درخواست مناظره دکتر روحانی و دکتر احمدی نژاد با واکنش های مختلف و البته متفاوتی همراه بود؛ از خوشحالی رئیس صدا و سیما تا بی خبری خواننده لس آنجلسی
کد خبر: ۲۳۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۴
ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریة او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را، در هنگامی که خداوند جمع می کند پراکندگی ایشان را، و می گیرد حق ایشان را
کد خبر: ۲۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۵
برای تحکیم بیشتر روابط حزبی پیشنهاد می شود مردم نیز همچون اعضای شورای شهر "تفتیش رای" شوند تا ۵۰ و اندی درصد با نشان شهروند درجه یک اعتلا یابند
کد خبر: ۲۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
به مناسبت 26 مرداد ماه سالروز ورود آزادگان به ایران منتشر شد ؛
26 مرداد ماه؛ يادآور سالروز بازگشت آزادگان سرافرازي است كه پس از تحمل سالهاي اسارت در اردوگاههاي عراق، سال 1369 به ميهن اسلامي بازگشتند
کد خبر: ۱۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۲۶
ممکن است خانمهای عزیز، این پرورشدهندگان بشریت، خسته شوند (به علت طولانی بودن زمان مسابقه و طول روز در تابستان و مشکل ترافیک).
کد خبر: ۱۸۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۱
براي استفاده امن از رايانه بايد نسبت به رعايت اصول حفاظتي توجه كرد و انتخاب رمز عبور قوي يكي از اين موارد استآوای دنا/به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا سرهنگ رجبلی رئيس پليس فتا استان گلستان گفت: با توجه به پيشرفت تكنولوژي و همچنين افزايش جرايم رايانه اي در جهت امنيت حريم خصوصي در مقابل افراد سود جو و هكرها داشتن رمز عبور قوي را لازم و ضروری است.
این مقام انتظامی ضمن بیان این مطلب در جهت ايمن سازي رايانه از سوي شهروندان توصيه هایي را به شرح ذیل ارائه داد: - رمزعبور بايد طولاني باشد: رمزعبور هر چه طولاني تر باشد، احتمال اينکه يک برنامه کامپيوتري بتواند آن را حدس بزند، کمتر مي شود. سعي کنيد رمز عبورتان حداقل هشت كاراكتر داشته باشد
- رمزعبور بايد پيچيده باشد: علاوه بر طول، پيچيدگي نيز از کشف رمز توسط نرم افزارهاي رمزشکن- که ترکيبي تصادفي از حروف را کنار يکديگر قرار مي دهند، جلوگيري مي کند. پس در صورت امکان سعي کنيد، رمزعبور شما شامل حروف بزرگ وحروف کوچک انگليسي، اعداد و علامت هايي مثل نقطه، کاما و ... باشد ضمنا يک رمزعبور مي بايست قابل حدس زدن نباشد.
- رمزعبور را بايد بتوان به خاطر سپرد: اگر شما نتوانيد رمزعبور خود را به خاطر بسپارید و آن را در جايي بنويسيد، احتمالا آن را به کسي که به خانه، کيف پول و يا حتي سطل زباله دفتر شما دسترسي دارد، تقديم کرد
ه ايد. راه هاي زيادي براي ايجاد و نگهداري رمزهاي عبور طولاني که بتوان آنها را حفظ کرد وجود دارد اما امکان استفاده از نرم افزارهايي مثل «LastPass» که اين کار را براي شما به خوبي انجام مي دهند، نيز وجود دارد البته استفاده از نرم افزارهايي مانند Microsoft Word براي اين کار مناسب نيست؛ از سوي ديگر رمزعبور اين فايل ها توسط نرم افزارهاي رايگاني که در اينترنت نيز پيدا مي شوند قابل بازيابي است.
*رمزعبور نبايد از اطلاعات شخصي شما تشكيل شده باشد: رمزعبور نبايد هيچ ارتباطي با شخصيت شما داشته باشد، بنابراين از انتخاب کلمات يا عباراتي که قسمتي از اطلاعات شخصي شما هستند مانند نام، شماره کارت ملي، شماره تلفن ها، اسم فرزندان، روز تولد يا هر چيزي که ممکن است افراد ديگر درباره شما بدانند، پرهيز کنيد.
*رمزعبورتان را مخفي نگه داريد: هميشه هنگام وارد کردن رمزعبور از لو رفتن آن خودداري کنيد. به جز، موارد کاملا ضروري، رمزعبور خود را در اختیار دیگران نگذاشته و اگر هم مجبور بوديد آن را به دوست، همکلاسي يا يکي از اعضاي خانواده بگوييد، ابتدا آن را به يک رمزعبور موقتي تغيير دهيد و پس از اتمام کار، آن را به حالت قبل بازگردانيد. البته، اغلب اوقات راه هاي ديگري مانند ايجاد يک رمز عبور جداگانه در حساب خود وجود دارد که در صورت امکان بهتر است از اين روش ها استفاده کنيد.
6-رمزهاي عبور نبايد اطلاعات شخصي شما باشد: از يک رمز عبور براي بيش از يک حساب استفاده نکنيد، زيرا اگر کسي آن را بفهمد به تمام اطلاعات شما دسترسي پيدا خواهد کرد، فرض کنيد رمزعبور کامپيوتر و ايميل شما يکسان است، حال اگر کسي بتواند کامپيوتر شما را «هک» کند يا به طريقي رمز آن را بدست آورد، به ايميل شما نيز دسترسي خواهد داشت.
*رمزهاي عبور را به صورت دوره اي تعويض کنيد: توصيه مي شود رمز عبور خود را به طور منظم حداقل هر دو ماه يک بار عوض کنيد زيرا به مرور زمان احتمال اينکه ديگران رمز عبور شما را متوجه شوند، افزايش مي يابد؛ همچنين اگر کسي بدون اطلاع شما رمزعبورتان را سرقت کند تا زماني که آن را عوض نکنيد، از رمزعبور استفاده مي کند. معاونت اجتماعی پلیس فتا ناجا
کد خبر: ۱۸۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
از احساسات دروغ و نگاه فريبنده اش عذاب مي کشيدم؛ ناگهان يك لحظه دستم را دور گردنش انداخته و فشار دادم، صورتش سياه شده بود،، نمي توانست كاري انجام دهد؛ وقتي به خودم آمدم فهميدم مونا را کشتم .
