« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
سردار رشید اسلام شهید جانمحمد کریمی از فرماندهان دلاور پد خندق متولد شهرستان لنده در استان کهگیلویه و بویراحمد وصیتنامه سردار رشید اسلام جاویدالاثر پاسدار شهید جانمحمد کریمی     ان الله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنای. خداوند جان ومال مومنین راکه درراه خداجهاد می کنندبه بهای بهشت می خرد.(قرآن مجید) همیشه در انتظار آن بودم که هنگامی که چندین ساعتی بیشتر به پیوستن به لقاءالله نداشته بشم وصیت خودرابگویم تاآنچه می گویم آخرین لحظات حیات من بوده باشد.سلام بر رسول الله وسلام بر حسین سرور شهدا،وسلام بر مهدی یاور رزمندگان وامید امیدواران وسلام بر امام امت که پیرو ومقلدش بوده واز خداآرزو می کنم که در روز رستاخیز نیز امام من باشدونیز افتخار سربازیش را داشته باشم.سلام بر او که بسان موسی با طاغوت فرعون در افتاد و بسان ابراهیم بت ها را شکست وچون حسین یاران بی شماری را هدیه خداوند کردوهمانند محمدبن عبدالله این امت را به اسلام بازگرداند ومکتب شهادت را پایه گذاری کرد.وقرآن محمدی رابه امت ارزانی داشت.سلام بر تو مادر:ممادر ی که سرمایه خود را فدای من وبرادرانم وخواهرانم کردی.بخدا در این لحظه احساس میکنم که بسیار در اجرای وظایفم نسبت به تو کوتاهی کردم وفرزند شایسته ای برای تونبودم.اما دراین لحظه که شاید آخرین لحظات است از تو عاجزانه می خواهم که از من در گذری تا در پیشگاه خداوند رو سفید باشم ونمی دانم با چه زبان وبا چه کلام از توتشکر کنم.انشاءالله این قدمم اگر چه ناقص ونارساست ولی با اخلاص و صداقتش بتواند از زحمات وسختی هایی که برای من از عمرت مایه گذاشتید،سپاسگذاری کند. مادر ای کسی که همیشه یار ویاور ما بوده ای.همیشه به یاد خدا باش به آن امید که در قیامت در پیشگاه حضرت حق سر بلند باشی.در تمام مراحل زندگی شکر گزارخدا باش که از دامان تو فرزندی به لقاءالله فرستاده می شود وهرگاه خواستی گریه کنی بر حسیین واصحاب ویاران و اولادش گریه کن که در همدردی آنان هرچه کنی کمک است.مادر بخاطرآنکه شاید فرصتصحبت با پدر را از دست بدهم از همین جا با تو خداحافظی می کنم.واما پدر جان سلام:سلام بر پدر بزرگوارم ،پدر از تو بعنوان پدری که در طول حیات در مسیر حق وحقیقت هدایت نمودی سپاسگزاری کرده وامیدوارم که خدا اجری شایسته به شما عنایت فرمایدوشما نیز ازآنچه در راه تربیت ما سختی دیده ای از من درگذری ومن را حلال کنی.اقوام وآشنایان راسلام برسانید وبگویید که  من را حلال  کنند ود تشییع جنازه من شرکت کنندودرآخرسلام مرابه برادران من برسانیدوبگویید که راه مرا ادامه دهند ومراحلال کنند.خواهران عزیزم امیدوارم که برادر خودتان را ببخشید وحلالم کنید.در پایان از تمام اقوام دایی هایم وعموهایم وپدر بزگ ومادر بزرگم اهالی محل طلب حلالیت میکنم. والسلام "الحقیر جانمحمد کریمی"
کد خبر: ۴۳۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷

مادر شهید کریمی:عزیزانم شما نمی دانید که پسرم را چطور غریبانه به شهادت رسانیده اند مادر در حالتی از اشک و آه می گفت همرزم فرزندم به من گفت:با توجه به عصبانیتی که عراقی ها از شهید کریمی داشتند شاهد بودیم که چندین بار پیکر پاکش را به وسیله بنزین آتش زدند
کد خبر: ۴۱۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۴

