» عبدالکریم الشریدة نقل شد، کربولی به هنگام ملاقات با وی در زندان این موضوع را اعلام کرده بود. اما منابع چیزی نشان نمیدهد که پرداخت دیه به خانوادهی مقتول را تأیید کند.
نام زیاد الکربولی به همراه ساجده الریشاوی در بحث تبادل با خبرنگار اسیر ژاپنی نزد داعش (کینجی گوتو) مطرح گردید. دولت اردن اعلام کرد تا از سلامت خلبان اردنی معاذ الکساسبة مطمئن نشود این توافق را به موقعِ اجرا نمیگذارد. تلاشها مقابل گردنکشی داعش به جایی نرسید و آنان اسیر ژاپنی را سر بریده و چند روز بعد هم فیلم آتش زدن خلبان اردنی را در سوم فوریه 2015 منتشر نمودند.
با پخش این ویدئو، نیروهای اردنی در فردای همان روز یعنی سحرگاه چهارم فوریه 2005، ساجده الریشاوی و زیاد الکربولی را به دار کشیدند. وزارت کشور اردن در بیانیهای اعلام کرد: «سحرگاه امروز چهارشنبه، حکم اعدام مجرمه ساجده مبارک عطروز الریشاوی و همچنین حکم اعدام مجرم زیاد خلف رجا الکربولی به وسیلهی طناب دار به اجرا در آمد.» این بیانیه ادامه داده بود: «اجرای حکم اعدام با حضور همهی افراد ذیربط مطابق با قانون به اجرا گذاشته شد» و سپس افزوده بود: «این احکام، همهی مراحل قانونی لازم که در نص قانون آمده را به طور تمام و کمال پشت سر گذاشته بود.» کربولی پیش از اعدام وصیت کرده بود سلامش را به پدر و مادرش رسانده و آنچه در تملک دارد را به خانوادهاش بدهند.
مشرق
کد خبر: ۵۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
فرمانده پلیس راه کهگیلویه و بویراحمد گفت: حادثه رانندگی در محور ارتباطی کهگیلویه - لنده، جان یک نفر را گرفت وسه نفر دیگر را روانه بیمارستان کرد
کد خبر: ۵۳۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۱
در اواخر ماه نوامبر گزارشهایی وجود داشت که میگفت ائتلاف بینالمللی علیه داعش و نیروهای دولت بشار اسد در دمشق، حملات هوایی خود علیه مرکز اصلی داعش در شرق سوریه یعنی شهر رقه را افزایش دادهاند.
به گزارش جام جم، اطلاعات بسیار محدودی در مورد محل سکونت ابوبکر البغدادی، رهبر داعش و معاونانش وجود دارد، اما شهر رقه به عنوان پایتخت این گروه تروریستی در سوریه شناخته می شود و به مهم ترین مظهر این گروه تبدیل شده است. براساس تحلیل تصاویری که توسط این گروه در فضای مجازی منتشر می شود، رقه شهری است که ساکنانش برداشتی افراط گرایانه از تعالیم اسلام داشته، از مشاهده اعدام افراد در انظار عمومی لذت می برند و بشدت از رهبران خشن خود حمایت می کنند؛ گفته می شود سر بریدن جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی توسط داعش در تپه های نزدیک به این شهر انجام شده است. در واقع اطلاعات اندکی در مورد این شهر ۵۰۰ هزار نفری وجود دارد. حقیقت این است که رقه تا سال ۲۰۱۳ وارد درگیری های سوریه نشده بود.
پیش از آغاز جنگ، اگر به رقه می رفتیم و همه چیز روال عادی خود را داشت. یک شهر غبارآلود که فاصله زیادی از دیگر شهرهای مهم سوریه داشت، امکانات رفاهی اندکی به شهروندانش ارائه می کرد و به همین دلیل بیشتر مردم از این وضع شکایت می کردند. درست است که جمعیت غالب این منطقه را سنی ها تشکیل می دادند، اما برخلاف دیگر شهرها همچون حلب و حما فعالیت های اسلام گرایانه در آن دیده نمی شد. درواقع یکی از مشخصات اصلی مردم این شهر این بود که عده بسیار کمی نماز می خواندند.
اما وسعت چشمگیر، موقعیت مناسب و دور بودن از مناطق اصلی درگیری، موجب شد داعش از آن به عنوان یک دولت متمرکز استفاده کند. این گروه اکنون زمین هایی را در اختیار دارد که از حومه حلب در غرب سوریه تا نزدیکی مرزهای شرقی عراق کشیده شده است. گرچه نیروهای داعش طی چند ماه گذشته از شهر کوبانی در مرز ترکیه و سوریه به عقب رانده شدند، اما آنها توانسته اند باوجود بمباران نیروهای ائتلاف، شهر حیت در استان الرمادی عراق را به تصرف خود درآورند.از زمان تصرف موصل (دومین شهر بزرگ عراق) به دست داعش از ماه ژوئن، برخی تحلیلگران تصور کردند، این شهر به پایتخت داعش تبدیل می شود. اما در موصل که بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد، جنگ قدرت میان دیگر گروه های سنی در جریان است و در بسیاری از مناطق عراق نیز داعش با خطر نیروهای شبه نظامی شیعه و نیروهای پیشمرگه کرد روبه روست. قبایل سنی و حملات نیروهای ائتلاف را نیز باید به این جریان اضافه کرد.
برای نیروهای خارجی که به عضویت داعش درمی آیند و بیشتر از مرز ترکیه وارد سوریه می شوند، رقه محلی آسان برای عبور و مرور است. گرچه حملات نیروهای ائتلاف و جنگنده های سوری شرایط سختی را برای ساکنان این شهر ایجاد کرده است، اما این شهر همچنان به عنوان پایگاه و مرکز اصلی این خلافت به حساب می آید. سرمد جیلانی، یکی از شهروندان سوریه است که اکنون در ترکیه ساکن بوده و مدیر یک سایت تحت عنوان «نابودی آرام رقه» است. وی می گوید باور عمومی این است که این شهر پایتخت اصلی داعش است.
رهبران داعش که تعدادی از آنها نظامیان رژیم بعث عراق یا جهادی های کارکشته هستند، تعدادی از ساختمان ها در رقه را به عنوان مرکز دولت، ساختمان شهرداری و محل دفن کشته شدگان مورد استفاده قرار می دهند. گفته می شود یکی از پایگاه های پیشین ارتش سوریه به نام «گردان هفدهم» محل اعدام یا نگهداری گروگان ها و مخالفان داعش است. دادگاه های جدید، نیروهای محلی پلیس، مرکز اجرای امور اقتصادی و سیستم های بهداشتی از دیگر اقدامات جدید داعش در این شهر است.
براساس قوانینی سفت و سختی که داعش در این شهر وضع کرده، تمام زنان باید نقاب بر صورت بزنند، نباید روی لباس های مردان عکس باشد، سیگار کشیدن ممنوع است، مغازه ها باید در پنج نوبت نماز بسته باشد، در فروشگاه لباس های زنانه فقط زنان باید فروشنده باشند و زنان تنها با محارم خود به خیابان ها بیایند. گردانی از زنان به نام الخنسا و گردانی از مردان به نام الحسبه، وظیفه نظارت بر انجام دقیق این دستورات در شهر را به عهده دارد.
رقه همچنین به الگویی برای سیستم مالیات دهی تحت حکومت داعش تبدیل شده است؛ مغازه داران باید ۲.۵ درصد از درآمد خود را به عنوان زکات به داعش بدهند و در کنار آن باید ماهانه ۱۵۰۰ پوند سوریه بدهند که اصلا به عنوان مالیات به حساب نمی آید. داعش همچنین از هر خط تلفن در رقه حدود ۴۰۰ پوند می گیرد و این در حالی است که هزینه های آن بر دوش دولت سوریه است. بنا به گفته افراد محلی، در هر ماه به صورت منظم حدود ۴۰۰ دلار به کارگران شهری و مبارزان داعش داده می شود و در این میان قیمت کالا و اجناس شدیدا توسط داعشی ها کنترل می شود.
شاید تصورش سخت باشد که تمام این اتفاقات فقط در طول دو سال گذشته به وجود آمده است. رقه ازجمله شهرهایی بود که از آغاز درگیری ها در سوریه، همچنان به دولت سوریه وفادار بود. در ماه مارس ۲۰۱۳، نیروهای وابسته به گروه های تروریستی همچون احرار الشام و جبهه النصره، کنترل این شهر را از دست نیروهای دولتی گرفتند. این نیروها از خارج آمده بودند و مردم رضایتی نسبت به این موضوع نداشتند.