کد خبر: ۱۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
اوای دنا:بازدید فرماندار بهمئی از نمایشگاه عرضه ی مستقیم کالاهای اساسی در شهرستان بهمئی« فرماندار بهمئی» در حاشیه بازدید از نمایشگاه عرضه ی مستقیم کالاهای اساسی در شهر لیکک گفت : عرضه محصولات با کیف یت و با قیمت مناسبت از گران فروشی و عرضه محصولات بی کیف یت در این شهرستان جلوگیری خواهد کرد.
« سیاوش» خواستار نظارت هرچه بیشتر و رسیدگی به خواسته ها، انتقادات وپیشنهادات شهروندان به منظور برگزاری هرچه بهتر نمایشگاههای بعدی شد.«رئیس اداره صنعت، معدن وتجارت شهرستان بهمئی» با بیان اینکه ، این نمایشگاه عرضه ی مستقیم کالا ، با 60 غرفه ، کالاهای اساسی را با تخفیف بیش از 10 درصد زیرقیمت بازار عرضه می کند گفت : در این نمایشگاه صنایع دستی، كیف ، كفش ، پوشاك و مواد غذایی (خواروبار) و خرما عرضه میشود.
«آقای چامپور» عرضه گسترده چندین تن برنج را از دیگر کالاهای اساسی مورد نیاز مردم این شهرستان برشمرد و افزود : نظارت كامل بر واحدهای عرضه كننده کالا در این نمایشگاه به صورت شبانه روزی ادامه دارد.
این نمایشگاه تا روز شنبه نهم دی ماه، صبحها از ساعت 8 تا 13 و عصرها از ساعت 15 تا 19 شب در محل اداره جهاد کشاورزی بهمئی واقع در میدان مرکزی شهر به روی مردم این شهرستان باز است.
گفتنی است تمامی تولیدات این نمایشگاه در سالی که به نام تولید ملی، حمایت از کار وسرمایه ایرانی نامگذاری شده ، از تولیدات داخلی کشور می باشند.خبر/مسلم مختاری
کد خبر: ۱۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۸
اوای دنا:نمایشگاه عرضه ی مستقیم کالاهای اساسی از امروز به مدت 10 روز در شهرستان بهمئی گشایش یافت.
«رئیس اداره صنعت، معدن وتجارت شهرستان بهمئی» با بیان اینکه ، این نمایشگاه عرضه ی مستقیم کالا ، با 60 غرفه ، کالاهای اساسی را با تخفیف بیش از 10 درصد زیرقیمت بازار عرضه می کند گفت : در این نمایشگاه صنایع دستی، كیف ، كفش ، پوشاك و مواد غذایی (خواروبار) و خرما عرضه میشود.
«آقای چامپور» عرضه گسترده چندین تن برنج را از دیگر کالاهای اساسی مورد نیاز مردم این شهرستان برشمرد و افزود : نظارت كامل بر واحدهای عرضه كننده کالا در این نمایشگاه به صورت شبانه روزی ادامه دارد.
این نمایشگاه تا نهم دی ماه، صبحها از ساعت 8 تا 13 و عصرها از ساعت 15 تا 19 شب در محل اداره جهاد کشاورزی بهمئی واقع در میدان مرکزی شهر لیکک به روی مردم این شهرستان باز است.
گفتنی است تمامی تولیدات این نمایشگاه در سالی که به نام تولید ملی، حمایت از کار وسرمایه ایرانی نامگذاری شده ، از تولیدات داخلی کشور می باشند.خبر/مسلم مختاری
کد خبر: ۱۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۳۰
اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیهخدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر میکنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر میکنم.اما با توجه به اینکه گفتهاند جلسات حقوقیها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسهای با این حدت و شدت ندیدهایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحثهای آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقهمند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان میکند، دریافت میکند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانیها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهمترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهمتر نداریم. همة اندیشهها و نظریههای اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزشهای الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزشها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر میگردد.مهمترین و مستحکمترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومتهای علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحثهای خوبی مطرح شد. در دورههایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمیشود آن را دست زد، اما میخواهم بگویم که مهمتر از آن هم سندی نداریم.بحثهایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشاندهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمیتواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیهای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهمترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیمبندی که قوة مجریه حیطهای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، میخواهم به موضوع اساسیتری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و میتواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان میتواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی میتواند انجام دهد، او نیز میتواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمیکرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انساناند و دررابطه با انسان معنا پیدا میکنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة ارادهها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار میدهد، ولی میگوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا میتوانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قلهها میرسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بیمعناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا میکند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزشهای انسانی در سایة آزادی معنا پیدا میکند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیباییهای عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا میکند. والا اگر عدهای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسانها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمدهاند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسانها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمالآفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز میکند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملتها و مردم مستقر نشود، کمالآفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسانها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهمترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمیشوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی میخواهد مستقل باشد، برای این است که میخواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت میکند. کسی که احساس کرامت نمیکند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگیها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملتها از ناحیة انسانهای حقیر و تحقیر شدهای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمیکنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بیمعناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بیمعناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحثهای خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین میخوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینههای اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت میخوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش میکند.»باز در همین بخش میخوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم میسازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایینتر میخوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.میگوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیتها آزادند، راهپیماییها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، میگوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکلدهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسانها خواهد بود.بعضیها خیال میکنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر میکنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کردهاند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیدهاند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعهها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل میشود.بعضیها خیال میکنند هر قطعهای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست میشود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر میگذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بیمعناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشتها از آن باید اختیارات و مسئولیتها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجهبندی کنیم، نمیشود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمیشود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیتها و پاسخگوییها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد میکند و شکلی را که میخواهیم بسازیم، ناقص میشود. میخواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادیها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسانهای با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما میبینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتیمتر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر میکنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمیشود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمیشود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوهای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد میشود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد میکند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض میشود که کار را بدتر میکند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونهای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا میشود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمیدادند و این قانون اساسی را انتخاب نمیکردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمیکرد.البته ممکن است بعضیها بگویند که نه خیر، اینها بحثهای تخصصی است و مردم نمیفهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصیتر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمیشود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت میشود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیشبینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمیشود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمیشود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیشبینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده میشود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأیگیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمیشود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص میدهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمیدهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما میخواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدینژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری میکردیم، همان فضای قبل منتقل میشد که اینها اختیارات اضافه میخواهند و ... و حرف را منکوب میکردند و چه بسا ثمر نمیداد و بالعکس میشد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکلگیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی میدهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب میشود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر میآیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردمسالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور میشود که همة مردم اعمال اراده میکنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلافها شروع میشود؛ نه اختلاف، که بعضیها به محض اینکه تذکر قانون اساسی میدهیم، میگویند وارد اختلافات شدهاید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزههای مختلف هستند. اما مقایسهای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردماند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول میگفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا میکنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین میآید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی میافتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق میکند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی میگوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار میگیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم میکند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست میشود. ضمن اینکه بحثهای حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا میگویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم میگیرد و رأی میدهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا میکند. مؤلفههایی است که یک برآیند را در بیرون شکل میدهد و ما نمیتوانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرفهای مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاهها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسانهاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کردهایم نمایندة اقلیت و با این میخواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت میشود و دچار مشکل میشویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمیپردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خوردهایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیتهای رئیس جمهور را ببندند، به نظر عدهای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دورهای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیتهایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عدهای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدمها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر میخواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید میخواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عدهای به جای آنها تصمیم میگیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگیهای رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین میکند، نه ویژگیهای رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عدهای مدام میخواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست میآوریم؟ بعضیها فکر میکنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان میمانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساساند، احساس مسئولیت اجتماعی میکنند، 85 درصد در انتخابات شرکت میکنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته میشود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمیماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم میخواهند وارد فعالیتهای انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا میخواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 میگوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور میخواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شدهاند. همه با همین سیستم بالا آمدهاند.آمدهایم روی جایی دست گذاشتهایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضیها شوخی میکردند و میگفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحثهای سیاسی نیست، بلکه بحثهای فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال میکنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کردهاند و کشته دادهاند و مجلسی پیدا کردهاند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب میکنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب میکنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاشهایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیمگیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی میدهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کردهاند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب میکند.بعضیها خیال میکنند هر چیزی دست آنها باشد، درست میشود و اگر دست آنها نباشد، خراب میشود. من خوشبینانه نگاه میکنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست میشود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم میزند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل میگیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح میکنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحثهای مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و میتواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاههای دادگستری است. آیا ادارة زندانها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی میافتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را میگویند. اینجا این شائبه ایجاد میشود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ میشود.حالا اخیراً لایحهای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساویاند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخشهای مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازهای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده میشود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤالها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی میتواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیسجمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی میشود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامهای میرسد و میخواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم میکند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونهای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهتگیریهای آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب میشود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبهای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی میخورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علیرغم مخالفتهای دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا میشود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهتگیریها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه میدهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت میگوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه میکند یا درست هزینه نمیکند، ولی این پول را اختصاص میدهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آییننامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجهنویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی میتواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازهای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه میشود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره میشود. الان در دنیا چشماندازهای پنجاه ساله تنظیم میکنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ میشود. آیا میشود کشور را براساس قانونهای یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا میکند. دیگر چه چیزی ثابت میماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر میکند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه میخورد؛ یعنی افق برنامهریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمیدانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب میشود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرحهاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجهاش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفهجویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفهجویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار میآوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. میگفتیم بودجهای نیست، میگفتند بودجه از محل صرفهجوییها. میگفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفهجویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر میکند با شرایطی که ساعت تغییر نمیکند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمیکند، مصرف کاهش پیدا میکند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر میکند و 31 شهریور هم برمیگردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمیشود برنامهریزی کرد. نمیشود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج میکنیم، اما بازدهی پایین میگیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت میشود.آیا مجلس میتواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی میتواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً میتواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاههای نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئولاند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دلها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همهاش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمیتواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمیتواند لغو کند. فقط میتواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیسجمهور را نقض میکند. میتواند یا نمیتواند؟ اینها بحثهای علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بیدین شدهای! این حرفها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاههای نظارتی میتوانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا میساختی، بایستی اینجا میساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمیبری؟ باید بالا ببری. میتوانند یا نمیتوانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام میکنم.آیا قوة مجریه قوهای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم میزند، ثانیاً هزینه درست میکند، تعادل بودجه را به هم میزند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه میگذارند، میروند تصمیم میگیرند و این طوری نمیشود.آیا مجلس میتواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر میکنم. عرضم را خلاصه میکنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر میگوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحثهایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضیها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحثهایی که خدمت شما عرض کردیم، بحثهای علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کردهایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح میکند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادیهای مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضیها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرعاند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمیتواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادیها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او میفرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر میدهی. سیطره نداری و به جای آنها نمیتوانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضیها فکر میکنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمیتوانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به تودههای مردم و مجبور شد به ذلیلانهترین خفتهای تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقشآفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر میکنند فقط خودشان مسلماناند و بقیه مسلمان نیستند. خیال میکنند فقط آنها دین را حفظ میکنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه میگویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحثهای فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیلات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیلات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیلات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربیها تعریفی کردهاند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی میکند. به محض اینکه جدا شد، میشود اوقات فراغت. میخواهم این بحثها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیلات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیلات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیلات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیلات دارند؛ تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی. ما 77 روز تعطیلات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیلات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیلی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرفها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت میروی، فساد میکنی؟ چرا خیال میکنی ملت میروند مسافرت فساد میکنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری میکند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال میکنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را میکنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر میکند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبردهاند.این تودههای عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت میروند، ناراحتاند و میگویند مردم میروند فساد میکنند؟کجا این ملت میرود فساد میکند. این ملت عظیم یا میرود زیارت یا میرود ایران را میگردد. یا میرود صلۀ ارحام یا میرود کیف سالم میکند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیدهاند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحتاند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما میآمدیم سهمیه میدادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضیها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیمگیری بودند، اعتراض شدید به من میکردند و میگفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه میشود؟ گفت: میبرند میسوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی میشود. مردم باید استراحت کنند.میگفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند میشود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانوادهات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را میکنی، بعد که به مردم میخواهد برسد، این طوری میشوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶
اوای دنا-عیسی پاکار:باور کنید قلمم از نوشتن در باب موضوعی که قصد نگارش آن را دارد شرمگین است و خدا می داند که بیش از چند سال است که این قلم صبر کرده تا مشکلاتی که پیش روی مردم عزیز قلعه رئیسی است حل شود تا مبادا این قلم به سیاه نمایی و بزرگ کردن مشکلات متهم شود. اما چه کند که انگار برای بیدار کردن برخی مسولان مربوطه کار از تلنگر و اشاره گذشته و بارسانه ای کردن و فریاد زدن جهت حقوق از دست رفته مردم اقدام کرد.وبه قول مولای متقیان حق دادنی نیست و گرفتنی است.
