درمیان شعله های گرم ودود
چهره ی حاتم شده از غم کبود
تل رش در این مصیبت هم عزا
چهره اش می سوزد اما بی صدا
غرق در آتش درختان وطن
شرم باد از کشته های بی کفن
کشته های بی شماری غرق خون
چهره کوه سوزد وخلق از درون
از زمین وآسمان باران غم
رنگ خون بارد ز این ظلم وستم
آتش این فتنه می سوزد جهان
غرق در ماتم زمین وآسمان
خلق محرومی از این غم داغدار
چهره ی مظلوم جنگل بی قرار
آتش اندر غله ی حیوان ودام
همچنان تازد وسوزد بی لگام
وقت آن آمد که یاران حیات
بر کمر بندند کمربند نجات
آستین همتی بالا زنند
همچو موسی دل به این دریا زنند
دوستدارا ن طبیعت وقتش است
خشم آتش را کنون باید شکست
کوه حاتم تل رش غرق حریق
می زنند فریاد امداد ای رفیق
چشم کافر هم نبیند روز بد
سوی استاندار می جوییم مدد
خرداد 97 علی پناه دهقان / لنده
صفحه"شعر و ادب "پایگاه خبری آوای رودکوف را اینجا دنبال کنید.
راد مردانی دلیر وسخت کوش
خویش را بر قلب آتش می زنند
پاره های آتشند اما خموش
هدیه به ایثارگران آتش سوزی کوه حاتم وتل رش