یک ماه بعد در ماه می ، پرچم سیاه جبهه النصره بر بالای ساختمان فرمانداری رقه بود، اما هیچ گروه تروریستی به طور کامل کنترل این شهر را در دست نداشت. به نظر می رسید شبه نظامیان بیشتر به دنبال جلب نظر مردم بودند و در همین حال به مبارزه با فعالانی می پرداختند که به دنبال برقراری دموکراسی در این شهر بودند. در آن زمان شورای شهر توسط یک وکیل اداره می شد و ارائه خدمات بهداشتی و شهری بسیار مطلوب بود.
اما رقابت میان گروه های مسلح و نبود سرمایه گذاری مناسب برای شورای شهر، مانع از شکل گیری یک دولت محلی کارآمد شد. این شرایط فرصتی برای داعش به وجود آورد تا کل شهر را تحت کنترل خود بگیرد. در آوریل ۲۰۱۳ و پس از آن که شهر رقه توسط جبهه النصره سقوط کرد، داعش رسما وارد جنگ داخلی سوریه شد. داعش همان زمان اعلام کرد با جبهه النصره، ادغام شده است، اما جبهه النصره با این موضوع مخالفت کرد که دلیل اصلی آن اولویت های متفاوت داعش بود؛ برخلاف جبهه النصره، داعش سریعا اعلام کرد که هدف اصلی اش علاوه بر مبارزه با حکومت سوریه، ایجاد یک حکومت و اداره آن براساس قوانین شریعت است و در این راه از خشونت بیشتری بهره می گیرد.
در آگوست ۲۰۱۳، نیروهای داعش حمله همه جانبه ای را علیه دیگر گروه های شبه نظامی در رقه انجام داده و به طور کامل کنترل این شهر را به دست گرفتند. داعش با افتتاح مراکزی جدید در رقه، کنترل آن را به سوری ها، عراقی ها و مبارزان خارجی داد. پس از تصرف موصل در ماه ژوئن ۲۰۱۴ به دست داعش، ورود این نیروهای خارجی به شهر رقه بیش از پیش افزایش یافت.
تحولات پس از سیطره داعش بر رقهدر روزهای نخست حکومت داعش در رقه، برخی از مردم محلی از خشونت بیش از اندازه داعش ناراضی بودند، اما برخی نیز می گفتند با حضور داعش درگیری و آشوب میان نیروهای مسلح در این شهر پایان یافته و به همین دلیل از این وضع راضی بودند. این گروه با حفظ کارمندان و اعضای متخصص در نهادهای خدماتی، اعلام کردند این افراد تحت حکومت داعش به مردم خدمات می رسانند. به معلمان مدارس اجازه داده شد به فعالیت خود ادامه دهند، اما محتوای درسی آنها توسط داعش تغییر یافت و به عنوان مثال دروس شیمی و زبان فرانسه از محتوای درسی مدارس حذف شد.
اما بسرعت مشخص شد که توانایی داعش در حفظ قدرت بستگی به میزان خشونت این گروه دارد. ابوحمزه یکی از اعضای اطلاعاتی داعش که بتازگی از این گروه جدا شده می گوید، هدف اصلی داعش برقراری حکومت از طریق اعمال شیوه های امنیتی است. بنا به گفته او، نیروهای امنیتی داعش متشکل از ملیت های مختلف هستند، اما تعداد زیادی از آنها را سوری هایی تشکیل می دهند که از حکومت سوریه جدا شده و آشنایی کاملی به مناطق کشور دارند.
از سوی دیگر، اعمال مجازات های وحشیانه از سوی این گروه موجب ترس و وحشت مردم این شهر شده است. در میدان اصلی رقه سرهای جدا شده قرار دارد و بالای آن این نوشته به چشم می خورد: مجازات متخلفان از قوانین. نام قبلی این میدان بهشت بود، اما با کنترل داعش بر شهر، به میدان جهنم تغییر نام داد. بسیاری از شهروندان رقه می گویند هدف از اعمال این مجازات های شدید، ایجاد ترس و دلهره میان مردم است. به عنوان مثال، چندی پیش یک راننده به صورت تصادفی در حالی که سیگار می کشید، با ماشین خود وارد مناطق تحت کنترل داعش شد. اعضای این گروه با مشاهده سیگار کشیدن او، به سرعت وارد ماشینش شده و در یک لحظه سرش را جدا کردند.
گرچه این گروه نتوانسته به صورت فنی خطوط تلفن و اینترنت این شهر را کنترل کند، اما اطلاعات همه افراد را جمع آوری کرده، هر فردی را که در شهر تصویربرداری کند به شدیدترین شکل مجازات می کند و اعضایی دارد که رفت و آمد شهروندان در معابر عمومی را کنترل می کند. از ماه پیش تاکنون دستورالعمل هایی منتشر شد مبنی بر این که نیروهای جهادی خارجی چگونه می توانند خانواده های خود را به رقه آورده یا با زنان این شهر ازدواج کنند. داعش به نیروهای خود خانه می دهد و زنان بیوه این نیروها نیز براساس تعداد فرزندان خود، حقوق و مزایا دریافت می کنند. در شهری که تا سال گذشته، همسایه ها با هم آشنا بودند، حال بسیاری از افراد حتی زبان یکدیگر را هم نمی فهمند.
داعش و رسانه هاهنوز مشخص نیست که ویدئوهای این گروه و مجله انگلیسی زبان آن با عنوان «دابق» در کجا تولید می شود، اما شهروندان رقه از وجود تجهیزات پیشرفته ارتباطی در شهر خبر می دهند به گونه ای که مغازه های محلی ماهواره های اینترنتی می فروشند.
بنا به گفته ابو حمزه، یک فیلمساز ایسلندی که به عضویت این گروه درآمده مسئول تهیه فیلم های ویدئویی برای جذب افراد بیشتر است. مطالب دابق نیز نشان می دهد شهروندان انگلیسی زبان، مسئول تهیه و تولید مطالب آن هستند. با وجود تمام این مسائل، بسیاری از اهالی رقه می گویند نیروهای داعش نتوانسته اند بخوبی این شهر را اداره کنند. برق در بیشتر ساعات روز قطع است، آب آشامیدنی سالم بندرت یافت می شود، خدمات بیمارستانی بسیار وخیم است، بیشتر مدارس بسته بوده و زباله ها در تمام سطوح خیابان ها دیده می شود.
به نظر می رسد حملات جنگنده های ائتلاف ضربات مهلکی به این گروه زده است. بنا به گفته منابع رسمی، تاکنون ۱۶ پالایشگاه کوچک نفتی در سوریه و تحت کنترل داعش با این حملات منهدم شده است. مردم رقه می گویند با آغاز حملات جنگنده ها، اعضای داعش در میان جمعیت حاضر می شوند تا شکار آنها سخت تر شود. با پایان یافتن این حملات در عصر، اعضای این گروه بار دیگر ظاهر شده و علیه حملات این جنگنده ها تبلیغ می کنند. در این میان برخی مردم می گویند رهبران داعش سعی دارند با استخدام رهبران محلی سوریه، جمعیت این شهر و مناطق اطراف آن را کنترل کنند. سپردن پست ها و مسئولیت های فراوان یکی از انگیزه های این افراد در پیوستن به داعش است. حال بسیاری این پرسش را دارند که چرا مردم علیه حکومت داعش قیام نمی کنند. علاوه بر این، بسیاری از مردم رقه تمایل دارند این شهر تحت حکومت سوریه اداره شود، اما مشکل اصلی ترس مردم از اقدام علیه داعش است. آنها در ماه های ابتدایی حکومت داعش در رقه قیام کردند که با سرکوب وحشیانه داعش رو به رو شدند. در ماه آگوست نیز ۷۰۰ نفر از اعضای قبیله شیطاط علیه داعش در استان دیر الزور قیام کردند که همگی قتل عام شدند، اما این جنایت به هیچ وجه مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت.
برخی از سوری هایی که تحت حکومت داعش زندگی می کنند، عقیده دارند که می توانند به آرامی علیه داعش مقاومت کنند. بنا به گفته تحلیلگران، داعش ممکن است در اداره حکومت در شهری همچون رقه ناتوان بوده باشد، اما اکنون آینده مشخصی برای مقابله با آن وجود ندارد.