این مقدمه را چیدیم تا بگوئیم آقا جان در شهر قلعه رئیسی مشکلات فراوانی وجود دارد.سلام آقا محمود عزیز: من ازشهرغریب و همیشه تنهایم ،قلعه رئیسی بن بست و بی کس و کار سخن می گویم ٬ دکتر جان ! قسم به زخم های کهنه شهرم ، قسم به دردهای نگفته اش و قسم به مردمان شهرم که هیچ وقت مجالی برای گفتن درد دلهایشان نداشته اند ٬ قسم به مردمان دلتنگ و همیشه قانع دیارم که با ۱۰ کیلو برنج و یه پنج کیلویی روغن سرنوشت خودشون رو بارها و بارها فروختند ... سخنی جز از سر صدق و صفا نخواهم زد ٬از روحیه صراحت گویی خودت الهام میگیرم و راحت حرف هایم را میزنم ٬ قلعه رئیسی من گل است ٬ اما گلی که پژمرده دوران است ٬ زجر کشیده اعصار گذشته است ٬ دکتر جان قلعه رئیسی این روزها اصلاْ حالش خوب نیست ؟ بامریضی های جور واجورش دست و پنجه نرم می کند ؟ ... اما مثل همیشه می سازد و می سوزد و الکی هم می خندد .. گلو درد چرکینش این روزها خیلی اذیتش می کند ؟ ... هنوز هم تزریقات چی های ناشی بدون تجویز متخصص تند و تند پنی سیلین بهش می زنند ... همه جاش ورم کرده ٬ تنگی نفسش که دیگر قوز بالا قوز شده است ؟دکتر بی رو در وایسی بگم ٬ همه میدونن بذار شما هم بدونی !! بیشتر جواناش در شهر های غریب در بدترین شرایط ممکن دارن کار می کنن یه روز به این فکر افتادم کسانی که چند ماه میرن جای کار می کنند و از خانواده دورند چقدر پول با خودشون میارند اینا دو ماه الی سه ماه میرن در عسلویه یا ماهشهر یا گناوه ،باور کنید خودشون می گفتن خیلی هاشون موقع برگشتن پول کرایه ندارن ،دکتر جان٬ یادم میاد اون موقع ها هم قلعه رئیسی بیکار بود ٬ اما وقتی شما اومدید یه نور امیدی هم همراهتون اومد ٬ یه روز یادمه دو تا پیرمرد نشسته بودند و با هم حرف میزدند ٬ منهم ناخواسته گوش میدادم ٬ یکشون می گفت با آمدن آقای احمدی نجات بچه هامون میرن سر کار ٬نجات پیدا می کنیم ٬ دیگری گفت :
احمدی نژاد نه احمدی نجات ٬ اما پیرمرد قبلی اصرار داشت که احمدی نجات و آخرش هم گفت حالا چه فرقی می کنه نژاد یا نجات اون اومده ما رو نجات بده پس میشه احمدی نجات ٬ و من در دل به تحلیل این پیرمرد احسن گفتم ٬ اما دکتر جون هنوز هم پسرای اون دو تا پیرمرد بیکارن ؟ احتمالاْ چون بیکارن شاید کار بدی انجام بدن... حالا نمی دونم در مورد شما چی می گن ؟
دکتر جون یه عده ای بی عار توی شهر ما هستند راستش نمی دونیم با اینا چکار کنیم ٬ دارن به اسم شما حکومت می کنن ؟ می برن ٬ می دوزن ٬ اما هر چه می دوزن اندازه تن کسی نیست ٬ یا تنگ تنگه ٬ یا از گشادی زار میزنه ٬ خب صد تا علت داره !! آقایون اصلاْ اینکاره نیستند ٬ بیچاره ها اشتباهی اومدند خیاط شدند ٬ علم مدیریت قانون داره ٬ خدایا تو خود شاهدی بعضی از این آقایون لیاقن نگهداری یه نفر رو ندارن چه برسه به یه اداره و چندین نفر ٬ دکتر جون بخدا دیگه نمی دونیم زمان بیکاری ٬ با نداری و درخواست بچه ها چکار کنیم ؟ لباس میخوان ٬ کیف و کفش میخوان ٬ نون شب میخوان ... الهی بمیرم ٬ چند ماه پیش شنیدم چند تا از دردمندهای قلعه رئیسیی شام شب ندارن ٬ از درد بیکاری رفتن غربت ، شاید یه کاری گیرشون بیاد تا بیشتر از این به بعد شرمنده زن و بچه هاشون نباشن ٬ ...دکتر جان !!قلعه رئیسی من غریبه توی این استان ،انگاری بچه زن دومه .... اونم نه زن عقدی دائم ٬ زن صیغه ای ٬ نه به لباسش میرسن و نه به خوراکش ٬ زخم زبون هم بهش میزنن ٬ آخه به آینده هم امید وار نیست چون مهریه هم نداره ٬ زخم کم لطفی مسئولین غیر قلعه رئیسی هنوز رو تن شهرمشهوده ...
اگه برات بگم چه گندهایی به اسم مدیریت های گتره ای زدند باورت نمی شه ٬ دکترجان ٬ خوب میدونم از شنیدن این حرفها دلت به درد میاد ولی به من اجازه بده حرفامو بزنم ٬ ...محمود عزیز بخدا قلعه رئیسی مستحق این همه بی مهری نیست ...
این همه نسخه های مختلف جور واجور براش می پیچند که یکش اصولی نیست ... ٬ آخه تو کدوم شهر مسئولینش اینقدر نسبت به مردمش بی توجه اند ٬ تو کدوم شهر مسئولینش اینقدر به فکر استخدام فک و فامیل خودشون هستند ٬ تو کدوم شهر اینقدر آدم غیر متخصص سر کاره ٬ کسی هم عین خیالش نیست!
انتخاب شهردار و رئیس آموزش و پرورش در این شهر بر چه اساسی صورت گرفته است؟
بذار نگم که بیشتر از این آبروی ریزی نشه.
آقای رئیس جمهور ٬ توی این شهر همه به فکر حفظ پرستیژ اداری خودشون هستند تا بفکر کار و تلاش ٬ همش لاف و گزاف ٬... در آمدن از خجالت فامیلها !دکتر جان ٬ قلعه رئیسی جوان ها و فرزندان لایق و شایسته ای داره که کسی قدرشون رو نمی دونه ٬ اصلاْ برای نگهداری اونا تلاشی انجام نشده،اونا رو دربدر و آواره شهرهای دیگه کردند که الحمدالله همه هم خوب رشد کردن ٬ آقای دکتر انتخاب مدیران در قلعه رئیسی بر اساس روابط است نه تخصص و کارایی و همین امر باعث گردیده است مدیران که اصول اولیه مدیریت را هم نمی دانند از بکار گیری نیروهای متخصص بترسند ٬ چرا که برای صندلی ریاست آنها تهدید محسوب میشود دکتر جان بیا در این چند ماه کاری بکن کارستان ٬ بخدا تا ابد دعایت خواهیم کرد و من خودم به همراه همه بچه های قلعه رئیسی قول میدهیم همچنان به شما در وفا دار بمانیم.
