« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۴۷۷۵
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۶
سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش رویش نیوز ، ماجراي اسيدپاشي را هزار بار ديگر هم اگر محكوم كنيم ، باز هم كم است و بايد بارها و بارها از غير انساني بودن اين رفتار سخن گفت اما با گذر از اين بخش ماجرا، درسهاي بسياري نيز مي توان از اين قصه گرفت، درسهايي كه بايد آنها را نيز بارها مرور نمود تا شايد از پس اين مرورها بتوان اشتباهات را شناخت و مسيري روشن پيش روي قرار داد. فصل اول) اين بار نخست نيست كه با كوتاهي هاي مراجع رسمي در امر اطلاع رساني، فرصتي فراهم مي­آيد تا رسانه­ نماهايي كه اين روزها در فضاي مجازي نيز رشدي قارچ­گونه دارند، بتوانند سوء استفاده نموده و هر آنچه در ذهن خويش دارند به عنوان واقعيت به جامعه ارايه دهند، اين ماجرا پيشتر نيز تكرار شده بود و گويي ما قرار نيست از اين دست داستانها، عبرت بگيريم و بايد همچنان در دام هايي اينچنين شكار شويم، وقتي ما نگوييم و درست و حقيقت را براي مخاطبان ارايه ننماييم ،ديگران خواهند گفت و ديگران قرار نيست كه آنچه را ما مي خواهيم بگويند. فصل دوم)در پس ماجراي اسيدپاشي اصفهان بار ديگر مي­توان كمين­گاه هايي را به تماشا نشست كه به دنبال حمله به اركان نظام و انقلاب هستند، بر خلاف تصور عده اي كه هر بار پس از ماجراهايي چون فتنه اي كه از سر گذشت، خيال مي كنند كه خدا را شكر كه تمام شد، اينچنين نيست، اين دشمني براي دشمنان اين انقلاب تمام شدني نيست و اينان چون روبهاني در كمين مي نشينند كه از كوچكترين فرصتي براي حمله بهره ببرند و اين وظيفه ماست كه آماده باشيم كه از دشمن نبايد جز دشمني انتظار ديگري داشت. فصل سوم)با نگاهي ديگر بر امر اطلاع رساني ماجراي اسيدپاشي، مي توان رسانه ها را در چند دسته  تقسيم بندي نمود، گروهي از رسانه ها كه ابوموسي وار و با ساده لوحي تمام هر آنچه را كه مي شنوند، بدون اطمينان از درستي  و صحت آن انتشار مي دهند ، اين دست رسانه ها معاند نيستند، دوستاني هستند كه نمي دانند! و در عصر بحران ها دوستاني بس خطرناك!  گروه ديگر از رسانه ها اما دانسته و همسو با رسانه هاي بيگانه به دنبال انتشار دروغ هايي هستند كه خودشان هم مي دانند اندكي راستي نيز در آن نيست، اين قبيل رسانه ها دروغ گويي عليه نظام را يكي از وظايف خويش مي دانند و بر طبل كذب خويش مي كوبند. بخش ديگر از بدنه رسانه ها نيز به دنبال جذب مخاطب هستند و مسئوليت اجتماعي برايشان ارزشي ندارد و يا اصلا نمي دانند مسئوليت اجتماعي پخش يك خبر چيست.  در كنار اين رسانه­ها نيز گروه ديگري نيز وجود دارند كه با درك صحيحي از واقعيتهاي جامعه و با توجه به اصول حرفه اي رسانه به ويژه  اخلاق رسانه اي، حقيقت گويي را شعار اصلي خويش مي دانند و بايد اين رسانه ها را مظلومان رسانه هاي انقلاب اسلامي دانست. فصل چهارم)نكته ديگري كه بايد در ماجراي حاضر بدان توجه داشت، نظارت بر رسانه هاست، آيا نبايد رسانه هايي كه در ماجراي اسيدپاشي به دنبال اهداف شوم خويش بودند و حتي ابوموسي هاي رسانه اي را بازخواست نمود، آيا مرزهاي آزادي رسانه اي بايد بتوانند آزادي هاي رواني مردم را مورد هجوم قرار دهند؟ آيا نبايد نهادهاي متولي امور رسانه اي و فرهنگي، نظارتي اثربخش بر امر اطلاع رساني داشته باشند؟ و آيا مي توان به بهانه هاي واهيِ حقوق مطبوعات از حقوق مردم صرف نظر نمود و آرامش رواني جامعه را فداي عده اي خاص كرد؟ فصل پنجم)با مروري بر آنچه در دانشگاهها و دانشكده هاي خبر و روزنامه نگاري تدريس مي شود، البته وجوه ماجرا كمي روشن­تر خواهد شد. كدام واحدهاي درسي امر اخلاق رسانه را به ويژه در چارچوبهاي فرهنگ انقلاب اسلامي مورد توجه قرار مي دهد؟ آيا نبايد در امر تربيت روزنامه نگاراني در تراز انقلاب اسلامي برنامه اي خاص آماده شود و آيا مي توان با برنامه هاي عادي دانشگاهها به اهداف مهم رسانه اي انقلاب اسلامي دست يافت؟ رهبر معظم انقلاب نيز در ماجراي ديداري كه در سال 1391 با دست اندركاران جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار داشتندنقش مسئولان و مراکز دانشگاهی مرتبط را در اثرگذاری بر فضای رسانه‌ای کشور مهم دانسته و تأکید کردند: اصلاح این عرصه نیازمند اصلاح مبادی ورودی آن است. فصل ششم)در روزگاري كه دفاع از شبكه هاي مجازي تلفن هاي همراه يكي از ژستهاي روشنفكري عصر حاضر  محسوب مي شود، بايد از اين دوستان و حاميان بي پرواي اين شبكه ها كه اجازه بحثهاي كارشناسي اجتماعي و فرهنگي در اين حوزه را نمي دهند، سئوال نمود كه آيا مي دانيد يكي از دلايل ناآرامي هاي اخير پس از اسيدپاشي ها، آرايه آمارهاي دروغين و حاشيه پردازيهاي كذب در اين دست شبكه ها  بود؟ كار در اين شبكه ها به جايي رسيد كه ماجراهاي اسيدپاشي را تا مشهد نيز كشاندند و از هرجاي تاريخ كه مي توانستند اما به  تاريخ روز،  شاهدي براي گسترش اسيدپاشي در جامعه ذكر مي نمودند. فصل آخر)حساسيت سنجي مردم در امور مذهبي و سياسي، به چالش كشيدن موضوع مهم امر به معروف و نهي از منكر به ويژه در آستانه تصويب قانون آن در مجلس ، نااميد نمودن مردم به ويژه جوانان ، بدبين نمودن آنان نسبت به نيروهاي حزب اللهي، بدنام نمودن رسانه هاي رسمي اطلاع رساني و اهداف بسيار ديگر را مي توان از جمله برنامه هايي  دانست كه ماجراي اسيدپاشي رسانه اي به دنبال آن بود  و هست و در اين ميانه مي توان درسهاي بسياري آموخت، درسهايي كه بايد به دقت مرور شود، درسهايي براي مردم، اصحاب رسانه و مسئولين به وي‍ژه متولين فرهنگي.
alt
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: