پاسخی به دو مطلب اخیر افتوخبر به قلم سعید آتشبار؛ فعال عدالتخواه
؛
فرهنگ سیاسی استان، یک بازسازی تئوریک و نیز، جریانسازی اجتماعی نیاز دارد. نقد به مثابهی یک ضرورتِ قطعی در این بازسازی، با موانعی تاریخی و اجتماعی روبهروست.
پایگاه خبری آوای رودکوف-سعید آتشبار: گرچه نقدهای بسیاری بر نگرش و عملکرد آقای هدایتخواه وارد میباشد ولیکن ایشان را یکی از شخصیتهای موثرِ بر تقویتِ فضای انقلابی و دینی در استان میدانم.
_در تهاجم کورِ به بدیهیترین اصول اعتقادی ملت ایران و ارزشهای انقلاب اسلامی در دهه ۷۰، و شورش اشرافیت بر علیه جمهوریت در فتنه سال ۸۸، ایشان یکی از عمارهای ناآرامی بودند که در دفاع علمی و مبنایی از آرمانهای انقلاب اسلامی و حقوق مردم، سر از پای نشناختند و به تنهایی، یک رسانه بودند.
_ تخریبِ ایشان را یک حرکت نفسانی و مغرضانه برای مخدوش کردن وجاهت شخصیتهای برجسته انقلابی در استان میدانم، که البته کور خواهد ماند و به جایی نخواهد رسید.
_فرهنگ سیاسی استان، یک بازسازی تئوریک و نیز، جریانسازی اجتماعی نیاز دارد. نقد به مثابهی یک ضرورتِ قطعی در این بازسازی، با موانعی تاریخی و اجتماعی روبهروست.
_تعصب، تقدسمآبی، بیاخلاقی و ظرفیتِ اجتماعی محدود، از مهمترین عوامل و موانع شکلگیریِ نقد جدی و صریح، در مناسبات فرهنگی و سیاسی استان میباشند.
_ تعصب برخاسته از مایههای تاریخی و تعلقات سیاستزده است.
_مقدسمآبی که از رذیلههای مستور، در فرهنگ سیاسیست و به کرات، مورد تقبیج و نکوهش حضرت امام (رحمةاللهعلیه) قرار گرفته است، محصول یک درهمآمیختگی و پیوستگی ناموجهِ میانِ شخصیت حقیقی افراد، و کلیتی به نام دین و مقدسات هست.
_مقدسمآبی، از یک طرف به تحجر میانجامد، و از سمتی دیگر رنگ تظاهر میگیرد و در نهایت، زیر یک پوشش و لایهای ضخیم، مصونیتی دائمی برای برخی از افراد و مجموعههای ایجاد میکند.
_ علت دیگر، بیاخلاقی و بیتقوایی سیاسی در نقد است که منتج به یک آنارشی و بیضابطگی در صحنهی عمل میشود. در هر حال آدمی را گریز از مبارزه دائمی با جولانهای نفس، و اسارتهای تقلید و عادات و تعصب نیست.
_ فرهنگ سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد به یک راه میانه نیاز دارد. راهی که نه بر اثر رواداریِ افراطی، به محافظهکاری منتج شود، و نه بر اثر بیتقوایی و بیضابطگی، به سوی آنارشی اجتماعی و ذبح مشهورات اخلاقی هدایت شود که، نتیجهی آن، عدم امکان شکلگیری نقد حقیقی و اصیل است.
_ در هر حال، این شیوهی درج یادداشتهای ضعیف و مشحون از از اتهام و بیاخلاقی، نه تنها فضای نقد اصیل را تقویت نمیکند، بلکه سویههای تعصب جاهلی و مقدسمآبی تاریخی را ضریب میبخشد و امکان شکلگیری آزادیِ اساسی و تقوای ستیز، در نقد عمومی را سلب میکند.
_ بنظر میرسد دو جناح اصول و اصلاح، عامدانه به تقویت چنین فضایی کمک میکنند، تا جریان مستقل آزاداندیش حزبالله، امکان ظهور و تاثیرگذاری حقیقتطللبانه را پیدا نکند. رسانههای مدعی آزادی و اصلاح، که در مواجههی با قدرتنمایی اشرافیت سیاسی و اقتصادی نوظهور در ۸ سال اخیر استان، رسوایی سکوت را پی گرفتند، و در مواجههی با تضییع حقوق مردم استان در پروندههای گوناگون، به دلیل نالایقی و فساد برخی مدیران بومی، با بیتفاوتی عبور کردند، امروزه برای تخریب عناصر انقلابی قلمفرسایی میکنند!
_کدام آزادی که در دام تعصب جناحی اسیر است و کدام اصلاح، که در مقابل فسادها ساکت است و از انصاف و عدل به دور!
_ راهحل اساسی برای گسترش وجودی ظرفیت جامعهی استانی، شکلگیری گفتمانها و گفتوگوهای مستمر و ایجاد آزادیهای اساسی برای تشکلها و کنشگران گوناگون، و خروج صداوسیمای استانی از انحصار قرائت محدود، و پذیرش تتوع و تکثر گرایشات فکری و سیاسی میباشد.
_ تحلیل و نقد عملکرد شخصیتهای فرهنگی و سیاسی در استان، یک ضرورت است، و بدون آن، نمیتوان تصور و طرح روشنی برای شکفتن افقهای جدید در آیندهی روشن را ترسیم نمود، ولیکن به شرط التزام به علم و اسلوبهای نقد، و عاملیتِ تقوا و انصاف در قضاوتها، میتوان پایههای یک تغییر بنیادین را در دراز مدت، بنا نهاد.
عضویت در خبر نامه