« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفهاي روزنامهنگاري پايبند ميداند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
منصور نظری:
بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن
آورده خبر سَحَر دوباره - از پیکرِ ماهِ پارهپاره
از بر سَرِ نِی شُدن ستاره - از رأسِ بریده و اِشاره
از او که به نیزهها اذان گفت - از فصلِ بهارِ بی خزان گفت
از آینهدارِ عشق و مستی - از صبحِ ازل، دَمِ اَلستی
آن فاطمه را مسیحِ مصلوب - افسانۀِ عشقِ عالمآشوب
از او که خدایِ عاشق او بود - افسانۀِ صبحِ صادق او بود
از او که تمامیِ شَرَف بود - در مقتل ِعشق جان به کَف بود
از کرب و بلایِ گشته تکرار - از بَر سَرِ نیزه دیدنِ یار
آورده خبر سحر ز باران - از فصلِ عروجِ سرخِ یاران
از زُلفِ حلب به رنگِ لاله - از گریه و اشک و آه و ناله
از صبحِ دمشق و غرقه خونی - از جسمِ شهید و لاله گونی
از گریۀِ فوعه در سحرگاه - از زاریِ اشک و مویۀِ آه
از داغ نَبَل ، دلِ حلب را - تسخیر سَحَر به دستِ شب را
از غرقهبهخونیِ کَفَریا - از کودکِ گشته غرقِ دریا
از بُغضِ دمشق و اشکِ درعا - از حِسکه و رِقّه و سُوِیداء
از غرقهبهخونیِ بهاران - از کرب و بلایِ روزگاران
از ما که مدافعانِ نوریم – مردانِ طلیعۀِ ظهوریم
ما فاطمه را اسیرِ عشقیم - مردانِ مدافعِ دمشقیم
با ما سخن از وَلا بگویید -از کُشتۀِ کربلا بگویید
از او که به نی سرش اذان گفت - مردانه گُذشتن از جهان گفت
ما زنده و جاودان عشقیم - گردیده شهید در دمشقیم
ما شُهره به نام فاطِمیّوون - نوحیم و گذشته از یمِ خون
با ما ز اَدایِ دِین گویید - از یاریِ با حسین گویید
شوریده به عشقِ کربلا را - دنیا نتوان فریبِ ما را
با ما سخن از سَحَر بگویید - از عاشقی و خَطر بگویید
از کَردنِ تَرکِ سَر بگویید - از فاطمه و نظر بگویید
ما را بهجُز عاشقی هوا نیست - دنیا نه سزایِ همچو مایی است
اندَر سر ما بهجُز بَلا نیست - تقدیرِ کبوتران رهایی است
نوشیده سبویِ کربلایی - مستیم و ز بادۀِ ولایی
بر ما همه این بلا که برپاست - ما را گُنه عاشقیِ زهراست
از صبحِ اَزَل که در وجودیم - ما عاشقِ یاسِ رو کبودیم
ما لب به الست او گشودیم - بر آتشِ عشق او چو دودیم
از بادۀِ نابِ عشق مَستیم - ما شیعه و فاطمه پرستیم
سرمستِ شرابِ وصلِ یاریم - از بادۀ فاطمی خُماریم
بگذشته زِ نیلِ خون و آتش - از نسلِ سیاوشیم و آرش
آنان که به انتظار اویید - با ما سخن از عروج گویید
ما موج همیشه در خروشیم - ما خرقۀِ عافیت نپوشیم
از نسلِ پِیَمبرانِ نوریم - سرگشتۀِ وادیِ ظُهوریم
بگذشته ز نیل پُربلاییم - ما سالک راه کربلاییم
سیرابِ ز کوثرِ حقایق - روییده زِ خاکِ ما شقایق
در گِردِ حَرَم مُدافعانیم - بگذشته زِ جان و خان و مانیم
سرمستِ زِ عطرِ نابِ یاسیم - از رنج و بلا کجا هراسیم
نوشیده شرابِ ارغوانیم - پَر کِشته به اوجِ لامَکانیم
از قومِ سحر، قبیلۀِ نور - جویایِ قَبَس به وادیِ طور
مردانِ دلیرِ لاله فامیم - لب تشنۀِ آبِ انتقامیم
سیلی زده را به رویِ زهرا - بر دارِ بَلا کِشیمَش از پا
ما در پیِ انتقامِ یاسیم - بر گِردِ حریمِ حق به پاسیم
بر فاطمه سَرسپارِ عشقیم - ما کُشتۀِ مَقتلِ دمشقیم
عباس عَلَم گرفته دوشیم - شوریده چو بحرِ پرخروشیم
ما وارثِ اشک و چشمِ خیسیم - افسانۀِ عشق مینویسیم
در طالعِ ما بهجز بلا نیست - افسانۀِ ما شکوهِ مَردیست
ما قومِ همیشه سربداریم - آزادهترین به روزگاریم
در مذهبِ ما بَلا ، سعادت - تنها رَهِ کربلا، شهادت
گمگشتۀ در وجودِ یاریم - ما ذرّه ز خود خبر نداریم
در راهِ ولا چو پا گذاریم - تا صبحِ ظهور رهسپاریم
ما کشتۀِ اشک و آه و دردیم - تصویرِ شکوهِ نام مَردیم
از بادۀِ نابِ فاطمی مست - ما را به سر آرزوی وصل است
ما کُشتۀِ عشقِ زینبَ هستیم - عباس علم گرفته دستیم
زینب مَهِ آسمانِ عشق است - او صاحبِ کعبۀِ دمشق است
آن دیده به دیده کربلا را - آغوشِ بلا گشوده ما را
مردانِ مدافعِ حرم، ما - پا پَس نکشیده یک قَدَم، ما
تا صبحِ ظُهور ما به پاسیم - سربازِ خیامِ آلِ یاسیم ...
به امید ظهور حضرت یار ....
سحرگاه 23 آذرماه 1394 منصور نظری