قضیه این بوده که فردی تلاش داشته تا برخی نمایندگان در انتخابات پیروز شوند و این پول را به رحیمی داده تا با صلاحدید خود میان نمایندگان پخش کند. متأسفانه خلأیی که در انتخابات ما وجود دارد این است که هزینههای انتخاباتی افراد هیچگاه شفاف نیست در حالیکه در بقیه کشورها سقفی برای کمک به افراد برای ورود به انتخابات وجود دارد. اما متاسفانه در قانون احزاب کشور ما نظارت بر درآمد دیده نشده و امیدواریم در قانون جدید شفافیت منابع انتخابات مشخص شود چرا که متاسفانه این نقص انتخابات است .
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی دوساعته باشگاه خبرنگاران جوان با محمد حسن غفوری فرد است:
* باشگاه خبرنگاران جوان: ابتدا معرفی از خود، سوابق کاری و میزان تحصیلاتتان داشته باشید من حسن غفوریفرد متولد ۱۳۲۲ در تهران هستم، یک مدرک کارشناسی از دانشگاه تهران، سه مدرک کارشناسی ارشد از ایران، ژاپن و امریکا و دکترای فیزیک هستهای از دانشگاه کانزاس امریکا دارم. همچنین در رشتههای دو و میدانی، شنا، ورزش باستانی و اسب دوانی فعالیت داشتهام. در دوران مبارزات انقلابی، سابقه حبس و شکنجه را دارم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان استاندار خراسان، نماینده چهار دوره مجلس و پس از آن هم به عنوان وزیر نیرو، معاون رئیس جمهور و مشاور در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی و دولت پس از آن فعالیت کرده ام. همچنین ریاست کمیته المپیک و همچنین ریاست سازمان تربیت بدنی هم از سوابق اجرایی بنده است. اکنون رئیس هیئت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم و در حال تدریس به عنوان استاد تمام در دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) هستم. * باشگاه خبرنگاران جوان: چه شد که به آمریکا رفتید؟
من با اخذ بورسیه به ژاپن رفتم و در آنجا در رشته مهندسی زلزله شناسی مشغول به تحصیل شدم، پس از بازگشت در اهواز به تدریس پرداختم اما به علت فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شدم. پس از آن در سال 47 به ناچار به آمریکا رفتم و در سال 55 و پس از اخذ مدرک دکتری در رشته فیزیک هستهای به ایران بازگشتم.
** دو دوره، بدون هیچ شانسی و برای گرم کردن تنور انتخابات کاندیدای ریاستجمهوری شدم **
* باشگاه خبرنگاران جوان: شما در دو دوره به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری وارد عرصه انتخابات شدید. چه شد که به این نتیجه رسیدید که میتوانید رئیس جمهور شوید؟ من در دو دوره در سالهای 60 و 80 کاندیدای ریاست جمهوری شدم و در سال 1400 نیز کاندیدا خواهم شد! البته حضورم در هر دو دوره به پیشنهاد بزرگان و مسئولین نظام بود و شخصاً تمایلی به این مسئله نداشتم. در دوره اول پس از شهادت مرحوم شهید رجایی، فقط مقام معظم رهبری کاندیدای ریاست جمهوری بودند، در آن زمان مرحوم املشی ربانی به من گفتند که "شما باید وارد عرصه انتخابات شوید" و دلایلشان هم را مطرح کردند، دلیلی که بنده را متقاعد کرد این بود که مرحوم آیت الله املشی ربانی تاکید کردند که "اگر شما به عنوان کاندیدا وارد عرصه انتخابات شوید، خطر ترور آیت الله خامنهای کمتر خواهد شد"، از آنجا که آن موقع افرادی که کاندیدای انتخابات میشدند خطر ترورشان بالای 50 درصد بود، بنده بعنوان کاندیدا وارد عرصه شدم. * باشگاه خبرنگاران جوان: در دوره دیگر یعنی در سال 80 چرا کاندیدا شدید؟ انتخابات سال 80، دوره دوم انتخاب رئیس دولت اصلاحات بود و البته مشخص بود که وی در این دوره هم رای خواهد آورد، البته افرادی نیز کاندیدا شدند اما همه مطمئن بودند که رئیس دولت اصلاحات برای بار دوم هم رای خواهد آورد. من با خود رئیسجمهور و همچنین آیتالله هاشمی رفسنجانی مشورت کردم و هر دو از کاندیداتوری بنده استقبال کردند در نهایت من بدون هیچ شانسی و تنها برای گرم کردن تنور انتخابات در عرصه حاضر شدم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: چه شد که از دولت آیتالله هاشمی کنار گذاشته شدید؟ در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی بنده را عزل کردند و دلیلش هم این بود که عدهای در آن زمان بر علیه من جوسازی کردند و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم نهایتاً پیشنهاد کرد که با توجه به تخصصی که داشتم به سازمان انرژی اتمی بروم اما پس از آن اتفاقات ترجیح دادم که سِمتی را در آن دولت قبول نکنم. ** نمیدانم در کجای دنیا کاندیدای مجلس را با قرعه کشی مشخص میکنند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: آقای غفوریفرد، شما در انتخابات مجلس نهم با علی مطهری ائتلاف کردید اما با عدم حمایت اصولگرایان مواجه شدید و عملاً در انتخابات رای نیاوردید. درباره این موضوع توضیح دهید. در انتخابات مجلس نهم و در آن لیست گروه 7+8 که هیچگاه هم کامل نشد، اسم بنده را گذاشته بودند و به همین دلیل در انتخابات شرکت کردم. اما تا آنجا که خودشان گفتند، از افرادی که مد نظر بودند 100 نفر تایید شدند و اگر مخالفتی نبود افراد را در آن لیست قرار میدادند. آقای باهنر به من گفت که "وقتی اسم تو مطرح شد، هیچ مخالفتی نبود اما با افرادی مانند علی مطهری و علی عباسپور مخالفت کردند" اما در نهایت به جای 30 نفر، 32 نفر انتخاب و اعضا مجبور شدند 2 نفر را حذف کنند و برای این کار، بین سه نفر آخر قرعهکشی شد که البته نمیدانم کجای دنیا کاندیدای مجلس را با قرعهکشی مشخص میکنند! اما در هر صورت بین بنده، سید کمال سجادی و یک فرد دیگری که کارگر بود و هیچکس او را نمیشناخت، قرعهکشی شد که آن فرد ناشناس انتخاب شد. منتهی بعداً یکی از افرادی که در لیست 30 نفره بود صلاحیتش تایید نشد و اگر طبق روال گذشته بود، باید میان 2 نفر باقیمانده، قرعهکشی میشد اما باز هم مرا کنار گذاشتند و فردی را از خارج از لیست جایگزین کردند. بعد از این ماجرا آقای نجابت را جایگزین کردند و پس از آن انتخابات وارد مرحله دوم شد. در این دوره، دو لیست 7+8 و همچنین جبهه پایداری در عرصه رقابت بودند و بنده، علی مطهری و علی عباسپور کاندیداهای مستقل بودیم. در مرحله اول که 5 نفر انتخاب شده بودند و حالا باید 25 نفر بعدی انتخاب میشدند، گروه پایداری 25 نفر خود را اعلام کرد اما گروه 7+8، 23 نفر بودند که در اینجا کار بسیار عجیبی انجام دادند و از لیست رقیب دو نفر را جایگزین کردند. لذا در حالی که گروه 7+8 میتوانستند با 23نفر شانس خود را افزایش دهد، برای اینکه من در لیست قرار نگیرم از لیست رقیب فرد جایگزین من کردند.
* باشگاه خبرنگاران جوان: چرا در آن زمان به این نتیجه رسیدند که غفوری فرد نباید باشد؟ ظاهرا در آن زمان کسانی که در لیست 7+8 بودند در گروه پایداری نیز حضور داشتند و فشار آوردند که دو نفر باقیمانده نیز از گروه پایداری باشد، به نظر من دنیا باید یاد بگیرد که از لیست رقیب نیز می تواند در فعالیت های انتخاباتی استفاده کند!
** احمدینژاد معتقد بود مستقلا در انتخابات رای آورده و فعالیت خانه احزاب را متوقف کرد **
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس از سوابق سیاسی و انتخاباتی جنابعالی، به بحث خانه احزاب و فعالیتهای این خانه می رسیم. شما بهعنوان رئیس خانه احزاب، فعالیت این خانه را در روند فعالیت سیاسی کشور چگونه میبینید؟ آیا خانه احزاب نهادی ویترینی خواهد بود یا فعال؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید سابقهای از خانه احزاب گفته شود. خانه احزاب در سال 1379 در دوره دولت اصلاحات تأسیس شد و دلیلش هم تنشهای شدیدی بود که میان احزاب بوجود آمده بود چرا که در این دولت احزاب رشد چشمگیری کردند و از همین رو تنش شدیدی بینشان ایجاد شد. طی چند جلسه که با موسوی لاری وزیر کشور وقت داشتیم، وی خواست که گروههای سیاسی جو سیاسی کشور را آرام کنند لذا قرار شد یک نهاد و تشکلی تشکیل شود تا اختلافات میان احزاب فروکش کند. در دوره فعالیت خانه احزاب اقدامات بسیار خوبی مانند تدوین منشور وفاق، تشکیل شورای داوری و اختصاص بودجه به احزاب انجام شد؛ اختصاص بودجه اقدامی بسیار مهم و نشان دهنده اهمیت نظام به احزاب سیاسی کشور بود اما متأسفانه این فعالیتها در دولت احمدینژاد متوقف شد چرا که رئیس دولتهای نهم و دهم معتقد بود که هیچ حزبی وی را همراهی نکرده و مستقلا در انتخابات رای آورده است. در حالی که حزب مؤتلفه و اصولگرایان کمک شایانی به احمدینژاد کردند ولی وی این اعتقاد را نداشت و متأسفانه فعالیت خانه احزاب در دوره ریاست جمهوریاش به طور کامل متوقف شد. * باشگاه خبرنگاران جوان: به عنوان رئیس خانه احزاب، فعالیت این نهاد در دوره جدید را چگونه میبینید؟
بعد از روی کار آمدن حسن روحانی، دولت جدید با تلاشهای بسیار خواهان فعالیت خانه احزاب شد، البته این نهاد با شاکله قدیمی قابل تجدید نبود چرا که در دوره گذشته تنها دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب در خانه احزاب حضور داشتند که هرکدام به نوعی سعی در خارج کردن رقیب از جریان سیاسی کشور داشت اما در این دوره با جلسات زیادی که با وزارت کشور برگزار کردیم به یک فرمول جدید شامل سه جریان اصولگرایی، اصلاحطلبی و مستقلین رسیدیم که تاکنون هم اقدامات خوبی در این زمینه انجام شده است.
* باشگاه خبرنگاران جوان: در یک جمله دلیل اصرار بر لزوم فعالیت خانه احزاب چیست؟
اصرار به فعالیت خانه احزاب، به دلیل کمک به تحزب و حزبگرایی در جریان سیاسی کشور است چرا که متاسفانه هنوز مردم ما به کارکرد احزاب اعتقادی ندارند. ** باید بر ورود پولهای تمیز و کثیف در انتخابات نظارت شود **
* باشگاه خبرنگاران جوان: آقای غفوری فرد، از نگاه شما آیا ورود احتمالی پولهای کثیف به انتخابات رصد میشود؟ اولا که بنده بحثی بالاتر از این مسئله را مطرح کردم و حتی گفتم که پولهای تمیز هم باید نظارت شود، اگر فردی 10 میلیارد داشته باشد و در انتخابات مصرف کند در صورتی که حلال هم باشد آنچه مسلم است اینکه باید دخل و خرج افراد در انتخابات مشخص باشد، اما در مورد خانه احزاب باید گفت که خانه احزاب جایگاه رسمی برای نظردهی و نظارت بر این موضوع نیست و همین امر قطعا ضعف قانون انتخابات است که باید اصلاح شود البته بعید میدانم قانون احزاب جدید به انتخابات این دوره مجلس برسد اما در انتخابات آینده قطعا از آن استفاده خواهد شد. ** رئیس جمهور هم نمیتواند در مورد احراز صلاحیت افراد اظهار نظر کند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: شما در مصاحبهای گفته بودید که خانه احزاب با شورای نگهبان در مورد احراز صلاحیت افراد مذاکره خواهد کرد. آیا اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است؟
طبق قانون اساسی، نظارت بر انتخابات و تایی یا رد صلاحیت کاندیداها فقط و فقط وظیفه شورای نگهبان است و هیچ مرجع دیگری این جایگاه را ندارد اما ممکن است شورای نگهبان از خانه احزاب به عنوان بازوی نظارتی استفاده کند، این خانه نیز اعلام آمادگی کرده که اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شورای نگهبان قرار دهد. نکته مهم این است که هیچ مقام و مسئولی حتی رئیس جمهور نمیتواند در این مورد اظهار نظر کند و اگر شورای نگهبان فردی را رد یا تأیید صلاحیت کرد، هیچ مرجعی نمیتواند این مسئله را نفی کند، البته خانه احزاب ملاقاتی با مسئولان نظام و همچنین شورای نگهبان در مورد انتخابات و احراز صلاحیتها خواهد داشت.
** اگر تحریمها برچیده نشود، برجام دستاورد مثبتی نیست **
* باشگاه خبرنگاران جوان: آقای غفوری فرد به عنوان یک کارشناس سیاسی، برجام را چگونه میبینید؟ آیا نقاط مثبت آن بارزتر است یا نقاط منفی؟ نمیتوان به صورت کلی قضیه برجام را مثبت یا منفی ارزیابی کرد و باید نقاط مثبت و ضعف آن را برشمرد. نقاط مثبت سند برجام این است که 6 کشور بزرگ دنیا در یک طرف میز و طرف دیگر جمهوری اسلامی بود که این نقطه مثبتی است که کمتر به آن توجه شده یعنی دنیا به این نتیجه رسید که مقابله با ایران سودی نخواهد داشت . آنها تمام نیروهای خود را آوردند تا با ایران مذاکره کنند و این نشاندهنده عظمت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. پس از توافق وین گفته شد که جان کری خطاب به اوباما رئیس جمهور آمریکا گفته که " آمریکا در این 8 سال ریاست جمهوری هیچ دستاوردی در منطقه خاورمیانه نداشته و برجام اولین دستاورد آمریکاست" که این امر نقطه مثبتی است، از بُعد دیگر غربی ها برای اولین بار ایران را صاحب حق هستهای شناختند، البته ما نیازی به دادن حق غنیسازی نداریم، اما در هر صورت حق هستهای ایران به رسمیت شناخته شد و بر همین اساس در آینده در روابط ایران با دنیا آرامش نسبی را شاهد خواهیم بود، آن همه درگیریهایی که هم احمدینژاد در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی به وجود آورده بود کاهش پیدا خواهد کرد. در حال حاضر کشور دارای یک آرامش نسبی است اما باید ببینیم که تحریمها برداشته خواهد شد یا خیر؛ اگر تحریمها رفع شود، نسلهای بعد به راحتی زندگی خواهند کرد، اما اگر احیانا تحریمها برچیده نشود، برجام اصلا دستاورد مثبتی نیست در نهایت باید منتظر ماند و دید آیا برجام به درستی اجرا خواهد شد یا خیر.
