پایگاه خبری آوای رودکوف:ای حجت خون و نماد شاهسواران خاک لنده،
خوزستان هنوز از صدای گامهایت گرم بود که طنین تیر نامردان، نامت را بر لوح جاودانگی نوشت.
تو نه تنها به فرمان قرآن و خاک، بلکه به عهد برادری وفا کردی؛ دست در دست علیرضا نهادی و از رامشیر تا آسمان پر گشودی.
در روزگاری که قلبها سخت و نگاهها سنگین شده، تو نماد مهربانی بودی در جامهی انتظامی؛
سربازی که به لباس خویش ایمان داشت، مردی که لبخندش مأمن مردم بود، و نگاهش پناه ناتوانان.
ای نوه قاید ولی، ای نشانهی تبار محمدسعید،
از تو باقی مانده چهار قمر ـ سه دختر و پسری که نامت را با اشک میگویند و افتخار را با بغض میبلعند.
خانهی کوچکشان در جایزان بوی دلتنگی میدهد، اما سقف آن با دستان فرشتگان نگه داشته شده است.
آه ای حجت شهامت،
سرانجام تو خود حجتی شدی بر وفاداری این نسل به امنیت وطن؛
و مظلومیت نیروی انتظامی را با خون خود ترجمه کردی.
کاش آنان که قساوت را آذین سینه کردند، اندک درنگی میکردند تا بفهمند خون تو، خونی معمولی نبود؛
بلکه برگی از کتاب غیرت آلطیب بود که به امضای آسمان رسید.
سلام بر تو، ای شهید حجت ولیزاده،
که رفتی، اما پرچم عشق به وطن را بر دوش مردمانت گذاشتی—پرچمی که با نامت خواهد بالید.
تقدیم به پسرعموی عزیزم و همه شهدای امنیت