« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
مردم از ما در کوچه و خیابان و مسجد می‌‏پرسند که آقای احمدی‌‏نژاد نمی‏خواهد برگردد؟ الان بازگشت احمدی‏نژاد مطالبه مردم است. این یک واقعیت در کشور ما است و یک دلیل آن هم مشکلات اقتصادی کشور است
کد خبر: ۵۸۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۸

دیوان عالی کشور حکم قصاص محیط بان غلامحسین خالدی را که سه بار توسط شعبه اول دادگاه کیفری استان کهگیلویه و بویراحمد تایید شده بود را نقض و رسیدگی به پرونده را به شعبه دادگاه دیگری ارجاع نمود
کد خبر: ۵۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۱

چنانچه بخواهیم مقایسه کنیم حکم اولیه رحیمی ۱۵ سال بود که بعد پنج سال شد حال حکم اولیه مهدی هاشمی باید ۱۵۰ سال باشد تا زمانی که به کف می‌رسد تبدیل به ۲۰ سال شود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: حجت الاسلام رسایی در گفتگو با خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» در مشهد، در رابطه با این مسئله که مهدی هاشمی چندی پیش عنوان کرده به دلیل سیاسی حکم من بیشتر از دو سال نخواهد بود، گفت: حرف مهدی هاشمی درست است و چنانچه دلایل سیاسی باشد این حکم باید دو ساله تعیین شود. وی ادامه داد: با توجه به فشارهایی که پشت پرونده مهدی هاشمی است این حکم باید کم باشد؛ اما چنانچه که بخواهد واقعی باشد و به دلیل مفاسد موجود در پرونده مهدی هاشمی مانند از بین بردن اسناد و پول شویی، حکم وی حداقل باید 20 سال زندان باشد. این نماینده مجلس گفت: چنانچه بخواهیم مقایسه کنیم حکم اولیه رحیمی ۱۵ سال بود که بعد پنج سال شد حال حکم اولیه مهدی هاشمی باید ۱۵۰ سال باشد تا زمانی که به کف می‌رسد تبدیل به ۲۰ سال شود.
کد خبر: ۵۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹

روزنامه های صبح امروز عناوین مهم خود را بیشتر به شرح زیر آماده کرده اند که در ادامه خواهید خواند. *وطن امروز - با رونمایی از فیلم محمد (ص) سینما رنگ خدا گرفت نور تویی روح تویی- شرکت ملی نفتکش ایران بار‌دیگر در لیست تحریم اتحادیه قرار گرفت عنایت آمریکایی اروپا!- تظاهرات در آمریکا و انگلیس علیه جنایت چپل‌هیل سکوت غرب درقتل 3 دانشجوی مسلمان- درخواست برای استعفای ابتکار *حمایت - نیویورک تایمز: حامیان تحریم متوهم هستند ایران از برنامه هسته‌ای عقب نشینی نمی‌کند- سانسور رسانه‌های آمریکایی در ترور 3 دانشجوی مسلمان-  دادستان کل کشور: دشمنان انقلاب اسلامی همچنان در جهالت غوطه می خورند- مدیرکل ثبت اسناد و املاک یزد در گفت و گو با «حمایت» خبر داد نیاز به 30میلیارد ریال اعتبار برای آرشیو پرونده‌های ثبتی *کیهان - نخست وزیر رژیم کودک‌کش صهیونیستی: ایران، اسرائیل را محاصره کرده می‌خواهد خفه کند-  واردات 79 هزار خودروی خارجی طی سال جاری - انصارالله: سفارت آمریکا در یمن لانه جاسوسی بود - خطیب جمعه تهران: پیام راهپیمایی عظیم 22 بهمن ذلت‌ناپذیری و عزت بود *جام جم - اعتراض به تبعیض رسانه‌‌ای در غرب قتل 3 مسلمان در سکوت- توافق 2 مرحله‌ای اسلو درسی برای مذاکرات هسته‌ای- مردم برای مسکن مهر پول اضافه نخواهند پرداخت- بانک‌مرکزی نام 445 صرافی مجاز را برای خرید و فروش ارز اعلام کرد شرایط جدید خرید و فروش ارز *ایران - از سوی نتانیاهو و وزیر اطلاعات رژیم اسرائیل رقم خورد