کد خبر: ۵۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۱
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
رئیس پلیس آگاهی کهگیلویه و بویراحمد گفت: به دنبال دریافت خبری مبنی بر تردد یک دستگاه خودروی پورشه قاچاق در یاسوج ماموران اداره مبارزه با قاچاق کالا و ارز پلیس آگاهی کهگیلویه و بویراحمد تحقیقات خود را برای شناسایی و توقیف این خودرو آغاز کردند.سرهنگ محمدحسن جعفری نژاد بیان کرد: با تلاش ماموران اداره مبارزه با قاچاق کالا و ارز پلیس آگاهی کهگیلویه و بویراحمد پس از توقیف این خودروی قاچاق راننده آن نیز دستگیر شد.جعفری نژاد اظهار کرد: متهم دستگیر شده به پرداخت پنج میلیارد ریال جریمه نقدی محکوم و خودروی توقیفی نیز به نفع دولت مصادره شد.ماموران انتظامی بخش بردخون یک دستگاه جرثقیل قاچاق به ارزش پنج میلیارد ریال کشف و ضبط کردند.جانشین فرمانده انتظامی استان بوشهر گفت این جرثقیل متحرک نمونه کاتو ساخت کشور ژاپن فاقد مدارک گمرکی لازم که به صورت قاچاق وارد کشور شده بود، در بازرسی از یک دستگاه کامیون که به مقصد شهر یاسوج درحرکت بود، به دست آمد .سرهنگ رزمی افزود این جرثقیل به همراه راننده متخلف برای بررسی بیشتر به پلیس آگاهی شهرستان دیر منتقل شدندماموران انتظامی شهرستان بندرخمیر یک محموله150 میلیون تومانی پوشاک وکفش قاچاق را در این شهرستان کشف کردند .فرمانده نیروی انتظامی شهرستان بندر خمیر گفت :این محموله قاچاق صبح امروز در دو راهی روستایی بندر پل شهرستان خمیر از یک کامیون کانتینر دار کشف شد .غلامرضا حسنود افزود : راننده خودرو حامل محموله قاچاق به همراه مدارک جعلی به دستگاه قضایی تحویل داده شد.محموله چوپ جنگلی قاچاق امروز در سپیدان فارس کشف شد.فرمانده انتظامی سپیدان گفت : مأموران انتظامی این شهرستان در اجرای طرح حفاظت از جنگلها و مراتع، موفق به توقیف سه دستگاه خودرو وانت نیسان حامل چوب قاچاق شدند.سرهنگ محمدی افزود : در بازرسی از خودروها 4 هزار و 800 کیلوگرم چوب جنگلی قاچاق کشف شدو در این رابطه 4 نفر دستگیر و تحویل مقامات قضایی شدند .
واحد خبر
کد خبر: ۵۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۴
اخبار ضد و نقیضی از کشته شدن 5 زائر ایرانی در عراق طی یک حادثه رانندگی منتشر میشود.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
پایگاه خبری «السومریه» عراق، روز گذشته از زخمی شدن 5 زائر ایرانی در استان «میسان» در جنوب شرق عراق بر اثر یک سانحه رانندگی خبر داد (جزئیات بیشتر).
اما امروز شنبه خبرگزاری «کل العراق» نوشت که در این حادثه که در جاده ارتباطی با گذرگاه مرزی «الشیب» رخ داد، 6 نفر از شامل 5 زائر ایرانی و یکی راننده عراقی جان خود را از دست دادهاند.
استان میسان، در جنوب شرقی عراق، در مرز با ایران قرار دارد. گذرگاههای مرزی عراق و ایران این روزها بشدت شلوغ و فعال است و زائران حسینی (ع) در آستانه اربعین، عازم کربلای معلی هستند.
فارس
کد خبر: ۵۱۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۵
از اصفهان به قم می رفت. صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد، جلال را آزار می داد. رفت و با خوشرویی به راننده گفت:«اگر امکان داه یا نوارو خاموش کنید یا برای خودتون بذارین.»
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:از اصفهان به قم می رفت. صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد، جلال را آزار می داد. رفت و با خوشرویی به راننده گفت:«اگر امکان داه یا نوارو خاموش کنید یا برای خودتون بذارین.»
راننده با تمسخر گفت:«اگه ناراحتی می تونی پیاده شی!» جلال رفت توی فکر! هوای سرد و بیابان تاریک و ... نیت کرد تا وجدان خفته راننده را بیدار کند.
این بار به راننده گفت:«اگه خاموش نکنی پیاده می شم!» راننده هم نه کم گذاشت نه زیاد، پدال ترمز را فشار داد و ایستاد و گفت:«بفرما!»
جلال پیاده شد. اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد! همین که جلال به اتوبوس رسید، راننده به جلال گفت:«بیا بالا جوون، نوارو خاموش کردم.»
سال ها بعد که خبر شهادت جلال را به آیت الله بهاءالدینی دادند، ایشان در حالی که به عکسش نگاه می کرد فرمودند:«امام زمان(عج) از من یک سرباز خواست، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم.»
جام نیوز
کد خبر: ۵۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
صدای کفشهایش توی سالن میپیچد. یک جفت گیوه سفید که به خاطر بارانی که از صبح یک ریز میبارد خیس و کمی هم گلی شده. آهسته و مرتب قدم برمیدارد.
وقت قدم برداشتن جوری به عصایش تکیه میدهد که انگار نه انگار روزگاری جوان بوده و برای رسیدن به زمین کشاورزی کل مسیر روستا را سرخوش و با پای پیاده طی میکرده. وارد کلاس میشود، روی نزدیکترین صندلی مینشیند. صدای پچ پچ بچهها توجهش را جلب میکند. به چهرههای معصومشان نگاهی میاندازد و لبخند محوی برلبانش مینشیند. لبخندی پر از حسرت. حسرت روزهایی که دیگر بازنمیگردند...
پیرمرد فارسی نمیداند. یکی از معلمان آذری زبان کنارش مینشیند و از او میخواهد داستانش را تعریف کند. داستانی که سالهای سال در کتاب فارسی سوم دبستان جا خوش کرده بود و برای بسیاری از کودکانی امروز خودشان پدرو مادر شدهاند، فداکاری را معنا میکرد. بله! جوانی که 54 سال پیش با از خودگذشتگی جان صدها نفر را از مرگ حتمی نجات داد، امروز در هشتاد و چهارمین پاییز زندگیاش کنار دانشآموزان دبستان قرآنی امام حسن مجتبی(ع) کرج نشسته تا یک بار دیگر داستانش را تعریف کند. داستان شبی که در آن با آتشزدن کت خود مانع از برخورد قطار با توده سنگی که از کوه فروریخته بود، شد و فرصت زندگی دوباره را به صدها نفر هدیه کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه البرز، « ازبرعلی حاجوی» که به نام «ریزعلی خواجوی» شهرت یافته است نامآشنای همه ایرانیان است. فداکاری که در یک شب سرد سال 1341 جان صدها نفر را نجات داد و برغم کتک خوردن، از این ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیش یاد میکند.
ریزعلی در توضیح داستان آن شب میگوید: این قصه به حدود 50 سال پیش و زمانی که حدود 31 ساله بودم بازمیگردد؛ یادم می آید اواخر پاییز بود که یک شب باجناغم میهمان من شده بود؛ ساعت هشت شب یکباره از زیر کرسی بلند شد و گفت که «الان یادم افتاد که فردا دوستانم برای فروش گوسفندانشان به تهران میروند و من هم باید بروم» و از من خواست که او را به ایستگاه قطار در حدود هفت کیلومتری منزلمان برسانم.
وی ادامه میدهد: هرچه به او اصرار کردم که «هوا سرد و بارانی است، امشب را بمان»، قبول نکرد که در نهایت با یک فانوس و تفنگ شکاری به راه افتادیم و او را به ایستگاه رساندم. در راه برگشت به خانه دیدم که فاصله میان دوتونل به خاطر ریزش کوه مسدود شده است. با دیدن این صحنه ابتدا به این فکر کردم که اگر بخواهم کاری انجام دهم بدون شک برایم دردسرساز میشود و با تصور سئوال پیچ شدن توسط ماموران قطار به سمت منزل قدم برداشتم. هنوز چند قدمی از ایستگاه دور نشده بودم که یادم آمد قطاری که به سمت توده سنگ پیش میآید پر از مسافر است!
