رئیس کل دادگستری کهگیلویه و بویراحمد از صدور کیفرخواست متهمان اصلی حادثه تیراندازی شب بیست و یکم ماه رمضان در بلوار امام خمینی شهر یاسوج خبرداد و گفت: دستگاه قضایی در کمتر از 24 ساعت متهمان را شناسایی و دستگیر کرده است
کد خبر: ۶۸۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۳
جلسه شورای امنیت برای رایگیری در ارتباط با پیشنویس قطعنامه تایید توافق هستهای ایران و گروه 1+5 و لغو تحریمهای ایران در نیویورک برگزار و این قطعنامه با اتفاق آرا تصویب شد
کد خبر: ۶۸۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۹
هزار و 635 زندان ی غیر عمد به همت ستاد دیه در کهگیلویه و بویراحمد از زندان آزاد شدند
کد خبر: ۶۷۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۵
درپی درگذشت بانوی مرحومه، لطیفه عرفانی، همسر گرامی محمدرضا رحیمی، دختران وی با انتشار نامه ای از حضور و ابراز تسلیت و همدردی مردم شریف کردستان و قروه در مراسم تشییع، تدفین و ترحیم، قدردانی و اندکی از انبوه رنج های سالهای اخیر را بازگو کردند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com):
به گزارش دولت بهار متن نامه دختران عزیز محمدرضا رحیمی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«الذین إذا أصابَتهم مُصیبةٌ قالوا إنا لله و إنا إلیه راجعون»از خداوند منان میخواهیم که ما را مشمول کلام خود گردانَد و توان و صبرمان دهد تا در مقابل مصائب سخت و سنگینی که پیش رویمان قرار گرفته است، شکیبایی پیشه سازیم. مردم شریف کردستان، هم استانیهای عزیز و همشهریان گرامی!ای کاش پیش از این مجالی فراهم میشد تا از عمق جان با شما سخن میگفتیم و این گفتگو به چنین روزی نمیافتاد که بغض گلویمان را فشرده و اشکِ دیدههایمان، خونابه رخسار شده است.در آغاز درود میفرستیم بر غیرتِ مردانتان و عطوفت و مهرِ زنان و دخترانتان که در سختترین روزهای عمر در سالیان اخیر نوازشگر روح آزرده و آسیب دیده مان بودید. و مهربانیهای شما، دیروز و امروز تسلیبخش دلهای غم دیده مان گشته است. مهر شما افزون باد که تنهایمان نگذاشتید و شانه های آسیب دیده و رنجور ما را با کوه قامت خود پشتیبانی کردید. اینک که در سوگ مادر مظلوم و رنج دیده مان که کوه صبر و استقامت بود و عمرش را در غیاب پدر، به پای ما و برای بزرگ شدن ما سپری نمود، نشسته ایم، خوب است استحضار داشته باشید سخن ما از مهرِ مادری، سخن امسال و سال قبل نیست؛ زیرا از زمانی که چشم باز کردهایم در حسرت یک دلِ سیر دیدار پدر بودهایم و اگر نبود عاطفه بی گلایه او، طاقتمان طاق میشد و دل به طوفان ناسپاسی میسپردیم.از زمانی که چشم باز کردهایم، چشمهایمان بر در میخشکید تا شاید یک شب قبل از خواب، پدر از کارِ شبانهروزی در استانداری کردستان به خانه بیاید! دوران کودکی و نوجوانی نیز به همین صورت گذشت و ما در عمرمان فرزند استاندار و نماینده مجلس، ریاست دیوان و معاون اول رئیس جمهور و مقامات مختلف کشوری و پست های کلیدی اجرایی، تقنینی و قضایی را تجربه کردیم اما خدایمان گواه است که آقازادگی را به معنی مرسوم و رایج و البته منفور امروزی، نه میشناسیم و نه برای آن تربیت شدهایم. وضع زندگی دیروز و امروز ما به گواه اسنادی که پدرم در ابتداء و انتهای خدمتش تقدیم مقامات قضایی کرده، گواه این ادعاست. تا به امروز زندگی ما چیزی جز حقوق کارمندیِ پدر و معلمیِ مادر نبوده است. نه سهمی در بورس داریم، نه سهامی در کارخانهای و نه سفرهای غرب و شرق عالم را به چشم دیدهایم. الا سفر عمرهای که در دوره دانشجویی، خداوند بهره مان کرد هرچند آن هم مقدر نگردید. در نهایت ماحصل این 34 سال خدمت، منجر به کسب نشان درجه یک خدمت شد و پدر نیز به بهای 34 سال خدمت صادقانه، جز عناوینی اداری و البته امید به قبول خدمت از سوی خداوند، اندوختهای ندارد. البته گلهای هم نداریم و خدا را شاکریم.هماستانی های عزیز! میدانید پدر ما امروز دوران محکومیتش را بخاطر اخذ یک میلیارد و دویست میلیون تومان یا اندکی بیشتر یا کمتر، از فردی و مصرف تمامِ آن در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی سپری میکند. روالی که متاسفانه در همه ادوار مجلس شورای اسلامی متداول بوده است. اما بدانید که زندگی ما به گواه موجود، حتی ریالی آلوده به حرام نیست. گرچه این سخنِ ما ممکن است با تصورات شما و اخباری که شنیدهاید، متفاوت باشد. اما دیگر مهم نیست که رسانه های داخل و خارج درباره ما و پدرمان چه قضاوتی میکنند، زیرا آموزهای دینی و تربیتی به ما آموخته است که برخی داوریها را به نزد داور اندازیم که او احکم الحاکمین است. شوربختی ما از زمانی آغاز شد که پدرم آخرین تجربه ی مدیریتی خود را آغاز کرد و هر روز از سایتها و تریبونهای مختلف، خبری و اتهامی بیان میشد. اتهاماتی دروغ و ساختگی که علیرغم همه تلاشهای دروغ سازان هیچگاه به اثبات نرسید. دامنه ی اخبارِ منتشر شده، آنچنان وسیع شد که مادربزرگمان که بیش از هرکس پدرم را میشناخت، نتوانست آنها را تحمل کند و پس از دو بار سکته و مدتی افتادن در بستر بیماری به رحمت خدا رفت! پس از آن مادر صبور و مظلوممان که سالهای پرفراز و نشیب در کنار پدرم بود، با شنیدن اولین اخبارِ کذب، دچار بیماری شدید قلبی شد و دو بار تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت و وضعیت جسمانیاش به حال غیر قابل وصفی رسید. اما به لطف خداوند پس از 22 ماه بستری شدن در بیمارستان، وضعیت سلامتی نسبی را بدست آورده بود و در منزل، خود را برای جشن عقد یکی از دخترانش مهیا مینمود تا آنکه در روزهای سرد زمستان که همزمان بود با رأی محکومیت پدرم، وقتی که بی تابیها و دلهرههای ما را با چشمان خود میدید و نای سخن گفتن نداشت و ما هم سعی میکردیم مادرمان خبر ناگوارِ محکومیتِ پدر را نشنود، ولی با تبلیغات وسیع صدا و سیما (بر خلاف فتوای صریح مقام معظم رهبری) و نیز چند برابر اعلام کردنِ جزئیاتِ حکم، و پس از مشاهده ی زیرنویس تلویزیون و مناظرههای رنگارنگِ آن، متوجه عمق فاجعه شد و دچار حالت بحرانیِ قلب، همراه با سکته مغزی شد و مادرمان راهیِ بخشِ مراقبتهای ویژه بیمارستان قلب شد و سپس پدرمان هم به زندان اوین منتقل شد و ما بین بیمارستان و اوین در حیرت و سرگردانی ماندیم و از آن زمستان سرد و غمگین، مادر عزیزمان دیگر چشمانش را به رویمان باز نکرد و در (24 خرداد) بود که گوش و هوش نیز به دنیای دیگر داد. و اینک ما ماندهایم و غم از دست دادن او و بار اتهامات ناروا ! و پایان سخن آنکه بدانید: پدرمان گرچه در عالم سیاست و خدمتگزاری، سری پر شور و شخصیتی جسور دارد اما در عالم حلال و حرام، حساس و خدا ترس است. و البته ما چه میتوانیم بکنیم جز آنکه بر مصائب رفته و مانده صبر کنیم و دست به دعا برداریم تا خداوند، خود داوری کند و پرده از چهره حقیقت بردارد و مظلومیت پدر و مادرمان به اثبات برسد. بار دیگر مهربانیهایتان را قدر دانسته و ارج مینهیم و برای سلامت و سربلندی شما دعا میکنیم. هدی رحیمی - هانیه رحیمی
کد خبر: ۶۶۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۷
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
صادق زیباکلام در آرمان نوشت:چند روزاست که آقای حمید بقایی یکی از معاونین آقای احمدینژاد بازداشت شده است. اینکه به چه دلایلی ایشان بازداشت شدهاند اعلامنشده است. آیا این بازداشت به علت اقدامات شخصی آقای حمید بقایی بوده یا اینکه به پروندههایی که در مورد دولت قبل مطرح است، مربوط میشود؟ هنوز سرنوشت پروندههایی مانند دانشگاه ایرانیان و سعید مرتضوی یا تخلفات دیگر مشخص نشده است. درعینحال این احتمال هم وجود دارد که بازداشت آقای بقایی به مسائل مالی مربوط نباشد زیرا اگر درخاطرداشته باشیم حدود یک سال پیش یکی از دوستان و همکاران آقای احمدینژاد برای مدتی بازداشت شد. علت بازداشت او مربوط به مسائلی خاص بود اما این احتمال برای آقای بقایی بعید است. زیرا آقای بقایی فعال مطبوعاتی نبود و میتوان گمانههای دیگر برای بازداشت او مطرح کرد. البته زمانی که آقای محمدرضا رحیمی -معاون اول دولت دهم- مجرم شناخته و راهی زندان شد، آقای احمدینژاد رسما وی را تکذیب کرد ولی این کار را درمورد آقای بقایی نمیتواند انجام دهد. زیرا رحیمی در دولت آقای هاشمی نیز مسئولیت داشت و فرماندار بود در نتیجه احمدینژاد میتوانست اعلام کند اگر رحیمی معاون اول من بود به طور یقین فرماندار آقای هاشمی هم بوده است! ولی آقای بقایی قبل از آقای احمدینژاد پست مدیریتی مهمی نداشته و برای اولینبار احمدینژاد به بقایی پست داده و او بود که بقایی را به مردم معرفی کرد. بقایی در هیچکدام از دولتهای گذشته پستی نداشته است. در نتیجه نوع برخورد با رحیمی و بقایی از طرف احمدینژاد دوگانه نیست! احمدینژاد بقایی را شخصا وارد عرصه مدیریتی کشور کرده است و به هیچ شکل نمیتواند انتصاب وی را به خود تکذیب کند. علیالظاهر حمید بقایی یعنی احمدینژاد و احمدینژاد با بقایی است؛ البته جالب اینجاست که برخی اصولگرایان که پایگاه اجتماعی و سیاسیشان متزلزل شده بهخوبی میدانند که هیچ چهره و شخصیتی وجود ندارد که در انتخابات مجلس برای اصولگرایان رایآور باشد. احمدینژاد درمیان مردم رای خوبی دارد و اگر احمدینژاد نباشد، روز خوبی برای آنها نخواهد بود و احتمال میرود در هر انتخاباتی شکست بخورند.
