در حمایت از فعالان بسیج دانشجویی یاسوج منتشر شد:
ریاست محترم دانشگاه یاسوج،جناب آقای عریان: رقص باله با قلم ساختنی است/سرچشمه هنرمعرفت برایده هاست/در بیراهه آرمان هاراگم نکنید/رژه ی ققنوسی درخاکسترخونیم/تانگوهای مضحک یاسیر صعودی اشک پیاز؟/میدانید کام تلخ یعنی چه؟
پایگاه خبری آوای رودکوف-سید غفار فتحی :امام خمینی(ره):جنگ امری مقطعی و موقت است،امادانشگاه با آینده ی کشورونیازمند اقدامات بنیادی،درازمدت و هوشمندانه هست.
خداوند درآیه ی ۸۸ سوره ی نمل میفرمایند:
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ؛ و كوهها را مى بينى و مى پندارى كه آنها بى حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند،
قرن هابشر کوه هارادرسکوت وصامت میدید،امادرنفس الامر،مانند ابرهابرمبناوحرکتی در رقص اند"تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ"،حرکتی از نقص به کمال، که هستی رامیرقصاند،و خداوند علیم است،
درهرجامعه ای تغییرات همیشه منوط به تغییر ذهنیت هابوده،ویکی از مجاری اصلی تغییر ذهنیت ها وحل شدن مسائل درآتیه، مهارنمودن علوم به وسیله ی کلمه ی توحید دردانشگاه هاست،البته با تحلیل تهاجم فرهنگی و مسئله ی راسیونالیزم،چراکه ترکیب علم و ایمان سبب دست یابی دانشجودرروشنگری های اجتماعی است،دانشگاه میتواند ارزش هایی رابباوراند،وباورهایی رابستاند،حجم وفضای اعتقادات وگزاره های ارزشی رامتغییرودگرگون سازد،امروزه اگرتفطن لازم به دانشگاه مبذول نشود وبادهای مسموم درآن بوزد،شاهد میوه های معیوب و آفت زده ای خواهیم بود،
ریاست محترم دانشگاه یاسوج،جناب آقای عریان:
۱-.... کتاب دید خیال کردعالم است،برای تلفظ کوتاه ترین کلمه بله یا نه،خیلی بیشترازیک نطق بایدفکرکرد،چراکه دانشگاه حافظه ی ترقی است،ومدیریتی که در بیراهه گام برمیدارد،مسلماًآرمان هاراگم میکند،باید بدانیدعلمی که باتقواوپرهیزکاری همراه نباشد، پشیزی ارزش ندارد، به این علت که رقص باله با قلم ساختنی است،میدانم رقص متناقض با افسردگی است،امارژه ققنوس خاکستر در خون دانشجو،به کدام رقص نیازدارد؟وکدام رقص مولد هرج ومرج است؟
۲-تزریق فرهنگ ایده آل گرایی،تیغ دولبه ای است که هم میتواند انگیزه ای مثبت برای پویش باشد وهم میتواند شوروذوق دانشجوهای معمولی راشهیدکند،حال آیا این رقص مختلط دانشگاهی، شبیه رقصنده های اسپانیایی مغرورانه بود؟سوگند به پیراهن های بی گیره،ازشمامیپرسم،این ابرهای تودرتوی فشرده فاصله ی طبقاتی،خلاتوسعه و محرومیت استان پربغض ک.ب،ماحصل کدام نفرین های پنهانی است؟
۳-رنگ درونی هم پیاله ها چه شکلی است؟باوربفرمایید، لیلی جهل چنان روشنفکرمابانه عشوه میکند،که گویی زمجنون فارغ است،فرومیبرم انگشت دردهان مغزم،بیایید بچلانید از واژه ها،چرک واژه های موذی تصنعات را،اعصابم بعنوان یک دانشجو، دودشده از صدای تیک تیک ساعت دم روباهانی که برای سادگی پنجره ها،بجای ترسیم چشم انداز ودورنما، ونقشه ی راه ها،دانشجویان رادلخوش به نورفشفشه میکنند،تامات ومبهوت به عزای محرومیت بنگریم،برتاول وجدان من زخمی هست که میگوید، رسالت دانشگاه های استان راتاکنون به چه سازی رقصانده اند؟
۴-مامخفیانه التیام پیدا نمی کنیم،اگربادها سرگرم سرگردانی اند،چراپنجره های همت رابازنمیکنید؟مگر محرک الفباسازیک عصرمشترک چیست؟چرادرخت اینفوگرافی،ومدل ترقی خواه دانشجویان رابامدیریتی سفارش ساز،همچون،شاخ گوزن بی برگ ونشو ونمافرومیگذارید؟
۵-تانگوهای مضحک تا اشک پیاز را چگونه بسنجیم؟ چرازمانی که دلار به نوک طبقه رفت،موزازسرمازردشد،گوجه ها درماهیتابه سرخ نمیشدند،وپیازاشک همه را درآورد همه خواب ماندند؟
۶-چراشوروشوق دانشجویان راباگریز از رسالت اصلی خودتان،حرمان گه گریزمیسازید؟
جناب رئیس اگرهنری دارید عرضه کنید،وگرنه هنرنمایی نکن که رسوایی به بارمی آورد،اثر باارزش شما با کدام اموروبرنامه آغازمیشود؟چراخودخواهی قانون پرسپکتیو شماست؟