پیرمرد اضافه میکند: با تصور چهره برخی از مسافرانی که در قطار مرگ آرام و بیخبر نشسته بودند، راه خود را به سمت ایستگاه تغییر دادم و با خودم گفتم «هر چه بادا باد».
قهرمان کتاب فارسی سوم دبستان ما میگوید: با توجه به این که قطار چند دقیقهای میشد که از ایستگاه حرکت کرده بود، برای این که بتوانم جلوی حرکت آن را بگیرم، چارهای جز آتش زدن کتم پیدا نکردم. بنابراین کتم را بر سر چوب بستم و نفت فانوس را بر روی آن ریختم و با کبریتی که همراه داشتم، آن را آتش زدم و دوان دوان بر روی ریل قطار حرکت میکردم و به راننده علامت میدادم.
خواجوی گفت: وقتی دیدم که راننده متوجه نمیشود، با تفنگ شکاری که همراهم بود یکی دو گلوله شلیک کردم که با صدای شلیک گلوله راننده متوجه شد و قطار را کم کم متوقف کرد.
قهرمان فداکار داستان درحالیکه چشمهای خیسش را با دستمال پاک میکند میگوید: با توقف قطار همه مأموران و مسافران با تصور این که من دزد هستم و یا قصد مردم آزاری دارم از قطار بیرون ریختند مرا تا جایی که می توانستند کتک زدند ولی بعد از آنکه جریان را برایشان توضیح دادم به شدت به شعف آمده بودند و به هر شکلی که می توانستند از من تشکر کردند.
وی ادامه داد: حالا بیش از نیم قرن از آن اتفاق میگذرد و من هر روز با خودم فکر میکنم که اگر آن شب باجناقم قصد سفر به تهران را نمیکرد و من تودههای سنگ ریخته شده بر روی ریل قطار را نمیدیدم چند خانواده داغدار میشدند؟؟
خواجوی در بخش دیگری از صحبتهای خود با گلایه از دو اشتباهی که در انتشار داستان وی در کتاب فارسی سوم دبستان رخ داده بود میگوید: در آن داستان اسم من «ریزعلی خواجوی» قید شده بود در حالی که اسم واقعی من « ازبرعلی حاجوی» است، دوم اینکه در آن کتاب نوشته شده بود که من پیراهنم را برای نجات جان مسافران در آورده و به آتش میکشم، این درحالی است که آن شب من پیراهن به تن داشتم و با بستن کتم بر روی چوب مشعل ساختم و جلوی حرکت قطار را گرفتم.
حذف کامل داستان دهقان فداکار از کتابهای درسی یکی دیگر از گلایهها خواجوی است و با ناراحتی دربارهاش توضیح میدهد: من نمیدانم چرا درس دهقان فداکار از کتابهای درسی حذف شده است؛ مسوولان به جای آنکه حمایت کنند بخشهای زیادی از آن ماجرا را از کتب درسی برداشتهاند و تنها به بخش کوچکی از آن در داستان فداکاران اشاره کردهاند.
وی در پاسخ به این سئوال که اکنون کجا زندگی میکند و منبع درآمدش از کجاست میگوید: من و خانوادهام چندین سال پیش از روستای «قالاچق» که از توابع شهرستان میانه است به کرج نقل مکان کردیم و از آن زمان تاکنون در منطقه حصارک کرج زندگی میکنیم و در خصوص منبع درآمدم نیز باید بگویم من 15 سال پیش به استخدام راه آهن درآمدم و درحال حاضر حقوق بگیر دولتم!
وی ادامه داد: هرچند زندگی برای من و همسرم در فضای یک زیرزمین بسیار دشوار است ولی چون خدا این را برایمان مقدرکرده شاکریم و گلایهای نداریم.
قهرمان دیروز اضافه میکند: خدا به من 43 نوه و 32 نتیجه داده که هرکدام اگر ماهی یک بار هم به منزلم بیایند مسلماً حقوق 600 هزار تومانی راه آهن حتی جوابگوی میوه و چای آنها هم نمیشود.
از او میپرسم اگر دوباره چنین اتقاقی بیفتد حاضر هستی برای نجات جان دیگران زندگی خودت را به خطر بیاندازی؟ ریزعلی قاطع جواب میدهد اتفاق آن شب خداوند به من نظر داشت؛ چراکه منی که اصلاً اهل سیگار نبودم شب آن حادثه به طور اتفاقی کبریت در جیب داشتم تا وسیلهای شود برای نجات جان مسافران قطار. تمام زندگی امتحان الهی است و من تلاش میکنم از این امتحانات سربلند بیرون بیایم.
ریزعلی درجواب این سوال که آن شب که میخواستی جان مسافران را نجات دهی آیا به شهرت و محبوبیت بعد از اتفاق فکر کردی جواب میدهد: به هیچ وجه، اتفاقاً از این میترسیدم که کارکنان راه آهن واکنش بدی نشان دهند و فکر این که ممکن است روزی اسمم در کتابهای درسی جای بگیرد و همه مرا بشناسند حتی به ذهنم هم خطور نکرد.
دهقان فداکار در پاسخ به این سوال که فداکارترین فردی که در زندگیت میشناسی چه کسی است نیز میگوید: حسین فهمیده فداکارترین فردی است که میشناسم چون علیرغم سن کماش آگاهانه و از روی انتخاب از جان خود گذشت و با رفتن به زیر تانک دشمن جان همرزمان خود را نجات داد.
وی در پایان به معلمان و کسانی که وظیفه پرورش دانش آموزان را به عهده دارند نیز توصیه کرد: با تمام توان برای تربیت مناسب دانش آموزان تلاش کنند؛ چراکه آینده مملکت اسلامی به دست آنها است.
داستانهای زیادی در کتابهای فارسی بود که شاید تا سالها از ذهن کسانی که با آنها سر و کار داشتند بیرون نرود؛ داستانهایی که نمیتوان آنها را فراموش کرد و به راحتی پذیرفت که دیگر بنا نیست بچهها آنها را بخوانند و یک سال تمام با هر کلمهشان زندگی کنند.
انگار قرار است خاطرات و نوستالژیهای مشترک نسلها از بین برود و آنها که «دهقان فداکار» میخواندند، همچون خود «ازبرعلی » کمکم نسلشان منقرض و داستانهای نوستالژیک دوران تحصیلشان به اعماق تاریخ سپرده شود.
با تمام این نامهربانیها باید خوشحال باشیم که هرچند که داستان کامل دهقان فداکار ایرانی دیگر از کتاب فارسی حذف شده، اما ریزعلی خواجوی همچنان زنده است و هر چند وقت یکبار داستان آن شب فراموش نشدنی را برای رسانهها تعریف میکند.
گزارش از: المیرا اگیر خبرنگار ایسنای منطقه البرز
کد خبر: ۴۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور ناجا گفت: در پی واژگونی یک دستگاه اتوبوس مسافربری در کهگیلویه و بویراحمد 10 تن مجروح شدند.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش سایت راهور ،سرهنگ محمدحسین حمیدی رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور ناجا اظهار داشت: حوالی ساعت 22 شامگاه یکشنبه یک دستگاه اتوبوس در محور یاسوج- اقلید پس از توقف در پاسگاه پلیسراه مجدداً ادامه مسیر داد که در یک پیچ راستگرد به سمت راننده واژگون شد.
وی با اشاره به این که این حادثه 10 مجروح برجای گذاشته است خاطرنشان کرد: علت این حادثه عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه توسط راننده به دلیل نیروی گریز از مرکز گزارش شده است.
کد خبر: ۴۹۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
اعمال جریمه برای عابران متخلف تا حدودی تلاش میشود میزان صدمات و تلفات ناشی از اهمال کاری عابران پیاده تخفیف داده شود. از سوی دیگردر کنار قانونمند شدن این طرح لازم است کلیه شهروندان با احترام به قوانین و مقررات حافظ جان خود و دیگر افراد جامعه باشند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
فرمانده عملیات و کنترل طرحهای ترافیکی پلیس راهور تهران از تدوین آییننامه راهنمایی و رانندگی در مورد تکالیف قانونی عابران پیاده خبر داده و اظهار کرد: مدتی است که ماده ۲۱۵ آییننامه راهنمایی و رانندگی در مورد تکالیف قانونی عابران پیاده که دارای ۹ بند است به صورت شفاف در متن کار کارشناسان دادگستری قرار گرفته است. سعید سپهری درحالی این اظهارنظر را انجام داده است که با وجود سهلانگاریهای صورت گرفته از سوی برخی عابران پیاده در ایجاد تصادفات رانندگی همچنان لبه تیز این تیغ به سمت رانندگان خودروها و وسایل حمل و نقل عمومی و موتورسیکلتها بوده و عابران سهلانگار کمتر در این میان مقصر تلقی میشوند. این درحالی است که بر اساس آمارها نزدیک به نیمی از قربانیان تصادفات عابران پیاده هستند.