کد خبر: ۶۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۱
حکم قطعی محکومیت مهدی هاشمی رفسنجانی احتمالا تا فردا اعلام میشود.
با توجه به رسیدگیهای انجام شده در دادگاه تجدیدنظر، احتمالا تا فردا حکم محکومیت مهدی هاشمی رفسنجانی اعلام خواهد شد.
از جمله مهمترین پروندههای دستگاه قضایی در سال 93، پرونده مهدی هاشمی فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی بهرمانی بود. مهدی هاشمی پس از سفر تقریباً طولانی به فرنگ بهبهانه آنچه «ادامه تحصیل» عنوان کرده بود، دوم مهر ماه سال 91 به ایران بازگشت و یک روز پس از ورودش به کشور به دادسرای امنیت رفت تا پاسخگوی اتهامات مالی و امنیتی مطرحشده باشد. دادستانی تهران در ساعات پایانی همان روز یعنی سوم مهر 91 اعلام کرد که مهدی هاشمی از سوی بازپرس پرونده تفهیم اتهام شد و با صدور قرار بازداشت موقت به زندان رفت.
وی پس از حدود 3 ماه بازداشت موقت در زندان اوین، 27 آذر 91 با تودیع وثیقه 10میلیارد تومانی آزاد شد. کمتر از یک ماه بعد یعنی 20 دی 1391 عباس جعفری دولتآبادی دادستان تهران از صدور کیفرخواست برای مهدی هاشمی خبر داد و گفت: این کیفرخواست مشتمل بر 125 صفحه با 12 عنوان اتهامی است.
پس از تعیین قاضی ناصر سراج برای رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی، با تعیین وقت قبلی قرار بود نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی، 15 اردیبهشت92 در دادگاه انقلاب برگزار شود ولی بهدلیل موافقت دادگاه با استمهال مهدی هاشمی و همچنین وجود نقص در کیفرخواست، این پرونده به دادسرا بازگشت. ناصر سراج چندی بعد درباره وضعیت رسیدگی به این پرونده در جمع خبرنگاران گفت که پرونده مهدی هاشمی ایرادات سنگینی دارد و ارسال آن از دادسرا به دادگاه زمان زیادی میبرد.
پس از وقفه طولانی برای رفع نواقص مدنظر دادگاه در دادسرا و تعیین قاضی و شعبه جدید به علت انتصاب سراج بهعنوان رییس سازمان بازرسی کل کشور، نخستین جلسه محاکمه مهدی هاشمی 11 مرداد ماه سال 93 در شعبه 28 دادگاه انقلاب بهریاست قاضی مقیسه برگزار شد. با برگزاری 26 جلسه محاکمه، دادگاه با برخی تحقیقات و استعلامها، تنفس اعلام کرد.
در نهایت، شعبه رسیدگی کننده طی دو جلسه، آخرین دفاعیات مهدی هاشمی را اخذ کرد و وکلای وی نیز (سید محمود علیزاده طباطبایی و وحید ابوالمعالی) لایحه آخرین دفاع خود را ارایه کردند.
اواخر اسفند ماه سال گذشته بود که حکم دادگاه انقلاب صادر و 26 اسفند ماه به مهدی هاشمی ابلاغ شد که بهگفته غلامحسین محسنی اژهای، وی به حبس، جزای نقدی و انفصال از خدمت محکوم شده است.
برخی رسانهها میزان حبس هاشمی را 15 سال عنوان کردند اما ابوالمعالی(یکی از وکلای مهدی هاشمی) این رقم را نادرست خواند و گفت میزان حبس موکلش کمتر از نصف این رقم است.طبق قانون، مهدی هاشمی 20 روز پس از ابلاغ حکم میتوانست به رأی صادر شده اعتراض کند اما در آخرین روز (19 فروردین 94) و آنگونه که وکیلش عنوان کرده، با اصرار مادرش به حکم دادگاه اعتراض کرد و پرونده به شعبه 54 تجدیدنظر استان تهران ارجاع شد.
تسنیم
کد خبر: ۶۵۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
متن زیر، گزارش تکاندهنده «فایننشال تایمز» درباره رنجهای آوارگان و بویژه کودکان در سوریه است.خبرگزاری ایسنا: متن زیر، گزارش تکاندهنده «فایننشال تایمز» درباره رنجهای آوارگان و بویژه کودکان در سوریه است.
از حمله نظامی جان سالم بهدر برد و از کشتار جمعی و تجاوز گروههای مختلف در سوریه فرار کرد اما درست پس از رسیدن به بهشتی امن در کشور همسایه «لبنان» بود که فاطمه 13 ساله رگ دست خود را زد.
این تنها مورد خودکشی در میان آوارگان سوری نیست. پس از سهسال زندگی در چادر، افسردگی، خود آسیبرسانی، تلاش برای خودکشی و دیگر مشکلات روحی در بین دختران سوری افزایش داشته است. نام فاطمه بهخاطر امنیت او تغییر کرده و تیم فایننشالتایمز نمیتواند خود او را مستقیما ملاقات کند. اما مادرش داستان او را با ما در میان میگذارد تا نشان دهد که چگونه پس از فرار از جنگ سوریه، دختران بیشماری هنوز با خطر تجاوز، سوءاستفاده خانگی و ازدواج اجباری روبهرو هستند.
یازدههزار سوری مجبور شدند از خانه خود فرار کنند و هیچ نشانهای از پایان جنگی که چهارسال از شروع آن میگذرد و به جنگ داخلی تبدیل شده، وجود ندارد. اولویتهای فوری در بحران آوارگی نسبتاً مشخص هستند: مردم به سرپناه و غذا نیاز دارند. اما وقتی بحرانی طولانی میشود - روزی پنج هزار نفر - تلاش برای کنترل آن طاقتفرسا میشود.
فاطمه و مادرش به مرکز زنان که توسط کمیته نجات بینالمللی راهاندازی شده، امید زیادی بستهاند. کمیته نجات در سال 1933 توسط آلبرت اینشتین برای نجات خانوادههای آلمانی که با خطر نازیها روبهرو بودند، ایجاد شد. این خیریه در حال حاضر در بیش از 30 کشور جهان از میانمار تا زیمباوه کار میکند و پس از طوفانها و سونامیها به مردم کمکرسانی میکند یا درمانگاههای بهداشت و سلامت دائمی میسازد.
در سال 2014 کمیته نجات در سطح جهانی به 14.8 میلیون نفر از جمله چهار میلیون آواره سوری کمکرسانی کرد.
با وجودی که در بین جمعیت آواره سوری، زنان بیش از سایرین در معرض خطر قرار دارند اما به دلیل تلاش گروههای امداد برای تهیه غذا، دارو و آموزش، زنان جوان غالبا فراموش میشوند. مادر فاطمه با سیاهی زیر چشم که از دوران سخت حکایت دارد میگوید: دختران مهاجر در زندان هستند... شبها در اردوگاهها صدای گریه زنان را میشنوید و مردانی که زنان خود را کتک میزنند. نیمی از آن زنان زیر 14 سال سن دارند.
با دسترسی محدود به آموزش، دختران آینده را از دست میدهند. والدینی که زمانی از دختران خود حمایت میکردند، اکنون خود زخم خوردهاند و غالبا دخترانشان را مورد آزار قرار میدهند و اینقدر فقیرند که با ازدواج زودهنگام آنان موافقت میکنند، یکی از امدادگران میگوید که در این شرایط امکان اینکه دختری به خودفروشی وادار شود نیز وجود دارد. در شرایط پیچیدهای که هزاران مهاجر در آن قرار دارند، ترس از تعرض یعنی اینکه بسیاری از دختران به ندرت چادرهای برزنتی را که زمستانها دچار سیل میشوند و تابستانها از گرمای هوا مانند کوره سوزانند، ترک میکنند، وجود دارد.
مادر فاطمه که با وجود درگیری با سوءرفتار خانوادگی، هنوز امیدوار است، میگوید: مرکز زنان ما را تشویق به ادامه زندگی و بازسازی تواناییمان میکند. اگر آنها نبودند، دخترم جان خود را از دست میداد و ممکن بود، خود من هم دست به خودکشی بزنم.
تلاشهای کمیته نجات
کمیته نجات بیش از 30 مرکز در اردوگاههای پناهندگان در شمال سوریه و کشورهای همسایه دارد. حمایت از زنان و توانمندسازی آنان یکی از هزاران برنامهای است که این خیریه بهعنوان بخشی از واکنش به مصائب سوریه اجرا میکند و نیازهای بهداشتی و سلامتی تا آموزش شغلی را در بر دارد.
این کمیته که سال گذشته 456 میلیون دلار درآمد داشت، بر فوریت و گسترش کار خود در سراسر جهان تأکید دارد و علاوهبر بحران سوریه که در فراخنای پنج کشور گسترده است، درمانگاههایی را برای معالجه بیماران ابولا در غرب آفریقا ایجاد کرد و در مناطقی که عراقیها از دست نیروهای داعش میگریزند، کمکهای انسانی توزیع کرد. کمیته همچنین در آمریکا به مهاجرانی که شانس شروع زندگی جدیدی را به دست آوردهاند، کمک میکند.
