پنجشنبه ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۹  |  Thursday, 30 October 2025
کد خبر: ۳۷۸۴۴
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۵
🔷 مرثیه‌ای برای مارونِ در بند؛

«فریاد مردم لنده از بی‌عدالتی آبی و خاموشی مارون»

مارون را می‌خواهند از سرچشمه منحرف کنند، سد آبریز را برای حومه شرقی و ذی‌نفعان طرح بزنند، از تراب و از میانه راه برای کارهای صنعتی ببرند، و نهایتاً از ایدنک روانه‌ی حومه غربی کنند.
فتاح بدری
نویسنده: فتاح بدری

پایگاه خبری آوای رودکوف: در حالی‌که مسئولان از رفع «موانع اجتماعی» سخن می‌گویند، مردم لنده هنوز چشم‌به‌رهایی رودی دارند که قرار است از سرچشمه‌اش جدا شود. مارون برای آنان نه فقط آب، که معنا و حیات است؛ رودی که می‌خواهند مسیرش را از دل لنده ببرند و در عطش جا بگذارند.

در خبرها آمده بود: پس از سخنان امام‌جمعه سوق درباره طولانی‌شدن پروژه انتقال آب مارون به سمت غرب دهدشت، نماینده محترم در مجلس شورای اسلامی گفت: که این طرح هیچ مشکل اعتباری ندارد و تنها مانع آن مسائل اجتماعی و کشاورزی است که به‌زودی با پایان برداشت محصولات رفع خواهد شد.

اما ما، مردم لنده، با حیرت و اندوه می‌پرسیم:

آیا درد ما را هم می‌شود با «پایان برداشت» پایان داد؟

آیا با پایان برداشتِ امسال، مسائل و مصائبِ کشاورزان نیز حل خواهد شد ؟

پس سال‌های آینده چه؟ نسل‌های آینده چه می‌کنند؟

آیا کشاورزانِ فردا باید با آب شورِ به‌جا‌مانده از مارونِ منحرف و تهی‌شده روزگار بگذرانند؟

آیا این همه انتظار، قرار است به جرعه‌ای تلخ بدل شود؟

ما در لنده مانده‌ایم میان وعده‌هایی که چون سایه می‌گذرند و جریانی که آب را از ریشه‌های ما جدا می‌کند پس کو نتیجه اعتراضات کشاورزان ؛ کو کارهای کارشناسی ؛ کو نتیجه کار کارشناسان و کو پاسخ مردم ؟!.

مارون را می‌خواهند از سرچشمه منحرف کنند، سد آبریز را برای حومه شرقی و ذی‌نفعان طرح بزنند، از تراب و از میانه راه برای کارهای صنعتی ببرند، و نهایتاً از ایدنک روانه‌ی حومه غربی کنند.

کسی نمی‌پرسد سهم ما چیست؟ حقِ این دشت‌ها و روستاهای خشکیده لنده کجاست؟

مارون برای ما فقط یک رود نیست، ایمان و تاریخ است.

ما در کنار جریانش بزرگ شدیم، با صدایش نان پختیم، با خنکایش زندگی کردیم.

امروز اما می‌خواهند مسیرش را عوض کنند و لنده را در عطش جا بگذارند.

ما هیچ مشکل اجتماعی نداریم، مشکل ما بی‌عدالتی است.

مشکل ما نشنیدنِ صدایمان است، نادیده‌گرفتنِ رنج کشاورزانی که محصولشان بی‌آب ماند و زمین‌شان ترک خورد.

این مردم نه مخالفت می‌کنند، نه سنگ می‌اندازند؛ فقط حقشان را می‌خواهند — حقِ آب، حقِ زندگی، حقِ انصاف.

ای وای از مارونی که به نام توسعه، از سرچشمه تا لنده تهی می‌شود.

ای وای از مردمی که سال‌ها است با تانکر آب می‌گیرند و با وعده‌های بی‌تاریخ زندگی را سر می‌کنند.

کاش مسئولان پیش از آن‌که مسیر رود را تغییر دهند، مسیر نگاهشان را تغییر دهند:

آبِ لنده را از لنده نگیرید.

مارون را از مردمش جدا نکنید.

که اگر رودی از مردمش گرفته شود، دیگر رود نیست — زخمی جاری است در تاریخ.

فریاد مردم لنده، فریاد تشنگی و شرافت است؛

فریادی برای مارونی که نمی‌خواهند از دامنشان جدا شود.

نظرات بینندگان