« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
اوای دنا:چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ سلام مادر ! سلام ننه علی ! سلام اسطوره مهربانی !دیروز خبر آمد که بالأخره پیش فرزند شهیدت رفتی ؛ نه این که از او دور بوده باشی و حالا به او برسی ، نه! تو در تمام سال هایی که پسرت آسمانی شده بود ، در زمین ، کنارش بودی و ماندی و خانه که چه بگویم ، کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی و شب و روزت را در کنار جوان شهیدت به سر کردی تا تجسمی از مهرمادری باشی در روزگاری که مهربانی ها به حراج روزمرگی ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته اند.نمی دانم در آن شب های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران ، با "قربانعلی" ات چه نجواها کرده ای و در میانه اشک های مادرانه ات با او چه ها گفته ای.این را نیز نمی دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده ای و بعد از سال ها که سنگ قبر او را بغل می کردی ، اینک خودش را در آغوش گرفته ای ، به او چه ها خواهی گفت و داغ غربت سالیانت را چگونه برایش روایت خواهی کرد ؛ نباید هم بدانم ؛ حرف های مادری و فرزندی ، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!اما ننه علی ! تو را به آن سال های فراق و به آن قرآن  درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی ، قسمت می دهم هر چه به شهیدت می گویی بگو ، اما حال و روز ایرانی که علی تو و علی های دیگر برایش فدا شدند را برایش باز مگو! بگذار روحشان آزرده نشود. به پسرت نگو که او و همرزمانش هر چه رشته کرده بودند را عده ای دارند به اسم همان شهیدان پنبه می کنند! نگو که چنان دارند جوانان را از اسلام عزیز می رانند و بدان بدبین می کنند که میسونرهای مسیحی هم نتوانستند چنین کنند؟چه نیازی هست اوقات قربانعلی را تلخ کنی و به او بگویی که با یاران انقلاب چه ها که نکرده اند؟! احتیاجی هم نیست درباره تازه به دوران رسیده هایی که حتی خدا را هم بنده نیستند به او چیزی بگویی. ناراحتش نکن ننه علی! نگذار فرزندت بفهمد که هنوز که هنوز است ، خیلی ها در سرزمینش می میرند ، فقط به خاطر این که یک مشت اسکناس ندارند. هنوز کودکان معصوم سرزمینش ، تا نیمه شب در چهار راه ها فال و گل مریم می فروشند و در حسرت یک جفت دستکش قرمز رنگ اند تا نوک انگشتانشان از فرط سرما کرخت نشود. نگذار متوجه بشود که زنان و دختران زیادی تن می فروشند و نان می خرند؛ به غیرت پسر برومندت بر می خورد. مادر جان! بی خیال این باش که به علی ات بگویی مردمی که برای رفاه شان جنگیده ، برای دادن نامه درخواست چندرغاز مساعده ، مجبورند کیلومترها پشت ماشین رؤسا بدوند و نفس نفس زنان ، نامه را به داخل ماشین شان بیندازند و بعد هم چشم به در بدوزند که جواب نامه شان کی خواهد آمد؟تو را به خدا نگو جوان هایی مانند علی ات که روزگاری شاه بیرون می کردند و دماغ صدام بر خاک می مالیدند ، کرور کرور گرفتار تریاک و هروئین و کراک و شیشه و اکس و کوفت و زهرمار شده اند تا روزگارشان بین نئشگی و خماری بگذرد.مهربان مادر! چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ چه کار داری از آزادی و ... .اصلاً از آب و هوا برایش بگو ... نه! این را هم نگو! علی و یاران شهیدش حتماً ناراحت می شوند اگر بدانند مردمشان با هر دم و بازدمی ، کلی سرب و دی اکسید کربن و ذرات معلق و ... تنفس می کنند؛نگو که مبادا یاد خاطرات بمباران شیمیایی زمان جنگ بیفتند و خاطر نازنینشان آزرده شود.