داستان اينقدر واضح و نكاتش اينقدر محسوس والبته عظيم هست كه نياز به تفسير نداشته باشد
کد خبر: ۴۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۰
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت علامه آقا محمد بيدآبادي هستند و امروز - اول محرم - سالروز رحلت ايشان است.
نگاهی گذرا بر زندگینامه علاّمه بیدآبادی
آقامحمّد ـ که به خاطر سکونت در محلّه بیدآباد اصفهان،به بیدآبادی شهرت یافت، در خانواده ای علمی و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش ملاّ محمّد رفیع گیلانی، که نسبش به شیخ زاهد گیلانی (درگذشته 700 ق) می رسد، دانشمندی محقق و زاهد و مجتهد بوده است. آقا محمّد رفیع، از زادگاه خود، گیلان، به اصفهان مهاجرت و در محله بیدآباد اصفهان سکونت کرد و از این رو،به ملاّ محمّد رفیع گیلانی بیدآبادی مشهور شد.
ایشان در دامان پدری فرزانه و زاهد و در بستر علمی و مذهبی حوزه علمیه اصفهان، که در آن روزگار بزرگ ترین حوزه علمی تشیع به شمار می رفت، به تحصیل علم و کمالات پرداخت و با ذهن و روان حق جویش، از محضر فقیهان، محدثان، حکیمان و عارفان بزرگ بهره برد و با دستیابی به درجه های بالای علم و کمال از جمله بزرگان و نام آوران تشیع،در آن زمان گردیدalt.
اوایل عمر حضرت علامه بیدآبادی مقارن با پایان صفویه و غائله افغانها است. وی از شاگردان سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی (صاحب منظومه فصل الخطاب) و آخوند ملا اسماعیل خواجویی (م 1173 ق) بود. گفته شده که علامه بیدآبادی محتملا از سید حیدر آملی و او از فیض کاشانی و او از ملا صدرا حکمت را یاد گرفته است.
افزون بر آن، آقا محمّد که مربّی بسیاری از بزرگان در سیر و سلوک گردید، به منزل ها و مرحله های بالایی در «سلوک الی الله» دست یافت و به ویژه، در مرتبه «خوف» به جایگاه بلندی رسید.
«خوف» و «رجاء» دو مرحله سیر و سلوک است. در اثر خوف، انسان خود را از انجام دادن کارهای حرام و ناپسند و رفتارهای بد و برداشتن گام های خطرناک باز می دارد و از تماس با کارهای نهی شده دوری می کند و رجاء و امیدواری، انسان را به سوی امور حلال و پسندیده سوق می دهد.
آقا محمّد بیدآبادی، علاوه بر جامعیت در علوم عقلی و نقلی و چیرگی بر دانش های متداول زمان خود، در دانش های غیر رسمی و به اصطلاح، «علوم غریبه»، از جمله «کیمیا» نیز مهارت بسيار ویژه ای داشته اند.
حضرت علامه بیدآبادی در اول محرم 1198 وفات یافت و پیکر مطهر او را بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان کنار قبر میر معصوم خاتون آبادی، که قبر پدرش هم در همانجا قرار داشت، دفن نمودند. مقبره او در صحن شرقی تکیه خوانساری قرار دارد. مرحوم محمدکاظم واله در قطعه شعری که اکنون بر سنگ مزار او حک شده است ماده تاریخ وفات او را اینچنین به نظم آورده است:
کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون
قبلهی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون
علامه بیدآبادی وصیت کرده بودند که بر بالای قبر وی گنبد و بارگاهی ساخته نشود.و بر طبق همین وصیت قبر وی تا حدود 120 سال بعد از وفاتش بدون گنبد و بارگاه بوده است.تا اینکه مرحوم میرزا سلیمان خان رکن الملک که نایب الحکومه اصفهان و از اولاد خلف بیک بود،عمارت چهار طاقی بر بالای قبر وی ایجاد نمود.بر مزار وي سنگي بسيار نفيس و ارزشمند قرار دارد كه اشعار آقا محمد كاظم واله به خط بسيار زيباي نستعليق بر روي آن حك شده است. يكي از كرامات مشاهده شده در تخت فولاد مربوط به ايشان است . مرحوم مهدوي نقل مي كنند كه هنگام دفن ميرزا حسين ناييني در كنار قبر آقا محمد بيدآبادي ، به قبر ايشان راهي باز شد و جسد مطهر آقا محمد بيدآبادي سالم بود و هيچگونه تغييري نكرده بود در حالي كه 127 سال از فوت ايشان مي گذشت.
ویژگی های اخلاقی و رفتاری آقا محمّد
عارف بید آبادی، با اینکه مورد مراجعه بیشتر مردم بود و نیازهای همگان را برطرف می ساخت، هیچ گاه از کسی درخواستی نکرد. او مصداق حقیقی «کن فی الناس و لا تکن معهم؛ در میان مردم باش و با آنها نباش» بود. روح توکل و اعتماد او به پروردگار جهان و علوّ مرتبه شخصیت انسانی اش، به او اجازه نمی داد، دست نیاز به سوی دیگران دراز نماید.
آقامحمّد کارهای شخصی، از جمله خرید لوازم ضروری زندگی و حمل و نقل آنها و…را خودش انجام می داد و یاری کسی را نمی پذیرفت.
صاحب رسم التواریخ در این مورد می نویسد:مرحوم آقا محمّد بیدآبادی،خودش به در دکان خبّاز و بقال و قصاب و سبزی فروش می آمد و آذوقه و مایحتاج خود را به دوش گرفته و به خانه خود می برد.
قناعت و بی نیازی
پادشاهان و فرمانروایان وقت، احترام بسیاری برای آقامحمّد قائل بودند. وزیران و امیران به خدمتش می رسیدند و از او کسب فیض می کردند، آنها آرزو داشتند، علامه از ایشان بخواهند کاری برایش انجام دهند و آنها با انجام آن خواسته، ارادت خود را به وی نشان دهند، ولی او از آنها هیچ چیزی نمی خواست.
از جمله آنها علی مراد خان زند، چهارمین پادشاه از خاندان زندیان بود که یک روز، با کمال فروتنی به دیدنش آمد. آن ذات مقدّس، آن سلطان را در مجلس خود، با فقیرانی که در آنجا حاضر بودند، هم ردیف و همنشین نمود. سلطان هفت هزار تومان پول نقد از مال خالص حلال خود را که از زراعت به دست آورده و برابر با قیمت بیست هزار خروار غله بود، نزدش گذارد و عرض کرد که این پول را میان نیازمندان قسمت نما.
آقا محمد فرمود: من مستحق نمی شناسم، مستحق شناس خدا می باشد، این مال را به رعیت ها بده. علی مراد خان گفت، من با رعیت ها به زراعت پرداختیم و بنابر عدالت آنها بهره خود را بردند و من هم بهره و سود خود را.
فرمود: اگر چنین است «ای بنده خدا» به تدریج من فقیر و مستحق پیدا می کنم و با نوشته ای نزد تو می فرستم. تو به دست خود پول را به آنها بده، زیرا طبق روایت، اگر تو به دست خود یک دینار به ایشان انفاق کنی، بهتر از آن است که من مال تو را به اذن خودت هزار دینار انفاق نمایم….
وقتی حضرت بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد
در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه)
می افتد که در حال گذر بودند.گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز
می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم.........
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.....
alt
نحوه برخورد با مخالفین
از جمله ویژگی های اولیای خدا، بردباری و گذشت است و در فضیلت این دو ویژگی، همان بس که خداوند متعال با این دو صفت خودش را در قرآن توصیف کرده است.
إنَّهُ کان حلیماً غفور
در داستانی نقل کرده اند: یکی از بدخواهان حکیم متأله بیدآبادی -که ظاهراًشاگرد ایشان هم بوده است- در غیاب معظم له نسبت های ناروا به ایشان می دهد و زبان به بدگویی از علاّمه باز می کند. عارف بیدآبادی که به راستی، عالمی حلیم و برخوردار از صفات پسندیده کریم بود، بدون هیچ گونه واکنشی منفی، تنها نامه ای برای تنبه و آگاهی این فرد می نویسد. بیدآبادی که عابد و سالکی زاهد و اهل ریاضت و مجاهدت بود، با شنیدن این ناسزاها و بدگویی ها نه تنها ناراحت نشد، بلکه تحمل این نوع دردها را موجب تذکر و فرو رفتن بیشتر در خود و نیز دستیابی به مقامات عرفانی و معنوی بیشتر می دانست.
داستاني از علم كيمياي علامه بيدآبادي
بيدآبادي همچنين در علم كيميا مهارت داشت و تبديل فلزات پست به طلا را عملاً در اصفهان انجام مي داد و چندين رساله و كتاب در اين خصوص از خود بجاي گذاشته است. در رستم التواريخ آمده است كه:«آن مرحوم نزديك وفات خود به ديدن جناب قدسي آداب،ميرزا محمد علي ولد ميرزا مظفر خليفه سلطاني آمد و خواست علم كيميا را تعليمش نمايد، آن كروبي قريحه قبول ننمود و فرمود اين بار بسيار گران است و مرا تاب و طاقت و توانايي برداشتن اين بار گران نيست و اگر متحمل اين بار گران بشوم تكليف بر من شاق مي شود و در اين باب صلاح خود را نمي دانم پس مرحوم آقا محمد چون غير آن پاك فطرت از براي اين علم شريف سزاوار با اهليتي نيافت، چه از اولاد خود چه از ديگران،پس ناچار اين امانت خدايي را مانند درّ مكنون در گنجينه دل به خاك برد و آن را به هيچ كس نسپرد.»
نکوهش دنیا و دنیا داران و عُزلت
عارف بید آبادی درباره ی اهل دنیا -به معنای نکوهیده آن- و خوبی کناره گیری از آنها می فرماید: پس اگر خواهی که نفس خالص به دست آوری و این قلب قلاّبی به جا بگذاری، از این دنیا در نفست نفرین کن و گوشه گیری و عزلت از این دنیا بکن و از رفت و آمد مردم روزگار خود، چه خواص و چه عوام بپرهیز….
در حکایتی زیبا و شنیدنی، می توان، دیدگاه عارف بیدآبادی را در مورد دنیا و دنیاداران دریافت. یکی از عمّال دیوان، به آقا محمّد بیدآبادی ـ که از علماء العارفین است ـ گفت که تو مرد خدایی و من مرد دنیایم. آقا محمد هم دو دست بلند کرده بر مغز او اشاره کرد که خاک بر سرت که تو دنیا نیز نداری، دنیا آن بود که نمرود و شدّاد و فرعون داشتند
.
ساده زیستی
آقا محمّد، با اینکه در زمان خود از نامداران و مورد توجه همگان بود، به گونه ای که صاحب منصب های حکومتی آن زمان در تلاش برای نزدیک شدن به او بودند، زندگی ساده و بی پیرایه و سختی را انتخاب کرده بود. همین زهد و سخت زیستی و روی گردانی از دنیا، وجود او را شایسته پذیرش فیوضات ربانی گردانید. بیدآبادی، حقیقت زهد را یافته و در خود پیاده کرده بود، البته نه زهد به معنای رهبانیت و ترک دنیا که اسلام با آن مخالف است، بلکه زهد اسلامی که آدمی، برای بهتر انجام دادن همه مسئولیت های فردی و اجتماعی، سادگی و دوری در آلایش های زندگی، شیوه خود قرار دهد و نسبت به زرق و برق زندگی بی توجه باشد، از گرم و سرد زمانه ترسی نداشته باشد. زهد اسلامی با ریاست داشتن و مال و زن و فرزند و غیره مغایرتی ندارد، چنان که همه اینها، در حدّ اعلا برای آقا محمّد بیدآبادی فراهم بود.
این عارف بزرگوار، خود می فرمود: طالب عقبی باید، به دل از جاه و مال دنیا بی رغبت باشد، نه آنکه به زبان و گفتگو زاهد و به دست و پا ودندان چنگ به دنیا بزند….
می گفتند: منزل شخصی آقا محمّد در محلّه بیدآباد و دارای درب کوتاه و کوچکی بود. روزی به وی پیشنهاد کردند تا درب خانه اش را تغییر بدهد و بلند سازد، او پاسخ داد: «پس از این، کسی که در آن ساکن شود، درب منزل را تغییر خواهد داد»، یعنی بزرگ کردن درب خانه مربوط به مالک بعدی این خانه خواهد بود.
حاضران تعجب کردند، ولی به احترام شخصیت آقامحمد و نیز به خاطر اطمینان به گفته های او، که از روی دانش و آگاهی پیشگویی می کرد، ساکت شدند و سخنی نگفتند. طولی نکشید که پس از وی، منزل در اختیار سید حجت الاسلام شفتی قرار گرفت و چنانچه آقا محمّد پیش بینی کرده بود، حجت الاسلام، وضع منزل را تغییر داد و درستی گفتار آن عارف بر همگان آشکار گردید.
از دیگر ویژگی های آقا محمّد این بود که با همه احترامی که فرمانروایان و زمامداران وقت، به او می گذاشتند، ساده زیستی و فروتنی او به گونه ای بود که از سوار شدن بر چهارپا و بیرون رفتن با آن ابایی نداشت، آن هم سوار شدن بر یک الاغ رعیتی با پالان معمولی؛ و با همان حال، مسافت های دوری را می پیمود.
در مورد خوراک او می نویسند: در ماه، یک مرتبه گوشت می خورد و پیش از استفاده از این گوشت، صد رأس گوسفند قربانی می کرد و میان نیازمندان و مستمندان تقسیم می نمود.
در مورد پوشاک و حرفه وی نیز چنین نوشته اند:«و جامه های وی کرباس و پشمینه کم بها بود و به کسب تکمه چینی اشتغال داشت و خط شکسته را خوب می نوشت…»
در مورد محل تدریس و تربیت او گفته اند که بسیار ساده و بی ریا بوده است:و در حجره ی نشیمن خاصش که دانش آموزان بسیار، از ارباب علم و حکمت در آنجا فراهم می آمدند، فرش بوریا و در اطراف و حواشی اش پوست گوسفند گسترده بود و بر آنها می نشستند«
دستوري از علامه بيدآبادي
در كتاب فيض حضور آمده است، مرحوم حاج محمد حسن شرکت يكي از علما و عرفاي اصفهان نقل می کنند كه آیت الله بیدآبادی 5 سفارش مهم داشتند و همیشه می فرمودند که افراد ملتزم به آن باشند:
(1) همیشه با طهارت (وضوء) باشید.