مشکل دیگر آقاعلی مطهری، محرومیت از اندیشه و فکر و علم و دانش والا به ویژه علوم اسلامی است. او تا آن پایه از علوم اسلامی بی‌بهره است که تمسک من به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا» را به عنوان «تهمت فسق به یک شخص مومن»! دانسته و معرکه گرفته است!آوای دنا-روزنامه اعتماد به نقل از حجت الاسلام سیدحمید روحانی نوشت: برخی از روزنامه‌ها در تاریخ 22 تیرماه 1393 نوشته‌ای از آقاعلی مطهری انتشار دادند که در آن نامبرده این حقیر را به جرم انتقادی که از او در حضور مقام معظم رهبری در تاریخ 26 خردادماه گذشته به عمل آوردم، سخت مورد تاخت و تاز قرار داده و انتقادهایم را «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی که تعفن آن بسیاری از حضار را متاذی کرد» دانسته است! لازم به یادآوری است که نامبرده در دیدار با مقام معظم رهبری در روز 26 خرداد دو موضوع را مطرح کرد: نخست اینکه موتورسواران با عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی مایه زحمت و دردسر برای مردمند و در این باره وقتی با اداره راهنمایی و رانندگی گفت‌وگو کردیم گفتند از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند که این ادعا در همان جلسه از سوی مسوول دفتر رهبری تکذیب شد. موضوع دومی که مطرح کرد پیشنهاد آزادی یا محاکمه و مجازات آقایان کروبی و موسوی (از عوامل فتنه) بود. پاسخ مقام رهبری در یادداشتی زیر عنوان «در دیدار با رهبری چه گذشت» در سایت بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی آمده است و به تکرار آن در این نوشته نیازی نیست، لیکن انتقادی را که در دیدار با رهبری از نامبرده کردم به گونه خلاصه بازگو می‌کنم تا روشن شود که چرا آقاعلی از انتقاد مشفقانه من آن‌گونه آشفته شده و طاقت و توان از کف داده و به ناسزاگویی و پیرایه‌تراشی پرداخته است. انتقادهای من از نامبرده در حضور رهبری در این سه محور بود که در پی می‌آید: 1. با اشاره به آیه شریفه ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا فوما بجهاله... که اصل عقلایی تحقیق و تفحص را پیرامون خبرهایی که شنیده می‌شود مورد تاکید قرار می‌دهد، از او نقد کردم که چرا باید درباره خبری که دریافت می‌کند بدون پرس و جو و تحقیق باور کند و حتی به خود زحمت ندهد که دست کم با یک تلفن از دفتر رهبری بپرسد که آیا چنین سفارشی درباره موتورسواران شده است یا نه. و یادآور شدم که این روش که آنچه را می‌شنود بدون تحقیق باور کند و به آن ترتیب اثر دهد، برخلاف موازین شرعی و عقلی است و از عوامل فریب خوردن و آلت دست شدن است و یک انسان باخرد، فهیم و متعهد بدون تحقیق و پرس و جو خبری را نمی‌پذیرد و باور نمی‌کند. 2. در شرایطی که ایران امروز با مشکلات گوناگون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است و بیکاری، تورم و گرانی، مفاسد اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی و تجاوز به ارزش‌های اسلامی، ملت ما را رنج می‌دهد، از یک مسوول آگاه و مردمی انتظار است که در دیدار با رهبری درباره پیچیده‌ترین و بغرنج‌ترین معضلات اجتماعی طرح بدهد، نظرخواهی کند و رهنمود بگیرد، آیا از نظر آقاعلی، امروز مردم ایران مشکلی بغرنج‌تر، کمرشکن‌تر، فوری‌تر و حیاتی‌تر از ناهنجاری‌های موتورسواران ندارند؟! آیا تنها مشکل یا مهم‌ترین و ضروری‌ترین مشکل مردم ما نابسامانی موتورسواری و حصر فتنه‌گران است؟! 3. یک نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده عموم ملت ایران است، نه نماینده دسته و گروه ویژه! چگونه است که این نماینده محترم در هر محفل، مجلس و مناسبتی از فتنه‌گران و فتنه‌آفرینان یاد می‌کند و به اصطلاح معروف همیشه به یک سو غش می‌کند؟ آیا از دید او در میان مردم ایران دیگر کسی یا کسانی نیستند که استحقاق دفاع داشته باشند؟ آیا همه مردم ایران به حق و حقوق‌شان رسیده‌اند و تنها آقایان کروبی و موسوی هستند که در برزخ بلاتکلیفی به سر می‌برند؟ یکسونگری و گرایش باندی دور از شأن مسوولی است که خود را نماینده عموم ملت می‌داند. این خلاصه انتقادهایی است که در دیدار با رهبری در برابر اظهارات آقاعلی مطهری مطرح کردم، اکنون باید دید کدام یک از این سه محوری که به عنوان انتقاد در آن دیدار مطرح شد «جملاتی ناشی از تملق و چاپلوسی» بود! «که تعفن آن بسیاری از حضار جلسه را متاذی کرد»؟!! امیدوارم آقاعلی آن «جملاتی» را که در این سه محور آمده است و جنبه «تملق و چاپلوسی» دارد مشخص کند تا خوانندگان، او را خدای ناخواسته به عنوان یک آدم بی‌مسوولیت، یاوه‌گو، دروغ پرداز و هوچی باز نپندارند و گفته‌ها و نوشته‌های او را بر این نسق ندانند و نخوانند. نامبرده ادعا کرده است که «بسیاری از حضار جلسه» از آن «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی» بود، متاذی شدند! لیکن به نظر می‌رسد منظور او از «بسیاری» جز خود او کسی نباشد... برخلاف ادعای او حاضران آن جلسه پس از پایان سخنان انتقادآمیزم و پایان دیدار، شتابان به سوی من شتافتند و صورتم را غرق بوسه کردند و تقدیر و تشکر قلبی خود را از سخنانم اظهار داشتند، فراموش نمی‌کنم آن مرد دردمندی را که نمی‌شناسم و نام او را نیز نپرسیدم، گویا از کرمانشاه بود دستانم را فشرد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود اظهار کرد سخنان شما در پاسخ اظهارات او آبی بود که بر روی آتش درونم ریخته شد که اگر سخنان شما را در رد و نقد او نمی‌شنیدم عقده‌ای از حرف‌های او در دل من ایجاد شده بود که تا کرمانشاه باید زجر می‌کشیدم و اشک می‌ریختم. او از عمق قلب برای من دعا کرد. خشم و کین آقاعلی مطهری از اینجانب به جرم چند انتقاد تا آن پایه است که ناسزاها و نسبت‌های ناروایی که به من داده نتوانسته است او را آرام کند و خشم او را فرو نشاند. از این رو، به تحریف و تفسیر من درآوردی دست زده تا بتواند انتقادهایی را که بر او وارد شده کمرنگ سازد و از اهمیت آن بکاهد. ... آقاعلی مطهری افزون بر خوی انتقادناپذیری که از فرهنگ شاهنشاهی به ارث برده است چند مشکل دیگر هم دارد که مایه به چالش کشیده شدن او می‌شود: 1- بیگانگی از مردم آقاعلی مطهری راه مردم را گم کرده و از ملت جدا شده است، با مردم پابرهنه، پاکباخته، فداکار و انقلابی سروکار ندارد، آنان را نمی‌شناسد، خواست و برداشت و ایده و آرمان آنان را برنمی‌تابد، از دردها، رنج‌ها و گرفتاری‌های مردم بی‌خبر است، از ناهنجاری‌ها و گرفتاری‌های گوناگون اقتصادی، معضل بیکاری، رنج تورم و گرانی و... که به علت سوء مدیریت و بی‌تدبیری برخی از مسوولان و دولتمردان، گریبانگیر مردم شده است آگاهی ندارد. او چه می‌داند جوانانی که چند برابر سواد و معلومات او دانش‌آموخته و تحصیل عالیه را به پایان برده‌اند، امروز از نابسامانی، سرگردانی بی‌خانمانی و بیکاری چه می‌کشند و چه رنجی می‌برند؟ آقاعلی مطهری شاید گمان می‌کند مردم ایران همان ورشکسته‌های سیاسی‌اند که دور او را گرفته‌ و او را آلت دست کرده‌اند و نوشته‌ها و گفته‌های او را برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ضربه زدن به خط امام و رهبری و ارزش‌های انقلاب اسلامی با آب و تاب پوشش می‌دهند و منتشر می‌کنند. آقاعلی مطهری شاید بر این باور است که مردم ایران امروز همانند خود او از زندگی نسبتا آمیخته با رفاه برخوردارند و جز حصر خانگی دو تن از عوامل فتنه غم و غصه‌ای ندارند، قهرا در چنین اوضاع مطلوب! او در دیدار با رهبری جز مشکل ترافیک موتورسواران و حصر فتنه‌سواران حرفی برای گفتن ندارد و معضل دیگری نمی‌بیند تا با رهبر در میان بگذارد. 