ننه علی! مادر اسطوره ای سرزمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می شکند،بگذار روحش آسوده باشد.نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود... . آه ...! چه می گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می کنی که "پسر! مگر یادت رفته که شهیدان زنده اند و می بییند و می شنوند و اصلاً شهید نامیده شده اند چون شاهد مایند." و ادامه می دهی: "فکر می کنی اگر من هیچ نگویم این ها هم هیچ نخواهند دانست؟"راست می گویی ننه علی! بر من ببخش! نگرانم، نگران علی های دیگر این ملک و فرزندان شان. می ترسم کاسه صبر شهیدان به سر آید و شکایت مان را بی هیچ گذشتی نزد خدا ببرند که "خدایا ببین! ما رفتیم و عزیزترین متاع مان که جانمان است را برای دین و میهن و ناموس این ها دادیم و به خون خود غلتیدیم و حال اینان به اسم ما چه ها که نمی کنند و چه مفسده ها که به نام مصلحت مرتکب نمی شوند و چه آبرویی که از دین خودت نمی برند؟خدایا! به عذابی سخت گرفتارشان کن و تاوان خون سرخ مان را از ایشان بگیر که سخت آن را هدر دادند."راستی ننه علی ! فردای قیامت که علی تو و شهیدان دیگر چشم در چشم ما دوختند و گفتند: "بعد از ما چه کردید؟" چه خواهیم گفت؟ اصلاًچه داریم که بگوییم؟  بگوییم که بعد از شما افتادیم به جان هم ؛ هزار گروه شدیم و هزار کیسه دوختیم و هزار بیراهه رفتیم و کلاً یادمان رفت که حتی نفس کشیدن هایمان را هم مدیون کسانی هستیم که به خاطر ما از نفس افتاده اند و شد آنچه نباید می شد؟!خوش به حالت ننه علی! و خوش به حالتان شهدا که رفتید و این روزهای تلخ را ندیدید!آدم حتی رویش نمی شود که بگوید : شهیدان شفاعت مان کنید! منبع:عصرایران
کد خبر: ۴۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۴

به گزارش اوای دنا،عصرایران نوشت:با نزديک شدن به انتخابات مجلس شوراي اسلامي همواره يک مساله رنج آور در فضاي جامعه شکل مي گيرد و در ايام منتهي به روز رأي گيري به اوج خود مي رسد و آن توزيع هدايا و دادن پول ها و گستراندن سفره ها و نيز بمباران نامتعارف و پرهزينه تبليغاتي است.امسال نيز کما بيش در برخي شهرستان ها و حوزه هاي انتخابيه کم جمعيت اين روند آغاز شده است کما اين که دبير شوراي نگهبان نيز اخيراً اشارتي هشدار آميز به اين موضوع داشت.بديهي است کسي که از همين دوران  قبل از انتخابات هزينه هاي سنگيني را متحمل مي شود و گاه براي تأمين اين مخارج خودساخته دست به دامن برخي جريان هاي قدرت و ثروت مي شود ، در دوران نمايندگي احتمالي از دو حال خارج نخواهد بود: اگر با پول خود سفره ها گسترده و سکه ها داده و تبليغات نامتعارف و پرهزينه را انجام داده ،  ما به ازاي "خرج" هاي خود را در "دخل" هاي ناشي از رانت نمايندگي جست و جو خواهد کرد.اگر هم با پول برخي صاحبان قدرت و ثروت راهي مجلس شود ، طبيعتاً وامدار آنها خواهد بود.لذا در يک نتيجه گيري منطقي و مستند به برخي واقعيت ها ، مي توان گفت کانديداهاي پر خرجي که در ماه ها و ايام منتهي به انتخابات "حاتم طايي" مي شوند(!) در صورت راهيابي به مجلس ، يا نماينده جيب خود مي شوند يا نماينده کساني که ساپورتشان کرده اند و البته حالت سوم هم "هر دو گزينه" است و در اين ميان جاي چنداني براي نمايندگي مردم باقي نمي ماند.