شهرستان گچساران مناطق دیدنی بسیاری دارد که بسیاری از آنها برای عموم ناشناخته است، اما امروزه با افزایش تمایل افراد به تفریح و حضور در طبیعت بسیاری از این مکانهای دیدنی رفته رفته شناخته شدهتر میشوند
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران؛ شهرستان گچساران مناطق دیدنی بسیاری دارد که بسیاری از آنها برای عموم ناشناخته است، اما امروزه با افزایش تمایل افراد به تفریح و حضور در طبیعت بسیاری از این مکانهای دیدنی رفته رفته شناخته شدهتر میشوند که از جمله این تفریحگاههای دیدنی و زیبا میتوان به آبشار کیوان اشاره کرد.
آبشار کیوان طبیعتی بکر و دست نخورده دارد که در محل برخورد دو رودخانه یا دره که در اصطلاح محلی به آنها دره تنگ درک و دره سور(شور) گفته میشود واقع شده است.
در یک سمت آبشارهای با ارتفاع زیاد و پوشش گیاهی مناسب و البته برکهها یا به اصطلاح محلی برمهای بزرگ دارد و از سمت دیگر و بر روی شاخه دیگر آبشارهای پله پله همراه با استخرهای طبیعی که برای شنا مناسب است را دارد.
در 25 کیلومتری شمال غرب گچساران و در نزدیکی پاسگاه عبداللهی، منطقه زیبای آبشار کیوان لیشتر واقع شده است.
بیش از سه چهارم مسیر دسترسی بدان با اتومبیل و بقیه، با پیاده روی امکان پذیر است. آب کوههای دیل، آب گرمو و چهاربیشه در نزدیکی پاسگاه عبدالهی به هم پیوسته و تشکیل نهری فصلی را میدهند که از اواسط پاییز تا اواخر بهار جریان دارد.
آب در یک مسیر پلکانی با ایجاد هفت آبشار کوچک، منظرهای بدیع را ایجاد کرده است.
کد خبر: ۵۶۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۰
مسئولین رده های پایین مملکت و نمایندگان لر و مسئولین وقت استانی این هدیه ی بزرگ رهبر معظم انقلاب را با دید نگاه کلی به استان برنامه ریزی ننمودند و این طرح را تنها در محدوده جنوب استان اختصاص دادند،حال این که ...
کد خبر: ۵۴۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
براساس آمارها، در حدود یکمیلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. از این تعداد چند نفر موفق به ورود به ردههای بالا در ادارات دولتی آمریکا شدهاند؟ بالاترین جایگاهی که یک ایرانی در دولت آمریکا کسب کرده است متعلق به کیست؟ در این گزارش با مقامات ایرانی دولت آمریکا بیشتر آشنا میشوید.گروه گزارش ویژه مشرق - چندی قبل خبر انتصاب یک ایرانی به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد. رامین طلوعی، شهروند آمریکایی ایرانیالاصلی است که به این سمت برگزیده شد. به همین بهانه، نگاهی به ایرانیان حاضر در مناصب مهم دولتی و فدرال در آمریکا خواهیم داشت.
روایات مختلفی از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد که هیچکدام معتبر نیست. چرا که بسیاری از ایرانیان هنوز ایرانی بودن خود را اعلام نکردهاند. اما نزدیکترین تخمین غیر رسمی را میتوان برآورد "دفتر حفاظت منافع ایران" در واشنگتن دی سی دانست که این تعداد را 900 هزار نفر بر اساس گذرنامههای موجود اعلام کرده است. در هر حال، از این جمعیت تنها 12 نفر موفق به ورود حائز اهمیت به دستگاه سیاسی آمریکا شدهاند که در این گزارش به معرفی آنها میپردازیم.
گلی عامری (Goli Ameri)"گلی یزدی" متولد 4 مهر 1335 (26 سپتامبر 1956) در تهران است. او سیاستمدار و تاجر ایرانی مقیم آمریکا است. در پرتلند ایالت اورگن آمریکا زندگی میکند و دو فرزند دارد. او بنیانگذار و رییس اجرایی شرکت "مشارکت جهانی" (Global Engagement) است که هدف آن تقویت علائق و اهداف مشترک میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. وی، معاون دبیر کل سابق دفتر ارزشهای انسانی و دیپلماسی صلیب سرخ و هلال احمر و مدیر کل سابق (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 2004، به عنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد؛ در دوره جورج دابلیو بوش، به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفرهٔ آمریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور داشت و سپس به عنوان نماینده امریکا در سازمان ملل متحد تا 26 می 2006 فعالیت کرد.عالیتها و افتخاراتاو صاحب بیش از 50 مقاله و گزارش در زمینه بازار ارتباطات و دارای اعتبار و شهرت در مجلات و روزنامههای معتبری چون Telephony، The Oregonian, The Seattle Times, The San Jose Mercury News، و Internet Week است. شرکت او موسوم به eTinium آنقدر در کار خود موفق بود که چندین مرتبه بعنوان سخنران به کنفرانسهای صنعتی جهان دعوت شد. علاوه بر این، در ردههای دانشگاهی به عنوان نماینده یا هماهنگ کننده فعالیتهای بسیاری داشت. عامری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و با اسپانیایی نیز آشنایی دارد.
در اکتبر 2007، به خاطر تلاشهایش در سازمان ملل و فعالیتهای مستمرش در هیئت مشاور برنامه "آموزش ملی رهبری زنان" از سوی مجله "زنان شمال غرب" در لیست یکصد زن قدرتمند آمریکا قرار گرفت. همچنین در 11 می 2008، موفق به کسب جایزه "مدال افتخار جزیره الیس" که به 100 فرد موفق غیر بومی آمریکا اعطا میشود شد. او در سال 2012 به عضویت هیئت امناء سازمان خصوصی "خانه آزادی" در آمد. در روز 4 جولای 2012، روزنامه نیویورک تایمز به انتخاب عامری در لیست منتشره "موسسه کارنگی" بعنوان "مهاجرین افتخارآور آمریکا" اشاره کرد.
مبارزات انتخاباتیسال 2004 اما سال مبارزات انتخاباتی عامری در منطقه خود برای ورود به مجلس نمایندگان بود. او با شکست "تیم فیلیپس" (Tim Phillips) اعتدالگرا که یک بازرگان کوچک بود و شکست "جیسون مشل" (Jason Meshell) محافظهکار به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه اورگن وارد فاز رقابت با "دیوید وو" (David Wu) دموکرات شد. عامری، استاد جمعآوری کمک مالی است. به همین دلیل، توجه مقامات واشنگتننشین به او جلب شد. او آنقدر در مرکز توجه قرار گرفت، که از وی به عنوان مورد بحثترین و قویترین نامزد انتخاباتی مجلس نمایندگان در سال 2004 یاد میشد.
رقابت وی با وو زمانی به چالش بزرگ کشیده شد که بحث تجاوز جنسی وو در دوران دانشگاه به یکی از همکلاسیهایش، در رسانهها مطرح شد. در ابتدا، عامری خواهان ورود و دامان زدن به این بحث نبود، اما در مراحل اخر رقابت این بحث را پر رنگ کرد. سرانجام، وو با کسب اراء 58 درصد نسبت 38 درصد عامری وی را شکست داد. اما قصه به اینجا ختم نشد؛ این وو بود که در سال 2011 که فضاحت تعرض جنسی وی به یکی از دختران کمپین تبلیغاتیاش علنی شد، مجبور به استعفا گردید.
دوران فعالیت در سازمان مللدانش و تخصص عامری در زمینه ارتباطات موجب موفقیت او در سامان ملل متحد شد. در تابستان 2005، جورج دابلیو بوش گلی عامری را به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل برگزید. او با تسلط بر تکنولوژی نوین و طرح دولت اینترنتی در زمینه اصلاح سیستم مدیریتی سازمان ملل و شکلگیری شواری حقوق بشر موفقیت بسیاری را کسب کرد. مجلس سنا نیز به دلیل فعالیتهای وی دوره نمایندگی وی در سازمان ملل را تا 26 می 2006 تمدید کرد.
او در کنفرانسهای مختلف در مورد موضوعات دموکراسی و حقوقبشری سخنرانیهایی داشته است که میتوان مهمترین آنها را "بحران ایران: مسئله فرا قارهای" اشاره کرد.
فعالیت در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکادر 15 نوامبر 2007، جورج دابلیو بوش وی را به عنوان نامزد احراز پست مدیر کل (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به مجلس سنا معرفی کرد. وظیفه وی، اشاعه دیپلماسی عمومی امریکا به دیگر نقاط جهان بود. مجلس سنا در روز 13 مارس 2008 صلاحیت وی را تایید کرد. عامری، به منظور انجام ماموریتهای خود به کشورهای مختلف سفر کرد. در اولین سفر خود در می 2008 به امارات متحده عربی و قطر سفر کرد تا سیاستهای آموزشی و فرهنگی آمریکا در آن کشورها را توسعه بخشد. سفر دوم او به برزیل بود. در همان ماه می، وی در "برزیلیا" با فرناندو حداد -وزیر آموزش برزیل دیدار کرد. در این دیدار او قول مساعدت یک میلیون دلاری به سیستم آموزشی برزیل را داد. در ماه ژوئن 2008، به جمهوری آذربایجان سفر کرد که طی آن به "میسیر مردانف" -وزیر آموزش این کشور- اطمینان داد که پذیرش سالیانه دانشجویان آذربایجانی در آمریکا را افزایش خواهد داد. در جولای 2008، به اندونزی سفر کرد و با " فصلی جلال" -مدیر کل آموزش عالی وزارت آموزش اندونزی- دیدار کرد. در سپتامبر 2008، به چین و ویتنام سفر کرد. در سفر به چین با تنی چند از مقامات آموزشی و فرهنگی این کشور دیدار کرد و در ویتنام اقدام به تاسیس دفتر مشاوره آموزشی نمود. دوره مدیریت وی در تاریخ 20 ژانویه 2009 همزمان با به پایان رسیدن دولت بوش، به اتمام رسید.
سیروس امیر مکری (Cyrus Amir-Mokri)"سیروس امیر مکری" متولد 1334 تهران است. او پس از انقلاب به همراه خانواده خود در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال 1986 از دانشگاه هاروارد در رشته زیست شیمی فارغ التحصیل شد. سپس در رشته تاریخ در دانشگاه شیکاگو با گرایش تاریخ مدرن خاورمیانه ادامه تحصیل داد. او کمک هزینه تحصیلی سال پایاننامه خود را از "بنیاد ملون" (Mellon Foundation) دریافت کرد. پایان نامه دکترای وی در مورد تاریخ مشروطه ایران بود. سرانجام وی موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ و همزمان با آن، کارشناسی از دانشگاه شیکاگو شد.بالاترین منصب دست یافته امیر مکری، معاونت وزیر در موسسات مالی وزارت خزانهداری آمریکا بوده است. او همچنین مشاور ارشد رییس "کمیسیون تجارت کالا" و از اصلیترین افراد در تصویب قانون "داد فرانک" (Dodd-Frank) - که حقوق مصرف کننده و اصلاحات وال استریت را در بر داشت- بود. همچنین به عنوان نماینده کمیسیون در "شورای نظارت ثبات مالی" فعالیت کرده است. از دیگر منصبهای وی، منشیگری قاضی "بروس ام. سیلا" (Bruce M. Selya) در دادگاه تجدیدنظر است.
مکری قبل از اینکه وارد دستگاه دیپلماسی امریکا بشود، در موسسات حقوقی Skadden, Arps, Slate, Meagher & Flom LLP به عنوان سهامدار فعالیت داشت. او معمولا وکالت پروندههای پیچیده تجاری را بر عهده گرفته است. او هم به "مدال افتحار جزیره الیس" که مختص غیربومیان موفق آمریکا میباشد، دست یافته است.
هوشنگ انصاری (Houshang Ansari)"هوشنگ مستمند شیرازی" معروف به هوشنگ انصاری متولد 1305 اهواز است. این سرمایهدار ایرانی به مدت 18 سال در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی و تجاری داشت. از مناصب وی در آن دوره میتوان به معاونت فنی وزارت بازرگانی، سفیر ویژه در کشورهای آفریقایی، و سفیر ایران در پاکستان و سیلان اشاره کرد. وی در دولت امیر عباس هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اقتصاد رسید، و در دولت آموزگار وزیر دارایی و وزیر اقتصاد بود.
انصاری در سال 1933 از طریق "عباس آرام" -سفیر وقت ایران در آمریکا- با مریم پناهی آشنا شد و ازدواج کرد. از فعالیتهای وی در دورانی که سفیر ایران در آمریکا بود میتوان به مجاب کردن محمدرضا شاه برای کمکهای میلیون دلاری به کشورهای دیگر و امضاء قرارداد با "هنری کیسینجر" -وزیر امورخارجه وقت آمریکا- برای احداث 8 نیروگاه هستهای اشاره کرد.
در دهه ،1970 سازمان سیا در گزارشی هوشنگ انصاری را یکی از 17 نفر "حلقه درونی" محمدرضا شاه خواند و وی را یکی از 2 گزینه شاه برای جایگزینی هویدا نامید. وی، با تاسیس حزب رستاخیز به عنوان رهبر "جناح سازنده" این حزب از سوی شاه انتخاب شد. این جناح، رقیب "جناح پیشرو" به رهبری جمشید آموزگار بود. بسیاری از حامیان انصاری از کسانی بودند که از انتخاب آموزگار به عنوان رهبر جناح پیشرو و حزب رستاخیز رضایت نداشتند. "عباس میلانی" -مورخ معاصر ضدانقلاب- در کتاب خود به نقل از مریم پناهی -که در سالهای بعد از انصاری طلاق گرفت- آورده که "یکی از دو اشتباه بزرگ شاه انتخاب نکردن هوشنگ بعنوان رهبر حزب رستاخیز بود و یکی از قویترین علل وقوع انقلاب 57 را میتوان همین امر دانست".انصاری که از ثروتمندان تاریخ ایران محسوب میگردد، پس از عدم توفیق شرکت معروف خود به نام "فخر ایران" آن را به دولت شاه فروخت. وی در سال 1356 به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد اما در سال 1357 همزمان با کوبیده شدن بر طبل انقلاب به بهانه درمان ناخوشی خود، برای همیشه به خارج از ایران عزیمت کرد. او که با ثروت هنگفتی پای به خاک آمریکا گذاشت در سال 1986، رسما شهروندی آمریکا را گرفت و مدیریت شرکت National Oilwell Varco را بر عهده گرفت اما بعدها از آن استعفا داد. انصاری هم اکنون مدیر عامل شرکت Stewart & Stevenson LLC است و صاحب هلدینگ بزرگ "گروه پارمان" (Parman Group) در هیوستن است. این هلدینگ دارای چند شرکت با زمینه فعالیت تجارت بینالمللی، ساخت و ساز، تولید وسایل رفاهی، تولید منسوجات، و تولید تجهیزات صنعت نفت است.
انصاری که به عنوان دوست قدیمی کیسینجر و شریک تجاری وی از جمهوریخواهان جانفدای آمریکا محسوب میگردد، در تاسیس چندین موسسه و نهاد آموزشی و پزشکی نقش اساسی داشته است که از آن دست میتوان به "دانشگاه سن مارتین" و موسسه "جیمز بیکر" اشاره کرد.
هماکنون انصاری در هیوستون زندگی میکند و گرایش سیاسی جمهوریخواه دارد. او از اصلیترین افراد در بنیانگذاری موسسه جیمز بیکر تگزاس است. همچنین بخش ذخایر اسلامی موزه هنرهای عالی هیوستن تا حد بسیاری مدیون سرمایه و حمایت انصاری و همسرش است. اما وی در سال 2004 با یک اقدام چشمگیر و سیاستمدارانه، 15 میلیون دلار جهت پیشبرد امور "مرکز پژوهشهای سلولهای بنیادین" به دانشگاه "کرنل" اهدا کرد.
او که هم اکنون یکی از افراد هیئت مشاور تصمیمسازان "انجمن سیاست رسانهای آمریکا در خارج از مرزها" است، در فوریه 2014 از ورود کتاب "یک هزار سال کتاب ایرانی" به کنگره ملی امریکا حمایت بسیاری به عمل آورد.
این سرمایهدار و سیاستمدار کهنهکار ایرانی در سال 2003 موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" و جایزه "وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) شد. در سال 2004 انصاری و همسرش شهلا اقدام به کمک مالی برای پیشبرد پروژه سلولهای بنیادین دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کرنل کردند و این دانشکده در مقام قدردانی از این عمل، اقدام به ساخت "مرکز سلولهای بنیادین انصاری" کرد. همچنین، در سال 2004 اقدام به تاسیس آکادمی آمریکایی دیپلماسی کرد که در طی 2 سال بسیاری از بحثها، مناظرات، سخنرانیها، و سمینارها در مورد سیاست خارجی امریکا در ان صورت گرفت. علاوه بر این، کلکسیون تصویری انصاری از تاریخ امریکا در سال 2004 در "کتابخانه جورج بوش" به نام او نامگذاری شد.
مایکل بنیامین (Michael Benjamin)نام کامل او "مایکل بنیامین بونهور" و متولد 1348 (1969) نیویورک از یک پدر یهودی ایرانی و مادر هندوراسی است. او سرمایهگذار شخصی شرکتهای اینترنتی محسوب میگردد. در سال 2004 به عنوان نامزد جمهوریخواه برای ورود به مجلس سنا تلاش کرد اما توفیقی به دست نیاورد.
پدر بنیامین در سال 1950 از تهران به آمریکا مهاجرت کرد. پس از تولد بنیامین، پدرش درخواست انتقال به شعبه بانک امریکایی هندوراس را داد و خانواده وی به آنجا عزیمت کرد. اما در سال 1971 پرو و در سال 1973 اکوادور در انتظار او و والدینش بود. او در اکوادور در "آکادمی امریکایی کوتوپاکسی" تحصیل کرد. مقاصد بعدی خانواده سال 1974 نیویورک، سال 1980 کلمبیا، سال 1982 مکزیک، و در سال 1987 گرینویچ بود. بالاخره او موفق به اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه نیویورک در رشته اقتصاد و ادبیات غرب شد و به عنوان معاون رییس بانک سرمایهگذاری ریچر و شرکا (Richter & Co.,) در منهتن مشغول به کار شد. وی تا قبل از سال 1997 که تجارت و سرمایهگذاری شخصی خود را شروع کند، در شرکت "بیمه عمر گاردین" هم فعالیت داشت.ر سال 1996، در حالی که فقط 25 سال داشت، در رقابتهای انتخاباتی کنگره ملی آمریکا از منطقه منهتن شرکت کرد اما با اینکه گوی رقابت را "جرولد ندلر" (Jerrold Nadler) دموکرات از وی ربود، مورد تحسین "نیویورک پست" و "رادولف دابلیو جیولیانی" واقع شد. رییس ستاد انتخاباتی وی "جان سی وایتهد" (John C. Whitehead) رییس شرکت "گلدمن ساکس و شرکا" و "بانک فدرال نیویورک" بود. وایتهد بعدها وارد شرکت و توسعه و نوسازی منهتن شد و وظیفه بازسازی برجهای مرکز تجارت جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر را بر عهده گرفت.
مایکل، در ژانویه 2003 اعلام کرد که قصد ورود به مبارزات انتخاباتی سنا و رویارویی با حریف دموکرات خود "چاک شامر" (Chuck Schumer) را دارد. وقنی او 20 هزار را نفر را در کمپین خود به کار گرفت و 820 هزار دلار هزینه این کمپین کرد، توجه ناظران را به خود جلب نمود. اما علیرغم تلاش بسیار مایکل بنیامین محافظهکار و موفقیتهای وی در جلب نظر مردم، کمیته جمهوریخواهان منطقه اقدام به انتخاب "هاوارد میلز" (Howard Mills) اعتدالگرا به جای وی کردند. هر چند که بعدها میلز در رقابت با شامر شکست خورد.
اما کنار گذاشتن بنیامین موجب افشاگری وی علیه هیئت جمهوریخواهان منطقه و جورج پتکی (George Pataki) -فرماندار نیویورک- گردید. اما در نامهای علنی مقامات نیویورکی را به طراحی بازیهای پنهان و ناجوانمردانه سیاسی و زد و بندهای کثیف و غیرانسانی متهم کرد و علت کنار گذاشته شدن خود را وابسته نبودناش به آنها ابراز داشت. وعدههای انتخاباتی او شامل کاهش مالیات، جلوگیری از ولخرجیهای دولتی، تامین امنیت اجتماعی، حمایت از همه والدین در مدارس و نه فقط ثروتمندان، منع سقط جنین به جز در موارد اضطراری، اشتغال زایی و جلوگیری از دخالت دولت در امور اقتصادی مردم، دفاع از هویت ملی، و رویکرد جدی نسبت به محور شرارت شامل ایران، کره شمالی، وسوریه بود. او از حمله به عراق و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت حمایت کامل به عمل آورد.
جمشید دلشاد (Jamshid "Jimmy" Delshad)جمشید دلشاد معروف به جیمی دلشاد متولد 1318 شیراز و یهودی است.در سال 1338 همراه با برادران خود به آمریکا مهاجرت نموده و در دانشگاه "نوردریج" کالیفرنیا در رشته علوم تحصیل کرد. دلشاد در سال 1338 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1358 یک شرکت رایانهای را تاسیس کرد. بعدها در سال 1369 به عنوان رییس کنیسه "سینای" که بزرگترین کنیسه جهان است، انتخاب شد. او هم اکنون از کاریزما و نفوذ بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا برخوردار است.او در سال 2003 وارد شورای شهر بورلی هیلز شد و در 27 مارس سال 2007 رسما به عنوان شهردار این شهر انتخاب گردید. دلشاد، تا مارس 2011 شهردار شهر بورلی هیلز بود. وی، اولین ایرانی و تنها شخصیت ایرانی است که شهرداری یک شهر در امریکا را عهدهدار شده است.
جیمی دلشاد پس ار پایان دوره تحصیل، فعالیت خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و به مدت 7 سال در جایگاه یکی از مدیران اجرایی هیئت اموزشی آن دانشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد. او در سال 1965 اقدام به تحصیل در رشته فنآوری انبارداری رایانهای کرد و در سال 1978 موفق شد که مستقلا در زمینه فعالیت خود را داشته باشد.
اما دلشاد در سال 1999 با انتخاب بعنوان رییس کنیسه "سینای"، شرکت رایانهای خود را به جهت کمک و مساعدت به جامعه یهودیان فروخت. او علت این عمل خود را وقف کامل خود به جامعه یهودیان و کشوری اعلام کرد که فرصت تجربه "زندگی آمریکایی" را به وی بخشیده است. جیمی اینچنین ابراز داشت: "من به عنوان یک تاجر و متخصص تکنولوژی با این عمل نه تنها قصد انتقال تجربه خود به سازمانهای یهودی غیرانتفاعی را دارم بلکه میخواهم مردم پیرامونی خود را به رویارویی با چالشهای جذاب و جدید زندگی دعوت کنم تا از این مجرا آنها مرا به عنوان یک الگوی موفق ببینندو تا به حدی با جامعه یهودیان آشنا شوند که خود را جزئی از ما ببینند".
وبسایت رسمی خود او جایی در معرفیاش اینچنین بیان میکند: "با آنکه او ایرانی است، اما آمریکا را کشور و بهشت خود دانسته و همیشه قدردان آن بوده است". وی وقتی در انتخابات 2003 شورای شهر پیروز شد، چنین گفت: "من با حس غرور ملی آمریکایی و افتخار به این مرز و بوم وارد شورای شهر شدم. من به این کشور که در حق من لطف کرد تا بتوانم از طریق ایجاد کار مساعد یک زندگی واقعی را تجربه کنم، همیشه بدهکارم".
جمشید دلشاد که علاقه عجیبی به جیمی بودن دارد اما نام فامیلی دلشاد را هنوز به عللی که روشن نکرده حفظ نموده است، 48 سال است که در لس انجلس و 18 سال است که در بورلی هیلز زندگی میکند. وی 38 سال است که با لانی گرشتاین دلشاد ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای "دبرا" و "دانیل" است.
جیمی وقتی در سال 2007 شهردار شهر مورد علاقهاش شد، قول داد که آن شهر را تبدیل به امنترین و آمادهترین جای آمریکا برای یهودیان کند. بدین ترتیب، دستور داد که در جای و جای شهر دوربین مدار بسته نصب شود تا هرگونه مشکل ترافیکی، دزدی و درگیری سریعا در دید پلیس باشد. وی، هر آنچه که برای استفاده از ابزار تکنولوژیک جهت کنترل بزهکاریهای شهر در توان داشت، بکار گرفت.افتخارات و جوایز جیمی دلشاد شامل موارد ذیل میگردد:جایزه انجمن مالکان وطنی B.H.P.E.T سال 2005جایزه سال 1990 کنیسه سینای به عنوان "مرد سال"جایزه سال 1991 فدراسیون یهودی باشگاه مردان با عنوان "بوته سوزان"جایزه رهبریت یهودی محافظهکار از موسسه "ماسوت/استسچر"
کنیسه سینایاین کنیسه که بزرگترین کنیسه یهودی جهان است، در روزهای شنبه پذیرای یکهزار و 500 میهمان و روزهای تعطیلات رسمی 400 میهمان است. دو مدرسه را با یکهزار دانشآموز مدیریت میکند. همچنین دو غسالخانه در لس آنجلس دارد. ظاهرا کارکرد دلشاد تا به آن حد بود که با ایجاد اتحاد و هماهنگی میان بخشهای مختلف کنیسه، رشد عضویت در این مجموعه را تا 30 درصد بالا برد.
او از 2002 تا 2010 ریاست بنیاد ماگبیت را بر عهده داشت. وظیفه این بنیاد، جذب دانشجویان گرفتار و بیپول به یهودیان از راه حمایت مالی آنها است.
اما مناصبی که دلشاد در سازمانهای خصوصی و غیرانتفاعی داشته است:* عضویت در هیئت مدیره مرکز مشاوره ماپل* عضویت در هیئت مدیره مرکز پزشکی شبا* ریاست فدراسیون یهودیان ایرانی مقیم آمریکا* عضویت در هیئت مدیره کنیسه نصا* عضویت در بنیاد آگاهی فرهنگی اسراییل* ریاست کنیسه سینای* عضویت در آیپک* دیدار افتخاری بعنوان نماینده یهودیان با دالائی لاما* شرکت در همایشهای مختلف یهودیان به عنوان سرمایهگذار* عضویت در فدراسیون یهودیان JCRC
جمشید دلشاد که از هیچ تلاشی برای رفاه حال هموطنان آمریکایی خود فروگذار نکرده، دستی هم بر آتش ایران ستیزی دارد. پایگاه خبری "فردا نیوز" در همین رابطه به نقل از روزنامه "لس آنجلس تایمز" در مطلب خود به تاریخ 20 تیر 1386 اورد که دلشاد قصد دارد از شورای شهر بورلی هیلز بخواهد که سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی بورلی هیلز در شركتهای فعال در ایران را خارج كنند. هدف از این "اقدام نمادین" جمعآوری حمایت برای تشکیل جنبش در كالیفرنیا و سایر ایالتهای آمریكا به منظور منزوی ساختن ایران معرفی شده است. لس انجلس تایمز در این رابطه اورده که هدف دقیق دلشاد مقابله با ایران بعنوان حامی تروریسم است؛ کمااینکه وی در این رابطه اینگونه ابراز داشته که "نمیخواهم چون ایرانیالاصل هستم، به این بهانه در قبال ایران سکوت کنم. میخواهم همه بدانند که برغم ایرانی بودنم، حامی امریکا هستم".
سیروس حبیب (Cyrus Habib)سیروس حبیب متولد 31 مرداد 1360 است. او تا سن 8 سالگی سه مرتبه به سرطان عجیب و کمیابی دچار شد که هر سه مرتبه درمان گردید اما نهایتا او را در سن 8 سالگی برای همیشه نابینا کرد.وی در 4 نوامبر 2014 به عنوان نامزد دموکرات با کسب 65 درصد آرا رسما از ناحیه قانونی 48 واشنگتن وارد مجلس سنا شد. البته وی در سال 2012 هم با کسب 61 درصد آرا موفق به ورود به مجلس نمایندگان شده بود. او در آن زمان از سوی همحزبیهای خود به عنوان نایب رییس "کمیسیون تکنولوژی و توسعه اقتصادی" انتخاب شد.
حبیب در رشته حقوق در دانشگاه "پرکنیز کوی" سیاتل موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده است. او بورسیه موسوم به "رودز" دانشگاه آکسفورد را گرفت که فقط به دانشجویان ممتاز خارجی اهدا میشود. همچنین بورسیه موسوم به "ترومن" را برای انواع طرحهای ابتکاری و خدمت به جامعه آمریکا بدست آورد. او از پیروان پل سوروس برادر بزرگتر جورج سوروس تاجر و سرمایهگذار مشهور است که یک مجارستانی متولد آمریکا و مهندس و تاجر بزرگ بود، میباشد.
سیروس حبیب، از دانشگاه کلمبیا با درجه "سوما کوم لاده" (لاتین-Summa Cum Laude) که بالاترین درجه علمی است، فارغالتحصیل شد. او عضو جامعه افتخاری "فی بتا کاپا" دانشگاه اکسفورد و سردبیر "مجله حقوق و قضا" دانشکده حقوق دانشگاه ییل آمریکا است. او در خدمت اساتیدی چون قاضی "گوئیدو کالابرسی"، پروفسور "آخیل امار"، و پروفسور "هارولد کوح" بوده است. حبیب در سال 2014 از سوی مجله "حکومتداری" به عنوان یکی از 12 قانونگذار برتر واشنگتن انتخاب شد. همچنین به عنوان یکی از 40 سیاستمدار برتر زیر 40 سال 2014 امریکا" از سوی واشنگتن پست انتخاب شد.
راس میرکریمی (Ross Mirkarimi)
"راس میرکریمی" متولد 13 مرداد 1340 (4 آگوست 1961) شیکاگو از پدری ایرانی به نام "حمید میرکریمی" و مادر روس یهودی با نام "نانسی کلمن" است. وقتی 5 سال بیش نداشت، والدینش از هم جدا شدند. مادر، او را با خود به "جیمز تاون" برد. پدر را بسیار کم میدید. راس، بعدها کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه "سنت لوئیز" گرفت. سپس در رشته اقتصاد بینالملل موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه "گلدن گیت" شد. او که از سال 1984 در سان فرانسیسکو زندگی میکند، دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم محیطی از دانشگاه سان فرانسیسکو دریافت کرده است.
راس، در سال 2009 از همسر خود "الیانا لوپز" (Eliana Lopez) که یک ستاره تلویزیونی در ونزوئلا است، صاحب یک فرزند شد. اما در 13 ژانویه 2012 پس از به خطر انداختن بچه به دلیل مشاجره با همسرش در شب سال نو، به خشونت خانوادگی متهم شد. لذا، وی که رییس پلیس سان فرانسیسکو بود، تا مدتی توسط "اد لی" (Ed Lee) شهردار سان فرانسیسکو در تعلیق ماند. لی، از "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" خواست تا با اخذ رای نسبت به ابقا یا عزل وی تصمیمگیری کنند. نتیجه اینکه آراء کاملا به نفع وی صادر گردید و میرکریمی در سمت خود ابقا شد.میرکریمی، در ابتدای دوره خدمت خود در اداره پلیس سان فرانسیسکو، مامور دایره جرائم "یقه سفید" یا "بدون خشونت" (white collar crime) که توسط مقامات رخ میداد و عموما ارتباط به فساد مالی داشت، بود.
نقشهایی که میرکریمی در سازمانهای مدنی و جوامع مختلف داشته است:* رهبر ائتلاف منطقه آزاد هستهای (Nuclear Free Zone)* عضویت در اتحادیه صنایع امریکا* عضویت در فدراسیون بینالمللی مهندسین و متخصصین* عضویت در تالار تجار ایرانی-آمریکایی* تحلیلگر محیطی تیم مطالعاتی هاروارد بر روی مورد بحران عراق* عضویت در سازمان ملی زنان آمریکا
راس، در سال 1990 همراه با "رالف نادر" لبنانیالاصل حزب سبز کالیفرنیا را تشکیل داد اما بعدا که عضو "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" بود، با علم به این موضوع که دیگر نمیتواند راه حزب سبز را بپیماید، در مارس 2010 دموکرات شد. او سیاستهایی همچون مجاز دانستن توزیع ماری جوآنا جهت استفادههای درمانی، تامین امنیت خیابانها و معابر، مبارزه با انواع جرائم و جنایات، منع مصرف تنباکو در زمینهای گلف، تغییر نام برخی خیابانها برای احترام به اقلیت رنگین پوست جهت جلوگیری از عدم عزیمت آنها از شهر، کنترل سلاح، حمایت از "جاش وولف" ابر سرمایهگذار مشهور، حفظ و نگهداری محیط زیست، افزایش پلیس گشت پیاده، و افزایش تاثیربخشی معماری و ساخت و ساز شهری را در دستور کار قرار داد. اما هنگامی که اولین منع قانونی استفاده از کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتهای بزرگ و داروخانهها در 2007 پیشنهاد داد، توجه جامعه آمریکا را به خود جلب کرد.
راس میرکریمی، در چندین وهله از نامزدان دموکرات سان فرانسیسکو به عنوان مسئول کمپین حمایت کرد و در سال 2003 هماهنگکننده و سخنگوی کمپین "مت گونزالس" در انتخابات شهرداری سان فرانسیسکو بود. او، در سال 2008 حمایت خود از باراک اوباما را ابراز داشت.
هم اکنون میرکریمی رییس پلیس سان فرانسیسکو است. قبل از این، از سال 2005 تا 2011 رییس پلیس منطقه 5 این شهر بود. سیاستهای او تحت عنوان "سیاستهای سبز" شامل عدالت اجتماعی و مبارزه با خشونت است.
الکس نورسته (Alex Nowrasteh)
"الکس نورسته" تحلیلگر امور مهاجرت است و برای "مرکز شکوفایی و آزادی جهانی موسسه کاتو" که یک اتاق فکر است، کار میکند.
او فرزند "سیروس نورسته" و همسر آمریکاییاش به نام "بتسی گریفین نورسته" و متولد کالیفرنیای جنوبی است. پدرش فیلمساز مشهوری است که فیلم "مسیری تا 11 سپتامبر" را در کارنامه خود دارد. سیروس نورسته بابت ساخت فیلم "روزی که به ریگان شلیک شد" به تهیه کنندگی "الیور استون" مشهور، به شدت بابت تبعیضات لیبرالی از سمت محافظهکاران زیر سوال رفت. "ریچارد آلن" -مشاور امنیت ملی ریگان- با چاپ مقالهای در وال استرین ژورنال، وی را به شدت کوبید و نام فیلم او را "روزی که نورسته به حقیقت شلیک کرد" گذاشت. بدین ترتیب نورسته پاسخ شدیداللحن خود را طی چاپ مطلبی در لس انجلس تایمز به وی داد. جنجالیترین فیلم او در ایران، "سنگسار ثریا" نام دارد.الکس، کارشناسی اقتصاد خود را از "دانشگاه جورج میسون" و کارشناسی ارشد همین رشته را از "دانشگاه اقتصاد لندن" اخذ نمود.
در ژانویه 2013، شبکه خبر ABC او را به عنوان یکی از 15 تحلیلگر و کارشناس بزرگ مهاجرت در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد. همچنین مجله نشنال ژورنال او را یک وکیل آزادیخواه مهاجرت و مجله ملیگرای "رنسانس آمریکایی" وی را وکیل طرفدار مهاجرت آزاد و همتراز با وکلای مشهوری چون "آنتونی گرگوری"، "والتر بلاک"، "آلوارو وارگاس لیوزا"، و "خسوس هوئرتا دو سوتو" خواند.
الکس نورسته دارای مقالات متعدد در زمینه مهاجرت برای روزنامه هافینگتون پست، مجله فوربس، مجله نشنال ژورنال، و خبرگزاری رویترز است.
دیوید صفویان (David Safavian)"دیوید حسین صفویان" متولد 13 مرداد 1346 (4 آگوست 1967) است و یک دختر دارد. او یک وکیل جمهوریخواه و رییس ستاد اداره خدمات دولتی امریکا است. صفویان که در میشیگان زندگی میکند، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه دترویت بوده و مدارج دیگر تحصیلی را در دانشگاههای لویولا، جرج تاون، میشیگان، و سنت لوئیز طی کرده است. او در مقاطع مختلف از شخصیتهای جمهوریخواه حمایت نموده است.صفویان در سال 1997، با همکاری "گراور نورکوئیست" اقدام به تاسیس بنگاه لابی "گروه مریت" کرد. او در گفتگو با "لگال تایمز" در آن زمان، بنگاه خود را کاملا پیرو اصول و رها از رشوهگیری و لابی خواند. اما در طی این سالها، صفویان از لابیگری برای بسیاری از شرکتهای خارجی مثل شرکتهای نفتی ونزوئلا و شرکتهای مختلف هندی و دولتهای پاکستان، گابون و کنگو دریغ نکرد.
در سال 1999، سناتور "جون کیل" از آریزونا لایحهای را به سنا برد که قمار اینترنتی را یک جرم محسوب میکرد. این امر، به شدت منافع صفویان را به خطر انداخت و او را ناراحت کرد. لذا، اقدام به تشکیل ائتلاف "حق انتخاب کاربر اینترنتی" بر علیه این لایحه کرد. لابی و نفوذ صفویان انقدر قوی بود که فوجی از قماربازان شامل انجمنها و اتحادیههای مختلف امریکا -که برخی از آنها مشتری او بودند- را وارد این ائتلاف نمود. در نهایت ائتلاف وی موفق به کارشکنی در آن لایحه شد. صوفیان، در ژانویه 2001 بنگاه خود را به قصد تصدی ریاست ستاد انتخاباتی "کریس کانن" -نامزد جمهوریخواه- ترک کرد.
او در فضاحت بزرگ پرونده "جک آبراموف" (تاجر و لابیگر مشهور یهودی) که مربوط به لابیگری و فساد مالی 87 میلیون دلاری میشود، دخیل بود. وی که رفیق گرمابه و گلستان آبراموف است، در آن زمان کارمند سازمان برنامه و بودجه دولت امریکا بود. صفویان، به 18 ماه حبس محکوم شد و تقاضای فرجامخواهی داد اما در دادگاه تجدیدنظر به شهادت دروغ محکوم شد. نهایتا، پس از کش و قوس فراوان، تمامی اتهامات وی فاقد وجاهت قانونی شناخته شد و صفویان تنها برای دروغ گفتن به دادگاه در رابطه با همکاری با آبراموف در 16 اکتبر 2009 به یک سال حبس محکوم گردید.
فریار شیرزاد (Faryar Shirzad)"فریار شیرزاد" متولد 1965 لندن است. وی، دارای مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه مریلند، کارشناسی ارشد سیاست عمومیاز دانشکده جان اف کندی دانشگاه هاروارد، و دکترای حقوق از دانشگاه ویرجینیا است.
شیرزاد، از مارس 2003 تا آگوست 2006 در شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت داشت. او مشاور مخصوص جروج دابلیو بوش، رییس شورای اقتصاد ملی، و مشاور امنیت ملی در امور اقتصادی بوده است. شیرزاد همچنین فرستاده ویژه جورج دابلیو بوش به اجلاس گروه 8 بود. او بوش را برای شرکت در کنفرانسهای اقتصادی بینالمللی آماده میکرد.این اقتصاددان، پیش از ورود به کاخ سفید، در اداره واردات وزارت بازرگانی فعالیت داشت و مسئولیت مذاکرات تجاری و اقتصادی با تمامی کشورها را بر عهده داشت. کمی پیش از آن هماهنگکننده تیم تجاری "بوش-چنی" بود. همچنین مشاور مخصوص کمیته اقتصاد مجلس سنا بوده و به غالب دانشگاههای آمریکا مشاوره تجاری و اقتصادی داده است.
او نیز موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" شده است. شیرزاد از امضاءکنندگان پرونده دادگاه عالی آمریکا موسوم به "هالینگوورث وی پری" در حمایت از ازدواج همجنسگرایان در سال 2013 است. وی در حال حاضر مدیر ارشد دفتر روابط دولتی شرکت گلدمن ساکس است.
ولی نصر (Vali Nasr)"سید ولی رضا نصر" در 29 آذر 1339 در تهران به دنیا آمد. او فرزند "سید حسین نصر" -استاد علوم اسلامی- است. در 16 سالگی به انگلیس رفت و پس از انقلاب 1357 به همراه خانواده برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی روابط بینالملل از دانشگاه "تافتس" با درجه ممتاز "سوما کوم لاد" گردید. سپس در سال 1984 مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل و مطالعات خاورمیانه را از دانشگاه "فلچر" و در سال 1991 دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه ماساچوست دریافت نمود. همسر او "دریا" یک مهندس تکنولوژی است و سه فرزند او امیر، حسین، و دنیا نام دارند. ولین نصر سه بار در برنامه معروف "دیلی شو" با میزبانی "جان استوارت" در تاریخهای یکم آگوست 2006، 22 سپتامبر 2009، و 25 آوریل 2013 حضور یافته است. او، هماکنون دارای بیش از 20 کتاب و مقاله است.
نصر، مفسر سیاسی مسائل خاورمیانه، اسلام شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه است. از اعضای مستمر و ارشد موسسه بروکینگز بوده و ریاست موسسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده دارد. وی، مشاور "ریچارد هولبروک" (Richard Holbrooke) -نماینده اوباما در امور پاکستان و افغانستان- بود. همچنین، عضو دائم شورای مناسبات خارجی دولت آمریکا است و در دانشگاههای کالیفرنیا و استراتفورد تدریس میکند.
رامین طلوعی (Ramin Toloui)اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.
اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.رامین طلوعی تهرانی در نوامبر 2014 به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منصوب شد. وی دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه آکسفورد است. وظایف وی در وزارت خزانهداری شامل مدیریت سیاستهای مالی بینالمللی، ارتباط و همکاری با کشورهای گروه 20، و مدیریت مسائل اقتصادی داخلی و دو طرفه خارجی است.
البته گفتنی است که طلوعی از سال 1999 همواره در خدمت این وزارت بوده است. وی، از سال 1999 تا 2001 اقتصاددان بخش اروپای مرکزی و جنوب شرقی، از سال 2001 تا 2003 مشاور معاون وزیر و از سال 2003 تا 2006 مدیر اداره نیمکره غربی وزارت خزانهداری آمریکا بود.
از سوایق کاری طلوعی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:* فعالیت در شرکت مدیریت سرمایهگذاری پاسیفیک* فعالیت در هلدینگ پیمپکو (PIMPCO) شامل: صندوق گروه بازارهای نوظهور پیمپکو، شرکت پیمپکو کانادا، شرکت استراتژی سود جهانی پیمیکو، بنیاد مجمع پیمپکو، صندوق بیمه پیمپکو، گروه بازار پیمپکو.* وزارت خزانهداری آمریکا
کد خبر: ۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی از حذف ایرانیان مقیم خارج از دریافت یارانه نقدی خبر داد و گفت: دولت اولین قدم را برای اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در راستای پرداخت یارانه نقدی به اقشار نیازمند برداشت که البته این اقدام کند است.به گزارش پایگاه 598، جعفر قادری در گفتگو با مهر اظهار داشت: دولت بدون اعلام رسانه ای ایرانیان مقیم خارج را از دریافت یارانه نقدی حذف کرد.
وی ادامه داد: حذف یارانه نقدی این افراد و دلایل آن به اطلاعشان رسیده است.
قادری این اقدام دولت را مثبت خواند و گفت: سرعت حذف دهک های پردآمد از دریافت یارانه نقدی کند است و باید دولت سریعتر افراد بیشتری را حذف کند تا منابع هدفمندی یارانه آزاد شده و مورد استفاده اقشار مختلف قرار بگیرد.
وی با اشاره به مشکلاتی که این اقدام دولت برای کارگران فصلی ایجاد کرده است گفت: کارگران فصلی در استان های جنوبی کشور زندگی می کنند که ۶ ماه از سال را در کشورهای حاشیه خلیج فارس کار می کنند و بقیه سال با استفاده از درآمد خود زندگی می کنند این افراد از تمکن مالی بالایی برخوردار نیستند و نباید یارانه آنها قطع شود.
نماینده مردم شیراز ادامه داد: علاوه بر این همه دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می کنند نیز از تمکن مالی قابل قبولی برخوردار نمی باشند.
وی در پایان تاکید کرد: طبق قانون هدفمندی یارانه ها مبنای حذف افراد از دریافت یارانه نقدی باید درآمد و ثروت آنها باشد و خارج از کشور کار کردن یا ساکن داخل کشور بودن، مبنا و ملاک درستی برای حذف افراد از دریافت یارانه نقدی نیست.
به گزارش مهر مجلس در قانون بودجه سال ۹۳ دولت را مکلف کرد که فقط به افراد نیازمند یارانه نقدی بپردازد اما تاکنون این تبصره از قانون بودجه اجرا نشده است، چندی پیش رئیس جمهور اعلام کرد که هزینه های این کار بیشتر از فواید آن است.
براساس پیش بینی کارشناسان اقتصادی، دولت به دلیل عدم اجرای دقیق این تبصره از قانون بودجه سال جاری برای پرداخت یارانه نقدی ۶ تا ۷ هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواهد داشت.
کد خبر: ۵۰۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۸
کهگیلویه و بویراحمد نفت و گاز دارد، پر از آبهای شیرین است و یک مترمربع خاک شور ندارد، پوشیده از جنگل است و به اندازه 60 کشور دنیا در آن گیاه دارویی می روید، کریدور شمال به جنوب و غرب به شرق است و خلیج فارس را در نزدیکی خود دارد اما با همه این ها هنوز غبار محرومیت بر چهره آن هویداست.
به گزارش خبرنگار مهر، از شیراز که به سمت غرب بروی، از اصفهان که به سوی جنوب سفرکنی، از اهواز که راه مشرق را بپیمایی و از بوشهر که عزم سفر به سمت شمال کنی به کهگیلویه و بویراحمد می رسی با مساحت 16هزار کیلومتر مربعی در میان کوهستانهای زاگرس.
سرزمینی که برف و آفتاب را در کنار هم دارد و از دو بخش سردسیری و گرمسیری تشکیل شده است. وقتی نیمه سردسیر این سرزمین پوشیده از برف است، بهار در نیمه گرمسیر آن چادر سبزش را پهن کرده و فاصله این دو آب و هوای متفاوت کمتر از یک ساعت است.
همین تنوع آب و هوایی است که بهشتی از کهگیلویه و بویراحمد ساخته است. به همین دلیل آن را شمالی در جنوب می نامند و بر مرکزش یاسوج نام پایتخت طبیعت نهاده اند. شهری که تنها در تعطیلات عید فطر گذشته میزبان نزدیک به یک میلیون نفر از مسافران گرمادیده شهرهای جنوبی کشور بود.
زیرساختهای گردشگری متناسب با ظرفیتها نیست
با این حال به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کهگیلویه و بویراحمد زیرساختهای کنونی گردشگری در این استان متناسب با ظرفیتهای بیشمار آن نیست.
محمود باقری به خبرنگار مهر می گوید: وجود بیش از دو هزار و 600میراث فرهنگی در این استان و 720اثر تاریخی، 299 بقعه متبرکه در کنار طبیعت زیبای استان با وجود 10درصد آب کشور و جنگل فراوان، کهگیلویه و بویراحمد را به عنوان یک مقصد جدید گردشگری معرفی کرده است.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
وی می افزاید: تعداد هتل ها و اماکن اقامتی در استان بسیار کم است و این میزان جوابگوی خیل عظیم گردشگران در فصول بهار و تابستان نیست.
باقری تصریح می کند: این استان از توانمندی های بالایی در زمینه گردشگری در تمام فصول سال برخوردار است که با یک برنامه ریزی منسجم و توسعه زیرساختها شاهد نقش پر رنگ گردشگری در اقتصاد آن خواهیم بود.
وی گردشگری را یکی از مهمترین محورهای توسعه این استان می داند و بیان می کند: تحقق این امر مستلزم رشد سرمایه گذاری در این بخش است.
هشت درصد آب کشور در یک درصد مساحت کشور
کهگیلویه و بویراحمد را می توان سرزمین چشمه ها و آبهای جاری نام نهاد. استانی با مساحتی یک درصدی که به واسطه قرار گرفتن در میان کوهستانهای زاگرس مرکزی بیش از هشت درصد آب کشور را در اختیار دارد.
بارش متوسط سالیانه 536 میلیمتر باران در کهگیلویه و بویراحمد به همراه آب برف قله های دنا، تامر، نور، خامی، خائیز، ساورز و حجال موجب ایجاد بیش از هزار چشمه فصلی و دائمی در کوهپایه های زاگرس جنوبی شده است.
در این میان 18 چشمه دائمی و پرآب با تخلیه سالانه 495 میلیون متر مکعب آب می جوشند و صدها نهر و رودخانه می زایند و این رودخانه ها در مسیر پر پیچ و خم خود به هم می پیوندند و چهار رود پر آب بشار، مارون، زهره و خیر آباد را بوجود می آورند.
بحران آب در یاسوج
رودهایی که مادران کارون، مارون، جراحی و هندیجان هستند و دشت های تشنه خوزستان را آب می دهند و در آغوش نیلگون خلیج فارس می آرامند.
با این حال هنوز صاحب خانه از این منبع عظیمش محروم است و مردم این استان باید تابستان های داغ و سوزان را در کم آبی بگذرانند و تشنه لب بمانند و زمین های کشاورزی آنها هم از بی آبی خشک شود و یا آنقدر از آبهای زیر زمینی برداشت کنند تا دیگر چیزی در زمین باقی نماند.
سدهایی که به استان پشت کرده اند
سدهایی که در این استان احداث شده همه پشت به استان کرده اند و اگر چه به نام کهگیلویه و بویراحمد اند اما به کام دیگر استانها هستند. سدهای کوثر، مارون و چم شیر اگرچه زمین های کهگیلویه و بویراحمد را به زیر آب می برند اما بخش زیادی از آبهایشان نصیب پایین دست می شود.
آخرین نمونه از این سدها، سد در دست ساخت خرسان 3 است که نه تنها مرهمی بر زخم های محرومیت مردم این استان نیست بلکه نمکی بر زخمهایشان بوده و با به زیر آب بردن 17 روستا تنها آوارگی و بی خانمانی را برای آنها به ارمغان می آورد.
صدای مسئولین کهگیلویه و بویراحمد بارها از سهم کم استان از سدهای خودش درآمده و استاندار نیز با انتقاد از تخصیص ناچیز استان از آب سدهایش می گوید: حق این استان در میزان استفاده از آب سدها و رودخانه ها تضییع شده است.
بحران آب در یاسوج
سید موسی خادمی می افزاید: میزان تخصیص آب از سدهای موجود در این استان وضعیت مطلوبی ندارد.
وی بیان می کند: کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای پر آب کشور است اما بخش عمده آن به هدر می رود و بخشی هم که توسط سدها مهار می شود عملا درصد کمی از آن مورد استفاده این استان قرار می گیرد.
خادمی میزان آبهای سطحی و روان آبهای این استان را بیش از هشت و نیم میلیارد مترمکعب عنوان می کند و بیان می دارد: میزان تخصیص آب از این آبهای سطحی برای مصارف کشاورزی، شرب و یا صنعت کمتر از 20درصد است.
وی تصریح می کند: سزاوار نیست در حالی که این استان خود با مشکلات مربوط به کم آبی دست و پنجه نرم میکند، مردم این استان تنها نظاره گر آب رودخانههایی باشند که از استان خارج می شود.
جفایی که به کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شد
رئیس سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد هم در این زمینه می گوید: ظرفیتهای عظیمی در بخش کشاورزی در این استان وجود دارد که متاسفانه به دلیل بیتوجهی و عدم تخصیص آب مورد نیاز برای کشاورزی استان هنوز شکوفا نشده است.
جعفر گوهرگانی در گفتگو با مهر می افزاید: وقتی آب شرب و کشاورزی استان تهران و استانهای مرکز با مشکل مواجه می شود همه به تکاپو میافتند اما کسی به فکر جفایی که در حق مردم و کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شده، نیست.
وی تصریح می کند: به دلیل عدم تخصیص مناسب استان از آب سدهایش، زمینهای مستعد کشاورزی در این استان بدون استفاده ماندهاند.
دود و آلودگی سهم گچساران از تولید 20درصد نفت کشور
در اما آب تنها سرمایه کهگیلویه و بویراحمد نیست و طلای سیاه از دیگر ثروتهای این استان غنی اما فقیر است. شهرستان گچساران یکی از تولیدکنندگان عمده نفت در کشور است و حدود 20درصد نفت کشور را تولید می کند اما تنها دود و آلودگیهای ناشی از چاههای نفت سهم آنان از این منبع عظیم طلای سیاه است.
با این حال برخورداری این استان از صنایع مربوط به نفت و گاز متناسب با ظرفیت و میزان تولیدات نفتی آن نبوده و سهم استان از این تولید و اشتغالزایی ناشی از آن کافی نیست.
این در حالی است که اجرای طرح پتروشیمی گچساران پس از یک دهه، تنها 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و از احداث پتروشیمی تامین کننده مواد اولیه آن نیز خبری نیست.
پروژه پتروشیمی دهدشت هم که در سال 86 کلنگ زنی شد طبق وعده مسئولان قرار بود هزار روزه افتتاح شود اما اکنون هفت سال از آن روز می گذرد و تنها محدوده آن فنس کشی شده است و پس از این سالها پنج درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
اما غم انگیز تر از همه این ها روزگار عشایری است که در کنار لوله های نفت در گچساران زندگی می کنند و از آب شرب، جاده مناسب و ... بی بهره اند.
آتش سوزی؛ سریال ناتمام هشت درصد ازجنگلهای کشور
کهگیلویه و بویراحمد شاید تنها نقطه ای در جهان باشد که در کنار طلای سیاه، طلای سبز نیز دارد. جنگلهای استان هشت درصد جنگلهای کشور و 20 درصد از جنگلهای حوزه زاگرس را در خود دارد و بر این اساس سرانه جنگل در دنیا هشت دهم، در ایران دو دهم و در این استان 1.7 دهم هکتار است که می توان گفت سرانه جنگل در کهگیلویه و بویراحمد 8.5 برابر کشور و 2.1 برابر دنیا است.
همچنین تنوع گونه های گیاهی در سراسر زاگرس مرکزی، بالغ بر دو هزار گونه گیاهی است که از این میان حدود یک هزار و 250 گونه در منطقه حفاظت شده دنا شناسایی شده اند که این رقم معادل 15.6 درصد گونه های کشور است.
دو هزار گونه گیاهی و 400 گونه دارویی در کهگیلیویه و بویراحمد شناسایی شده که این تعداد 45 گونه بومی و منحصر به دنا هستند و براین اساس منطقه حفاظت شده دنا به تنهایی به اندازه 46 کشور دنیا گونه گیاهی آندومیک دارد.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
با این حال آتش سوزی جنگلها، سریالی است که هر ساله در بهار و تابستان بخش زیادی از این جنگلها را از بین می برد و به گفته معاون عمرانی استاندار کهگیلویه و بویراحمد طی چند سال اخیر نزدیک به دو هزار هکتار از جنگلهای این استان طعمه حریق شده است.
پژمان نیک اقبالی به خبرنگار مهر می گوید: این آتش سوزیها 200 میلیارد تومان به جنگلهای استان خسارت وارد کرده است.
وی بیان می کند: این استان برای مهار آتش سوزی ها هیچ ابزار و امکاناتی ندارد و تنها با کمک نیروی انسانی آن هم با دست خالی اقدام به مهار آتش می کند.
رتبه اول در درآمد سرانه؛ رتبه آخر در توسعه یافتگی
اما کهگیلویه و بویراحمد با داشتن همه این ثروت ها، شاخص های توسعه یافتگی اش نسبت به سایر استانها بسیار کم است و حتی در برخی شاخصه ها فاصله زیادی با استان ماقبل خود دارد.
این استان در بحث درآمد سرانه با احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه اول کشور قرار دارد اما بدون احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه آخر کشور است.
با این حال استاندار استان سرمایه گذاری را حلقه مفقوده توسعه این استان می داند و می گوید: این استان در برخی از حوزه ها دارای عقب ماندگی تاریخی است.
خادمی می افزاید: این استان سهمی از سرمایه گذاری ها در سالیان قبل نداشته و باید زمینه را برای این مهم در استان ایجاد کنیم.
دست بافته های کهگیلویه و بویراحمد
وی بیان می کند: زمانی که دولت در استانها سرمایهگذاری میکرد زیرساختها در این استان مهیا نبود اما برخی استانهای کشور با سرمایه گذاری دولت پیشرفت کردند اما وقتی نوبت به سرمایهگذاری در کهگیلویه و بویراحمد رسید میگویند که بخش خصوصی باید در این زمینه کار کند که این بخش در استان توانمند نیست.
وی با بیان اینکه پس از انقلاب کارهای خوبی در این استان شد و سرعت پیشرفت در آن زیاد بود، اظهار می دارد: با این حال به دلیل عمق محرومیتهای گذشته و عقب ماندگی تاریخی هنوز این استان توسعه نیافته است.
کهگیلویه و بویراحمد با داشتن 20درصد نفت ، هشت درصد آب و هشت درصد جنگلهای کشور، یک پنجم جمعیتش تحت پوشش نهادهای حمایتی است.
اگرچه روند توسعه در این استان محروم نگه داشته شده توسط رژیم پهلوی، از پس از انقلاب آغاز شد و هرچه در این استان وجود دارد به برکت انقلاب اسلامی است اما به دلیل عمق محرومیتهای بجا مانده از گذشته هنوز زخمهای محرومیت بر تن زیبای این استان هویداست.
حالا امید مردم این دیار به دولت یازدهم و تدبیر آن است تا با نگاه ویژه خود به این استان، فاصله زیاد کهگیلویه و بویراحمد را با دیگر استانهای کشور کم کند.
کد خبر: ۴۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۲
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت علامه آقا محمد بيدآبادي هستند و امروز - اول محرم - سالروز رحلت ايشان است.
نگاهی گذرا بر زندگینامه علاّمه بیدآبادی
آقامحمّد ـ که به خاطر سکونت در محلّه بیدآباد اصفهان،به بیدآبادی شهرت یافت، در خانواده ای علمی و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش ملاّ محمّد رفیع گیلانی، که نسبش به شیخ زاهد گیلانی (درگذشته 700 ق) می رسد، دانشمندی محقق و زاهد و مجتهد بوده است. آقا محمّد رفیع، از زادگاه خود، گیلان، به اصفهان مهاجرت و در محله بیدآباد اصفهان سکونت کرد و از این رو،به ملاّ محمّد رفیع گیلانی بیدآبادی مشهور شد.
ایشان در دامان پدری فرزانه و زاهد و در بستر علمی و مذهبی حوزه علمیه اصفهان، که در آن روزگار بزرگ ترین حوزه علمی تشیع به شمار می رفت، به تحصیل علم و کمالات پرداخت و با ذهن و روان حق جویش، از محضر فقیهان، محدثان، حکیمان و عارفان بزرگ بهره برد و با دستیابی به درجه های بالای علم و کمال از جمله بزرگان و نام آوران تشیع،در آن زمان گردیدalt.
اوایل عمر حضرت علامه بیدآبادی مقارن با پایان صفویه و غائله افغانها است. وی از شاگردان سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی (صاحب منظومه فصل الخطاب) و آخوند ملا اسماعیل خواجویی (م 1173 ق) بود. گفته شده که علامه بیدآبادی محتملا از سید حیدر آملی و او از فیض کاشانی و او از ملا صدرا حکمت را یاد گرفته است.
افزون بر آن، آقا محمّد که مربّی بسیاری از بزرگان در سیر و سلوک گردید، به منزل ها و مرحله های بالایی در «سلوک الی الله» دست یافت و به ویژه، در مرتبه «خوف» به جایگاه بلندی رسید.
«خوف» و «رجاء» دو مرحله سیر و سلوک است. در اثر خوف، انسان خود را از انجام دادن کارهای حرام و ناپسند و رفتارهای بد و برداشتن گام های خطرناک باز می دارد و از تماس با کارهای نهی شده دوری می کند و رجاء و امیدواری، انسان را به سوی امور حلال و پسندیده سوق می دهد.