یافتن راهحلهای درازمدت برای مهاجران، جهت ثبات منطقه بسیار حیاتی است زیرا اردوگاهها، زمینی حاصلخیز برای رشد گروههای رادیکال افراطی هستند. جابهجایی عظیم مردم، موجب فشارهای اقتصادی میشود که میتواند در مناطق پذیرای آنان، ناامنی بهوجود آورد اما همانگونه که بزرگترین بحران آوارگان جنگ جهانی عمیقتر میشود، بودجه خیریهها کاهش مییابد. هفته گذشته سازمان ملل اعلام کرد که به علت کمبود بودجه، لیست غذای حیاتی خود را به 1.7 میلیون آواره سوری کاهش میدهد.
دیوید میلبند، رئیس و مدیر اجرایی کمیته نجات میگوید: بحران سوریه بزرگترین فاجعه بشری قرن حاضر تاکنون است. حدود نیمی از 22 میلیون جمعیت کشور مجبور به ترک خانه خود شدند و این میزان بسیار بزرگتر از آن است که داوطلبان کمک بتوانند آن را درک کنند.
جنگ، بیماری و فجایع محیطی به چیزی که از زمان جنگجهانیدوم عنوان بزرگترین بحران مهاجرت را بهخود اختصاص داده، افزوده است. میلبند، از کمیته نجات خواسته است که به نیازهای زنان مهاجر توجه بیشتری نشان دهند.
سارا ابواصالی، رئیس برنامه زنان کمیته نجات در ترکیه میگوید: بازپروری حیاتی و لازم است، به این موضوع از منظر دیگری نگاه کنید؛ چه کسانی سوریه را دوباره خواهند ساخت؟ فقط رسیدن به اردوگاهها در سوریه بسیار چالشبرانگیز است زیرا جادهها، نقطههای ایست و بازرسی و شهرها مرتباً بین گروههای مسلح مختلف دستبهدست میشوند. قانعکردن خانوادههای محافظهکار که غالباً خروج زنان از خانه را ممنوع کردهاند، خودش مانع جدی دیگری است. با وجود این مساله، حدود دو هزار زن روزانه از هشت مرکز زنان کمیته نجات در شمال سوریه دیدن میکنند و از کمک و مشاوره بهره میگیرند.
کمیته «گروههای سیار» را به اردوگاههای بیشتری میفرستد ولی این تلاش مانند قطرهای در دل اقیانوس است. سوریهای مهاجر در طول مرز شمالی حدود 500 اردوگاه ساختهاند که برخی دهها هزار ساکن دارند.
کمیته نجات میگوید، کارش بسیار حیاتی است زیرا بسیاری از برنامههای مربوط به جوانان در اردوگاهها بهطور ناخواسته دختران را از برنامهها حذف کردهاند؛ زیرا از نظر آوارگان پس از سن بلوغ دختران و پسران نباید کنار هم باشند.
آمار ناامیدکننده
برنامه زنان کمیته نجات بهطور مرتب با حداقل 32 هزار زن آواره در یکسال کار کرده است اما حتی داستانهای موفق نیز به دلیل مسائل تازهای که گزارش میشود، مایه خوشحالی نیست. فاطمه یکی از این موارد است. زخمهای روی بازوها و همچنین افسردگی او به کمک مشاوران کمیته التیام یافت اما کمی بعد، پدرش او را مجبور به ازدواج با پسرعمویش که دوبرابر فاطمه سن دارد، کرد و به راه دوری فرستاد.
در حالی که آمار قابل اعتمادی از تجاوز یا خود آسیبرسانی وجود ندارد، مادر فاطمه میگوید، بسیاری از دختران به بریدن رگ خود اقدام میکنند. زنان جوان دیگری از این هم فراتر رفتهاند. یک نفر خودسوزی کرد، آنها او را بیرون اردوگاه به خاک سپردند. دیگری سعی کرد با خوردن کُلر خودکشی کند که او را به بیمارستان رسانده و معدهاش را شستوشو دادند. دختر دیگری را میشناسم که فقط 15 سال داشت و قبل از آن خانوادهاش سهبار او را شوهر دادهاند. این دختر سعی کرد فرار کند.
متوقف کردن همه ازدواجهای اجباری و زودهنگام امکانپذیر نیست. در برخی مناطق روستایی سوریه، این مسأله امری متداول و عادی است اما اغلب سوریها تا پایان تحصیلات دانشگاهی دخترشان منتظر میماندند. اکنون مدرسهای نیست و درحالیکه بحران طولانیتر میشود، خانوادهها توسط خواستگاران خارجی که شیربهای خوبی هم میپردازند، وسوسه میشوند.
هبا، دختر 26 ساله شاد و شلوغ با کت چرمی و روسری سفید، امید خود را از دست نداده است. مناطقی در شمال سوریه جایی که او مراکز زنان کمیته نجات را اداره میکند، برای بازدید بسیار خطرناکند به همین دلیل او برای دیدن تیم روزنامه فایننشالتایمز در ترکیه از مرز عبور میکند. برای ایمنی وی، نامش را اعلام نمیکنیم.
هبا بیش از هر چیز از سرنوشت دخترانی که او نمیتواند به آنها کمک کند، بیم دارد. «تشخیص واقعیت از شایعاتی که مرتباً دهان به دهان میچرخد، کار بسیار سختی است. ما به ندرت دوباره از زنانی که به آنها کمک میکنیم، خبری میشنویم. برخی زنان بدون اینکه آگاه باشند، با مردان در ترکیه یا کشورهای حاشیه خلیجفارس ازدواج میکنند و نمیدانند که این شرایط رسمی و قانونی نیست. گفته میشود بسیاریف از این دختران به فاحشگی وادار میشوند.»
هبا میگوید: «حتی چادر محل اقامت یک دختر، امن نیست. خشونت جنگ، رفتارها را بهویژه در میان پسرانی که طی درگیریها به بلوغ میرسند، تحتتأثیر قرار میدهد تا حدی که موارد زیادی از آزار جنسی دختران گزارش میشود. رهیافتن به این محیطها بسیار سخت و پیچیده است. بسیاری زنان خجالتیتر از آن هستند که حتی بپذیرند مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند.»
در لبنان، آوارگان مونث ممکن است سرپناههای مخفی پیدا کنند اما در شمال سوریه که از قانون خبری نیست، خانه امن یا مراکز قانونی وجود ندارد. بهجای این مراکز، هبا و دوستانش استراتژیهای مبارزه و کنار آمدن با شرایط را آموزش میدهند. در مرکز جوانان آواره در ترکیه، مشاوری بهنام منال با گروهی از دختران خندان و شلوغ احاطه شده که پیشنهادهای خود درمورد «راههای نه گفتن» را با صدای بلند میگویند تا منال روی بورد بنویسد.
دختران جملات را با هم تمرین میکنند تا ببینند چه کاری نتیجه بهتری دارد. کمی بعد، منال پیشنهاد میکند که ایده برتر را به والدینشان که اجازه نمیدهند دختران خانه را ترک کرده یا به مدرسه بروند، بگویند.
هبا میگوید: «ما با چیزهای کوچک شروع میکنیم. اگر دختران نتوانند آن را انجام دهند، چگونه میتوانند درمورد مسائل بسیار بزرگتر و مهمتری چون ازدواج بحث کنند؟ زمانی که دختران و زنان شروع به صحبت میکنند، اعتماد به نفسشان سریعا افزایش مییابد. گاهی لازم نیست خودمان زیاد صحبت کنیم، ما فقط فرصت را برایشان فراهم میکنیم... آنها خودشان همدیگر را راهنمایی میکنند. بهعنوان مثال، زنان بزرگتری که قبلا و در سن کم ازدواج کردهاند، به مادران جوانتر میگویند، من خیلی عذاب کشیدم، سعی کن برای دخترت مادر بهتری باشی.»
کمیته نجات امیدوار است با بودجه بیشتر بتواند چادرهایی ویژه آماده کند تا در آنجا به زنان آموزش شغلی بدهند و آنها بتوانند کار خود را آغاز کنند و در هزینه خانواده کمکخرج باشند.
مادر فاطمه یاد میگیرد که قبل از اینکه دختر جوانترش با سرنوشت مشابه خواهرش مواجه شود، صحبت کند. او میگوید: «فکر میکردم هیچ دوستی ندارم، از دنیا میترسیدم... حالا جواب شوهرم را میدهم، آخرینبار که میخواست دخترم را کتک بزند، جلویش ایستادم و حرف زدم.»
او لبخند میزند و با ناباوری میگوید: «شوهرم واقعا گوش کرد، بالاخره نتیجه گرفتم.»
کد خبر: ۶۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
العالم - محمد مرسی رئیس جمهوری برکنار شده مصر با نشان دادن علامت معروف "رابعه " با انگشتان و لبخند، به صدور حکم اعدام خود توسط قاضی در دادگاه واکنش نشان داد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم ، علامت بالا بردن چهار انگشت به نشانه پیروزی در مصر پس از آن باب شد که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه به حمایت از مرسی و به یاد میدان رابعه الدویه چهار انگشت خود را بالا برد.
طرفداران مرسی به حمایت از او در تظاهرات خود عکسی را به دست می گیرند که در آن تصویر چهار انگشت نشان داده می شود که بالا برده شده است. بیشتر طرفداران مرسی نیز در فیس بوک از این تصویر به جای عکس واقعی خود استفاده می کنند.
دادگاه مصری دیروز (شنبه) برای محمد مرسی رئیس جمهوری معزول مصر و بیش از یکصد تن دیگر از متهمان قضیه فرار از زندان در جریان انقلاب 25 ژانویه 2011 مصردر زمان حاکمیت حسنی مبارک دیکتاتور سرنگون شده آن کشور ، حکم اعدام صادر کرد.
مرسی به سازماندهی برنامه فرار هزاران زندان ی از جمله خود او متهم شده است.
نام یوسف قرضاوی شیخ جنجالی مصری مقیم قطر هم در میان محکومان به چشم می خورد که غیابا به اعدام محکوم شده است.
در اولین واکنش ها به حکم اعدام اولیه محمد مرسی، «اسامه» پسر او در صفحه فیسبوک خود حامیان اخوانالمسلمین را به اعتراض فرا خواند و نوشت: اخوانیها علیه این حکم قیام کنند!
