« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
ننگينترين عمل اين است كه انسان بر بدن مرده بي دفاع بتازد، مخصوصاً اگر آن مرده برادر انسان باشد، و خصوصاً كه نحوه ستم اين باشد كه گوشت بدن وي را بخورد
کد خبر: ۷۰۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۳

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با نگارش نامه ای به حسن روحانی نسبت به توقیف هفته نامه "نه دی" اعتراض کرد. به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com، متن کامل نامه زباکلام به رییس جمهور  به این شرح است: بسمه تعالیجناب آقای دکتر حسن روحانیریاست جمهوری اسلامی ایران خلدالله ملکهبا سلام و تحیات،  دو روز پیش هفته نامه "۹دی"به مدیرمسئولی جناب حجت الاسلام حمید رسایی با رای هیات نظارت برمطبوعات بسته شد. ظاهرا بخشی از دلیل این تصمیم (ونه همه آن) مخالفت "۹دی" باتوافق هسته ایی وین می بوده و استناد به دستورالعمل جدید شورایعالی امنیت ملی که ماه پیش و در بحبوحه مذاکرات وین خطاب به مطبوعات صادر شده است. بنده درخصوص این دستورالعمل و اساسا نفس مجاز و یا برعکس غیرمجاز دانستن شورایعالی امنیت ملی مبنی برورود مطبوعات و رسانه های کشور به موضوعات کلان ملی یکی دونکته را می خواستم بعرض برسانم. یقینا حضرتعالی بعنوان ریاست آن شورا دستورالعمل صادره را ملاحظه فرموده اند. املاء و انشاء این دستور العمل آنقدرکلی، کشدار، مبهم، چند پهلو و قابل تفسیر است که باستناد بندهای مختلف آن،" ۹دی" که جای خود دارد حتی روزنامه سخنگوی دولت یعنی "ایران" را هم هیات نظارت بر مطبوعات و یا "دادسرای فرهنگ و رسانه" می تواند تعطیل کند. دستورالعمل مستقیما نمی گوید مطبوعات علیه هسته ایی یا توافق حق ندارند اظهار نظر کنند. اما آنقدرمطبوعات را "ملتزم" به رعایت این بند و آن یکی؛ رعایت"خطوط کلی نظام"،"وحدت ملی"،"خطوط قرمز"،"امنیت ملی"،"نامید نکردن مردم"،"برهم نریختین وحدت کلمه"،"حفظ روحیه ملی و مقاومت مردم" و...می نماید که نویسنده نگون بخت بجزآنکه در منقبت تصمیمات و سیاست های هسته ایی دولت هر چیزدیگری بنویسد، حداقل یکی ازبندهای سیاست های مصوبه "شورایعالی امنیت ملی" را نقض کرده و می توان باستناد آن روزنامه ش را تعطیل کرد یا علیه خودش به اتهام "تشویش اذهان عمومی"،"تبلیغ علیه نظام" ،"فعالیت علیه نظام" و یا حتی هولناک تر از همه "اقدام علیه امنیت ملی" اعلام جرم نمود. متاسفانه در مملکت ما دیواری هم از دیوار مطبوعات و اهل قلم کوتاهترنیست و باشاره ایی روزنامه ایی با دهها ابواب جمعی تعطیل می شود. همه پز ما درباره دولت عِلّیه جنابعالی آن بود که شما بر خلاف سلف تان که اجازه ابراز هیچ اظهار نظری را که در جهت تایید و تصدیق سیاست های هسته ایی کشور نمی بود را نمی داد، جنابعالی بنا ندارید اینگونه عمل نمایید. گیریم که "۹دی" مطالب کذب یا خلافی را به توافق وین و یا به اعضاء تیم مذاکره کننده نسبت داده باشد. مگر صدا و سیما آن همه بی مهری، غرض ورزی، جهت گیری های مغرضانه علیه مذاکرات هسته ایی ننمود؟ مگر صدا و سیما اظهارات مقامات آمریکایی را مستقیم و بدون سانسور و مسئولین خودمان را ناقص، غلط و تحریف شده پخش ننمود؟  کاش می دیدید در آن اوج التهاب روزهای آخر مذاکرات وین که مردم چقدر به صدا و سیمای "ملی" گوش و چشم بسته بودند و چقدر به شبکه های باصطلاح"بیگانه"، "آنجا که عقاب پربریزد از پشه لاغری چه خیزد".  وقتی اعتبار روایت صدا و سیما از هسته ایی در نزد مردم آنقدر پایین آمده، تصور می کنید چند نفر به "۹دی" توجه واستناد می کنند؟ بیش از ده سال صدا و سیما شبانه روز تبلیغ کرد که هسته ایی چه هست و چه هست اما شور و اشتیاقی که مردم برای حل مسئله هسته ایی نشان دادند، آیا غیر از این حکایت می کرد که مردم خیلی هم آن تبلیغات ده ساله درخصوص ضرورت و حیاتی بودن هسته ایی برای کشور را باور نکرده بودند.  آخرین نکته ایی که پیرامون امکان (یا عدم امکان) اظهار نظر در خصوص فعالیت های هسته ایی کشور در کل و توافق هسته ایی در جزء خواستم به محضر شریفتان برسانم درباب درستی یا نادرستی این امکان می باشد. جناب آقای رئیس جمهور،تجربه ۳۶ ساله بعد از انقلاب حکایت از آن دارد که هرگاه اجازه اظهار نظر از مردم و نخبگان کشور سلب شده و نظام صرفا اراده و خواست خودش را اعمال نموده، حاصل کارچندان مشعشع و تابناک در نیامده. اشغال سفارت آمریکا در۱۳ آبان ۵۸، گروگانگیری دیپلومات های آمریکایی بمدت ۴۴۴ روز و یا ۸ سال جنگ با عراق از جمله مواردی بودند که همچون پرونده هسته ای از ۸۲ تا ۹۲، بجز نظر رسمی اجازه هیچ اظهار نظر دیگری داده نشد. امروز اما در خصوص آنها بتدریج پرسش هایی بوجود آمده اند که با صرف بی اعتنایی مسئولین محو نمی شوند. اینکه بعد از ۲۷ سال تازه اما و اگر هایی پیرامون درستی پذیرش ۵۹۸ مطرح شده اند و برخی از فرماندهان نظامی مسئولین غیر نظامی را متهم می کنند که نمی بایستی شتاب در پایان دادن به جنگ می کردند، و متقابلا مسئولین دیگر ریشه این پرسش ها را تسویه حساب های سیاسی می دانند تا دغدغه هایی از روی صداقت و حرف و حدیث های دیگری که منظما هم در حال افزایش اند حکایت از این می کند که اگر در دوران جنگ اجازه داده می شد که بجز نظر رسمی نظرات دیگری هم در خصوص ابعاد مختلف جنگ مطرح می شد امروز شاهد چنین حدس و گمانه زنی هایی نمی شدیم. ایضا در مورد درستی اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن که منجر به بوجود آمدن پدیده "آمریکا ستیزی" شد که تا به امروزاز محل منافع ملی مان برای آن هزینه کرده ایم. شاید اگر در تمامی این موارد و موارد دیگر مسئولین اجازه می دادند که در کنار نظر رسمی، دیگران هم می توانستند اظهار نظر بنمایند کشور ومنافع ملی مان هزینه کمتری متحمل می شدند. جناب آقای رئیس جمهور، امروزهم اگر پاسخی به پرسش های متعددی که در خصوص هسته ایی مطرح شده اند، از جمله این پرسش مبنایی پیرامون "هزینه – فایده" آن، اینکه در مقابل هزینه های مستقیم و چندین برابرآن هزینه های غیرمستقیمی که ظرف ۱۲ سال گذشته برای فعالیت های هسته ایی مان متحمل شده ایم دستاورد آن برای کشور کدام بوده، پاسخ هایی فراهم نشود، نه این سئولات و ابهامات محو می شوند و نه فراموش و نه صدور مصوبه شورایعالی امنیت ملی باعث می شود تا این پرسش ها را کان لم یکن بسازد. اجازه ندهید رویکرد اشتباه دولت گذشته مجددا حاکم شود و هسته ایی باز بصورت یک بت بزرگ درآید که بجز تقدیس و پرستش امر دیگری در مورد آن جایزتلقی نشود. حضور تیم مذاکره کننده هسته ایی آمریکا در سنا و گنگره آن کشور و ساعتها بحث و گفتگوی جدی، صریح و علنی با مخالفان توافق بصورت زنده در برابر دیدگان میلیونها نفر در اطراف و اکناف دنیا، کدام لطمه را برمنافع ملی آن کشور وارد نمود؟ کدام اسرار نظامی، اطلاعاتی و امنیتی آمریکا را دراختیار دشمنان آن کشور قرارداد؟ ایام بکام بادصادق زیباکلامچهاردهم مردادیکهزاروسیصدونودوچهار
کد خبر: ۶۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۴

جریان هائی چون نفی هولوکاست و تروریست خواندن احمدی نژاد فقط ابزارهائی در جهت پیگیری همان تحریم ها و فشارهای قبلی همیشگی غرب علیه ایران و جهان سوم بود که در گذشته و حتی آینده با این بهانه ها یا بدون آن همچنان همین وضعیت خواهدبود . سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به گزارش سرویس بین الملل میدان72، مردی که سوالات زیادی را بر استکبار تحمیل کرد و شیطان بزرگ را به چالش طلبید. او می دانست و آگاهی میداد که جهان براساس منطق پیش نمی رود، بلکه مطرح کردن منطقت در جهان به قدرت نیاز دارد. او هنوز معماست نه بخاطر اینکه اعتقداتش را مخفی می کرد بلکه از این رو، که او بشکل شگفت انگیزی نمونه و استثناست. بله او احمدی نژاد ” مردی در قلب طوفان ” است. این کتاب بوسیله عادل الجوجری، نویسنده برجسته ی مصری در 8 فصل نوشته شده است. مؤلف در فصل اول کتاب با عنوان ” قرار با طوفان (موعد مع العاصفه) ” مینویسد: رئیس احمدی نژاد ، از اگوست 2005 که ریاست را در دست گرفت طوفان ها را یکی پس از دیگری در می نوردد بدون جنجال و خستگی ناپذیر، و او محبوب میلیون نفر در جهان سوم خاصه : کوبا ، بولیوی، ونزوئلا ، برزیل ، هندوراس، و باقی ملتهای دربند آرزومند رهائی از چنگال آمریکا ست . رئیس جمهور احمدی نژاد، استاد دانشگاه است و اصولگرای ملتزم تربییت شده در مکتب آیه الله امام خمینی (ره) است و میان اصولگرائی و مدرنیته امتزاجی در کار اجرائی خود ایجاد کرده است، همانطور بین نرمش با عقل دیپبلماتیک تاریخی ایران، همزمان در امور عقیدتی نیز عزت و کرامت کشور و یا آنچه که او ” اقتدار