قول بده دیگه اجاز ه ندی هر مدیر بی تدبیر و ترکیبی به صرف سفارش آقای ایکس بشه مدیر اداره ای و شروع کنه به قلع و قمع افراد بی گناه ٬ آقای دکتر٬آخه چرا باید قلعه رئیسی بشه طرح کاد مدیران بی تدبیر و بی ترکیب ؟
چرا باید یه عده ای مدیر فله ای صرف طرفداری از یه آدم که در انتخابات پیروز شده بر مستند حساس ترین ادارات جولان بدن ٬ نه علم مدیریت می دونن و نه سوادش رو دارن ٬ بخدا دکتر جون قلعه رئیسی خیلی گناه داره ٬ دلم براش میسوزه !دکتر بخدا لیاقت ما بیشتر از اینهاست ٬ اصلاْ نمی خوام بگم به ما ترحم کنید ٬ نه !! حق ما رو بدبد ٬ همین ! همین ٬ همین ٬گره گشای مشکلات ما جز شهرستانی شدن قلعه رئیسی هیچ چیز دیگری نخواهد بود.دکتر جون چون خوب می شناسمت ٬ هم جنسیم ٬ اینگونه درشتی کردم منو ببخش ٬ منتظرم بیبینم و بشنوم که در مورد شهرم اقدامات مفیدی انجام گرفته است ٬ بدون تردید اینکار شما هم اجر اخروی دارد و هم اجر دنیوی .
کد خبر: ۱۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۸
اوای دنا:ترک تحصیل دختران در روستاهای بخش "لوداب" شهرستان بویراحمد ادامه دارد و اکنون به دلیل نبود زیرساختهای لازم برای اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستانی در این بخش، برخی از دانش آموزان دختر اقدام به ترک تحصیل کرده اند. ترک تحصیل دختران در روستاهای بخش "لوداب" شهرستان بویراحمد ادامه دارد و اکنون به دلیل نبود زیرساختهای لازم برای اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستانی در این بخش، برخی از دانش آموزان دختر اقدام به ترک تحصیل کرده اند. اندک اندک بوی ماه مهر از راه می رسد و زنگ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا در می آید اما در برخی روستاهای بخش لوداب، مهر دیگر ماه مدرسه نیست.طرح جداسازی دانش آموزان دختر و پسر در دبیرستانهای روستایی شهرستان بویراحمد از امسال اجرایی می شود اما به حدنصاب نرسیدن دانش آموزان در برخی روستاهای این بخش منجر به تعطیلی تعدادی مدرسه شده است.دو دبیرستان شهید ارجمند روستای "عزیزی" و "سیلارستان" در لوداب از جمله مدارسی هستند که به این دلیل در آستانه تعطیلی قرار دارند.اگرچه پسران می توانند برای ادامه تحصیل به روستاهای همجوار یا مرکز بخش بروند اما این امکان برای دختران وجود ندارد و آنان راهی جز آویزان کردن کیف مدرسه به دیوار خانه ها ندارند.ترک تحصیلرئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب شهرستان بویراحمد در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: با اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستانی منطقه لوداب، تعداد دانش آموزان دختر برای تشکیل کلاس در برخی مدارس به حد نصاب نمی رسد.علی کمالی افزود: فاصله دبیرستان ها در مناطق روستایی از هم زیاد است و دانش آموزان دختر قادر به طی این مسیر برای تحصیل نیستند.وی بیان کرد: از طرفی به دلیل نبود خوابگاه شبانه روزی در مرکز این بخش، برخی دانش آموزان دختر این منطقه مجبور به ترک تحصیل شده اند.با این حال ترک تحصیل دختران در روستاها دلایل دیگری نیز داشت که پیش از این نماینده گچساران و باشت به آن اشاره کرده بود.غلامرضا تاجگردون گفته بود: از زمانی که قیمت بنزین و گازوئیل بالا رفته، به دلیل افزایش هزینه حمل و نقل، تعداد زیادی از دختران روستایی ساکن مناطق محروم مجبور به ترک تحصیل و خانه نشینی شده اند.وی افزود: در بسیاری از مناطق کوچک روستایی مقاطع تحصیلی محدود است و چه بسیار کودکان روستایی مجبور هستند برای رفتن به مدرسه هر روز از روستای خود به روستای مجاور و شهرهای نزدیک بروند، افزایش قیمت بنزین و گازوئیل و گرانی کرایه راه، به قدری است که برخی از خانوارهای روستایی توان پرداخت آن را ندارند، این خانوارها برای جبران هزینه ها فرزندان پسر خود در محل تحصیل ساکن کرده اند، چند خانوار باهم اتاقی برای پسران دانش آموزشان کرایه کرده اند و یا فرزندان خود را در خانه بستگان ساکن کرده اند، اما در مورد فرزندان دختر چنین امکانی را ندارند و همین موضوع باعث ترک تحصیل و خانه نشینی دختران روستایی شده است.تعطیلی مدارس روستایی به دلیل رشد مهاجرت به شهرهااما تعطیلی نه تنها گریبانگیر برخی مدارس مقطع دبیرستان شده بلکه به دلیل رشد مهاجرت از روستاها به شهرها طی سالهای اخیر در این استان، شاهد تعطیلی برخی مدارس ابتدایی روستایی نیز بوده ایم.بر طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال گذشته، 52 درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد در شهرها و 48 درصد در روستاها ساکن هستند و این در حالی است که براساس سرشماری سال 85، 52درصد جمعیت استان در روستاها و 48 درصد در شهرها ساکن بودند و این نشان از روند روبه رشد مهاجرت دارد.رئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب در این خصوص گفت: مهاجرت مردم به شهرها هم باعث تعطیلی برخی مراکزآموزشی از جمله ابتدایی در این بخش شده است.کمالی اظهار داشت: مدارسی در این بخش ساخته شده ولی اکنون به دلیل افزایش مهاجرت کسی نیست که در این مدارس درس بخواند.انتقال معلمین مجرب مانع پیشرفت آموزشی مناطق محرومرئیس اداره آموزش و پرورش لوداب همچنین با اشاره به نقش نیروی انسانی ممتاز و توانمند در تعلیم و تربیت، افزود: انتقال معلمین مجرب به مرکز شهرستان بویراحمد هم به یکی از موانع پیشرفت آموزشی در مناطق محروم و دور افتاده تبدیل شده است.