آقا محمّد بیدآبادی، علاوه بر جامعیت در علوم عقلی و نقلی و چیرگی بر دانش های متداول زمان خود، در دانش های غیر رسمی و به اصطلاح، «علوم غریبه»، از جمله «کیمیا» نیز مهارت بسيار ویژه ای داشته اند.
حضرت علامه بیدآبادی در اول محرم 1198 وفات یافت و پیکر مطهر او را بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان کنار قبر میر معصوم خاتون آبادی، که قبر پدرش هم در همانجا قرار داشت، دفن نمودند. مقبره او در صحن شرقی تکیه خوانساری قرار دارد. مرحوم محمدکاظم واله در قطعه شعری که اکنون بر سنگ مزار او حک شده است ماده تاریخ وفات او را اینچنین به نظم آورده است:
کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون
قبلهی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون
علامه بیدآبادی وصیت کرده بودند که بر بالای قبر وی گنبد و بارگاهی ساخته نشود.و بر طبق همین وصیت قبر وی تا حدود 120 سال بعد از وفاتش بدون گنبد و بارگاه بوده است.تا اینکه مرحوم میرزا سلیمان خان رکن الملک که نایب الحکومه اصفهان و از اولاد خلف بیک بود،عمارت چهار طاقی بر بالای قبر وی ایجاد نمود.بر مزار وي سنگي بسيار نفيس و ارزشمند قرار دارد كه اشعار آقا محمد كاظم واله به خط بسيار زيباي نستعليق بر روي آن حك شده است. يكي از كرامات مشاهده شده در تخت فولاد مربوط به ايشان است . مرحوم مهدوي نقل مي كنند كه هنگام دفن ميرزا حسين ناييني در كنار قبر آقا محمد بيدآبادي ، به قبر ايشان راهي باز شد و جسد مطهر آقا محمد بيدآبادي سالم بود و هيچگونه تغييري نكرده بود در حالي كه 127 سال از فوت ايشان مي گذشت.
ویژگی های اخلاقی و رفتاری آقا محمّد
عارف بید آبادی، با اینکه مورد مراجعه بیشتر مردم بود و نیازهای همگان را برطرف می ساخت، هیچ گاه از کسی درخواستی نکرد. او مصداق حقیقی «کن فی الناس و لا تکن معهم؛ در میان مردم باش و با آنها نباش» بود. روح توکل و اعتماد او به پروردگار جهان و علوّ مرتبه شخصیت انسانی اش، به او اجازه نمی داد، دست نیاز به سوی دیگران دراز نماید.
آقامحمّد کارهای شخصی، از جمله خرید لوازم ضروری زندگی و حمل و نقل آنها و…را خودش انجام می داد و یاری کسی را نمی پذیرفت.
صاحب رسم التواریخ در این مورد می نویسد:مرحوم آقا محمّد بیدآبادی،خودش به در دکان خبّاز و بقال و قصاب و سبزی فروش می آمد و آذوقه و مایحتاج خود را به دوش گرفته و به خانه خود می برد.
قناعت و بی نیازی
پادشاهان و فرمانروایان وقت، احترام بسیاری برای آقامحمّد قائل بودند. وزیران و امیران به خدمتش می رسیدند و از او کسب فیض می کردند، آنها آرزو داشتند، علامه از ایشان بخواهند کاری برایش انجام دهند و آنها با انجام آن خواسته، ارادت خود را به وی نشان دهند، ولی او از آنها هیچ چیزی نمی خواست.
از جمله آنها علی مراد خان زند، چهارمین پادشاه از خاندان زندیان بود که یک روز، با کمال فروتنی به دیدنش آمد. آن ذات مقدّس، آن سلطان را در مجلس خود، با فقیرانی که در آنجا حاضر بودند، هم ردیف و همنشین نمود. سلطان هفت هزار تومان پول نقد از مال خالص حلال خود را که از زراعت به دست آورده و برابر با قیمت بیست هزار خروار غله بود، نزدش گذارد و عرض کرد که این پول را میان نیازمندان قسمت نما.
آقا محمد فرمود: من مستحق نمی شناسم، مستحق شناس خدا می باشد، این مال را به رعیت ها بده. علی مراد خان گفت، من با رعیت ها به زراعت پرداختیم و بنابر عدالت آنها بهره خود را بردند و من هم بهره و سود خود را.
فرمود: اگر چنین است «ای بنده خدا» به تدریج من فقیر و مستحق پیدا می کنم و با نوشته ای نزد تو می فرستم. تو به دست خود پول را به آنها بده، زیرا طبق روایت، اگر تو به دست خود یک دینار به ایشان انفاق کنی، بهتر از آن است که من مال تو را به اذن خودت هزار دینار انفاق نمایم….
وقتی حضرت بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد
در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه)
می افتد که در حال گذر بودند.گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز
می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم.........
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.....
alt
نحوه برخورد با مخالفین
از جمله ویژگی های اولیای خدا، بردباری و گذشت است و در فضیلت این دو ویژگی، همان بس که خداوند متعال با این دو صفت خودش را در قرآن توصیف کرده است.
إنَّهُ کان حلیماً غفور
در داستانی نقل کرده اند: یکی از بدخواهان حکیم متأله بیدآبادی -که ظاهراًشاگرد ایشان هم بوده است- در غیاب معظم له نسبت های ناروا به ایشان می دهد و زبان به بدگویی از علاّمه باز می کند. عارف بیدآبادی که به راستی، عالمی حلیم و برخوردار از صفات پسندیده کریم بود، بدون هیچ گونه واکنشی منفی، تنها نامه ای برای تنبه و آگاهی این فرد می نویسد. بیدآبادی که عابد و سالکی زاهد و اهل ریاضت و مجاهدت بود، با شنیدن این ناسزاها و بدگویی ها نه تنها ناراحت نشد، بلکه تحمل این نوع دردها را موجب تذکر و فرو رفتن بیشتر در خود و نیز دستیابی به مقامات عرفانی و معنوی بیشتر می دانست.
داستاني از علم كيمياي علامه بيدآبادي
بيدآبادي همچنين در علم كيميا مهارت داشت و تبديل فلزات پست به طلا را عملاً در اصفهان انجام مي داد و چندين رساله و كتاب در اين خصوص از خود بجاي گذاشته است. در رستم التواريخ آمده است كه:«آن مرحوم نزديك وفات خود به ديدن جناب قدسي آداب،ميرزا محمد علي ولد ميرزا مظفر خليفه سلطاني آمد و خواست علم كيميا را تعليمش نمايد، آن كروبي قريحه قبول ننمود و فرمود اين بار بسيار گران است و مرا تاب و طاقت و توانايي برداشتن اين بار گران نيست و اگر متحمل اين بار گران بشوم تكليف بر من شاق مي شود و در اين باب صلاح خود را نمي دانم پس مرحوم آقا محمد چون غير آن پاك فطرت از براي اين علم شريف سزاوار با اهليتي نيافت، چه از اولاد خود چه از ديگران،پس ناچار اين امانت خدايي را مانند درّ مكنون در گنجينه دل به خاك برد و آن را به هيچ كس نسپرد.»
نکوهش دنیا و دنیا داران و عُزلت
عارف بید آبادی درباره ی اهل دنیا -به معنای نکوهیده آن- و خوبی کناره گیری از آنها می فرماید: پس اگر خواهی که نفس خالص به دست آوری و این قلب قلاّبی به جا بگذاری، از این دنیا در نفست نفرین کن و گوشه گیری و عزلت از این دنیا بکن و از رفت و آمد مردم روزگار خود، چه خواص و چه عوام بپرهیز….
در حکایتی زیبا و شنیدنی، می توان، دیدگاه عارف بیدآبادی را در مورد دنیا و دنیاداران دریافت. یکی از عمّال دیوان، به آقا محمّد بیدآبادی ـ که از علماء العارفین است ـ گفت که تو مرد خدایی و من مرد دنیایم. آقا محمد هم دو دست بلند کرده بر مغز او اشاره کرد که خاک بر سرت که تو دنیا نیز نداری، دنیا آن بود که نمرود و شدّاد و فرعون داشتند
.
ساده زیستی
آقا محمّد، با اینکه در زمان خود از نامداران و مورد توجه همگان بود، به گونه ای که صاحب منصب های حکومتی آن زمان در تلاش برای نزدیک شدن به او بودند، زندگی ساده و بی پیرایه و سختی را انتخاب کرده بود. همین زهد و سخت زیستی و روی گردانی از دنیا، وجود او را شایسته پذیرش فیوضات ربانی گردانید. بیدآبادی، حقیقت زهد را یافته و در خود پیاده کرده بود، البته نه زهد به معنای رهبانیت و ترک دنیا که اسلام با آن مخالف است، بلکه زهد اسلامی که آدمی، برای بهتر انجام دادن همه مسئولیت های فردی و اجتماعی، سادگی و دوری در آلایش های زندگی، شیوه خود قرار دهد و نسبت به زرق و برق زندگی بی توجه باشد، از گرم و سرد زمانه ترسی نداشته باشد. زهد اسلامی با ریاست داشتن و مال و زن و فرزند و غیره مغایرتی ندارد، چنان که همه اینها، در حدّ اعلا برای آقا محمّد بیدآبادی فراهم بود.
این عارف بزرگوار، خود می فرمود: طالب عقبی باید، به دل از جاه و مال دنیا بی رغبت باشد، نه آنکه به زبان و گفتگو زاهد و به دست و پا ودندان چنگ به دنیا بزند….
می گفتند: منزل شخصی آقا محمّد در محلّه بیدآباد و دارای درب کوتاه و کوچکی بود. روزی به وی پیشنهاد کردند تا درب خانه اش را تغییر بدهد و بلند سازد، او پاسخ داد: «پس از این، کسی که در آن ساکن شود، درب منزل را تغییر خواهد داد»، یعنی بزرگ کردن درب خانه مربوط به مالک بعدی این خانه خواهد بود.
حاضران تعجب کردند، ولی به احترام شخصیت آقامحمد و نیز به خاطر اطمینان به گفته های او، که از روی دانش و آگاهی پیشگویی می کرد، ساکت شدند و سخنی نگفتند. طولی نکشید که پس از وی، منزل در اختیار سید حجت الاسلام شفتی قرار گرفت و چنانچه آقا محمّد پیش بینی کرده بود، حجت الاسلام، وضع منزل را تغییر داد و درستی گفتار آن عارف بر همگان آشکار گردید.
از دیگر ویژگی های آقا محمّد این بود که با همه احترامی که فرمانروایان و زمامداران وقت، به او می گذاشتند، ساده زیستی و فروتنی او به گونه ای بود که از سوار شدن بر چهارپا و بیرون رفتن با آن ابایی نداشت، آن هم سوار شدن بر یک الاغ رعیتی با پالان معمولی؛ و با همان حال، مسافت های دوری را می پیمود.
در مورد خوراک او می نویسند: در ماه، یک مرتبه گوشت می خورد و پیش از استفاده از این گوشت، صد رأس گوسفند قربانی می کرد و میان نیازمندان و مستمندان تقسیم می نمود.
در مورد پوشاک و حرفه وی نیز چنین نوشته اند:«و جامه های وی کرباس و پشمینه کم بها بود و به کسب تکمه چینی اشتغال داشت و خط شکسته را خوب می نوشت…»
در مورد محل تدریس و تربیت او گفته اند که بسیار ساده و بی ریا بوده است:و در حجره ی نشیمن خاصش که دانش آموزان بسیار، از ارباب علم و حکمت در آنجا فراهم می آمدند، فرش بوریا و در اطراف و حواشی اش پوست گوسفند گسترده بود و بر آنها می نشستند«
دستوري از علامه بيدآبادي
در كتاب فيض حضور آمده است، مرحوم حاج محمد حسن شرکت يكي از علما و عرفاي اصفهان نقل می کنند كه آیت الله بیدآبادی 5 سفارش مهم داشتند و همیشه می فرمودند که افراد ملتزم به آن باشند:
(1) همیشه با طهارت (وضوء) باشید.
(2) نماز اول وقت اقامه شود.
(3) بیداری سحر از دست نرود.
(4) غسل جمعه فراموش نشود.
(5) مهمتر از همه: همیشه خود را در حضور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ببینید(دائم الحضور بودن)
فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:
1.آثار در زمینه تفسیر قرآن
2.آثار در زمینه علم کیمیا
3.آثار در سبک عرفای متاله
4.نوشتهها در زمینه حکمت و کلام
بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است که عبارت اند از:
1.تفسیر قرآن به عربی
2.رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران چاپ شده است.
3.رساله حُسن دل به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی
4.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه 1372ش به چاپ رسیده است.
5.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ سید حسین قزوینی که مکرراً چاپ شده است.
6.« فصلی در آداب تخلیه و تحلیه»
رساله ای با عنوان سیر و سلوک نیز منسوب به علامه بیدآبادی است که همراه با شرح میر سیدحسین مدرس هاشمی در 1377 ش منتشر شده است. نراقی نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است.
اهمیت ویژه حضرت علامه محمد بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه فلسفه در حوزهی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست فلسفه ملاصدرا و علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند.
در عین حال مرحوم بید آبادی بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است. بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سید احمد کربلایی سیّد مرتضی کشمیری، ملا فتحعلی سلطان آبادی، ملا حسینقلی همدانی و سید مهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است.
رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار میدهد تا پرده غفلت را کنار زند. چنانکه مینویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:
آنچه نوشته شد، تنها شمّه ای از زندگانی حکیم بیدآبادی بود.
کد خبر: ۴۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
فرهنگ کار حزبی و تشکیلاتی باید نهادینه شود تا استعدادهای فردی شکوفا شود و بهتر بتوانیم اندیشه مخالف را تحمل کنیم وبه حقوق همدیگر احترام بگذاریم
کد خبر: ۴۷۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۱
محققان دانشگاه پزشکی برلین نوعی مکمل غذایی ویژه، از عصاره آب میوه ها و سبزیجات مختلف تهیه کردند که تعداد روزهای سرماخوردگی را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می دهد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com: محققان با تهیه نوعی داروی طبیعی از میوه و سبزیجات توانستند سرما خوردگی و انواع آلرژی های فصلی را در کوتاه ترین زمان ممکن درمان کنند. بررسی ها نشان می دهند، استفاده از مخلوط آب میوه ها و سبزیجات متنوع یک روش موثر در کاهش شیوع سرماخوردگی و تسکین علایم این بیماری به شمار می رود.
گفتنی است، میوه و سبزیجات بهترین دارو برای درمان سرما خوردگی است و می تواند سیستم ایمنی بدن را تقویت کند. دانشمندان با انجام آزمایشات و مطالعاتی بر روی داوطلبان زیادی دریافتند آب و عصاره میوه و سبزیجات می تواند ویروس های بدن را از بین ببرد.
باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۴۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵
وی با تاکید بر اینکه آنژین چرکی نیز مانند سایر بیماریهای تنفسی از طریق ذرات تنفسی سرفه و عطسه به دیگران منتقل میشود، تصریح کرد: ازآنجاکه در محیط مدرسه تعداد زیادی دانشآموز با هم یک جا تجمع دارند، این بیماری به راحتی میتواند بین دانش آموزان حساس منتقل شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
یک متخصص بیماریهای عفونی آنژین گلو را مهمترین بیماری شایع در مدارس همزمان با آغاز فصل پاییز دانست. دکتر بابک صیاد در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: در فصل بازگشایی مدارس و با آغاز فصل سرما از آنجاکه تعداد زیادی دانشآموز با هم یک جا جمع میشوند، امکان شیوع بیماریهای ویروسی و باکتریال بیشتر میشود. وی انواع گلودرد و آنژین گلو را مهمترین بیماری شایع در مدرسه خواند و ادامه داد: آنژینهای گلو به دو نوع اصلی ویروسی و باکتریال تقسیم میشوند که نوع باکتریایی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. این پزشک متخصص افزود: آنژین گلوی باکتریایی که عمدتا با آنژین چرکی شناخته میشود، با گلودرد شدید یا تب همراه است و در صورتی که درمان آنتی بیوتیکی مناسبی برای آن نباشد، میتواند منجر به تب روماتیسمی (روماتسیم قلبی) شود و در آینده مشکلات دریچه قلب را ایجاد کند. این بیماری در سن 5 تا 15 سال شیوع بیشتری دارد. وی با تاکید بر اینکه آنژین چرکی نیز مانند سایر بیماریهای تنفسی از طریق ذرات تنفسی سرفه و عطسه به دیگران منتقل میشود، تصریح کرد: ازآنجاکه در محیط مدرسه تعداد زیادی دانشآموز با هم یک جا تجمع دارند، این بیماری به راحتی میتواند بین دانش آموزان حساس منتقل شود. صیاد گلودردهای ویروسی و انواع سرماخوردگیها را از دیگر بیماریهای فصل بازگشایی مدارس عنوان و خاطرنشان کرد: بعد از مهر ماه نیز شاهد شیوع آنفلونزاهای فصلی در مدارس هستیم که اولین نشانه اپیدمی آن غیبت تعداد زیادی از دانش آموزان است. این متخصص بیماریهای عفونی در خصوص چگونگی پیشگیری از بیماریها در مدارس، رعایت بهداشت فردی و شستوشوی مکرر دستها را مهمترین راهکار برشمرد و از خانوادهها خواست فرزند بیمار خود را برای درمان مناسب نزد پزشک برند تا در صورت نیاز برای استراحت در خانه بماند و دیگران را نیز مبتلا نکند. لازم است در مدارس تهویه مناسب وجود داشته باشد. صیاد به انواع مسمویتهای غذایی شایع در مدارس هم اشاره کرد و گفت: در برخی موارد دانش آموزان از بوفه مدارس خوراکی یا غذای آماده تهیه میکنند که به دلیل ماندن زیاد میتواند منجر به مسمومیت شود. وی گفت: توصیه میشود دانش آموزان تا حد امکان از خانه خوراکی و لقمه همراه داشته باشند.
کد خبر: ۴۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
دبیر شورای نگهبان گفت: اگر فتنهگر، فتنهجو و طرفدار فتنه بر سر کار قرار گرفت، شما موظفید در داخل و خارج از دانشگاه موضع بگیرید و اگر نمیتوانید مسایل را به دیگرانی که شما را قبول دارند برسانید تا حرف شما را بزنند.
آوای دنا-مهر نوشت:آیتالله احمد جنتی در دیدار با دانشجویان بسیجی دانشگاه تهران، ضمن تبریک ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) اظهار داشت: ابتداییترین کار شما دانشجویان این است که خودتان را شناخته و منشأ اثر باشید. تحلیلها، نگرشها، واقعبینیهای شما باید با زمانشناسی باشد و لازمة این امر شناخت و بصیرت است.
وی افزود: البته صرف تِحلیل، مثل علم بیعمل است. هنگامی که اطلاعات و شناخت کافی توأم با عمل نباشد نتیجه آن چیزی جز حسرت و غصه خوردن نخواهد بود.
دبیر شورای نگهبان ضمن تأکید بر لزوم شناخت جریانها، افراد، گروهها و نقشها و طرحهای آنان خاطرنشان کرد: همواره تابلویی از محورهای بیانات رهبری مقابل دیدگانتان باشد و به آن حساسیت داشته باشید تا آن گروهها را با آن بسنجید. مثلاً، ایشان در دیدار با هیأت دولت ضمن ارائه توصیههای پانزده گانه، فرمودند: «فتنه خط قرمز ماست»؛ بنابراین به آن توجه کنید.
آیت الله جنتی ادامه داد: در دانشگاه با دانشجویان دیگر دانشگاهها و بسیجیان بیرون از آن گردهمایی داشته باشید و دردهای مشترک را با هم ببینید و بشناسید.
وی ضمن درست خواندن این نکته که اکنون متأسفانه تعدادی از دانشجویان به دلیل توجه بیش از حد مسئولان دانشگاه و وزارت علوم به مسائل سیاسی نسبت به مشکلات و دغدغههای فرهنگی و اقتصادی بیاعتنا شدهاند، تصریح کرد: اگر فتنهگر، فتنهجو و طرفدار فتنه بر سر کار قرار گرفت، شما موظفید در داخل و خارج از دانشگاه موضع بگیرد و اگر نمیتوانید مسایل را به دیگرانی که شما را قبول دارند برسانید تا حرف شما را بزنند.
خطیب جمعه تهران ادامه داد: امید ما بسیج است. شما مایهی امید مملکت و رهبری هستید و باید خیلی فعال باشید و برای افزایش بنیهی علمی وقت بگذارید.
آیتالله جنتی با تأکید بر لزوم اصلاح ضعفهای محیط دانشجویی افزود: شما موظفید در مسائل جاری کشور فعال باشید، وقت بگذارید، خودتان را اصلاح کنید و ضعفهای خود و دانشجویان را رفع کنید.
وی ادامه داد: به دانشجویان تازه وارد که از مقطع دبیرستان وارد دانشگاه میشوند، محبت و توجه داشته باشید و با برگزاری اردوهای فرهنگی و توجیه مسائل جاری و تبیین وضع دانشگاه، سعی کنید افکارشان را تصحیح کنید تا از اخبار دانشگاه و جامعه باخبر باشند.
دبیر شورای نگهبان ضمن توصیه مجدد به بسیج دانشجویی در شناخت جریانهای منحرف و افراد غیرصالح، افزود: سعی کنید سایر دانشجویان را به لحاظ فکری و عقیدتی بیمه کنید؛ البته صِرف اعتراض و بیان تکراری مشکلات، موجب اتلاف وقت است و آنچه ثمره عملی دارد، کار دانشجویی است.
آیتالله جنتی با تشکر از حضور دانشجویان محجبه و با ظاهر اسلامی، توجه به آیات قرآن و نهراسیدن از ملامت ملامتکنندگان در عمل به وظایف را خواستار شد و گفت: سعی کنید خودتان را از نظر علمی و اخلاقی و معنوی تقویت کنید و از نظر جسمی نیز به ورزش بپردازید.
وی تصریح کرد: تلاش کنید با هر مسئولی که ممکن است به حرف شما گوش بدهد از جمله در وزارت علوم ارتباط داشته باشید. آن وقت میتوانید امید داشته باشید و با ارتباط از آنها کمک فکری بگیرید.
دبیر شورای نگهبان در پایان ضمن توصیه به برگزاری جلسات و همایشهای ماهانه، فصلی و سالانه اظهار داشت: با انجام کارهای فرهنگی از مسئولان دولتی بخواهید به قانون عمل کنند و به آن احترام بگذارند.
کد خبر: ۴۳۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
داستان زندگی علیرضا رمضانی، ستاره جوان آبی ها
به گزارش آوای دنا ، علیرضا متولد سال 1372 است. تنها 21 سال سن دارد. وقتی حرف میزند لهجه آذری اش قابل تشخیص است و . در ابهر به دنیا آمده است؛ شهری با 87هزار نفر جمعیت که دومین شهر بزرگ استان زنجان محسوب میشود. او از دل استانی کشف شد که چندان فوتبالی به حساب نمیآیند. استان زنجان یک میلیون و 15هزارنفر جمعیت دارد، اما علیرضا رمضانی جزو معدود فوتبالیستهایی است که از استان زنجان به لیگبرتر ایران رسیده . او در هفته دوم لیگ برتر در بازی با استقلالخوزستان به عنوان بازیکن تعویضی به زمین رفت و کاری کرد که حالا نامش به عنوان یکی پدیدههای لیگ سیزدهم مطرح است. اما بد نیست بدانید علیرضا رمضانی پدیده فصل جدید استقلال تهران در خوابگاه بازیکنان پایه تیم زندگی میکند. داستان زندگی او را از دست ندهید. این گزارش روایتی است بر اساس گفته های علیرضا با تماشاگران امروز.
از ابهررود تا ستارگان پایتختتنها اطلاعاتی که از او در دسترس است، به یک جمله خبری ختم میشود. علیرضا رمضانی فصل گذشته در لیگیک در تیم نفتوگاز گچساران بازی کرده اما مسیری که تا پوشیدن پیراهن استقلال گذرانده، به خوبی نشان میدهد چه سختیهایی برای انتقال به این تیم کشیده است. او در 18 سالگی برای اولینبار در تیمی محلی در ابهر بازی کرد. تیمی به نام «ابهررود» که احتمالا در فوتبال ایران کسی نام آن را نشنیده است. اما رمضانی چندماهی در این تیم بود تا اینکه بالاخره تصمیم گرفت از لیگ استانی زنجان به تهران نقل مکان کند: «ریسک بزرگی بود. از پدر و مادرم اجازه گرفتم تا برای فوتبال به تهران بیایم.» او در لیگدو استان تهران عضو تیم «ستارگان پایتخت» شد. باز هم تیمی ناشناخته که مدتی را هم آنجا گذراند. در آن روزها در خوابگاهی واقع در میدان راهآهن تهران زندگی میکرد. خوابگاهی که چند بازیکن از تیم ستارگان پایتخت در آن زندگی میکردند. اما شرایط سختتر از چیزی بود که تصورش را کنید: «حقوقی از تیم نمیگرفتیم و مجبور بودیم در کنار فوتبال، شبها کار کنیم». آن روزها غیر از تمرینات روزانه گروهی با تیم ستارگان پایتخت، شبها هم مسافت زیادی پیادهروی میکرد. او به عنوان تراکتپخشکن یک شرکت تبلیغاتی استخدام شده بود و در کوچههای اطراف میدان راهآهن تراکتهای تبلیغاتی پخش میکرد. بدون رودربایستی اعتراف میکند: «بعضی شبها گرسنه میخوابیدم. پول نداشتم غذا بخورم. نهمیخواهم مظلومنمایی کنم، نه چیز دیگری. این موضوعی است که ممکن است برای هرکس دیگری هم پیش بیاید.»
استقامت در باشگاه مقاومتمسابقات لیگ دو تهران تمام شد. رمضانی مشمول شده بود و برای گذراندن دوران سربازی به باشگاه مقاومت رفت و تست داد. سرمربی باشگاه مقاومت که «استقامت» نام داشت، او را قبول کرد. او هم قرارداد سفت و سختی با این باشگاه امضا کرد که براساس آن در دوران سربازی باید در مقاومت بازی میکرد. اما پس از گذشت دو سال خدمت نظام وظیفه قرارداد او بندهایی داشت که نمیتوانست به راحتی از باشگاه مقاومت جدا شود. همزمان به تیم جوانان هم دعوت شد. به اردوی تیم رفت و تمرین کرد اما مدتی مانده به مسابقات قهرمانی آسیا، زانویش آسیب دید و از لیست تیم خط خورد. تمام پول دریافتی رمضانی از باشگاه مقاومت تهران همان حقوق ماهیانهای بود کهبه عنوان سرباز نظام وظیفه دریافت میکرد؛ 90 هزار تومان. چند ماه اضافهخدمت خورد. حتی پس از پایان خدمت سربازی هم قراردادش با مقاومت تمام نشد. چند پیشنهاد از سایپا و تراکتورسازی دریافت کرد، اما نتوانست رضایتنامهاش را از مقاومت بگیرد. تا اینکه بالاخره با پیشنهاد تیم لیگیکی نفت و گاز گچساران از مقاومت جدا شد.
روزهای سخت در گچسارانقرارداد رمضانی با نفت و گاز گچساران 30 میلیون تومان بود. او 20 میلیون تومان از مبلغ قرارداد گرفت و به باشگاه مقاومت داد تا رضایتنامهاش صادر شود. اما 10 میلیون تومان باقیمانده مبلغ قرارداد او هیچوقت از سوی باشگاه نفت و گاز گچساران پرداخت نشد. به این ترتیب نیم فصلی که در گچساران سپری کرد، هیچ درآمدی نداشت. البته با این توضیح اضافه که در گچساران به راحتی تهران شغل جانبی وجود نداشت تا او درآمدی داشته باشد: «در خوابگاه زندگی میکردم. درآمدی نداشتم. باشگاه باقیمانده مبلغ قراردادم را پرداخت نکرد. یادم میآید یکبار که تمرینات تیم تعطیل شد، همه بچهها برای استراحت به کیش رفتند اما من پولی نداشتم که به ابهر برگردم. همه از من میپرسیدند چرا تعطیلات به خانه برنمیگردی. بهانه میکردم که میخواهم تنها باشم و استراحت کنم.» البته معضلات زندگی در گچساران به این محدود نمیشد. محمدحسین ضیایی، سرمربی نفت و گاز گچساران اصلا ارتباط خوبی با رمضانی نداشت: «مدام در تمرینات من را جلوی بقیه بازیکنان تحقیر میکرد و میگفت هیچوقت بازیکن نمیشوی. چندباری هم وسط تمرین من را بیرون کرد». فصل کابوسوار رمضانی در گچساران تمام شد، اما حتی در رویا هم نمیدید که پس از آن همه سختی، فصل بعد در یکی از دو تیم پرطرفدار ایران بازی کند.
روزی که آبیپوش شد«یکی از دوستان به من زنگ زد و خبر داد که باشگاه استقلال تست میگیرد. همراه با دوستانم به کمپ ناصر حجازی رفتیم. لباس عوض کردیم و دو تا تیم شدیم و بازی کردیم. 20 دقیقه از بازی نگذشته بود که من را از زمین بیرون کشیدند. بعد دیدم امیرخان فلعهنویی سراغم آمد اصلا باور نمیشد. در بازی چند تا دریبل زده بودم و بدون استرس میدویدم. اما باورم نمیشد که امیرخان از من خوشش آمده باشد. چند روز بعد با استقلال قرارداد بستم.» قرارداد او با استقلال رقم بالایی ندارد اما او راضی است. در یکی از بندهای قراردادش با استقلال آمده که باشگاه موظف است محل زندگی علیرضا رمضانی را فراهم کند. او این روزها در خوابگاه بازیکنان پایه استقلال که در کنار کمپ ناصر حجازی ساخته شده، زندگی میکند. در یک اتاق کوچک که با وسایل اولیه زندگی تجهیز شده است. پدرش کشاورز است. در ابهر یک هکتار باغ انگور دارند. اما درآمد این باغ انگور اندازهای نیست که پدرش به او کمک مالی کند. او از سال 1390 روی پای خودش ایستاده و هیچ وقت از پدرش کمکی نگرفته است.