ایرانی ” می نامد سخت پایبندی نشان می دهد. تمدنی که حداقل 5000 سال سابقه دارد، پشتکار و اصرار ایرانی در نوع خود منحصر بفرد است و مردمی که یک فرش (قالیچه) را در پنج سال می بافند در قیمت گذاری آن 5 ساعت وقت مذاکره می گذارند. واضح است که ایرانی ها وقتی که به محل برگزاری انتخابات می روند صرفاً ” نامی ” را به صندوق های رای نمی اندازند، بلکه آنها روشی را که می پسندند از منتخب خود انتظار دارند در دستور کار داشته باشد مخصوصاً اینکه احمدی نژاد قبل از نامزدی اش برای ریاست جمهوری دیدگاه کامل خود را در پایتخت تهران به عرضه گذشته بود و صداقت خود را در عملی کردن همه ی شعارهایش نشان داده است و برهمین اساس وقتی در انتخابات به خود لقب (خدمتگذار) “خادم الشعب ملت ایران ” داد، ایرانی ها او را باور کردند و او وقتیکه با جدیت اعلام آمادگی کرد که به جارو کردن در خیابانها بخاطر آرامش مردمش هم حاضر است بپردازد با همین جمله نفس ها را در سینه شهروندان حبس کرد، چون احمدی نژاد با سوابق عملی تطبیق اقوال با افعال شناخته شده بود ، و در این رابطه او به خیابانهای تهران رفت و به جمع رفتگران خیابانی پیوست و شعار او برای جاروکردن فساد “مبارزه با فساد ” بسرعت در قلوب ایرانی ها راه پیدا کرد. عملیات “چنگال عقاب از آغاز در تعقیب احمدی نژاد بود “، کاخ سفید با تدارک تعدادی برنامه ی دروغ پراکنی علیه احمدی نژاد به جنگ روانی علیه او پرداخت و هجوم و انتقادات اولیه در رسانه های آمریکا وا سرائیل با إطلاق صفت تندرو و افراطی علیه احمدی نژاد آغاز شد و “موتور دروغ پردازیها در واشنگتن و وین ” همچنان احمدی نژاد را هدف قرار می داد و این از هنگام اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 2005 از سوی واشنگتن شدت بخشیده شد. ولی احمدی نژاد همچنان موفق بود. چرا؟ چون او به برنامه های سیاسی خود پای بند و در مقابل غرب سرسختی نشان میداد و حاضر نشد که امتیاز خاصی به غربی ها خاصه در مبارزه ایران با جهان غرب در قضیه برنامه ی هسته ی بدهد و جوانان پرشور ایرانی از این عوامل استقبال می کردند چون به غرور ملی شان سخت علاقمندند. احمدی نژاد از یکی عوامل اصلی در موفقیتش یعنی عقبه و تجربه نظامی خود بسیار استفاد کرد و همچنین توانائی او در کار تشکیلاتی و سازماندهی از 2003 م، و کار با مجموعه های جوان باعث شد تا بسیاری از امور را حل کند. و دو حقیقت که احمدی نژاد را بعنوان رئیسی متمایز نشان می داد : اول: او اولین رئیسی بود که از خانواده ی فقیر و غیر روحانی می آمد. دوم: احمدی نژاد مسلمانی صریح و بی پرده بود، چنانکه در صحبت هایش اصولگرائی انقلابی مشخص و آشکار بود. او براستی در زمانی بسیارکوتاه “جبهه جهانی از توده فقیر و انقلابیون جهان را علیه امپریالیسم و سلطه آمریکا ” سازماندهی کرد و این حرکت و جنبش او بسرعت جواب داد. وقتی از گروه کشورهای غیر متعهد خواست که برنامه انرژی هسته ی ایران را برسمیت بشناسند آنها فوری با درخواست او موافقت کردند و در بسیاری از مقدمات از ایران در این رویکرد چالش برانگیز حمایت کردند و همین میزان از روابط ایران با هرکدام از کشورهای -ونزوئلا، چین ، روسیه و کره شمالی، غرب را مستاصل کرده بود و برنامه اتمی ایران علاوه بر داخل کشور در خارج نیز موفقیت های مداومی کسب می کرد . از همان آغاز انقلاب آمریکا و غرب و اسرائیل هر کدام بنوعی با ایجاد بحران و مانع با ایران در ابعاد وعرصه های مختلف درگیر بودند و بلافاصله پس از انتخاب احمدی نژاد بار دیگر این اسرائیل بود که بهانه ها و اتهامات مختلف را پیش کشید و ایران نیز هر بار در موضع دفاعی پاسخ داده بود. و رهبران افراطی صهیونىست اظهاراتی برای ترور احمدی نژاد مطرح کردند و تهدیدات مستمر در تهاجم علیه تاسیسات اتمی ایران، محور کنش و واکنش های اسرائیل و ایران بود . ولی ایران هیچگاه در اشتباهات زبانی و ادبیاتی مانند اشتباهات لفظی  ” بوش ” قرار نگرفت. جریان هائی چون نفی هولوکاست و تروریست خواندن احمدی نژاد فقط ابزارهائی در جهت پیگیری همان تحریم ها و فشارهای قبلی همیشگی غرب علیه ایران و جهان سوم بود که در گذشته و حتی آینده با این بهانه ها یا بدون آن همچنان همین وضعیت خواهدبود نتیجه گیری مولف در پایان این کتاب: احمدی نژاد ؛ مردی که به سرزمین خود (بله / آری) گفت ، توانست به بیگانه (نه / خیر) بگوید … بیگانه ی که همواره در کمین کشور و منافعش بوده است. نویسنده : عادل الجوجریتاریخ انتشار: 2006- 2007تهیه و ترجمه: عبدالمجید اورا
کد خبر: ۶۷۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۶

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در واکنش به وقایع روز دوشنبه شیراز و حمله به علی مطهری یادداشتی را با عنوان، از ماست که بر ماست، منتشر کرد که به شرح ذیل است: راستی همه کسانی که با مواضع علی مطهری در باره فتنه آشنایند می دانند که ایشان یکی از توجیهاتی که برای فتنه و راه افتادن آشوب های خیابانی که در آن جان و مال بسیاری از مردم مورد تعرض خس و خاشاک ها (نه رای دهندگان به موسوی) قرار گرفت را حرف ها و سخنان آقای احمدی نژاد در متاظره و یا در به قول ایشان جشن پیروزی می داند و این نظر خود را در مصاحبه ها و سخنرانی های متعددی که به راحتی با جستجو در اینترنت قابل مشاهده است بیان نموده و البته می گوید همانطور که باید آن خس و خاشاک ها و راهبرشان محاکمه و مجازات شوند آقای احمدی نژاد هم باید به خاطر حرف هایش که خس و خاشاک ها را عصبانی کرده محاکمه شود! احسنت! مرحبا! آیا با همین استدلال آقای مطهری و بر اساس الزموهم بما الزموا علیه انفسهم اجازه هست ما بپرسیم : آیا آقای علی مطهری با حرف هایش کسی را عصبانی نکرده و اگر کرده و موجب این وضع شده نباید به خاطر فراهم کردن زمینه و مقدمه تعرض خیابانی محاکمه شود؟ ای کاش رعایت حرمت مادر بزرگوار ایشان و همسر شهید مطهری دست دستگاه قضایی را برای سخنان زمینه ساز برای آشوب هایش را نمی بست! علی آقای مطهری که بر خلاف تصمیم قانونی مراجع تامین کننده امنیت استانی و با مسئولیت رئیس دانشگاه شیراز که نظرخود را فوق همه تصمیمات مراجع قانونی پنداشته برای یک سخنرانی به شیراز رفته بوده است در اثر برخورد خشونت آمیزخیابانی کسانی با وی مجبور به بازگشت به تهران بدون انجام سخنرانی شده است. وی در مصاحبه هایی با کسانی که در سالهای 78 در کوی دانشگاه و خیابانهای اطراف آن و در سال 88 در جای جای خیابانهای تهران و در روزی نامه هایشان مروج خشونت خیابانی بوده اند و اقدامات وحشیانه خشونتگران خیابانی را حرکت ستودنی مردم خداجوی در مسیر احقاق حق قلمداد کرده اندٰ گله کرده که چرا برخورد خیابانی با وی صورت گرفته! و از مراجع مسئول خواستار برخورد با خشونتگران شده است. این در حالیست که وی برخورد قانونی با سران و بنیانگذاران خشونت خیابانی در حد حصر آنها را بر نمی تابد و همه قوانین و مقررات و مسئولین را به این بهانه که چرا این آشوبگران در حصرند مورد تاخت و تاز قرار می دهد! و البته این همه حرف و تنها حرفی است که چند وقت است مایه کاسبی ایشان شده است و در سخنرانی های مختلف مثل نوار ضبط صوت تکرار می شود! به راستی چگونه است که رهبران و مسئولان خشونت های خیابانی مشتی خس و خاشاک که به چهره نظام سنگ زدند و اموال مردم و مسجد را به آتش کشیدند نباید سرزنش شوند و نباید در حصر باشند اما کسانی که به علی آقا سنگ انداخته یا گوجه فرنگی پرت کرده اند باید به اشد مجازات برسند؟ علی آقا این مفسده را خودت با دفاع بیجایت از مسئولان اصلی خشونت های خیابانی مباح کردی! این شعر کتاب دوران مدرسه مان را یادت هست؟ روزی ز سر سنگ عقاب ی به هوا خواست وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت امروز همه روی جهان زیر پر ماست بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز میبینم اگر ذره ای اندر تک دریاست گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی تیری ز قضای بد او گشت بر او راست بر بال عقاب آمد و آن تیر جگر سوز وز ابر مر او را بسوی خاک فروکاست گفتا عجبا اینکه ز چوبی و ز آهن این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خواست زی تیر نگه کرد و پر خویش برآن دید گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست آری آقای علی آقا! روزی که برای شاخص شدن و آزادیخواه جلوه کردن علم دفاع از داماد منحرف مردم سلحشور لرستان و فرزند ناخلف آذربایجان غیور را برافراشتی و از رهبران آشوبگران خیابانی و هرج و مرج طلبانی که ماهها آسایش را بر مردم حرام کرده بودند دفاع کردی پر خویش را بر تیری می بستی که در شیراز بر بدن خودت نشست! زیاد جای گله نیست!
کد خبر: ۵۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۳

مصاف تیم های استقلال و پیکان حواشی جالبی را با خود داشت که اکثر آنها روی محوریت مهدی رحمتی بود. به گزارش آوای دنا به نقل از  ایسنا، دیدار تیم های استقلال و پیکان با برتری یک بر صفر آبی پوشان به پایان رسید. - پیش از آغاز این دیدار بخشی از هواداران استقلال مهدی رحمتی را مورد تشویق قرار دادند اما بخشی دیگر از هواداران استقلال با سروصدا اعتراضشان را به تشویق رحمتی نشان دادند. - وحید طالب لو که برابر پیکان برای نخستین بار در این فصل پیراهن استقلال را پوشیده بود، به شدت از سوی هواداران تیمش مورد تشویق قرار گرفت. هواداران استقلال او را عقاب آسیا نامیدند تا به این شکل به رحمتی طعنه بزنند. - هواداران استقلال پیش از آغاز این دیدار واکنشی نسبت به حضور جمشیدیان و اکبرپور در پیکان نشان ندادند. - مارکار آقاجانیان، مربی تیم ملی این بازی را از نزدیک تماشا کرد. - در اواسط نیمه نخست رضا عنایتی می‌توانست دروازه پیکان را باز کند اما توپ او با اختلاف راهی اوت شد. پس از این فرصت اعتراض شدید رحمتی به مدافعان تیمش جالب توجه بود. - در همین نیمه در یک صحنه آرش برهانی با خطا مانع از پیشروی بازیکن پیکان شد و حق وردی او را با کارت زرد جریمه کرد اما ساکت الهامی، دستیار مرفاوی به شدت به داور اعتراض کرد و اعتقاد داشت این بازیکن باید اخراج شود، همین اعتراض او کافی بود که حق وردی او را از نیمکت پیکان اخراج کند. - در دقیقه 42 این دیدار یک صحنه مشکوک به پنالتی برای استقلال رخ داد که حق وردی این نظر را نداشت و همین مسئله اعتراض جمعی از مربیان استقلال را به همراه داشت. - بلندگوی ورزشگاه آزادی تعداد تماشاگران حاضر در این دیدار را 6 هزار نفر اعلام کرد. - در اواسط نیمه دوم بخشی از هواداران استقلال پیکان را به ضد فوتبال متهم کردند و در این میان شعارهای هواداران استقلال علیه رحمتی هم او را به شدت عصبی کرده بود تا جایی که در دقیقه 85 نزدیک بود بین او و یکی از مربیان پیکان هم درگیری‌ای ایجاد شود و این در حالی بود که مربی پیکان تنها تلاش داشت تذکراتی را به او و مدافعان این تیم بدهد و البته این پایان کار نبود و رحمتی در آخرین دقایق نیمه دوم هم با بخشی از هواداران استقلال شروع به صحبت کردن کرد و دروازه پیکان را به آنها نشان می‌داد. - در آخرین دقیقه این دیدار وقتی که استقلال گل پیروزی را به ثمر رساند کلیه اعضای نیمکت استقلال برای خوشحالی تا آستانه ورود به زمین مسابقه وارد شدند. - پس از گل استقلال هواداران این تیم به شدت قلعه نویی را تشویق کردند و پس از پایان این دیدار سرمربی استقلال به سمت آنها رفت و از آنها تشکر کرد. ضمن اینکه صادقی و دیگر بازیکنان این تیم بعد از بازی به سمت تماشاگران رفتند و از حمایت آنها تشکر کردند. - روی نیمکت استقلال در این دیدار فروزان، مجید حسینی، محمد رضا خرسندنیا، سلیمان فلاح، محمدرضا سلیمانی، میلاد نوری و محسن کریمی حضور داشتند و بر روی نیمکت پیکان نیز صادق بارانی، مصطفی شجاعی، وحید حیدریه، سیامک نعمتی، میلاد احمدیان، حسین کریمی و معمر سوراکا قرار داشتند.
کد خبر: ۵۶۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۹

عروسی جنجالی و پرهزینه نوۀ صدام به شکلی بود که حتی خاندان دیکتاتور سابق عراق از آن انتقاد کردند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از  پایگاه خبری شبکه العالم،خاندان صدام دیکتاتور مقبور عراق، از برگزاری عروسی پرهزینه برای نوۀ او در اردن انتقاد کرد.  "فلاح الندا" از رؤسای خاندان الندا (خاندان صدام) به شبکه عراقی سومریه نیوز گفت: در حالی که مردم چندین استان در عراق آواره شده اند، لزومی نداشت نوۀ صدام مراسم عروسی پرهزینه برای خود برگزار کند. بهتر بود که او با مردم کشور خود که از مناطق زندگی خود آواره شده اند ابراز همدردی می کرد. وی افزود: حتی اگر می خواستند مراسم پرهزینه برگزار کنند چه نیازی بود که عکس های آن منتشر شود؛ از آن گذشته، چرا باید تصاویر عروس با لباس نیمه برهنه در آغوش داماد، در رسانه ها پخش شود. فلاح الندا از این که نوۀ صدام، بدون توجه به درد و رنج خانواده های کشته شدگان و آوارگان در اربیل، تکریت، العلم، نجف اشرف، کربلا و حله، مراسم جشن و پایکوبی برگزار کرده است، به شدت ابراز ناخرسندی کرد. پیش از این، انتشار تصاویر مراسم پرخرج و پرهزینۀ عروسی "بنان" نوۀ "صدام"، در پایتخت اردن، خشم عراقی ها را برانگیخته بود. "بنان" و مادرش "رغد" فرزند ارشد صدام، عکس های حنابندان و همچنین عروسی را منتشر کردند. بنان، بر روی صفحه خود در اینستاگرام، کارت دعوت عروسی خود را منتشر کرد. این کارت، به شکل عقاب طراحی شده است که آرم رژیم سرنگون شده بعث در عراق بود. در یکی از عکس های منتشر شده، رغد در حال آویختن نشان و مدالی به گردن بنان است؛ و در این عکس، نیمی از چهره "ساجده خیرالله" همسر صدام هم به چشم می خورد. بر اساس اطلاعات درج شده بر روی کارت دعوت، به نظر می رسد که این عروسی در تاریخ چهاردهم ماه جاری میلادی در سالن فورسیزن در امان برگزار شده و نوه صدام، به همسری بدر رعد محمود درآمده است. شمار زیادی از کاربران عراقی، با انتشار این عکس ها، به برگزاری این مراسم واکنش نشان دادند. "رضا الساعدی" زیر عکس های عروسی بنان نوشت: این عکس رغد است که نشان و مدالی به گردن دختر خود می آویزد، مدالی که به اشک و خون ملت عراق آلوده است، عراقی که به سبب سیاست های مسخرۀ پدرش پاره پاره شده است. "نسمه شتاء" نیز نوشت: به این نوۀ لوس صدام می گویم، رقصیدن بر زخم های مردم عراق کافی است؛ بهتر است احترام خونی که از مردم عراق ریخته شده، و همچنان در موصل، تکریت، الانبار و دیگر شهرها همچنان بر زمین می ریزد نگه دارد و اموالی که برای برگزاری این عروسی بزرگ هزینه کرده است را به خزانه مردم عراق برگرداند زیرا این اموال را افراد خانواده اش از ملت عراق سرقت کرده اند. "حیدر مالک" نیز در این خصوص نوشت: چطور می توانی با خرج کردن میلیون ها دینار از اموال دو میلیون یتیم، بیوه و آوارۀ عراقی شاد باشی، عراقی هایی که به سبب تو و خانواده ات به خاک سیاه نشسته اند.