همچنین «سامی ابوزهری» سخنگوی حماس حکم صادر شده اولیه در این خصوص را «تاسف بار» خواند.
ابوزهری حکم مذکور را سیاسی و نقطهای تاریک در تاریخ قضائی مصر توصیف کرد و افزود در این حکم حتی تعدادی از اسرا و شهدای مقاومت نیز به اعدام محکوم شدند.
وی تصریح کرد از احکام صادر شده در این باره نگران نیستیم و برخی از فلسطینیهایی که حکم علیه آنها صادر شده در طول زندگی خود وارد مصر نشدهاند.
یادآور می شود ، محمد مرسی از اعضای برجسته اخوان المسلمین در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری که در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ و مدتی پس از سرنگونی حسنی مبارک برگزار شد، دررقابت با ژنرال احمد شفیق به پیروزی رسید و به این ترتیب نام او به عنوان نخستین رئیسجمهوری پس از انقلاب ۲۰۱۱ و پنجمین رئیسجمهوری تاریخ مصر به ثبت رسید. از چالشهای پیش روی مرسی در دوران ریاستجمهوریش، اختلاف با فرماندهان عالیرتبه ارتش مصر در زمینه دخالت آنها در سیاست بود. مرسی همواره در سخنانش تأکید داشت ارتش تنها باید در خدمت دفاع از سرزمین مصر به کار گرفته شود.
چند روز پیش از اولین سالگرد تحلیف محمد مرسی، موجی از اعتراض ها علیه او به نام جنبش تمرد به نمایندگی محمد البرادعی شکل گرفت. معترضان مرسی را به تلاش برای گسترش اختیارات خود واخوان المسلمین متهم وخواهان کناره گیری او از قدرت و برگزاری انتخابات زودهنگام بودند. مرسی نیز گفته بودکه منتخب مردم است وکنارنمی رود. چند روز پس از اوجگیری اعتراض ها هفت تن از وزرای مرسی و نخست وزیر مصر، هشام قندیل، استعفاء کردند. در چنین شرایطی ارتش مصر در۱ژوئیه ۲۰۱۳ میلادی مهلت ۴۸ ساعته داده بود تااختلافات حل شوند در غیر این صورت مداخله خواهد کرد. مرسی واعضای بلندپایهٔ اخوان المسلمین مصر در پاسخ، این کار ارتش را دخالت درسیاست خواندند. ارتش مصر درشامگاه ۱۲تیر۱۳۹۲(به وقت ایران) پس از تمام شدن ضرب الاجل دو روزه اعلام کرده بود که بیانیهای صادر خواهد.
به این ترتیب محمد مرسی در ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۲ (سوم ژوئیه ۲۰۱۳) طی کودتایی و بابیانیه فرمانده ارتش مصر عبدالفتاح السیسی و حمایت نماینده مخالفان دولت محمد البرادعی، شیخ الازهر شیخ احمد الطبیب و پاپ مسیحیان قبطی مصر پاپ تواضروس دوم از قدرت برکنار شد
طی همان بیانیه عدلی منصور، رئیس دادگاه قانون اساسی مصر به عنوان رئیس جمهوری موقت دولت انتقالی تعیین شد. چندین ساعت بعد محمد بدیع رئیس اخوان المسلمین مصر بازداشت و روز بعد آزادشد. همچنین۳۰۰ نفر از سران اخوان تحت تعقیب قرار گرفته و شخص محمد مرسی در گارد ریاست جمهوری بازداشت گردید.
در تاریخ ۲۱ آوریل ۲۰۱۵(۳۱ فروردین ۱۳۹۴) محکمه جنایی قاهره محمد مرسی را به جرم تحریک خشونتها بین نیروهای امنیتی اش و معترضان که منجر به مرگ سه نفر گردید به بیست سال زندان محکوم کرد.
کد خبر: ۶۴۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۷
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه با انتقاد شدید از سکوت غرب در قبال حکم اعدام محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر، گفت: این حکم برای کسی صادر شده است که با 52 درصد رای مردم مصر به ریاست جمهوری انتخاب شده بود.
به گزارش ایرنا، اردوغان که امروز(شنبه) در جمع طرفدارانش در منطقه سلطان غازی استانبول سخن می گفت، افزود: با برکناری مُرسی توسط یک کودتای نظامی، مصر دیگر به مصر گذشته تبدیل شده و حکم اعدام برای مُرسی و 106 تن دیگر حکم ناعادلانه ای است.
اردوغان با انتقاد از سکوت کشورهای غربی گفت: «متاسفانه غرب موضع خود در قبال سیسی کودتاگر(رییس جمهور کنونی) را در میان نمی گذارد؛ کسی در مقابل اعمال سیسی نمی ایستد و نظاره گر حکم اعدام مرسی هستند.»
دادگاهی در مصر امروز محمد مرسی رئیس جمهوری سابق این کشور را به اتهام سازماندهی در حمله به یک زندان و فرار چند هزار تن از زندان یان در سال 2011 به مرگ محکوم کرد.
براساس حکم این دادگاه، 105 تن دیگر نیز به زندان محکوم شده اند.
حمله به زندان در ژانویه سال ٢٠١١ و در جریان تظاهرات اعتراضی علیه حکومت حسنی مبارک دیکتاتور برکنار شده مصر روی داد و تعدادی از اعضای زندان ی اخوان المسلمین از جمله مرسی، از زندان خارج شدند. مُرسی در ژوئیه 2013 میلادی در پی کودتای ارتش مصر از ریاست جمهوری برکنار شد.
دولت آنکارا و شخص اردوغان روابط نزدیکی با مرسی برقرار کرده و از دولت وی حمایت می کرد. ترکیه در واکنش به برکناری مرسی، روابط خود با دولت فعلی را به حداقل رسانده است.
کد خبر: ۶۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۶
عباس عبدی میگوید: به نظرم آقای هاشمی اگر مخالف بازداشت من بود، هم از ماجرا مطلع میشد و هم حتماً جلوی این کار را میگرفت البته شاید بگویند مطلع نبودند که این خیلی بدتر است.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
عباس عبدی عضو در گفتوگویی با نشریه اصلاحطلب اندیشه پویا مباحث مختلفی را درباره تسخیر سفارت آمریکا، زندان ی شدن در دوران ریاستجمهوری هاشمی، وقایع دولت خاتمی، انتخابات سال 84 و نیز روی کار آمدن دولت روحانی مطرح کرد که بخشهایی از این مصاحبه در ادامه میآید:*شاید این یک خوش خیالی است که برخی فکر میکنند همه مشکلات ما به دلیل نداشتن رابطه با آمریکاست همچنان که عدهای هم در مقابل این ذهنیت فکر میکنند همه بدبختی ما از وجود احتمالی چنین رابطهای است.*در موضوع تسخیر سفارت آمریکا باید چه کسی گرفته میشد؟ کارتر؟ کسی که در سفارت آنها کار میکند مثل همان سرباز جنگی است و در گروگانگیری هم همان اتفاقی میافتد که در جنگ.*آنهایی که امروز میگویند مخالفیم جدی نگیرید، آقای دکتر یزدی که در آن زمان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی بود و منطقاً باید به لحاظ حرفهاش با این کار مخالفت میکرد مدعی است من اولین کسی بودم که زنگ زدم و از این کار (تسخیر سفارت آمریکا) حمایت کردم. ولی الآن میگوید مخالفم.*آن کسی که مخالف تسخیر سفارت بود هم باید توضیح دهد که چرا نتوانسته در عقلانیت جمعی تأثیر بگذارد، من در ماجرای تسخیر سفارت اگر هم تقصیری قائل باشد برای کسانی قائلم که تجربه داشتند و در دولت بودند و بد عمل کردند نه برای دانشجویان.*در ماجرای تسخیر سفارت قدرت با مرحوم بازرگان بود، شما باید آن اتفاق را با 78 مقایسه کنید. مرحوم بازرگان تا حدی میشود معادل رئیس دولت اصلاحات، دانشجوها هم همین دانشجویان هستند و نیروهایی هم موافق دانشجویانند و نیروهایی مخالف. چنین چیزی نیست که هدف از تسخیر سفارت سقوط دولت بازرگان بوده باشد.
اشغال سفارت هنوز یک مسئله سیاسی روز است*یک دلیل که نمیتوان درباره اشغال سفارت بحث دقیق و بیطرفانه کرد این است که این موضوع به مقوله تاریخ تبدیل نشده و مسئله اشغال سفارت هنوز یک مسئله سیاسی روز است. به این دلیل نمیتوانید خیلی جدی به آن بپردازید.*کار در وزارت اطلاعات خیلی با روحیات من سازگار نبود، استعفاء هم ندادم و یک روز دیگر نرفتم خیلی افراد دیگر هم بیرون آمدند شاید من اولین نفر بودم که سال 64 بیرون آمد و اصلاً کسی پیگیری نکرد وقتی هم که به حسابداری نرفتم یعنی همه چیز تمام شده بود.*من در جنگ حضور نداشتم من کلاً به دلایل فیزیکی جنگ نرفتم، هم گوشم در صورت صدای زیاد کر میشود و هم معاف هستم، خصلت و روحیه نظامی هم ندارم. اول انقلاب زمانی که ترور زیاد بود مدتی اسلحه دستم بود اما خیلی زود کنار گذاشتم و فکر کردم اصلاً نمیتوانم از آن استفاده کنم و یکی دیگر را هدف بگیرم.*یکی از دلایل حذف آقای خوئینیها از مرکز تحقیقات استراتژیک این بود که شاید آقای هاشمی فکر میکرد که این مرکز کارش این است که سیاستهای برنامه اول را تئوریزه کند، یک بار جلسهای بود و مرکز نظری را به آقای هاشمی انتقال داد، ایشان برای کوچک کردن گفت که این حرفها ژورنالیستی است، مرکز تحقیقات و روزنامه سلام در ذهن آقای هاشمی یکی شده بود و دیگر ادامه دادن معنا نداشت.*مسئله آقای موسوی خوئینیها با آقای هاشمی به خاطر این بود که سروکله یک روزنامه منتقد به مدیرمسئولی ایشان به نام سلام پیدا شده بود من مشکلی با ماندنم (در مرکز تحقیقات) نداشتم، من آقای روحانی را هیچ وقت ندیدم فقط آقای مهاجرانی را جای من گذاشتند و من تبدیل شدن به یک پژوهشگر عادی تا اینکه سال 72 به زندان افتادم و فردایش آمده بودند و ماشین بردند بعد از زندان دوباره سر کار رفتم اما بعد از مدتی گفتند تسویه کن و من هم تسویه کردم.*مجلس سوم که تمام شد یک عده را بازداشت کردند به سلام هم کشیده شده بود و یکی را گرفتند این احتمال را میدادند که شاید اتفاقی بیفتد اما این اتفاق خیلی زودتر از تصورم رخ داد؛ معمولاً یادداشتهای سلام به نام نبود و نویسنده خاصی نداشت و به پای کل سلام نوشته میشد. شاید برخی بیشتر از «الو سلام»ها عصبانی میشدند.