* باشگاه خبرنگاران جوان: فضای داخلی کشور در دوران پسابرجام را چگونه میبینید؟ به نظر من آرامش و آسایش داخلی کشور بیشتر خواهد شد البته اگر به دنبال توسعه سیاسی و اقتصادی هستیم، باید امنیت سیاسی، سرمایهگذاری و فکری به وجود آید که قطعا برجام می تواند نقطه عطفی در تاریخ ایران باشد. ** طیف نزدیک به دولت مهمترین جریان در انتخابات پیش رو هستند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: فضای انتخابات مجلس آینده با توجه به اجرای برجام و اینکه دولت خود را پیروز این میدان میداند را چگونه میبینید؟
اکنون دو جناح اصلی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاحطلبان در حال تلاش برای رسیدن به یک لیست واحد هستند اما طیف نزدیک به دولت، مهمترین جریان در انتخابات پیش رو است چرا که دستاوردهای احتمالی برجام، آرامش فضای داخلی کشور و پایین آمدن تورم 40 درصدی و رسیدن به 15 درصد، جزء دستاوردهای دولت است و میتواند کمک بزرگی به طرفداران آن کند.
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس انتخابات آینده را به نوعی به نفع دولت میدانید؟
به نظر میرسد بعد از اجرای برجام و در صورتی که تحریمها برداشته شود و توافقات انجام شده به نتیجه برسد قطعا برجام برگ برنده دولت در انتخابات مجلس آینده خواهد بود.
* باشگاه خبرنگاران جوان: فضای مجلس آینده را چگونه پیشبینی میکنید و اکثریت را با کدام جریان سیاسی میبینید؟
پیشبینی من این است که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصولگرایان خواهد بود اما شاید طرح این موضوع کمی زود به نظر برسد چرا که باید منتظر ماند تا ببینیم مردم در دقیقه 90 کدام جریان و گزینه را انتخاب خواهند کرد، تجربه نشان داده که پیشبینیها گاهی درست نبوده است.
* باشگاه خبرنگاران جوان: فعالیت اصولگرایان در انتخابات آینده چگونه خواهد بود؟ اتفاقات مهمی در این جریان افتاده است؛ 3 گروه مؤتلفه، پایداری و ایثارگران اقدامات اولیه را انجام دادهاند که امیدواریم به نتیجه برسیم. هرچند که اختلاف نظرهایی میان اصولگرایان وجود دارد اما این اختلافات در جایی که مصالح اصولگرایان ایجاب کند حل خواهد شد و قطعا همه خواهان یک مجلس اصولگرا هستند.
** ناطق به هیچ عنوان در انتخابات شرکت نخواهد کرد **
* باشگاه خبرنگاران جوان: فعالیتهای انتخاباتی علی لاریجانی رئیس مجلس نهم را چگونه میبینید؟ آیا وی با طیف نزدیک به دولت ائتلاف خواهد کرد؟ طیف نزدیک به دولت طیف وسیعی است؛ از اصولگرایان و اعضای مؤتلفه تا دیگر جریانها و اصلاحطلبان شامل این طیف می شوند اما آن چیزی که قطعی است این است که لاریجانی با اصولگرایان در انتخابات شرکت خواهد کرد. در چند وقت اخیر صحبتهایی از حضور حجتالاسلام ناطق نوری در انتخابات مطرح شده که آیا وی در انتخابات شرکت خواهد کرد یا نه، من تاکید می کنم که ناطق تحت هیچ شرایطی وارد انتخابات نخواهد شد، در ملاقاتی که اخیرا من با ناطق داشتم وی تأکید کرد که به هیچ وجه در انتخابات شرکت نخواهد کرد ولی اگر تکلیفی از سوی مقام معظم رهبری بر عهدهاش گذاشته شود، بحثی متفاوت است اما مسلماً ناطق در انتخابات شرکت نمیکند. وی با همه گروهها از چپ و راست ارتباط دارد اما اینکه بخواهد گروه یا لیستی را در انتخابات تأیید کند اینگونه نخواهد بود.
* باشگاه خبرنگاران جوان: خبرهایی از حضور سید حسن خمینی در انتخابات خبرگان مطرح است، تا چه حد احتمال این امر وجود دارد ؟ به احتمال فراوان سید حسن خمینی در انتخابات شرکت خواهد کرد البته هیچ گروه و جریانی حق مصادره وی به نفع جریان خود را ندارد چرا که سید حسن خمینی نوه حضرت امام(ره) است و بنده فکر میکنم تمایلش مانند تمایل حضرت امام(ره) اصولگرایی است و من وی را فردی اصولگرا میدانم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: به دو دولت قبل بپردازیم. احمدینژاد در دو دوره رئیس جمهور کشور بود. چه شد که وی انتخاب شد؟ آیا در جریان اصولگرایی فردی برای جایگزینی وی و معرفی بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری نبود؟ دو دوره ریاست جمهوری احمدینژاد بسیار متفاوت بود؛ در دوره اول انتخابات هیچکس شانسی برای احمدینژاد قائل نبود چراکه وی جزء نفرات آخر انتخابات بود اما اتفاقاتی مانند سخنرانی اش به زبان آذری تأثیر بسیاری در آرا داشت. در نهایت احمدی نژاد به انتخابات دور دوم رسید و کسانی که در دور اول از آیتالله هاشمی رفسنجانی حمایت کرده بودند، پشیمان شدند و از رای خود بازگشتند.
* باشگاه خبرنگاران جوان: چرا اصولگرایان از احمدی نژاد حمایت کردند؟
در دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد این احتمال که وی رای خواهد آورد بسیار قوی بود، اصولگرایان در هر دو دوره احمدینژاد را فردی اصولگرا میدانستند علیرغم اینکه نسبت به برخی انتصابات وی انتقاد داشتند لذا در هر دو دوره احمدینژاد بسیار مدیون اصولگرایان بوده است. ** احمدی نژاد جز خودش هیچکس را اصولگرا نمیدانست **
* باشگاه خبرنگاران جوان: اما احمدینژاد خود را مستقل از اصولگرایان میدانست!
احمدی نژاد جز خودش هیچکس را اصولگرا نمیدانست! اطرافیانش هم شعار میدادند "احمدی نژاد رجایی ثانی است" و "دولت 75 میلیونی" اما بعدها مشخص شد دانشگاه علم و صنعت، استانداری اردبیل و شهرداری تهران، 75 میلیون جمعیت دارند! چراکه تمام انتصابات وی از این سه نهاد بود. به قول مرحوم عسگراولادی، دایره اصولگرایی احمدینژاد بسیار محدود و دایره اصولگرایی آیتالله هاشمی بسیار گسترده است. ** جریان انحرافی، کمر دولت قبل را شکست! **
* باشگاه خبرنگاران جوان: چه شد که احمدینژاد به سمت اختلاف و به نوعی سر ناسازگاری با اصولگرایان گذاشت؟
بزرگترین اختلاف اصولگرایان با احمدینژاد بحث انتصابات و خصوصا فرد مشایی بود، باید گفت که عملاً مسئله انحراف کمر دولت احمدینژاد را شکست و بعد از آن حمایت بسیاری از گروهها و افراد و حامیان وی به سکوت یا مخالفت با او انجامید.
** رحیمی یک ریال هم برای خودش خرج نکرده است **
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس از پایان کار دولت دهم مفاسد اقتصادی و جرائم افرادی مانند رحیمی معاون اول رئیس جمهور، بقایی معاون اجرایی رئیس جمهور، فساد 3 هزار میلیاردی و بابک زنجانی برملا شد اینها در حالی است که احمدینژاد دولتش را پاکترین دولت پس از انقلاب میدانست
معتقدم با شعار پاکترین، قویترین و... نمیتوان کاری از پیش برد، اما من شخصا احمدینژاد را فردی پاک میدانم و معتقدم که فسادهایی که در دوران وی بوجود آمد معدود بودند که دو مورد آنها در حال محاکمه هستند. البته من قصد دفاع از دولت گذشته را ندارم اما اگر با دولتی مخالف هستیم نباید کلیت نظام را زیر سوال ببریم، چرا که 8 سال دولتهای نهم و دهم، یک چهارم عمر نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و باید توجه داشت که در آن دوره شدیدترین تحریمها علیه کشور ما وضع شد و فساد هم غالبا در شرایط تحریم بوجود میآید. اما راجع به رحیمی باید بگویم که وی یک ریال برای خود خرج نکرده و حتی همسر او در بستر بیماری بود و رحیمی نتوانست همسرش را معالجه کند؛ من از شرایط بسیار سخت زندگی رحیمی مطلعم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس چه شد که رحیمی بازداشت شد؟
قضیه این بوده که فردی تلاش داشته تا برخی نمایندگان در انتخابات پیروز شوند و این پول را به رحیمی داده تا با صلاحدید خود میان نمایندگان پخش کند. متأسفانه خلأیی که در انتخابات ما وجود دارد این است که هزینههای انتخاباتی افراد هیچگاه شفاف نیست در حالیکه در بقیه کشورها سقفی برای کمک به افراد برای ورود به انتخابات وجود دارد. اما متاسفانه در قانون احزاب کشور ما نظارت بر درآمد دیده نشده و امیدواریم در قانون جدید شفافیت منابع انتخابات مشخص شود چرا که متاسفانه این نقص انتخابات است .
البته بنده حامی دولت احمدینژاد نیستم، اما نباید به نظام جمهوری اسلامی ایران طوری نگاه کرد که گویی در 8 سال قبل "بخور بخور" بوده ، من در حالیکه با برخی اقدامات احمدینژاد مخالف هستم اما تاکید دارم که نباید به نظام تهمت زده شود. اینکه معاون اول رئیس جمهور به دلیل ارتکاب جرمی زندانی میشود نشاندهنده وجود یک سیستم قضایی قاطع و کارآمد در نظام است. ضمنا خود احمدینژاد هم در دادگاه پرونده دارد و ممکن است دستگاه قضایی وی را احضار کند. من شخصا نه بقایی و نه بابک زنجانی را نمیشناسم و بابک زنجانی را نمیخواهم که بشناسم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: گفتید که مفاسد و جرائم رخ داده در دولت قبل معدود بوده و گفتید که بابک زنجانی و بقایی را نمیشناسید اما آیا میتوان ماثرات منفی جرائم این افراد بر اقتصاد و جامعه را نادیده گرفت ؟ بابک زنجانی و فساد 3 هزار میلیاردی ضربه سنگینی به کشور زده و باعث بوجود آمدن نوعی دیالوگ در عرصه اجتماعی شدند تا جایی که حتی وقتی من به دانشجو میگفتم چرا درس نمیخوانید در جواب میگفتند که "به فرض درس بخوانیم و مانند شما پرفسورشویم، آخر آن چه می شود؟! یک فرد 3 هزار میلیارد را یکجا قورت داده" و این اتفاقات باعث شد که بازخورد اجتماعی وحشتناکی بوجود آید. اما اگر دستگاه قضا مقتدر باشد قطعا نظام بیمه خواهد شد.
اینکه پول نفت توسط دولت به فردی داده شود، کار بسیار وحشتناکی است، چطور فردی که راننده یک مدیر دولتی بوده توانسته تا این میزان ثروت جمع کند؟! در حالیکه بنده با همه سابقه وزارت و مناصب دولتی تا سالها خانه نداشتم.
من نگفتم اتفاقاتی که در دولت قبل افتاده مهم نبوده بلکه وقتی افرادی مانند رحیمی زندانی میشوند نشان دهنده ضعف و شکاف در دولت است و دستگاه قضا باید سریعتر به جرایم چنین افرادی رسیدگی کند یعنی اگر فردی در هر پست و مقامی مرتکب جرمی شد، همان زمان باید محاکمه شود.
** احمدینژاد و طرفدارانش در تهران فعال هستند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: تحرکات انتخاباتی طیف نزدیک به احمدینژاد در چند وقت اخیر دیده شده، آیا احمدینژاد برنامهای برای انتخابات امسال و یا انتخابات های بعدی خواهد داشت؟ هر فردی که وارد عرصه سیاست میشود به آن معتاد خواهد شد و به این راحتی نمیتواند از سیاست دل بکَند، اما تجربه نشان داده اگر فردی پس از دو دوره ریاست جمهوری مجددا کاندیدای ریاست جمهوری شود، موفق نخواهد بود. اینکه احمدینژاد و طرفدارانش در تهران فعال هستند، به خصوص برای انتخابات مجلس امری مسلم است و جلسات مختلفی برای حضور در انتخابات برگزار میکنند، اما حضور احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری بعد را بعید میدانم چرا که اگر هم شرکت کند، شانسی نخواهد داشت. * باشگاه خبرنگاران جوان: نقل قولی از حسین شریعتمداری وجود دارد مبنی بر اینکه احمدینژاد وقتی منحرف شد که به سمت اصلاحطلبان رفت، این اظهارنظر را چگونه میبینید؟
بعید میدانم که احمدینژاد به سمت اصلاحطلبان رفته باشد اما زمانی که به سمت مشائی رفت، بسیاری از نزدیکان خود را از دست داد. ضمناً اصلاحطلبان هم هیچ علاقهای به احمدینژاد ندارند و در مقابل از افراد معتدلی مانند ناطق نوری استقبال میکنند تا جاییکه اگر وی کوچکترین سیگنالی به جریان اصلاح طلبی بدهد، قطعا اصلاحطلبان با آغوش باز وی را خواهند پذیرفت، در حالیکه هیچگاه این اتفاق نخواهد افتاد و ناطق به سمت این جریان نخواهد رفت. * باشگاه خبرنگاران جوان: به عنوان سوال آخر، در یک جمله نظرتان را درباره این اسامی بگویید.
آیتالله هاشمی رفسنجانی: مردی برای همه تاریخ
احمدی نژاد: رئیس جمهور بلند پرواز
حسن غفوری فرد: یک کارگرزاده که اتفاقی وزیر شد
مرحوم عسگراولادی: استاد مؤتلفه
محسن رضایی: قهرمان ملی
علی لاریجانی: رئیس جمهور آینده
سید حسن خمینی: یادگار امام (ره)
کد خبر: ۷۸۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۱
اگر به تاریخ برگردیم می بینیم برخی از افرادی که در رکاب پیامبر (ص) بودند و سیف اسلام لقب گرفتند در مقابل امیر المؤمنین علی (ع) ایستادند نشان از اهمیت ندادن به موضوع ولایت پذیری است
کد خبر: ۷۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
رای مردم امانت نسل های گذشته و آینده است و باید به بهترین نمایندگان ملت و افراد مستقل از کانون های قدرت و ثروت داده شود
کد خبر: ۷۷۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰
.هوشمندی مردم و نظام انتخابات در این است که نخبگان مستقل را برای ورود به عرصه انتخابات فراخوانده و از آنها حمایت کنند
کد خبر: ۷۶۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۷
بی شک در آینده ، دولتی موفق است که بتواند با یک انقلاب اداری ، مهر پایانی بر مناسبات باقی مانده از طاغوت و یا برگرفته از الگوهای وارداتی بزند و ما را به اصل خود نزدیک سازد
کد خبر: ۷۴۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
اعتقاد دارم در انتخاباتهای پیش رو ضروری است که برای بازگشت به اهداف و اصول برگرفته از انقلاب اسلامی و تحقق آرمان های تحول خواهی ملت بزرگ ایران با شناسایی و رجوع به نسل جدیدی از انسان های مستقل و خبره تر که کم هم نیستند از دور و تسلسل حاکم ، خود را خارج سازیم
کد خبر: ۷۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
مجله مگلی:آٓیا حتماً باید تحصیلات آکادمیک داشت؟ آیا فکر می کنید برای راه اندازی یک تجارت موفق، داشتن تحصیلات عالی الزامیست؟
اکثر افراد بر این باورند که مدرسه رفتن، کسب نمرات خوب، سخت کوشیِ به تمام معنا و رسیدن به یک شغل ایده آل، همگی مراحل مورد نیاز برای نیل به موفقیت است. امروزه تحصیلات عالی و شغل پردرآمد، توام با یکدیگر به ندرت دیده می شوند. این کیفیت ها، دیگر فرمولِ مسلمِ ثروت و موفقیت به شمار نمی آیند.
