بعضی تجارب قدیم و دلایل علمی شان

پایگاه خبری آوای رودکوف-«جهانگیرایزدپناه»:در فرهنگ و نظرات و اعتقادات و طبابت جوامع مختلف مسائلی رایج بوده و تجربه هایی کسب کرده بودند که گرچه دلیل علمی آن را نمی دانستند ولی دارای رگه و ریشه هایی از واقعیات علمی بوده اند یعنی علم بتدریج صحت آن ها را اثبات کرده و می کند البته بعضی شان هم جنبه خرافات دارد که باید از هم تمیز داده شوند. به ذکر چند نمونه می پردازیم :

1- در قدیم مردم می گفتند که شب نباید زیر درخت خوابید زیرا جن ها شب ها در درخت ها جمع می شوند و احتمال جن زدگی هست . بعدا ثابت شد که این مسئله از یک ریشه علمی سرچشمه می گیرد که درختان در روز گاز کربنیک محیط را جذب و اکسیژن پس میدهند ولی برعکس در شب گاز کربنیک آزاد می کنند که برای بدن انسان مضر است .

2- در قدیم به یاد داریم که بر اثر نبود بهداشت و دارو و درمان چشم ها آلوده می شدند و در شب به وسیله ترشحات عفونتی (لری آن مرقه) به هم می چسبیدند که باز شدن آن ها در صبح ، مکافات داشت و با شست و شو با آب و چای چشم ها باز می شد . تنها چاره ، دود کود خر بود که بارها نصیب مان شد . امروزه حتی پزشکان " عنبر نسا " دود کود ماده را هم به علت ضد عفونی بودنش مفید می دانند .

3- انواع داروعای گیاهی که خیلی از آن ها را علم پزشکی و آزمایش پی به مثمر ثمر بودن موادشان برده است و هنوز هم در حال تحقیق است .

4- گامویه کشیدن ( صدای خاص سگ ) که مردم ما آن را نحس می پندارند ومیگویند خبر از مرگ ومیر می دهد . امروزه تحقیقات نشان داده است که انسان لحظه هایی که به مرگ نزدیک می شود ، از بدنش بوی خاصی بر می خیزد که سگ ها قادر به تشخیص آن هستند .

5- گوسفندان وقتی در شب سر و گوششان را تکان دهند ، مردم به تجربه دریافته بودند که باران خواهد بارید . بعدا معلوم شد که به خاطر بوجود آمدن رطوبت کافی است که روی سیستم شنوایی آنها تاثیر میگذارد .

وموار دیگر که دوستان ذکر کنند . البته باید از خرافات تفکیک شوند.

نقل است که هنگام مسافرت خواجه نصیر طوسی شبی را در کنار آسیاب اطراق کرد. موقع خواب آسیابان گفت بیا داخل آسیاب بخواب .خواجه نصیر گفت هوا خوب است ومن بیرون میخوابم. اسیابان گفت بیا داخل امشب باران می بارد . خواجه گفت اگر باران بود این ابزارها (اسطرلاب و...)نشان میداد. آسیابان داخل رفت ودر را محکم بست .شب باران آمد ودمار از روزگار خواجه نصیر در آورد . صبح به آسیابان گفت تو چطور تشخیص دادی که باران می آید؟ گفت هر وقت بخواهد باران بیاید سگ من از قبل به داخل می آید و دیشب سگ من موقع خواب به داخل آسیاب آمد .

میگویند خواجه نصیر رساله هواشناسی واسطرلابش را پرت کرد در آب آسیاب.