بر اساس دستور وزارت اطلاعات فلاحیان بازداشت شدم*نهایتاً بر اساس دستور وزارت اطلاعات آقای فلاحیان بازداشت شدم. ربطش هم برمیگردد به بیماری آقای منتظری که برای درمان تهران آمده بودند و خبری که در سلام زده بود بعدش من را گرفتند من اساساً حکم بازداشت نداشتم.*من نمیخواهم انگیزه آقای هاشمی را بدانم اما حتماً وزارت اطلاعات قدرتی برای این اقدام داشت و بر همین اساس کارهایی کرده بود و برایش کف زده بودند.*به نظرم آقای هاشمی اگر مخالف بازداشت هم بود هم از ماجرا مطلع میشدند و هم حتماً جلوی این کار را میگرفت البته شاید بگویند که مطلع نبودند که این خیلی بدتراست. آقای هاشمی خودش میتوانست برخورد کند و توضیح بخواهد. دیوان عالی کشور نوشته که من سه روز بدون حکم بازداشت زندان ی بودم.*سؤال: برخی منتقد شما و اکبر گنجی بودند و میگفتند با این مواجهه هاشمی را به اردوگاه راست هل میدهید؛ عبدی: آقای هاشمی اصلاً همانجا بود کسی نمیخواست ایشان را به آنجا بفرستد اتفاقاً کارهایی که شد ایشان را آورد این طرف و الا ایشان آن طرف بود.*اصلاً کسی آقای هاشمی را به آن طرف هل نداد آقای هاشمی بچه نیست که بتوانید ایشان را به این طرف و آن طرف هل دهید. مصاحبه ایشان با همشهری را در جریان انتخابات مجلس ششم خواندهاید؟ نزدیکان ایشان مثل آقای عطریانفر چقدر در آن دستکاری کرده بودند آخرش هم آنطور در آمده بود آخرش هم با دستکاری نتوانستند مواضع آن گفتوگو را جمع و جو کنند؛ آن نوع آمدن علیه این طرف بود نه علیه آن طرف، اصولاً سرلیست آنان بودند. شما موضع امروز ایشان را رها کنید. در چنان شرایطی چرا نباید انتقاد میشد.*سؤال: به نظر شما سال 92 آقای هاشمی با کاندیداتوری خود گرهای باز نکرد؟ عبدی: ایشان آمده بود که رد صلاحیت شود تا موج ایجاد شود؟ آقای هاشمی باید کسی باشد که رد صلاحیت شود؟ باید کارش به اینجا بکشند؟ موج به دلیل بیکفایتی و مشکلات دیگر ایجاد شد. این حرفها برای سیاست زده میشود نه برای تحلیل واقعی. آقای هاشمی اگر کنار رفته بود، اگر نمیرفت در مجمع تشخیص مصلحت بالای دست رئیسجمهور منتخب در سال 76 بنشیند در مواقعی که این مملکت گرفتار میشد میتوانست گره را باز کند.* آقای هاشمی صریحا نمیگوید نگاهم تغییر کرده است، هاشمی آن روز با هاشمی امروز فرق میکند من میتوانم از آن زمانش انتقاد کنم و برای امروزش کف بزنم.*اگر به سال 84 برگردیم به هیچ وجه برای ایجاد اجماع بر سر آقای هاشمی تلاش نمیکنم برای آنکه آن اجماع کمکی به حل مشکل نمیکند.*سؤال: چرا امروز آقای هاشمی در این موقعیت متفاوت از آن روز ایستاده است؟ عبدی: برای اینکه اصلاحطلبان بیخاصیت هستند. اصلاحطلبان اگر قوی بودند کسی به آقای هاشمی این حد که الآن هست کاری نداشت.*رفقای ما با اولین شکست شبیه لشکر شکستخورده شدند و به جای این که به گذشته برگردند با همدیگر دعوا کردند، شروع کردند علیه رئیس مجلس حرف زدن و این مسیر تا انتخابات 84 ادامه پیدا کرد. منشأ شکست 84 رفتن به کار غیر جبههای بود.*یکی از کارهای من این است که کلیشههای ذهنی را مورد سؤال قرار دهم. هر موقع میگفتید این کار را بکنید آن کار را نکنید، میگفتند سرمایه اجتماعیمان را نباید از طریق اقدامات مسالمتجویانه از دست بدهیم اما نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که بخش قابل توجهی از نیروهای رادیکال اینها خارج نرفتند بلکه زیر چتر ندا رفتند.*پس اینطور هم نیست که جریان اصلی در جامعه خواهان افزایش مطالبات رادیکال باشد. علت اینکه مطالبات رادیکال میشد این بود که میدیدند مطالباتشان در سطح 10 درصد انجام نمیشود و آن را در سطح 20 درصد و بیشتر مطرح میکردند اما اگر رئیسجمهور همان 10 درصد را به انجام میرساند. آنها هم همانجا میایستادند. در 92 زیر چتر یک نامزدی که عضو جامعه روحانیت و سخنران بیست و سوم تیر بود آمدند آیا کسی میگوید چرا این کار را کردهاید؟ با افتخار هم با این مشی حمایت میکنند.*انتخاب آقای روحانی قضیهاش فرق میکند به نظر من اصلاحطلبان بر حسب یک راهبرد مشخص به این نتیجه نرسیدهاند چون بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان تا ساعت 4 بعد از ظهر روزی که ثبت نام تمام شد منتظر بودند کاندیدای خودشان نامزد شود.*اساساً کسانی که اینقدر مدعی هستند که میگویند ما بودیم که آوردیمش حالا هم باید مشارکت کنند اما کاری ندارم که آنها میخواهند سرمایهشان را پای روحانی بیاورند یا نیاورند اشکالی ندارد که نیاورند به شرطی که از تصمیمی که میگیرند دفاع کنند و به مردم توضیح دهند که مواضعشان چقدر در پیشرفت امور مؤثر است.*من معتقدم چیزی که اصلاحطلبان میدهند خیلی کمتر از دستاورد با ارزشی است که میتوانند بگیرند، همان چیزی را که دارند اگر به دولت کمک کنند به ازایش بیشتر گیرشان میآید و به اهدافشان نزدیک میشود.
اصلاحطلبان قدرتشان در جامعه تضعیف شده و توان بسیجیشان از بین رفته است*در شرایط کنونی اگر قالیباف هم رئیسجمهور میشد با اینکه در جناح مقابل است اما اگر همینطور مذاکرات 1+5 را پیش میبرد از او حمایت میکردم چون فارغ از دعواها معتقدم امروز مهمترین مسئله این است که تنشهای بینالمللیمان به خطر جنگ منتهی نشود. بنابراین میگویم که باید سرمایه سیاسی و اجتماعیمان را با احتیاط کامل پشت دولت قرار دهیم.*امروز اصلاحطلبان قدرتشان در جامعه تضعیف شده و توان بسیجیشان از بین رفته است. وقتی یک رئیسجمهوری به نام شما بالا آمده باشد متفاوتی است با زمانی که یک رئیسجمهور از دل اصولگرایان برآمده باشد؛ خارج از چارچوب موازنه قوا نباید حرف زد.
کد خبر: ۶۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
خلبان شجاع هواپیمای حامل کمکهای انسان دوستانه ایران برای یمن گفت: سربازی از این مملکت دستوری از رهبر انقلاب و ملت داشت و چون کار را تمام نکرد نباید برمیگشت و در حال حاضر پیش رهبر و ملت خجالتزده هستم.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com: به نقل از فارس، مراسم تجلیل از کاپیتان بهزاد صداقتنیا با عنوان «پرواز غیرت» امروز در خبرگزاری فارس با حضور سردار رستم قاسمی، تنی چند از نمایندگان مجلس و مسئولان کشوری برگزار شد.
در این مراسم کاپیتان صداقتنیا با بیان اینکه خود را شایسته این تقدیر نمیدانم گفت: سربازی از این مملکت دستوری از ملت داشت و چون کار را تمام نکرد نباید برمیگشت و در حال حاضر پیش رهبر و ملت خجالتزده هستم.
وی ادامه داد: این سناریو را خداوند برای رهبر و ملت تقدیر کرد تا به همه دوستان و دشمنان اقتدار ملی که پشتوانه آن ایمان است، را نشان دهد.
کاپیتان صداقتنیا با بیان اینکه سلاحهای خطرناکی در دست قوم بیدین آلسعود است، گفت: افرادی که این سلاحهای خطرناک را به دست این قوم بیدین سپردهاند، امروز مدعی هستند که چرا نمیتوانند جلوی یک هواپیمای مسافری غیرمسلح را با جنگندههای فوق پیشرفته بگیرند.
وی اظهار داشت: آرزو میکردم کاش از این پرواز برنمیگشتم ضمن آنکه به همراهان خود هم اعلام کردم که این حرکت ناجوانمردانه آلسعود قطعاً مثل بمب منفجر میشود.
این خلبان شجاع گفت: این جانب زمانی که بعد از این اتفاق محضر رهبر انقلاب اسلامی رفتم، به ایشان عرض کردم کاش خجالت چشم زیبای شما را نمیکشیدم که مقام معظم رهبری فرمودند کار به جایی کردید که برگشتید، اگر خواستیم باز کمک به یمن بفرستیم، شما را میفرستیم.
