پایگاه خبری آوای رودکوف-راضیه آرچین :در تاریخ بشریت، هیچ حرکتی توانمندتر و هیچ تأثیری ژرفتر از نقش زنان در ساختن تمدنها نبوده است؛ آنان که معماران خاموش نسلها و پرچمداران استوار مقاومتاند، تمدن را نه در سنگ و سفال، که در روح و جان انسانها بنا میکنند. نقش بنیادین زنان از خانواده تا صحنههای اجتماعی، به معنای حضور فعال، مؤثر و هدفمند آنان در فرآیند ساخت جامعه دینی و انسانی است. این نقش پر اهمیت از کانون خانواده آغاز شده و تا عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاست گسترش مییابد. زن تمدنساز، کنشگر است نه منفعل؛ تصمیمگیر، راهبر و الهامبخش است.
مادری یک وظیفهٔ تمدنی اصیل است؛ از همان زمان که زن فرزند را در بطن خود حمل میکند، تربیت نسل آینده آغاز میشود. اگر خانواده، مدرسهی اول انسان نباشد، تمدن از درون فرو میریزد. تمدن اسلامی بر پایهٔ نظام تربیتی مؤثر استوار است و مادر ستون محکم این نظام شمرده میشود.
مهمترین نقش زن در عرصهٔ تربیت و مادری اوست. مادر منشأ تربیت است و در پرورش و حفظ خانواده، برپایی کانون آرامش، امنیت و تربیتِ فرزند، نقش اصلی را ایفا میکند و این همان مقاومت خاموشی است که در برابر فرهنگ غربی ـ که میکوشد نقش مادری را کمرنگ و بیاهمیت جلوه دهد ـ ایستاده است. همچنین زنان در عرصهٔ اقتصادی نقشآفریناند؛ مدیریت مصرف بهعنوان مهمترین اهرم قدرت در اقتصاد خانواده در اختیار آنان است. اگر زنان، الگوی مصرف را اصلاح کنند، بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور حل خواهد شد؛ همانگونه که در دوران دفاع مقدس، زنان با کمترین امکانات پشتیبان بزرگ جبههها بودند، امروز نیز میتوانند پشتیبان اقتصادی کشور باشند.
جامعه به دست زن اصلاح میشود و بانوان، مربیان و انسانسازان اجتماعاند. در فرآیند تمدنسازی، پرورش انسان و تولید فکر دو رکن اصلی به شمار میآیند و زن در هر دو بهصورت مستقیم و غیرمستقیم نقش دارد. تمدن غربی با تضعیف نقش مادری و تبدیل زن به ابزاری مصرفی، بنیان خانواده و نظام تربیتی را هدف گرفته است. فرهنگی که ظاهری شکیل اما باطنی فاسد دارد، زن را از ارزشهای حقیقیاش دور میکند.
جامعهٔ ما باید الگوی زن کنشگر، اندیشمند، مادرِ مؤثر و مربی تمدنساز را احیا کند؛ زنی که هم عامل است و هم مروّج سبک زندگی اسلامی برای دیگران. برای تربیت چنین زنی، نیازمند تحولی بنیادین در نهادهای آموزشی هستیم. این تحول باید در سرفصلهای درسی، محتوای تربیتی و مهارتآموزی عمق یابد تا پاسخگوی نیازهای عینی جامعه باشد. حوزههای علمیه نیز باید به سمتی بروند که زن طلبه پس از تحصیل، توان تبلیغ عملی، تربیت فرزند و هدایت فکری خانواده را داشته باشد.
بانوان طلبه بهعنوان نگهبانان تمدن نوین اسلامی، باید از حجره تا خانه و از کلاس درس تا فضای مجازی، حضوری اثرگذار داشته باشند؛ زیرا طلبگی تنها دانستن نیست، ساختن است و هیچکس شایستهتر از زن آگاه برای ساختن نسل و جامعه نیست.
جهان بدون زنان بیمعنی است. شجاعت آنان که با لطافت شگفتانگیزشان در هم آمیخته، هر روز دنیای ما را نجات میدهد. هیچ حد و مرزی برای کارهایی که زن میتواند انجام دهد وجود ندارد؛ زیرا طبیعت و ذات او، بیکرانه است. زنان تمدنساز با مقاومت و ایستادگی خود نه تنها گذشته را حفظ کرده و حال را میسازند، بلکه آیندهای روشن و انسانی برای نسلهای آینده ترسیم میکنند. آنان قلب تپندهٔ تمدناند و تمدن بیحضورشان، پیکری بیروح است.
زن تمدنساز، زنی است اثرگذار در نقشهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی؛ با بینش و آگاهی عمیق، مسیر جامعه را جهتدهی میکند، با حفظ کرامت ذاتی خویش در ساخت بنیانهای فکری و فرهنگی مشارکت دارد و نسل آینده را بر پایهٔ ارزشهای اصیل تربیت مینماید.
ارکان اصلی تمدنسازی زنان، خانواده بهمثابه مؤسسهٔ تربیتی، زن بهعنوان نخستین معلم انسانها، انتقال ارزشها و باورهای فرهنگی به نسل جدید، و ایجاد کانون امن عاطفی و روانی برای رشد فرزندان است. در مسیر تقویت این نقش تمدنی، باید همزمان در چهار سطح اقدام شود:
در سطح فردی، ارتقای آگاهی و دانش، تقویت مهارتهای مدیریتی و حفظ تعادل میان نقشهای مختلف ضروری است.
در سطح خانوادگی، حمایت خانواده از زنان، تقسیم مسئولیتها و گسترش فضای مشورت و گفتوگو اهمیت دارد.
در سطح اجتماعی، اصلاح قوانین محدودکننده، ایجاد فرصتهای برابر و تجلیل از زنان اثرگذار باید در دستور کار قرار گیرد.
در سطح فرهنگی، تولید محتوای آموزشی مناسب، معرفی الگوهای موفق و ترویج ارزشهای اصیل جامعه ضرورت دارد.
زن تمدنساز موجودی است چندبعدی که هم مادر است و هم معلم، هم همسر است و هم همراه، هم خانهدار است و هم اجتماعی، هم سنتگرا است و هم نوآور. تمدنسازی زنان فرآیندی تدریجی، ژرف و پایدار است که از کوچکترین سلول اجتماعی یعنی خانواده آغاز میشود و تا گستردهترین عرصههای فرهنگی و اجتماعی امتداد مییابد.
آیندهٔ تمدن اسلامی در گرو نقشآفرینی زنان آگاه، متعهد و توانمند است؛ زنانی که با درک درست از جایگاه خویش در ساختن جامعهای بهتر مشارکت میکنند. این نقشآفرینی نیازمند حمایت نهادهای اجتماعی، تقویت باورهای دینی، ارتقای سطح آگاهی و از همه مهمتر، ایمان راسخ به تواناییهای خودِ زنان است.
بهراستی که «زن بودن» هنر است و «تمدنسازی»، بزرگترین اثر این هنر.