2- وابستگی باندی دومین مشکل آقاعلی مطهری دنباله‌روی کورکورانه او از باند قدرت‌طلب و فزون‌خواهی است که در راه آز نفسانی خویش فتنه 88 را کلید زدند و در راه سازش با امریکا و پایان دادن به آرمان‌های انقلاب اسلامی و همدستی با مرتجع‌ترین و خونریزترین دولت‌های منطقه مانند آل سعود که موجودیت آن برای نگهبانی از کیان صهیونیسم است سر از پا نمی‌شناسند، راهشان از راه امام، رهبری و ملت انقلابی ایران جداست و تئوریسین‌های آنان برآنند که با قلم‌های زهرآگین و ننگین خود، غیرت، عزت، شرافت و انسانیت انسانی را از ملت ایران بگیرند، استقلال‌خواهی را با دستاویز اینکه دوره، دوره ارتباطات است نه استقلال به زیر سئوال ببرند، نوعدوستی، همدردی با ستمدیدگان و اتحاد و انسجام اسلامی را آرمان‌گرایی بیهوده و پوچ بنمایانند و ملت ایران را برای تن دادن به هر ذلت، رذالت و وادادگی آماده سازند، کتاب‌های «بامسوولیت سردبیر» و نیز کتاب «ایران و جهانی شدن» در واقع مانیفست این باند است. آقاعلی مطهری که گویا دریافته است دیگر در میان ملت انقلابی ایران و فرزندان امام جایگاهی ندارد به دنباله‌روی از این باند خطرناک پرداخته و مطالبی بر زبان و قلم می‌آورد که این سیاست بی‌وطنان واداده را استواری می‌بخشد و خوراک تبلیغاتی چرب و نرمی برای بوق‌های تبلیغاتی دشمنان سوگندخورده اسلام و ایران تدارک می‌بیند. دم زدن آقاعلی مطهری از کروبی و موسوی در هر فرصت و مناسبت و بی‌مناسبت و پشتیبانی از شیخ حسینعلی منتظری برای این است که بتواند در دل دگراندیشان و گروهک‌های ضد انقلاب و بیگانه از اسلام و ایران «به هر حیله رهی» بیابد و از پشتیبانی آنان برخوردار باشد. 3- فقر علمی و فرهنگی مشکل دیگر آقاعلی مطهری، محرومیت از اندیشه و فکر و علم و دانش والا به ویژه علوم اسلامی است. او تا آن پایه از علوم اسلامی بی‌بهره است که تمسک من به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا» را به عنوان «تهمت فسق به یک شخص مومن»! دانسته و معرکه گرفته است! چنانکه پیش‌تر اشاره شد این آیه شریفه یک اصل عقلایی را مورد تایید و تاکید قرار می‌دهد که خبرها و گزارش‌ها به ویژه واحد خبر واحد را بدون وارسی و پرس و جو نباید باور کرد و به آن ترتیب اثر داد و جمله شرطیه در این آیه برای بیان موضوع است و دارای مفهوم نیست. آقاعلی مطهری نه تنها از علوم اسلامی بی‌خبر است بلکه رساله عملیه را نیز مطالعه نکرده و مسائل شرعی خویش را نیز نمی‌داند و هنوز نتوانسته دریابد که غیبت و تهمت در کجا معنا و مفهوم پیدا می‌کند و اگر احیانا به یک مقام ناشناخته و بی‌نام و نشان نسبتی داده شد غیبت و تهمت به شمار نمی‌آید مانند اینکه می‌گوییم برخی از آقازاده‌ها سوءاستفاده‌چی‌اند، برخی از مقامات دولت خیانتکارند. او اگر اهل فکر و اندیشه بود، اینگونه بی‌گدار به آب نمی‌زد و به مصداق «پسته بی‌مغز اگر لب واکند رسوا شود»، فرودستی و میان‌تهی بودن خود را به نمایش نمی‌گذاشت. این کوته‌بینی و سطحی‌نگری است که او را به موضع‌گیری‌های شتاب‌زده و نسنجیده وامی‌دارد و با وجود بلندپروازی‌هایی که دارد، هر روز بیش از گذشته در میان ملت ایران ضایع می‌شود و اعتبار خود را از دست می‌دهد. آقاعلی مطهری اگر به جای رو آوردن به سیاست‌بازی‌های نفرت‌انگیز و کودکانه و جاه‌طلبی‌های ناشیانه به دنبال درس و تحصیل می‌رفت و پایه‌‎های علمی خود را استواری می‌بخشید، شاید اینگونه آلت دست نابکاران نمی‌شد و