در چنين فضايي و با توجه به فقدان قوانيني درباره شفافيت منابع مالي تبليغاتي ، نمي توان همه مسووليت را بر عهده نهادهاي ناظر گذارد و از آنها انتظار داشت که با همه کساني که با خاصه خرجي هايشان در انتخابات برخورد و مثلاً آنها را حذف کند. بلکه بايد اين مشکل به طور ريشه اي حل و فصل شود.دو راهکار براي اين موضوع وجود دارد: اول آن که قوانين مربوط به تبليغات انتخاباتي و مشخصاً شفاف سازي منابع مالي آن بروز رساني شود و مانند خيلي از کشورهايي که سابقه بيشتري از ما در برگزاري انتخابات دارند ريال به ريال منابع مالي کانديداها مشخص و حتي محدود شود.اما واقعيت اين است که اولاً چنين قوانيني فعلاً در حد مطلوب موجود نيست و ثانياً به فرض تصويب هم مشخص نيست تا چه اندازه اجرا شوند و به فهرست قوانين متروک نپيوندند!لذا بايد راهکار دوم را جدي گرفت؛ اين راهکار اساساً نيازي به مصوبه و بروکراسي و دولت و ... ندارد و کاملاً مردمي است.متأسفانه بايد اذعان داشت که به ويژه در برخي مناطق و شهرهاي کوچک ، هستند افرادي که با هداياي تبليغاتي و حتي شام و ناهار رأي مي دهند. مثلاً همين امسال از يکي از مناطق مرکزي کشور خبر رسيده که يکي از افرادي که قرار است کانديدا شود چندين ميليون تومان هزينه کرده و مرغ خريده و در بسته بندي هايي مزين به اسم خود در برخي محلات توزيع کرده است.آنهايي هم که به اين افراد رأي مي دهند با نيت رأي فروشي اين کار را نمي کنند بلکه با توجه به روحيات خاص شرقي شان و ساده دلي خود ، به خيال خود "جبران محبت" مي کنند يا اين که مي گويند "از ديگران که خيري به ما نرسيد ، اين يکي لااقل دو پرس غذا يا فلان هديه را داد!"حال وظيفه کساني که از سطح تحصيلات بالاتر و بينش سياسي و اجتماعي عميق تري برخوردارند چيست؟ به عنوان مثال کساني که هم اکنون خواننده اين مطلب هستند ، به عنوان قشري که پيگير سرنوشت سياسي جامعه اند آيا در اين خصوص وظيفه اي دارند؟فارغ از اين که خود رأي خواهيم داد يا نه ، به خاطر وطن مان هم که شده ، هر کدام از ما بايد در حد وسع خودمان نسبت به آگاه سازي کساني که در برابر هديه و تبليغات گسترده به اين و آن رأي مي دهند همت کنيم.امروزه خوشبختانه دانش آموختگان دانشگاهي حتي در دور افتاده ترين روستاها نيز وجود دارند و بسياري از ما در پيرامون خود افرادي را سراغ داريم که ممکن است در دادن رأي ، تحت تأثير هدايا و پول ها و شام و ناهارها و ... باشند.اگر هر کدام از ما بتوانيم به يک يا چند نفر را آگاه کنيم که کسي که با اين همه خرج و هزينه مي خواهد به مجلس برود ، به اندازه چندين برابر آنچه داده از کيسه ملت بيرون خواهد کشيد و هرگز نماينده مردم نخواهد بود ، گام بزرگي در برچيدن اين قبيل سفره هاي نيرنگ آميز و تبليغات اسراف آلود برداشته ايم.اگر مردم به حدي از بلوغ فکري و سياسي برسند که رأي خود را به افراد شايسته بدهند نه به کساني که بريز و بپاش بيشتري دارند ، ديگر کسي براي رأي آوردن بر روي "خاصه خرجي ها" حساب باز خواهد کرد.راهکار دوم ، همين آگاه سازي هاست که بايد توسط هر کدام از ما صورت گيرد.براي اصلاح جامعه خود منتظر دولت و مجلس و حزب و رسانه و ... نباشيم ؛ هر کسي از خودش و از اطرافيانش شروع کند و اين مورد هم يکي از همان موارد اصلاحي.
کد خبر: ۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۵