کد خبر: ۴۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۴

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : طرفداری نوشت: حدود 30 دقیقه از بازی ذوب آهن - استقلال گذشته بود که ناگهان، یکی از توپ جمع کن ها که بر روی پیراهنش جمله « گناه من چیست که در این فوتبال جایی ندارم» را نوشته بود، وارد زمین شد. حالا از زبان او مسائل را می شنویم. -به صورت مختصر خودتونو معرفی کنید. به نام خدا، مصطفی آبسالان هستم از شهر یاسوج، استان کهگیلویه و بویر احمد. متولد 1371 هستم. اصلیتم از روستای گندی زار از بخش پاتاوه شهرستان دناست. - از فوتبالت بیشتر بگو. از کجا شروع کردی؟ من خیلی عاشق فوتبال بودم. 17 سالگی درس را ول کردم و به اصفهان رفتم. برای اینکه فرصتی پیدا کنم به پای ا. ق. افتادم اما به من توجهی نشد و مرا بیرون انداختند. بعد از آن به خانه برگشتم و یک سال تمرین کردم و در سن 18 سالگی دوباره به اصفهان رفتم، این بار برای تست دادن در امیدهای ذوب آهن. واقعا خوب بودم اما آقای ع. س. که مربی بود منو خط زد. چون پارتی نداشتم، پول نداشتم، جیبم خالی بود. -پیشنهاد پرداخت مبلغ خاصی به شما شد؟ معلوم بود، نمیشه بگید که چیزی گفتند اما به خدا درو فوتبال ما هر کی جیبش پر است، او را قبول دارند. فوتبال ما شده این. - بعد چه اتفاقاتی برایتان افتاد؟ بعد رفیق هایم که از بازیکنان ذوب آهن بودند به من گفتند که به خدمت بروم و بعد از آن بیایم. به خدمت رفتم. آقای گل هم شدم، در اینترنت عکسش موجود است. تدارکات هم بوده ام. تیم بعدی من عقاب تهران بود. آقایان مسلم عسگری و حبیب بهبهانی به من خیلی محبت داشتند. قهرمان دو و میدانی هم شدم. پس از پایان خدمت، به تیم شهرداری یاسوج رفتم، آن جا هم پول نداشتم. آقای خ. ا. پسر خودش را آورده بود. نمی توانستم به خاطر پارتی بازی، بازی کنم. خیلی منو اذیت کردند. آقای ح. ه. و تدارکتشون منو زدند. اما خدا جوابشونو داد، افتادند لیگ دو. - چه شد که دوباره سر از ذوب آهن در آوردی؟ خنده دار است اما من الکی به خانواده ام گفته بودم که بازیکن ذوب آهن ام و خوابگاه به من داده اند در صورتی که شب ها را در پارک سر می کردم.  رفتم توپ جمع کن شوم  چون می دانستم کاناوارو توپ جمع کن بود و یا مورینیو ابتدا مترجم بود. - از کاری که کردی بیشتر بگو. شب بازی آخر، دیگر صبرم تمام شد. رو کردم به خدا و گفتم توکل بر تو، این همه با همه حرف می زنم، فایده ندارد. گفتم این جوری بروم داخل زمین تا خودم را ثابت کنم، یعنی اینکه من هم در این فوتبال جایی باید داشته باشم. منم بنده خدا ام. - چندمین بازی بود که به عنوان توپ جمع کن مشغول بودی؟ بازی با استقلال شد پنجمین بازی. بازی با تراکتورسازی، راه آهن، سپاهان، پیکان، استقلال. - از بعد از دستگیریت بگو.  بعد از اینکه مرا گرفتند، به رختکن انتقالم دادند و به من آب دادند. بعد به بازداشتگاه انتقال پیدا کردم و شب را آن جا گذراندم. صبح به دادگاه اعزام شدم، مسئولین ذوب آهن هم آمده بودند؛ قاضی پاک بود. به قاضی گفتم من تا به حال گناهی نکرده ام، آمدم از حقم دفاع کنم. به خدا حق گرفتنی است نه دادنی. آقای قاضی هم لطف کرد و مرا آزاد کرد، آدم خوبی بود. بعد از آن از اصفهان آمدم یاسوج.من به خاطر عشق رفته بودم، به خاطر اینکه در ذوب آهن فوتبال کنم، این همه جا و خوابگاه دارند و این همه غذایی که در نهایت نصیب گربه ها می شود، می دادند ما بخوابیم و ما بخوریم، مگر چه می شد؟ دنیا به آخر می رسید؟ این همه پول میلیاردی که خرج می کنند، سالی صد هزار تومان بدهند، کرایه مرا تا یاسوج بدهند برایشان بازی می کنم. مگر چه می شود؟ زیاد است؟ - در خبرها آمده بود آقای بوستانی پیگیر کارهایتان شده است، آیا تایید می کنید؟ در سایت ها زده بودند کریم بوستانی آمده است، واقعا آدم بزرگی است اما با من تماسی گرفته نشده. می خواستم اول بیایم توپ را بزنم تو گل، اما گفتم نه، چون من استقلالی ام، قلبم استقلالی است. - حرف پایانی تان را بفرمایید. من از باشگاه های استقلال و ذوبآهن عذرخواهی می کنم که در بازی چنین کاری کردم. من مجبور بودم، باید حرف دلم را می زدم. بازهم ازشان عذرخواهی می کنم.
کد خبر: ۴۵۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۲

در ساعاتی از روز جمعه، بنده هر چیزی از خدا بخواهد، خداوند به وی عطا می‌کند
کد خبر: ۳۵۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۶

صحنه بزن بزن دو عقاب سر سفید را مشاهده می کنید که بر سر شکار یک ماهی دعوایشان شده است
کد خبر: ۲۹۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۲

عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفت: در زمان معرفی کابینه، خطر کم تحرکی کابینه را گوشزد کردیم و گفتیم که این مسیر دولت را از تحقق شعارهایش بازمی‌دارد. به گزارش خبرگزاری خانه ملت، مهرداد بذرپاش درنشست علنی امروز( یکشنبه 25 اسفند ماه) در نطق میان دستور خود،گفت: گاز رسانی در شهرها و سبد کالا تنها نمونه کوچکی از قدرت اجرایی دولت در مهار مشکلات کشور است.هنوز هم دیر نشده است باید کاری کرد که دولت پویاتر و کارآمدتر باشد. نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی افزود: دولت باید با تقویت کابینه و وقت گذاشتن بیشتر و دقت کافی در امور به حل و فصل مشکلات کشور همت گمارد نه اینکه با دو قطبی سازی های ارتجاعی در حوزه فرهنگ سعی در پوشش دادن و مخفی کردن ضعف های خود در حوزه اقتصادی، اجرایی و معیشت مردم داشته باشد. وی افزود: ماجرای صحبت های گاه و بیگاه وزیر فرهنگ و بعضاً خود رئیس جمهور از این جنس است؛ القای اینکه مشکلات فرهنگی کشور از مسیر برخی اقدامات خاص مانند Face book و آزادسازی ماهواره حل خواهدشد اقداماتی که حتی سردمداران غرب مانند اوباما نیز به مخرب بودن برخی استفاده ها از آنها اذعان دارند یا اظهارنظرهایی در این باره این که هنرمند غیر ارزشی نداریم ، تصمیمات اباحه گرایانه در برخورد با محصولات فرهنگی و.. از این جنس است. این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس افزود: به نظر می رسد اکثر این مانورها با هدف ایجاد فضای دوقطبی در جامعه به قطب آزادی و قطب محدودیت انجام می شود که بسیاری از ناکارآمدیهای اقتصادی و اجرایی دولت در پس آن پنهان می شوند.البته این امر از کسانی که خود را فرزند حوزه می دانند و کسی که متصل به بیت وارسته عالم جلیل القدر و انقلابی همچون حضرت آیت الله جنتی است بعید است که از طریق بازی با دین مردم کسب محبوبیت کنند کاری که فکر می کنیم محبوبیت ظاهری دارد ولی در عمل چیزی جز خسران دنیوی و عقاب اخروی نداشته و ندارد؛ چراکه در دوران اصلاحات از افراطی ترین روش ها برای دین زدایی و ترویج شل دینی در جامعه استفاده شد ولی در انتخابات های بعدی نه تنها باعث جذب آرای مردم نشد بلکه شکست های پیاپی را برای ایشان در پی داشت.باید دید که تقی زاده این دولت کیست البته مشخص است ولی زمان همه چیز را مشخص تر خواهدنمود اگر تقی زاده توانست منویات شل دینی و بعضاً بی دینی خود را در جامعه ایرانی و اسلامی تحمیل کند دیگران هم خواهندتوانست. بذرپاش گفت: دانشگاه آزاد یک دانشگاه ملی و متعلق به اموال بیت المال است و باید مدیریت آن از دست یک فرد خارج شود. این چه نگاهی است که آن را متعلق به یک خاندان بدانیم؟ آیا مردم شریف که با خون دل شهریه برای تحصیل فرزندانشان پرداخت نموده اند می پذیرند که چند صد هزار میلیارد سرمایه که از امکانات عمومی و بیت المال و منابع پرداختی توسط دانشجویان این مرز و بوم و حمایت نظام ایجاد شده متعلق به یک خاندان باشد و آن را ملک طلق آنها بدانیم؛ آقای رئیس جمهور! توقع ملت اینست که دانشگاه آزاد را به ملت بازگردانید و از دست یک خاندان خاص خارج کنید.صحبت از چندصد هزار میلیاردتومان سرمایه ملی یک ملت است، نکند رودربایستی با آقای هاشمی شما را از این امر مهم باز دارد؛ به اعتماد مردم پاسخ دهید. نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس گفت: امنیتی ترین دولت تاریخ انقلاب را باید کم تحمل ترین آن هم دانست چراکه افراد حاضر در دولت اکثرشان دارای سوابق طولانی امنیتی می باشند ( البته این جمله نافی زحمات و مجاهدت های نیروهای خدوم جامعه امنیتی کشور نیست که اگر آن ها نبودند معلوم نبود چه بر سر کشور می رفت) ولی لازمه امنیتی بودن، صبر و وقار بیشتر است. وی افزود:‌فله ای شکایت کردن از رسانه ها به گواه اسناد حاضر نشان از تحمل مخالف نمی دهد لااقل اگر می خواهیم این گونه رفتار کنیم فرار به جلو نکنیم و صادقانه با مردم سخن بگوئیم نه اینکه در یک جشنواره غیررسمی و فرمایشی نکاتی را به زبان برانیم که 180 درجه خلاف واقعیت است.اینکه منتقدان را کم سواد، اندک و بی پشتوانه از رأی مردم نشان دهیم و سعی کنیم برای آن ها پرونده سازی کنیم نشان می دهد نوعی روحیه مک کارتیستی در حال شکل گرفتن است، دولت نباید به پرونده سازترین دولت بعد از انقلاب ملقب شود ولی جهت یادآوری یک نکته راجع به میزان پشتوانه آرای مردمی باید عرض کنم: خوب است به انتخابات مجلس هفتم، هشتم و نهم نگاهی بیاندازیم و لیست اعضای کابینه فعلی را ملاحظه و آرای آن ها را نگاه کنیم بعد به آرای دیگران بتازیم چراکه بسیاری از وزرا، معاونین رئیس جمهور و استانداران در همین انتخابات اخیر هم نتوانستند به مجلس راه یابند. این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با طرح چند سوال که مدل سیاست خارجی این دولت از چه الگویی تبعیت می کند؟ گفت:‌کمک گرفتن از طرف خارجی برای بالابردن قدرت چانه زنی در داخل: اگر این فرض درست باشد که اطلاعات همه در تأیید این فرض است. آیا این مبنای دیپلماسی خمینی کبیر بود؟ آیا سفر برخی وزرای خارجه اروپایی و دیدار آن ها با زندانیان امنیتی و بعد هم یک تذکر ساده شبیه به شوخی از طرف سخنگوی دستگاه دیپلماسی کمک گرفتن از طرف خارجی جهت افزایش چانه زنی این عزیزان در داخل نیست. بذرپاش افزود: رسمیت دادن به مداخلات کشورهای غربی در امور داخلی ایران: هنوز ماجرای اوکراین در پیش چشمان ماست که چگونه مسئولین کشورهای غربی از جمله این خانم تازه سفر کرده به کشور ما، چگونه استقلال آن کشور را به مخاطره انداختند و کودتایی عجیب رقم زدند این که دستگاه دیپلماسی اقدامی درخور در مقابل این کارها انجام ندهد و موضعی نگیرد دو احتمال پیش می آید: اولاً اینکه حواسشان نبوده که اگر این باشد وا اسفا و ثانیاً اینکه با هماهنگی بوده است که اگر این باشد پس دستگاه سیاست خارجی به دنبال رسمیت دادن به مداخلات کشورهای غربی در امور ایران است. نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس گفت: پذیرش اینکه باید برای غربیها در همه موضوعات اعتمادسازی کنیم از جمله حقوق بشر: همگان می دانیم که حقوق بشر مطرح شده ازطرف بی آبروترین کشور در موضوع حقوق بشر برای طرف ایرانی در درجه اول، تعطیلی بسیاری از احکام اسلام و در درجه بعد، تطهیر براندازان و منافقان داخلی است کدام یک از این دو موضوع را دولت قصد دارد انجام دهد؟ به نظر هیچ کدام ولی در عمل چیز دیگری را مشاهده می کنیم. آیا بازگشایی لانه جاسوسی دیگر به اسم دفتر اتحادیه اروپا را در این مسیر نمی بینیم؟ وی با طرح این سوال که آیا به وزیر خارجه ما اجازه ملاقات با یک مجرم نه امنیتی بلکه مواد مخدر را هم در کشورهای غربی می دهند؟ آیا به وزیر خارجه ما اجازه ملاقات با یک مجرم ایرانی در بند زندان های کشورهای غربی را می دهند؟ گفت:‌ راستی دستگاههای اطلاعاتی ما کجا هستند که این گونه اتفاقات در کشور در حال رخ دادن است؟ همگان می دانیم هدف این 3 الی 4 کشور غربی برای کشور ما، جز براندازی نیست که آن را در دو مرحله دنبال می کنند : مرحله اول تولید مصونیت برای فتنه گران و براندازان و مرحله دوم ایجاد شبکه و زیرساخت های داخلی برای برهم زدن اوضاع داخلی کشور. بذرپاش گفت: فرض اینکه مذاکرات ما برد- برد باید باشد، این فرض بر این مبنا استوار است که ما حقی را از طرف غربی گرفتیم و حال باید جبران کنیم و یک امتیاز ما باید بدهیم و یک امتیاز باید بگیریم آیا ما حقی از کشوری ضایع کردیم؟ آیا ما به کشوری تعرض نمودیم؟ آیا ما کشوری را تحریم نمودیم؟ پس بازی برد- برد به چه معناست؟ در صورتی که سیاست ما نه تنها در این مقطع بلکه در جنگ تحمیلی و همه زمان هایی که دشمن بر ما فشار وارد می کرد سیاست دفع متجاوز و دفع شر بوده است. این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس افزود: در موضوع هسته ای هم مرتباً هشدارهایی از طرف دلسوزان ، داده می شود؛ ولی از آنجا که در دولت محترم کمتر گوش شنوایی را می توان یافت که صدای منتقدان را با ملایمت بشنود و پاسخ دهد نه با توهین و تهدید - دولتی که با سبد توزیع کردن نشان داد چه میزان از تدبیر برخوردار است- حال چه تضمینی است که در مذاکرات که سرنوشت یک ملت است هم شاهد چنین مدیریتی نباشیم؟ نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس گفت: فساد و برخورد با آن امری بسیار پسندیده است ولی چه خبر از کرسنت و استات اویل و دانشگاه آزاد و 650 میلیون یورو و شهرام جزایری و ... بگذارید مردم این شعار شما را صادقانه بدانند نه یک امر تبلیغاتی برای از میدان به در کردن رقبا و در مورد زنجانی نیز قوه قضائیه سریعاً رسیدگی کرده و به اطلاع مردم برساند که این زنجانی زائیده چه دورانی است و به چه کسانی منتسب است.
کد خبر: ۲۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۵

«مورخين يك نظريه دارند كه مي‌گويند هر جمله تاريخي كه سندش ارائه نشود يا دروغ است، يا چاپلوس يا مصلحت انديشي، پس هر گفته‌اي كه سندش ارائه نشود، از نظر مورخين دورغ تلقي مي‌شود.» اوای دنا:شنبه 23دی ماه سال جاری مطلبی با عنوان ،حلوای وفات ورزش لند ه را خوردیم!در بعضی از سایتهای استان منتشر شد که رئیس هیئت فوتبال لنده طی نامه ای پاسخ ایشان را بیان نموده اند که یک نسخه از ان به پایگاه اوای دنا ارسال گردیده که جواب ایشان عیننا منتشر می شود.انتظار می رود سایتهای منتشر کننده این تیتر نسبت به درج این پاسخ همکاری لازم را بعمل آورند.ضمنا درج این مطلب توسط اوای دنا به منزله تایید یا رد مطالب فوق نمی باشد. نعمت الله درتاج:قبل از هر چيز دو نكته درباره اين مطالب لازم است يادآور شود.1ـ اين نوشته‌ها صرفاً جهت پاسخگويي به مسايل مطرح شده توسط همكار ورزشي جناب آقاي كريمي زاده مي‌باشد و نه قصد دفاع از خود را دارم و نه توجيه. 2ـ قصد حمايت از كسي را ندارم، قصد توهين هم به كسي را ندارم و مسئوليت اين نوشته‌ها هم به عهده اينجانب مي‌باشد. در بخش هيئت فوتبال كه تصدي آن بعهده اينجانب مي باشد مطالبي از آقاي كريمي زاده در عصر دنا عنوان شده كه برخي از روي عدم اطلاعات كافي ايشان است و برخي نيز بطور كلي كذب محض است. «مورخين يك نظريه دارند كه مي‌گويند هر جمله تاريخي كه سندش ارائه نشود يا دروغ است، يا چاپلوس يا مصلحت انديشي، پس هر گفته‌اي كه سندش ارائه نشود، از نظر مورخين دورغ تلقي مي‌شود.» 1-درباره طايفه اي شدن باشگاههاي لنده به اطلاع خوانندگان محترم اين سطور مي‌رساند كه تمام تيمهاي فوتبال شهرستان لنده، با توجه به پسوندی که دارند، يك پسوندروستايي است نه طايفه اي مثلاً فجر تراب ـ وحدت مالا ملا ـ پاس مالشيخ ـ دهياري قيام ـ عقاب ايدنك ـ سايپا آبرزگه ـ مقاومت شيتاپ و سپيدكوه مونه و... پس اگر طايفه‌اي بود معمولاً بايد پسوند طايفه را بدنبال داشته باشند نه عنوان روستایی كه در آن ساکن می باشند. اين نشان از عدم اطلاع دقيق نويسنده محترم از تفاوت بين تبارشناسي و مكان سكونت افراد ورزشكار است. بنابراين از نظر ریشه یابی کلماتو تبار شناسی و همچنیناز نظر محل سکونت ورزشکاران ، خلط موضوع شده تا یک واقعیت ورزشی.حتي برخي از بازيكنان طوايف و روستاهاي ديگردر دستجات ورزشي ديگري فعاليت مي‌كنند كه اين بازيكنان هيچ ربطي به طايفه تیمی که درآن فعا لیت می کنند  ندارند .و اگر نگاهي به اسامي بازيكناني كه در دفتر هيئت فوتبال ثبت قرارداد دارند بيافكنيد متوجه خواهيد شد كه بازيكنان يك تيم متعلق به چند طايفه مختلف هستند فقط ممكن است مدير عامل يا موسس يا سرپرست و كادر فني از همان طايفه باشند و الا بازيكنان معمولاً از طوايف مختلف هستند. در اصل تيمها متعلق به روستاهاي اطراف لنده هستند اما چون در روستاهايشان زمين خاكي مناسب وجود ندارد مجبورند كه بيايند در لنده و از  زمين فوتبال لنده استفاده كنند.2ـ درگيريها در ورزش لنده هيچ ربطي به ورزش حال لنده ندارد. درگيري در فوتبال لنده قدمتي به اندازه قدمت بخش لنده دارد  و حتي ياد ندارم يك جام سالم در لنده از سال 55 تا حالا بدون درگيري به پايان رسيده باشد تازه حالامسابقات نسبت به قبل باز نصفه نيمه تمام مي‌شوند و بهتر شده،به گواه اسنادورزشی قبلاً هيچ جامي درلنده به پايان نمي‌رسيد و معمولاً نيمه تمام براي سال اينده مي‌ماند. (يادآور اين نكته نيز لازم است اگر به برنامه نود شبكه 3 سيما نگاه كنيد مي‌بينيد در سطح مملكت در زمينه‌ ورزشهاي مختلف، از كشتي گرفته تا فوتسال و فوتبال و... درگيريها یی هست كه لنده نسبت به برخي از این درگيريها كه از شبكه 3 سيما نشان داده مي‌شود صد برابر شرف دارند.) 3ـ كدام تيم اخلاق را رعايت كرده كه سرش را بريدند؟ تيم خود جنابعالي يك دوره  اخلاق را رعايت كرد ما پاداشي در حد توان مالي پرداخت نموديم.دیگه سراغ ندارم .اگه شما سراغ دارید بفر مایید. 4ـ درباره داوريها و كميته داوران،هر چیزی که نوشته شدهبا توجه به گزارشات داوری موجود در هیئت دروغ محض است، چرا كه تا حالا هيچگونه خلافي از سوي داوران ثابت نگرديده .اگر هم اشتباهي در قضاوت داوران صورت گرفت يا ناشي از ضعف علمي داوري بود يا سهواً بوده . همه شاهد اشتباه داوران در سطح دنيا هستيم تا چه رسد به لنده . به جرأت مي‌گويم پاكترين و مخلص‌ترين داوريها در لنده صورت گرفته. 5ـ درباره كميته انضباطي اين ادعاي واسطه‌گري كه شما عنوان كرديد، يك مورد بياوريد و نشان دهيد. به اطلاع برسانم همه حقوقدانان ورزشي و مسئولين كميته‌هاي انضباطي مطلع هستند، كه آيين نامه انضباطي همه جرایم بازیکنان و مسئولین ورزشی رامعلوم ومشخص کرده . نوع جرم و جرايمرا بطور كامل در اين مجموعه آورده اگر جريمه‌اي كه براي بازيكنان خاطي در نظر گرفته شد، با آنچه در آيين انضباطيآورده شده، تناقض داشته باشد حرف شما درست اما اگر جرم با جريمه مساوي باشد درست بودن حكم كميته انضباطيرا نشان می دهد.كجا و كي رأي صادر شده در مقابل جرم بازيكن مساوي نبوده و در اين زمينه لابي گري صورت گرفته؟يك مصداق بياوريد. 6ـ درباره انعقاد قرارداد بازيكنان مطلب دیگری بود که به آن اشاره رفت. به اطلاع مي‌رسانم، كه ما فقط درباره بازيهاي فوتسال با بازيكنان قرارداد بستيم وبرای تیمهای فوتبالی هم، فقط براي بازيهاي داخل سالن  با بازیکنان قرار داد منعقد کردیم. ما الان2 سال ونیم است كه هيچگونه نقل و انتقال فوتبال نداشتیم مگر براي تيم هايي كه قصد شركت در مسابقات داخل سالن را داشتند ضمناً 2 سال است كه حضرتعالي در هيئت فوتبال براي عقد قرارداد تشريف نياورديد اين مطالب را از كجا نقل قول مي‌فرمائيد؟ آيا اگر كسي در جایی در برابرقانون متضرر شده يااز روی غرض شخصي مطالبي را عنوان كرد، شما به گفته ايشان اعتماد مي كنيد و بدون تحقيق مي‌نويسيد؟ يا اينكه تحقيق مي‌كنيد و صحت و سقم مطالب را ارزيابي مي كنيد سپس حقیقت را مي نويسيد؟ معمولاً گفتن يا نوشتن  مطالب خلاف واقع هم مسئوليت شرعي دارد و هم مسئوليت قانوني. 7ـ كدام جام فوتبال برگزار شد كه به تيم قهرمان جايزه داده نشده؟ هر جامي كه هيئت فوتبال برگزار كرد، چه در زمينه فوتبال و چه در زمينه فوتسال به محض پايان يافتن مسابقه جوايز اهدا شد(لباس، توپ، لوحه يادبود، كاپ قهرماني و...) من نمي‌دانم شما اصلاً درجريان مسابقات فوتبال وفوتسال لنده هستي يا خير؟ كدان تيم فوتبال جايزه قهرماني را از ما طلب دارد؟ در كدام رشته؟ در كدام رده سني؟ بنظر شما يك بخش با جمعيت 25000 نفر با يك زمين فوتبال با جمعيت ورزشي بالا، و حتي دريغ از يك توپ ورزشي كه از سوی هیئت فوتبال شهرستان یا استان به هيئت فوتبال كمك كرده باشند، چه بايد كرد؟ زمين چمن را 5/2 سال است كه اجاره نداده‌ايم يعني زمين نبود كه اجاره بدهيم (به همت مسئو لین ورزش وجوانانبه زیر کشت مجدد رفته بودو جذب اعتبار کردید.) همه ورزشكاران شاهد اين زمين هستند.حرف شما درباره زمين اجاره‌اي مربوط به چه زماني است؟ منظور شما كدام زمين مي‌باشد كه ما اجاره داده ايم؟ و اگر قرابتي در واگذاري اجاره زمين وجود داشت قاعدتاًشما و تيمتان از اين قرابت منتفع شدید. تا زمين چمن آماده بود در برگزاري مسابقات هيچگونه كوتاهي نكرديم. مسابقات در رده‌هاي سني بزرگسالان، اميد، نوجوانان، جوانان، دسته دوم را برگزار كرديم و تيم‌هاي قهرمان را نيز به شهرستان اعزام نموديم. راه يافتن تيم پرسپوليس لنده( قهر مانی در بازیهای دسته دوم استان) تا اعزام تيم جوانان و نوجوانان به شهرستان دهدشت چه در رشتهفوتبال و چه در رشته فوتسال و حتي بانوان فوتسال را نيز درسطح شهرستان داشتيم ، برگزاري كلاسهاي داوري  فوتبال با حضور آقاي افشارزاده براي خواهران و برادران همچنین برگزاری کلاس داوري فوتسال با حضور آقاي قنبر زاده (كه ایشان در ليگ بر تر كشور فعاليت ميكند) . اينها در شرايطي بود كه نه هیئت فوتبال شهرستان ونه استان نه از لحاظ ریالی ونه از از لحاظ اقلام ورزشی کو چکترین کمکی کرده باشند فقط با همکاری مسئو لین اداره ورزش وجوانان لنده این اقدامات صورت گرفت.و اما دربارهحق وروديتیمها برای شرکت در مسابقات كه فرموده‌بودید بسیار سنگین می باشد ؛ شما بپرسيد ببينيد ورودي در شهر دهدشت، ياسوج، گچساران، رام، بهمئي و حتی بخش هایی مثل سوق ، قلعه ریسی... چقدر است بعد بياييد مقايسه كنيد با ورودي هاي كه ما از تيم ها مي‌گيريم. به اطلاع خوانندگان می رساند، كه ما براي بزرگسالان 60 هزار تومان اميد 40 هزار تومان و جوانان 30 هزار تومان و نوجوانان 20 هزار تومان حق ورودی اخذ نموديم با شهرستانهاي همجوار مقايسه فر ماييد خواهشمند است در نوشتن مطالب مسئولانه و معتقدانه قلم بزنيد و نسبت به حقايق چشم پوشي نكنيد. . نکته آخر: درباره بدهی هیئت در سال 89 ، چون بدهی سالهای قبل مانده بودو مبالغ بیشتری بودند، لذا رئیس ورزش وجوانان تصمیم گرفتند که بدهای سال قبل بر اساس اولویت ابتدا پرداخت شوند تا به ترتیب به سال 89 فوتسال برسد.   فعا لیت های این هیئت مرور گونه تقدیم می گردد. در سال 86 :اولين دوره‌اي ليگ فوتبال با شركت 18 تيم در 3 گروه 6 تيمي با 45 بازي برگزار شد.در سال 87: در رده سني بزرگسالان دسته يك 34بازي دسته دوم 15 بازي جوانان 21 بازي اميد 15 بازي نوجوانان 6 بازي در سال 88 :دسته يك 23 بازي، اميد 15 بازي جوانان 15 بازي نوجوانان 6 بازيسال 89 : دسته يك 23 بازي دسته دوم اميد6 بازي جوانان 6 بازي نوجوانان 6 بازي سال90 :به دليل تعمير و بازسازي زمين چمن بازيها داخل سالن برگزار گرديد، كه 11 تيم فوتبال و 14 تيم فوتسال در اين مسابقات شركت نمودند. و همچنين مسابقات فوتسال مساجد با همکاریاداره ورزش وجوانان لنده برگزار گرديد. در سال 92و1391 با شركت 10 تيم فوتبال و 5 تيم فوتسال در سالن ليگ برگزار گرديد.بمناسبت آزاد سازي خرمشهر يك دوره مسابقه چهارجانبه از بهمئي و دهدشت و لنده برگزار گرديد.چراحتی برای يك لحظه هم که شده به نيمه پر ليوان هم نگاهي نمي‌اندازيد؟ چرا هميشه انتقاد بيجا، طومار، شكايت‌ عليه همديگر ترتيب مي‌دهيم اما يكبار نشده كه بياييم از كسي كه صادقانه خدمت مي‌كند قدرداني ‌كنيم؟ چرا انتقاد مي‌كنيد ولي هيچگاه پيشنهاد و راهكاري ارائه نمي‌دهيد؟ چرا كوچكترين ضعف را بزرگ مي‌كنيد و بزرگترين قوت را پوشش نمي‌دهيد و چشم پوشي مي‌كنيد؟اميد است در پاسخگويي به مطالب خلاف واقع درج شده در سايت خبري عصر دنا مورخه 13 ديماه 91  ازجنبه شرعي و قانوني احساس مسئوليت نموده و در مقام عذرخواهي يا ارائه اسناد معتبر كوتاهي نشود. ضمناً حق پيگيري قانوني اين خبر براي اين هيئت محفوظ مي‌باشد. انشاء الله . درتاج – رئیس هیئت فوتبال شهرستان لنده
کد خبر: ۱۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۲

اوای دنا:تابستان 8 سال پيش در چنين روزي همه ايران يک نام را زمزمه ‌کرد، براي يک نام بغض کرد، براي يک نام اشک ريخت و شعر خواند؛ حسين پناهي. مردي که کودکي‌اش را 48 سال تمديد کرد.حسين پناهي خود درباره رسالتي که در زندگي داشت به وضوح گفته بود که «رسالت من چنين است، تا دو استکان چاي داغ را از ميان دويست جنگ خونين به سلامت بگذرانم، و در شبي باراني، چشم در چشم با خداي خود نوش کنم!»به گزارش هنرآنلاين، هشتمين تابستان است که او به آن سوي پنجره‌ها کوچ کرده، آنقدر زود گذشت که ما از آن روز تا امروز و احتمالا تا هميشه، مرثيه‌خوان روزهايي هستيم که بودنش را نفهميديم و چه حيف! حسين پناهي، يک بازيگر يا شاعر به معني صرف کلمه نبود ولي هرچه بود، جهان غريب پناهي، همان قدر جلوي دوربين سينما عيان مي‌شد که روي سن تئاتر، که بر دفتر شعر و اين را با زبان شرح دادن، محال!حسين پناهي دژکوه، در سال 1335، در روستاي دژکوه شهر سوق از توابع شهرستان دهدشت در استان کهگيلويه و بويراحمد متولد شد. پس از اتمام تحصيل در بهبهان به توصيه و خواست پدر براي تحصيل به مدرسه آيت‌الله گلپايگاني رفت و بعد از پايان تحصيلات براي ارشاد و راهنمايي مردم به محل زندگي‌اش بازگشت.چند ماهي در کسوت روحانيت به مردم خدمت ‌کرد. و پس از مدتي نتوانست در کسوت روحاني باقي بماند.حسين به تهران آمد و سر از آکادمي علوم هنري آناهيتا درآورد و تحت آموزش مستقيم دکتر مصطفي اسکويي، با عناصر و تکنيک بازيگري به روش استانيسلافسکي که اسکويي و همسرش بنيانگذار اين سبک در ايران بودند، با تئاتر کلاسيک نوع اروپايي به بهترين نحو آشنا شد و يکي از شعرهاي معروف خود را با نام”براي آناهيتا" در آن زمان سرود و به استادش تقديم کرد.پناهي بازيگري را نخست از مجموعه تلويزيوني”محله بهداشت" آغاز کرد. سپس چند نمايش تلويزيوني با استفاده از نمايشنامه‌هاي خودش ساخت که مدت‌ها در محاق توقيف ماند تا بالاخره با پخش تله‌تئاتر”دو مرغابي در مه" از تلويزيون که علاوه بر نوشتن و کارگرداني خودش نيز در آن بازي مي‌کرد خوش درخشيد و با پخش نمايش‌هاي تلويزيوني ديگرش، توجه مخاطبان خاص و عام را به خود معطوف کرد. (نمايش‌هاي”دو مرغابي در مه" و”يک گل و بهار" که پناهي آنها را نوشته و کارگرداني کرده بود، بنابه درخواست مردم به دفعات از تلويزيون پخش شد.)در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد او يکي از پرکارترين و خلاق‌ترين نويسندگان و کارگردانان تلويزيون بود. به دليل فيزيک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگي و خلوصي که از رفتارش مي‌باريد و طنز تلخش بازيگر نقش‌هاي خاصي بود. اما حسين پناهي بيشتر شاعر بود و اين شاعرانگي در ذره‌ذره جانش نفوذ داشت. تا اينکه نخستين مجموعه شعرش با نام”من و نازي" در 1376 منتشر شد. (اين مجموعه شعر تاکنون 17بار تجديد چاپ شد و به 6 زبان زنده دنيا ترجمه شده است.)کار هنري از زبان پناهيدر کودکي نمي‌دانستم که بايد از زنده بودنم خوشحال باشم يا نباشم. چون هيچ موضع‌گيري خاصي در برابر زندگي نداشتم. فارغ از قضاوت‌هاي آرتيستيک در رنگين کمان حيات ذره‌اي بودم که مي‌درخشيدم. ديدن پرواز دور از دسترس و افسانه‌هاي عقاب ‌ها، حمله ساليانه ميليون‌ها ملخ و… همه اينها براي من، عجيب، موثر و جالب بود. بعد از مدتي ديدم مثل جاروبرقي تمام آن تصاوير و اتفاقات را در ذهنم جمع کرده‌ام و حالا در کارهاي نيمه هنري که انجام مي‌دهم، نشانه‌هايي شده‌اند که نمي‌گذارند يا نمي‌خواهند از گذشته‌ام جدا شوم.