هجوم تل آویو به توافق هسته‌ای- استقبال پاپ از فرستاده روحانی- جهانگیری: گردشگران غیرمسلمان باید از حقوق مشروع برخوردار باشند - در پایان رقابت دو رشته آزاد و فرنگی ایران قهرمان جام تختی 93 شد*رسالت - رهبر معظم انقلاب درگذشت والده محمود احمدي نژاد را تسليت گفتند- حضور ميليوني ملت در 22 بهمن، پاسخ دندان شكن به آمريكا- عقب‌نشيني اسرائيل با تودهني بچه‌مسلمان‌ها از سال 2000- نظر ما مطابق ديدگاه رهبري يک مرحله اي بودن مذاکرات است *ابتکار - غيبت محسوس دلواپسان هسته‌اي در رسانه ها پس از بيانات رهبر انقلاب؛ لام تا کام؛ مخالفان مذاکرات ساکت اند- شهيندخت مولاوردي با پاپ ديدار کرد؛ تشريفات واتيکان براي «دخت ايراني» - محسن رضايي تاکيد کرد؛ عزم مجمع تشخيص براي نظارت دقيق بر قوا - در پيامي به همايش نفت مطرح شد: روايت آيت‌الله هاشمي از تدابير انقلابي امام (ره) *اعتماد - محسن رضايي از عزم جدي مجمع تشخیص مصلحت نظام براي نظارت بر عملکرد قوای سه گانه خبر داد- گزارش «اعتماد» از واكنش ها و انتظارهاي مردم مناطق غبار گرفته از رييس سازمان محيط زيست -  هزاران نفر در مراسم تشييع سه دانشجوي مسلمان امريكايي شركت كردند واكنش‌ها به جنايت چپل‌هيل -  اكران بزرگ‌ترين پروژه سينمايي كشور با حضور اصحاب فرهنگ ورسانه برگزار شد پايان انتظار براي نمايش «محمد(ص)»   *دنیای اقتصاد - به‌دنبال آشفتگی شدید اوضاع اقتصادی در دستور کار قرار گرفت انقلاب ارزی در ونزوئلا- در جدیدترین آمار رسمی منعکس شد توقف تخلیه حباب زمین- غرب و روسیه بر سر اوکراین به توافق رسیدند آتش‌بس شکننده بین اروپا و روسیه- معاون اول رئیس‌جمهور مطرح کرد سه خسارت روزهای محدود برای سفرهای تفریحی *خراسان - اروپا شرکت ملي نفتکش ايران را دوباره تحريم کرد- پيگيري‌هاي‌ خراسان درباره بحران هواي اهواز از 2 عضو کابينه- اطلاعات 7 تا 15 ميليون نفر در هيچ بانک اطلاعاتي وجود ندارد- تبيين الگوي «کنترل اجتماعي» در هزار آيه قرآن کريم *اطلاعات - روسيه: فرصت کافي براي امضاي موافقتنامه سياسي ايران و 1+5 وجود دارد -  دادستان ديوان محاسبات کشور:با فسادهاي مالي قاطعانه برخورد مي کنيم- نامه سپاس اتحاديه ميهني كردستان عراق به رهبر معظم انقلاب - محكوميت گسترده قتل 3 دانشجوي مسلمان در كاروليناي آمريكا *مردم سالاری - معاون رييس‌جمهور ايران با رهبر کاتوليک‌ها ديدار کرد تاکيد پاپ بر رسيدن به توافق نهايي هسته اي- ايستادگي اوباما در برابر وضع تحريم‌هاي جديد شرط لازم اما ناکافي است توقف در شتاب مذاکرات با تقابل کاخ سفيد و کنگره - رهنمودهاي رهبري روش کار ما را تعيين مي‌کند - علي شمخاني: لغو تمامي تحريم ها مطالبه ملي است *سیاست روز- نگاهي بر آنچه آمريكا در مذاكرات هسته‌اي دنبال مي‌كند تكرار تاريخ- قتل سه مسلمان و تكرار دوگانگي رسانه‌ها و سياستمداران غربي هياهو براي شارلي، حمايت از چيل‌هيل- وزير خارجه چين امروز به تهران مي‌آيد نقش كمرنگ چين در توافق هسته‌اي با ايران *جمهوری اسلامی -  وال استریت ژورنال اعلام کرد  اروپاییان در شوق بازگشت به بازار ایران، ائتلاف تشکیل دادند-  مدیرعامل سازمان بیمه سلامت خبر داد  بیش از 50 قلم داروی گرانقیمت درمان ناباروری تحت پوشش بیمه سلامت-  ده‌ها کشته و زخمی در حمله تروریستی به مسجد شیعیان در پیشاور-  درخواست اوباما از کنگره برای تهاجم زمینی به عراق و سوریه به بهانه مبارزه با داعش *هدف و اقتصاد - غيبت7 تا 15 ميليون نفر در بانک‌هاي اطلاعاتي- زنگنه: اميدواريم با تدبير رهبري شر تحريم‌ها از سر ملت ايران کم شود- بايد به ظرفيت‌هاي جايگزين در اقتصاد منهاي نفت بپردازيم *جهان صنعت -  آماده‌باش دولت برای افزایش نرخ ارز  محدودیت‌های جدید در راه است؟- تحلیل اکونومیست از نقش کرملین در بحران اوکراین؛  جنگ پوتین با غرب-  انتخاب علیرضا تابش به سمت مدیرعاملی بنیاد فارابی-  احترام به اقلیت‌ها؛ افغانی یا افغانستانی؟!*کار و کارگر-  ربیعی در همایش زنان در مسیر توسعه: حقوق زنان در محیط های کاری رعایت نمی‌شود -  با پیشنهاد روسیه صورت گرفت تصویب قطعنامه تحریم گروه تروریستی داعش در شورای امنیت - انتقاد خطیب جمعه تهران از افراط و تفریط ها در تحلیل مذاکرات هسته‌ای -  رییس کمیسیون برنامه و بودجه: توافق یا عدم توافق هسته‌ای موجب جهش یا افت اقتصادی نمی شود *شهروند -  ١٥ماه پس از دستگیری بابک زنجانی ماجرا پیچیده‌تر شد انتقال ٧هزار ‌میلیارد تومان پول نفت به ٤ کشور خارجی -  حذف یارانه‌بگیران ثروتمند و گرفتاری دولت و مجلس در رصد درآمد خانوار ٧تا ١٥ میلیون نفر در هیچ بانک اطلاعاتی نیستند -  هوای اهواز دیروز گردوغبار نداشت آلودگی آبادان و گچساران؛ ١٥ برابر حد مجاز -  یک روز کار در معدن زغال سنگ از نگاه دوربین «شهروند» زندگی در تاریکی *راه مردم - نجار در گفت و گو با « راه مردم»: برای معضل کم آبی مردم در کنار مسئولان کمک کنند- «آتقی» آینه عبرت پس از آزادی از زندان به « راه مردم» آمد؛ امیدوارم بزودی جلوی دوربین بروم - « C8 اعتباری» راهبرد پیشگیری از ایجاد مطالبات معوق بانک ها با رویکرد اقتصاد مقاومتی   *امتیاز - فشار آب در پایتخت کاهش می‌یابد- اولتیماتوم پلیس به موتورسواران متخلف- آغاز مذاکرات ایران و ۳ غول برقی جهان- افتتاح مهدکودک زندان زنان تهران باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۵۷۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۵

الکربولی در جلسه‌ محاکمه‌اش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده می‌کرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده می‌نمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجده‌ی شکر کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:سحرگاه روز چهارشنبه‌ی گذشته، اردن ساجده الریشاوی (نیروی انتحاری عراقی که داعش خواستار آزادی وی بود) و زیاد الکربولی عراقی (که از اعضای سابق القاعده بود) را درست یک روز پس از انتشار فیلم زنده سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش اعدام کرد. در این چند روز زیاد درباره‌ی ساجده الریشاوی مطلب منتشر شد، اما زیاد الکربولی کیست؟ زیاد خلف رجا الکربولی ملقب به ابوحذیفة، یک تاجر عراقی متولد 1982 و از اهالی شهر «القائم» عراق بود. الکربولی از اعضای عشیره‌ی الکرابلة، یکی از عشایر قبیله‌ی الدُلَیم به حساب می‌آمد. الدُلَیم از بزرگترین قبایل عربی است و اعضایش در منطقه‌ی بالادست و غرب فرات در عراق قرار دارند و استان الانبار تا پیش از انقلاب 1968 به نام آنان خوانده می‌شد. این قبیله عموما در عراق و مشخصا در الانبار و مناطق اطراف بغداد و استان‌های بابل، صلاح‌الدین، دیالی، موصل و بخشی‌هایی از سوریه مستقرند. این قبیله به واسطه‌ی نقش بارز فر زندان ش در مقاومت عراق ضد اشغالگران خصوصا در فلوجه و هیت و القائم و الرمادی، آوازه‌ی بلندی دارد. در قبیله‌ی الدلیم چندین عشیره وجود دارد که یا به اعضایش اسم عشیره‌ی خود خوانده می‌شوند یا با نام الدلیمی. تعداد افراد این قبیله به دویست هزار تن می‌رسد. آنان را می‌توان در مناطق مرزی عراق با سوریه و اردن و عربستان یافت. زیاد الکربولی در همان مراحل نخست تشکیل سازمان «التوحید و الجهاد» توسط ابومصعب الزرقاوی در عراق به این گروه پیوست. این سازمان بعدها تبدیل شد به شاخه‌ی القاعده در عراق با نام القاعده‌ی بین‌النهرین. به مرور زیاد الکربولی یکی از مهم‌ترین نفرات القاعده‌ی عراق شده و روابط نزدیکی با رهبر القاعده‌ی عراق ابومصعب الزرقاوی اردنی برقرار نمود. کربولی چندی بعد به عنوان رئیس شاخه‌ی محلی القاعده در شهر الرطبة عراق (در مرز اردن) منصوب شده و سپس مسئولیت «غنایم» در القاعده‌ی بین‌النهرین و سمت مشاور ابومصعب الزرقاوی را به عهده گرفت. الکربولی از شغلش به عنوان کارمند گمرک در مرز اردن و عراق، برای مسلط شدن بر کاروان‌های مواد غذایی و سوختی که بین عراق و اردن در رفت و آمد بودند استفاده می‌کرد. واحد «سواران سپاه خدا» دستگاه اطلاعاتی اردن در 23 می 2006 میلادی [2 خرداد 1385] اعلام کردند که موفق شده‌اند در مأموریتی خارج از مرزهای اردن، زیادالکربولی را بازداشت نمایند. وقتی در دادگاه وقتی قاضی با ذکر اتهامات او گفت که این اتهامات می‌تواند منجر به اعدام شود وی پاسخ داد «اعدام در راه خدا». الکربولی در جلسه‌ی محاکمه‌اش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده می‌کرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده می‌نمود. دادگاه امنیتی اردن در 5 مارس 2007 میلادی[14 اسفند 1385] او را به اعدام محکوم نمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجده‌ی شکر کرد. کروبولی در فیلم اعترافاتش که از تلویزیون اردن پخش شد به قتل یک راننده‌ی اردنی در عراق و هدف قرار دادن برخی منافع اردن در این کشور اقرار نمود. وی همچنین به ربایش دو کارمند سفارت مراکش در عراق (عبدالرحیم بوعلام و عبدالکریم المحافظی) هنگام بازگشتشان از عمان به بغداد و سپس قتل آن دو اعتراف کرد. از دیگر اعترافات الکربولی می‌توان به ربایش مشاور معاون وزیر اقتصاد عراق در منطقه‌ی الرطیة در مرز اردن و عراق و مصادره‌ی ماشین ضدگلوله‌ی [وی] برای استفاده به عنوان ماشین بمب‌گذاری شده ضد نیروهای آمریکایی یا گارد ملی عراق اشاره کرد. پس از دستگیری کربولی، سازمان زرقاوی در عراق بیانیه‌ای صادر کرده و هرگونه ارتباط وی با این سازمان را نفی کرد. خود الکربولی نیز در جلسه‌ی محاکمه‌اش بر این نکته صحه گذاشت و اعلام کرد هیچ یک از اتهامات وارده به وی صحیح نیست و ضمنا او از هتلی بیروت ربوده شده و نه آنچنان که نیروهای اردنی می‌گویند از عراق. ضمنا مدعی شد شکنجه شده است. اما با توجه به اعترافات وی مبنی بر قتل یک راننده کامیون اردنی در عراق در سال 2005 و اعترافش به ربایش دو دیپلمات مغربی و همچنین وابستگی‌اش به القاعده، از طرف دادگاه اردن به جرم انجام حرکات تروریستی منجر به مرگ، توطئه‌چینی برای اقدام به کارهای تروریستی و در اختیار داشتن مواد غیر قانونی (تعدادی موشک) برای استفاده‌ی غیرقانونی، و انتساب به گروهی غیرقانونی به اعدام با