نقش عابرین پیاده در ایجاد تصادفات
همه ما در تهران و بسیاری از کلانشهرهای دیگر در حین رانندگی بارها شاهد ظاهرشدن یکباره عابر پیاده در وسط خیابان بودهایم. این معضل حتی در مکانهایی که پل عابرپیاده، زیرگذر و چراغ راهنما وجود دارد نیز به چشم میخورد و جریمه این سهلانگاریها که بعضی اوقات حتی به قیمت از دست دادن جان افراد تمام میشود، گاهی تنها همان ناسزایی است که رانندگان زیر لب یا با خارج کردن سر خود از شیشه خودرو نثار عابران میکنند! این درحالی است که در همه جای دنیا به موازات اجرای قوانینی در زمینه تخلفات رانندگان، قوانین صریحی نیز برای مقابله با تخلفات عابران پیاده در بی اعتنایی به این قوانین در نظر گرفته شده است.در کشور ما هیچ برخورد قانونی از سوی پلیس یا محاکم قضایی کشور با این مسئله صورت نمیپذیرد. بررسیها نشان میدهد 44 درصد متوفیان حوادث رانندگی، عابران پیاده هستند.
ارتقای عملکرد عابران
در این راستا لازم است از اعمال مقررات به عنوان یکی از راههای ایجاد فرهنگ صحیح ترافیک و ارتقای عملکرد عابران در عبور از عرض خیابانها استفاده شود. کمااینکه هم اکنون در تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور، پلیس راهنمایی و رانندگی در پارهای اوقات در قالب طرحهای ویژه از این شیوه برای ساماندهی عبور و مروروسایل نقلیه و عابران در محدوه چهارراهها و میادین اصلی استفاده میکند. روز گذشته سعید سپهری، فرمانده عملیات و کنترل طرحهای ترافیکی پلیس راهور تهران با اشاره به برگزاری دهه ایمنی از بیستم تا سیام ماه جاری، گفت: پلیس بر اساس تدوین آیین نامه راهنمایی و رانندگی تکالیف قانونی عابران پیاده را عنوان کرده و از شهروندان خواستاریم به وظایف خود در این رابطه عمل کنند. او اضافه کرد: برابر ماده ۲۱۵ آییننامه راهنمایی و رانندگی، در صورتی که عابرپیاده با وسیله نقلیه برخورد کند، کارشناسان رسمی دادگستری میتوانند عابر پیاده را در تصادف مقصر قلمداد کنند. این در حالی است که همیشه مردم تصور کردهاند وقتی با خودرویی تصادف میکنند، ۱۰۰ درصد راننده مقصر بوده است. فرمانده عملیات و کنترل طرحهای ترافیکی پلیس راهور تهران با اشاره به اینکه ماده ۲۱۵ آییننامه راهنمایی و رانندگی در مورد تکالیف قانونی عابرین پیاده دارای ۹ بند است، گفت: مدتی است که این آییننامه بهصورت شفاف در متن کار کارشناسان دادگستری قرار گرفته است. لذا پلیس راهور تهران در صدد بر آمده که شهروندان را از این تکالیف آگاه سازد. سپهری عنوان کرد: شهروندان در محلهایی که پیادهرو است، از سطح سوارهرو استفاده نکنند. همچنین در محلهایی که پیادهرو نیست، یا به دلایلی غیرقابل تردد است، باید از انتهای سمت چپ و عکس حرکت وسایل نقلیه عبور کنند. او با اشاره به اینکه عابرین پیاده برای گذشتن از عرض معابر، تنها از گذرگاه پیاده، پل هوایی و پلهای زیرزمینی مجاز عبور کنند، گفت: شهروندان از دویدن، پریدن و ورود ناگهانی به سوارهرو خودداری کرده و به هیچ عنوان از حصار آزادراه نگذرند. همچنین در بزرگراهها و خیابان از لابهلای درختان، گل بوتههای حاشیه و میانه راه عبور نکنند. فرمانده عملیات و کنترل طرحهای ترافیکی پلیس راهور تهران اضافه کرد: در تقاطعها با روشن شدن چراغ سبز، عابرین اجازه حرکت دارند و به هیچ عنوان نباید از موانع و خط کشیهای ویژه سوارهرو عبور کنند.
عابران مقصر اصلی تصادفات درون شهری
یکی از اعضای فراکسیون عمران مجلس در این زمینه به آرمان میگوید: مقصر اصلی اکثر تصادفات درون شهری عابران پیاده هستند و تمام تقصیرات نباید متوجه رانندگان خودروها باشد. محمد ابراهیمیرضایی تصریح میکند: تصویب آییننامه راهنمایی و رانندگی در مورد تکالیف قانونی عابران پیاده در دستور کار مجلس قرارگرفته است. در این طرح از طریق اقداماتی نظیر اعمال جریمه برای عابران متخلف تا حدودی تلاش میشود میزان صدمات و تلفات ناشی از اهمال کاری عابران پیاده تخفیف داده شود. از سوی دیگردر کنار قانونمند شدن این طرح لازم است کلیه شهروندان با احترام به قوانین و مقررات حافظ جان خود و دیگر افراد جامعه باشند. او ادامه میدهد: لازم است کلیه دستگاههای مسئول در این زمینه با یکدیگر همکاری کنند و تصویب یک آییننامه بهتنهایی نمیتواند معضلات رانندگی در کشور را حل و فصل کند. رضایی با اشاره به نقش فرهنگ در ارتقای حقوق شهروندی یادآور میشود: لازم است افراد از طریق آموزش همگانی رعایت قوانین و مقررات و لزوم احترام به قوانین را بیاموزند وهمچنین لازم است خانواده، مدرسه و کلیه ابزارهای ارتباطی نظیر رادیو و تلویزیون به این امر توجه بیشتری نشان دهند تا در جریان رشد هر فردهمزمان با جامعهپذیری، احترام به قوانین ومقررات نیزبه افراد آموزش داده شود. او همچنین با اشاره به لزوم بازنگری در امر مهندسی شهری و ساخت یا بازسازی وسایل ایمنی شهری نظیر پلهای عابرین پیاده در سطح شهرها عنوان میکند: لازم است بودجه بیشتری به این بخش اختصاص داده شود تا دیگر نبودن یا قدیمی بودن این ابزارها و امکانات شهری، بهانه رعایت نکردن قانون از سوی کسی نباشد. برای مثال، پلهای روگذر مجهز به پله برقی، دراکثر مکانهای پر تردد بر اساس برنامهریزی فضاهای شهری ساخته شده و در بعضی مکانها در دستور کار شهرداری قرار دارد. از سوی دیگر مهندسی خیابانها و پلهای ساخته شده نیز لازم است در دستور کار شهرداریها در بحث نوسازی فضاهای شهری قرارگیرد. همچنین با هدف کاهش حوادث و سوانح رانندگی، نصب تابلو و علائم رانندگی به ویژه در نقاط حادثهخیز لازم و ضروریاست و این مهم باید مورد توجه بیش از پیش قرار گیرد.
عابران جریمه شوند
در کنار تدوین آییننامه در زمینه برخورد با عابران متخلف، بحث لزوم تصویب قوانین خاص برای عبور و مرور عابران پیاده نیز از سوی حقوقدانان مطرح میشود. حسین احمدینیاز، در این زمینه به آرمان میگوید: همانطور که در همه کشورهای دنیا عابران پیادهای که قوانین عبور و مرور را رعایت نمیکنند جریمه میشوند در ایران نیزلازم است با اعمال نظارت در این زمینه قوانین ضمانت اجرایی پیدا کنند. بر اساس آمارهایی که در طول شش ماه گذشته از تلفات جادهای در کشور داشتهایم حدود 9 هزار نفر فقط در طول سال گذشته در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادهاند که بیش از نیمی از آنها را عابرین پیاده تشکیل میدادند. تداوم حیات انسانها در گرو تداوم جان و مال آنهاست و اگر همانند کشورهای دیگردنیا شاهد تصویب قانون ویژهای در این زمینه نباشیم این میزان هرروز بیشتر میشود. این وکیل پایه یک دادگستری ادامه میدهد: عابرین پیاده یکی از عاملان اصلی ایجاد تصادفات هستند و لازم است پلیس همانطور که بر کار رانندگان و نحوه تردد آنها نظارت دارند میزان اجرای قوانین و مقررات از سوی عابران پیاده را بالا ببرند تا دیگرکمتر شاهد نرخ بالای مرگ و میر افراد در اثر سوانح جادهای باشیم.