سينما، شعر، هنر از زبان پناهيعلاقه شماره يک من، شعر است، بعد به سينما گرايش پيدا کردم که همسايه ديوار به ديوار شعر است. شعر، سينما را نگه داشته‌است وگرنه در حد گرايش‌هاي مستند يک‌بار مصرف مي‌ماند. کسي که براي نخستين بار طرح پاپوشي به اسم کفش را طراحي مي‌کند اسم کارش هنر است. اين بارها تکرار شده که”من اگر مي‌توانستم شعر بگويم هيچگاه فيلم نمي‌ساختم." اين گفته خالق فيلم‌هاي ايثار، نوستالژيا، و آيينه است، تارکوفسکي پيام‌آور سينما. من هم وقتي از سينما مي‌گويم، منظورم آثاري است که جرقه‌اي از خلاقيت سازنده را در آن مي‌بينم. من سعي کردم روشنايي شعر را با خودم در سينما حفظ کنم. نه شعر خودم را بلکه شعري را که در دنيا مطرح است. اين شعر را در نظر بگيريد:”کوه‌ها در دور دست مي‌درخشند در چشم سنجاقک…"اين يک هايکوي ژاپني است.به نظر من بازيگري که نقشي را در مقابل دور بين بازي مي‌کند، عمده بار بازيگري‌اش بر نکات و انديشه‌اي است که در ذهن دارد و تماشاگر نمي‌بيند. شما از کجا مي‌دانيد که در ميان يک ديالوگ، چنين ذهنياتي مثل اين هايکو نباشد؟ چنين فرضيات ذهني، هميشه تاثيرگذارتر از امکانات در دسترس است، مثل ديالوگ يا حرکت. آن فرضيات بازيگر است که با خود مي‌گويد اگر فلان لحظه را اينطوري عکس‌العمل نشان بدهم، بهتر است. نمي‌خواهم بگويم همه بازيگران با شعر سر و کار دارند بلکه هرکس به فراخور حالش فرضيات ذهني براي کار خود کنار مي‌گذارد.بازي در نقش افراد مجنون و کودکانقبلا هم گفته‌ام باز هم مي‌گويم، بعد از مرگم متوجه خواهيد شد که چرا در چنين نقش‌هاي کودکانه‌اي ظاهر مي‌شوم و اين حرف بين برخي از دوستان سوءتعبير شده‌است. منظورم اين نبوده که من نابغه‌اي هستم که بعد از مرگم به وجود نازنينم پي مي‌برند. نه، مي‌خواستم بگويم بعضي چيزها تا وقتي آدم هست، حالا هر کسي، نمي‌شود در مورد آن حرف زد. چون اگر بگويي، پر مي‌شوي از”من".مي‌خواستم بگويم کليد گم گمشده‌هاي ما در جيب دل بچه‌هاست (و در جيب هر کس که شبيه بچه‌هاست)؛ بقيه به قدرت، بازيگرند. اگر براي ارائه اين شخصيت‌ها دنبال الگو بگرديم در جامعه فراوان به چشم مي‌خورد، افرادي که فقط از حيث جسماني بزرگ شده‌اند و گاهي دست به اعمالي مي‌زنند که هيچ ربطي به منطق و دو دو تا مي‌شود چهارتاهاي حسابگرانه ندارد.کودکي از زبان پناهياز زماني‌ که دوران کودکي را از دست دادم در اين انديشه بودم، ما ايلياتي بوديم شب‌ها پهنه‌اي به وسعت آسمان، زمينه روياهاي دور و درازمان بود. شب‌ها آنقدر به آسمان نگاه مي‌کرديم تا خوابمان ببرد. در آن پهنه، ذهن ما به جايي نمي‌رسيد اما مي‌توانستيم ستاره‌اي را انتخاب کنيم و دلخوش آن شويم. ما به سياهچاله‌ها فکر نمي‌کرديم، شايد به اين خاطر که دوران کودکي، دوران حيرت است.بعد از اين دوره بزرگترين مسئله‌ام”مرگ" بود. هميشه اين بودن يا نبودن، برايم سوال غليظ و پيچيدهاي بوده و هست و هميشه هم بي‌جواب مانده؛ آيا مرگ، پاسخ بزرگي به زندگي ماست؟ چرا بار آگاهي بر گرده انسان گذاشته شد؟ يا ما چرا مي‌بينيم؟ ما چرا مي‌پرسيم؟ هميشه اينها براي من معماهاي لاينحل بوده‌است. درگير شدن ذهن با مرگ، هميشه با آرزوي ديرينه انسان براي رسيدن به دستاويز عشق، ارتباط تنگاتنگ داشته‌است.
کد خبر: ۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۶

اوای دنا:در حدفاصل ميان كوه‌هاي شهرستان بهمئي، در استان كهگيلويه و بوير احمد، تنگه‌اي به نام «سولك» يا سروك وجود دارد كه در فارس نامه ناصري به معني گردنه سروهاي كوچك از آن نام برده شده است كه به تنگ تاريخي سولك معروف است. به گزارش اوای دنا به نقل از ایسنا در اين مكان سه ستون سنگي يكپارچه و بلند ديده مي‌شود كه برروي آنها نقش افراد مختلف در حالت‌هاي گوناگون حجاري شده‌اند و مي‌توان آنها را به لحاظ زيبايي بانقوش برجسته تخت جمشيد مقايسه كرد. هريك از اين ستون‌ها به خط نوشته‌هايي آراسته هستند كه نشان‌دهنده خطوط باستاني است. در جبهه شمالي دو نقش برجسته در بالا و پايين قرار داد كه پادشاه را درحالي بر تخت نشسته نشان مي‌دهد و در پايين تخت نيز پرندگاني با نقش عقاب كندكاري شده‌اند. نقش ديگر، اجتماع درباريان را در طاق تخت سلطنت نشان مي‌دهد. در اين نقش سر همه درباريان برهنه است. جبهه جنوبي دو نيايشگر را نشان مي‌دهد كه اولي روي سكوي جلوي يك آتشدان كوچك و نياشگر دوم پشت سر اولي در سطحي پايين‌تر ايستاده و در جبهه غربي نقش برجسته دو مرد با نماي رو به رو با بازوان گشاده نشان داده شده است. در لبه صخره، نقش برجسته‌هايي وجود دارد كه بزرگتر از هر نقش ديگر «تنگ سولک» (سروك) است. در جبهه شمالي نقش برجسته دو سرباز با نيم تنه بلند ساده، شلوار و صندلي ديده مي‌شود كه غلاف پهني در طرف چپ حمايل دارند و ظاهراً گرز يا كوپال با سري خميده‌اي را دارد. «علیرضا ایزدی»، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گرشگری کهگیلویه و بویراحمد در خصوص «تنگ سولک»(سروک)گفت:«تنگ سولک» یا سروک به عنوان اصلی‌ترین شناسنامه هویتی استان کهگیلویه و بویراحمد برای ما شناخته شده است و دنبال و پیگیر هستیم که بتوانیم این تنگه را به عنوان نخستین کاندیدای ثبت جهانی معرفی کنیم.وی افزود:«تنگ سولک» به واسطه سروهایی که در اصل نام این منطقه از ادبیات عامه آن گرفته شده به معنای سروک است و با توجه به اقلیم گرم و خشک شهرستان بهمئی از وضعیت منحصر به فرد طبیعی برخوردار است. ایزدی ادامه داد:«تنگ سولک» به لحاظ آب و هوایی نسبت به سایر نقاط شهرستان بهمئی تفاوت زیادی دارد و پوشش گیاهی خوبی دارد. مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گرشگری کهگیلویه و بویراحمد ادامه داد: آنچه که برای ما شناخته شده است این است که «تنگ سولک» شهرستان بهمئی،‌از پرستشگاه‌های اشکانی - ایلمایی است و از همین‌رو منحصر به فرد است چون 18 کتیبه اشکانی واجد ارزش در کشور وجود دارد که 12 کتیبه از این تعداد در تنگ سولک است. ایزدی گفت: محققانی چون گریش من برروی این کتیبه‌ها نظر دادند و معتقد هستند که این 12 کتیبه مربوط به دوره اشکانی هستند. وی اظهار کرد: از ابتدای این تنگه تخته سنگی قرار دارد که تصویر یک نفر بر روی آن حکاکی شده و با علامت دست خود مردم را به این تنگه دعوت می‌کند در کنار این سنگ، سنگ فرش زیبایی قرار دارد که مرمت شده و یک گروه مشاور در حال بررسی تنگ سولک هستند و تهدیدها و آسیب‌هایی که به‌واسطه باران‌های اسیدی و آلودگی‌های نفتی برای سنگ‌ها وجود دارد را بررسی می‌کند. مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گرشگری کهگیلویه و بویراحمد گفت: دنبال مرمت دو قطعه از سنگ‌ها که میزان آسیب وارده به آنها زیاد است، هستیم و بقیه سنگ‌ها مشکلی ندارند. ایزدی ادامه داد: پیگیر هستیم که از محل اعتبارات سال 91 در دو نقطه از این تنگه عملیات کاوش انجام دهیم وحریم آن را مشخص کنیم. وی گفت:محوطه 200 هکتاری «تنگ سولک» به نوعی وسیع‌ترین منطقه به لحاظ تاریخی واجد ارزش و ثبت شده استان و حتی کشور و به لحاظ سبقه ثبتی و تاریخی به ثبت آثار ملی نیز رسیده است و امیدواریم که بتوانیم با کار مرمت، تعیین حریم و کار تحقیقاتی به‌صورت جدی وارد ثبت جهانی کنیم چون پتانسیل ثبت جهانی را دارد.
کد خبر: ۸۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۰۸