دین و دنیای او دستخوش هوس‌های آنی و آرزوهای دست‌نیافتنی قرار نمی‌گرفت. آقاعلی مطهری از روی کوته بینی و ساده‌اندیشی گمان کرده است که با مطرح کردن مشکل ترافیک موتورسواران و پیشنهاد آزادی یا محاکمه فتنه‌کاران، به اصطلاح معروف «شاهکار» کرده و «واقعیات جامعه را به اطلاع رهبر» رسانیده است! غافل از اینکه دیر زمانی است که جریان‌های ضد انقلاب و فتنه‌جویان بی‌وطن و عاشقان یقه چاک امریکا مانند برخی از ملی - مذهبی‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، تجزیه‌طلبان منافقان و دیگر عناصری که رو به قبله‌گاه کاخ سفید به نیاز و نیایش ایستاده‌اند در سایت‌ها، بولتن‌ها، شب‌نامه‌ها و روزنامه‌های خود جریان حصر خانگی عوامل فتنه را دستاویزی برای آسیب رساندن به نظام جمهوری اسلامی قرار داده و از آن سوءاستفاده فراوان کرده‌اند و مقام رهبری با این ترفندها دیرزمانی است که آشنایی دارند و نیز از ناهنجاری‌های گوناگون و رنج‌های مردم نیز بیش از هر مقام دیگری باخبرند و به مسوولان مربوط در مورد مشکلات مردم رهنمودهای لازم را می‌دهند و حتی در سخنرانی‌هایشان نیز می‌بینیم که بسیاری از مشکلات کشور، حتی کوچک‌ترین معضل اجتماعی مانند نابسامانی ترافیک مطرح شده است که از اشراف کامل ایشان به اوضاع کشور نشان دارد. هنر عناصر کوته‌فکر و سطحی‌نگر این است مانند مگسی که روی زخم می‌نشیند، تنها به بازگو کردن گرفتاری‌ها و ناهنجاری‌ها می‌پردازند، در خلوت و جلوت، بی‌مناسبت و بامناسبت، در حضور رهبری، در جمع مردمی، گرفتاری‌های اجتماعی را که برای همگان عیان است جار می‌زنند و برای خود بازارگرمی درست کنند اما آن سوته‌دلان و خیرخواهانی که به یاد مردمند و درد مردم را به درستی درک می‌کنند، به جای جار و جنجال، دنبال علاج می‌روند، برای چاره‌جویی به تدبیر و تامل می‌نشینند، طرح‌‎های کارشناسی می‌دهند و به این ‌گونه در راه رفع مشکلات به سهم خود گامی عملی ‌برمی‌دارند. خیرخواه رهبر، ملت و کشور آنهایی هستند که دنبال راه علاج هستند، نه آن بی‌هنرانی که تنها هنرشان جار زدن و جاروجنجال کردن است. 4- فقدان معنویت دیگر مشکل آقاعلی مطهری این است که به مرز تقوا و پرهیزکاری پایبند نیست، او در نامه خود بی‌پروا و بدون واهمه چند نسبت ناروا و دور از موازین اسلامی به اینجانب داده است که مسوولیت شرعی دارد. او برای اینکه بتواند انتقادهایی را که به او کرده‌ام بی‌اعتبار کند و ضعف فکری و فرودستی خود را که در دیدار با رهبری به نمایش گذاشت پوشیده دارد، به تحریف و دروغ‌ دست زده و ادعا کرده است که من گفته‌ام «در حضور مقام رهبری... فقط باید از وضع موجود تعریف و تمجید کرد و احیانا به تملق و چاپلوسی پرداخت»!! دروغ دیگری که در نامه خود به من نسبت داده این است که «... فکر می‌کنید در مواجهه با رهبر انقلاب فقط باید دل ایشان را شاد کرد و از مطرح کردن واقعیات و نقاط ضعف جامعه برای برطرف کردن آن خودداری نمایید، اصل النصیحه لائمه المسلمین راعمدا فراموش کرده‌اید...»! نیز آورده است «...چگونه به یک شخص مومن فرهیخته محترم تهمت فسق می‌زنید...»