تحصیل جای خود را دارد و نمی توان به کل آن را نادیده گرفت ولی همیشه هم لازم نیست. کارآفرینان بسیاری هستند که هرگز تحصیلات عالی چندانی نداشتند، اما با این حال به دستاوردهای بزرگی رسیده اند.
آنچه در ادامه می خوانید گذری است بر زندگی برخی از اشخاصی که بدون داشتن تحصیلات عالی باز هم تاثیر خود را بر دنیا گذاشتند. این نمونه های مطالعه را برایِ دل خود بخوانید تا متوجه شوید که آیا نیازی به کسب تحصیل برای بدست آوردن یک شغل پر درآمد دارید یا خیر.
۱ – استیو جابز
کمتر پیش می آید کسی داستان “استیو جابز“، کمک موسس “اپل” را نشنیده باشد. گرچه توانست از دبیرستان “هُمزتید” در سال ۱۹۷۲ فارغ التحصیل شود، اما در نهایت به علت عدم توانایی تامین هزینه های دانشگاه از ادامه تحصیل در “کالج رید” انصراف داد.
۲ – ریچارد برانسون
ارزش خالص شرکت “ریچارد برانسون” تقریباً ۴.۹ میلیارد دلار برآورد شده. برانسون با این که موسس “ویرجین آتلانتیک ایرویز”، “ویرجین رکوردز”، “ویرجین موبایل” و برند های دیگر “ویرجین” است هرگز تحصیلات دبیرستانی اش را به پایان نرساند و در ۱۶ سالگی ترک تحصیل کرد. به علاوه او از در خواندن و مطالعه مشکل داشت و رنج می برد و عملکرد علمی ضعیفی داشت.
اما این مانعِ ماندگار کردن نامش نشد. امروزه “برانسون” از اهمیت تحصیل، بسیار سخن می گوید و سخت عقیده دارد که مدارس باید در کمک به کارآفرینان بهتر عمل کنند و وجوه مورد نیاز آنها را تامین نمایند.
۳ – دِیو توماس
“دِیو توماس”، موسس و مدیرعاملِ سردسته ی فست فودها، “وِندیز”، برای اینکه بتواند به صورت تمام وقت در “رستوران هابی هاوس” در “فورت وِین، ایالت ایندیانا”، کار کند از دبیرستان ترک تحصیل کرد. گرچه در سال ۲۰۰۲ در ۶۹ سالگی دار فانی را وداع گفت، اما ارزش خالص شرکتش ۹۹ میلیون دلار برآورد شد.
“توماس” اولین شعبه ی “وِندیز” را در سال ۱۹۶۹ افتتاح کرد، اما رستوران های زنجیره ای او از فراز و نشیب های بسیاری گذشت تا بالاخره پس از ظهور در ۱۰۰ها تبلیغ توانست در دل مخاطبین تلوزیون در اقصی نقاط دنیا جای خود را باز کند و در سال ۱۹۹۰ تبدیل به نامی آشنا شود.
۴ – دیوید گرین
“دیوید گرین” که ارزش ثروت ش نزدیک به ۶ میلیارد دلار برآورد شده، هرگز به دانشگاه نرفت. این موسسِ “هابی لابی”– فروشگاه های زنجیره ای هنر و صنایع دستی، تنها یک دیپلمه ی دبیرستان بود که از ادامه ی تحصیل صرف نظر کرد تا تجارت خانگی خودش را در سال ۱۹۷۰ با یک وام ۶۰۰ دلاری آغاز کند. تا سال ۱۹۷۲ کارش به قدر کافی رونق گرفت و توانست اولین مغازه ی خرده فروشی خود را بازگشایی کند.
“گرین” یکی از خیّرین مشهور است. او نیمی از کل درآمد شرکتش را وقف موسسه های خیریه متعدد می کند. گفته می شود او از سال ۲۰۱۲ تقریباً ۵۰۰ میلیون دلار وقف کرده است.
۵ – لاری الیسون
“لاری الیسون“، مدیرعامل سابق “اوراکل”، از دو دانشگاه ترک تحصیل کرد. فکر می کنید ثروت خالصش چقدر است؟ دست کم ۵۴ میلیارد دلار. پس از ایجاد پایگاه داده ها برای “سیا”، او در سال ۱۹۷۷ با دو شریکش، لابراتوارهای توسعه ی نرم افزاری یا به اختصار “اس.دی.ال.” را تاسیس نمود. این شرکت در نهایت در سال ۱۹۸۲ تبدیل به شرکت سیستم های “اوراکل” شد.
امروزه، این مولتی میلیاردر خودساخته از منصبش به مقام مدیریت عاملی تغییر سمت داده، اما هنوز هم رییس و مدیر ارشد تکنولوژی در “اوراکل” است. او هرگز ثروت را هدف خود قرار نداد، بلکه آرمانش ایجاد فضای کاری ای بود که در آن لذت ببرد.۶ – کوین رز
این کارآفرین آنلاینِ زیر ۴۰ سال، کمک موسس “ریویژن۳” و “پاونس اند میلک” می باشد، شهرتش بیشتر مرهون سرمایه گذاری با “دیگ” است. او در دانشگاه “نوادا” در “لاس وگاس” شرکت کرد و در رشته ی علوم کامپیوتری به تحصیل پرداخت، اما پس از ۲ سال از تحصیل انصراف داد.
امروزه “رز” مدیر عاملِ “هادینکی”، عضو هیئت مدیره ی موسسه ی “تونی هاوک” و جزو مشاوران “گوگل وِنچرز” است.
۷ – مایکل دل
“مایکل دل”، در واقع بنیانگذار کامپیوترهای “دل” است. ارزش خالص شرکتش حدوداً ۲۰ میلیارد دلار برآورد شده. او در دانشگاه تگزاس شرکت کرد اما سرانجام از تحصیل انصراف داد. در خوابگاه دانشگاهش، زیر ساخت آنچه در نهایت تبدیل به “دل” شد را پایه ریزی کرد. وی با کمی موفقیت در بسته بندی و فروش ورژن های بالاتر کامپیوتر های شخصی، به سوی ایجاد تجارتی وسیع تر گام نهاد.
در سال ۱۹۹۲، “دل” در ۲۷ سالگی در لیست ۵۰۰ شرکت آمریکایی که از نظر میزان فروش در صدر قرار دارند به عنوان جوان ترین مدیر عامل شناخته شد.۸ – خانم راحیل رِی
این ستاره ی برنامه های آشپزی، نویسنده و بازرگان، هرگز به دانشگاه نرفته و هیچ آموزشی در زمینه ی هنرهای آشپزی ندیده. ارزش شرکتش تقریباً ۶۰ میلیون دلار برآورد شده که این برای کسی که صلاحیت های لازم در زمینه ی کاری اش را ندارد بسیار هم عالی است.
پس از ورود به مصاحبه ای تلوزیونی در سال ۲۰۰۶ و با حضوری پررنگ در برنامه های تلوزیونی “اپرا وینفری” شهرتش را چند برابر کرد.نتیجه ی اخلاقی
و نتیجه ی اخلاقی داستان؟ یک شخصیت کوشا همیشه راهی پیدا می کند. تحصیلات می تواند هم مانع و هم راهی برای رسیدن به موفقیت باشد. اگر قرار است تحصیلات مانع باشد، کسانی که روحیه ی کارآفرینی دارند این مانع را بر خواهند داشت و به راه خود ادامه خواهند داد.
امروزه، در عصر فناوری و اطلاعات، راه های بسیاری برای فراگیری و توسعه ی مهارت های مورد نیاز برای موفقیت در کارآفرینی وجود دارد. شاید آموزش در منزل برای بسیاری از افراد گزینه ی خوبی باشد، به خصوص اگر مایل باشید پا به پای خودتان به یادگیری ادامه دهید و یا فرزندانی دارید که بلند همت هستند و اسقلال فکری دارند.
یافتن کتاب های الکترونیکی، کلاس های صوتی، پادکست ها و منابع بسیار با ارزش دیگر در زمینه های متفاوت نیز امکان پذیر است; چون برای همه این موقعیت را فراهم می کند تا علایق خود را دنبال کنند و تشنه ی علم باشند.
اکثر کارآفرینان اتفاق نظر دارند که حمایت بهتری برای رشد آنها به عنوان کارآفرین، به خصوص از جانب موسسات آموزشی می بایست صورت گیرد. با این حال، منابع در حال بهتر و بهتر شدن اند، و نسبت به گذشته به خصوص به صورت آنلاین بسیار متداول تر گشته اند.
امروزه، آغاز و حتی خرید یک تجارت آنلاین به راحتی برای اکثر افراد میسر است. با این حال تبدیل تجارت خود به یک امپراتوری مولتی میلیارد دلاری، ممکن است یک موضوع کاملاً متفاوت باشد.
کد خبر: ۷۲۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۳۰
این روزها ، شیخ شهید بر بالای دار مشروطه خواهی مشروعه و ازماورای زمان و از دل تاریخ نه چندان دور ، به ما این نهیب را می زند که نگذارید زمینه های تکرار برخی از ناکامی ها و گذشته های تلخ این ملت دوباره پدیدآر شود.اسلامیت و جمهوریت در ایران اسلامی ، لازم و ملزوم یکدیگر هستند و سازوکار دقیق و ظرفیت قانونی موردنیاز برای صیانت از آن در شورای نگهبان قانون اساسی ، وجود دارد
کد خبر: ۷۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۸
رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان این که اصل فرهنگ باورها و ارزش ها است، گفت: بزرگترین خدمت به جامعه انتقال باورها و ارزش های صحیح است؛ بالاترین خیانت گرفتن باورها و ارزش های صحیحی و جایگزین کردن باورهای نادرست است
کد خبر: ۷۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۶
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
«آیا پول/ ثروت خوشبختی میآورد؟» شاید قدمت این سؤال به قدمت اختراع پول/مالکیت خصوصی باشد. اما این مناقشهای است که در دهههای اخیر همزمان با تولید دادههای معتبر و جامع آماری، بسیار بررسی شده است. امروزه پذیرفته شده که صرفا ثروت با شاخصهای اقتصادی سنتی نظیر درآمد ناخالص ملی نمیتواند وضعیت مردم کشورها را نشان بدهد. دانیل کانمن، برنده نوبل اقتصاد ۲۰۰۲ و آنگوس دیتون، اقتصاددان دانشگاه پرینستون در سال ۲۰۱۰ در پژوهشی گسترده پس از بررسی ۴۵۰ هزار نفر، صراحتا اعلام کردند که به این نتیجه رسیدهاند پول بیشتر لزوما به شادی بیشتر نمیانجامد!»
در مقاله آنها نموداری بود که نشان میداد، وقتی درآمد از حد مشخصی فراتر میرود، ازآنپس درآمد بیشتر لزوما احساس بهتری به آدمها نمیدهد. شاید همین کشفیات بود که منجر شد سازمان ملل در سال ۲۰۱۲ اولین کنفرانس شادی مللمتحد را برگزار کند و سال بعد روز ۲۰ مارس را بهعنوان روز بینالمللی شادی نامگذاری کند.
در همین راستا در سالهای اخیر مؤسسه نظرسنجی گالوپ۱ یک رشته نظرسنجی را برای سنجش احساسات مثبت و منفی مردم جهان کلید زده است. اهمیت سنجش احساسات ازآنرو است که نهتنها کیفیت حیات ذهنی آدمها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه رفتار آنها را نیز جهت میدهد.
گالوپ برای سنجش احساسات مثبت و منفی افراد ۱۵ سال به بالای ۱۴۸ کشور جهان در سال ۲۰۱۴ نظرسنجی گستردهای را با نمونهای شامل ۱۵۳هزارنفر اجرا کرد. در این پیمایش برای سنجش احساسات مثبت از مردم پنج سؤال پرسیده شده:
۱- آیا احساس میکنید دیروز به خوبی استراحت کردهاید؟۲- آیا تمام دیروز با احترام با شما رفتار شد؟۳- آیا دیروز زیاد لبخند زدید یا خندیدید؟۴- آیا دیروز چیز جالبی یاد گرفتید یا انجام دادید؟۵- آیا دیروز احساس سرخوشی داشتید؟
بنا بر گزارش رسمی منتشرشده گالوپ باعنوان «۲۰۱۵ Global Emotions» بیش از ۷۰ درصد مردم جهان گفتند که روز قبل از نظرسنجی سرخوشی فراوان، لبخند یا خنده فراوان را تجربه کردهاند و احساس میکنند بهخوبی استراحت کردهاند و محترمانه با آنها برخورد شده، ۵۰ درصد نیز گفته بودند که روز قبل چیز جالبی یاد گرفته یا انجام دادهاند. گالوپ گزارش داد که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ شاخص احساسات مثبت تغییر چندانی نکرده و بین ۶۸ تا ۷۱ در نوسان بوده است. همچنین مشخص شد مردم آمریکای لاتین بیش از بقیه دنیا روزانه احساسات مثبت را تجربه میکنند.
برای اولینبار در سال ۲۰۱۴ هر ۱۰ کشور ابتدای فهرست از این منطقه بودند: پاراگوئه، کلمبیا، اکوادور، گواتمالا، هندوراس، پاناما، ونزوئلا، کاستاریکا، السالوادور، نیکاراگوئه. این آمار این استنباط را به ذهن متخصصان گالوپ متبادر کرد که احساس شادی در این منطقه پدیدهای فرهنگی است. جامعهشناسی احساسات نیز به ما میگوید احساسات، همچون عقاید، مخلوقاتی فرهنگی هستند، به این معنی که ما چگونه احساسکردن را نیز همچون بسیاری از باورها، دانشها و مهارتهای لازم برای زندگی فردی و اجتماعی، در فرایند جامعهپذیری «میآموزیم». ما بهطور غیرمستقیم یاد میگیریم که بر کدام وجوه زندگی تمرکز کنیم، وضع خود و اطرافمان و رویدادها را چگونه تفسیر کنیم و چه احساسی نسبت به آنها داشته باشیم.
در آمار احساسات مثبت، ۱۰ کشور انتهای فهرست که مردمش کمتر از مردم ۱۳۸ کشور دیگر احساس مثبت داشتند، عبارت بودند از: سودان، تونس، بنگلادش، صربستان، ترکیه، افغانستان، بوسنی و هرزگوین، گرجستان، لیتوانی و نپال. برخلاف بعضی تصورات، خوشبختانه ایرانیها در انتهای این فهرست نبودند. احساسات مثبتی که ایرانیان در زندگی روزمره خود تجربه میکنند و در پاسخ به سؤالهای گالوپ آن را تأیید کردهاند، دستکم آنقدر زیاد بوده که آنها به قعر جدول رتبهبندی احساسات مثبت سقوط نکنند.
طبق گزارش گالوپ سهچهارم بزرگسالان دنیا گفته بودند روز قبل مصاحبه لبخند زده یا خندیدهاند، حتی ۵۲ درصد مردم افغانستان نیز، اما در میان ۱۴۸ کشور دنیا فقط در تونس، صربستان و ترکیه کمتر از ۵۰ درصد مردم چنین تجربهای داشتند. در این نظرسنجی گسترده که به زبانهای محلی کشورها اجرا شد، احساسات منفی نیز بررسی شد. برای این منظور پنج سؤال پرسیده شد. یکی از سؤالها این بود که آیا پاسخگو روز قبل در بیشتر اوقات احساس درد جسمی، نگرانی، غم، اضطراب و عصبانیت داشته است یا خیر.
نتایج نشان داد روز قبل از پیمایش یکسوم مردم دنیا نگرانی یا اضطراب را تجربه کرده بودند، یکچهارم درد جسمی و کمی کمتر از یکپنجم غم و خشم را تجربه کرده بودند. بهطور میانگین ۲۵ درصد مردم دنیا همه پنج احساس فوق را تجربه کرده بودند. بیشترین شیوع این احساسات در عراق (۵۶ درصد مردم) و کمترین در ازبکستان بود. ۵۰ درصد ایرانیان نیز چنین تجربهای را گزارش کردند. عراق در پیمایشهای ۲۰۱۱، ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ همواره در صدر فهرست بوده و از سال ۲۰۰۸ به بعد همواره بین پنج کشور اول بوده است.
در سال ۲۰۱۴، ۱۰کشور ابتدای فهرست عبارت بودند از: عراق، ایران، کامبوج، لیبریا، سودان جنوبی، اوگاندا، قبرس، یونان، توگو، بولیوی و فلسطین. در سال ۲۰۱۳ کشورهای مصر، سوریه، سیرالئون، قبرس شمالی و لبنان در کنار عراق، ایران، یونان، قبرس و کامبوج جزء ۱۰ کشور صدرنشین بودند. بنا به گزارش گالوپ، به لحاظ منطقهای، مردم خاورمیانه نسبت به سایر مناطق جهان کمترین احساسات مثبت و بیشترین احساسات منفی را تجربه کرده بودند. این یافته با وجود تحولات و وضع فعلی خاورمیانه شاید چندان هم عجیب نباشد. شیوع احساسات منفی در این منطقه حدود ۲۵ درصد و بیش از میانگین جهانی بود (به جز در الجزایر).
گالوپ در هر دو گزارش ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ خود تأکید کرده است که در جدول رتبهبندی کشورها در احساسات مثبت و منفی، کشورها بهطور معکوس قرار نگرفتهاند؛ یعنی کشورهایی که بیشترین رتبه را در احساسات مثبت کسب کردهاند لزوما کمترین رتبه را در احساسات منفی به دست نیاوردهاند. مثلا هم ابراز احساسات مثبت و هم ابراز احساسات منفی در میان مردم کشورهای آمریکایلاتین شیوع بالایی داشت. جالب اینکه بعضی کشورها هم احساسات مثبت و هم منفی ناچیزی نشان دادهاند.
این مردم کماحساس به طور عمده کشورهای شوروی سابق هستند. ۱۰ کشور ابتدای فهرست کماحساسها عبارت بودند از: ازبکستان، چین، مغولستان، میانمار، روسیه، تایوان، رواندا، قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان.
اگر به۱۰ کشور ابتدای فهرست کشورهایی که احساسات منفی در آنها بیشترین شیوع را دارد، دوباره نگاه کنیم و شاخص توسعه انسانی (HDI) آنها را از اخیرترین گزارش سالانه سازمان ملل (۲۰۱۳) استخراج کنیم، خواهیم دید که در پیمایش سال ۲۰۱۴ گالوپ شش کشور شاخص توسعه انسانی متوسط یا پایین دارند، یعنی غالبا مردم در این کشورها درآمد سرانه و وضع آموزشی و بهداشتی نامناسبی دارند. تنها چهار کشور در شاخص توسعه انسانی وضع خیلی بالایی دارند: قبرس، یونان، لبنان و ایران. سرانه درآمد ناخالص داخلی قبرس و یونان حدود دو برابر ایران و لبنان اندکی بیش از ایران است، میانگین سالهای تحصیل هم بهعنوان یک شاخص آموزشی و فرهنگی در چهار کشور این فهرست بالاتر از ایران است. با این وجود مردم این کشورها نیز احساسات منفی را بیش از صدواندی کشور دیگر گزارش کردند.
اگرچه گالوپ دادههای خود را بهطورکامل علنی منتشر نکرده تا بتوان درباره آن بررسیهای دقیقتر آماری انجام داد، اما در همین حد هم به نظر میرسد اگرچه وضع نامساعد عینی و مادی زندگی با تجربه احساسات منفی میتواند همراه باشد، اما کشورهایی هم هستند که از لحاظ وضع درآمد، بهداشت، آموزش و کیفیت و استانداردهای زندگی بسیار بالاتر از بعضی دیگر هستند اما مردم زیادی در این کشورها همچنان احساسات منفی را تجربه میکنند.
یکی از مباحثات در علوم اجتماعی این است که اگرچه احساسات کاملا بی ربط به واقعیتهای عینی نیستند، اما احساساتی که افراد تجربه میکنند، ممکن است ناشی از عوامل دیگری نیز باشد. اینکه ما چگونه جهان اطراف را احساس کنیم، وابسته به این است که آن را چگونه بفهمیم و تفسیر کنیم. منابع متعددی هستند که فهم و تفسیر ما را از جهان میسازند؛ ازجمله تجارب تاریخی یک جامعه، آموزههای فرهنگی که ممکن است بهطورمستقیم از طریق نظام آموزشی منتقل شده باشد یا بهطور غیرمستقیم در فرایند تربیت یا حضور در جامعه آموخته باشیم و رسانهها.
بعضی تجارب تاریخی ممکن است ایجادکننده، تقویتکننده یا پایدارکننده احساسات منفی باشند، یا فهمی از وضع موجود ایجاد کرده باشند که به احساسات منفی بینجامد، مثلا جنگ و نابسامانی شدید و طولانی. بعضی رویدادهای دور یا نزدیک یا بعضی اطلاعات ممکن است سطح مطالبات را به حدی بالا برده باشد که بهبود وضعیت عینی و کیفیت زندگی آنچنان که هست احساس نشود و ناکامی و احساسات منفی به بار بیاورد. اگر فهم ما از جایگاه واقعیمان در جهان منطبق با واقعیت نباشد نیز مطالباتی شکل میگیرد که با منابع و امکانهای موجود ناسازگار خواهد بود و دست نیافتن به آن مطالبات میتواند احساس خشم یا غم تولید کند. تصویری که رسانهها از وضع زندگی مطلوب در اختیار ما میگذارند، عامل دیگری است که تفسیر ما را از وضعیت خودمان شکل میدهد و متعاقب آن احساسات متناظرش را پدید میآورد.
امروزه رسانهها اطلاعات و تصاویری از سراسر دنیا مخابره میکنند که به مدد تکنولوژیهای نوین در دسترس خیل عظیمی از جمعیت جهان است. وقتی اطلاعات و تصاویری دریافت میکنیم که برای ما مطلوب، اما دستنیافتنی است، ممکن است غمگین یا افسرده شویم. اگر برای دستیابی به همه مطلوبهایی که میبینیم خود را مُحِق بدانیم و انتظاراتی داشته باشیم که احتمال بدهیم امکان برآورده شدنش نیست یا کم است، معمولا مضطرب، غمگین یا حتی خشمگین میشویم.
از سوی دیگر همانطور که گالوپ بهطور مختصر نشان داده است، بهنظر میرسد بعضی فرهنگها بهطور متفاوتی احساسات خود را تجربه و بیان میکنند. ممکن است در فرهنگهای مختلف میراث و آموزههایی وجود داشته باشد که افراد را ترغیب کند نوع خاصی از احساسات را بیشتر ادراک و بیان کنند یا نکنند. همچنان که گفتیم در فهرست ۱۰ کشوری که مردمشان هم احساسات مثبت و هم احساسات منفی کمی گزارش کردند، قرابتهای فرهنگی و منطقهای دیده میشود. این داده این ظن را تقویت میکنند که در این فرهنگها ادراک و بیان احساسات احتمالا بهشدت بعضی مناطق دیگر نیست. اگرچه اظهارنظر دقیق درباره این موضوع نیاز به مطالعات دقیقتر دارد، بااینحال بعضی حدسها دور از ذهن نیست.
برای مثال در آموزههای فرهنگ عامه ما در ایران مفهوم «چشم زخم» مفهوم مشهوری است. افراد بسیاری هستند که به چشم زخم اعتقاد دارند و رویدادهای متعددی را به آن نسبت میدهند. همچنین این آموزه وجود دارد که برای در امان ماندن از چشم زخم لازم است بخشی از داشتههای خود را پنهان کرد و در معرض دید عموم قرار نداد، یا درباره آن با کسی سخن نگفت و حتی در موارد نیاز تظاهر به نداشتن چیزهایی کرد: پول، سلامت و البته شادی! در تجربه اغلب ما موقعیتهایی هستند که در آن افراد (یا حتی خود ما!) درعینحال که وضع خیلی نامطلوبی ندارند در محافل عمومی و نزد دوستان و آشنایان از نداشتن پول، بیماری، گرفتاری، بختِ بد، غموغصه و «هزار بدبختی» ناله و شکایت میکنند!
این نالانبودن و ابراز مداوم احساسات منفی، گاه به عادتی پایدار تبدیل میشود و حتی به نظر میرسد تکرار آن گاه موجب سرایت اجتماعی آن میشود. یعنی وقتی بهطور مداوم کسی یا کسانی در اطراف ما از گرفتاری و بخت بد خود مینالند، احساسات منفی شیوع مییابد. از سوی دیگر بیان احساسات منفی، میتواند موجب جلب توجه و ترحم دیگران شود. جلب توجه و ترحم، پاداشی است که فرد در قبال بیان احساسات خود میگیرد و اگر این اتفاق به طور گسترده رخ دهد، میتواند تقویتکننده هنجاری شود که طبق آن افراد بیش از آنکه تمایل داشته باشند احساسات مثبت خود را با دیگران در میان بگذارند، احساسات منفی را به اشتراک میگذارند. در همین راستا میتوان به آموزهای دیگر بین ایرانیان اشاره کرد که سهیمشدن در احساسات منفی دیگران (غم و غصه و...) را واجد ارزش و یک فضیلت اخلاقی معرفی میکند. ما معمولا همنوایی و همدلی با احساسات منفی دیگران را نشانه عمق دوستی میدانیم. بهنظر میرسد این امر نیز تقویتکننده هنجار ابراز احساسات منفی است.
بیان احساسات منفی علاوه بر جلب توجه و ترحم، که فینفسه نوعی پاداش برای ابرازکننده محسوب میشود، میتواند پیامدهای دیگری نیز داشته باشد. کسی که احساسات منفی خود را بیان میکند، میتواند با ترحمی که جلب میکند، امتیاز بگیرد. امتیاز لزوما نفع مستقیم مادی و مالی نیست. ما نوعا از اینکه دیگران احساس خوبی نداشته باشند میرنجیم و درصدد بر میآییم احساس رنج و غصه آنها را برطرف کنیم، از این رو ممکن است فرصتها و امکانهایی به آنها بدهیم که احساس بهتری داشته باشند؛ مثلا توقع کمتری در انجام بعضی کارها (که وظیفه آنها تلقی میشده) از آنها داشته باشیم و از بعضی خبط و خطاهایشان چشم بپوشیم.
پذیرش کمکاری و خطاکاری نیز پاداشهایی است که فرد در قبال بیان احساسات منفی خود دریافت میکند. اگر در یک بافت فرهنگی اعطای چنین پاداشهایی (توجه، ترحم، پذیرش کمکاری و خطاکاری) در قبال کسانی که احساسات منفی خود را بهطور مداوم ابراز میکنند، رایج باشد، میتوان پیشبینی کرد که اظهار احساسات منفی به رفتاری شایع تبدیل شود.
بهطور خلاصه میتوان گفت دادههای گالوپ صراحتا بیان میکند که اگرچه ادراک و ابراز احساسات منفی بین ایرانیان بیش از دیگر ملل شایع است، اما این لزوما به معنای فقدان احساسات مثبت میان آنها نیست. دادههای گالوپ همچنین این حدس را تقویت میکند که صرفا عوامل عینی نظیر ثروت و استانداردهای زندگی تعیینکننده شیوع احساسات مختلف در ملتها و جوامع نیست، بلکه معجونی از عوامل عینی و ذهنی (نظیر تجارب تاریخی و آموزههای فرهنگی) دستاندرکار شکلدادن به احساسات مردم جهان است.
پینوشت:گالوپ (Gallup) یک مؤسسه خصوصی نظرسنجی با سابقه ۸۰ ساله است که دادههای کشوری و بینالمللی فراوانی تولید میکند. در نظرسنجیهای معمولا تلفنی و گاه حضوری گالوپ، دامنه متنوعی از موضوعات از دید مردم آمریکا یا کشورهای دیگر بررسی میشود؛ از جمله وضع اشتغال و کسبوکار، میزان هزینهکرد مصرفکنندگان، وضع مهاجران، مسائل نژادی، وضع آموزش، وضع بهداشت و بیمه، محبوبیت چهرههای سیاسی و مذهبی، موضوعات مناقشهبرانگیز مذهبی، سیاسی، اجتماعی و... .
منبع: شرق
کد خبر: ۷۱۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۷
بهترین نمایندگان ملت" ، متعالی و از جنس مردم و ارزش های آنها بوده و تحقق وعده های الهی و خواسته های مردم را وظیفه ذاتی خود می دانند
کد خبر: ۷۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۴
کاهش فاصله طبقاتی، تجارت عادلانه، ایجاد ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی، تسریع در تدوین برنامه ششم، مبارزه جدی با رکود، خودکفایی در کالاهای اساسی، جلوگیری از واردات بیرویه میوه و توسعه معدن بخشی از ۱۵ خواسته امروز امام خامنهای از دولت روحانی بود.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com به نقل از تسنیم، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار رئیسجمهور و هیئت وزیران، بعد از بیان مقدمهای، از تلاشها و زحمات رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت در دو سال گذشته تشکر و قدردانی کردند و با اشاره به گزارش تعدادی از وزرا در این دیدار، افزودند: گزارشهایی که امروز بیان شد خوب و مناسب بود و باید به اطلاع مردم رسانده شود.
حضرت آیتالله خامنهای در عین حال این نکته را نیز متذکر شدند که گزارشهای مسئولان باید به گونهای باشد که مردم آنها را با توجه به واقعیات زندگی خود، تصدیق کنند.
ایشان به برخی اقدامات مثبت دولت اشاره کردند و گفتند: کاهش تورم و آرامش و ثبات نسبی در زمینه اقتصادی و مهار نوسانات تند، یکی از اقدامات خوب دولت است که باید ادامه یابد.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته ما به تورم دو رقمی راضی نیستم و تورم سالیانه باید به زیر ده درصد برسد.
حضرت آیتالله خامنهای تلاش دولت برای خروج از رکود، طرح تحول سلامت، برنامه ریزی برای ادامه حرکت علمی کشور، مهار آبها، و تلاش برای مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی و طرحهای آبیاری را از دیگر اقدامات خوب دولت دانستند و با اشاره به موضوع هسته ای افزودند: پایان دادن به مذاکرات هستهای یکی از کارهای بسیار مهمی است که انجام شده و امیدواریم که اگر در این زمینه برخی مسائل و مشکلاتی هم وجود دارد، برطرف شود.
رهبر انقلاب اسلامی اقتصاد را اصلی ترین اولویت کشور برشمردند و چند نکته را در این زمینه بیان کردند که نکته نخست «پیشرفت توأم با عدالت» بود.
ایشان افزودند: باید مراقب بود در حرکت اقتصادی، فاصله طبقاتی پیش نیاید و فقرا پایمال نشوند.
رهبر انقلاب تبدیل کار و تلاش به گفتمان عمومی، و تبدیل تنبلی و بیکارگی به امری مذموم در فرهنگ جامعه را از جمله نکات مهم در برنامه ریزیها و اقدامات دانستند و افزودند: ضمن تشویق و تبلیغ کارآفرینی و تولید ثروت در کشور، باید ایجاد «مجاری درستِ کار» در دستور کار قرار گیرد و راههای جستجوی شغل در رسانه ها به مردم نشان داده شود که برخی برنامه های تلویزیون در این زمینه، خوب است.
رهبر انقلاب با اشاره به ظرفیتهای گسترده کشور برای دستیابی به رشد اقتصادی بالا افزودند: مسئله مدیریت بازرگانی و تجارت خارجی خیلی مهم است.
ایشان همچنین تبادل و تجارت عادلانه و تبدیل نشدن ایران به بازار کالاهای خارجی را مورد تأکید قرار دادند.
حضرت آیتالله خامنهای اقتصاد مقاومتی را موضوع مهمی خواندند که در هرگونه برنامه ریزی باید مورد توجه کامل دولت قرار گیرد.
ایشان از گزارشهای دستگاه ها در این زمینه تشکر کردند اما گفتند: برخی از کارهای انجام شده مقدماتی است، برخی مربوط به اقتصاد مقاومتی نیست و برخی هم کارهای جاری دستگاههاست که جزو فعالیتهای اقتصاد مقاومتی آمده است.
حضرت آیتالله خامنهای یادآوری کردند: اقتصاد مقاومتی، بسته ای «کامل و منسجم» و محصول عقل جمعی است و برای تحقق نیز به برنامه اجرایی و عملیاتی منسجم نیاز دارد.
ایشان افزودند: در این برنامه باید سهم اجرایی هر دستگاه مشخص و زمان بندی شود و به موازات رفع مشکلات و موانع، فعالیتهای دستگاهها رصد و پیگیری شود.
رهبر انقلاب افزودند: بعد از طراحی این برنامه عملیاتی، گام دوم در تحقق اقتصاد مقاومتی، تشکیل یک ستاد فرماندهی قوی، هوشمند و نافذالکلمه است تا با پایش فعالیتها، اقدامات ضربتی برای حل مشکلات، و اتخاذ تصمیمات صحیح و بموقع، زمینه اجرایی شدن برنامه را فراهم کند و به مردم گزارش دهد.
حضرت آیتالله خامنهای به دولتمردان تأکید کردند: هیچ برنامه اقتصادی غیرمنطبق با سیاستهای اقتصاد مقاومتی در دستور کار قرار ندهید و برنامه ششم توسعه را نیز سریعتر و بر همین مبنا تدوین کنید.
ایشان استفاده از ظرفیت بخشهای غیر دولتی و بهره گیری از اقتصاددانان و فعالان اقتصادی را برای تحقق اقتصاد مقاومتی، ضروری ارزیابی کردند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: اگر اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیازمند الزامات حقوقی و قانونی و قضایی نیز باشد، مجلس و قوه قضاییه آمادگی همکاری را دارند.ایشان با اشاره به موضوع رکود و گزارش رئیس جمهور مبنی بر رشد مثبتِ ۳ درصدی اقتصادی، گفتند: این رشد نشان دهنده یک جابجایی مختصر در رکود است اما اگر بطور جدی با رکود مبارزه نشود، رشد فعلی اقتصادی نیز به خطر خواهد افتاد و تورم بار دیگر روند صعودی پیدا خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به بنگاههای اقتصادی که به دلیل رکود دچار مشکل شده اند، افزودند: برخی از این مراکز تولیدی مشکل نقدینگی دارند که باید بانکها در این خصوص وارد میدان شوند اما برخی دیگر از این بنگاهها، مشکل نقدینگی ندارند و تسهیلات خود را نیز دریافت کرده اند ولی تسهیلات را در جای دیگری استفاده کرده اند که باید با آنها برخورد مناسب کرد.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: برای حل مشکل رکود، باید برخی از طرحها به بخش خصوصی سپرده شود.ایشان با اشاره به برخی آمارها مبنی بر وجود چهارصد هزار میلیارد تومان طرح نیمه تمام، افزودند: اگر ده درصد این طرحها به بخش خصوصی سپرده شود، چهل هزار میلیارد تومان وارد چرخه اقتصادی کشور می شود و تأثیرات مهمی در بر طرف کردن رکود خواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به لزوم توجه بیش از پیش به بخش کشاورزی اشاره کردند و با تأکید بر برنامه ریزی برای خودکفایی در کالاهای اساسی گفتند: باید ضمن استفاده از فناوری روز در کشاورزی از ظرفیت مهندسان جوان کشاورزی در استانهای مختلف نیز استفاده شود.
حضرت آیتالله خامنهای جلوگیری از واردات بی رویه میوه را مهم خواندند و خاطرنشان کردند: باید بر روستاها و صنایع تبدیلی و استفاده از ظرفیت های صنایع روستایی، تمرکز جدی تر انجام شود.
ایشان بخش معدن را از ظرفیت های مهم کشور دانستند و گفتند: بازار نفت که با یک اشاره قدرتها و در پی آن اقدامات عناصر خبیث منطقه، از صد دلار به چهل دلار می رسد به هیچ وجه قابل اطمینان نیست و باید به فکر جایگزین مناسب باشیم که بهترین جایگزین، بخش معدن است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: باید در معدن از ظرفیت بخش خصوصی استفاده و از خام فروشی نیز جلوگیری کرد.
حضرت آیتالله خامنهای موضوع آب و صرفه جویی در آن و اصلاح آبیاری کشاورزی را نیز مهم دانستند.
کد خبر: ۷۰۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
یک کارشناس امور بانکی اظهار کرد: پیشنهاد بنده این است که بانک مرکزی با تأسیس «پژوهشکده ترویج فرهنگ قرضالحسنه» علاوه بر ترویج این سنت زیبا و بیان تأثیرات روحی و روانی آن، با انجام کارهای علمی و پژوهشی به افزایش اعتماد مردم نسبت به قرضالحسنه کمک کند.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
سپهدار رهنما، به بیان نکاتی درباره راهکارهای ترویج سنت حسنه قرضالحسنه در نظام بانکی ایران پرداخت و اظهار کرد: قرضالحسنه مبحثی قرآنی است و خداوند در قرآن کریم در مورد مسئله قرضالحسنه تأکید کرده و همواره انجامدهنده را به پاداش عظیمی نوید داده است.
ضرورت ترویج فرهنگ قرضالحسنه در جامعه
وی ادامه داد: موضوع مهم این است که باید بحث قرضالحسنه به عنوان یک فرهنگ در جامعه گسترش پیدا کند بهگونهای که مردم این موضوع را با دل و جان بپذیرند؛ البته اخیراً حرکتهای بسیار خوبی در برخی از بانکها راجع به فرهنگ قرضالحسنه صورت گرفته است.
رهنما تأکید کرد: همانطوریکه «بانکداری بدون ربا» در جامعه مورد تأکید قرار گرفته و افراد از «ربا و رباخواری» منع شدهاند و حساسیت خاصی بر روی قراردادهای بانکی و معاملات دالّ بر رعایت مسائل شرعی شکل گرفته است و وجود «ربا» در کسبوکار جنگ با خداوند قلمداد میشود، به همان اندازه و حتی شدیدتر باید بر کار قرضالحسنه تأکید داشته باشیم و بهگونهای زمینهسازی کنیم که مردم ثواب و اجر این فرهنگ زیبا را به خوبی درک کنند؛ این مسئله رسالتی است که بر دوش علما و متخصصان حوزه بانکی و دینی قرار گرفته است.
لزوم انجام اقدامات علمی و پژوهشی در راستای ترویج فرهنگ قرضالحسنه
این کارشناس مسائل اقتصادی با تأکید بر لزوم انجام اقدامات علمی و پژوهشی در زمینه ترویج قرضالحسنه اظهار کرد: لازم است بانک مرکزی پژوهشکدهای تحت عنوان «پژوهشکده بانکداری بدون ربا» را تأسیس کند تا ضمن انجام کارهای تحقیقاتی، پژوهشی و تبیین فرهنگ آن، مرکزی برای آموزش و اطلاعرسانی برای کارکنان و حتی مشتریان باشد تا این موضوع به خوبی تشریح شود.
وی افزود: امروز بحث اقتصاد اسلامی در اقتصاد بسیاری از کشورها رشد و نمو پیدا کرده و باعث شده است که مسلمانان و حتی غیرمسلمانان به این موضوع اعتماد کرده و در این زمینه سپردهگذاری کنند؛ مثلاً یکی از مؤلفههای مهم اقتصاد ژاپن تقسیم عادلانه ثروت بین مردم و اجرای اصولی مشابه اقتصاد اسلامی است که باعث شده مردم به اقتصاد این کشور اعتماد کند. حال بحث من این است که در کشور ما نیز میتوان بیشتر در این زمینه کار کرد؛ چراکه همه ما مسلمان هستیم و اعتقاد به کتاب آسمانی و تأکیدات آن داریم و حال که در قرآن به صراحت راجع به قرضالحسنه صحبت شده، وظیفه ما سنگینتر است.
پژوهشکده «ترویج فرهنگ قرضالحسنه» تأسیس شود
رهنما در ادامه به بیان پیشنهاد خود در راستای گسترش فرهنگ قرضالحسنه در جامعه پرداخت و اظهار کرد: پیشنهاد بنده این است که بانک مرکزی «پژوهشکده ترویج فرهنگ قرضالحسنه» را تأسیس کند تا راجع به این سنت زیبا و تأثیر روحی و روانی آن تبلیغات لازم صورت گرفته و با انجام کارهای پژوهشی و علمی اعتماد مردم را افزایش دهد.
وی افزود: لازم است در این راستا مباحث مربوط به قرضالحسنه از دل کتاب آسمانی استخراج شود و به عنوان یک وظیفه در بین مردم اطلاعرسانی صورت گیرد؛ البته در این زمینه کارهای مناسبی هم انجام شده است.
رهنما ادامه داد: مبحثی که بسیار حائز اهمیت است و اینجا لازم میدانم به همه بانکها توصیه کنم این است که خدای نکرده از منابع قرضالحسنه در جهت فعالیتهای مربوط به درآمدزایی، تسهیلات مشارکت یا فروش استفاده نشود؛ یعنی کلیه منابع قرضالحسنه دقیقاً در کار قرضالحسنه و به منظور گرهگشایی مشکلات مردم استفاده شود و امانت مردم را به خوبی به سرانجام برسانند. در برخی از بانکها شاید این موضوع تفکیک نشده باشد که میطلبد نظارت جدی بیشتری از طرف بانک مرکزی صورت گیرد.
لزوم اطلاعرسانی گسترده در راستای ترویج قرضالحسنه
رهنما به بیان دیدگاههای خود درباره حذف جوایز قرعهکشی حسابهای قرضالحسنه در طرح جدید بانکداری بدون ربا پرداخت و گفت: مبحثی که اخیراً مطرح شده، بحث حذف مشوقهای قرضالحسنه یا جوایز آن و ارائه پیشنهادات دیگر برای جذب منابع قرضالحسنه است که در اینباره لازم است عرض کنم هر مکانیزمی که باعث شود موضوع مهمی همانند قرضالحسنه ترویج پیدا کند و در جامعه به عنوان یک فرهنگ جاری و ساری تبدیل شود، چه در زمینه مشوقها، جوایز قرعهکشی، هبه، سفرهای زیارتی و معنوی و ...، بسیار هم مناسب است و لازم است بانکها از منابع خودشان در این جهت استفاده کنند.
این کارشناس حوزه پولی و بانکی در پایان عنوان کرد: تبلیغات و اطلاعرسانی در این زمینه بسیار مناسب است؛ چراکه حرکت ارزندهای است و خیلی از مردم که واقعاً نیازمند هستند و به بانکها مراجعه میکنند از این طریق مشکلاتشان حل میشود.
کد خبر: ۶۸۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۴
در حالیکه به روزهای پایانی مذاکرات ایران و 5+1 نزدیک میشویم، موضعگیریهای مختلفی پیرامون نتیجه مذاکرات و امتیازهای متقابل طرفین مطرح میشود. در طی این روزها نه تنها انتقادهای دلواپسان بیشتر شده است بلکه تعداد بیشتری نیز به جمع دلواپسان پیوسته اند. باید منتظر بود و دید که تا 10 تیرماه چه اتفاقی خواهد افتاد.
به گزارش رویش نیوز، 29 خرداد سالروز رحلت دکتر علی شریعتی، استاد جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد است. مرور برخي نظرات وي در مورد استكبارستيزي در شرايط فعلي خالي از لطف نيست و شاید لازم باشد تیم مذاکرهکنندهی هستهای نیز این دیدگاهها را بار دیگر مورد بازخوانی قرار دهد.
الف) اگر امضای یک آخوند پاي قراردادهاي استعماري بود، اعلام میکنم : آخوند دوست ندارم!“… این یک مسأله ذوقی نیست که بگویید من آخوند دوست دارم، من آخوند دوست ندارم، این یک مسأله عینی و تاریخی است; باید سند نشان دهید و مدرک. تا آنجا که من میدانم، زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضاء گذاشتهاند، همگی از میان ما تحصیل کردههای دکتر و مهندس و لیسانسیه بودهاند و همین ما از فرنگ برگشته ها. یک آخوند، یک از نجف برگشته، اگر امضایش بود، من هم مثل شما اعلام میکنم که: آخوند دوست ندارم! اما از آن طرف، پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری و هر جنبش انقلابی و مترقی، چهره یک یا چند آخوند را در این یک قرن میبینم. از سید جمال بگیر و میرزا حسن شیرازی و بشمار تا مشروطه و…”1
ب) خروج روحانیون خیانتکار از این جرگه قبل از خیانت“… اگر یکی از میان این علما میخواسته خود را بفروشد و پای قراردادی استعماری را امضاء کند، اول عمامه و قبا و عبا را میکنده و ریش میتراشیده و فکل میبسته و یک سفری به فرنگ میرفته است و [او را] در رودخانه تایمز غسل تعمیدش میدادهاند و بعد برمیگشته و (تصحیف حر) میشد و آلتِ فعل. و بالاخره به نام یک شخصیت متجدد و مترقی اروپاییمآب غیر مذهبی امضا میکرده است…”2
ج) شناخت روحانیت از غرب استعمارگر، فراتر از استعمار اقتصادی بوده است“… این رهبران و متفکران اسلامی بودند که بیش از همه خودشان و همچنین با زبان معنوی و مذهبی خودشان، که با توده مردم و نسل خودشان (برخلافِ روشنفکرانِ فرنگیمآبِ امروز) تفاهم و تبادل فکری داشتند، اعلام خطر کردند که اروپاییان نیامدند که فقط غارت مس و طاس و نفت و پنبه و کتان کنند و منابع زیرزمینی و معادن گران بها را به یغما ببرند، بلکه در عین حال، همه منابع و ثروت انسانی و سرمایه فرهنگی و فضایل اخلاقی و ریشههای سنتی مذهب و معنی و شخصیت و تاریخ و هرچه موجودیت ملی ما را میسازد نیز، غارت میکنند و به لجن میکشند. اولین بار اینها بودند که در برابر امپریالیسم میایستادند، برخلاف رهبران ملی نهضتهای ضد استعماری، مبارزه ضد استعماریشان را تنها در بعد اقتصادی و سیاسی محدود نکردند، بلکه یک زیربنا و پشتیبان فکری و ایدئولوژی و معنوی هم داشتند و استعمار را در همه چهره هایش شناختند، بهخصوص در پنهانیترین و مهیبترین جناح هجوم و نفوذش، یعنی جناح فکری و معنوی و اخلاقی و علمی یعنی فرهنگیاش، با او درگیر شدند. اینان با یک سلاح فرهنگ و فکر در برابر غرب ایستادند…”3
د) دفاع از روحانیت به عنوان پیش قراولان مقابله با استعمار لازم و ضروری است“… همیشه قویترین، مؤمنانهترین و منعصبانهترین دفاع از روحانیت راستین و مترقی از جامعه درست و اصیل اسلامی کردهام و در این جا، حتی به خود شما هم گفتهام که دفاع، نگاهبانی و جانبداری از این جامعه علمی، نه تنها وظیفه هر مسلمان مؤمن است، بلکه از آنجا که آخرین و تنهاترین سنگر است که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب، ایستادگی میکند، وظیفه هر روشنفکرِ مسؤول است ولو معتقد به مذهب هم نباشد…”4
ه) بیشتر مخالفتها با روحانیت احساسی است“… در سال ۱۳۳۹ در انجمن دانشجویان اروپا در فرانسه، جلسهای تشکیل شده بود و در آن آقایی، که مشهور است، سخنرانی میکرد. حضرت ایشان میفرمودند که: (من از اسلام خوشم نمیآید، هرجا آخوندی میبینم (اُقم) میگیرد، مذهب عامل استعمار بوده و ملاها هم در تاریخ ما همیشه واسطه استعمار بوده اند. اصلاً من از مذهب خوشم نمیآید). همان جا برخاستم و گفتم: جناب! تو مثل آن خانمهایی حرف میزنی که شکم اولشان برای شوهر جانشان ناز میکنند که مثلاً من از ترشی خوشم میآید، از شیرینی خوشم نمیآید، آن را خوش ندارم، دلم میخواهد نان لواش بمکم، شیرین پلو حالم را به هم میزند! تو از مذهب و ایدئولوژی هم آن جوری حرف میزنی. مگر دین، ویار است که تو از آن خوشت بیاید یا خوشت نیاید؟ برای ردّ و اثبات یک مذهب باید استدلال کرد، استدلال علمی و عقلی، نه ابراز احساسات شخصی…”5
وی، آن گاه، جریان روشنفکری را با این پرسش خود مورد خطاب قرار میدهد که:“… شما که میخواهید، این پایگاه فرهنگی ریشه دار را که در عمق تاریخ ما و در اعماق وجدان جامعه ما ریشه دارد برچینید، برای تکیه گاه فرهنگی و مردمی خود (به نام روشنفکر مسؤول)، در برابر استعمار فرهنگی چه پایگاهی را میخواهید جایش بگذارید؟ چند تا شعر فارسی که مدیحه معشوق [است] یا چند تا ترجمههای آشفته آثار فرهنگی را؟…”6
و در نهایت، وی، روشنفکران را متوجه یک مسأله جدّی میکند و آن، این که:
“… قانون تجربهها به دشمن هوشیارِ پرتجربهای که از قدرت اسلام و اسلامِ بیدار فردا میهراسد، آموخته است که: “برای کوبیدن یک حقیقت، به آن خوب حمله مکن، از آن بد دفاع کن”. این تجربهای است که دربارهی اسلام و جامعه علمی اسلامی و بهخصوص حوزه علمیه شیعه، بسیار تکرار شده است و حملههای رویارویی، نتیجهای معکوس داشته است…”
پاورقی:
1. مجموعه آثار، دکتر علی شریعتی، ج ۲۲/ ۳۲۰۳۲۲ انتشارات قلم.
2. همان، ج ۵ (ما و اقبال)/ ۸۲۸۳.
3. همان/ ۸۴.
4. همان، ج ۲۶/ ۳۷۱.
5. همان، ج ۲۶/ ۳۷۴.
6. همان.
کد خبر: ۶۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۳۱
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com، شاید بتوان گفت این طرح بعد از "لایحه جرم سیاسی" قدیمی ترین طرحی است که بررسی آن در دوره های مختلف مجلس به سرانجامی نرسیده است. چه آنکه این طرح اولین بار در مجلس پنجم مطرح شد اما به دلایل مختلف در همان مجلس و در دوره های بعد مسکوت ماند. آخرین بار آن هم در مجلس هفتم بود. وقتی که نمایندگان، در آغاز سال 86 طرحی را تصویب کردند که بر مبنای آن انتخابات دوره هشتم مجلس به صورت آزمایشی در استانهای اصفهان، آذربایجان شرقی، زنجان، فارس، گیلان و لرستان اجرا میشد وبعد مجلس با توجه به نتایج آن درباره اجرای قطعی انتخابات استانی در سراسر کشور تصمیمگیری می کرد. با این وجود اما این طرح در اردیبهشت همان سال با ایراداتی از سوی شورای نگهبان روبرو و رد شد تا باز هم سرنوشت نامعلومی پیدا کند. برای بررسی زوایای این طرح در گفتگوی تفصیلی با دکتر محمد ایروانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در این خصوص به گفتگو نشستیم. مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
ایروانی در خصوص سابقه تغییر قوانین انتخابات در جمهوری اسلامی گفت: یکی از قوانینی که بیشترین تغییر و اصلاح را در تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشته، قوانین مربوط به انتخابات بوده است. به نحوی که تاکنون بیش از 40 بار قانون انتخابات مجلس دچار اصلاح و تغییر و تفسیر قانونی گردیده و با احتساب قوانین مربوط به انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا و ... این مصوبات به بیش از 60 مورد بالغ می گردد که بیش از این تعداد نیز آئین نامه ها و دستورالعمل های اجرایی آنها تغییر یافته اند و لذا یک بازنگری اساسی و جامع در این خصوص ضروری و مفید به نظر می رسد.
ایروانی افزود: البته اگر این بازنگری و آسیب شناسی با نگاهی جامع و کلنگر صورت نگیرد، احتمال اضافه شدن اصلاحیههای بعدی و افزودن بر آمار مذکور دور از ذهن نخواهد بود.
وی تأکید کرد: ساده ترین و ابتدایی ترین توصیف و تحلیل از آمار فوق، افراد را متوجه این نکته می کند که وقتی مجلس برای خود اجازه و اختیار تصمیم گیری دارد، در هر دوره ای برای تأمین نظرات افراد و گروه مورد نظر خود دست به ایجاد و اعمال تغییراتی زده است. در حالی که اگر این اختیار به مرجع دیگری سپرده شده و یا مانند برخی کشورها آثار آن بر همان دوره (انتخابات بعدی) مترتب نبوده و اجرایی نشود، شاید اصلاحات مقداری منطقی تر و متعادل تر صورت گیرد.
** انتخابات استانی حرکت برخلاف مسیر مردم سالاری دینی
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه گفت: طرح استانی شدن انتخابات و طرح هایی از این قبیل نیز در چنین شرایطی از این قاعده مستثنی نخواهد بود.
وی در مورد فرایند بررسی موضوع انتخابات در مجمع تشخیص مصلحت نظام به بررسی سیر تاریخی موضوع پرداخت و افزود: بعد از طرح موضوع و ارجاع نامه وزیر کشور وقت از سوی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به مجمع تشخیص مصلحت و تصویب این عنوان در عناوین سیاست های کلی موضوع انتخابات مورد بررسی قرار گرفت. پیش نویس سیاست های کلی انتخابات جهت اخذ نظر مشورتی مجمع، در دستور کار کمیسیونها و نیز صحن مجمع قرار گرفته و بخش عمده آن برای ارائه به معظم له آماده شده است و لذا شایسته است هرگونه اصلاح و تغییری در قانون انتخابات، به بعد از نهایی شدن و ابلاغ این سیاست های کلی موکول گردد.
** طرح استانی شدن انتخابات با آنچه تاکنون در سیاست های کلی انتخابات در مجمع تصویب شده مغایر است
دکتر ایروانی مطرح کرد: طرح استانی شدن انتخابات با آنچه تاکنون در سیاست های کلی انتخابات در مجمع تصویب شده مغایر است. جهت گیری کلی این سیاست ها با رویکرد هر نفر یک رأی و عدالت انتخاباتی برای همه مردم و در همه حوزه ها است.
** مردم سالاری دینی پارادایم جدیدی در عرصه نظریه های علم سیاست بود که پارادایم جاری نظام های مدعی را به چالش کشاند
در ادامه ایشان به تفصیل به بیان مبانی و رویکردهای حاکم بر سیاستهای کلی انتخابات که بخش اعظم آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شده است، پرداخت و گفت: بر این اساس جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی برخاسته از اراده مردم و متکی به قدرت الهی پارادایم جدیدی در عرصه نظریه های سیاسی طرح کرده است که در عمل توانسته است پارادایم جاری نظامهای مدعی را به چالش بکشاند. مردم سالاری دینی رویکرد نوینی است که می تواند در چارچوب ارزش های دینی اراده و خواست عمومی را لحاظ نماید و به نوعی به صیانت از حقوق حقه مردم بپردازد.
ایروانی اضافه کرد: در چنین رویکردی نظام اسلامی مردم سالاری واقعی و حقیقی را وارد عرصه اجتماعی کرد به گونه ای که در چارچوب اصول و اعتقادات بنیادی هر کسی بتواند براساس مسئولیت اجتماعی خود که نوعی تکلیف دینی در نظام اسلامی را ایفا نماید و در پیشگاه الهی پاسخگوی اعمال خود باشد. در چنین رویکردی اصل مهم آن است که زمینه مشارکت آگاهانه، اختیاری و مسئولانه آحاد ملت در امور مختلف اجتماعی و سیاسی فراهم گردد. بنابراین هر طرحی باید در چارچوب همین اصل مورد توجه و بررسی قرار گیرد، یعنی اولاً افراد آزادانه (براساس اختیار) در فرایند انتخابات مشارکت کنند. ثانیاً افراد آگاهانه (براساس بصیرت) در فرایند انتخابات مشارکت کنند. ثالثاً افراد مسئولانه (براساس آخرت گرایی و پاسخگویی در محضر الهی) در انتخابات مشارکت کنند. بنابراین اگر اختیار و آگاهی افراد به هر شیوه ای مخدوش شود و یا به هر طریقی فرد، گروه و یا جریانی بخواهد در قالبهای مختلف چنین وانمود کند که میتواند جایگزین مردم برای مشارکت در انتخابات و پاسخگوی رأی آنها گردد، صحیح نمی باشد. طرح استانی کردن انتخابات را نیز می توان بر همین اساس و در چارچوب اصول بنیادین پاردایم سیاسی جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار داد.
وی در ادامه به طرح بایسته های انتخابات در نظام اسلامی اشاره کرد و اظهار داشت: در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی نقش عوامل مداخله گر بر حق انتخاب مردم باید به حداقل کاهش یابد. یعنی هر آنچه باعث شود نظام از دریافت مستقیم آرای مردم فاصله گیرد مطلوب نیست. حضور اختیاری و مسئولانه افراد باید مبتنی بر آگاهی باشد یعنی رجوع به خرد جمعی در فرایند انتخابات براساس اصل اعمال مدیریت مبتنی بر بصیرت نیروها صورت گیرد. چنین حالتی را می توان مردم سالاری ناب نامید. به عبارت دیگر دموکراسی و مردم سالاری ناب عبارت است از هر نفر یک رأی؛ براساس مشارکت آگاهانه، آزادانه و مسئولانه. یکی دیگر از بایستههای نظام انتخاباتی تقویت تمامیت ارضی و تأکید بر ابعاد ملی در هر حرکت و اقدام سیاسی در کشور است و هر روش و شیوه ای که نوعی واگرایی و قومیتگرایی را به ذهن متبادر سازد نامطلوب و مردود است. درخصوص انتخابات مجلس رویکردهای انتخاباتی باید به گونه ای طراحی شوند که ارتباط مستقیم بین رأی دهندگان با منتخبین را تأمین کند.
** مهندسی ارکان نظام نه نظام پارلمانی صرف را می پذیرد، نه نظام ریاستی صرف را
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه عنوان کرد: نظام انتخاباتی ایران تمامی ارکان حکومت براساس آراء مردم انتخاب می شوند و درعین حالی که ریاست جمهوری و مجلس با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند اما جناح اکثریت مجلس، دولت را تشکیل نمی دهد و از طرف دیگر رئیس جمهور اختیار انحلال مجلس را ندارد، یعنی نظام ما نه پارلمانی صرف است و نه ریاستی به معنای متداول آن و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین چیزی را در مهندسی ارکان نظام برنمی تابد.
وی اضافه کرد: مجلس شورای اسلامی با عنایت به سازوکار انتخاب آن، کارکرد تلفیق گری مهمی را در نظام دارد. این کارکرد مهم آن است که نمایندگان بتوانند همراستایی بین منافع ملی و الزامات و ضروریات منطقه ای فراهم کنند. این مهم به آن معنا است که منافع ملی واقعاً زمانی مصداق عینی می یابد که آحاد ملت از آن منتفع شوند و حقوق حقه آحاد ملت در آن مورد توجه قرار گیرد. لازمه این امر شناخت کافی از الزامات منطقهای و ارتباط مستمر و دائمی با مردم است تا ضمن تأمین پیشرفت ملی، استعدادهای بالقوه منطقه ای نیز در این فرایند شناسایی شده و بالفعل شوند.
ایروانی گفت: بر این اساس؛ یکی از راهکارهای حداقل سازی آسیب پذیری یک سیستم، توزیع قدرت در بین ملت است. این برخلاف جریان حزب سالاری است که احزاب بتوانند قدرت مردم را تجمیع کنند و خود به جای آنها تصمیم بگیرند و یا احتمالاً به نظام فشار آورند تا در نهایت براساس نظر آنها تصمیم گیری کند، نظام مبتنی بر اراده ملی باید به آراء خود مردم متکی باشد انتقال این نقش به احزاب فاصله گرفتن از مردم سالاری ناب و مخالف قانون اساسی است. هر طرحی که انتخاب مستقیم مردم را دچار خدشه کند در تعارض با قانون اساسی است. در اصول مختلف قانون اساسی از جمله اصول 6، 56، 58، 59، 62، 100، 114، 177 به نوعی به انتخاب و رأی مستقیم مردم تأکید شده است.