آرمان
کد خبر: ۴۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۱
یک فلسطینی در عملیات شهادت طلبانه جدیدی در قدس؛ با خودروی خود چند صهیونیست را در محله شیخ الجراح شهر بیت المقدس زیر گرفت. سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :به گزارش سرویس بینالملل باشگاه خبرنگاران؛ شبکه تلویزیونی العربیه لحظاتی پیش در خبر فوری گزارش داد: یک فلسطینی با خودروی خود ده اسرائیلی را در محله شیخ الجراح شهر بیت المقدس زیر گرفت و آنها را زخمی کرد.این فلسطیتی "ابراهیم العکاری" برادر شهید "موسی العکاری" است. وی پیشتر در اسارت یک سرباز صهیونیست در دهه 90 نیز شرکت داشت. ابراهیم العکاریدر همین حال کانال دهم تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد عامل حمله در محله شیخ جراح بیت المقدس، پس از زیر گرفتن چند اسرائیلی از خودروی خود پیاده شد و با میله آهنی به دو شهرک نشین حمله کرد. در این عملیات دو تن به هلاکت رسیده و 14تن مجروح شدند که پنج تن از زخمیها، نظامیان صهیونیست هستند. العربیه همچنین اعلام کرد نظامیان اسرائیلی با تیراندازی به سوی راننده ، او را به شهادت رساندند.
کد خبر: ۴۸۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۵
اعضای بدن نوجوان روستایی که در سانحه تصادف مرگ مغزی شده بود پس از پیوند به 6 بیمار نیازمند، جان دوبارهای به آنها بخشید.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
این نوجوان 17 ساله که« محمد احمدی» نام داشت وقتی همراه پسرخالهاش سوار بر موتور به مراسم عروسی یکی از بستگان میرفتند بر اثر انحراف به چپ یک خودرو جان باختند.
اهالی روستای گنجهای بزرگ شهرستان بویر احمد در تکاپوی برگزاری عید بزرگ قربان بودند. ساعتی بعد خبر تصادف دو نفر از جوانان اهالی روستا همه را نگران کرده بود. خبر دهان به دهان چرخید و مشخص شد محمد نوجوان 17 ساله روستا که به همراه پسرخالهاش سوار بر موتور به یکی از روستاهای اطراف برای شرکت در مراسم عروسی میرفتند با یک خودرو تصادف کردهاند.صفدر احمدی پدر محمد که اهدای اعضای بدن پسرش را کاری پسندیده در راه خدا میداند از روز حادثه و رضایت برای اهدای اعضای بدن محمد اینگونه میگوید: «خدا به من و همسرم 7 فرزند عطا کردهاست، محمد فرزند سوم ما بود. راننده تاکسی هستم و با مسافرکشی خرج زندگی را تأمین میکنم. محمد پسر باهوشی بود و سعی میکرد با درس خواندن و کسب نمرات عالی زحمات من را جبران کند. همیشه دوست داشت به دیگران کمک کند و اهالی روستا روز مراسم خاکسپاری او از کمکها و محبتهای پسرم تعریف میکردند، روز حادثه وقتی اهالی روستا خبر تصادف محمد را به من دادند سراسیمه خود را به بیمارستان شهید بهشتی یاسوج رساندم؛ چند نفر از اهالی، پسرم و پسرخالهاش را به بیمارستان رسانده بودند. هنوز در شوک شنیدن این خبر بودم که متوجه شدم پسرخاله محمد همان لحظه اول تصادف کشته شده است. محمد و پسرخالهاش قرار بود به جشن عروسی یکی از بستگان بروند و در بین راه خودروی پرایدی پس از انحراف با آنها برخورد کرده بود. پسرم را به اتاق عمل برده بودند و من و همسرم دست به دعا برداشته بودیم، چند ساعت بعد یکی از پزشکان بیمارستان به ما گفت تلاشها بینتیجه است و محمد مرگ مغزی شده است. تا به آن روز با مرگ مغزی آشنایی نداشتم و احساس میکردم نفس کشیدن پسرم دلیل زنده بودن او است. این واقعیت تلخ را نمیتوانستیم بپذیریم تا اینکه مسئول پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی یاسوج با تشریح مرگ مغزی پسرم از ما خواست تا اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کنیم.»مرد با یادآوری لحظات دشوار تصمیمگیری برای اهدای اعضای بدن پسرش گفت: «تصمیم بسیار سختی بود اما وقتی در بیمارستان بیمارانی را دیدم که به خاطر از کار افتادن عضو حیاتی بدنشان سالها با سختی زندگی میکردند تصمیم گرفتم تا سهمی در زندگی بخشیدن به آنها داشته باشم. روز عید قربان بود و همه در تدارک جشن عید و قربانی کردن در راه خدا بودند، من چیزی نداشتم تا قربانی کنم و تصمیم گرفتم پسرم را در راه خدا بدهم. داستان حضرت ابراهیم(ع) را بارها از زبان پدرم شنیده بودم. او به فرمان خدا تصمیم داشت تا اسماعیلاش را قربانی کند، احساس کردم لحظه امتحان من هم فرارسیده است و باید از این امتحان بزرگ سربلند بیرون بیایم. با همسرم موضوع را مطرح کردم و گفتم روز عید قربان با اهدای اعضای بدن محمد میتوانیم به چند بیمار نیازمند عیدی دهیم، همسرم پذیرفت و همه اعضای بدن او را به بیماران نیازمند بخشیدیم، از اینکه سهم کوچکی در زندگی بخشیدن به چند بیمار نیازمند داشتیم خوشحالیم اما جای خالی محمد هیچگاه برای ما پر نخواهد شد.
شفا انلاین
کد خبر: ۴۸۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۵
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرحشدن در رسانهها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی میشناسد، از آنها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقشهای سیاسی و اجتماعیشان را ایفا میکنند، با این حال نقش اصلیشان، همان نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آنها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش میکنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.
با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکردهاند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری دادهاند. صاحبه عربی اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارشهای خبری در مورد خانواده حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است. اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخهی سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است».
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعیده، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن، حسین ،عباس و مسعود است. 14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخالهی 20 سالهاش حسن روحانی درآمد. مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زندایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است. صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سالها بیشتر در قالب یک بانوی خانهدار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانوادههای جلیلی و ولایتی از حضور در برنامه تلویزیونی «خانوادههای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند. البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیسجمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا میکند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه بازارچه خیریهای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود، امیدوارم که موفق باشید.» اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانهای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیسجمهور برای همسران وزرا، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است. البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکتکنندگان در این جشن سکههایی نیز اهدا شده است. انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنشهای متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکتکنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور نیز در صفحهی شخصیاش در فیسبوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت روایتی کاملا متفاوت منتشر کرد.
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافیگری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند. اما ماجرای انتشار این اخبار که بسیاری آنها را «جهتدار و حاشیهای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانههای منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانشنامه به دانشآموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضعگیری کمسابقهای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازیهای رسانهای موجب تشویش اذهان عمومی میشود. مدیران رسانهها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات میشود... .بعضی اخبار بیارزش و تفرقهانگیز هستند، بعضیها هم شایعه، تهمت و بیمبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمیکنم، حتی رسانههایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا میکنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمیکنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد میکنیم." و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانههای مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانهها خبر دادند. آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانهها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.
