پایگاه خبری آوای رودکوف-وحید حاج سعیدی:سانتابان که خدا وکیلی خودمان هم نمیدانیم چکاره بود و چه خدماتی به نوع بشر ارائه کرد در جایی گفته« تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند؛ فاصله این دو را زندگی کنیم»
البته ما هم دلمان میخواهد زندگی کنیم ولی اگر رانندگان بی مبالات، فست فود ها و غذاهای چرب و چیلی، سیگار و قلیان و سایر مواد خاک برسری، آلودگی هوا، ریزگرد ها، سرب و گوگرد موجود در بنزین و گازوئیل، نیترات موجود در آب و سایر عناصر جدول مندلیف که هر روز به بهانه خوردن غذا و تنفس وارد سیستم گوارش و سایر امعا و احشای داخلی ما میشوند، بگذارند! تازه این یک طرف داستان چرا که اگر سر چاه را باز کنیم و کمی به هم بزنیم تازه میبینیم که بقیه اوقات عمرمان هم در فضای مجازی و به قول دوستان شبکه های اجتماعی در حال دست و پا زدن هستند و به ما بد و بیراه میگویند! ملت صبح که از خواب بیدار میشوند به جای رفتن به مبال و شستن دست و صورت شان، همان اول کار دکمه وای فای را فشار میدهند تا پست هایی که از ناسا و سایر مراکز و اندیشکده های تحقیقاتی برایشان آمده است چک کنند و نظرشان را راجع به یافته های جدید علمی ارائه کنند و بیشتر از این دانشمندان را منتظر اعلام نظر شان نگذارند! والله در ژاپن سرانه حضور در فضای مجازی هشت ساعت و نیم در هفته است در ایران نه ساعت در روز ! البته فکر کنم دوستان آمارگیر ما شب ها را از قلم انداختند که اعلام کردند نه ساعت در روز!
خوش به حال قدیمی ها که فقط و فقط مراقب اوقاتشان بودند و از آن پاسبانی میکردند و به هیچ چیز دیگر کار نداشتد. به قول صائب:« به پاسبانی اوقات خویش مشغولم. .. به هیچ کار جهان، هیچ کار نیست مرا» تازه وقتی هم که خسته میشدند مثل خدا بیامرز سهراب در تاریکی یک بره روشن پیدا میکردند که علف خستگی شان را بچرد و خلاص... اما امروز ملت فقط دنبال یک منبع الکتریکی برای شارژ گوشی و امواج وای فای مفت یا ارزان برای سیر و سلوک در فضای مجازی هستند و اگر هم کسی جز در این مسیر راه بیفتد، به مشاعرش شک میکنند! باور بفرمائید چند روز قبل در اطاق انتظار مطلب دکتر خیلی مخفیانه و قاچاقی یک کتاب در کوچکترین قطع از جیبم در آوردم تا مثل صائب خدا بیامرز از اوقاتم پاسپانی کنم و علف خستگی ام را بچرم، احساس کردم در حال انجام خلاف شرع هستم چرا که همه خلق الله مرا چپ چپ نگاه میکردند البته زیر چشمی و از لابلای پست های بی شمار تلگرامی و غیر تلگرامی شان!
این لابلا رسانه ملی هم که یک روز قرار بود دانشگاه باشد سطحش تا یک مدرسه کپری پائین آمده است و به جای آموزش صحیح استفاده از فن آوری و فضای مجازی تنها با رویکرد « اسمشو نبر» برای همه شبکه ها و برنامه ها کانال تلگرامی درست کرده است و آتش درآمد هنگفت مخابرات را از فروش اینترنت گازوئیلی و در حال احتضار باد میزند! وزیر جوان مخابرات هم بنده خدا به جای توسعه این صنعت و تغییر رویکرد باید همان اول کاری با مافیای پیامک مبارزه کند تا از شر پیامک های شبانه روزی تبلیغاتی خلاص شویم! آن وقت ایراد میگیریم که چرا نمره سواد دیجیتال مردم 12 از صد است! تازه این نمره از روی بررسی و نظرسنجی های میدانی و کتابخانه ای حاصل شده است و اگر آزمون عملی چیزی در کار بود، یک چیزی هم به فضای مجازی بدهکار میشدیم و باید از تک ماده استفاده میکردیم! شاید وقت آن رسیده است که یک بره شاید هم یک گوساله(!) روشن پیدا کنیم تا به جای علف خستگی، علف های هرز ذهنی ما را بچرد! شاید فردا دیر باشد...