! بی‌تردید یک انسان متعهد و معتقد به خدا و روز جزا این گونه راحت و بی‌پروا به تحریف و «تفسیر به رای» سخنان دیگری نمی‌پردازد و نسبت‌های ناروا نمی‌دهد، بگذریم که او اصولا معنای «النصیحه لائمه‌المسلمین» را نیز درنیافته است، چنان که مسائل دینی خود را نیز فرانگرفته و سخن گفتن درباره «یک شخص» بی‌نام و نشان که تنها در درون او شناسایی شده است را «تهمت فسق» پنداشته است! باید از او پرسید این «شخص مومن» پنهان در درون شما چقدر مومن است که به دفتر رهبری نسبت دروغ داده است و به دروغ ادعا کرده است که «از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند»!! و جنابعالی چقدر مومن و مومن‌شناسی که این شخص را با وجود دروغ آشکار و تهمت‌زنی به دفتر مقام رهبری مومن می‌دانی؟! باید از جناب آقاعلی مطهری پرسید: اکنون که به تعبیر ما طلاب «مصنف» زنده است و انتقادهای او به جنابعالی در دیدار با رهبری ضبط شده و نوار آن موجود است، شما به خود جرات می‌دهی که به چنین تحریف‌ها و تفسیرهای «مالایرضی صاحبه» دست بزنی و نسبت‌های ناروا بدهی، باید دید در مورد نوشته‌ها و گفته‌های آن بزرگانی که دیده از جهان فروبسته‌اند و حضور ندارند چه خواهی کرد. مصیبت برای آن شهید بزرگواری است که آقاعلی مطهری متولی آثار ایشان باشد، باید گفت انالله و انا الیه راجعون. نامبرده در پایان نامه خود آورده است: «نحوه رفتار با امام و پیشوا را باید در نحوه رفتار شهید آیت‌الله مطهری با امام خمینی جست‌وجو کرد»! باید دانست آنچه از شهید مطهری در دست است و در سیره ایشان آشکار است پیروی از ولایت و تعبد نسبت به امام است آن شهید از مردان ولایتمداری بود که هیچگاه از مرز ولایت گامی بیرون نگذاشت و نسبت به امام تعبد داشت. اگر امروز نیز در قید حیات بود بی‌تردید یکی از پیروان راستین مقام رهبری بود و افتخار همراهی با ایشان را داشت و لقمان گونه به فرزند خویش توصیه می‌کرد: «واقصد فی مشیک و اغضض من صوتک ان انکرالاصوات لصوت الحمیر.»
کد خبر: ۳۹۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۱

یک دیپلمات ایرانی در عراق ضمن تکذیب خبر ورود گردان های ایرانی به عراق اظهار داشت: احتمالا با عادی‌تر شدن شرایط، پروازهای زوار از فردا به حالت عادی بازخواهد گشت. یک دیپلمات آگاه ایرانی در عراق در گفتگو با مهر، درباره تحولات اخیر عراق و وضعیت استان های این کشور برای عزیمت زوار گفت: استان های کربلا و نجف کاملا امن هستند و در کاظمین نیز امنیت برقرار است. وی افزود: با وجود حمله هفته گذشته به سامرا اکنون امنیت در این شهر برقرار است البته در سامرا از سال گذشته تاکنون زوار ایرانی به طور رسمی حضور نداشته اند و سفر زوار به کربلا، نجف و کاظمین است. گاهی‌اوقات بعضی افراد عادی برای سفر به سامرا ویزا می گرفتند. وی تاکید کرد: چند روز پیش نیز اعلام کردیم که مردم حتما به سامرا سفر نکنند چراکه سنی نشین است و ممکن است ناامنی هایی ایجاد شود. وی افزود: در کاظمین نیز منع ساعت رفت و آمد از ۱۰ شب تا ۵ صبح به دلیل امنیت بیشتر وجود دارد که در غیر این ساعت ها رفت و آمد به آنجا مانعی ندارد. این دیپلمات تصریح کرد: برای ما حفظ جان هر ایرانی زائر مهم است تا دولت عراق به یک برنامه ریزی جدی برسد، به یکی دو روز زمان نیاز دارد، به همین دلیل نیز سازمان حج و زیارت پروازها را به مدت دو روز لغو کرد و پروازهای بغداد نیز به نجف منتقل شد. احتمالا از فردا شرایط عادی می شود و پروازها در صورتی که در ساعت های منع رفت و آمد نباشد، صورت می گیرد. فرودگاه بغداد باز است و پروازهای خارجی انجام می شود. این دیپلمات آگاه درباره اینکه آیا عراق از ایران کمک خواسته و ایران کمک های خود را به عراق منتقل کرده است، گفت: تمام کشورهایی که رابطه دوستانه دارند چه کشورهای غربی و چه روسیه و چین این اقدام داعش را محکوم کردند. آقای روحانی روز گذشته با نخست وزیر عراق تماس تلفنی داشتند و سه روز پیش نیز آقای ظریف با آقای هوشیاری تماس گرفتند و وزیر امور خارجه کشورمان نیز روز گذشته تحرکات دیپلماتیکی در این باره در گفتگو با همتایان