** شناخت کامل کاندیداها در شهرهای بزرگ امری مشکل و تاحدودی غیرممکن است
وی در ادامه ضمن معرفی اجمالی طرح انتخابات استانی به بررسی جنبه های مختلف از نگاه موافقان و مخالفان پرداخت و گفت: طراحان این طرح ادعا دارند از این طریق می توانند دغدغه های مجلس را به سوی دغدغه های ملی سوق دهند و به گونه ای عمل شود که نمایندگان به جای مطالبات مناطق، مطالبات ملی داشته باشند. از آنجا که نیاز است نخبگان در مجلس حضور داشته باشند از این طریق می توان احتمال حضور نخبگان را افزایش داد. با رفتن به سوی انتخابات استانی، احزاب فرصت فعالیت بیشتری می یابند. این در حالی است که حتی در وضعیت فعلی انتخابات مجلس در شهرهای بزرگ شناختن همه کاندیداها و انتخاب آگاهانه رأی دهندگان امری مشکل و تا حدودی غیرممکن است. بنابراین مردم عموماً یا ناچارند که به لیستهای انتخاب و معرفی شده از سوی احزاب و گروهها رأی دهند و یا اینکه تنها به یک یا چند نفر که تا حدودی می شناسند رأی می دهند که در غیرواقعی شدن نتیجه انتخابات بی تأثیر نیست. عدالت به مفهوم عام آن - سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ـ در روش فعلی کمتر قابل تحقق است و کسانی که خاستگاه طبقاتی آنها وابسته به قدرت و ثروت است، امکان فعالیت و رشد پیدا می کنند. از طرفی شهروندان و افراد جامعه نیز با توجه به حق رأیی که برای انتخاب تعداد نماینده و در نتیجه اثرگذاری در آراء مجلس دارند، از حقوق یکسانی برخوردار نیستند و عملاً از این نظر به اصطلاح به شهروندان درجه 1 و 2 تقسیم شده اند. هزینه تبلیغات انتخابات در شهرهای بزرگ برای کسانی که بصورت مستقل و انفرادی کاندیدا می شوند، بسیار زیاد و معمولاً غیرقابل رقابت با کاندیداهایی است که از طرف احزاب و گروهها انتخاب و معرفی می شوند. به جز هزینه تبلیغاتی انتخابات، به لحاظ حضور کاندیدا و معرفی خود به مردم و اثرگذاری که از طرق و شیوه های مختلف می تواند داشته باشد، به هیچ وجه یک کاندیدای مستقل و منفرد امکان رقابت متوازنی پیدا نمی کند، هر چند بسیار توانمندتر و شایسته تر از کاندیداهای حزبی باشد. احزاب و گروههایی که بدلیل نداشتن پشتوانه های مالی و سیاسی (قدرت) امکانات کمتری دارند، نمی توانند در شهرهای بزرگ توان و انرژی خود را متمرکز نموده و با احزاب بزرگ و قدرتمند رقابت کنند و در نهایت بصورت ناخواسته و غیرطبیعی یا به حاشیه رانده می شوند و یا با یکدیگر ائتلاف می کنند. بدلیل انتخاب لیستی کاندیداها ـ که در هر دوره لیست مورد حمایت یک گروه عموماً مورد اقبال بیشتری قرار می گیرد ـ حتی کاندیداهای مورد حمایت برخی از احزاب بزرگی ـ که مورد اقبال کمتری در آن دوره هستند ـ اکثراً از انتخاب شدن باز می مانند و این امر انتخابات را به یک قمار شبیه می کند. نظام و مجلس از انتخاب شدن و حضور افراد توانمند شایسته و سلیم النفس ـ که نمی خواهند زیر چتر احزاب و امر و نهی های حزبی و گروهی بروند ـ محروم می شود.
** انتخابات در شهرهای بزرگ منطقهای شود
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام برای رفع معایب مطرح شده طرح استانی شده انتخابات مواردی را مطرح کرد و گفت: بر عکس طرح پیشنهادی و مصوب مجلس – که از سوی شورای محترم نگهبان مغایر قانون اساسی شناخته شد - انتخابات در شهرهای بزرگ، منطقه ای شود. بدین ترتیب که شهرهای بزرگ متناسب با تعداد جمعیت و احیاناً شاخص های دیگری منطقه بندی گردیده و هر منطقه یک حوزه انتخابیه قلمداد شده و هر حوزه تنها یک نماینده منتخب داشته باشد. هر فرد تنها بتواند در یک حوزه کاندیدا شود و هر رأی دهنده تنها حق داشته باشد در یک حوزه ـ با شناخت کافی و بطور دلخواه ـ و به یک نفر رأی دهد. این نظر با رویکرد و جهت گیری سیاستهای کلی انتخابات – درحال رسیدگی و مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام – نیز نزدیک تر است .
وی به مزایای دیگر این رویکرد اشاره کرد و افزود: رأی دهندگان با توجه به محدود شدن حوزه انتخابیه و محدود شدن تعداد کاندیداها در هر حوزه شناخت بهتری از کاندیداها پیدا کرده و با آگاهی و اعتماد بیشتری رأی خواهند داد. نتایج نیز طبیعی تر و واقعی تر خواهد بود. منتخبین از میان افراد با سابقه بهتر و شناخته شده تری برگزیده خواهند شد. افراد شایسته و توانمندی که وابستگی به احزاب نداشته یا دارای خاستگاه طبقاتی ثروت و قدرت نیستند می توانند وارد عرصه رقابت انتخاباتی شوند. هزینه های انتخاباتی برای افراد مستقل و منفرد به شدت کاهش می یابد. هزینه های انتخابات برای دولت و نظام کمتر شده و به اجرای عدالت و شایسته گزینی نزدیک تر خواهد شد. همه افراد و آحاد جامعه به یک نسبت در سرنوشت جامعه مشارکت داشته و تبعیضی در فرستادن تعداد نمایندگان هم فکر و همسو و هم سود نخواهد بود و جلوه و نمود دیگری از مردم سالاری دینی، جای حزب سالاری و قبیله سالاری و زرسالاری و... را خواهد گرفت.
وی در پایان خاطر نشان کرد: ترکیب مجلس از حوزه های انتخابیه کوچک اتفاقاً برای کشوری که تنوع بسیاری از فرهنگ ها و ادیان و مذاهب و قومیتها دارد، نقطه اقتدار کشور و موجب همگرایی ملی و وحدت بیشتر است چیزی که طمع دشمنان کشور به استفاده از این تنوع ها را نقش بر آب می کند.
منبع: نسیم
کد خبر: ۶۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۲
همنبیگی میدانست که در روزگارانی نه چندان دیر، این سرزمین در تسخیر ایلات بود؛ ایل افشار، ایل زند و ایل قاجار. پس بر آن شد تا ایل را با رویکردی نوین متحول کند
کد خبر: ۶۳۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۶
هیچکس تردید ندارد که آقای روحانی از هرگونه پایگاه اجتماعی در کشور بی بهره بوده است و من پیروزی او را ، محصول یک خلاء اساسی و جدی در فضای رقابت های انتخاباتی می دانم. در واقع یک رقابت میان شاگرد تنبل های کلاس بود و آقای روحانی توانست به صورت ناپلئونی نمره قبولی را کسب کند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:متن مصاحبه علی اکبر جوانفکر با هفته نامه پنجره در ادامه آمده است:
بازگشت به قدرت در عرصه سیاست فی نفسه امری چندان مطلوب ارزیابی نمی شود. بدین معنا که بسیاری از منتقدان علم سیاست این موضوع را به عنوان ضعف نظام حاکم در تربیت نیروهای تازه نفس و عدم رعایت اصول سیاست ورزی از سوی سیاسیون ارزیابی می کنند. شما این گزاره را چگونه ارزیابی می کنید؟
بازگشت به قدرت لزوما یک موضوع منفی محسوب نمی شود و این امر در بسیاری از کشورهایی که مدعی دمکراسی هستند نیز مسبوق به سابقه است. برای مثال در فرانسه که خود را مهد دمکراسی می داند، ژاک شیراک ، بازگشت به قدرت را تجربه کرد و مردم هم به او رای دادند و دراسپانیا هم آقای فلیپ گونزالس 14 سال نخست وزیر بود. به طور کل کشور را نمی توان از تجارب گذشته محروم کرد اما در نگاهی دیگر، اجازه رسوب به برخی افراد در جایگاههای مدیریتی و عرصه های تصمیم سازی یا تصمیم گیری تا آخرین روز حیات هم کاری هوشمندانه و همساز با منافع یک ملت نیست زیرا چنین رویکردی کشور را از اندیشه های نو ، انگیزه های تازه و ابتکارات و خلاقیت ها محروم می کند.
ممانعت یا سنگ اندازی در راه بازگشت یک فرد کارامد و توانمند به عرصه سیاست و مدیریت کشور، به همان اندازه قابل تقبیح و آسیب زننده است که اجازه داده شود عناصر ضعیف و ناکارامد در سایه مناسبات قدرت ، برای مدتهای مدید ، نقش ذی نفوذی را در کشور برعهده داشته باشند.
وقتی کشور در یک مدار بسته مدیریت می شود، چرخش نخبگان مفهوم خود را از دست می دهد و یک ملت از این جهت دچار آسیب های جدی می شود. در هر نوبت که قصد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را داریم مردم ناگزیر از مواجهه با چهره های تکراری هستند که پیش از آن نزد مردم نمره قبولی برای تصدی چنین مسئولیتی را نگرفته اند. این حضورهای تکراری توهین به شعور سیاسی یک ملت محسوب می شود زیرا می خواهد بگوید که در نوبت قبل شما مردم نفهمیدید و به من رای ندادید و این بار بفهمید و رای بدهید. این امر همچنین به منزله راه بندان در مسیر ورود نیروهای تازه نفس در عرصه سیاست و مدیریت کشور است. شورای نگهبان نیز در تایید صلاحیت نامزدها ، اغلب به عامل شهرت تکیه ای اساسی دارد و نیروهای تازه نفس برای این منظور ، خود را ناگزیر از ورود به دسته بندیهای سیاسی و گروهی و مناسبات قدرت می بینند. معمولا عناصر توانمند و کارامد به اینگونه مناسبات تن نمی دهند و اغلب کسانی از این نردبان بالا می روند که بیش از آنکه برای کشور آورده داشته باشند ، هزینه بر هستند. با توجه به اینکه یکی از انتقادات وارده بر سیستم اداره کشور و نوع گزینش مسئولین، استفاده از مهره های تکراری در دوره های پیش از انقلاب اسلامی بوده است، شما وضعیت بازگشت به قدرت در جمهوری اسلامی ایران را چگونه ارزیابی می کنید و مهم ترین مصداق های این امر را در رفتار کدام یک از سیاسیون بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می بینید؟
در دوران رژیم ستمشاهی ، خاندان پهلوی بر کلیه ارکان کشور اعمال حاکمیت مطلق داشت و اعضای این خاندان ، عناصر جیره خوار و وفادار به خود را در پست ها و مسئولیت های اجرایی یا نظارتی کشور به کار می گماشتند. مدل انتصاب مدیران در آن دوران را نمی توان با نظام جمهوری اسلامی که بر اساس انتخابات و رای مردم شکل گرفته است، مقایسه کرد، در دوران پیش از انقلاب، بازگشت به قدرت، کاملا یک طرفه بود . یعنی رژیم اراده می کرد و بازگشت یک نفر به قدرت عملی می شد اما در نظام جمهوری اسلامی ایران ، ساز و کارها متفاوت است و اگر کسی بخواهد در موقعیت های مهم و حساس ، به قدرت بازگردد بدون توجه به عامل مردم و تصمیم و اراده آنها قادر به انجام این کار نخواهد بود. البته من کتمان نمی کنم که در دوره های اخیر ، شاهد بوده ایم که شورای نگهبان با حرکت در یک مدار کاملا بسته ، نامزدهای ریاست جمهوری را تایید صلاحیت کرده است و حوادث غم انگیز انتخابات 88 نشان داد که رویکرد شورای نگهبان و تصمیمات آن تا چه حد می تواند برای کشور خطرساز باشد. به اعتقاد بنده حتی در نتیجه انتخابات 92 نیز ، ملت ایران از آسیب های این رویکرد عمیقا متضرر شده است. از سوی دیگر توجه داشته باشید که مشکل امروز ما مواجه شدن با یک حقیقت تلخ است زیرا به تدریج شبکه هایی از قدرت و ثروت در درون نظام شکل گرفته اند و عناصر داخل این شبکه ها با هم مناسبات فامیلی و ارتباطات دوستانه و نزدیکی برقرار کرده اند و برپایه منافع مشترک ، یکدیگر را مورد حمایت قرار می دهند. این شبکه ها دوام و بقاء اعضای خود را در قدرت تضمین می کنند و قسمت تاسف بار آن این است که به پشتوانه قدرت و ثروت ، فرزندان و بستگان آنها به صورت فزاینده ای در مصادر امور کشور حاکمیت پیدا کرده اند و آنها همواره در تلاش بوده اند تا بازگشت یک نفر را به قدرت تسهیل کنند و مانع از بازگشت فردی دیگری به قدرت شوند. افرادی مثل آقای هاشمی رفسنجانی ، خود را صاحب و مالک انقلاب و آن را وابسته به خود و خود را وابسته به آن می دانند که به اعتقاد بنده، این امر ، برای انقلاب ، یک آسیب جدی محسوب می شود. انتظار این بود که افرادی نظیر آقای هاشمی با وجود نقش موثری که در مقاطعی از سالهای پس از انقلاب داشتند، اجازه می دادند که انقلاب نسل به نسل به حرکت رو به جلوی خود ادامه بدهد و نسل های بعد از آنها با انقلاب احساس پیوستگی و تعلق خاطر پیدا کنند.
از نظر دور نداریم که ایران به عنوان یک کشور بزرگ و ذی نفوذ، در منطقه ای بسیار حساس و دارای ذخایر مهم و حیاتی برای جهان قرار دارد و از این رو دولتهای زیاده خواه و مستکبر ، همواره در صدد دست اندازی بر این کشور بوده و هستند و رهبران کشور در سالهای پس از انقلاب ناگزیر از مقابله و مواجهه با طرحهای خباثت آمیز و کینه توزانه دشمنان قسم خورده ملت ایران بوده اند و شاید به همین دلیل بوده است که یک هژمونی در قدرت شکل گرفته است . این هژمونی ، به زعم خود حفظ وضع موجود را برای بقاء و تداوم انقلاب و مقاومت در برابر توطئه های دشمن ضروری می داند. من فکر می کنم که اگر رهبران فعلی نظام و انقلاب به این باور برسند که چارچوب ها و رویکردهای قابل اعتمادتری برای تحکیم و تداوم انقلاب و در امان ماندن کشور از آسیب های ناشی از ادامه روند فعلی وجود دارد، به تدریج از آن استقبال خواهند کرد.
آیا بازگشت آقایان هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی در جریان انتخابات های ریاست جمهوری گذشته را به نوعی بازگشت این آقایان به عرصه قدرت در نظام سیاسی ایران محسوب می کنید؟ آیا از دیدگاه شما این بازگشت با توجه به لزوم برخورداری از پایگاه اجتماعی صورت گرفته است؟
حضور در قدرت یا بازگشت به آن ، بدون برخورداری از پشتوانه های مردمی یا داشتن پایگاه اجتماعی ، امری غیر ممکن است ، اما اینطور نیست که داشتن چنین پایگاهی برای بازگشت به قدرت کفایت بکند زیرا عوامل موثر دیگری هم وجود دارند که در بزنگاه یک انتخاب عمومی ، می تواند پایگاه اجتماعی افراد را جا به جا کند.
پایگاه اجتماعی یک فرد یا از قبل در سایه تلاشهای موثر او و همفکرانش، بوجود آمده و او توانسته است توجه افکار عمومی را به سوی خود جلب کند یا آنکه فرد قصد دارد با استفاده از مناسبت و فرصت انتخابات، به تبیین دیدگاهها و نظرات خود و احتمالا تشریح برنامه هایش برای آینده کشور ، بپردازد و از رهگذر آن ، حمایت ها و آراء مردم را متوجه خود کند. تجربه هم نشان داده است که افرادی با پایگاههای اجتماعی کمتر و ضعیف تر توانسته اند در موسم انتخابات با گفتمان سازی و ارائه یک برنامه منسجم تر بر کسانی که در ظاهر دارای پایگاه اجتماعی قابل قبولی بوده اند، تفوق و برتری پیدا کنند، بنابراین درست است که پایگاه اجتماعی لازمه بازگشت به قدرت است اما کافی نیست و فرد باید بتواند با گفتمان سازی و حضوری موثر ، پایگاه اجتماعی خود را گسترش دهد و آراء مردم را متوجه خود سازد.