چهره محبوب در ابهر روزی که در جامشهدا برای اولینبار با پیراهن استقلال به زمین رفت، یادش نمیرود. آن روز در بازی با ملوان برای استقلال یک پنالتی گرفت تا آرش برهانی آن را گل کند. علیرضا خوششانس بود که آن بازی از شبکه سه پخش مستقیم شد و تماشاگران استقلال خیالشان راحت شد که در فصل جدید یک پدیده در ترکیب آبیپوشان خودنمایی میکند. هفته اول لیگبرتر فرصت به هنرنمایی او نرسید، اما در بازی با استقلال خوزستان در هفتهدوم زمانی به زمین آمد که بازی بدون گل بود. او آمد و یک پاسگل داد: «روی نیمکت بودم که امیرخان من را صدا کرد. از من پرسید که میتونی بازی کنی؟ توضیح داد که شرایطش سخت است. اما من هیچ استرسی نداشتم. به زمین رفتم و آن پاسگل را دادم.» رمضانی یکی از چهرههای دوستداشتنی تمرینات استقلال است. بازیکنان تیم او را دوست دارند. امید ابراهیمی و محمد قاضی بیشتر هوایش را دارند. اما نباید فراموش کرد که هنوز راه زیادی پیشرو دارد. مسیری که از ابهر آغاز شده و خودش آرزو دارد به اروپا برسد. تا حالا چند باری که با پیراهن استقلال به میدان رفته باعث شده یکی از محبوبترین چهرههای شهرستان ابهر شود: «در این مدت لطف کردند و با تماس تلفنی و اساماس حسابی مرا را شرمنده کردهاند».
تماشاگران امروز
کد خبر: ۴۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۳
سازمان هواشناسی کشور نسبت به وزش باد شدید و بارندگی در سواحل جنوبی دریای خزر هشدار داد و اعلام کرد دمای هوا در این مناطق 8 تا 14 درجه خنک تر می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، بررسی نقشه هاي پیش یابی هواشناسی و داده هاي هواشناسی نشان می دهد که از اواخر وقت جمعه با نفوذ جبهه هواي سرد به سواحل جنوبی دریاي خزر، بارش باران گاهی با رعد و برق و وزش بــاد شدید در سواحل جنوبی دریاي خزر آغاز خواهد شد و بطور متناوب تا دوشنبه ادامه خواهد داشت. طی این مدت کاهش دما در حدود 8 تا 14 درجه سلسیوس براي سواحل جنوبی دریاي خزر رخ خواهد داد و دریاي خـزر مـواج و طوفانی خواهد بود.
همچنین، بیشترین میزان بارش در استانهاي گیلان و مازندران طـی روزهـاي شـنبه و یکشنبه به ترتیب حدود 40 و 30 میلی متر خواهد بود.
بر اساس این گزارش، شنبه و یکشنبه در ساعات بعداز ظهر و اوایل شب در استانهاي اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجـان غـربی و زنجان نیز رگبار و رعد و برق پراکنده و گاهی وزش باد شدید رخ خواهد داد.
طی روزهاي جمعه و شنبه رشد ابر، رگبار موقتی باران گاهی با رعد و برق و وزش باد در ساعات بعد از ظهر تـا اوایل شب در برخی مناطق هرمزگان، جنوب سیستان و بلوچستان، جنوب کرمان، جنوب فارس، ارتفاعات بوشهر و ارتفاعات زاگرس در استانهاي خوزستان، چهارمحال بختیاري و کهگیلویه بویر احمد رخ خواهد داد. از ایــن رو خطرات ناشی از رعد و برق و آبگرفتگی معابر عمومی و سیلابی شدن رودخانه هاي فصلی و مســیلها در منــاطق کوهپایه اي و روستاهاي کوهستانی پیش بینی می شود و ضروري است که اقدامات پیشگیرانه براي جلوگـیري از خسارات احتمالی به عمل آید.
کد خبر: ۴۲۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۷
دولت دفاع مقدس با پیروی از الگوی متمرکز و اقتصاد هدایت شده دولتی ، دولت سازندگی با رویکرد اقتصاد بازار آزاد و تعدیل ساختاری ، دولت اصلاحات با رویکرد جدید به مسائل سیاسی و اجتماعی و پیروی از توسعه سیاسی و دمکراسی خواهی ، دولت عدالت محور با رویکرد سوسیالیستی و بازتوزیع عادلانه ثروت و دولت اعتدال با رویکرد جدید هرکدام جهت گیری های متفاوتی را نشان داده اند
کد خبر: ۴۱۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۱
سخنگوی جبهه اصلاحطلبان از انتخاب رئیس جدید این جبهه خبر داد و گفت: به اتفاق آراء علی فایضی به عنوان رئیس فصلی این جبهه انتخاب شد.
مجید محتشمی سخنگوی جبهه اصلاحطلبان در گفتوگو با تسنیم، با بیان اینکه جلسه فوقالعاده شورای عالی جبهه متبوعش شب گذشته برای انتخاب رئیس و نواب رئیس برگزار شد، گفت: به اتفاق آراء علی فایضی به عنوان رئیس فصلی و فرح خسروی دبیرکل جمعیت ایران فردا به عنوان نایب رئیس اول و محسن باقرزاده دبیرکل کانون فارغالتحصیلان آذربایجان به عنوان نایب رئیس دوم انتخاب شدند.
وی افزود: مجید محتشمی و احمد شریف به عنوان سخنگو و دبیر جبهه ابقاء شدند.
سخنگوی جبهه اصلاحطلبان از پذیرش ۲ حزب جدید در جبهه اصلاحطلبان خبر داد و گفت: در جلسه شب گذشته به اتفاق آراء با عضویت حزب توسعه سازندگی ایران اسلامی و مجمع مشارکت اسلامی جوانان موافقت به عمل آمد.
کد خبر: ۳۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۵
رییسجمهور آمریکا در پیامی سال جدید را به ایرانیان تبریک گفت.
به گزارش آوای دنا به نقل از بی باک، در بخشهای از این پیام که در شبکه اجتماعی یوتیوب منتشر شده است، باراک اوباما با اشاره به اختلاف نظرها بر سر برنامه هستهای ایران ابراز امیدواری کرده است که «پیشرفت دیپلماتیک واقعی در سال جدید میتواند در سالهای آینده موفقیتهای جدیدی برای ایرانیان به همراه بیاورد.»
وی افزوده است که این نوروز می تواند نه فقط آغاز یک سال جدید بلکه فصلی نو برای ایران و نقشآفرینی ایران در جهان باشد.
اوباما گفته «توهمی ندارد» که حل اختلاف نظرها با ایران دشوار است اما اظهار کرد که به پیشبرد دیپلماسی پایبند است؛ زیرا از نظر او امکان رسیدن به یک راه حل عملی فراهم است.
کد خبر: ۲۹۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۹
با راه اندازی پورتال اطلاع رسانی سامانه سبد کالای حمایتی دولت، مردم می توانند با ارسال شماره کارت بانکی حساب یارانه و کد ملی به شماره پیامک ۵۰۰۰۷۹۹ از وضعیت شمول خود در طرح سبد کالا اطلاع پیدا کنند
کد خبر: ۲۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۰۵
در روزهای اخیر برخی از منابع موثق و نزدیک به مراکز خاص نظارتی اعلام کردهاند که سرمایه یکی از وزرای کهنسال دولت نه تنها به حدود هزار میلیارد میرسد بلکه چهار شرکت خارجی هم به نام وی ثبت شده است.به گزارش آوای دنا به نقل از روزنامه جوان، انتقاد به ترکیب کابینه دولت یازدهم از همان عصر۱۳ مرداد ماه که رئیسجمهور در مراسم تحلیف، لیست ۱۸ نفره وزرا را تقدیم مجلس کرد، آغاز شد.انتقاد به اینکه میانگین سنی وزرای پیشنهادی بسیار بالاست، برخی فعالان غائله ۸۸ در بین افراد معرفی شده حضور دارند، گزینش وزرای دولت با نگاه سیاسی و نه نگاه فراجناحی صورت گرفته و بعضاً برای وزارتخانههای استراتژیک افراد کم سابقه یا کم توان را رئیسجمهور انتخاب کرده است.اما نمایندگان مجلس با نگاهی حداقلی به صلاحیت افراد معرفی شده به مجلس به ۱۵تن از آنها رأی اعتماد داده تا هم دولت سریعتر گامهای اثرگذاری برای حل مشکلات و معضلات مردم بردارد و هم رئیس دولت و همکارانش با دلگرمی و فراغ بال به استقبال یک دوره چهار ساله طاقت فرسا بروند.امروز پس از گذشت نزدیک به چهار ماه از عمر دولت میتوان به راحتی به کارشناسی بودن بسیاری از انتقادات آن روز دلسوزان نظام پی برد و صحه گذاشت که انتصاب برخی افراد به عنوان وزیر نتوانسته تحول و حداقل گشایشی در حوزههای خاص ایجاد کند. به عنوان نمونه میتوان گفت محافظه کاری منبعث از سن بالای برخی از اعضای کابینه نه تنها روحیه تلاش و پویایی را ازآنها گرفته، بلکه خلاقیت و نوآوری را در ارائه خدمات به مردم به صورت کامل با چالش مواجه کرده است یا اینکه افراد مسن پیشنهادی بهتر بود نظرات و آرای خود را در مقام مشاوره به اعضای رسمی دولت انتقال دهند و از این مسیر به پیشبرد امور کشور کمک کنند.وزیر میلیاردی آفت نو برای دولتی هادر کنار انتقادات پررنگ و پردامنه که در طول هفتههای گذشته به کابینه یازدهم وارد بود، امروز نقد تازهتری هم عمومیت پیدا کرده و آن ثروت سرسامآور برخی از وزرای دولت است که به مانند پتکی به پیکره احساسات مردم جامعه ضربه میزند.در روزهای اخیر برخی از منابع موثق و نزدیک به مراکز خاص نظارتی اعلام کردهاند که سرمایه یکی از وزرای کهنسال دولت نه تنها به حدود هزار میلیارد میرسد بلکه چهار شرکت خارجی هم به نام وی ثبت شده است. البته از این دست اخبار مستند در مورد برخی دیگر از وابستگان دولت یازدهم هم کم و بیش در گوش مردم کوچه وخیابان میپیچد و این سؤالات و ابهامات و نگرانیهای تازهتری را برای عموم جامعه بهوجود میآورد. یکی از نگرانیهای بحق جامعه آن است که چطور ممکن است وزیر دولت برآمده از حاکمیت اسلامی از لحاظ اقتصادی در سطح رویایی بوده و از رفاه خیرهکننده برخوردار باشد، بتواند مشکلات معیشتی اقشار فرودست جامعه را- که غالب جمعیت کشور را تشکیل میدهند- درک کرده، متوجه باشد که یک کارگر ساده فصلی برای تأمین نیازهای روزانه افراد تحت تکفلش چه مشقتی میکشد.چطور بخشی از مردم مستضعف و تهیدست جامعه به آینده دولت و حتی کشورشان ناامید و مأیوس نشوند زمانی که میبینند برخی کارگزاران با دردشان بیگانهاند و التفاتی به آنچه مبانی دینشان گفته، ندارند؟چه تضمینی وجود دارد که امثال این سیاستمدار میلیاردر از موقعیت خود سوء استفاده نکرده و زمینه رانتخواری شرکتهای منسوب به خود را فراهم نکند؟به راستی اطرافیان و تیم تصمیمگیر و تصمیمساز اینگونه وزرا را چه افرادی با چه سطح از رفاه اقتصادی تشکیل میدهند و زمینه رشد قارچگونه اشخاصی نظیر شهرام جزایری و بابک زنجانی در طول سالهای اخیر در کشور چقدر به حضور این افراد در عالیترین سطح مدیریتی کشور بر میگردد؟چرا نباید دستگاههای نظارتی و قضایی از این ثروتمندان ثروتاندوز سؤال کنند که این سرمایه حیرتآور را از کجا آوردهاید، تا هم اصل عدم تبعیض افراد در برابر قانون معنا پیداکند و هم مردم، صاحب کارگزار دلسوز و درد آشنا شوند؟کاش رئیسجمهور پاسخ دهد؛ اصلاً نسبت واژه اعتدال با ثروتهای افسانهای یک وزیر دولت اعتدال در چیست، نکند مفهوم اعتدال در نگاه دولتمردان انتخاب افراد فعال در فتنه۸۸ یا اشخاصی با داراییهای سرسامآور است؟مصادیق و معنای مفاهیمی مانند اعتدال و میانهروی را جامعه از کدام فعالیت و عملکرد دولت میتواند برداشت کند؟ منتقدان دیروز محصولی حامیان امروز وزیر میلیاردریادمان نرفته که برخی از مسئولان امروز قوه مجریه به همراه برخی وابستگان طیف تجدیدنظرطلب در ایامی که دولت اصولگرای نهم و دهم روی کار بود با تخریب و تخطئه افرادی مانند صادق محصولی هر تهمت و افترایی را به او نسبت داده و دولت را به باد ناسزا میگرفتند، امروز نه تنها واکنشی نسبت به میلیاردرهای دولت نشان نمیدهند، بلکه از عملکرد خنثی و کم بهره این جماعت حمایت میکنند؛ درحالی که رقم داراییهای افسانهای وزیر ثروتاندوز دولت کنونی اصلاً قابل قیاس با امثال محصولی نبوده و میرود تا کارکرد دولت اعتدال را در طول ماههای آینده اینگونه مصادیق با چالش مواجه کند.طرح «رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران نظام» چرا اجرایی نمیشود؟حضور برخی میلیاردرها در سطوح مختلف دولت در حالی نقل محافل خصوصی و عمومی است که طرح «رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران نظام» ماههاست در پیچ و خم مجمع تشخیص مصلحت نظام گیر کرده و همچنان اراده مناسبی برای تصویب و به تبع آن عملیاتی کردن آن وجود ندارد. اصل ۱۴۲ قانون اساسی رئیس قوه قضائیه را موظف کرده تا به دارایی رهبری، رئیسجمهور، معاونان وی، وزیران و همسر و فرزندان آنها در قبل و بعد از خدمت رسیدگی کند تا برخلاف حق، افزایش نیافته باشد. این اصل از قانون اساسی یک اصل مترقی و هماهنگ با مبانی فکری مردمسالاری دینی است. در حقیقت از نقطههای پایهای نظام مردمسالارانه اصل نظارت بر کار مسئولان ادارهکننده کشور و مسئولیت سیاسی، قانون یا مالی مقامات حکومتی است. نمایندگان دوره هفتم طرحی را با عنوان «طرح صیانت جامعه در برابر مفاسد اقتصادی» تهیه کردند که براساس آن علاوه بر مسئولان مشمول اصل ۱۴۲ قانون اساسی، معاونان وزرا، مدیران کل، نمایندگان مجلس، قضات دادگستری و مسئولان دفاتر آنان، اعضای شورای نگهبان، رئیس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت، اعضای مجلس خبرگان رهبری، ائمه جمعه، سفرا، اعضای هیئت مدیره بانکها، استانداران، فرمانداران، بخشداران، شهرداران و اعضای شوراها و خانواده این مسئولان موظف به ارائه سالانه فهرست اموال خود میشدند و در نهایت سازمان بازرسی نیز ضمن بررسی صورت این اموال تغییرات سالیانه آن را به اطلاع همگان میرساند.این طرح بعدها به طرح «رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران» تغییر نام داد، اما محتوای آن همچنان تغییری نکرد.در واقع این طرح که از مجلس هفتم کلید خورد، به مجلس هشتم و نهم هم رسید و سرنوشتی پر فراز و نشیب پیدا کرد و بهعنوان یکی از آخرین طرحهای مجلس هشتم، برای تعیین تکلیف به مجمع تشخیص مصلحت نظام سپرده شد اما هنوز نتیجهای برایش تعیین نشده است.اگرچه قانون، مسئولان ارشد کشور را از جمله وزرا موظف کرده تا اموال و داراییهای خود را قبل ازمسئولیت وبعد از مسئولیت به مراجع ذی صلاح اعلام کند اما انتظار از نهادهای نظارتی وقضایی آن است تا با بررسی دقیق و کارشناسی و بدون درنظر گرفتن جایگاه اجتماعی افراد به داراییهای خیره کننده اشخاص خاصی که تنها وظیفه آنها خدمت به مردم بوده نه چیز دیگری رسیدگی کرده و آن را به اطلاع جامعه برساند.نگاه امام علی وحضرت امام در مورد کارگزارانبد نیست رئیس دولت اعتدال به افکارعمومی پاسخ دهند که ثروتهای افسانهای برخی از همکاران سالخورده وکهنسالش از چه طریقی کسب شده و چطور ممکن است این افراد موقعیت و شرایط اقتصادی و معیشتی اکثریت جامعه را درک کنند و چقدر قدرت کارایی در دولت دارند؟رئیس دولت اعتدال کاش بیان کند که انتخاب اینگونه افراد چه نسبتی با سیره امیرالمومنین دارد که چنین توصیه میکند: « خداوند مرا پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب کرده است که در باره خودم و خوراک و پوشاکم مانند مردمان ناتوان عمل کنم تا اینکه فقیر به سیره فقیرانه من تأسی کند و ثروتمند به وسیله ثروتش سرکشی و طغیان نکند.»مفید است تا جناب روحانی و همکارانش نظر حضرت امام را در مورد مسئولان نظام اسلامی مبنی بر: « آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم... آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند ـ خدای نخواسته ـ و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم ما در طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلی صدمه خوردیم، مجلسهای ما مملو از کاخنشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخنشینها بودند...» مرور و در انتخاب وزرای میلیاردر تجدیدنظر کنند تا مردم بتوانند نسبتهای حداقلی میان شعارهای دولت تا میدان عمل دولتمردان را پیدا کنند.