(2) نماز اول وقت اقامه شود.
(3) بیداری سحر از دست نرود.
(4) غسل جمعه فراموش نشود.
(5) مهمتر از همه: همیشه خود را در حضور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ببینید(دائم الحضور بودن)
فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:
1.آثار در زمینه تفسیر قرآن
2.آثار در زمینه علم کیمیا
3.آثار در سبک عرفای متاله
4.نوشتهها در زمینه حکمت و کلام
بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است که عبارت اند از:
1.تفسیر قرآن به عربی
2.رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران چاپ شده است.
3.رساله حُسن دل به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی
4.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه 1372ش به چاپ رسیده است.
5.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ سید حسین قزوینی که مکرراً چاپ شده است.
6.«فصلی در آداب تخلیه و تحلیه»
رساله ای با عنوان سیر و سلوک نیز منسوب به علامه بیدآبادی است که همراه با شرح میر سیدحسین مدرس هاشمی در 1377 ش منتشر شده است. نراقی نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است.
اهمیت ویژه حضرت علامه محمد بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه فلسفه در حوزهی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست فلسفه ملاصدرا و علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند.
در عین حال مرحوم بید آبادی بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است. بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سید احمد کربلایی سیّد مرتضی کشمیری، ملا فتحعلی سلطان آبادی، ملا حسینقلی همدانی و سید مهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است.
رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار میدهد تا پرده غفلت را کنار زند. چنانکه مینویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:
آنچه نوشته شد، تنها شمّه ای از زندگانی حکیم بیدآبادی بود.
کد خبر: ۴۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
سازمان ملل متحد گزارش داده است که ‘دولت اسلامی عراق و شام’ (داعش) دستور ختنه زنان ۱۱ تا ۴۲ سال در موصل را صادر کرده است
کد خبر: ۴۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۰
سردار رشید اسلام شهید جانمحمد کریمی از فرماندهان دلاور پد خندق متولد شهرستان لنده در استان کهگیلویه و بویراحمد
وصیتنامه سردار رشید اسلام جاویدالاثر پاسدار شهید جانمحمد کریمی
ان الله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنای.
خداوند جان ومال مومنین راکه درراه خداجهاد می کنندبه بهای بهشت می خرد.(قرآن مجید)
همیشه در انتظار آن بودم که هنگامی که چندین ساعتی بیشتر به پیوستن به لقاءالله نداشته بشم وصیت خودرابگویم تاآنچه می گویم آخرین لحظات حیات من بوده باشد.سلام بر رسول الله وسلام بر حسین سرور شهدا،وسلام بر مهدی یاور رزمندگان وامید امیدواران وسلام بر امام امت که پیرو ومقلدش بوده واز خداآرزو می کنم که در روز رستاخیز نیز امام من باشدونیز افتخار سربازیش را داشته باشم.سلام بر او که بسان موسی با طاغوت فرعون در افتاد و بسان ابراهیم بت ها را شکست وچون حسین یاران بی شماری را هدیه خداوند کردوهمانند محمدبن عبدالله این امت را به اسلام بازگرداند ومکتب شهادت را پایه گذاری کرد.وقرآن محمدی رابه امت ارزانی داشت.سلام بر تو مادر:ممادر ی که سرمایه خود را فدای من وبرادرانم وخواهرانم کردی.بخدا در این لحظه احساس میکنم که بسیار در اجرای وظایفم نسبت به تو کوتاهی کردم وفرزند شایسته ای برای تونبودم.اما دراین لحظه که شاید آخرین لحظات است از تو عاجزانه می خواهم که از من در گذری تا در پیشگاه خداوند رو سفید باشم ونمی دانم با چه زبان وبا چه کلام از توتشکر کنم.انشاءالله این قدمم اگر چه ناقص ونارساست ولی با اخلاص و صداقتش بتواند از زحمات وسختی هایی که برای من از عمرت مایه گذاشتید،سپاسگذاری کند. مادر ای کسی که همیشه یار ویاور ما بوده ای.همیشه به یاد خدا باش به آن امید که در قیامت در پیشگاه حضرت حق سر بلند باشی.در تمام مراحل زندگی شکر گزارخدا باش که از دامان تو فرزندی به لقاءالله فرستاده می شود وهرگاه خواستی گریه کنی بر حسیین واصحاب ویاران و اولادش گریه کن که در همدردی آنان هرچه کنی کمک است.مادر بخاطرآنکه شاید فرصتصحبت با پدر را از دست بدهم از همین جا با تو خداحافظی می کنم.واما پدر جان سلام:سلام بر پدر بزرگوارم ،پدر از تو بعنوان پدری که در طول حیات در مسیر حق وحقیقت هدایت نمودی سپاسگزاری کرده وامیدوارم که خدا اجری شایسته به شما عنایت فرمایدوشما نیز ازآنچه در راه تربیت ما سختی دیده ای از من درگذری ومن را حلال کنی.اقوام وآشنایان راسلام برسانید وبگویید که من را حلال کنند ود تشییع جنازه من شرکت کنندودرآخرسلام مرابه برادران من برسانیدوبگویید که راه مرا ادامه دهند ومرا حلال کنند.خواهران عزیزم امیدوارم که برادر خودتان را ببخشید و حلال م کنید.در پایان از تمام اقوام دایی هایم وعموهایم وپدر بزگ ومادر بزرگم اهالی محل طلب حلال یت میکنم.
والسلام
"الحقیر جانمحمد کریمی"
کد خبر: ۴۳۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
دیدن هر چیز به ظاهر زیبا برای ما خوشایند و سودمند نیست مثلا نگاه مستقیم به خورشید با آن همه روشنایی و زیبایی نه تنها سودی ندارد، بلکه باعث کوری یا ضعف بینایی می شود. نگاه به حسن جمال جنس مخالف هم ضررهایی دارد که به طورخلاصه اشاره میکنم:
۱.می بینی ، می خواهی، به وصالش نمی رسی، دچار افسردگی میشوی…!
۲.می بینی، شیفته می شوی، عیب ها را نمی بینی، ازدواج میکنی، طلاق می دهی.!
۳.می بینی، دلباخته می شوی، به وصالش نمی رسی، خودکشی میکنی.!
۴.می بینی ، با همسرت مقایسه می کنی، ناراحت می شوی، بداخلاقی می کنی.!
۵.می بینی، لذت می بری، به این لذت عادت می کنی، چشم چران می شوی،در نظر دیگران خوار می گردی.!
۶.می بینی ، لذت می بری، حب خدا در دلت کم می شود، ایمانت ضعیف می شود.!
۷.می بینی ، عاشق می شوی، از راه حلال نمی رسی، دچار گناه میشوی.!
۸.می بینی ، دائم به او فکر می کنی، از یاد خدا غافل می شوی، از عبادت لذت نمی بری.! حالا متوجه شدی نباید نگاه کنی یا ......؟!
کد خبر: ۴۲۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۷
در سال 1364 با خانواده رفته بودیم تشیع جنازه یکی از شهدای فامیل شهید زکی نژاد ، موقع برگشتن ایشان گفتند: این دفعه تشیع جنازه شهید زکی نژاد رفتیم و دفعه بعد نوبت من است و این جمله همیشه در ذهنم ماندگار شده است
کد خبر: ۴۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
مادر شهید کریمی:عزیزانم شما نمی دانید که پسرم را چطور غریبانه به شهادت رسانیده اند مادر در حالتی از اشک و آه می گفت همرزم فرزندم به من گفت:با توجه به عصبانیتی که عراقی ها از شهید کریمی داشتند شاهد بودیم که چندین بار پیکر پاکش را به وسیله بنزین آتش زدند
کد خبر: ۴۱۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
به گزارش آوای دنا به نقل از ایسنا، شب عید فطر بسیار مبارک است و در فضیلت و اهمیت آن همین بس که در بعضی از روایات آمده است، اهمیت آن کمتر از شب قدر نیست و در روایات توصیه به عبادت و احیای این شب شده است. برای این شب چند عمل ذکر شده است که در ادامه میآید:اول غسل است به هنگامی که آفتاب غروب کند. دوم این شب را به نماز، دعا و استغفار زنده نگه دارد و در مسجد بیتوته کند، یعنی شب را در آنجا سپری نماید و به عبادت مشغول باشد همانگونه که امام علی بن الحسین (ع) چنین میکرد. سوم امام صادق (ع) فرمود: پس از نماز مغرب و نماز عشا، نماز صبح و نماز عید، این ذکرها را بگوید: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ خدا بزرگتر است، خدا بزرگتر است، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگتر است، خدا بزرگتر است. وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَی مَا أَوْلانَا. و خدای را سپاس و سپاس خدای را بر آنچه ما را بدان هدایت کرد، و او را شکر بر آنچه به ما ارزانی داشت. چهارم طبق روایتی از امام صادق (ع) پس از خواندن نماز مغرب و نافله آن، دستها را به سوی آسمان بلند کند و بگوید: یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ یا ذَا الْجُودِ، یا مُصْطَفِی مُحَمَّدٍ وَ نَاصِرَهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَحْصَیتَهُ وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ. ای صاحب نعمت و کرم، ای دارای جود، ای برگزیننده محمد و ای یاور او، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر من بیامرز هر گناهی که شماره نمودیاش و آن پیش تو در کتابی آشکار است. آنگاه به سجده برود و صد مرتبه بگوید: اَتوُبُ الَی اللهِ (بازگشتم به سوی خدا). سپس هر حاجتی که دارد از خداوند طلب کند که انشاءالله برآورده خواهد شد. پنجم زیارت امام حسین (ع) در این شب فضیلت بسیار دارد. به سند معتبر از امام صادق (ع) روایت شده: هرکه در یک شب از سه شب زیر قبر امام حسین (ع) را زیارت کند، گناهان گذشته و آیندهاش آمرزیده شود: شب عید فطر یا قربان یا نیمه شعبان. چون در این دو شب (عید فطر یا قربان) زیارت آن حضرت را اراده کردی بر در بارگاه بایست و به جانب قبر نظر کن و برای اذن دخول بگو: یا مَوْلای یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَبْدُکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ الذَّلِیلُ بَینَ یدَیکَ وَ الْمُصَغَّرُ فِی عُلُوِّ قَدْرِکَ وَ الْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکَ ای مولای من ای ابا عبد اللّه، ای فرزند رسول خدا، بندهات و فرزند کنیزت، خوار در برابرت و کوچک شده در برابر بلندی مقامت و اعترافکننده به حقت، جَاءَکَ مُسْتَجِیرا بِکَ قَاصِدا إِلَی حَرَمِکَ مُتَوَجِّها إِلَی مَقَامِکَ مُتَوَسِّلا إِلَی اللَّهِ تَعَالَی بِکَ پناهخواه به سویت آمده، آهنگ حرمت نموده، رو به سوی مقامت کرده، به وسیله تو متوسل به خدای تعالی است، أَ أَدْخُلُ یا مَوْلای أَ أَدْخُلُ یا وَلِی اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ الْمُحْدِقِینَ بِهَذَا الْحَرَمِ الْمُقِیمِینَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ. آیا وارد شوم ای مولای من، آیا وارد شوم ای ولی خدا، آیا وارد شوم ای فرشتگان خدا، ای در بر گیرندگان این حرم، ای مأوی گزیدگان در این زیارتگاه. سپس پای راست را جلو بگذار و داخل شو و بگو: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ اللَّهُمَّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلا مُبَارَکا وَ أَنْتَ خَیرُ الْمُنْزِلِینَ به نام خدا و در راه خدا و بر آیین رسول خدا. خدایا مرا در منزلی با برکت فرود آر، که تو بهترین فرود آورندگانی. آنگاه بگو: اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیرا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیرا وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الْمَاجِدِ الْأَحَدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمَنَّانِ الْمُتَطَوِّلِ الْحَنَّانِ خدا بزرگتر است بزرگتر و سپاس بسیار خدای را و منزه است در هر بامداد شامگاه، سپاس خدای را، خدای فرد، بینیاز، بزرگوار، تفضلکننده، نعمتبخش، بزرگوار به بخشش، بسیار مهربان، الَّذِی مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لِی زِیارَةَ مَوْلای بِإِحْسَانِهِ وَ لَمْ یجْعَلْنِی عَنْ زِیارَتِهِ مَمْنُوعا وَ لا عَنْ ذِمَّتِهِ مَدْفُوعا بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ. آنکه از بزرگواری در بخشش، زیارت مولایم را به احسانش بر من آسان نمود، و از زیارتش مرا باز نداشت و از پناهش دورم ننمود، بلکه بر من لطف و احسان فرمود. آنگاه حرکت کن و پس از رسیدن به میان حرم، مقابل قبر مطهر با حال خضوع و تضرع بایست و بگو: السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ نُوحٍ أَمِینِ اللَّهِ سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّهِ سلام بر تو ای وارث موسی همنشین خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ عِیسَی رُوحِ اللَّهِ سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ حَبِیبِ اللَّهِ سلام بر تو ای وارث محمد(درود خدا بر او و خاندانش)حبیب خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَارِثَ عَلِی حُجَّةِ اللَّهِ سلام بر تو ای وارث علی حجّت خدا، السَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا الْوَصِی الْبَرُّ التَّقِی سلام بر تو ای جانشین نیکوکار باتقوا، السَّلامُ عَلَیکَ یا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و ای تنهای ستمدیده، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکَاةَ گواهی میدهم که تو نماز بپا داشتی و زکات پرداختی، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکَرِ و امر به معروف نمودی و نهی از منکر کردی، وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّی اسْتُبِیحَ حَرَمُکَ وَ قُتِلْتَ مَظْلُوما. و در راه خدا به جهاد برخاستی، جهادی شایسته، تا حرم تو مباح شمرده شد و مظلومانه کشته شدی. پس با دلی خاشع و چشمی گریان نزد سر مقدس بایست و بگو: السَّلامُ عَلَیکَ یا أَبَا عَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ سلام بر تو ای ابا عبد اللّه، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیکَ یا بَطَلَ الْمُسْلِمِینَ سلام بر تو ای فرزند آقای جانشینان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سرور بانوان جهانیان، سلام بر تو ای قهرمان مسلمانان، یا مَوْلای أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِهَا ای مولای من، گواهی میدهم که تو نوری بودی در صلبهای والا مرتبه و رحمهای پاکیزه، جاهلیت تو را به ناپاکیهایش نیالود و از جامههای تیره و تارش به تو نپوشانید، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّکِی الْهَادِی الْمَهْدِی و گواهی میدهم که تو از استوانههای دین و پایههای مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی میدهم که تویی پیشوای نیکوکار، باتقوا، خشنودکننده حق، پاک، هدایتگر، هدایت شده، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا. و گواهی میدهم که امامان از فرزندانت پایههای تقوا و نشانههای هدایت و دستاویز محکم و حجت بر اهل دنیا هستند. آنگاه بگو: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم یا مَوْلای أَنَا مُوَالٍ لِوَلِیکُمْ وَ مُعَادٍ لِعَدُوِّکُمْ ای مولای من، من دوستدار دوست شما و دشمن دشمن شمایم، وَ أَنَا بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی به شما مؤمنم، به بازگشتتان یقین دارم، بر پایه قوانین دین و عواقب عملم، وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ دلم نسبت به دل شما تسلیم و کارم پیرو کار شماست، یا مَوْلای أَتَیتُکَ خَائِفا فَآمِنِّی وَ أَتَیتُکَ مُسْتَجِیرا فَأَجِرْنِی وَ أَتَیتُکَ فَقِیرا فَأَغْنِنِی ای مولای من ترسان به نزدت آمدم، پس مرا ایمنی ده و پناهنده آمدم، پس پناهم ده و تهیدست آمدم، پس بینیازم گردان، سَیدِی وَ مَوْلای أَنْتَ مَوْلای حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ آقا و مولای من، تو مولای منی، حجت خدا بر همه خلقی، آمَنْتُ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیتِکُمْ وَ بِظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ ایمان آوردم به نهان و آشکارتان، به ظاهر و باطنتان و اول و آخرتان، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ التَّالِی لِکِتَابِ اللَّهِ وَ أَمِینُ اللَّهِ الدَّاعِی إِلَی اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ و گواهی میدهم که تو البته تلاوتکننده کتاب خدایی و امین خدا و دعوتکننده به سوی خدا با حکمت و موعظه حسنهای، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیتْ بِهِ. خدا لعنت کند امتی را که به تو ستم کردند و تو را کشتند و خدا لعنت کند امتی را که این حادثه را شنیدند و به آن خشنود شدند. سپس نزد سر آن حضرت دو رکعت نماز بخوان و چون سلام دادی بگو: اللَّهُمَّ إِنِّی لَکَ صَلَّیتُ وَ لَکَ رَکَعْتُ وَ لَکَ سَجَدْتُ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ فَإِنَّهُ لا تَجُوزُ الصَّلاةُ وَ الرُّکُوعُ وَ السُّجُودُ إِلا لَکَ لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ اللَّهُمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی أَفْضَلَ السَّلامِ وَ التَّحِیةِ وَ ارْدُدْ عَلَی مِنْهُمُ السَّلامَ اللَّهُمَّ وَ هَاتَانِ الرَّکْعَتَانِ هَدِیةٌ مِنِّی إِلَی سَیدِی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی عَلَیهِمَا السَّلامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیهِ وَ تَقَبَّلْهُمَا مِنِّی وَ اجْزِنِی عَلَیهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی وَلِیکَ یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ. خدایا برای تو نماز خواندم و برای تو رکوع کردم و برای تو سجده نمودم یکتایی و شریکی نداری، همانا نماز و رکوع و سجود، جز برای تو جایز نمیباشد، زیرا تو خدایی که معبودی جز تو نیست. خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و برترین سلام و تحیت را از سوی من به ایشان برسان و سلام ایشان را به من بازگردان. خدایا این دو رکعت هدیهای است از جانب من به آقایم حسین بن علی(درود بر ایشان). خدایا بر محمد و بر او درود فرست این دو رکعت نماز را از من بپذیر و بر آن دو رکعت پاداشم ده به برترین امید و آرزویم نسبت به تو و ولیات ای ولی مردم مومن. سپس قبر را ببوس و بگو: السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ سلام بر حسین بن علی مظلوم شهید کشته اشکها، گرفتار غمها و غصهها اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیکَ وَ ابْنُ وَلِیکَ وَ صَفِیکَ الثَّائِرُ بِحَقِّکَ خدایا شهادت میدهم او ولی تو و فرزند ولی تو و برگزیده تو و قیامکننده به حق تو است أَکْرَمْتَهُ بِکَرَامَتِکَ وَ خَتَمْتَ لَهُ بِالشَّهَادَةِ او را گرامی داشتی به کرامتت و برای او به شهادت ختم کردی وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ و او را آقایی از آقایان و پیشوایی از پیشوایان قرار دادی وَ أَکْرَمْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ و به پاکی ولادت گرامیاش داشتی و میراثهای پیامبران را به او اعطا نمودی وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیاءِ و قرار دادی او را حجت بر خلق از میان پیشوایان فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النَّصِیحَةَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُِ فیکَ پس در دعوت به خدا، کوتاهی نکرد و در خیرخواهی کوتاهی ننمود و نثار کرد جانش را در راه تو، حَتَّی اسْتَنْقَذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی و گمراهی نجات داد، وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ مِنَ الْآخِرَةِ بِالْأَدْنَی وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ در صورتی که بر ضدش همدست شدند، کسانی که دنیا فریبشان داد و بهره خود را از آخرت به پایینترین چیزی فروختند و خود را در هوای نفس خویش سرنگون کردند وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیکَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أُولِی الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ و تو را و پیامبرت را به خشم آوردند و از میان بندگانت از نفاق اندازان دورو و آنانکه بارکشان گناه و سزاوار آتش دوزخ بودند اطاعت کردند، فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِرا مُحْتَسِبا مُقْبِلا غَیرَ مُدْبِرٍ لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ حَتَّی سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ پس با آنها برای تو شکیبایی و به حساب تو جهاد کرد، بدون اینکه از دشمن رو برگرداند، برای تو سرزنش ملامتگران را به چیزی نگرفت، تا جایی که خونش در طاعت تو ریخته شد و هتک حریمش حلال شمرده شد. اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیماً. خدایا آنان را لعنت کن لعنتی ناگوار و سخت و عذابشان کن عذابی دردناک. آنگاه به سوی قبر علی بن الحسین (ع) (علی اکبر) حرکت کن که در پایین پای امام حسین (ع) واقع است و بگو: السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِی اللَّهِ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِیینَ السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ سلام بر تو ای فرزند خاتم انبیا، سلام بر تو ای فرزند فاطمه، سرور بانوان جهانیان، السَّلامُ عَلَیکَ یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا الْمَظْلُومُ الشَّهِیدُ سلام بر تو ای فرزند امیر مؤمنان، سلام بر تو ای مظلوم شهید، ِبأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عِشْتَ سَعِیدا وَ قُتِلْتَ مَظْلُوما شَهِیدا. پدر و مادرم به فدایت، خوشبخت زندگی کردی و مظلوم و شهید کشته شدی. بعد از آن به سوی قبور سایر شهدا (رضوان اللّه علیهم) رو میکنی و میگویی: السَّلامُ عَلَیکُمْ أَیهَا الذَّابُّونَ عَنْ تَوْحِیدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی فُزْتُمْ فَوْزا عَظِیما. سلام بر شما ای دفاعکنندگان از توحید خدا، سلام بر شما در برابر آنچه که صبر کردید، چه نیکو سرانجامی است خانه آخرت، پدر و مادرم به فدایتان، به رستگاری رسیدید، رستگاری بس بزرگ. آنگاه به سوی حرم عباس بن علی (ع) حرکت کن و نزد ضریح شریف آن جناب بایست و بگو: السَّلامُ عَلَیکَ أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ وَ الصِّدِّیقُ الْمُوَاسِی سلام بر تو ای بنده شایسته و صدیق همدرد، أَشْهَدُ أَنَّکَ آمَنْتَ بِاللَّهِ گواهی میدهم که ایمان آوردی به خدا، وَ نَصَرْتَ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ و فرزند رسول خدا را یاری نمودی، وَ دَعَوْتَ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ و به راه خدا دعوت کردی، وَ وَاسَیتَ بِنَفْسِکَ و با جانت به فداکاری برخاستی، فَعَلَیکَ مِنَ اللَّهِ أَفْضَلُ التَّحِیةِ وَ السَّلامِ. از جانب خدا برترین تحیت و سلام بر تو باد سپس بگو: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا نَاصِرَ دِینِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَاصِرَ الْحُسَینِ الصِّدِّیقِ السَّلامُ عَلَیکَ یا نَاصِرَ الْحُسَینِ الشَّهِیدِ عَلَیکَ مِنِّی السَّلامُ مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ. پدرم و مادرم فدایت، ای یاور دین خدا، سلام بر تو ای یاور حسین صدیق، سلام بر تو ای یاور حسین شهید، از سوی من سلام بر تو باد تا زندهام و تا باقی است شب و روز. آنگاه دو رکعت نماز بالای سر آن حضرت بخوان و پس از آن، دعایی که بالای سر امام حسین (ع) خواندی، یعنی اللَّهُمَّ إِنِّی لَکَ صَلَّیتُ وَ لَکَ رَکَعْتُ وَ لَکَ سَجَدْتُ در اینجا نیز آن را بخوان و آنگاه به سوی حرم امام حسین (ع) برگرد و نزد آن حضرت هر مقدار که خواستی بمان (به گونهای که مزاحمت برای دیگران نشود) و هنگامی که خواستی وداع کنی بالای سر آن حضرت بایست و بگو: السَّلامُ عَلَیکَ یا مَوْلای سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قَالٍ وَ لا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ سلام بر تو ای مولای من، سلام وداعکنندهای که او را نه کراهت است نه خستگی، اگر بازگردم از روی ملالت نیست و اگر بمانم نه از جهت بدگمانی به آنچه خدا صابران را وعده داد، یا مَوْلای لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ وَ رَزَقَنِی الْعَوْدَ إِلَیکَ وَ الْمُقَامَ فِی حَرَمِکَ وَ الْکَوْنَ فِی مَشْهَدِکَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ. ای مولای من، خدا این زیارتم را آخرین بار از زیارتم قرار ندهد و بازگشت به سویت و توقف در حرمت و بودن در مشهدت را روزیام کند،( و خطاب به خداوند متعال میگویی...) آمین ای پروردگار جهانیان. در پایان نیز در صورت امکان قبر آن حضرت را ببوس و به طوریکه رویت به جانب قبر باشد و تا خروج از حرم، پشت به قبر مکن و هنگام خارج شدن بگو: السَّلامُ عَلَیکَ یا بَابَ الْمَقَامِ السَّلامُ عَلَیکَ یا شَرِیکَ الْقُرْآنِ السَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّةَ الْخِصَامِ السَّلامُ عَلَیکَ یا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیکُمْ یا مَلائِکَةَ رَبِّی الْمُقِیمِینَ فِی هَذَا الْحَرَمِ السَّلامُ عَلَیکَ أَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ و بگو: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ. سلام بر تو ای درگاه مقام، سلام بر تو ای همردیف قرآن، سلام بر تو ای حجت بر اهل دشمنی، سلام بر تو ای کشتی نجات، سلام بر شما ای فرشتگان پروردگارم که بر گرد این حرم هستید، سلام بر تو همیشه، تا زندهام و شب و روز باقی است. ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم و جنبش و نیرویی نیست جز بوسیله خدای بزرگ. قابل توجه اینکه برای این زیارت ثواب عظیمی نقل شده است. ششم 10 رکعت نماز بخواند. در شب آخر ماه رمضان، ده رکعت نماز به صورت دو رکعت بخواند، در هر رکعت سوره «حمد»را یک بار و سوره «توحید» را 10 بار و در هر یک رکوع و سجود 10 مرتبه بگوید: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ پاک است خدا و ستایش شایسته اوست و معبودی جز او نیست و خدا بزرگتر است. و هنگامی که از 10 رکعت فراغت یافت هزار مرتبه استغفار کند و پس از استغفار سر به سجده گذارد و در حال سجده بگوید: یا حَی یا قَیومُ یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یا رَحْمَانَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یا إِلَهَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ تَقَبَّلْ صَوْمِی وَ صَلاتِی وَ قِیامِی ای زنده به خود پاینده، ای دارای بزرگی و بزرگواری، ای بخشنده دنیا و آخرت و ای مهربان دنیا و آخرت، ای مهربانترین مهربانان، ای معبود گذشتگان و آیندگان، گناهم را بیامرز، و روزه و نماز و شب زنده داری ام را بپذیر. هفتم این ذکر را که در شب جمعه نیز گفتنش مستحب است، 10 بار بگوید: یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیةِ یا بَاسِطَ الْیدَینِ بِالْعَطِیةِ یا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیةِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیرِ الْوَرَی سَجِیةً وَ اغْفِرْ لَنَا یا ذَا الْعُلَی فِی هَذِهِ الْعَشِیةِ. ای کسی که جود و بخشش تو به آفریدگان، همیشگی است، ای آنکه دو دست سخاوت خود را برای عطا گشودهای، ای صاحب عطاهای گرانبها، بر محمد و خاندان او، نیکوخوترین مردمان درود فرست و من را ای خدای بلند مرتبه در چنین شبی بیامرز. هشتم دو رکعت نماز معروف شب عید را بخواند؛ در رکعت اول بعد از سوره حمد، هزار مرتبه سوره توحید(قل هو الله) و در رکعت دوم؛ پس از سوره حمد، یک مرتبه سوره توحید را بخواند پس از سلام سر به سجده بگذارد و 100 مرتبه بگوید: اَتُوبً اِلَی اللهِ. آنگاه بگوید: یا ذَا الْمَنِّ وَ الْجُودِ یا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ یا مُصْطَفِی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا. ای دارای نعمت و جود، ای صاحب بخشش و عطا، ای برگزیننده محمد(درود خدا بر او و خاندانش)، بر محمد و خاندانش درود فرست و با من چنین و چنان کن. بجای افعل "بیکذا و کذا" حاجات خود را ذکر کند. در روایت است که امیر مومنان (ع) این نماز را به همین کیفیت که ذکر شد، انجام میداد و سر از سجده برمیداشت و میفرمود: "به حق آن خدایی که جانم به دست اوست، هر کس این نماز را بجا آورد، هر حاجتی که از خداوند طلب کند، به وی عنایت خواهد شد و وی گناهان زیادی را از او بیامرزد". در روایت دیگری از امیر مومنان (ع) به جای خواندن هزار مرتبه سوره قل هو الله، 100 مرتبه آمده است؛ ولی در این روایت آمده است که این نماز را باید بعد از نماز مغرب و نافله آن بجا آورد. (هر دو نماز خوب است). مرحوم "شیخ طوسی" و "سید بنطاووس" این دعای نورانی را بعد از خواندن این نماز نقل کردهاند: یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا رَحْمَانُ یا اللَّهُ یا رَحِیمُ یا اللَّهُ یا مَلِکُ یا اللَّهُ یا قُدُّوسُ یا اللَّهُ یا سَلامُ یا اللَّهُ یا مُؤْمِنُ یا اللَّهُ یا مُهَیمِنُ یا اللَّهُ یا عَزِیزُ یا اللَّهُ یا جَبَّارُ ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای بخشنده، ای خدا، ای فرمانروا، ای خدا، ای پاک، ای خدا، ای سلام، ای خدا، ای ایمنیبخش، ای خدا، ای چیرهگر، ای خدا، ای عزتمند، ای خدا، ای جبار، یا اللَّهُ یا مُتَکَبِّرُ یا اللَّهُ یا خَالِقُ یا اللَّهُ یا بَارِئُ یا اللَّهُ یا مُصَوِّرُ یا اللَّهُ یا عَالِمُ یا اللَّهُ یا عَظِیمُ یا اللَّهُ یا عَلِیمُ یا اللَّهُ یا کَرِیمُ یا اللَّهُ یا حَلِیمُ یا اللَّهُ یا حَکِیمُ ای خدا، ای بزرگمنش، ای خدا، ای آفریننده، ای خدا، ای پدیدآورنده، ای خدا، ای صورتگر، ای خدا، ای دانا، ای خدا، ای بزرگ، ای خدا، ای آگاه، ای خدا، ای کریم، ای خدا، ای بردبار، ای خدا، ای فرزانه، یا اللَّهُ یا سَمِیعُ یا اللَّهُ یا بَصِیرُ یا اللَّهُ یا قَرِیبُ یا اللَّهُ یا مُجِیبُ یا اللَّهُ یا جَوَادُ یا اللَّهُ یا مَاجِدُ یا اللَّهُ یا مَلِی یا اللَّهُ یا وَفِی یا اللَّهُ یا مَوْلَی یا اللَّهُ یا قَاضِی، ای خدا، ای شنوا، ای خدا، ای بینا، ای خدا، ای نزدیک، ای خدا، ای اجابت کننده، ای خدا، ای سخاوتمند، ای خدا، ای بزرگوار، ای خدا، ای نیرومند، ای خدا، ای وفادار، ای خدا، ای سرپرست، ای خدا، ای داور، یا اللَّهُ یا سَرِیعُ یا اللَّهُ یا شَدِیدُ یا اللَّهُ یا رَئُُوفُ یا اللَّهُ یا رَقِیبُ یا اللَّهُ یا مَجِیدُ یا اللَّهُ یا حَفِیظُ یا اللَّهُ یا مُحِیطُ یا اللَّهُ یا سَیدَ السَّادَاتِ ای خدا، ای سریع، ای خدا، ای سختگیر، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای نگهبان، ای خدا، ای باشکوت، ای خدا، ای نگهدار، ای خدا، ای فراگیر، ای خدا، ای آقای آقایان یا اللَّهُ یا أَوَّلُ یا اللَّهُ یا آخِرُ یا اللَّهُ یا ظَاهِرُ یا اللَّهُ یا بَاطِنُ یا اللَّهُ یا فَاخِرُ یا اللَّهُ یا قَاهِرُ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا وَدُودُ ای خدا، ای آغاز، ای خدا، ای انجام، ای خدا، ای آشکار، ای خدا، ای نهان، ای خدا، ای فخرکننده، ای خدا، ای چیره، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای دوست، یا اللَّهُ یا نُورُ یا اللَّهُ یا رَافِعُ یا اللَّهُ یا مَانِعُ یا اللَّهُ یا دَافِعُ یا اللَّهُ یا فَاتِحُ یا اللَّهُ یا نَفَّاحُ نَفَّاعُ یا اللَّهُ یا جَلِیلُ یا اللَّهُ یا جَمِیلُ یا اللَّهُ یا شَهِیدُ ای خدا، ای نور، ای خدا، ای بالابرنده، ای خدا، ای بازدارنده، ای خدا، ای دفعکننده، ای خدا، ای گشاینده، ای خدا، ای بهره رسان، ای خدا، ای با شکوه، ای خدا، ای زیبا، ای خدا، ای گواه، یا اللَّهُ یا شَاهِدُ یا اللَّهُ یا مُغِیثُ یا اللَّهُ یا حَبِیبُ یا اللَّهُ یا فَاطِرُ یا اللَّهُ یا مُطَهِّرُ یا اللَّهُ یا مَلِکُ،(مَلِیکُ) ای خدا، ای شاهد، ای خدا، ای فریادرس، ای خدا ای حبیب، ای خدا، ای آفریننده، ای خدا، ای پاک کننده، ای خدا، ای پادشاه، یا اللَّهُ یا مُقْتَدِرُ یا اللَّهُ یا قَابِضُ یا اللَّهُ یا بَاسِطُ یا اللَّهُ یا مُحْیی یا اللَّهُ یا مُمِیتُ یا اللَّهُ یا بَاعِثُ یا اللَّهُ یا وَارِثُ یا اللَّهُ یا مُعْطِی یا اللَّهُ یا مُفْضِلُ ای خدا، ای نیرومند، ای خدا ای قبضکننده، ای خدا، ای گستراننده، ای خدا، ای زنده کننده، ای خدا، ای میراننده، ای خدا، ای برانگیزاننده، ای خدا، ای وارث، ای خدا، ای عطابخش، ای خدا، ای فزوینده، یا اللَّهُ یا مُنْعِمُ یا اللَّهُ یا حَقُّ یا اللَّهُ یا مُبِینُ یا اللَّهُ یا طَیبُ یا اللَّهُ یا مُحْسِنُ یا اللَّهُ یا مُجْمِلُ یا اللَّهُ یا مُبْدِئُ یا اللَّهُ یا مُعِیدُ یا اللَّهُ یا بَارِئُ یا اللَّهُ یا بَدِیعُ ای خدا، ای نعمتدهنده، ای خدا، ای حق، ای خدا، ای آشکار، ای خدا، ای پاکیزه، ای خدا، ای نیکوکار، ای خدا، ای زیباکار، ای آغازگر، ای خدا، ای بازآور، ای خدا، ای پدیدآور، ای خدا، ای نوآفرین، یا اللَّهُ یا هَادِی یا اللَّهُ یا کَافِی یا اللَّهُ یا شَافِی یا اللَّهُ یا عَلِی یا اللَّهُ یا عَظِیمُ یا اللَّهُ یا حَنَّانُ یا اللَّهُ یا مَنَّانُ یا اللَّهُ یا ذَا الطَّوْلِ یا اللَّهُ یا مُتَعَالِی ای خدا، ای هدایتگر، ای خدا، ای کفایتکننده، ای خدا، ای شفابخش، ای خدا، ای بلندپایه، ای خدا، ای بزرگ، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای نعمتبخش، ای خدا، ای عطابخش، ای خدا، ای برتر، یا اللَّهُ یا عَدْلُ یا اللَّهُ یا ذَا الْمَعَارِجِ یا اللَّهُ یا صَادِقُ یا اللَّهُ یا صَدُوقُ، یا اللَّهُ یا دَیانُ یا اللَّهُ یا بَاقِی یا اللَّهُ یا وَاقِی یا اللَّهُ یا ذَا الْجَلالِ یا اللَّهُ یا ذَا الْإِکْرَامِ ای خدا، ای دادگر، ای خدا، ای صاحب مراتب بلند، ای خدا، ای راستگو، ای خدا، ای راستپیشه، ای خدا، ای جزادهنده، ای خدا، ای پایدار، ای خدا، ای نگهدار، ای خدا، ای صاحب بزرگی، ای خدا، ای دارای بزرگواری، یا اللَّهُ یا مَحْمُودُ یا اللَّهُ یا مَعْبُودُ یا اللَّهُ یا صَانِعُ یا اللَّهُ یا مُعِینُ یا اللَّهُ یا مُکَوِّنُ یا اللَّهُ یا فَعَّالُ یا اللَّهُ یا لَطِیفُ یا اللَّهُ یا غَفُورُ یا اللَّهُ (یا جَلِیلُ یا اللّهُ) یا شَکُورُ ای خدا، ای پسندیده، ای خدا، ای پرستیده، ای خدا، ای سازنده، ای خدا، ای یاریده، ای خدا، ای پدیدآورنده، ای خدا، ای پرکار، ای خدا، ای لطیف، ای خدا، ای آمرزنده، ای خدا، ای سپاسگذار یا اللَّهُ یا نُورُ یا اللَّهُ یا قَدِیرُ (قَدِیمُ) یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ یا اللَّهُ یا رَبَّاهْ ای خدا، ای نور، ای خدا، ای توانا، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، ای خدا، ای پروردگار، یا اللَّهُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمُنَّ عَلَی بِرِضَاکَ وَ تَعْفُوَ عَنِّی بِحِلْمِکَ وَ تُوَسِّعَ عَلَی مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ الطَّیبِ وَ مِنْ حَیثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیثُ لا أَحْتَسِبُ فَإِنِّی عَبْدُکَ لَیسَ لِی أَحَدٌ سِوَاکَ وَ لا أَحَدٌ أَسْأَلُهُ غَیرُکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ ای خدا، از تو درخواست میکنم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و به خشنودیات بر من منت نهی و به بردباریات از من درگذری و از روزی حلال پاکیزهات به من بگستری، از جایی که گمان میبرم و از جاییکه گمان نمیبرم، من بنده توام و کسی را جز تو ندارم و نه احدی غیر تو که از او گدایی کنم، ای مهربانترین مهربانان، آنچه را خدا خواهد شود، نیرویی نیست جز به خدای برتر بزرگ. پس به سجده میروی و میگویی: یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ یا مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ بِکَ تُنْزَلُ کُلُّ حَاجَةٍ أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ فِی مَخْزُونِ الْغَیبِ عِنْدَکَ وَ الْأَسْمَاءِ الْمَشْهُورَاتِ عِنْدَکَ الْمَکْتُوبَةِ عَلَی سُرَادِقِ عَرْشِکَ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْبَلَ مِنِّی شَهْرَ رَمَضَانَ وَ تَکْتُبَنِی مِنَ الْوَافِدِینَ إِلَی بَیتِکَ الْحَرَامِ وَ تَصْفَحَ لِی عَنِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ وَ تَسْتَخْرِجَ لِی یا رَبِّ کُنُوزَکَ یا رَحْمَانُ. ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای پروردگار، ای پروردگار، ای پروردگار، ای فرو فرستنده برکات، به عنایت تو هر حاجتی فرود آورده شود، از تو درخواست میکنم، به هر نامی که در خزانه غیب نزد توست و نامهای مشهور در پیشگاهت، که بر سراپرده عرشت نوشته شده، اینکه بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و ماه رمضان را از من بپذیری و مرا در شمار واردان به خانه محترمت بنویسی و از گناهان من چشم پوشی و گنجهای خود را برایم بیرون آوری، ای مهربان. نهم 14 رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعتی، سوره حمد و آیةالکرسی و سه مرتبه سوره قل هو الله را بخواند. در روایت است هر کس چنین کند، خداوند در برابر هر رکعتی ثوابهای بسیار زیادی به او میدهد. دهم: مرحوم "شیخ طوسی" در "مصباح المتهجد" فرموده است: در پایان شب نیز غسل کن و تا طلوع صبح در مصلایت (محل خواندن نماز) بنشین (و ذکر خدا بگو).
کد خبر: ۳۹۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۶
فرماندار لنده :تصمیمگیری برای حذف ارگ از مجالس عروسی باید با نیاز سنجی و جایگزین کردن موسیقیهای حلال همراه باشد
کد خبر: ۳۸۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۶
آوای دنا:آیا به راستی سرکتاب باز کردن و فال گرفتن، راهکاری برای گریز از مشکلات است؟! کسانی که به این کار مشغولند و افرادی که به آن ها مراجعه می کنند، از نظر شرعی کار درستی انجام می دهند؟
فتوای چند نفر از مراجع تقلید در این باره را می خوانید تا اگر فالگیر هستید یا به دنبال باز کردن سحر و جادویی که برایتان نوشته شده است، آگاه شوید که کارتان خالی از اشکال نیست.
آیت الله صافی گلپایگانی
1-درآمدی که از راه دعانویسی کسب می شود حلال است؟ 2- فردی که ناخواسته برای او دعایی نوشته اند می تواند برای باطل کردن سحر اقدام کند؟ 3- سرکتاب باز کردن از نظر اسلام پذیرفته است؟
1-افرادی که از این راه کسب درآمد می کنند مالک این پول نیستند. 2-سحر و جادو در حق مسلمان حرام است.اگر مسلمانی به این اطمینان برسد که دعای ناحقی در مورد او نوشته شده مثلا بختش را با سحر و جادو بسته اند، می تواند برای باطل کردن آن اقدام کند. 3-سرکتاب باز کردن مورد تایید نیست. در متن دین عنوانی به اسم سرکتاب باز کردن نداریم.
آیت الله مکارم شیرازی
1- درآمدی که از راه دعانویسی کسب می شود حلال است؟ 2- نوشتن دعا برای امور خیر مثل پیداکردن کار، رونق در زندگی یا ایجاد محبت چه حکمی دارد؟
1- خیر، جایز نیست. 2-نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین(علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است اشکالی ندارد ولی دعانویسی حرفه ای که شغل افراد سودجوست صحیح نیست و غالب کتاب هایی که به آن ها استناد می کنند اعتباری ندارند.
آیت الله آقا مجتبی تهرانی
1-سرکتاب باز کردن از نظر اسلام پذیرفته است؟ 2-اگر به واسطه دعانویسی زندگی یک نفر رو به بهبودی برود یا مشکلش حل شود یا اختلاف با همسر یا خانواده همسرش رفع شود، نوشتن دعا اشکالی دارد؟
1- درست نیست. 2-سحر حرام است حتی اگر برای امور خیر باشد.مراجعه به این افراد جایز نیست.
آیت الله وحید خراسانی
1-درآمدی که از راه دعانویسی کسی می شود، حلال است؟ 2-دیدگاه اسلام در مورد دعانویسی، نفرین، جادو و ... چیست؟
1-پولی که افراد از طریق سحر و جادو کسب می کنند اشکال دارد و حرام است. 2-دعا و ادعیه به دو قسمت تقسیم می شوند؛ یکی از طریق آیات قرآنی است که از نظر اسلام مشکلی ندارند و دگیری از طریق سحر و جادوست که حرام است.
آیت الله سیستانی
1-درآمدی که از راه دعانویسی کسب می شود اشکال دارد؟ 2- برای چه موضوعاتی می توان به دعانویس مراجعه کرد؟
1-اگر کسانی که دعا را می نویسند با استفاده از سحر و جادو این کار را انجام دهند پولشان حرام و مراجعه به آن ها نیز حرام است. 2-برای هیج موضوعی نمی توان به دعانویس مراجعه کرد. وقتی کتاب های ادعیه که در راس آن «مفاتیح الحیات» قرار گرفته و به این خوبی راهنمایی می کند دیگر مراجعه به دعا نویس لازم نیست.
منبع : niksalehi.com
کد خبر: ۳۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
رحمتی در صفحه فیسبوک خود نوشت:
«بالاخره هر کسی یه روزی میاد و یه روزی ام میره.جا داره اول از همه هواداران ودوستان گلم درباشگاه استقلال تشکر کنم که چندسال برای من زحمت کشیدند.امیدوارم که تیم استقلال هم در این فصل بهترین نتایج رو کسب کنه .همینطور برای امیر خان هم آرزوی موفقیت میکنم.دیگه حرف زیادی برای گفتن ندارم.درکل از تک تک شما که برام پیغام گذاشتید تشکرمیکنم.امیدوارم که تونسته باشم زحمتاتونو جبران کرده باشم.بالاخره هم شادی بود هم ناراحتی که خداروشکر به خوبی تموم شد. حلال کنید.
سید مهدی رحمتی»
کد خبر: ۳۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
آیت ا...جوادی آملی: ملتی که دستش خالی باشد اهل بساز می شود نه اهل بسوز؛ همواره توجه داشته باشیم که با شعار نمی توان استقلال کشور را حفظ کرد
کد خبر: ۳۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۵
کاش کشتن اسیر، کشتی آزاد بود تا پیامها نوبت به نوبت از راه برسند. حلال مان کن گروهبان.
آوای دنا-رسول بهروش در بانک ورزش نوشت:یکشنبه شب درست در دقایقی که بارسا و رئال آماده استارت زدن یکی از تماشاییترین دوئلهای قرن میشدند، خبری در ایران سینه به سینه و صفحه به صفحه میچرخید که بند دل را پاره میکرد: «گروهبان جمشید داناییفر توسط گروهک تروریستی جیشالعدل کشته شد.» چقدر دوست داشتیم خبر دروغ باشد، شایعهای از جنس همان هزلیات اینترنتی، همانها که از سر تفریح یک روز خبر مرگ فلان هنرپیشه را میدهند و روزی دیگر از ازدواج این ستاره کاغذی با آن سوپراستار الکی حکایت میکنند. به اینجا که رسید اما، انگار فیسبوک هم شد منبع موثق. انگار درست همان لحظهای که مسی و رفقا از پلههای چارتر شیک بارسا پایین میآمدند، مرزبان بیپناه ایرانی از سکویی دیگر بالا میرفت تا مرگ را غریبانه در غربت به آغوش بکشد.
حلال مان کن گروهبان! باور کن دستهایمان خالی بود. دیریاست که برای جماعت گرفتار در خاک خودمان هم کاری از پیش نبردهایم، چه برسد به تو و دوستانت که آن سوی مرز در اسارت جهل بودید. همه آنچه در توانمان بود را به کار بستیم، اما این جهد چند صد هزار نفری با آن اینترنت زغالی و این سامانه پیام کوتاه به جایی نرسید که نرسید. انگار جای چیزی خالی بود؛ چیزی شبیه یک عزم دیپلماتیک، یک اراده ملی که به جای لبتاپ و کامپیوتر، از پشت میز مسوولان به جوشش دربیاید. با این مسیجها فوق فوقش بشود استیلی را حیا داد، یحیی را ادب کرد و سراغ دلجویی از مهدویکیا رفت، به قوچاننژاد «دمت گرم» گفت و بین زیباییهای گل قاضی و خلعتبری، یکی را برگزید. آخرین رمق این پیامکها شاید بالا بردن ستونهای رنگارنگی باشد که نقش هیزم کریخوانی برای تیفوسیها را بازی میکنند. آزاد کردن اسیر، ماموریت سختی بود برای این صفر نهصد و فلانها...
حلال مان کن گروهبان! زورمان نرسید. چشم دوخته بودیم به دست آنها که سالانه میلیونها دلار صرف برپایی سمینار و راهاندازی کنفرانس و تولید فیلم و سریالهای سیاسی میکنند تا شاید سر سوزنی از این سیل اسکناس را پای نگهبانان مرز بریزند، اما ظاهرا خود عبث بود آنچه میپنداشتیم. سخت است که صورت نوزادت را نبینی و بروی، میدانیم. سخت است که از ته دلت بخواهی و نتوانی، بدان.
این یک معامله یکطرفه بود؛ تو برای مرز جانت را گذاشتی و مرز برای تو هیچ. دریغ از یک پیغام تسلیت خشک و خالی. اساماس تبریک سال نوی روحانی رسید، اما خبری از شراکت در غصههای نوروزی خانواده تو نبود. کاش کشتن اسیر، کشتی آزاد بود تا پیامها نوبت به نوبت از راه برسند. حلال مان کن گروهبان.
کد خبر: ۲۹۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۴
مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ناگفتههای جالبی از تعقیب و عملیات دستگیری این تروریست معدوم را تشریح کرد.به گزارش آوای دنا ، چهارم اسفندماه سال 1388 یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عملیات اطلاعاتی و امنیتی کشور برای دستگیری عبدالمالک ریگی رئیس گروهک جندالشیطان و از اشرار منطقه شرق کشور با موفقیت انجام شد.
اکنون که 4 سال از تاریخ انجام این عملیات گسترده میگذرد، هنوز افکارعمومی مشتاق است تا از زوایای پنهان و پیچیده انجام این عملیات اطلاعاتی و امنیتی آگاهی یابد.
بر این اساس و با توجه به پیگیریهای لازم موفق شدیم تا با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران مصاحبه تفصیلی داشته باشیم تا وی ابعاد جدیدی از این عملیات را تشریح کند.
مشروح کامل مصاحبه خبرنگار امنیتی و دفاعی با مسئول پرونده عبدالمالک ریگی در وزارت اطلاعات را در تشریح انجام اقدامات اطلاعاتی و رصد عبدالمالک ریگی قبل و حین دستگیری و بخشی از اعترافاتش را در ذیل میخوانید:
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. یکی از جذابترین بخشهای پرونده عبدالمالک ریگی نحوه عملیات و اطلاع از پرواز وی و نحوه نشاندن این هواپیما در خاک کشورمان است. روز گذشته نیروی هوایی ارتش جزئیاتی از این عملیات را منتشر کرد، اما مطمئنا جزئیات دیگری نیز وجود دارد. از جمله اخطارهایی که از سوی جنگنده نیروی هوایی ارتش به هواپیمای مسافربری قرقیزستان داده شد، اما عنوان نشد که چرا این هواپیمای مسافربری به اخطارها توجهی نکرده و فرود نمیآمد. این در حالی است که به طبع باید پیرو دستور میبود و فرود اضطراری میکرد. گویا خلبان هواپیمای مسافربری نیز مطلع بود که چه شخصی در هواپیما حضور دارد و به همین دلیل از دستورات جنگنده نیروی هوایی ارتش سرپیچی میکرد. جزئیاتی از این بخش از پرونده را تشریح کنید و اگر ناگفتهای است بفرمایید.
- به نام خداوند بخشنده مهربان. جنایات عبدالمالک ریگی یک اوجی داشت که موجب شد یک بسیج اطلاعاتی شکل بگیرد تا از اوج ضرباتی که نظام جمهوری اسلامی ایران از این ناحیه میخورد، جلوگیری شود.
یک مقدار از بحثهای اطلاعاتی این پرونده نه با یک تاخیر بلکه با یک گیر و گرفتاریهایی روبرو میشد که این گرفتاریها به بحثهای شرعی و اخلاقی مرتبط بود.
پیش از این عملیات پیچیده اطلاعاتی، عبدالمالک ریگی یکی دو مرحله در عملیات ویژه در تیررس ما قرار گرفت، اما به جهت اینکه خانواده همراهش بود و یا در محیطی بود که افراد و مردم بیگناه حضور داشتند ممکن بود به این افراد بیگناه صدمه بخورد.
این اتفاقات در امارات متحده رخ داد؟
- خیر، در پاکستان در تیررس ما بود. حال نگاهها بسیج شد به اینکه تلاش کنیم عبدالمالک ریگی را به دست بیاوریم و زیر ضرب ببریم و دوم اینکه در نوع اقدام نیز کمترین آسیب به بیگناهان و حتی زن و بچه عبدالمالک ریگی نرسد که لطف خداوند شامل حال ما شد.
رصد خود عبدالمالک ریگی از زمانی انجام شد که وی 2 دیدار با سرویس اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا انجام داد و این اقدامات وی در راهبرد اطلاعاتی ما قرار گرفت که در همین ملاقاتها و یا رفتن برای ملاقاتها و زمانی که از محیط خود و نیروهایش دور میشد زیر ضرب ما میرفت، چون هم برد اطلاعاتی داشت و هم ضربه اساسی را میشد به شاکله و فرماندهی این گروه زد.
اطلاع ما از رفتن ریگی به قرقیزستان با توجه به ملاقاتی که با آمریکاییها برنامهریزی کرده بود از قبل وجود داشت. منتهی نقطه دقیق و روز سفر را خود عبدالمالک ریگی و سرویس اطلاعاتی مقابلش میدانست، اما لطف الهی شامل حال ما شد و روزی که ریگی قصد داشت برود و در جایی که مراجعه کرد(آن موقع فیلمها و عکسهایش در رسانهها منتشر شد ) از آنجا تقریبا روی موضوع سوار شدیم. اگرچه از قبل نیز آگاهی داشتیم، اما از آنجا به بعد به صورت لحظهای موضوع دنبال شد.
سفر ریگی از کابل به امارات البته با یک استقرار چند ساعته در امارات و سپس پرواز به سمت قرقیزستان بود. وی وقتی از کابل به سمت امارات پرواز کرد بالای 50 درصد گفتیم که سوار هواپیما شد که البته این اتفاق رخ داد و از امارات به سمت قرقیزستان نیز 80 تا 90 درصد یقین کردیم که جزو مسافران پرواز است.
نکته قابل توجه این است که ریگی با هویت کاملا جعلی هر دو سفر را انجام داد. یعنی هم از کابل به امارات و هم از امارات به قرقیزستان با هویت جعلی سفر میکرد.
از نکات جالب و بارز این بخش تغییر چهره و قیافه وی برای گرفتن عکس در هر دو عنوان جعلیاش بود. یعنی یک گذرنامه جعلی از کابل به امارات و یک گذرنامه جعلی با عکس تغییر چهره داده شده از امارات به قرقیزستان داشت که در هر دو گذرنامه چهرههای متفاوتی داشت، به طوری که اگر عکسهای جعلی را با قیافه اصلی ریگی مقایسه میکردیم تشخص آن بسیار سخت بود.
آیا سرویس اطلاعاتی امارات متحده از این موضوع اطلاع داشت؟
- نمیشود گفت سرویس اطلاعاتی امارات مطلع شده بود. منتهی دسترسی به این گذرنامههای جعلی که در اختیار ریگی بود نشان میداد که از جای خوب و دست برتری حمایت میشد که ما دست برتر را آمریکا و اسرائل میدانیم.
اینکه آیا این عمله اسرائیل یا آمریکا بود عموماً آمریکاییها در منطقه نیابتی کارها را دنبال میکنند. در افغانستان هم همه چیز از جمله گذرنامه اصلی کشور دیگر یافت میشود و سرویس مورد نظر به راحتی میتوانست به گذرنامهها دسترسی پیدا کند.
عبدالمالک ریگی برای عزیمت به قرقیزستان از امارات پرواز کرد و تا عرض نیم تا یک ساعت حدود 10 تا 20 درصد تردید بود که شاید ریگی سوار هواپیما نشده باشد.
قبل و یا پس از انجام پرواز این تردید وجود داشت؟
- خیر، پس از اینکه پرواز انجام شد. در صحنه دوستان وقتی بررسی کردند، مشخص شد ریگی فرودگاه امارات را ترک کرده و از آن به بعد هماهنگیهای داخل کشور صورت گرفت.
بخش اصلی عملیات پس از اینکه این موضوع قطعی شد، صورت گرفت . نیروی هوایی ارتش واقعا خیلی خوب پای کار آمد و توانست هواپیمای مسافربری قرقیزستان را از بالای اصفهان به سمت کرمان بازگرداند. حالا چرا قرقیزها خیلی اصرار به برگشت نداشته و میخواستند ادامه مسیر دهند به این دلیل بود که قبول نمیکردند یک هواپیمای بینالمللی را در داخل خاک کشور دیگری بنشانند و این امر را نقض هوایی و نقض کنوانسیون هوایی قلمداد میکردند. اینکه حامی ریگی بودند یا نه اطلاعی بر آن نیست که بتوان دقیق روی این موضوع صحبت کرد، اما خب هواپیمای مسافربری الحمدلله پس از شلیک اخطار جنگنده نیروی هوایی ارتش همانطور که اعلام شده در خاک کشورمان فرود آمد.
چند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش در این عملیات شرکت داشتند؟
- 2 هواپیمای جنگنده. یکی از هواپیماها هم عملیات سوخترسانی را انجام داد. گفته میشود جنگنده نیروی هوایی ارتش تا 300 تیر اخطار هم شلیک کرد و هواپیمای مسافربری را با تهدید بازگرداند. اگر این هواپیما از مرز هوایی کشورمان عبور میکرد دیگر نقض کامل هوایی میشد.
در بحث اینکه چرا تلاش شد تا ریگی زنده دستگیر شود، علتهایی وجود داشت، از جمله اینکه وی حاوی اطلاعات زیادی بود، اما چه علتهای دیگری موجب شد تا به این نتیجه برسید تا ریگی را زنده دستگیر کنید؟
شاید اصل اول بر زنده شکار کردن ریگی نبود. اصل این بود که ما تقاص خون شهدای کشورمان را از وی بگیریم. ریگی تا آن موقع 1024 انسان بیگناه را شهید و زخمی کرده بود.
در عملیاتهایی که در داخل کشور و یا در مرزهای کشور انجام داده بود، دست به جنایات زده بود. بالاخره باید پاسخ این خونها داده میشد.
وقتی سطح اشرافیت اطلاعاتی و فضای کار اطلاعاتی این دید را به ما داد که میتوان ریگی را زنده شکار کرد، برنامهریزیها انجام گرفت که بحمدالله به ثمر هم نشست و در واقع این عملیات یک ریسک بزرگ اطلاعاتی بود.
در اینگونه اقدامات اطلاعاتی، عموم کارها به جهت اینکه شناختی از سرویس مقابل و یا از کاری که میخواستند انجام دهند وجود نداشت، یک ریسک بسیار بالایی را میطلبید.
اینکه میگویم 80 تا 90 درصد پس از اینکه پرواز ریگی انجام شد یقین نبود که وی در هواپیمای مذکور حضور داشت، به همین دلیل است. اگر یک دفعه برنامه تغییر میکرد و ریگی با پرواز دیگری میرفت واقعا چه میشد؟ و حالا اطلاعات ما هم دقیقا میگفت که وی از امارات قصد پرواز به قرقیزستان را دارد.
آیا فردی را در موقعیت فرودگاه داشتید که بتواند ریگی را تعقیب کند؟
- الحمدالله کنترل وی هم در کابل و هم در امارات وجود داشت، اما در محیط بینالمللی یک مقدار کار سختتر است چون محیط ما نیست. شما در کشور دیگری هستید و مشغول چک سوژه هستید و خب مسلما کار سخت میشود.
اطلاعات ما آن موقع اعلام میکرد که ریگی در حال عزیمت به سمت کریدور و یا فلان خروجی و گیت فرودگاه است. اما در اینجا این سوال مطرح بود که آیا واقعا هواپیمای حامل ریگی حرکت کرد و تغییر مسیر نداد؟ با توجه به اینکه ریگی عنصر شاخصی بود و روی آن سرمایهگذاری ویژهای شده بود ممکن بود هر لحظه تصمیم خود را تغییر دهند و اعلام کنند که ریگی به سمت ترانزیت حرکت کند و در داخل ترانزیت مسیر حرکت وی را تغییر دهند، اما پس از اینکه هواپیمای مسافربری قرقیزستان حرکت کرد، تستهایی انجام شد و یقین کردیم که ریگی حتما در این هواپیما سوار شده است.
اینگونه اشاره شده که یک خانم قرقیزستانی ریگی راشناسایی کرد و مانع شد تا وی اسناد همراه خود را منهدم کند. آیا داخل هواپیمای مسافربری قرقیزستان هم فردی از نیروهای وزارت اطلاعات حضور داشتند؟
- اما توفیقی که ما داشتیم این بود که پس از اینکه پرواز در امارات نشست یکی دو عنصر بودند که میتوانستند در مسیر ریگی را رصد کنند.
بیشتر تلاش این بود که قبل از خروج از مرز هوایی کشور بتوانیم هواپیمای حامل وی را زمینگیر کنیم. اینکه عنصری بوده یا نبوده، مهم این است که توفیق الهی شامل حال ما شد و ریگی را از کابل تا امارات تحت رصد کامل داشتیم. از این سو هم یکی دو عنصر بودند که میتوانستند ریگی را چک کنند که کجا میرود و چه میکند.
گفته شد وقتی ریگی متوجه شده که هواپیما فرود اضطراری کرده و قصد دستگیری وی را دارید میخواست اقدام به خودکشی کند. آیا این موضوع صحت دارد؟
- خیر، اینطور نیست و این موضوع صحت ندارد.
ریگی پس از اینکه فهمیده بود گرفتار شده به گفته خودش خود را تسلیم شده حساب کرده بود و کار را تمام شده حساب کرد و تقریبا مقاومتی هم نکرد. مقاومتش چه فایدهای داشت، چون نه اسلحهای داشت و نه وسیله دیگری. به این دلیل که در هواپیما بود و از چند کریدور امنیتی در فرودگاههای بینالمللی عبور کرده بود. در کل اینطور نبود که وی در هنگام دستگیری چنان دفاعی بتواند از خود داشته باشد.
اگر ریگی همراهش سلاح داشت، امکان داشت هواپیماربایی انجام دهد؟
- بله، اما ریگی در آن موقع در این فضا نبود. وی در این سفر به قدری آرامش و اطمینان داشت که از کابل به سمت امارات و از آنجا عازم قرقیزستان بود و اصلا فکر نمیکرد که در این تور اطلاعاتی گیر کند که این موضوع را خودش بارها اذعان کرد.
ریگی خودش به ما میگفت «وقتی پرواز نشست گفتم دیگر تمام شد و من گرفتار شدم و همه چیز بیفایده است و هر واکنشی بخواهم نشان دهم بیفایده است».
در خصوص نحوه فرمان اصلی و اجرای عملیات در داخل کشور اعلام شد که آقای سعید جلیلی رأسا به آقای حیدر مصلحی دستور داده بود. آیا این موضوع صحت دارد؟
- عمده دستورات خاصی را که بخواهیم بگیریم از شورای عالی امنیت ملی اخذ میکنیم. به جهت اینکه شورای عالی امنیت ملی از نظر تصمیمسازی و اثرگذاری بر روی مجموعه ارکان حاکمیتی نظام اثر مستقیم دارد.
در بحث تبلیغات انتخاباتی این موضوع اعلام شد و آقای سعید جلیلی گفت که این موضوع به من اطلاع داده شد و من رأسا تصمیم گرفتم. در واقع خیلی اهمیتی ندارد که چه کسی دستور این عملیات را داده است. اطلاعات دقیق به هر کسی برسد قاعده این است که فرد دستور دهنده بتواند تصمیم را درست بگیرد.
اینکه آقای سعید جلیلی دستور داده و آقای مصلحی دستور را گرفته و کار انجام شده، نمیشود خیلی اعلامنظر کرد، چون در انتخابات معمولا اینطور است و خیلی هم اهمیت ندارد که چه کسی این دستور را داده است. شاید دستور داده میشد و ممکن بود ارتش خدای ناکرده یک درصد دیر پروازش را بلند میکرد و ریگی از مرز هوایی کشور خارج میشد.
الحمدالله یکی از علل موفقیت بزرگ این کیس، به جهت اطلاعاتی 50 درصد با ما بود و 50 درصد مابقی تمامی ارکان نظام بودند که کنار هم آمدند و این موضوع را پذیرفتند و آن را عملیاتی کردند و این بسیار مهمتر است.
من اکنون دقیقترین اطلاعات را به شما میدهم که فلان فرمانده و رهبر گروه تروریستی در فلان نقطه تهران حضور دارد. اینکه شما بپذیرید و آن را عملیاتی کرده و با آن برخورد کنید مهمتر از خود اطلاعات است و مهمترش این است که بتوانیم این موضوع را اجرایی کنیم.
چقدر زمان بود تا هواپیمای مسافربری قرقیزستان از کشور خارج شود؟
- نظر دوستان ارتش این بود که هواپیمای حامل ریگی از اصفهان عبور کرده بود و شاید حوالی یزد و کرمان رسیده بود و در طی مسیر هوایی حدود 10 دقیقه دیگر ممکن بود از مرز هوایی ایران خارج شود. هواپیمای مسافربری قرقیزستان حدود 1 ساعت و 20 دقیقه روی آسمان بود.
در طی این یک ساعت و 20 دقیقه جنگندهها در حال تعقیب هواپیمای حامل ریگی بودند؟
- خیر، سرضرب که هواپیما وارد حریم هوایی کشور شد جنگندههای نیروی هوایی ارتش بلند شدند. جنگندهها از پایگاه نهم شکاری بندرعباس حرکت کرده و در حوالی اصفهان سوختگیری کردند و بالاخره به هواپیمای مسافربری حامل ریگی رسیدند که این هواپیما از یک مسیر نیز عبور کرده بود.
اینکه دستگاه اطلاعاتی ایران میتواند فردی را که مورد حمایت دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس هست را از چنگ آنها در بیاورد و به دام بیاندازد کار بسیار بزرگی است.
-این عملیات فوقالعادهای بود که در جهان صورت گرفت. همیشه در تمامی دورانها وقتی کشورها میخواستند با یک تروریست مقابله کنند وی را میکشتند. این در حالی است که این تروریست را پس از دادن تلفاتهای فراوان گوشهای دستگیر کرده و آن را میکشند.
شاید به قول اسرائیلیها دقیقترین کار را آنها انجام میدهند که به خانه فردی میریزند و وی را پس از اینکه همه متوجه شدهاند ربایش میکنند که اینگونه اقدامات انسانی و اطلاعاتی نیست.
شاید ما هم این هنر را داشته باشیم و به خانه فردی بریزیم و وی را از خانه بیرون بکشیم که این گونه اقدامات هنر نیست. هنر این است که بتوانیم تروریستی را که با سرویسهای اطلاعاتی که با ایران عناد دارند و پشت سر این تروریست هستند و از وی حمایت کرده و وی را ساپورت مالی، امکاناتی و اطلاعاتی میکنند زنده و بدون هیچگونه تلفات دستگیر کنیم.
اینکه در قرارهای اطلاعاتی که با این تروریست گذاشته میشود و با استفاده از تقریبا تمامی پوششهای اطلاعاتی از گریم چهره گرفته تا گذرنامههای جعلی ریگی را میخواستند از کشور ثالثی به کشور ثالث دیگری منتقل کنند، ما وی را زیر ذرهبین قرار دهیم و بدون اینکه کسی کشته شود و یا آسیبی ببیند زنده دستگیر کنیم، واقعا در نوع خود بینظیر است.
البته وقتی هواپیمای حامل ریگی به زمین نشست از مسافران پرواز قرقیزستان عذرخواهی شد و به همه آنها هدیهای اعطا شد تا این موضوع تاخیر در رسیدنشان به مقصد از دلشان در آورده شود و تلاش کردیم تا به بازسازی روحی مسافران دست بزنیم.
اگرچه ریگی میگفت من صدای شلیک تیرهای اخطار جنگنده ایرانی را نمیشنیدم و گویا هم در داخل هواپیمای مسافربری صدای این شلیکها شنیده نمیشد، اما خلبان و کمکخلبان صحنه را کاملا مشاهده میکردند، اما خود ریگی میگفت که در داخل هواپیمای مسافربری من صدای شلیک جنگندهها را نشنیدم.
اوباما اینگونه ادعا میکرد که کار بزرگی انجام دادهاند. این در حالی است که سرویس اطلاعاتی آمریکا بالای سر جنازه بنلادن رسید، اما دیدیم که برای یک جنازه مرده چه کارهای تبلیغاتی انجام دادند که انگار آنها بنلادن را کشتهاند. این در حالی است که به اذعان همه سرویسهای اطلاعاتی و حتی پاکستانیها بنلادن قبل از عملیات آمریکاییها به دلیل بیماری کلیه مرده بود.
واقعا دیدیم که چه شلوغی کردند و در آخر اعلام کردند که بنلادن را ما کشتیم، اما اگر واقعا آمریکا هلیبرن کرده؟ آیا درست است؟ پاکستان که تابع دستورات آمریکا بود و خیلی از کشورها میتوانستند به آمریکا در این عملیات کمک کنند، اما چرا این کار را نکردند؟
هیچ کشور و هیچ سرویس اطلاعاتی در عملیات دستگیری ریگی به ما کمک نکرد. هیچ سرویس اطلاعاتی اعم از پاکستان و افغانستان در این عملیات ما را کمک نکردند.
آیا شما به این سرویسهای اطلاعاتی درخواست کمک داده بودید؟
- بله، این یک کار اطلاعاتی است. بالاخره با سرویس اطلاعاتی همسایه تبادلات اطلاعاتی وجود دارد. کما اینکه افغانیها و پاکستانیها هم از ما درخواستهایی دارند و تبادلاتی انجام میشود، اما در خصوص عملیات دستگیری ریگی این سرویسهای اطلاعاتی به ما کمک نکردند و حتی بعضا تلاش میکردند تا اطلاعات ریگی را مکتوم کنند.
نمیخواهم بگویم پاکستان هیچ کمکی نکرد. عبدالحمید برادر عبدالمالک ریگی را که آن موقع رسانهای هم شد، سرویس اطلاعاتی پاکستان با تلاشهایی که داشت تحویل ما داد. اما خود عبدالمالک به عنوان یک عنصر فرماندهی و عنصر ویژهای که حقیقتا به لحاظ شخصیتی هوش نسبی خوبی داشت و توان جمعآوری نیرو را داشت به این شکل زیر ضرب و برد اطلاعاتی ما قرار گرفت.
پس از عملیات دستگیری ریگی آیا پیامی از سوی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دیگر همانند روسیه دریافت کردید و این سرویسهای اطلاعاتی این عملیات را چگونه ارزیابی کردند؟
- در جلساتی که با آنها داشتیم و تبادلاتی که انجام میشد اعم از وزارتخارجه و رفتوآمدهایی که با برخی سرویسهای اطلاعاتی داریم، نوع این اقدام را پسندیده بودند و اعلام میکردند این عملیات منحصر به فرد بود و تا به حال به این شکل و بدون هیچگونه خونریزی چنین عملیاتی در دنیا انجام نشده است.
کشورها معمولا ادعای مبارزه با اقدامات تروریستی را دارند، اما برای دستگیری یک تروریست شاید دهها و صدها انسان بیگناه را میکشند، اما سرویس اطلاعاتی ایران بدون شلیک حتی یک تیر به سمت یک انسان بیگناه، فردی را که عامل خونریزی خیلیها بود را دستگیر کرد و قدرت اطلاعاتی کشورمان بدون کمک هیچ سرویس اطلاعاتی دیگری به منصه ظهور گذاشته شد و این خیلی مهم است.
الحمدلله در این موضوع مردم از نوع عملیات و پیروزی که رخ داد خیلی اظهار شادمانی کردند. مردم ما بیشتر برایمان ملاک بودند که الحمدلله فضای خیلی خوبی در کشور ایجاد شد.
دقیقا رصد ریگی را از چند وقت پیش از عملیات دستگیری آغاز کردید؟
- تقریبا از یک سال قبل رفت و آمدهایش را با سرویسهای اطلاعاتی دشمن تحت رصد داشتیم.
در خاک پاکستان و افغانستان ریگی را تحت نظر داشتید؟
تقریبا چون ارتباط وی با سرویسهای اطلاعاتی از جهتی برای ما مهمتر بود حدود 6 ماه قبل از دستگیری دیگر کاملا به وی نزدیک شده بودیم و خداوند لطف کرد و وی را در جایی دستگیر کردیم که هیچ بیگناهی کشته نشد.
پیش از این یک سال هم وی را تحت نظر داشتیم، اما اینکه به این نتیجه برسیم که میتوانیم وی را زنده دستگیر کنیم که بشود مستندسازی ارتباطاتش با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متخاصم را از خودش پرسید و از وی دریافت کرد، حدود 6 ماه قبل از دستگیری بود. یک سال پیش از عملیات دستگیری ریگی، وی چندین جا به کمینگاههای ما رفت.
کمینگاهها در داخل کشور بود و یا در خارج از کشور؟
-خیر، این کمینگاهها خارج از کشور و یا در حاشیه مرز بود.
ریگی هر جایی که نقل مکان میکرد به اتفاق خانوادهاش بود؟
- ریگی در برخی عملیاتها خودش حضور نداشت و گروههای حاشیهای عملیات انجام میدادند. ریگی عموما در مکانهایی حضور داشت که مردم بودند و به این وسیله برای خود حصار امنیتی ایجاد کرده بود و سعی میکرد بیشترین حفاظت را از خود داشته باشد، چون میدانست غیر از خودش کس دیگری مراقبش نیست و حتی سطح ملاقاتهایش را پایین آورده بود و ارتباطهای حضوری و سیستمی خود را محدود کرده بود.
خودش بود و چند نفری که محرم اسرارش بودند و به این وسیله تلاش داشت تا جانش را از بلایا به در ببرد، اما لطف خداوند با ما بود که این عملیات انجام شد.
خلبان هواپیمای مسافربری قرقیزستان پس از فرود اضطراری و پس از اینکه متوجه شد عبدالمالک ریگی در پرواز حضور دارد چه واکنشی از خود نشان داد؟
- خلبان ابتدا به ساکن مقاومت کرد و اعلام میکرد که این فرد مسافر ماست و نباید از پرواز پیاده شود که ما احکام بینالمللی برای دستگیری ریگی را در اختیار داشتیم و مهمتر اینکه «Wanted» در اختیار داشتیم و به لحاظ دیپلماتیک هم با قرقیزستان اقدامات دیپلماتیکی صورت گرفت.
قبل از عملیات دستگیری این اقدام دیپلماتیک با قرقیزستانیها انجام شد یا پس از انجام عملیات دستگیری؟
-خیر، پس از عملیات دستگیری. چون هنوز معلوم نبود که چه میشود و هرگونه اطلاعرسانی کار را خراب میکرد.
پس از عملیات دستگیری در چه فاصله زمانی موضوع را با دیپلماتهای قرقیزی مطرح کردید؟
- چند ساعت پس از دستگیری ریگی. این عملیات آخر شب بود. خلبان این سماجت را داشت تا مسافرش سوار هواپیما نشود حرکت نکند که با این اقدام دیپلماتیک موضوع حل شد.
ما تابع زور نیستیم که بگوییم باید حتما پرواز بدون ریگی حرکت کنی . به هر حال حق هر کشوری است و اگر احساس خطر از هواپیمایی بشود میتوان هواپیما را فرود آورد و رفع خطر کرد و سپس اجازه ادامه مسیر را دارد و طبق قانون بینالمللی این کار امکانپذیر است و ما نقض قوانین بینالمللی هوایی را انجام ندادیم. در ابتدای انقلاب اسلامی هم بسیاری از کشورها هواپیماهای کشورمان را مجبور به فرود اضطراری میکردند.
از حال و هوای ریگی در لحظهای که دستگیر شده بود و هنگامی که در حال انتقال بود توضیح دهید؟ واقعاً چهره ریگی در هنگام دستگیری وقتی در رسانهها منتشر شد، وحشتزده بود.
*مسئول پرونده ریگی در وزارت اطلاعات: ریگی خودش میگفت که من ترسیده بودم و به این موضوع اذعان داشت. پس از اینکه همکاران ما وی را به خارج هواپیما منتقل کردند گمان نمیکرد به این سادگی دستگیر شود. ریگی خودش میگفت حالا که دستگیر شدم تقاص این همه جنایت را خواهم داد.
برخورد همکاران ما که وی را دستگیر کردند و به خارج هواپیما منتقل کرده و سپس به زندان منتقل کردند برای ریگی بسیار جالب بود. فکر میکرد مانند خودش که یک انسان جانی است و مردم عادی را گروگان میگرفت و ماموران انتظامی را در گروگانگیریها و از ساعات اولیه آنان را مورد آزار و اذیت قرار میداد و دست و پاهای آنان را با زنجیر میبست و کتک میزد، امکان میداد که همکاران ما هم این برخورد را با وی داشته باشند. این در حالی بود که ریگی خودش میگفت من از برخورد شما بسیار تعجب کردم و ای کاش 5 سال قبل گیر شما میافتادم. ریگی میگفت من در زندان فهمیدم که جمهوری اسلامی ایران جای دیگر و چیز دیگری است و من اشتباه کردم و ای کاش این جنایتها را مرتکب نمیشدم.
ریگی به شدت از جنایات و اقداماتی که انجام داده بود خصوصا از سربریدن انسانهای بیگناه، شهادت سربازان وظیفه، عملیاتهای تروریستی انتحاری، به شهادت رساندن نمازگزاران مسجد امیرالمؤمنین (ع) و مسجد جامع، به شهادت رساندن سردار شوشتری و اقدامات جنایتکارانه در تاسوعای حسینی در چابهار به شدت پشیمان بود و میگفت مردم کشتن عاقبتی است که من گرفتار آن شدم و مکررا این موضوع را تکرار میکرد.
عبدالمالک ریگی بسیار علاقمند به فلسفه بود، البته شاید فلسفه بردی در بسیاری از مذاهب ندارد.
ریگی میگفت در دو سه ماه قبل از دستگیریام علاقمند به کتابهای شهید مطهری شدم. ریگی اینگونه تعریف میکرد که در این اواخر یکی از کتابهای شهید مطهری را خواندم که این کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود. ناگهان در اواسط کتاب احساس کردم که دارم شیعه میشوم و کتاب را زدم به دیوار و گفتم «مطهری دیگر داری من را شیعه میکنی».
حالا این حرفها را ریگی در زندان میزد. اگر وی واقعا پشیمان شده بود باید بر میگشت و خود را تسلیم میکرد و جنایتهایش را کم میکرد، اما وی داشت میرفت که با آمریکاییها برای عملیاتها و ناامنیهای بعدی ببنند. ریگی اصلا در این فضا نبود که از راهی که رفته بازگردد. اینکه وی از راهی که رفته بود بازگشته و سپس ما وی را دستگیر کردیم، درست نیست.
در مدتی که ریگی در زندان بود پیغام به جایی داد تا پیگیر آزادیاش باشند؟
-خیر، همانطور که در برخی از فیلمهای منتشر شده مشاهده کردید ریگی پس از دستگیری شروع به حرف زدن کرد و آنهایی را که میدانست، گفت.
ریگی اخبار ما را تبدیل به اطلاع و یقین کرد. جاهایی که تردید و شک داشتیم و سندش هم موجود نبود را ریگی تبدیل به یقین کرد. ریگی به تنهایی با یک افسر اطلاعاتی سرویس اسرائیل و آمریکا ملاقات کرده بود و این موضوع را خود ریگی میدانست و آن افسر اطلاعاتی و در این خصوص نه عکس و نه فیلمی موجود بودنه چیز دیگر. ما تنها خبری داشتیم که ریگی در محلی با این افسر اطلاعاتی قرار ملاقات داشته که پس از دستگیری وی به تشریح جزئیات این دست از ملاقاتها پرداخت.
ریگی در اعترافات خود به نحوه حمایتهایی که سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از وی داشتند هم اشاره کرد؟
- آن چیزی که یک تروریست نیاز دارد حمایت سرویس اطلاعاتی متخاصم و پول است و این اعطای پول هم در قالب حمایت شکل میگیرد و بالاخره پول حلال مشکلات است.
در جریان به شهادت رساندن سردار شهید شوشتری و اقدامات تروریستی بعدی آیا ریگی اطلاعات محرمانهای از سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل دریافت کرده بود؟
- بله، ریگی در سال 88 دستگیر شد. وی ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه را از سالهای 83 و 84 آغاز کرد اما در ابتدا با یک یا دو واسطه بود و آرام آرام به این سرویسها نزدیکتر شد و در نتیجه جنایتهایش بیشتر شد.
در واقع پس از اقدامات تروریستی در مسجد جامع زاهدان که نزدیک به 350 شهید و مجروح داشت دیگر نوع اثرگذاری خود را بیشتر کرده بود.
در بحث به شهادت رساندن شهید شوشتری، ریگی اطلاع دقیق پیدا کرده بود و سرویسهای بیگانه هم برای ایجاد ناامنی پولهایی را به وی پرداخت کرده بودند. در این خصوص میان ریگی و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه تعریف کارهایی انجام میشد و در نتیجه اقداماتی تروریستی شکل میگرفت.
آیا ریگی اقدامات و برنامههای تروریستی بعدی را هم در نظر داشت و در اعترافاتش آنها را بازگو کرد؟ زمانبندی برای اقدامات تروریستی بعدی داشت؟
-بله، اما زمانبندی نشده بود. دستور کلی ایجاد ناامنی در داخل کشور بود و حمایتهای مالی هم میشد. در برخی از عملیاتها هم با سرویس اطلاعاتی دشمن طی ملاقاتهایی که داشت دستور میگرفت تا در فلان جای ایران و فلان مرز کشور عملیات تروریستی انجام دهد. بخشی از این صحبتها و اعترافهای ریگی در رسانهها آمده و بخش دیگری هم نیامده که آرامآرام آنها هم اعلام میشوند.
تاثیر عملیات دستگیری ریگی توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشورمان در فضای بینالمللی چگونه بود؟
- اولین تاثیر بحث نوع عملیات بود که بر روی اشرار منطقه اثر گذاشت و این شکل عمیلیات به شدت اشرار منطقه را وحشتزده کرد و در اذعانهای مختلفی که داشتند بارها به این موضوع اشاره کردند.
اثر دیگری که این عملیات در منطقه گذاشت کلاس اطلاعاتی ما را به حمدالله بالا برد و همه اینها عنایت خداوند و امام زمان (عج) و به برکت خون شهدا بود.
اینکه اطلاعاتی به شما برسد و همکاریهای لازم انجام بشود و اخبار دقیق شده و هواپیمای ارتش پرواز کند و هواپیمای حامل ریگی را فرود بیاورد. اگر اینا را کنار همدیگر قرار دهیم جز توکل به خدا و به برکت خون شهدا نبود.
در جامعه جهانی اولین لذت را مردم کشورمان بردند و خیلی خوشحال شدند. مردم شرق کشور خیلی خوشحال شدند، به خصوص خانواده شهدا، مجروحان و آسیبدیدهها به شدت خوشحال بودند که برای ما بسیار ارزشمند بود و شاید این خانوادهها یادشان رفت که شهید دادهاند چون از این نوع اقدام خوشحال بودند. واقعا تبریکها و و تقدیرهای فراوانی از وزارت اطلاعات شد و پس از آن نیز در عرصه بینالمللی و جهانی کشورهای مختلف از ما تشکر کردند که این نوع اقدام صورت گرفت . این کشورها اعلام میکردند که ما هم دوست داریم از اینگونه اقدامات در مقابله با تروریستها انجام دهیم و باید چکار کنیم و چگونه جلو برویم.
با تشکر از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید. اگر در پایان مطلبی دارید بفرمایید؟
- انشاءالله دعا کنیم که 5 مرزبان کشورمان که به تازگی به گروگان گرفته شدهاند به سلامتی به کشور بازگردند و امیدواریم کشور پاکستان در این خصوص همکاریهای لازم را داشته باشد.
کد خبر: ۲۷۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
سایت تحلیلی خبری آوای دنا:
جلسه ستاد دهه فجر آموزش وپرورش شهرستان لنده جلسه هماهنگی کمیته فرهنگیان و دانش آموزی ستاد بزرگداشت دهه فجر آموزش وپرورش شهرستان لنده با حضور تقوی فرد رئیس اموزش وپرورش شهرستان و سایر اعضا برگزار شد.در این جلسه عیسی تقوی فرد ضمن تبریک هفته وحدت با بیان اهمیت ایام الله دهه فجر ولزوم برنامه ریزی منظم ودقیق در جهت هرچه باشکوهتر برگزار کردن این ایام گفت باید با خلاقیت وشگرد خاص وروشهای مختلف بتوانیم دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران را به نسل جدید بشناسانیم .رئیس اداره آموزش وپرورش شهرستان لنده در بخشی دیگر از سخنان خود گفت:اعضای ستاد باید بصورت کارگروهی وتخصصی به خلق وتولید برنامه های در خورشان پرداخته ودر این ایام بهترین وموثرترین برنامه ها را برگزار نمایند وبحث کیفیت اجرای مراسمات مختلف را نیز لحاظ نمایند.ایشان ،مهمترین برنامه های دهه فجر انقلاب را نواختن زنگ انقلاب در روز 12بهمن با حضور مسئولين-برگزاري مسابقات فرهنگي ،هنري وورزشي در سطح مدارس -گلباران قبور شهداي شهرستان - برگزاری نمایشگاههای مختلف عکس، کتاب و..-اجرای سرود 1357نفری همسرایان فجر-نقاشی همگانی با محوریت دستاوردهای انقلاب اسلامی -محافل انس باقرآن –جلسات پرسش وپاسخ دانش آموزی با محوریت دهه فجر ودستاوردهای انقلاب اسلامی- همایشهای بصیرتی -برنامه ريزي وهماهنگي جهت حضور فرهنگيان ودانش اموزان در راهپيمايي 22بهمن ونمازعبادي سياسي جمعه -برگزاري ويژه برنامه هاي جشن انقلاب در واحدهاي آموزشی -معرفي دستاوردهاي انقلاب وتبيين فرهنگ انقلاب اسلامي توسط مسئولين شهرستان وراويان مجرب در مراسم صبحگاه ازاهم برنامه هاي پيشنهادي اجرايی كميته فرهنگي ودانش آموزی عنوان كرد.در ادامه حضار پیرامون موضوعات وچگونگی اجرای آنها به بحث وگفتگو پرداختند ومصوباتی نیز به تصویب رسید
دیدار جمعی از نیروهای ستادی اداره آموزش و پرورش لنده با امام جمعه رئیس اداره آموزش وپرورش شهرستان لنده وجمعی از نیروهای ستادی این اداره با امام جمعه شهرستان لنده دیدار وگفتگو کردند.در این دیدار تقوی فرد ضمن تبریک هفته وحدت گفت: آموزش وپرورش شهرستان لنده آمادگی دارد تا در جهت رشد وارتقاء برنامه های فرهنگی که یکی از مهمترین دغدغه های امام جمعه بوده مانند گذشته تلاش نماید ودر گسترش انتقال دستاوردهای انقلاب اسلامی، ارزشها وآرمانها به نسل جدید با تمام پتانسیل اقدام نماید.ایشان با اشاره به ایام الله دهه فجر گفت: کمیته فرهنگی ودانش آموزی آموزش پرورش شهرستان لنده با تولید برنامه های مختلف ومتنوع سعی در هرچه با شکوهتر برگزار کردن مراسمات این ایام را دارد ودر این زمینه نیزآمادگی داریم از رهنمودها وتوصیه های شما استفاده نماییم.وی در ادامه تاکید کرد که سیاستگزاری وخط ومشی ورویکرد آموزش وپرورش شهرستان لنده مبنی بر تعامل وهمدلی با سایر ادارات ونهادهای شهرستان است ودر این زمینه نهایت همکاری وهمفکری وتفاهم با سایر نهادها را در پیشبرد اهداف وآرمانهای نظام داریم /.در ادامه این گفتگو، کیانی اصل امام جمعه شهرستان لنده ضمن خیر مقدم وتبریک هفته وحدت گفت امیدواریم این وحدت علاوه بر اینکه در سطح کلان جهان اسلام است در سطح خرد وبین مسئولین وکارکنان جمهوری اسلامی ایران نیز به نحو مطلوب وموثر نیز باشد.ایشان با اشاره به آیه قرآن خطاب به پیغمبراسلام(ص) گفت: یکی از مهمترین ارکان موفقیت پیامبر (ص) در گسترش دین اسلام مهربانی ومدارا با مردم بود که توانست از این طریق مخاطبان وعده زیادی را دور خود جمع کند .کیانی اصل به گذشت پیامبر از مخالفان وحتی دعای در حق آنان اشاره کرد وگفت: پیامبر گاهی نیز با مخالفان خود هم مشورت می کرد واز نظرات آنان استفاده می کرد وبا این اعمال خود به آنان چگونگی برخورد صحیح را می آموخت .امام جمعه لنده تاکید کرد: آموزش وپرورش نیز با خصایص مهربانی ، گذشت ومشاوره صحیح با دانش آموزان می تواند آنها را از مسیر انحراف نجات داده وجذب نماید وآنها را در پیشرفت آموزشی وپرورشی یاری نماید.وی در پایان از برنامه ها وبرنامه ریزیهای آموزش وپرورش در سطح شهرستان تشکر نموده ودر خواست نمود که تلاشها واقدامات مضاعف گردد.