اعظمالسادات فراحی
همسر «محمود احمدینژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینهساز ازدواج او با رئیس دولتهای نهم و دهم شد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
«اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدینژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینهساز آن بود میگوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را میدیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آنها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آنها خانهای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحتتر باشد.» حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدینژاد پس از رئیسجمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدینژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است. علیرضا احمدینژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدینژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است. اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانهها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید میکرد. او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامهای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی نوشت؛ نامهای که در سایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد. اعظمسادات فراحی در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامههای تبلیغاتی احمدینژاد شرکت میکرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاستجمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامههای تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامهها را عامل فعالیتهای انتخاباتی بیشتر فراحی میدانند. اعظمسادات فراحی در آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایتالیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکتکننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق، پاکستان و... نیز دیدار داشت. برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدینژاد در لیست پینشهادیاش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیمگیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند پیوست. او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکتکننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آنها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دوجانبه داشت. فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبتهای مختلف برگزار میشد حضور پیدا میکرد. احمدینژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان میکرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمیدانم، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم میمیرم. حاضرم همه این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.» اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد. در پایان عمر دولت دهم نیز احمدینژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاشها و حمایتهای فراحی از دولت و رئیسجمهور به وی اهدا کرد. زهره صادقی همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانوادهای اصیل، ریشهدار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن میگوید: « در سال 1353 با خانوادههای معتبر و ریشهدار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمتهای بزرگ این خانواده به این کوچک، ازدواج با زنی با فضیلت، صبور و مهربان از خانواده مهم صدر و صادقی است.» حاصل وصلت آنها، دو دختر به نامهای لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه سیاست ندارند. لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی میکند. دختر کوچکتر آنها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای است و به همراه همسرش در تهران زندگی میکند. زهره صادقی اگرچه در خانوادهای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیتهای سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه «بهآفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسهای که مختص دانشآموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حمایت از فرزندان ایتام از اولویتهای اصلی آن. زهره صادقی در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی میکرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شد. عفت مرعشی «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده حجتالاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیتالله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علیاکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسیترین فرد در سالهای اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی میکند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیتیافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیتالله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت میشناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزهوار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال 1388 و صحنه رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانهها انتشار یافت و بهانهای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.» عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده مینویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخشهای شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمیدانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرفهایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذرهای عصبانیت گفتم خانمجون یعنی چه همانجا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما ماندهام که این جوری برخورد میکنید؟ مادرم گفت: عفت جان ، حرف تو درست است، اما پدرت را که میشناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمیدهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس میخواند. میدانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت میکنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت میدانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....» همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره میکند. حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نامهای فاطمه،محسن،فائزه، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیتالله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
صحبتهای جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخهسواری آنها با واکنشهای متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد. اولین عکسی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند. مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنانکه در شب 4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش میکردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد. آنچه باعث شد طی سالهای اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانهها و افکار عمومی پررنگتر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88 بود. عدهای از اصولگرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریکآمیز عنوان کردند. اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالشهای زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آنها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پروندههایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است. منصوره خجسته باقرزاده «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانوادهای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نهایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیتالله میلانی به عقد سیدعلی خامنهای درآمد. در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سالهای قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاج سیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنهای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای آیتالله خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از همخانه شدن، نوعروس خامنهای باخبر شد که شوی 25 سالهاش پای در میدان مبارزه دارد.» خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانهها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیتالله خامنهای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشتها در پیش از انقلاب داشته است. خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیتالله خامنهای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبهای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر میشود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیتالله خامنهای پرداخته است. در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخهای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری میکردید میگوید: « فکر میکنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینههای مختلف نظیر پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر میکنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیامهای تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال مینمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمعآوری نموده و به پاریس مخابره میکردم.» وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخشهایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «رهآورد دانشگاه» بازنشر داده شده میگوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.» حاصل ازدواج آیتالله سیدعلی خامنهای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمدهاند. مصطفی بزرگترین فرزند آیتالله خامنهای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است. فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنهای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانهای و سیاست کشور مطرحتر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیتالله سیدعلی خامنهای است. او با دختر آیتالله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد. گفته میشود حجتالاسلام سیدمسعود خامنهای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است. آخرین پسر این خانواده حجتالاسلام سیدمیثم خامنهای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد. بشرا دختر اول خانواده با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است. فرزند آخر این خانواده هدی خامنهای نیز با مصباحالهدی باقری کنی فرزند آیتالله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است. از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمیشود و علاقهای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانوادههای شهدا میرود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هستهای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایینژاد یکی از شهدای هستهای به حضور چندینباره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد. عاتقه صدیقی (پوران رجایی) «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است. پوران در سال 1322 در قزوین در خانوادهای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
پوران که در گذر فعالیتهای سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیتهای سیاسی مخفی شرکت داشت. در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره میکرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس میکرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاریهایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. عاتقه صدیقی سالها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سالها از منتقدان سرسخت احمدینژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفتوگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاریهایی سیاسی از دختران رئیسجمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازادهها ندهد و خانواده را حفظ کند.» عذرا حسینی یا عذرا بنیصدر «عذرا حسینی» هنگامی که در سالهای آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنیصدر» که بعدها به عنوان اولین و بحثبرانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد. بنیصدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاسدهنده خاطرات وی است و در آبانماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش میگوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگیمان که خانواده همسر کنونیام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه میرفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم". ابوالحسن بنیصدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.
عذرا حسینی همسر بنیصدر
حاصل ازدواج ابوالحسن بنیصدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان همپیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلیاش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد. در مورد این ازدواج که گفته میشود بنیصدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنیصدر در کتاب خاطرات خود میگوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام میگرفت. اگر آنها به سراغ من نمیآمدند، من به سراغ آنها میرفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمیتوانم جلو بروم»." البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد.
ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی
همسر بنیصدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی خود روایات متفاوتی را نقل میکند. ولی آیتالله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسهای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنیصدر و آزادیاش میگوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد. کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!» آنطور که سایت خبر آنلاین روایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه میدهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.» وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من میخواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام میگذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رعایت کردم و ابتدا با شما در میان میگذارم و از شما میخواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.» ابوالحسن بنیصدر در مصاحبهای که با بیبیسی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیتهای همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییسجمهور ایران مشغول به کار بوده میگوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.» بنیصدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷
نوشته بود «یک پسر پنجساله به فروش میرسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش ایسنا، شهروند در این باره مینویسد: شوخی نبود. پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشتهاند، آگهی کردهاند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج سالهشان را میخرد؟
پدر و مادرش، یک زوج زابلیاند که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند. به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل. پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند.
پسرتان را برای فروش گذاشتهاید؟
برای فروش نه، در ازایش یک خانه میخواهیم.
یعنی پسرتان را در ازای یک خانه میدهید؟
بله
چرا؟
چون پول نداریم حاج آقا، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم.
خب هر کسی که پول نداشته باشد باید فرزندش را بفروشد؟
این کار را برای آینده بچههایم انجام میدهم.
کجا زندگی میکنید؟
زابل.
خود زابل یا روستاهای اطراف؟
نه خود زابل.
به سازمانهای مرتبط برای اینکه به شما کمک کنند مراجعه کردهاید؟
بله حاج آقا، همه جا رفتیم.
چی را قبول نمیکنند؟
اینکه کمکمان کنند.
یعنی خانه به شما بدهند؟
بله، ولی هیچ کمکی هم نمیکنند، ما هیچ چیزی نداریم.
دقیقا به شما چه گفتند؟
گفتند که شوهرم باید ٦٠ساله بشود. شوهرم مریض است، بدحال است، عکس از سینه و ریهاش گرفتیم و بردیم، شوهرم حتی ناراحتی قلبی دارد، دست و پاهایش شکسته است، اما باز هم میگویند وقتی ٦٠سالش شد کمک میکنیم. من سهسال است که پیگیر کمک هستم.
نامهنگاری مکتوب داشتید؟
بله، ولی گفتند شوهرم باید ٦٠سالش شود.
پیش چه کسی رفتید؟
یادم نیست.
چرا شوهرتان کار نمیکند؟
مریض است حاج آقا، کاری نمیتواند بکند.
اصلا شغل شوهر شما چیست؟
راننده بوده، ولی ماشین نداره.
یعنی قبلا ماشین داشته؟
نه قبلا هم نداشته.
خب چطوری رانندگی میکرده؟ برای کجا کار میکرده؟
قبلا که مرزها باز بودند، با ماشین گازوییل میبرد مرز، ولی الان که مرزها بسته شده دیگه نمیشه گازوییل برد.
همسرتان از کجا ماشین میآورد؟
ماشین از آشناها میگرفت، یک ماشین از داماد خواهرزاده مادرم میگرفت و با رفیقهایش گازوییل میبرد. با خود صاحب ماشین میرفتند مرز و گازوییل میفروختند.