۷-آیارمان نهفته واداه نشده ی دانشجویان یاسوجی،عدم توجه به انتظارات،چالش ها،و دغدغه های بسیجیان دلسوزش نیست؟
چرابه دانشجویان جسارت اجرایی کردن ایده هایشان رانمیدهید؟چراخطوط راباامید ترسیم نمیکنید؟چراقلم موی دانشجویان رادرمسیرصبر، طوفان غوطه ورنمیکنید؟چراآسیمه سر،برانگیختگی رانمی رقصانید؟چرا به دانشگاه هیجان نمیدهید؟چرابامتینگ ها چالش خلق نمیکنید؟چرامارکزهای عشایری رامتولد نمیکنید؟چراروح دانشگاه رابانورقرآن منورنمیکنید؟مگر آینده ی این کشور رااحدی ها،باکری ها،وعلم الهدی ها طراحی نکردند؟ومگرآینده ی پرباراین کشور راحججی ها،احمدی روشن ها،علیمحمدی ها و رضایی نژادها رنگ نکردند؟
۸-شما آغازی برلبخندهستید،یاپایانی بررقص؟ میدانید کام تلخ یعنی چه؟فروپاشیدگی رامیشناسید؟میدانید کاویدن یاس یعنی چه؟
کام تلخ یعنی بیداد فسادعلمی،فرارازاندیشه وتفکر،اهمیت دادن به پاها، بیشترازدستان،یعنی بوجودنیاوردن کرسی های آزاداندیشی،عدم جهت به مقوله اقتصادمقاومتی،و غریبه بودن در رویش و رونق تولید ملی،یعنی خیسیدن درسیلاب های جوی فقر،
درپایان جامعه ی دانشگاهی استان و دانشجویان رابه آرامش فروتنانه ی گل های واژگون دعوت میکنم،به جوشیدن چشمه ساران علم،چرخش
پرگارمست،احیای صخره ها،رقص کوه ها،آب تنی دروسوسه برکه ها،تعلیم کوبش رعد،غریدن حنجره های سکون،ومثل یک قوی رها،ذهن هارا به دریچه ی تدبر سوق دهند،و شایدمطلب طولانی شد،ولی من بعنوان یک دانشجو از لابلای بلوط ها نبض صدای بسیج وبسیجیان را احساس کردم وبا شما دانشجویان بیداربسیجی، همدردی و آمادگی خود را اعلام می نمایم.
سیدغفارفتحی
۱۳۹۸/۲/۱۲
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان"آوای رودکوف" است و انتشار
آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان "آوای رودکوف" می توانند
با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند. همچنین حق پاسخگویی برای رئیس دانشگاه یاسوج محفوظ است.
عضویت در خبر نامه
سلام بر دانشجویی که از قلمش رگبار واقعیت و از صدایش رایح حقانیت به دل ها مخابره می شود .
سید جان دغدغه شما را تحسین میکنم و امیدوارم در این عرصه حق طلبی و انقلابی محور موفق و دچار سبیل های غرب زده و کج اندیش نشوید چون این مسیر راهزان به ظاهر حق جو زیادند .........
وفقکم الله
سلام بر دانشجویی که از قلمش رگبار واقعیت و از صدایش رایح حقانیت به دل ها مخابره می شود .
سید جان دغدغه شما را تحسین میکنم و امیدوارم در این عرصه حق طلبی و انقلابی محور موفق و دچار سبیل های غرب زده و کج اندیش نشوید چون این مسیر راهزان به ظاهر حق جو زیادند .........
وفقکم الله
نوشته شما نشان از فهم وسوادبالایتان وتفکرحقیقت گرایانه تان میدهد.ازشمامچکریم که با ببینش بازتان درمقابل ناملایمات اینچنین واکنش نشان میدهید. در جواب اون خانم یا آقای ناشناس نکاتی رابایدعرض کنم.1-اگرشهامت داشتید وبه حرفتون مطمئن بودیداسمتان رامیگفتید
2-شما که انگ بیسوادی به سیدمیزنیدازنوشته تان کاملا بیسوادی خودتان مشخص است.البته تعجبم نداره زیراحرفهای بزرگ منشانه وسنگین سیدغفاردرذهن کوچکتان نمیگنجدوفهم و سوادبالامیطلبد.
3-شماکه میگوییدانگشت کوچک رئیس نمیشود..مناظره ای بین رئیس دانشگاهتان همراه خودتان باسید انجام دهیدتاببینیم توانایی سوادچه کسی بیشتر است.
4-اول فکرکنیدوبعدصحبت کنید.
5-قطعاقدرت قلم این دانشجوبرکسی پوشیده نیست
والسلام
احسن بر چنین مطالبه گری به حقی که بعضی ها را از خواب آشفته بیدار کرده .
ای کاش امثال شما دانشجوی حق خواه و مطالبه گر زیاد بودند تا شاهد چنین فساد و بی عدالتی در جامعه و دانشگاه ها نمی بودیم .
سیدجان به راه خود ادامه دهید از هیچ غباری نهراسید ......
اما در این راه ، راهزنان به ظاهر حق جو زیاد هستند باید مراقب باشید که گرفتار چنین راهزنان نشوید چه در مقوله اندیشه و چه در مقوله انگیزه....
آخ از بخت دانشگاه و اصلاحات.. کجای سیدباقر که اصلاحاتتو کشتن!!!