وی همچنین به مشکل کمبود امکانات آموزشی در این بخش اشاره کرد و بیان داشت: اداره آموزش و پرورش لوداب از تجهیزات، وسایل نقلیه و فضای آموزشی لازم برخوردار نیست و در حال حاضر 44 باب واحد آموزشی استیجاری در این بخش وجود دارد که فاقد استانداردها و امکانات آموزشی لازم هستند.کمالی، نبود خانه معلم برای اسکان معلمان را از دیگر مشکلات مهم آموزشی در لوداب عنوان کرد و افزود: کمک خیرین برای رفع مشکلات آموزشی در این بخش راهگشا خواهد بود.برخی از دانش آموزان دختر اقدام به ترک تحصیل کرده اند.به گزارش خبرنگار مهر، اندک اندک بوی ماه مهر از راه می رسد و زنگ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا در می آید اما در برخی روستاهای بخش لوداب، مهر دیگر ماه مدرسه نیست.طرح جداسازی دانش آموزان دختر و پسر در دبیرستانهای روستایی شهرستان بویراحمد از امسال اجرایی می شود اما به حدنصاب نرسیدن دانش آموزان در برخی روستاهای این بخش منجر به تعطیلی تعدادی مدرسه شده است.دو دبیرستان شهید ارجمند روستای "عزیزی" و "سیلارستان" در لوداب از جمله مدارسی هستند که به این دلیل در آستانه تعطیلی قرار دارند.اگرچه پسران می توانند برای ادامه تحصیل به روستاهای همجوار یا مرکز بخش بروند اما این امکان برای دختران وجود ندارد و آنان راهی جز آویزان کردن کیف مدرسه به دیوار خانه ها ندارند.رئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب شهرستان بویراحمد در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: با اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستانی منطقه لوداب، تعداد دانش آموزان دختر برای تشکیل کلاس در برخی مدارس به حد نصاب نمی رسد.علی کمالی افزود: فاصله دبیرستان ها در مناطق روستایی از هم زیاد است و دانش آموزان دختر قادر به طی این مسیر برای تحصیل نیستند.وی بیان کرد: از طرفی به دلیل نبود خوابگاه شبانه روزی در مرکز این بخش، برخی دانش آموزان دختر این منطقه مجبور به ترک تحصیل شده اند.با این حال ترک تحصیل دختران در روستاها دلایل دیگری نیز داشت که پیش از این نماینده گچساران و باشت به آن اشاره کرده بود.غلامرضا تاجگردون گفته بود: از زمانی که قیمت بنزین و گازوئیل بالا رفته، به دلیل افزایش هزینه حمل و نقل، تعداد زیادی از دختران روستایی ساکن مناطق محروم مجبور به ترک تحصیل و خانه نشینی شده اند.وی افزود: در بسیاری از مناطق کوچک روستایی مقاطع تحصیلی محدود است و چه بسیار کودکان روستایی مجبور هستند برای رفتن به مدرسه هر روز از روستای خود به روستای مجاور و شهرهای نزدیک بروند، افزایش قیمت بنزین و گازوئیل و گرانی کرایه راه، به قدری است که برخی از خانوارهای روستایی توان پرداخت آن را ندارند، این خانوارها برای جبران هزینه ها فرزندان پسر خود در محل تحصیل ساکن کرده اند، چند خانوار باهم اتاقی برای پسران دانش آموزشان کرایه کرده اند و یا فرزندان خود را در خانه بستگان ساکن کرده اند، اما در مورد فرزندان دختر چنین امکانی را ندارند و همین موضوع باعث ترک تحصیل و خانه نشینی دختران روستایی شده است.تعطیلی مدارس روستایی به دلیل رشد مهاجرت به شهرهااما تعطیلی نه تنها گریبانگیر برخی مدارس مقطع دبیرستان شده بلکه به دلیل رشد مهاجرت از روستاها به شهرها طی سالهای اخیر در این استان، شاهد تعطیلی برخی مدارس ابتدایی روستایی نیز بوده ایم.بر طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال گذشته، 52 درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد در شهرها و 48 درصد در روستاها ساکن هستند و این در حالی است که براساس سرشماری سال 85، 52درصد جمعیت استان در روستاها و 48 درصد در شهرها ساکن بودند و این نشان از روند روبه رشد مهاجرت دارد.رئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب در این خصوص گفت: مهاجرت مردم به شهرها هم باعث تعطیلی برخی مراکزآموزشی از جمله ابتدایی در این بخش شده است.کمالی اظهار داشت: مدارسی در این بخش ساخته شده ولی اکنون به دلیل افزایش مهاجرت کسی نیست که در این مدارس درس بخواند.انتقال معلمین مجرب مانع پیشرفت آموزشی مناطق محرومرئیس اداره آموزش و پرورش لوداب همچنین با اشاره به نقش نیروی انسانی ممتاز و توانمند در تعلیم و تربیت، افزود: انتقال معلمین مجرب به مرکز شهرستان بویراحمد هم به یکی از موانع پیشرفت آموزشی در مناطق محروم و دور افتاده تبدیل شده است.وی همچنین به مشکل کمبود امکانات آموزشی در این بخش اشاره کرد و بیان داشت: اداره آموزش و پرورش لوداب از تجهیزات، وسایل نقلیه و فضای آموزشی لازم برخوردار نیست و در حال حاضر 44 باب واحد آموزشی استیجاری در این بخش وجود دارد که فاقد استانداردها و امکانات آموزشی لازم هستند.کمالی، نبود خانه معلم برای اسکان معلمان را از دیگر مشکلات مهم آموزشی در لوداب عنوان کرد و افزود: کمک خیرین برای رفع مشکلات آموزشی در این بخش راهگشا خواهد بود.منبع: خبرگزاری مهر
کد خبر: ۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۰