خود و سازمان ملل داشتند که نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران به شدت با کشور دوست و برادر که دارای رابطه استراتژی هستند، همدردی می کند. وی تاکید کرد: ما تلاش های سیاسی خود را برای کاهش عملیات تروریستی انجام می دهیم. در سطح داخلی نیز تلاش ها برای جمع کردن اطراف سیاسی توسط خود عراقی ها انجام می شود و هر جا نیاز به کمک سیاسی جمهوری اسلامی باشد، دریغ نمی شود. این دیپلمات آگاه بیان کرد: در عراق شرایط بعد از شوک اولیه که از هفته پیش آغاز شد و موصل به اشغال درآمد، وارونه شد. کم کم اقدامات تروریستی متوقف می شود، همکاری های داخلی در حال شکل گیری است و در روزهای آینده حتما خبرهای متفاوتی را خواهید شنید. وی در این باره که آیا نیروهای نظامی آمریکایی پس از درخواست کمک عراق از آمریکا وارد این کشور شده‌اند، گفت: هیچ چیز رسمی مبنی بر اینکه نیروهای آمریکایی وارد عراق شوند، نشنیده ایم البته عراق و آمریکا همکاری های امنیتی و نظامی دارند و ممکن است در این چارچوب عراق از آمریکا کمک بخواهد. این دیپلمات آگاه در این باره که سازمان ملل چه اقداماتی را انجام داده است، گفت: سازمان ملل پس از سقوط صدام دفتری بنام یونامی که مربوط به اقدامات سازمان ملل در امور عراق است، در این کشور دارد که این دفتر دارای رئیسی است که از سوی دبیرکل سازمان ملل تعیین می شود و اقدامات مربوط به کمک های سازمان ملل به عراق را مورد رسیدگی قرار می دهد. وی درباره خبر منتشر شده در رسانه های آمریکایی مبنی بر ورود سه گردان ایرانی به عراق ضمن تکذیب این خبر گفت: ما تنها خبرهایی که رسما از طرف دولت ها و مقامات انتشار یابد را تایید می کنیم، در حال حاضر و در شرایط کنونی شایعات بسیاری در رسانه ها منتشر می شود که قابل استناد نیست. این دیپلمات آگاه در پایان تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران در چارچوب سیاسی و روابط دو جانبه تحرکات خود را انجام داده است و هماهنگی های لازم نیز صورت می گیرد.
کد خبر: ۳۶۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۳

آوای دنا -تسنیم نوشت:حالا با آمدن نارندرا مودی، پای یک ایرانی نیز به دولت هند باز شده است؛ خانم سمیتری ایرانی از این پس بعنوان وزیر توسعه منابع انسانی کشور هند، نقش مهمی را در آینده اقتصادی این کشور ایفا خواهد کرد. چه کسی است که در دنیا نداند، هند با تکیه بر نیروی انسانی خود در چند سال اخیر، رکوردهای چشمگیر در عرصه تجارت بین الملل به ثبت رسانده و قصد دارد خود را به جمع سه اقتصاد برتر دنیا برساند؟ در این بین با نخست وزیر شدن نارندرا مودی، ملی گرای مشهور ایالت گوجرات ، اعضای دولت این کشور «رفرش» شدند و علاوه بر کاهش تعداد وزرای کابینه از میانگین سنی آنها نیز ، کاسته شده است. اما بپردازیم به عضو ایرانی کابینه جدید دولت هند؛ خانم «سمیتری ایرانی» متولد سه‌شنبه 3 فروردین 1355 در دهلی نو است. او در یک خانواده با پیشینه پنجابی - بنگالی به دنیا آمده است. ایرانی ، اولین فرزند خانواده است و سه خواهر دارد. جالب اینجاست که او در ابتدای ورود به بازار کار بعنوان یک پیشخدمت در رستوران مک دونالد کارش را شروع کرده است. اما در سال 2001، او با زوبین ایرانی که اصالتاً یک زرتشتی و اهل ایران است ، ازدواج می کند. یکسال بعد آنها اولین فرزند خود را به دنیا می آورند و نام این پسر را «ظُهر» می گذارند. در سال 2003 نیز، فرزند دوم این زوج یعنی دخترشان «زویش» به دنیا می آید. سمیتری ایرانی نخستین بار در سال 2000، اولین حضورش را در تلویزیون با بازی در سریال آب و آتش شروع می کند. پس از آن نیز به نوبت در سریال ها و فیلم های دیگر، ایفای نقش می کند. در این سال ها، 5 بار موفق می شود بصورت متوالی جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آکادمی تلویزیون هندوستان دریافت می کند.  