وی ضمن قدردانی از مدیرعامل شرکت هواپیمایی ماهان اظهار داشت: آقای عربنژاد فردی شایسته است که سرمایه و شرکت خود را برای این نظام و این کشور بدین گونه در اختیار ملت قرار میدهد در حالی که در برخی از شرکتهای هواپیمایی این شجاعت وجود ندارد.
کاپیتان صداقتنیا اظهار داشت: در پرواز مذکور زمانی که جنگندههای عربستانی به ما اعلام کردند در یکی از فرودگاههای متروک نظامی عربستان به زمین بنشینیم، هدفشان این بود که مقابل این اراده مردم مسیر ما را به جایی هدایت کنند که کسی نبیند و نشنود و پس از آن تهمت و افترا را آغاز کند.
وی با بیان اینکه در این پرواز 3 تن از بانوان غیرتمند نیز حضور داشتند گفت: قطعاً اگر به فرودگاه متروک مورد هدف عربستان میرفتیم ما را دستگیر و کمکها را از ما میگرفتند و با این وضعیت به زندان هم میرفتیم بنا بر این همانجا تصمیم گرفتم که بهتر است روی هوا منفجر شویم تا اینکه به عربستان برویم اما اراده به قدری قوی بود که جرأت تعرض پیدا نکردند.
بنا بر این گزارش در پایان این مراسم از تمبر یادبود «پرواز غیرت» با حضور همه مسئولان و نمایندگان مجلس رونمایی شد.
کد خبر: ۶۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
ماشااله مهنایی محیط بان منطقه حفاظت شده خاییز که در جریان درگیری مسلحانه با شکارچیان غیرمجاز در فروردین ۱۳۸۹ دو نفر از آنان را هدف گلوله قرار داده و منجر به فوت یکی از شکارچیان شده بود از اتهام قتل عمد تبرئه شده و پس از پنج سال از زندان آزاد خواهد شد.ماشااله مهنایی محیط بان منطقه حفاظت شده خاییز که در جریان درگیری مسلحانه با شکارچیان غیرمجاز در فروردین ۱۳۸۹ دو نفر از آنان را هدف گلوله قرار داده و منجر به فوت یکی از شکارچیان شده بود از اتهام قتل عمد تبرئه شده و پس از پنج سال از زندان آزاد خواهد شد.
همسر ماشااله مهنایی در گفت و گو با خبرگزاری آنا درباره شرایط آزادی این محیط بان که این سالها را در زندان گذرانده است میگوید: «از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدیم. حالا در حال تهیه سند برای وثیقه آزادی همسرم هستیم.»
پایگاه خبری دیدهبان محیط زیست و حیات وحش در توضیح مفصل داستان حادثه روی داده برای ماشااله مهنایی نوشته شذه است: او طبق کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان بهبهان به اتهام قتل عمد یکی از شکارچیان و ایجاد جرح عمدی شکارچی دیگر به زندان منتقل شده و تحت محاکمه قرار گرفت.
از اواسط سال ۱۳۸۹ تاکنون نزدیک به پنج سال است که ماشااله مهنایی در زندان بسر میبرد. در این مدت ماشااله، همسر و دو فرزندش تحت سختترین شرایط مالی و روحی قرار گرفتهاند. آنها هر روز منتظر صدور حکم اعدام برای ماشااله بودهاند و سال های سختی را سپری کردهاند.
ماجرا چه بود؟
ماجرا به پنج سال قبل و روز عید سال ۸۹ یعنی تاریخ ۱۳۸۹/۱/۱ برمیگردد. محیط بان هدایتاله دیدهبان مسئول منطقه حفاظت شده خائیز در استان کهگیلویه و بویراحمد صبح بسیار زود و ساعاتی پس از تحویل سال نو به تنهایی مشغول گشت زنی در ارتفاعات بوده است.
ناگهان صدای شلیک چندین گلوله در کوه میپیچد و دیدهبان از روی صدای شلیکها متوجه میشود که برخی از گلولهها از سلاح جنگی شلیک شده است.
محیط بان هدایتاله دیدهبان به سمت محل صدای شلیک گلولهها حرکت کرده و به دوربین کشی و جستجو میپردازد و نهایتا حوالی ساعت ۱۱ صبح ۶ فرد مسلح را مشاهده میکند که صورتهای خود را بستهاند.
محیط بان در حالی که افراد مسلح متوجه حضور او نشده بودند با دوربین عکاسی از آنها تصویربرداری میکند.
مسئول منطقه حفاظت شده خائیز از طریق تلفن همراه با سایر محیط بانان تماس گرفته و ۴ محیط بان از دو پاسگاه منطقه برای برخورد قانونی با متخلفین عازم ارتفاعات میشوند.
دیده بان که تسلیم نشدن افراد مسلح و بروز درگیری مسلحانه را محتمل میدانست طی تماس تلفنی پاسگاه انتظامی و رئیس پلیس پیشگیری شهرستان را نیز در جریان میگذارد.
محیط بان دیده بان به صورت نامحسوس افراد مسلح را زیر نظر داشت تا زمانی که چهار مامور دیگر به ارتفاعات میرسند.
حوالی ساعت ۱۴ محیط بانان تنگهای را شکارچیان درون آن مشغول استراحت بودند محاصره میکنند. محیط بانان از بالا به تنگه مسلط بودند و شکارچیان در پایین قرار داشتند.
در این لحظه شکارچیان که متوجه حضور مامورین در اطراف خود شده بودند با صورتهای کاملا بسته از تنگه خارج میشوند.
مامورین با صدای بلند فرمان ایست را صادر کرده و خود را به شکارچیان معرفی میکنند.
محیط بانان با صدای بلند اعلام میکنند: «ما مامور محیط زیست هستیم، اطراف شما محاصره است و راه فرار ندارید، اسلحهها را روی زمین بگذارید.»
۶ نفر شکارچی یک اسلحه ژ۳ ، یک ناتو (اسلحه جنگی پیشرفته متعلق به نیروهای ناتو) ، یک برنو، یک تکلول ساچمه زنی و احتمالا یک کلاشینکف در اخیار داشتند.
شکارچیان سلاحهای خود را زمین نمیگذارند و یکی از آنها فریاد میزند و به محیط بانان میگوید که: «پایین نیایید وگرنه شلیک میکنیم.»
از پنج نفر محیط بان سه نفر آنها مسلح بودند. ماشاله مهنایی و یکی از دیگر از مامورین که مسلح بودند اقدام به شلیک هوایی میکنند اما باز هم متخلفین تسلیم نمیشوند.
ماشااله مهنایی یک تیر به فاصله حدودا پنج متری در کنار پای یکی از شکارچیان شلیک میکند تا او را وادار به تسلیم کند.
پس از آن شکارچیان مسلح به سمت محیط بانان تیراندازی میکنند.
پس از تیراندازی مستقیم از سوی متخلفین ماشاله مهنایی به سمت شکارچیان شلیک کرده و یکی از شکارچیان مسلح را از ناحیه پا هدف قرار میدهد.
شکارچی مجروح روی زمین افتاده و شروع به فریاد زدن میکند.
در این لحظه یکی از شکارچیان که اسلحه نداشت به سمت شکارچی زخمی میدود تا سلاح او را برداشته و با مامورین درگیر شود.
ماشااله مهنایی قبل از آنکه شکارچی دوم اسلحه شکارچی مجروح را بردارد او را نیز از ناحیه پا هدف قرار میدهد و هر دو متخلف کنار هم روی زمین میافتند.
پس از تیر خوردن دومین شکارچی تیراندازیها قطع شده محیط بان هدایت اله دیدهبان که مسلح نبود برای کمک به مجروحین به سمت پایین تنگه میرود.
درحالی که دو شکارچی مجروح روی زمین افتاده و چهار نفر دیگر بالای سر آنها ایستاده بودند، محیط بان هدایتاله دیدهبان خودش را به شکارچیان میرساند.
متخلفین ابتدا قصد داشتند به دیدهبان شلیک کنند اما وقتی میبینند که او بدون سلاح و برای کمک به مجروحین پایین رفته از درگیری منصرف میشوند.
دیدهبان برای جلوگیری از ادامه درگیری به سایر محیطبانان میگوید که منطقه را ترک کنند و خودش به تنهایی بالای سر مجروحین حاضر میشود.
در حالی که دیدهبان با وسایل کمکهای اولیه مشغول بستن زخمهای دو شکارچی مجروح بود، چهار شکارچی دیگر اسلحهها و کوله پشتیهای مجروحین را از روی زمین برداشته و پس از چند لحظه در گوشی صحبت کردن به قصد خروج از منطقه به راه میافتند.
دیدهبان از چهار شکارچی خواهش میکند تا منطقه را ترک نکنند و برای انتقال مجروحین به پایین کمک کنند اما آنها به راه خود ادامه میدهند.
حتی یکی از شکارچیان مجروح به چهار نفر دیگر خود التماس میکند که بایستند و نروند اما آنها بدون توجه به درخواستهای دیده بان و دوستان مجروح خود به همراه اسلحهها و کوله پشتیها از صحنه درگیری دور میشوند. حتی فحش و ناسزاهای دوست مجروحشان نیز فایده نداشته و آنها منطقه را ترک میکنند.
محیط بان دیده بان به تنهایی مشغول بستن زخمهای مجروحین میشود اما امکان انتقال آنها به پایین کوه وجود نداشته است.
خونریزی یکی از شکارچیان قطع میشود اما خونریزی نفر دیگر بسیار شدید بوده و قطع نمیشده است.
پس از حدود ۴۰ دقیقه شکارچی مجروحی که خونریزی زیادی داشت دچار تشنج شده و پس از دقایقی فوت میکند.
حوالی غروب آفتاب دیدهبان متوجه سر و صدای زیادی میشود و متوجه که حدود ۴۰ فرد مسلح از طایفه شکارچیان در حال بالا آمدن از ارتفاعات هستند.
دیدهبان مطمئن بود اگر افراد مسلح او را در کنار جنازه هم طایفه خود ببینند بلافاصله او را خواهند کشت.
دیده بان برای آنکه افراد طایفه بتوانند محل استقرار مجروحین را پیدا کنند آتش بزرگی در کنار آنها روشن کرده و دقایقی پیش از رسیدن آنها محل را ترک میکند.
دیدهبان از مسیرهای فرعی و در تاریکی شب خود را به شهر میرساند و بلافاصله حافظه دوربین، عکسها و فیلمها را به دست پلیس آگاهی میرساند.
پس از این حادثه پروندهای در زمینه در دادگستری شهرستان تشکیل شده و محیط بانان بارها مورد بازجویی و تحقیقات قرار میگیرند. که این روند در نهایت منجر به بازداشت ماشااله مهنایی شده بود.
کد خبر: ۶۳۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۸
عنایت بفرمایید از برگه هایی که برای استخدام وزارتخانههایتان در آنها سوال طرح میکنید به ما هم بدهید تا نامه ای در آنها بنویسیم برای خدایمان/آقای رئیس جمهور آیا تا به حال بی پول به مدرسه رفته اید؟؟؟آیا تا به حال شرمندهی فر زندان ت شدی؟؟؟آیا تا به حال نان خشک در آب زده ای و بخوری؟؟؟
کد خبر: ۶۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
با استراتژي و مانيفستي که در جبهه اصلاح طلبان تهيه مي شود اصولگرايان معتدل هم جاي خواهند داشت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:محمدرضا تابش،نماينده اصلاح طلب مجلس شوراي اسلامي در گفتگو با خبرنگار پارلماني خبرگزاري آريا ائتلاف مکتوب اصلاح طلبان و اصولگرايان را بعيد دانست و گفت:در جبهه اصلاح طلبي همه احزاب و گروهها آزاد و مختار هستند که بررسي هايشان را در حوزه هاي انتخابيه انجام دهند و کانديداهايشان را معرفي کنند البته ممکن است کانديداهاي دو طيف در 70تا80درصد حوزه هاي انتخابيه يکي باشند.وي افزود:درحال حاضر همه احزاب و گروههاي اصلاح طلب مشغول فعاليت انتخاباتي و تعيين کانديداهايشان هستند و قرار براين شده که با تهيه يک مانيفست ، استراتژي کلان راهبردي را براي انتخابات و کانديداها تعيين کنيم تا برمبناي آن احزاب اصلاح طلب کارشان را انجام دهند و ممکن است در برخي حوزه ها کانديداهاي اصلاح طلبان و اصولگرايان معتدل يکي باشند البته ارائه ليست واحد از سوي اين دو جريان انجام نمي شود.نماينده مردم اردکان در واکنش به اظهارات جهانگيري درباره مجلس آينده، اظهار داشت:مجلس بايد همسو با راي و نظرات مردم باشد نه با دولت .درهر صورت آقاي روحاني هم با توجه به شعارهاي اصلاح طلبي که دادند راي اکثريت مردم را به دست آوردند بنابراين منظور آقاي جهانگيري تشکيل مجلسي است که به اجراي برنامه هاي دولت و تحقق شعارهايي که خواسته مردم است، کمک کند.وي تاکيد کرد:اگر شالکه مجلس دهم به گونه اي باشد که مخالف خواسته ها و نظر مردم باشد دولت نمي تواند شعارها و برنامه هايش را محقق کند.تابش گفت:اگر حاکميت با احزاب و گروهها خصوصا اصلاح طلبان تعامل داشته باشد و گروهها نيز چارچوب ها را رعايت کنند مجلس آينده همسو با دولت خواهد بود البته اصلاح طلبان همواره در چارچوب قانون اساسي عمل کرده اند و حتي براي انقلاب در ميدان جنگ حضور داشته اند و زندان رفته اند و هزينه هاي زيادي براي اعتلاي ايران و دفاع از ارزشهاي مردم داده اند اما رقباي ما تلاش مي کنند جبهه اصلاحات را مقابل حاکميت قرار دهند.وي با تاکيد براين مطلب که افراط گرايي و راديکاليسيم به زيان هردو جناح اصلاح طلب و اصولگراست،اظهار داشت:به طور حتم در استراتژي و مانيفستي که در جبهه اصلاح طلبان تهيه مي شود اصولگرايان معتدل هم جاي خواهند داشت.
کد خبر: ۶۲۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۴
چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد میکنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است و این دسترسی امکانپذیر نیست؟
کد خبر: ۶۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۴
رئیس سازمان زندان های کشور گفت: تا پایان شش ماه اول سالجاری مجازات حبس الکترونیکی به جای مجازات زندان در تمام نقاط کشور اعمال میشود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
علیاصغر جهانگیر ظهر امروز در مراسم تودیع و معارفه مدیرکل زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کهگیلویه و بویراحمد اظهار کرد: بالا بودن بیکاری و کمبود مکانهای مورد نیاز تخصصی باعث شده بزه سرقت در استانها محروم به خصوص کهگیلویه و بویراحمد رشد داشته باشد.
رئیس سازمان زندان های کشور، تلاش برای ایجاد شرایط متوازن در استان را در کاهش جرایم و بزه سرقت مؤثر دانست و بیان کرد: تورم کیفری در سالهای اخیر منجر به افزایش تعداد زندان یان در کشور شده که سالانه 500 هزار نفر وارد زندان های کشور میشوند.
وی گفت: استفاده از حبس خانگی، مجازاتهای جایگزین و انجام فعالیتهای عامالمنفعه از اقدامات مورد نیاز برای جایگزین کردن مجازات زندان است و زندان در جاهایی اتخاذ شود که امکان ایجاد مجازات جایگزین حبس نباشد.
جهانگیر عنوان کرد: 25 درصد زندان یان کشور و 32 زندان یان استان کهگیلویه و بویراحمد تحت قرار هستند که باید هر چه سریعتر وضعیت این افراد تعیین تکلیف شود.
رئیس سازمان زندان های کشور کمبود دادیار و بازپرس در دادسراهای استان را از عوامل مهم افزایش زندان یان تحت قرار دانست و گفت: همین موضوع باعث شده که به پروندهها به موقع رسیدگی نشود.
وی بیان کرد: نباید زندان به محلی برای نگهداری بدهکاران دیه، مهریه و نفقه تبدیل شود که در حال حاضر هفت هزار بدهکار دیه در زندان به سر میبرند که تلاش میکنیم با انجام اقدامات مورد نیاز این افراد از زندان آزاد شوند.
جهانگیر اضافه کرد: تلاش میکنیم کسانی که به نوعی مرتکب تخلف میشوند را به جای نگهداری در زندان در حبس خانگی و یا (حبس الکتروینکی) نگهداری کنیم که سالانه 30 تا 40 هزار نفر از این طریق مجازات شوند که در حال حاضر این نوع مجازات در استانهای تهران و اصفهان اعمال میشود و تا پایان شش ماه اول سال در تمام استانهای کشور اعمال میشود.
رئیس سازمان زندان های کشور بیان کرد: برای آموزش و بازگشت افراد به زندان ی شرافتمندانه برنامههای مختلفی از مرحله نهضت سوادآموزی تا دانشگاه در زندان انجام میشود و همچنین برنامههای فرهنگی، هنری، ورزشی و آموزش اشتغال ارائه میشود.
وی ادامه داد: بر اساس آمار بیش از 70 درصد کسانی که وارد جامعه میشوند افراد فقیر هستند که ما مبالغی به عنوان وام در اختیار خانواده این افراد قرار میدهیم تا از آسیبپذیری خانوادههای زندان یان جلوگیری شود.
جهانگیر با بیان اینکه نیمی از جمعیت زندان یان را زندان یان مواد مخدر تشکیل میدهد، تصریح کرد: اردوگاههای جدید برای نگهداری معتادان و جداسازی از زندان یان در حال ایجاد است که معتادان در اردوگاههای کار نگهداری میشوند.
رئیس سازمان زندان های کشور، با بیان اینکه کمتر از سه درصد آمار زندان یان را زنان تشکیل میدهند، خاطرنشان کرد: کاهش جمعیت کیفری از جمله سیاستهای قوه قضائیه است که باید مورد توجه تمام مسئولان قضایی قرار گیرد.
منبع/فارس
کد خبر: ۶۱۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۲
علی یونسی بهدلیل اظهارات حاشیهساز اخیر خود که موجب رنجش دوستداران انقلاب اسلامی ایران شد، امروز به دادگاه ویژه روحانیت احضار شد و مورد بازپرسی قرار گرفت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرگزاری تسنیم، علی یونسی اخیراً در اظهاراتی که موجب رنجش هواداران و دوستداران انقلاب اسلامی ایران در منطقه شده بود، گفته بود: در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست، بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و این مسئله هم برای امروز و هم برای گذشته است.
یونسی در ادامه این گفتوگو اعلام میکند: «جغرافیای ایران و عراق غیرقابل تجزیه است و فرهنگ ما غیرقابل تفکیک است. پس ما یا باید با هم بجنگیم و یا یکی شویم».
این اظهارات باعث شد که رسانههای غربی و رسانههای عربی مخالف جمهوری اسلامی ایران در راستای پروژههای ایرانهراسی این قسمت از سخنان او را برجسته کرده تا مسئولان عراقی نسبت به این گفتهها واکنش نشان دهند.
وزیر امور خارجه عراق در واکنش به سخنان یونسی، گفت: «عراق دارای حاکمیت کامل است و به هیچ طرفی چه ایران و چه غیر از آن اجازه نداده و نخواهد داد که این حاکمیت را نقض یا در امور داخلی این کشور دخالت کند».
همچنین وزارت خارجه عراق با انتشار بیانیهای که وبگاه خبری «السومریه» آن را منتشر کرد، به این اظهارات واکنش نشان داد و ابراز انزجار کرد.
در این بیانیه آمده است: «وزارت امور خارجه عراق تعجب خود را از سخنان منسوب به شیخ علی یونسی مشاور رئیسجمهوری ایران در امور اقلیتها، اعلام میکند».
البته یونسی چندی بعد، اظهارات خود را تصحیح کرد، اما با این وجود آنچه رسانههای غربی میخواستند بهرهبرداری کنند، پیش از این تصحیح انجام شده بود.
در پی این اظهارات دادگاه ویژه روحانیت امروز علی یونسی را احضار کرد.
یونسی پیش از این نیز با اظهاراتی مانند نقض گسترده حقوق بشر در زندان های ایران و همچنین ضرورت بازگشت نمادهایی مانند نماد شیروخورشید که جزو نمادهای طاغوت محسوب میشود، موجب حاشیهسازیهای گستردهای برای دولت شده بود.