بدون تردید عناصری مانند آقایان هاشمی رفسنجانی ، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی هر یک به زعم خود ، دارای پایگاه اجتماعی تعریف شده ای بودند و با این تصور که در یک حرکت منسجم و هماهنگ می توانند قدرت را در اختیار بگیرند ، وارد عرصه انتخابات شدند. اشتباه اساسی آنها این بود که از ابتدا برای دعوا و منازعه پا به عرصه انتخابات گذاشته بودند. آنها قصد انجام یک رقابت سالم ، سازنده و منطقی را نداشتند ، بلکه آمده بودند تا به هر قیمت ممکن دکتر احمدی نژاد را از جایگاه ریاست جمهوری به زیر بکشند به طوریکه آقای هاشمی رفسنجانی با لفظی همراه با توهین، تصریح کرده بود که هر کسی به جز احمدی نژاد.
میرحسین موسوی به جای ارائه یک برنامه منسجم کاری برای اداره مطلوب کشور، دکتر احمدی نژاد را آماج تبلیغات پرحجم خود قرار داد و تخریب شخصیت وی را نشانه گیری کرد. او را دروغگو و فریبکار نامید و کوشید آمار و ارقام ارائه شده از سوی دولت نهم را خلاف واقع جلوه دهد. موسوی ، هاشمی و خاتمی، این حقیقت را درک نکردند که آقای احمدی نژاد در طول چهار سال فعالیت خود در جایگاه ریاست جمهوری ، موفق شده بود با ارائه یک کارنامه درخشان عملکردی ، اعتماد توده های مردم را جلب کند و ارتباط صمیمانه ای را با آنها و بویژه با طبقات متوسط و پایین جامعه برقرار سازد. ادعاها ، اتهامات و هجمه های موسوی برای اکثریت مردم ایران که آثار عملکرد دولت نهم را در جای جای کشور ، پیش روی خود مشاهده می کردند، قابل باور نبود و به همین دلیل جبهه موسوی ، هاشمی و خاتمی که بعدا کروبی هم به جمع آنها اضافه شد، با شکست سخت و سنگینی مواجه شد. آنها خود را از قبل ، پیروز قطعی انتخابات فرض می کردند و با هجمه گسترده سیاسی و رسانه ای علیه دکتر احمدی نژاد، بر این باور بودند که مردم برای بار دوم به او رای نخواهند داد.
انتخابات ریاست جمهوری سال 92 به هیچ وجه قابل مقایسه با انتخابات پرشور سیاسی سال 1388 نیست. هیچکس تردید ندارد که آقای روحانی از هرگونه پایگاه اجتماعی در کشور بی بهره بوده است و من پیروزی او را ، محصول یک خلاء اساسی و جدی در فضای رقابت های انتخاباتی می دانم. در واقع یک رقابت میان شاگرد تنبل های کلاس بود و آقای روحانی توانست به صورت ناپلئونی نمره قبولی را کسب کند. از نظر بنده حضور روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، به معنای بازگشت هاشمی ، خاتمی و موسوی به قدرت نیست. درست است که هاشمی همواره خود را بیش از آنچه که هست می نمایاند اما او جایگاهی بیش از ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ندارد. مجمعی که به اعتقاد بنده ، عملکردش در بسیاری از مواقع ، نه فقط سنخیتی با قانون اساسی نداشته ، بلکه آشکارا در تضاد با آن بوده است.
در چند ماهه اخیر زمزمه هایی از بازگشت آقای احمدی نژاد به عرصه قدرت در تریبون های مختلف جریان دارد. برخی از اقدامات ایشان همچون اقدام به راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی شخصی و برخی اظهارات ایشان در جمع دانشجویان و اصحاب رسانه و فعالان مجازی نیز از سوی اهالی سیاست و رسانه، اماره ای مبنی بر قصد ایشان برای حضور دوباره ارزیابی شده است. سوال اول اینکه شما این گزاره را تا چه حد درست می دانید؟ و سوال بعد اینکه آیا تصمیم برای این حضور دوباره، تصمیم درستی است؟ آیا ایشان از الزامات اولیه این بازگشت همچون پایگاه اجتماعی و همراهی مردم برخوردار هستند؟
آقای احمدی نژاد هیچ علاقه و انگیزه شخصی برای بازگشت به صحنه مدیریت عالی اجرایی کشور ندارند و تا کنون نیز مطلبی دائر بر احتمال اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ایشان بیان نشده است، مگر آنکه تحت تاثیر تحولات و اتفاقات سیاسی و اجتماعی در کشور ، ایشان به احساس تکلیف تازه ای برای انجام یک وظیفه ملی برسند و حضورشان به یک امر ضروری و حیاتی یا مطالبه ای عمومی و فراگیر تبدیل شده باشد. پایگاه اطلاع رسانی نیز با هدف بی اثر کردن برخی خبرهای خلاف واقع راه اندازی شده است. متاسفانه ما در یک فضای مسموم و آلوده سیاسی و رسانه ای زندگی می کنیم و برخی رسانه ها و به دنبال آن برخی افراد نام و نشان دار ، با بی پروایی تمام، مطالبی را به دکتر احمدی نژاد نسبت می دهند که کاملا خلاف واقع است. هدف از پایگاه اطلاع رسانی، روشنگری و آگاه کردن مردم از نظرات دکتر احمدی نژاد است و هیچ قصد و نیت دیگری در این کار وجود ندارد. در پاسخی که به پرسش های قبلی دادم ، تلاش کردم اهمیت و نقش پایگاه اجتماعی افراد و در کنار آن ضرورت گفتمان سازی و داشتن برنامه ای منسجم و چشم اندازی روشن از آینده را توضیح دهم ، بنابراین از تکرار مطالب برای پاسخ به این سئوال خودداری می کنم.
کد خبر: ۶۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۲
یکی از علل ایجاد فساد اقتصادی، برقراری ارتباطات نامناسب بین فعالان بخش خصوصی با برخی مسئولان دولتی است. معمولا کانون های ثروت و سودجویان به دنبال ارتباط و جذب مدیران اجرایی و صاحبان امضای طلایی برای تسهیل امور خویش و دریافت امتیازهای اقتصادی (ویژه خواری) هستند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از رمز عبور، یکی از علل ایجاد فساد اقتصادی، برقراری ارتباطات نامناسب بین فعالان بخش خصوصی با برخی مسئولان دولتی است. معمولا کانون های ثروت و سودجویان به دنبال ارتباط و جذب مدیران اجرایی و صاحبان امضای طلایی برای تسهیل امور خویش و دریافت امتیازهای اقتصادی (ویژه خواری) هستند. مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند:
«متاسفانه همیشه اینجور است که مفسد اقتصادی در مرکز دولتی جاپا پیدا می کند یعنی یک کسی را پیدا می کند که به او کمک کند، به او پاس بدهد تا او آبشار بزند تا کسی در داخل حصار نباشد که به آن متجاوز کمک کند، آن متجاوز نمی تواند فساد اقتصادی بکند. لذا مسئولین دولتی موظفند نسبت به بروز و نفوذ فساد اقتصادی در دستگاه های دولتی به شدت حساس باشند - اگر یکجا احساس کردید و دیدید در دستگاه های دولتی – این، مخاطب مسئولان دولتی هستند- شائبه فساد وجود دارد، نباید هیچ ملاحظه بکنید. اگر ملاحظه کردید، این مساله خیلی سریع گسترش پیدا می کند؛ چون به شدت واگیردار است. بیماری فساد اقتصادی جزو آن بیماری های واگیردار بسیار شدید و سریع است. 1390/05/26»
براساس اخبار آشکار و نیز نگاهی ساده به دولتمردان و دست اندرکاران قوه مجریه مشخص می شود که برخی از مدیران ارشد دولت یازدهم به طور همزمان در بخش خصوصی نیز به فعالیت اقتصادی اشتغال دارند. این پدیده که تاکنون تا بدنی حد در کشور سابقه نداشته، بستر مناسبی برای شیوع رانت خواری و فساد اقتصادی در سطح مدیران ارشد کشور است که به اعتماد مردم و پشتوانه سیاسی دولت ضربه می زند. به طور مثال مهندس محمدرضا نعمت زاده، وزیر بزرگترین وزارتخانه اقتصادی دولت، همچنان به صورت مستقیم و غیرمستقیم مدیریت خود بر مجموعه عظیمی از شرکت های خصوصی را حفظ کرده و تاکنون خبری از استعفا یا واگذاری این عناوین منتشر نشده است.
مرد 1000 میلیارد تومانی دولت یازدهم، رئیس هیات مدیره یا نایب رئیس حداقل 17 شرکت خصوصی است و به صورت غیرمستقیم (از طریق همسر، دختران و دیگر افراد) کنترل 16 شرکت دیگر را حفظ کرده است. فهرست شرکت هایی که نعمت زاده مستقیما عهده دار مسئولیت آنهاست به این شرح است:
هرمزان تجارت گستر کیش، موسسه بنیاد دانشگاه امیرکبیر، برق انرژی پاینده جم، مهندسی پترو فرآیند کرخه، الوند پترو انرژی کیش، توسعه تجارت نعمت نیکو، سرمایه گذاری سیراف انرژی، پترو تجارت هرمزان، خط لوله انتقال گاز مکران منطقه آزاد چابهار، آب نیروی مکران منطقه آزاد چابهار، ارگ شیمی پارسا، کیمیا صنایع دالاهو، توان پرداز باطری، رسا فارمد، مهندسی نفت هوسیت پارس، توسعه پتروشیمی ساحل دریا، توسعه نگین مکران.
نعمت زاده با استفاده از منصب دولتی خود، یاران خود در شرکت های خصوصی اش را به پست های کلیدی در وزارت صنعت و تجارت و حوزه پتروشیمی نصب کرده است که از جمله آن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
انتصاب سید محمدصادق آل یاسین به سمت مسئول کمیته مشورتی بازرگانی وزارت صنعت و تجارت.
انتصاب سید محمدعلی سید ابریشمی به سمت معاون وزارت صنعت و تجارت و مدیرعامل شرکت های صنعتی ایران.
انتصاب علی اشرف افخمی به سمت مدیر عاملی بانک صنعت و معدن.
انتصاب عباس شعری مقدم به سمت معاون وزیر نفت و مدیر عاملی شرکت ملی صنایع پتروشیمی.
قابل ذکر است، مهندس نعمت زاده که خود صاحب شرکت های پتروشیمی خصوصی است، تلاش زیادی در جهت تسهیل امور پتروشیمی و اعطای امتیازهای گسترده در این حوزه به خرج داده است که از جمله می توان به اعطای امتیاز زمین های ارزان برخی مناطق آزاد به شرکت های پتروشیمی و تلاش برای عدم عرضه محصولات پتروشیمی در بورس کالا اشاره نمود.
همچنین نقش وزیر صنعت، معدن و تجارت در تعلیق سامانه های ضد قاچاق ایران کد و شبنم، حذف طرح اولویت بندی کالاهای وارداتی (آزادسازی واردات کالاهای مضر گروه ده)، حذف طرح شفاف سازی مصارف ارزی غیرنفتی (مالیات شبه پیمان سپاری) و اقدام اخیر وی برای حذف ثبت سفارش و عقیم کردن سامانه نظارتی پرتال ارزی، هیچ یک را نمی توان در جهت شفافیت اقتصادی و فراهم شدن بستر مبارزه با فساد ارزیابی کرد!
دولت یازدهم که با شعار شفافیت اقتصادی روی کار آمده و از راهبرد اعتماد به مردم برای اجرای طرح های اقتصادی دم می زند باید خود پیشگام در مبارزه با فساد باشد. حذف بسترهای نظارتی در حوزه اقتصاد بیش از همه به زیان خود دولت است و موجب می شود توان دولت برای کنترل بحران های ارزی و اقتصادی احتمالی کاهش یابد. استفاده از وزرای چندصد میلیاردی فی نفسه اشکال ندارد. اما همانطور که حقوقدانان محترم بهتر می دانند. فعالیت همزمان مدیران ارشد دولتی در بخش خصوصی امری فسادخیز است که طبق متن صریح ماده 141 قانون اساسی، قانون منع مداخله کارکنان وزرا و قانون ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل برای کارمندان دستگاه های اجرایی کشور ممنوع و موجب تعقیب کیفری است.
کد خبر: ۶۰۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۳
دانشجویان پژوهشگر دانشگاه جهرم در تازهترین فعالیت علمی خود موفق به چاپ مقالهای با محوریت اقتصاد مقاومتی در انتشارات پژوهشی هاریزن در شهر کالیفرنیا آمریکا شدند
کد خبر: ۵۹۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۷
جمعی از فرزندان شهدا طی بیانیهای با محکوم کردن حادثه اخیر شیراز، اعلام کردند علی مطهری در یکی دو سال اخیر عامداً به تحریک مخالفان خود اقدام کرده و با موضعگیری علیه ولیفقیه منتقدان خود را با «کفگرگی» مورد حمله قرار میدهد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com: به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، جمعی از فرزندان شهدا با صدور بیانیهای حادثه اخیز شیراز و حمله به علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی را محکوم کردند.
متن این بیانیه به شرح ذیل است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ما جمعی از فرزندان شهدای ایران اسلامی حادثه شیراز و حمله به علی مطهری را رویدادی تلخ و ناگوار میدانیم که زیبنده جامعه اسلامی نیست و معتقدیم هر عملی که پای را از مرز اخلاق و منطق بیرون بگذارد، محکوم است.
اما هر رویدادی یک ظاهری دارد و یک عقبهای؛ حمله به ایشان در شیراز ظاهر ماجراست اما اهل دقت دلایل و زمینههای این حمله را جستجو میکنند.
متأسفانه روند مواضع و اظهارات علی مطهری در یکی دو سال اخیر به ویژه بعد از کشف ماجرای دفتر ایشان به گونهای است که از رفتارهای مطهری نوعی فرار به جلو استنباط میشود.
در یکی دو سال گذشته علی مطهری عامداً به تحریک مخالفان خود اقدام کرده و در مجلس و بیرون از مجلس با موضعگیری علیه ولیفقیه منتقدان خود را با «کفگرگی» مورد حمله قرار میدهد و در جلسه سخنرانی او در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان طرفدارانش تا مرز خفه کردن یک دانشجوی منتقد پیش میروند.
«فأین تذهبون» این رفتارها و اظهارات تحریکآمیز شما چه نسبتی با آزاد منشیهای گاه و بیگاه شما در اولین سالهای نمایندگیتان دارد؟
آیا این اقدامات مشکوک شما و فاصله گرفتن از مواضع اصولی قبلی و نزدیک شدن به کانون ثروت و قدرت و دفاع از فتنهگران با اتفاقات ناگوار دفتر شما نسبتی دارد!؟
کوتاه سخن اینکه ما جمعی از فرزندان شهدای ایران اسلامی رفتارهای مشکوک و نعل وارونه زدنهای علی مطهری را در شأن و جایگاه فرزند شهید آن هم شهید والامقام استاد آیتالله مطهری که حاصل عمر امام بود، نمیدانیم و از دستگاههای نظارتی میخواهیم این اقدامات مشکوک و تحریکآمیز را بررسی و افکار عمومی را آگاه کنند.
والعاقبة للمتقین
کد خبر: ۵۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۲