کد خبر: ۲۴۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۰
بارش باران و جاری شدن سیلاب در رودخانه فصلی در یکی از روستاهای گچساران، جان سومین عضو خانواده روستایی را گرفت.
پیش از این نیز 2عضو دیگر این خانواده در همین رودخانه غرق شده بودند.ظهر جمعه، 15آذرماه بود که خبر مرگ پسربچهای 12ساله به نام داریوش در رودخانه فصلی روستای چشمه بلوط در استان کهگیلویه و بویراحمد، اهالی این روستا را شوکه کرد؛ چرا که این پسربچه سومین عضو خانواده بود که در این رودخانه جانش را از دست داده بود.
پدر داریوش درباره حادثه میگوید: آن روز گوسفندان را برای چرا به صحرا برده بودم که ناگهان باران سیلآسایی شروع به باریدن کرد. من که با این باران و وضعیت هوا خوب آشنا بودم و میدانستم بارش زیاد دوام ندارد، زیر یک درخت پناه گرفتم تا باران تمام شود غافل از اینکه حادثه تلخی در حال رقم خوردن بود.
اعضای خانواده این مرد نگران او شده بودند و به همین دلیل داریوش، پسر 12ساله خانواده تصمیم گرفت با پسرداییاش جمشید، در جستوجوی پدر راهی صحرا شود. آنها برای رسیدن به صحرا باید از رودخانه فصلی که در نزدیکی خانهشان بود میگذشتند اما در هنگام رفتن، شدت آبی که در رودخانه جاری شده بود، زیاد نبود و به همین دلیل آنها توانستند از رودخانه بگذرند و خود را به صحرا برسانند.
پدر داریوش ادامه میدهد: همانطور که به تنه درخت تکیه داده بودم، داریوش و پسرخالهاش را دیدم که برای کمک به من آمده بودند. لباسهایشان خیس شده بود و ترسیدم که سرما بخورند. برای همین به آنها گفتم که برگردند و قول دادم که به محض بندآمدن باران، گوسفندها را به خانه برگرداندم.
اینگونه بود که هر دو پسر نوجوان راه آمده را برگشتند اما اینبار خیالشان راحت بود که برای پدر خانواده، اتفاقی نیفتاده است. داریوش و پسرخالهاش بار دیگر به رودخانه رسیدند؛ همان رودی که دقایقی قبلتر از آن عبور کرده بودند اما این بار جریان آب شدیدتر شده و آنها که احساس خطر میکردند تصمیم گرفتند دست همدیگر را بگیرند و از رودخانه رد شود.
2پسر نوجوان دست در دست همدیگر، با احتیاط از عرض رودخانه عبور میکردند که ناگهان حادثه هولناکی رخ داد. دست داریوش از دست پسرخالهاش جدا شد و او با ضربه یک موج تعادلش را از دست داد و به داخل آب افتاد. شدت جریان آب به حدی بود که پسر 12ساله را با خود برد و گلآلودبودن آن هم باعث شدکه اثری از وی دیده نشود. پسرخاله داریوش که وحشت کرده بود، خودش را به آنسوی رودخانه رساند و دواندوان به روستا رفت و فریاد زنان درخواست کمک کرد.
طولی نکشید که مردم روستا سراسیمه خود را به کنار رودخانه که حالا جریان آب در آن کاملا شدید شده بود، رساندند. جستوجوی آنها برای پیدا کردن پسر گمشده فایدهای نداشت و به همین دلیل از هلال احمر درخواست کمک کردند. دقایقی بعد تیمی از امدادگران راهی محل حادثه شدند و جستوجو برای نجات پسربچه 12ساله را آغاز کردند.
علی فتحی، رئیس جمعیت هلال احمر گچساران میگوید: حدود ساعت 12ظهر بود که با 15امدادگر، عملیات جستوجو را شروع کردیم و پس از گذشت 4ساعت توانستیم جسد بیجان پسربچه را در فاصله یک کیلومتری از محل حادثه پیدا کنیم.داریوش، تنها فرزند خانواده افرایی نبود که جانش را در رودخانه فصلی روستا از دست داد.
پدرش میگوید: این رودخانه برای خانواده من طلسم شده است. سال87 بود که بارش باران دوباره این رودخانه فصلی را جاری کرده بود. آن روز دختر 8سالهام آریانا به همراه پسر 2سالهام آریا در پشت خانهمان که پرتگاهی مشرف به رودخانه بود، مشغول بازی بودند که ناگهان از بالای پرتگاه به داخل رودخانه سقوط کردند و پس از چند ساعت با کمک دوستان عشایرم که در پایین رودخانه زندگی میکردند، جسد بچههایم را از رودخانه بیرون کشیدیم.
منبع/همشهری
کد خبر: ۲۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۹
سایت تحلیلی خبری آوای دنا در نظر دارد این دسته از اخبار شهرستانهای مختلف را در صورت دسترسی هر چند روز یکبار و در یک صفحه منتشر نماید و امادگی کامل دارد تا پاسخ ادارت و نهادهایی که به نحوی اسمی ازانها برده شده است در اسرع و قت منتشر نماید انشاء الله که بتواند در این مسیر مردم و مسولان عزیز را یاری نماید.
منطقه انتظامی لنده افتتاح نشد!!
در حالیکه قرار بود در هفته ناجا منطقه انتظامی شهرستان تازه تاسیس لنده افتتاح گردد اما در کمال ناباوری این اتفاق رخ نداده تا مردم همچنان نگران تاخیر در افتتاح ادارات این شهرستان باشند .
گفته می شود یکی از دلایل عدم افتتاح منطقه انتظامی لنده کمبود امکانات و فضای فیزیکی می باشد این در حالی است که لنده دارای تعداد زیادی منازل سازمانی بوده که اکثرا در اختیار افراد بومی قرار دارند و براحتی می توان از این منازل جهت استقرار موقت این نهاد استفاده کرد.
و اینجاست که اهمیت حضور مدیران و مسولان بومی و دلسوز در سطح این شهرستان و در راس ادارات و نهادها مشخص تر می شود!!
امیداست مسولان شهرستانی نهایت همکاری را با مسولان نیروی انتظامی جهت افتتاح این نهاد مهم و حیاتی بعمل آورند تا دغدغه ی مردم و رفت و آمدهای مردم به شهرستانهای همجوار جهت امورات اداری و انتظامی تسهیل گردد.
به این میگن احساس مسولیت
صبح روز شنبه علیرغم اینکه هنوز فیش تلفن های ثابت برج های 6-5 شهروندان لنده ای تحویل نگردیده بود اداره مخابرات این شهرستان اقدام به قطع تلفن های با بدهی معوق نموده است.
خبرنگار ما کسب اطلاع نموده که ظاهرا این اداره محترم بازرس داشته است!!
تنها دلخوشی مردم لنده همین کلمه شهرستانی است!
بخش لنده با تلاش زیاد و همت دولت مهرورز و فعالیت مسولان و مردم خیراندیش ،کمتر از یکسال است که ارتقاء سیاسی پیدا کرد و شهرستان شد و مردم این دیار فعلا به همین نام شهرستانی دلخوشند اما گویا یکی از ادارات/نهادهای این شهرستان که رئیس محترم و عزیز ان از شهرهای همجوار لنده می باشد شهرستانی لنده را هنوز باور نکرده و هنوز در سربرگ مکاتبات ،تابلو اداره و بنرهای مختلفی که در مناسبتهای مختلف تهیه می کند عنوان بخش لنده را قید می نماید لذا از این مسول عزیز درخواست میکنیم تنها دلخوشی مردم لنده را از انها نگیرد، انشاء الله در دولت تدبیر و امید و با انتخاب مسولان جدید و انشاء الله بومی امکانات شهرستانی و ادارات شهرستانی فراهم خواهد شد.
بخش موگرمون و بخشدار شیتاب!
در ابتدای تصویب شهرستانی لنده گفته می شد این شهرستان دارای دو بخش موگرمون با مرکزیت روستای شیتاب و بخش مرکزی می باشد.
اما با گذشت قریب به یکسال از این ماجرا هنوز هیچ اداره /نهاد و یا بخشداری در روستای شیتاب راه اندازی و یا افتتاح نشد.
کاش هر چیزی سر جای خود قرار می گرفت و بخشداری شیتاب از همان روزهای اول ،افتتاح و راه اندازی می شد بلاشک در چنین شرایطی روند توسعه و زیرساختهای این بخش تازه تاسیس شدت بیشتری به خود می گرفت !
امیدواریم این موضوع در دولت تدبیر و امید شکل واقعی به خود گرفته و هر چه زودتر این امکان برای این بخش جدید و نوپاه فراهم گردد!
کشاورزان چلی این بار هم در انتظار تغییر !
روستای چلی از توابع دهستان عالی طیب در شهرستان لنده چند سالی است که بدلیل سیل ناشی از بارانهای فصلی و قطع جوی های آب زمیتهای کشاورزی خود ، دست از کاشت برنج و محصولات آبی برداشته و فریاد رسی هم ندارند.
توی این چند سال این کشاورزان محروم و روستایی چوب بی مهری مسولان جهاد کشاورزی لنده را می خورند و از سر ناچار تنها انتظار تغییر در مدیریت جهاد کشاورزی را دارند .
کاش مسولان جهاد کشاورزی به جای وعدهای امروز و فردا و توجیه های غیر کارشناسانه ی خود جرم این مردان و زنان روستایی و محروم را صادقانه می گفتند.
کاش مسولان جهاد کشاورزی لنده صادقانه با این مردم سخن می گفتند و کاش لوله های آب، بر اساس نیاز و عدالت و دراه ترویج محصولات کشاورزی توزیع می شد!!!
کد خبر: ۲۱۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
آوای دنا- بدری:توجه به مقوله زیبایی شهری امری است در جهت پاسخگویی به نیازهای روحی و روانی شهروندان در محیط های شهری که خصوصا در جهان امروز به سبب تغییر شیوه های زندگی و ظهور نیازهای جدید بیش از گذشته پرداختن به این مساله لازم به نظر می رسد.لذا بدون شک یکی از مظاهر زیبایی هر شهری وجود فضای سبز و درخت و گیاهان فصلی می باشد که این مهم تا کنون بدلیل نوع نگاه و تخصص ! شهرداران لنده کمتر مورد توجه قرار گرفته است .یادم می آید امام جمعه اسبق لنده در یکی از خطبه های نماز جمعه مردم را به کاشتن نهال درختان در سطح شهر و جلوی منازل و مغازه ها ترغیب می نمود، اما ای کاش این مهم از طریق مسولان شهری و خصوصا شهرداری محترم بیشتر مورد توجه و تاکید قرار می گرفت!به هر حال شاید شهرداری محترم یکی از علل این سهل انگاری خود را عدم همکاری و همراهی مردم بداند که این هم تا حدودی قابل قبول و قابل تامل است.اما نکته ی دیگری که حائز اهمیت است و در مورد اندک فضای سبز موجود شهر دیده می شود عدم آبیاری یا عدم آبیاری اصولی بعضی از درختان سطح شهر و از جمله بلوار ورودی شهر می باشد که مدتی است بر اثر عدم آبیاری نهالهای درخت آن خشک شده است!بنا براین باید یاد آوری نمود که درختان و گیاهان نیز همانند حیوانات و انسان ها در زمره موجودات زنده قرار دارند؛ و سیراب ساختن یک درخت و گیاه و آبیاری آن ها، مانند دادن آب به یک انسان تشنه است.چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «من سقی طلحة أو سدرة فکأنّما سقی مؤمناً من ظمأ»هر کس درخت خرما یا سدری را آبیاری کند، مانند آن است که انسان مؤمنی را از تشنگی رهانیده و سیراب ساخته است.در این روایت، آبیاری یک درخت ـ که بسیار بعید است این حکم مختص به درخت خرما و سدر باشد ـ به آب دادن به انسان مؤمن و تشنه ای تشبیه شده است.بنابراین اولا :با توجه به گرمای بیش از حد و بالای 40 درجه در بعضی از روزهای سال انتظار می رود شهروندان در بعضی از روزهای خاص( گرمای شدید) به کمک شهرداری و فضای سبز شهرشان آمده و لااقل چند درخت جلوی منزل یا محل کارشان را آبیاری نمایند.دوما: مسولین شهرداری نسبت به کاشت و ابیاری مناسب فضای سبز و درخت و گیاه در ورودی شهر،بلوارها و جلو منازل ،مغازها و ادارات شهر ، برنامه ریزی و اهتمام لازم را بعمل آورند و نسبت به رفع این نقیصه از هیچ کوششی دریغ نورزند زیرا کاشتن درختان و پدید آوردن باغ ها و پارک و بوستان در حقیقت، خرمی و سرسبزی را در زمین پدید می آورد که مهم ترین نتیجه آن سلامت و حیات انسان و سایر موجودات است.
کد خبر: ۲۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۹