برگزاری طرح کسب روزی حلال در اداره آموزش و پرورش شهرستان لندهبا حضور پرسنل ستادی آموزش و پرورش و با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی در محل نماز خانه اداره آموزش و پرورش جلسه ای با موضوع کسب روزی حلال برگزار شددر این جلسه ،حجت الاسلام حیدر خواه گفت: یکی از گناهانی که بازار آن بسیار گرم است روزی حرام است اهمیت روزی حلال در جامعه با توجه به وجود اختلاس و مشکلات مالی اهمیت بسیاری دارد.وی از مهمترین دلایل کسب حرام را حرص و طمع افراد نام برد و کسب حرام را کسبی بی برکت دانست..ایشان بیان کردند لقمه حرام بر زندگی آینده افراد بسیار مهم است و اثر لقمه حرام را در سرزمین کربلا می توان مشاهده کرد که امام حسین (ع)هر چه لشکریان یزید را نصیحت کرد دست از مبارزه با امام برنداشتند چرا که شکمهایشان از حرام پر شده بودوی در پایان اثرات روزی حرام را برشمرد که اهم آنها را میتوان این موارد برشمرد. روزی حرام باعث میشود قلب بمیرد ،نور ایمان از دل انسان برود ،دین در نظر افراد رنگ کهنگی بگیرد،یقین از بین برود و دعاها مستجاب نشوند.
خبر/ابوالفتح دوستی
کد خبر: ۲۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
درخواست مناظره دکتر روحانی و دکتر احمدی نژاد با واکنش های مختلف و البته متفاوتی همراه بود؛ از خوشحالی رئیس صدا و سیما تا بی خبری خواننده لس آنجلسی
کد خبر: ۲۳۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۴
ما بر این باوریم که تحقق استراتژی پایتخت طبیعت ایران، نه در اجراء کارهای ویترینی، که در اجراء سیاست هایی است که نوک پرگار توسعه ی شهر را با محوریت استراتژی پایتخت طبیعت ایران قرار می دهد، نه احداث روگذر و زیرگذر و مجتمع های تجاری آنهم بدون رعایت ضوابط اجرایی!
کد خبر: ۲۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
دکتر روحانی در جلسه امروز هیئت دولت گفت: دولت به هیچوجه قصد تخریب مسئولان دولت گذشته را ندارد و هرگز در پی بزرگنمایی مشکلات هم نخواهد بود؛ دولت تدبیر و امید خود را از دولت گذشته جدا نمیبیند
کد خبر: ۱۹۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۲۰
سایت تحلیلی خبری آوای دنا:
سخنان حضرت آیت الله فاضل گلپایگانی، کاندیدای مجلس خبرگان رهبری از استان کهگیلویه و بویر احمد
باسمه تعالی
رسالت، امامت و فقاهت در طول تاريخ بشريت، مفيدترين نعمت و رهگشاترين ثروت براي بشر بوده است. قرآن مجيد با اينكه ميفرمايد اگر نعمتهاي خدا را شماره كنيد توان شمارش آنرا نداريد ولي وقتي كه سخن از بعثت به ميان آمده ميفرمايد "لقد مَنَّ الله علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً مِن أنفسهم" «هر آينه خدا نعمتي گرانسنگ بر مؤمنان ارزاني بخشيد كه پيامبري از جنس خود آنان به سوي آنان گسيل داشت». درباره هيچكدام از نعمتهاي الهي، چنين تعبيري نيامده است.
همچنانكه در آيه شريفه "ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ يومئذٍ عن النَّعيم" وقتي كه اين آيه در محضر شريف امام رضا"ع" مطرح شد و ديدگاه علما در مراد از اين نعمتي كه فرداي قيامت ازآن سوال مي شود مختلف بود بهطوری که بعضي آنرا نعمت آب حيات و بعضي آفتاب عالمتاب و بعضي مهتاب دانستند؛ امام رضا"ع" فرمودند خدا بزرگتر از آن است كه فرداي واپسين از اين نعمتها سؤال كند، مراد از اين نعمت كه در آيه شريفه بهطور ويژه آمده و از آن سؤال مي شود نعمت ولايت اهل بيت است. پس قرآن مجيد، نعمت رسالت و نعمت ولايت و امامت را از برترين نعمتها ميداند كه در اختيار بشر قرار داده و در دوران غيبت امام عصر"عج" كه زمان ما باشد نعمت رهبري الهي در سيماي فقاهت، متبلور است زيرا فقاهت تداومبخش رسالت و امامت است.
تمام نعمتهاي الهي در برابر نعمت رهبري همانند صفرهايي هستند در مقابل عدد صحيح كه اگر ميليونها صفر كنار هم چيده شوند خوانده نميشود و بهحساب نميآيد اما اگر يك صفر در كنار عدد يك كه از قضا از پائينترين اعداد است قرار گيرد بهحساب ميآيد و به همه صفرها معنا میبخشد و ارزش آنها بهصورت تصاعدي بالا ميرود. اگر اين همه نعمت كه خدا در اختيار بشر قرار داده، جداي از نعمت رهبري منظور شوند همانند صفرهايي هستند كه جداي از عدد صحيحاند. اگر انسان از همه نعمتها استفاده كند يعني خوب بخورد، خوب بياشامد، و خوب بپوشد و خوب مسكن گزيند؛ تازه در حد يك زندگي حيواني قرار ميگيرد.
اما اگر از هدايت أنبياء و رهنمود اولياء و ائمه و پيروي فقها برخوردار شود؛ آنگاه اين نعمتها در سرنوشتش اثرگذار است، زندگي را رونق ميبخشد و حيات طيبه را رقم میزند و قرب الهي را باعث ميشود و عدالت و انسانيت را در دنيا حاكم ميكند و ثواب و بهرهمندي از نعمتهاي جاويدان الهي را فرداي واپسين نصيب انسان مي كند.
آنچه كه امروز بايد بدان توجه كامل داشت مساله ولايت فقيه است كه طبق روايت امام حسن عسگري"ع" وظيفه مردم اين است كه از فقهاي جامع الشرائط، پيروي كنند و فقيه عادل كه كارآيي علمي و ايماني و اعتقادي در عصر غيبت دارد، نقش پيامبر و امام معصوم عليهم صلوات الله را در هدايت جامعه و سعادت آنها ايفا ميكند. طبق فرموده امام عصر"عج" مرجع آنچه كه امروز از حوادث، رخ مينمايد كارشناسان دين و آشنايان به حلال و حرام هستند كه بايد مردم به آنها مراجعه كنند و احكام حوادث جاري را از آنان فراگيرند. بر همين اساس در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است كه بالاترين ركن نظام اسلامی، ولايت فقيه است و اگر در رأس نظام و هسته مركزي آن، ولايت فقيه عادل نباشد؛ آن نظام، مشروعيت ندارد. براي معرفي فقيه عادل و نظارت بر امور آن، مجلس خبرگان رهبري در قانون اساسي پيشبيني شده است.
جايگاه مجلس خبرگان از اينجا معلوم ميشود كه سر و كارش با بالاترين نهاد در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران است. هم رهبر نظام را معرفي ميكند و هم در طول رهبرياش بر امور او نظارت دارد. اينجاست كه دموكراسي اسلامي در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كاملا پيشبيني شده است و ارگانهاي نظام يا بيواسطه يا با واسطه توسط آراء مردم شكل ميگيرد و رهبري نيز با آراء مجتهدین مردمي روي كار ميآيد كه خود منتخب مردم هستند. بنابراين مردم بايد در انتخابات مجلس خبرگان رهبري چه دوره اصلي و چه مياندورهاي باشد حضوري كامل و آگاهانه داشته باشند.
کد خبر: ۱۷۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
اوای دنا-اسدا... رباني مهر:مپندار كه تنها عاشوراييان را بدين بلا آزمودهاند؛ صحراي بلا به وسعت تاريخ است اي دل چه ميكني، ميروي يا ميماني...شهيد آويني
در روزهاي اخير در كشور عزيزمان ايران، فضاي كشور سرشار از نام و ياد كربلا و عاشورا بوده است، از هر كوچه و خيابان كه ميگذشتيم نمادي از كربلا بود، فضاي عمومي شهر و محلهها و حتي خانهها نشانه عشق و ارادت مردم به كربلا بود، عشقي كه پايان ندارد و روز به روز بيشتر و جاودانهتر ميشود، عشقي كه كوچك و بزرگ نميشناسد، پير و جوان، فقير و ثروتمند نميشناسد، از هر قشر و هر طيف فكري در اين مجالس ديده ميشد، همه از رشادتها و بزرگيهاي حماسهسازان كربلا ميگويند، از آزادگي و مقاومت و سرافرازي حسين تا دلاوري و جانبازي عباس و پيامرساني عاشورايي زينب و همه اينها نشانه بزرگي حماسه كربلاست.
حماسهاي كه با عشق و محبت به اسلام به وقوع پيوست و همين عشق و علاقه باعث شد كه تا هميشه جاودان بماند و روز به روز صحنههاي زيباي اين حركت بيشتر براي مردم روشن شود.كل يوم عاشورا و كل ارض كربلاكل يوم عاشورا و كل ارض كربلا... مصداق عيني همه ما بايد باشد كه اگر روز عاشورا گذشت نبايد از راه و رسم عاشورايي فاصله بگيريم و به تعلقات دنيوي دلخوش شويم تا اينكه سال آينده عاشورايي ديگر بيايد و دوباره سياهپوش شويم. اين اشتباه است؛ بايد سعي كنيم در عمل، حسيني باشيم، هيچگاه در زندگي از رفتار و كردار معصومين فاصله نگيريم و به يك عزاداري در دهه محرم بسنده نكنيم و البته بايد از اين ايام به عنوان فرصتي براي خودسازي در تمام ايام سال استفاده كنيم.تأكيد بر نماز و لقمه حلال در مكتب عاشوراآموزههاي عاشورايي مختص زمان و مكان خاصي نيست، اگر ما خود را طرفدار مكتب عاشورا ميدانيم بايد در عمل به آموزههاي عاشورا عمل كنيم. محتواي عاشورا چيزي غير از حفظ اسلام با اداي نماز، امر به معروف و نهي از منكر، ايستادگي در برابر ستم، توجه به لقمه حلال و زندگي پاك نيست. امام حسين(ع) بارها بر اداي نماز اول وقت تأكيد داشته است و بايد اين نماز اول وقت سرلوحه اعمال ما باشد تا هدايتگر ما به سمت خوبيها باشد.
امام حسين(ع) در جواب خواهرش ام هاني يكي از دلايل نافرماني و عصيانگري مردم زمان خود را لقمههاي حرام ميداند و ما بايد سعي كنيم امروزه در جامعه اين موضوع مهم را ترويج دهيم كه لقمه حرام چه تأثيرات منفي بر زندگي فردي و اجتماعي مردم دارد و ريشه بسياري از مشكلات امروزي جامعه همين لقمههاي حرام است كه متأسفانه روز به روز در حال گسترش است و به شدت جامعه را تهديد ميكند.حسيني بودن و عاشورايي بودن بايد در زندگي ما جاري شود، اگر به لقمه حرام، تخريب ديگران، قدرت طلبي، امر به معروف و نهي از منكر، عفاف و حجاب و ... بيتوجهي ميكنيم نميتوانيم مدعي عاشورايي بودن باشيم و بايد راه و رسم عاشورايي بودن در زندگي ما جاري باشد وگرنه لباس سياه پوشيدن، سينه زدن، نذري دادن و ... هر چند اقدامي بسيار خوب و حسنه است اما اگر همراه با رفتار و كردار عاشورايي نباشد نميتواند چندان مؤثر باشد.به اميد اينكه راه و رسم حماسه سازان عاشورا در زندگي ما جاري شود تا از انحرافات زياد جامعه امروزي در امان باشيم.يا علي مدد
کد خبر: ۱۱۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۰۷