اوای دنا:نمایندگان مجلس نهم ضمن داشتن تخصص در برخی موارد سابقه کار اجرایی را هم در کارنامه خود دارند بر همین اساس شاید در این دوره رقابتها برای ریاست کمیسیونهای مجلس فشردهتر از گذشته باشد.به گزارش اوای دنا به نقل از همشهری آنلاین؛ بعد از تعیین شعب ۱۵گانه مجلس نهم تقریبا اکثر نمایندگان اولویتهای خود را برای عضویت در کمیسیونهای تخصصی مشخص کردهاند که البته تغییر کمیسیون برخی نمایندگان در این بین خیلی جالب توجه است.کمیسیونهای تخصصی مجلس از ارکان مهم پارلمان هستند که وظایف آنها در آئیننامه داخلی مجلس، بررسی، اصلاح و تکمیل طرحها و لوایح قانونی و ارائه گزارش به مجلس شورای اسلامی، رسیدگی به طرحهای تحقیق و تفحص و انجام آن پس از تصویب مجلس شورای اسلامی، رسیدگی به لوایح بودجه سالیانه کل کشور.بررسی و اظهارنظر درمورد لوایح برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، بررسی چگونگی اجرا و نتایج حاصله از اجرای قوانین مصوب و تبصرهها در ردیفهای برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بودجههای سالیانه کل کشور و تهیه گزارش و تقدیم آن به مجلس شورای اسلامی، کسب اطلاع از کم و کیف اداره امور کشور، دریافت و بررسی گزارشهای عملکردی و نظارتی از دستگاههای مختلف ذیربط به نمایندگی از سوی مجلس شورای اسلامی و تهیه گزارش جامع سالیانه که در برگیرنده مسیر تحولات و پیشرفتها و عملکرد بخشهای تخصصی کشور و گویای وضع اعمال حاکمیت و مدیریت در هر بخش باشد و ارائه آنها به مجلس شورای اسلامی، بررسی و تصویب آزمایشی طرحها و لوایح و همچنین تصویب دائمی اساسنامه سازمانها، شرکتها و مؤسسات دولتی یا وابسته به دولت که طبق اصل هشتاد و پنجم (۸۵) قانون اساسی به آنها محول میشود، ذکر شده است.فارس در اینباره نوشت: موضوعی که این روزها حرف و حدیثهای فراوانی در موردش مطرح است، موضوع ریاست کمیسیونهای تخصصی مجلس است. حرف و حدیثهایی که از ساختمان مجلس به گوش میرسد، نشان از رقابت جدی بخشی از نمایندگان مجلس نهم برای تصدی ریاست کمیسیونهای مجلس دارد. رقابت ۲ وزیر سابق، یک رئیس سابق مجلس و یک روحانی برای ریاست کمیسیون آموزشدر حال حاضر محمدمهدی زاهدی و حسین مظفر که هرکدام سابقه مسئولیت وزارتخانههای علوم، تحقیقات و آموزش و پرورش را در کارنامه کاری خود دارند، به عنوان گزینههای مطرح برای ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که پیش از این علی عباسپور تهرانی ریاست آن را برعهده داشت و نتوانست به مجلس نهم راه یابد، مطرح هستند.همچنین نام حجتالاسلام نبویان شاگرد برجسته آیتالله مصباح نیز این روزها به عنوان یکی از گزینههای ریاست برای کمیسیون آموزش مطرح میشود؛ حجتالاسلام نبویان پیش از این هم اعلام کرده بود که یکی از برنامههای اصلیاش بعد از ورود به مجلس تلاش برای اسلامی کردن کتب آموزشی است.ولی بعد از انتشار خبر عضویت حدادعادل در این کمیسیون عملاً معادلات عوض شده و تقریبا میتوان گفت احتمال ریاست حدادعادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم بر کمیسیون آموزش مجلس نهم رنگ واقعیت به خود خواهد گرفت. ریاست کمیسیون اجتماعی در هالهای از ابهامکمیسیون اجتماعی مجلس اما سرنوشتش در هالهای از ابهام است. پیش از این هادی مقدسی ریاست این کمیسیون را برعهده داشت که البته وی نتوانست به مجلس نهم راه یابد.غلامرضا مصری که سابقه مسئولیت در وزارت رفاه را در کارنامهاش دارد، یکی از گزینههای مطرح برای ریاست این کمیسیون بود ولی عملا با عضویت وی در هیئت رئیسه مجلس، مصری نمیتواند ریاست کمیسیون را برعهده بگیرد.البته از گوشه و کنار مجلس خبرهایی مبنی بر قصد فاطمه رهبر برای تصدی ریاست کمیسیون اجتماعی مجلس به گوش میرسد و البته خیلیها این احتمال را میدهند که این اتفاق بیفتد. وزیر سابق نفت رئیس کمیسیون انرژی میشود؟حمیدرضا کاتوزیان در مجلس هشتم رئیس کمیسیون انرژی بود که نتوانست به مجلس نهم راه پیدا کند.در حال حاضر تنها گزینه مطرح برای ریاست این کمیسیون مسعود میرکاظمی است که سابقه تصدی بر وزارت نفت را در کارنامه کاری خود دارد.احتمال رقابت نادران و فتحیپور برای کمیسیون اقتصادیارسلان فتحیپور کارشناسی اقتصاد و بازرگانی از دانشگاه واحد تهران مرکز و کارشناسی ارشد امور برنامهریزی از واحد علوم و تحقیقات را دارد و در مجلس هشتم هم ریاست کمیسیون اقتصادی را برعهده داشت؛ وی در مجلس نهم هم یکی از گزینههای مطرح برای ریاست این کمیسیون است.البته افرادی هم چون غلامرضا مصباحیمقدم جزء گزینههای مطرح برای ریاست این کمیسیون بودند ولی ظاهراً مصباحیمقدم برای عضویت در کمیسیون برنامه و بودجه نامنویسی کرده و نمیتواند در کمیسیون اقتصادی رئیس شود.نام افرادی همچون الیاس نادران هم برای ریاست این کمیسیون مطرح است که احتمال ریاست وی بر ک میسیون اقتصادی بیشتر از سایرین است.زاکانی، سالک و حسینیان، کدامیک رئیس اصل نود میشود؟حجتالاسلام نکونام که در مجلس هشتم رئیس کمیسیون اصل ۹۰ بود در مجلس نهم حضور ندارد، بر این اساس نام افرادی همچون علیرضا زاکانی که نایب رئیس کمیسیون ۹۰ در مجلس هشتم بود و همچنین حجتالاسلام سالک که پیش از این دبیر هیات عالی گزینش کشور بود و حسینیان برای تصدی ریاست این کمیسیون مطرح است. ۴ گزینه ریاست کمیسیون برنامه و بودجهدر کمیسیون برنامه و بودجه مجلس که یکی از کمیسیونهای پرطرفدار هم محسوب میشود، نام افرادی همچون رضا عبداللهی که پیش از این هم ریاست این کمیسیون را برعهده داشت، برای ریاست دور نهم مطرح است.