ورود به دنیای سیاست در سال 2003، سمیتری قدم در راه دشوار سیاست کشور هندوستان می گذارد. او، عضو حزب بهاریتا جاناتا می شود. خانم ایرانی در سال 2004 بعنوان عضو کمیته مرکزی حزب بهاریتا ، منصوب شد. فعالیت های وی به نفع زنان هندی باعث شد تا چند باری از طرف گروه های افراطی تهدید به مرگ شود. با این حال در سال 2009 و با تشدید اقدامات گروهی تجاوز به عنف در هند، خانم ایرانی با پیوستن به کمپین حمایت از اعدام خاطیان، با قربانیان این حوادث ابراز همدردی کرد. در 24 ژوئن سال 2010، سمیتری ایرانی به عنوان دبیر ملی حزب بهاریتا جاناتا منصوب شد. از این تاریخ به بعد ، وی عملاً جایگاه مدیریت شاخه زنان حزب BJP را بدست آورد. اسب پیشرفت های سیاسی خانم ایرانی در سال 2011 نیز همچنان می تاخت چرا که در آگوست این سال او موفق شد به عنوان نماینده گجرات وارد پارلمان هندوستان شود. ایرانی در انتخابات عمومی سال 2014 که همین چند هفته پیش برگزار شد با معاون حزب کنگره ملی یعنی راهول گاندی در منطقه اوتار پرادش به رقابت پرداخت. در پایان نیز با اختلافی جزئی، کرسی پارلمان را به راهول گاندی، باخت. با پیروزی نارندرا مودی در انتخابات سراسری، فرصت برای پیشرفت بیشتر خانم ایرانی فراهم شد و با معرفی اعضای کابینه، همه متوجه شدند که رهبر حزب بهاریتا جاناتا ، صندلی وزارت توسعه منابع انسانی را برای سمیتری ایرانی، کنار گذاشته است. خانم ایرانی حالا با 38 سال سن، جوان ترین عضو این کابینه است.
کد خبر: ۳۵۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۰

در بین تمام پیامک‌ها که گاهی همراه با جنبه سیاسی هم بود، چند پیامک با استقبال بیشتری مواجه شد از جمله پیامک‌هایی مانند «این یارانه سهم منه، حق منه، عشق منه، انصراف نمی‌دم» و یا اینکه «جان من را بگیر، اما یارانه‌ام را نه»
کد خبر: ۳۱۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۷

حاج طاهری مدیر کل آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد عزادار شد آوای دنا:پرویز طاهری مدیر کل آموزش و پرورش استان در غم درگذشت برادر بزرگتر خود داغدار شده اند. برادر آقای حاج طاهری در حالیکه از عروسی یکی از بستگان بر می گشت در مسیر جاده شیراز دچار سانحه رانندگی شد و بعد از انتقال به بیمارستان دارفانی را وداع گفت.سایت تحلیلی خبری آوای دنا ضمن عرض تسلیت به خانواده مکرم ایشان مراتب همدردی خود را با جناب آقای حاج طاهری و خانواده داغدار این عزیز سفر کرده اعلام می دارد.
کد خبر: ۱۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۲۸

پاسخ هوشمندانه معلم بزرگ ايل (بهمن بیگی) به فرح پهلوی کودکي که در فقر به دنيا آمددر آن شرايط، بايد تبديل به چوپاني مي شد اما مبتکر آموزش به عشاير شد «به دنبال چه مي گرديد؟ من معجزه خداوند هستم!» من به نام اين مردم، با اين چشم هاي پر فروغ، پوست هاي پر چروک، لباس هاي ژنده، شکم هاي گرسنه، با اين لب هاي بي خنده و دل هاي پرخون، به نام اين مردم به نام چوپان ها، مهترها، کنگرزن ها، درودگر ها، هيزم شکن ها، ني زن ها، فعله ها، بي کارها و ولگردها از شما مي خواهم که به پا خيزيد و روز و شب و گاه و بي گاه درس بدهيد، درس بخوانيد، درس بدهيد، درس بخوانيد...»
کد خبر: ۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