جمع زیادی از نمایندگان مجلس و همچنین شخصیتهای سیاسی بهدلیل سابقه حاشیهساز یونسی معتقدند که رئیسجمهور هرچه سریعتر باید چنین دستیاری را عزل کند.
کد خبر: ۵۹۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۶
لنکرانی در نامهای سرگشاده از رفتار عدهای درباره حمله به مطهری به شدت انتقاد کرد. وی در بخشی از نامه هم نوشت: حمله تند آقای مطهری به امام جمعه شیراز نیز یکی دیگر از تلخی های این واقعه بود. ایشان به جای پیگیری قانونی این حمله، به امام جمعه محترم شیراز که شخصیتی وارسته و دانشمند و نماینده اغلب مراجع تقلید از سالها پیش و از همه بالاتر نماینده ولی فقیه در استان هستند، طی مکتوبی سرگشاده هتاکی میکند.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به نقل از تسنیم،
کامران باقری لنکرانی استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شیراز در نامهای سرگشاده، به جریانات اتفاق افتاده در شیراز پرداخت و هجمه زشت به علی مطهری را بسیار اسفناک و نگران کننده و برخلاف سیره شیرازیهای مومن و در عین حال با بصیرت خواند.
متن کامل این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد وقایع اخیر شیراز
روز دوشنبه هجدهم خرداد ماه اتفاقات تلخی در شیراز رخ داد که به سرعت در بین اقشار مختلف جامعه انعکاس یافت. حمله به یک نماینده مجلس در ورود به شهر شیراز که منجر به شکستن شیشه خوروی حامل وی شده اتفاق نادری در شهر شیراز است که بسیار تاسف بار است.
شیرازیهای مهمان دوست و با فرهنگ در برخورد با ناروایی ها هم چنین نکرده اند. به یاد دارم آقای شمس الواعظین که به سردبیر روزنامه های زنجیره ای مشهور بود، در سال های اواخر دهه هفتاد به شیراز آمده بود و در جلسهای در دانشگاه شیراز مورد انتقاد قرار گرفت و پاسخی در برابر منتقدین نداشت اما اذعان داشت که شما حزب اللهیهای شیرازی فرهنگی عمل میکنید و با استدلال جواب میدهید.
آقای گنجی که بعدا رسما مرتد شد، در شیراز آن هم در ایام ارتحال حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در جلسهای مخفی مطالب سخیفی در مورد گذار از امام مطرح کرد و ما جمعی از پزشکان و اساتید دانشگاه با طرح شکایتی در دادگاه پیگیر موضوع شدیم که شرحش را خودش در کتابش نوشته است.
شیراز کرسیهای آزاد اندیشی را بسیار پیشتر از خیلی از مراکز علمی آغاز کرد که به مباحثات برخی از شاگردان مرحوم آیتالله سید منیرالدین حسینی الهاشمی در دهه هفتاد با سران فکری اصلاح طلب آن روز میتوان اشاره کرد.
این هجمهی زشت آنهم در بدو ورود آقای دکتر علی مطهری به شیراز بسیار اسفناک و نگران کننده و برخلاف سیره شیرازیهای مومن و در عین حال با بصیرت است. خوشبختانه دولت محترم دستور رسیدگی به این امر را داده و ظاهرا قرار است هیئتی از شورای امنیت کشور برای بررسی به شیراز بیایند و رسیدگی کنند.
این سرعت عمل در خور تحسین است و امید است با خاطیان برخورد قانونی انجام گردد. اما چند نکته دیگر هم میماند که توجه به آنها هم ضروری است:
۱. آنگونه که از شواهد امر پیداست حمله کنندگان از قبل در برابر درب فرودگاه شیراز مستقر بوده اند. آیا این امکان برای دستگاههای ذیربط وجود نداشت که برای تامین این نماینده اقدام و این عده را متفرق نمایند و به جای تاکسی از خودروی حفاظت شدهای برای انتقال آقای مطهری استفاده کنند. آیا آقای مطهری طعمه ای برای برخی از اقدامات بعدی نشده است؟
بد نیست یاد آوری شود آقای کاظمی که در پرونده قتلهای زنجیرهای در زندان بود، سالها مدیرکل اطلاعات استان فارس بوده و در زمان مرخصی های خود از زندان مورد استقبال گرم عده ای قرار میگیرفت که نماز جماعت خود را به ایشان اقتدا میکردند. در جریان واقعه مسجد آتشیها در مهر ۸۸ هم شاهد بودیم دست هایی بسیار تلاش کردند تا شیراز را به آشوب بکشانند که با مدیریت هوشمندانه نماینده ولی فقیه در استان حضرت آیت الله ایمانی ترفندهای این گروه برای ایجاد درگیری و بهانه سازی برای ضد انقلاب که با سواستفاده از جمعی از جوانان مومن و ولی احساساتی در حال شکل گیری بود به شکست انجامید.
۲. آنطور که در بیانیه دوم انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز آمده، شورای تامین امنیت استان حکم به لغو مراسم سخنرانی این نماینده داده بوده است ولی برخی مسئولین دانشکاه بر برگزاری جلسه به هر قیمت تاکید کرده و علیرغم مصوبه شورای تامین، برای برگزاری جلسه تاکید داشتهاند.
اینکه یکی از مسئولین منصوب دولت بر خلاف تصمیم یک نهاد قانونی مرتبط با دولت اقدام کند امر غریبی است و غریبتر این است که این نهاد را غیر مسئول بنامند و به تمرد از آن افتخار کنند. آیا با قانون گریزی میتوان با ادعای همراهی با دولت داشت و منصوب دولت بود؟
۳. از عجایب دیگر این واقعه تهدید به لشکرکشی خیایانی توسط آقای دکتر مطهری است. این موضوع که در دو مکتوب ایشان بعد از این واقعه تلخ آمده است را باید به حساب عصبانیت ایشان به دلیل این حمله زشت تلقی کرد والا اینکه نمایندهای به جای پیگیری قانونی از این سخن بگوید که من هم به طرفدارانم میگیوم که به خیایبان بیایند و چه کنند هرگز با قانون گرایی سازگار نیست.
۴. حمله تند آقای مطهری به امام جمعه شیراز نیز یکی دیگر از تلخی های این واقعه بود. ایشان به جای پیگیری قانونی این حمله، به امام جمعه محترم شیراز که شخصیتی وارسته و دانشمند و نماینده اغلب مراجع تقلید از سالها پیش و از همه بالاتر نماینده ولی فقیه در استان هستند، طی مکتوبی سرگشاده هتاکی میکند.
بهانه این هتاکی هم خبری است که به صورت ناقص از خطبههای نماز جمعه شیراز در ۲۲ اسفند سال جاری در برخی سایتها منتشر شده است. آیا این امر قران نیست که قبل از موضعگیری در هر امری تبیین انجام شود و از صحت و سقم اخبار اطمینان حاصل و بعد اظهار نظر شود. ایا عصابنیت و دلخوری از یک واقعه مجوز تندخویی و هتاکی است.
مگر این گفته شهید عزیز و استاد بزرگوار آیه الله مطهری نیست که "مگر میشود به خاطر دین بیدینی کرد" (مجموعه آثار ۱۶/۱۱۱). آیا فرزند ایشان به خیال دفاع از خود مجاز به توهین است؟
البته توهین به هر کسی زشت است به ویژه به شخصیت بزرگواری که از افتخارات علمی استان فارس است. در بزرگواری این شخصیت همین بس که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ایشان را با اصرار در شانزدهم مهرماه سال ۵۸ به امامت جمعه کازرون و نمایندگی خود منصوب و در حکم خود تاکید کردند که: امید است اهالی محترم نیز قدردان وجود شریف جنابعالی بوده و از همکاری و مساعدت در پیشبرد اهداف عالیه اسلام دریغ نورزند.
این شخصیت والا مقام که نامش در تالیفات متعدد از جمله گروه مولفین تفسیر نمونه میدرخشد، از مدرسین درس خارج فقه و اصول و نماینده مردم فارس در خبرگان رهبری از بدو تاسیس این مجلس بوده اند. آیا توهین به نماینده منتخب یک استان در خبرگان و شخصیتی که مراجع عظام تقلید همچون حضرت آیه الله العظمی مکارم شیرازی ایشان را برادر خود میخوانند، رواست.
آیا سخنان ایشان در خطبه نماز جمعه مبنی بر اینکه از تنش ها پرهیز کنید و به قانون عمل کنید در خور چنین هتاکیهایی است؟
به هر حال این واقعه تلخ بسیار هشدار دهنده بود که چگونه میتوان در دام اختلافات قرار گرفت و چگونه آشوب و فتنه میتواند تهدید کننده باشد. با یاد امام راحل عظیم الشان که کلامشان همیشه راهگشا بود این مقال را به پایان میبرم که سالها پیش نوشتند:
"موضعگیریها باید به گونهای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بینالملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند.
هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذرهای از سیاست «نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی» عدول نشود که اگر ذرهای از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامی راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمیکند. دو جریان با کمال دوستی مراقب آمریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی باشند.
هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که آمریکای حیلهگر دشمن شماره یک آنها است ولی فر زندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروی شهید گشتهاند. هر دو جریان از حیله گریهای این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که امریکا و شوروی به خون اسلام و استقلالشان تشنهاند.خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم، حالْ خود دانند.البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد - که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم - که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمیشناسد." ( صحیفه امام ج ۲۱)
البته امروز از شوروی سابق چیزی نمانده ولی آمریکای جنایتکار و نفس اماره کماکان هستند. به هوش باشیم .!
دکتر کامران باقری لنکرانیاستاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شیرازعضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی
کد خبر: ۵۹۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۵
طی حکمی از سوی رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، عباس فلاحتی مطلق به عنوان مدیرکل زندان های استان کهگیلویه و بویر احمد منصوب شد
کد خبر: ۵۹۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۵
رئیس مرکز فوریت های پزشکی کهگیلویه و بویراحمد از دستگیری دو مزاحم تلفنی پس از سه سال مزاحمت مستمر در یاسوج خبرداد
کد خبر: ۵۹۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۹