بعد از نامنویسی مصباحیمقدم برای عضویت در این کمیسیون نیز نام وی به عنوان یکی از گزینهها جهت تصدی ریاست این کمیسیون مطرح شد.همچنین برخی از احتمال ریاست تاجگردون نماینده مجلس هفتم و احمد توکلی که سوابق اجرایی همچون وزارت کار و نیز ریاست مرکز پژوهشهای مجلس در دور هشتم را بر عهده داشت، برای ریاست کمیسیون برنامه و بودجه خبر میدهند. کمیسیون بهداشت و ۲ وزیری که علاقهای به ریاست ندارندکمیسیون بهداشت مجلس هم دو وزیر بهداشت را در مجلس هشتم داشت ولی حسینعلی شهریاری رئیس آن شد که با وجود حضور سیدعلیرضا مرندی و مسعود پزشکیان که هر دو سابقه وزارت بهداشت را داشته و گویا علاقهای به ریاست کمیسیون بهداشت مجلس را ندارند، احتمالا در مجلس نهم هم همچنان شهریاری ریاست آن را برعهده بگیرد.کمیسیون صنایع و معادن و احتمال ریاست یک وزیر سابق دیگرسیدحسین هاشمی نماینده مردم میانه در مجلس هشتم رئیس کمیسیون صنایع بود که در مجلس نهم نتوانست حضور داشته باشد.در حال حاضر افرادی همچون سلیمانی که سابقه وزارت ارتباطات را در کارنامه خود دارد و همچنین رضا رحمانی که پیش از این نایب رئیس کمیسیون صنایع بود برای ریاست این کمیسیون در دوره نهم مطرح است.برخی افراد هم از احتمال حضور ایرج ندیمی، مهرداد بذرپاش و نعمتی جهت رقابت برای ریاست کمیسیون صنایع خبر میدهند. رقابت آقایی و هاشمی برای ریاست کمیسیون عمرانعلیاکبر آقایی که ۴ دوره مجلس هشتم ریاست کمیسیون عمران را برعهده داشت، در مجلس نهم هم یکی از گزینههای مطرح برای ریاست این کمیسیون است.البته سیدمهدی هاشمی که سابقه معاونت عمرانی شهرداری تهران و معاونت وزارت راه را نیز در کارنامه خود دارد، از دیگر گزینههای مطرح برای ریاست این کمیسیون است. وضعیت نامعلوم ریاست کمیسیون فرهنگیکمیسیون فرهنگی مجلس هم از جمله کمیسیونهای تأثیرگذاری است که با کوچ حدادعادل به کمیسیون آموزش خیلی وضعیت ریاستش معلوم نیست.برخیها میگویند شاید روحالله حسینیان به ریاست این کمیسیون برسد، برخی دیگر هم از احتمال حضور افرادی همچون شجاعیکیاسری و احمدرضا دستغیب که پیش از این سابقه عضویت در هیئت رئیسه این کمیسیون را دارند، برای رقابت جهت ریاست این کمیسیون خبر میدهند.با این حال باید منتظر ماند و دید که کدامیک از این افراد ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس نهم را بر عهده میگیرد!ملکشاهی مطرحترین گزینه ریاست کمیسیون قضایی و حقوقیکمیسیون قضایی مجلس هم پیش از این و در دوره مجلس هشتم توسط علی شاهرخی اداره میشد ولی شاهرخی نتوانست وارد مجلس نهم شود، بر همین اساس نام اللهیار ملکشاهی که رئیس کمیسیون تحقیق مجلس هم شده به عنون مطرحترین گزینه برای ریاست این کمیسیون عنوان میشود.البته برخیها هم از احتمال حضور موسی غضنفرآبادی برای ریاست این کمیسیون خبر میدهد.رجایی تنها گزینه ریاست کمیسیون کشاورزیعباس رجایی رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس هشتم هم به عنوان تنها گزینه برای ریاست کمیسیون کشاورزی در مجلس نهم مطرح است.رقابت رئیس، نائبرئیس و سخنگو برای ریاست کمیسیون امنیترقابت در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شاید در دوره نهم میان بروجردی، جلالی و اسماعیل کوثری شکل بگیرد، چراکه خیلیها میگویند بروجردی همچنان رئیس کمیسیون امنیت ملی خواهد ماند ولی برخی دیگر هم از احتمال حضور کاظم جلالی و اسماعیل کوثری برای رقابت با وی خبر میدهند.احتمال ابقای فولادگر در ریاست کمیسیون اصل ۴۴حمیدرضا فولادگر که رئیس کمیسیون اصل ۴۴ در مجلس هشتم بود، احتمالا در مجلس نهم هم در همین سمت باقی بماند.و بالاخره کمیسیون شوراهاکمیسیون شوراهای مجلس هم که در دوره هشتم توسط روحالله حسینیان اداره میشد، معلوم نیست که در این دوره توسط چه کسی اداره شود.برخی از احتمال حضور سیدمهدی هاشمی که سابقه سرپرستی وزارت کشور را در کارنامهاش دارد، برای تصدی پست ریاست این کمیسیون خبر میدهند و برخی دیگر هم از احتمال حضور کریمی قدوسی نماینده مشهد و منصور آرامی که پیش از این شهردار بندرعباس هم بود، برای تصدی پست ریاست کمیسیون شوراها میگویند.البته تمام مسائل ذکر شده تنها در حد گمانهزنی است و باید منتظر ماند و دید که منتخبین مجلس برای عضویت در کدام کمیسیونها ابراز تمایل میکنند و در نهایت بعد از شکلگیری کمیسیونهای تخصصی نظر اعضای کمیسیونها جهت ریاست روی چه کسی خواهد بود.همانطور که پیش از این اعلام شده، مجلس نهم از لحاظ تخصص نمایندگان در حوزههای مختلف نسبت به مجالس گذشته در سطح بالاتری قرار دارد و خیلی از نمایندگان ضمن داشتن تخصص در برخی موارد سابقه کار اجرایی را هم در کارنامه خود دارند بر همین اساس شاید در این دوره از مجلس رقابتها برای ریاست کمیسیونهای مجلس خیلی فشردهتر نسبت به گذشته باشد.
کد خبر: ۷۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۱
• رسما به من گفتند که شما محبوب شدید و در انتخابات چیزی بگویید و از کسی حمایت کنید رای می آورد! خوب آیا ما تبلیغ کردیم، یا کار کردیم؟! همه می گویند که تبلیغات دولت ضعیف است. تبلیغات نداریم که، پس کار کردیم، خوب می گویید کار نکنیم؟ می دانید چه حرفی می زنید؟ ...
کد خبر: ۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