الان پول از کجا میارید؟
از یارانه.
چقدر میگیرید؟
٢٠٠هزار تومان.
چرا شوهر شما کار نمیکند، به جز رانندگی کار دیگری بلد است؟
زمانی که در تهران بودیم کار میکرد، ولی کار برایش سخت بود و نمیتوانست کار کند.
تهران به چه کاری مشغول بود؟
٢سال در کوره میکرد، ولی کارخانه بیمهاش نمیکرد، کارش هم سخت بود، دیگر نتوانست کار کند.
شوهرتان چند سالش است، شما چند سال دارید؟
شوهرم ٥٥ ساله است و من ٣٥سال دارم.
اسمتان را میگویید؟
من آرزو . س و شوهرم عباسعلی. خ.
خب شوهرتان نمیتواند مثلا سرایدار شود، نگهبانی بدهد، کارهایی از این دست؟
دستها و پاهای شوهرم شکسته، نمیتواند کارهای سنگین انجام بدهد، هیچ جای دیگری هم نتوانست کار نگهبانی و سرایداری پیدا کند. اگر از این کارها پیدا شود حتما کار میکند.
دست و پای شوهرتان به چه دلیل شکسته است؟
تصادف کرده، موقعی که رانندگی میکرد، تصادف کرد و دستها و پاهایش آسیب دید.
شما چند تا بچه دارید؟
سه تا.
چند سالشان است؟ اسمهایشان را میگویید؟
پسرم ابوالفضل کلاس ششم است. دخترم زهرا کلاس پنجم است و پسرم آریا.
که ٥ سالشه و برای فروش گذاشتید.
بله. حاج آقا برای من هم خیلی سخته، از وقتی که کوچک بود، بزرگش کردم، من خودم شبانهروز گریه میکنم، ولی چه کاری میتوانم انجام بدهم، گفتم شاید از طرف کمیته امداد کاری بکنند، ولی هیچ خبری نشد.
آریا خودش چیزی نمیگوید؟ خبردار شده که میخواهید بفروشیدش؟ زهرا و ابوالفضل چطور با این مسأله برخورد کردهاند؟
گریه میکنه، همهشان گریه میکنند، زهرا، ابوالفضل و آریا گریه میکنند، میگویند چرا اینجوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جایی از خودمان نداریم، این کار را برای آینده خود بچهها میخواهم انجام بدهم، برای اینکه معتاد نشوند، من جوانهای دیگر را میبینم که پلاستیک جمع میکنند تا بفروشند برای عملشان (اعتیادشان)، نمیخواهم بچههای من اینطوری بشوند.
خب شما میخواهید یکی از بچههایتان را فدا کنید تا بقیه بچهها سرنوشت بهتری داشته باشند؟
من باید چه کار کنم؟ چه کاری از دست من بر میآید؟
خیلیها هستند که خانه اجارهای دارند، باید بچههایشان را بفروشند؟
ما که پول نمیخواهیم، فقط یک خانه میخواهیم.
فکر میکنید آخر و عاقبت آریا چی میشه اگر بفروشیدش؟
نمیدانم حاج آقا.
به این فکر نکردید که آریا دست یک آدم ناجوری بیفتد؟
خب همین جوری که بچهام را نمیدهم، به کسی میدهم که امکاناتش خوب باشد، نه اینکه شرایطی مانند ما داشته باشد و فردا دوباره بچهام را بفروشد.
چطور میفهمید کسی که برای بردن آریا آمده آدم خوبی است؟
خب باید بروم و خانهشان را ببینم، کجا زندگی میکنند، از چهارتا همسایهشان سوال کنم، باید مطمئن شوم بعد بچهام را بدهم وگرنه اگر خوب نباشه من را هم بکشند بچهام را نمیدهم.
به نظرتان فروختن پسرتان چه تأثیری هم روی آریا و هم بچههای دیگرتان دارد؟
من این کار را برای بچههایم میکنم، میخواهم یک آدم خیرخواهی پیدا شود و به داد ما برسد. اگر میخواستم بچهام را بفروشم در بیمارستان و موقع زایمان این کار را میکردم. من سر آریا سزارین شدم، مریض شدم. شوهرم هم که سکته کرده، من هم مریض هستم.
چه بیماری دارید؟
من بیماری کلیه دارم، یکی از کلیههای من کار نمیکند، فردا هم من میمیرم هم شوهرم، میخواهم از آینده بچههایم مطمئن شوم، من به آینده امید ندارم، مسئولان هم به داد ما نمیرسند، من خیلی وقته که رنگ دکتر را هم ندیدهام. چه کاری باید بکنم؟
شوهرتان معتاد که نیست؟
نه نیست.
هیچوقت اعتیاد نداشت؟
قبلا بوده ولی الان رها کرده، معتاد اونطوری نبوده، معتاد شیره بوده، ولی چون قند داشته، دکتر گفته که خطرناکه، برای همین رها کرده، الان اصلا معتاد نیست.
شما که وضعتان اینطوری بود، بیپول بودید و بیکار، شوهرتان هم که زمانی اعتیاد داشت، چرا سه بچه آوردید؟
خب قبلا اینطوری نبودیم، اولش خوب بود. در خانه پدرم زندگی میکردیم، ولی بعد مشکلات ما زیاد شد.
شما خودتان نمیتوانید کار کنید؟
کار نیست اصلا، زابل کار ندارد.
مثلا نمیتوانید در خانه مردم کار کنید؟
شدنی است. من خیلی وقتها در خانه مردم کار میکنم، ولی بیشتر مواقع به جای پول و مزد به من لباس میدهند، لباس که به کار من نمیاد. هیچوقت حاضر نیستم لباسهای کهنه دیگران را ببرم و بفروشم. در خانهها کارگری میکردم، بادنجان و گوجهفرنگی پاک میکردم.
از وقتی این آگهی را پخش کردید چند نفر به شما زنگ زدند؟
خیلیها زنگ زدند. میگفتند که بچهات را نفروش، به تو کمک میکنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول میدهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر میگفت شخص خیری را معرفی میکند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. میگفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست میکنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر میخواستم بچهام را بفروشم، موقع زایمان این کار را میکردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است.
چند وقت است آگهی فروش پسرتان را گذاشتهاید؟
دو ماه.
از اقوام و فامیل و دوست و آشنا کسی به کمکتان نیامد؟
فامیلی که بتواند کمکمان کند و خانه بگیریم نداریم.
همسایهها چی؟ همسایهها کاری نکردند؟
نه، هیچ چیزی نگفتند.
چه وسایلی در خانهتان دارید؟
ما فقط یک یخچال داریم و یک تلویزیون، چیز دیگهای نداریم. یخچال را هم یک نفر به شکل امانت به ما داده که تابستان را بگذرانیم.
غذا روی چی درست میکنید؟
یک گاز پیکنیکی دارم.
کرایه خانه شما چقدر است؟
ماهیانه صدهزار تومان.
چقدر پول پیش؟
پول پیش ندارد.
خانهتان چند متر میشود؟
حدودا ١٢٥ متر با یک سالن بزرگ.
خرج مدرسه بچههایتان را چگونه تأمین میکنید؟
از طریق یارانه و کمک همسایهها.
همسایههایی که به مدرسه رفتن بچههایتان کمک میکنند، نمیتوانند کاری کنند که پسر ٥سالهتان را نفروشید؟
خب کمک میکنند ولی ما خانه میخواهیم، نمیتوانند این کار را بکنند.
غذا را چه کار میکنید، با این توضیحاتی که دادید چه غذایی به بچههایتان میدهید؟
خب بچههای من رنگ میوه را نمیبینند، گوشت و مرغ نمیتوانم بخرم، همسایهها کمکمان میکنند، دو همسایه قدیمی داریم که خیلی به فکر ما هستند، ولی برای آینده بچههایم حاضرم همیشه گرسنه باشم، ولی در مقابل یک خانه داشته باشم تا بچههایم بدون سقف نباشند.
شوهرتان با فروش پسرتان مخالف نیست؟
نه، مخالفتی ندارد. او کاری به این مسائل ندارد، او وضع خوبی ندارد. من هم چندان وضع خوبی ندارم.
منزل شما کجای زابل است؟
روبهروی مصلی، کوچه (...) ، پلاک (...) است. یک آزمایشگاه مرکزی نزدیک خانه ما است.
کد خبر: ۴۶۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