طناب دار محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید گردید اما اردن این حکم را از آن زمان تا کنون در تعلیق نگاه داشته بود تا اینکه در جریان اخیر مجددا به جریان افتاد. زیاد الکربولی، از منصب مشاور ابومصعب الزرقاوی تا پای چوبه‌ی دار/ در حال ویرایشدو سال پیش بود که الکربولی از زندان اردن اعلام کرد حاضر است دیه راننده‌ی اردنی را پرداخت نماید. بنابرآنچه آن روزها از قول رئیس «سازمان عربی حقوق بشر» عبدالکریم الشریدة نقل شد، کربولی به هنگام ملاقات با وی در زندان این موضوع را اعلام کرده بود. اما منابع چیزی نشان نمی‌دهد که پرداخت دیه به خانواده‌ی مقتول را تأیید کند. نام زیاد الکربولی به همراه ساجده الریشاوی در بحث تبادل با خبرنگار اسیر ژاپنی نزد داعش (کینجی گوتو) مطرح گردید. دولت اردن اعلام کرد تا از سلامت خلبان اردنی معاذ الکساسبة مطمئن نشود این توافق را به موقعِ اجرا نمی‌گذارد. تلاش‌ها مقابل گردن‌کشی داعش به جایی نرسید و آنان اسیر ژاپنی را سر بریده و چند روز بعد هم فیلم آتش زدن خلبان اردنی را در سوم فوریه 2015 منتشر نمودند. با پخش این ویدئو، نیروهای اردنی در فردای همان روز یعنی سحرگاه چهارم فوریه 2005، ساجده الریشاوی و زیاد الکربولی را به دار کشیدند. وزارت کشور اردن در بیانیه‌ای اعلام کرد: «سحرگاه امروز چهارشنبه، حکم اعدام مجرمه ساجده مبارک عطروز الریشاوی و همچنین حکم اعدام مجرم زیاد خلف رجا الکربولی به وسیله‌ی طناب دار به اجرا در آمد.» این بیانیه ادامه داده بود: «اجرای حکم اعدام با حضور همه‌ی افراد ذی‌ربط مطابق با قانون به اجرا گذاشته شد» و سپس افزوده بود: «این احکام، همه‌ی مراحل قانونی لازم که در نص قانون آمده را به طور تمام و کمال پشت سر گذاشته بود.» کربولی پیش از اعدام وصیت کرده بود سلامش را به پدر و مادرش رسانده و آنچه در تملک دارد را به خانواده‌اش بدهند.    مشرق
کد خبر: ۵۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۲

پسر عاشقی که برای به‌دست‌آوردن موافقت مادر دختر موردعلاقه‌اش برای ازدواج، با او همدست شده بود تا از مردی انتقام بگیرد از سوی ماموران بازداشت شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  فردی ناشناس در تماس تلفنی با ماموران پلیس استان فارس به آنها خبر داد فردی در مغازه‌اش مواد مخدر نگهداری می‌کند. وقتی پلیس به محل رفت و از مغازه موردنظر بازرسی کرد در ناودان مغازه چند بسته مواد مخدر پیدا کرد. صاحب مغازه که علی نام ‌دارد در حالی‌که از این کشف شوکه شده بود مدعی ‌شد از مواد خبر ندارد و هیچ‌وقت هم در کار خریدوفروش مواد نبوده ‌است. با انکارهای مداوم این مرد و به‌دست‌نیامدن مدارک دیگر علیه مغازه‌دار، احتمال جاسازی مواد با هدف انتقام‌گیری مطرح شد و ماموران در جریان تحقیقات به مردی جوان ظنین شدند. با دستگیری مرد جوان، وی به گذاشتن مواد در ناودان مغازه اعتراف کرد و گفت: «مدتی است عاشق دختری شده بودم و تصمیم داشتم با او ازدواج کنم. در این مدت متوجه شدم مادر دختر با مردی اختلاف دارد و می‌خواهد با او برخورد کند. این زن خیلی از دست صاحب مغازه عصبانی بود و مرتب درباره او صحبت می‌کرد. وقتی فهمید من عاشق دخترش هستم گفت فقط یک راه دارد که بتوانی با دخترم ازدواج کنی. باید در نقشه زندان ی‌کردن مردی که می‌گویم، با من همراهی کنی.  برای اینکه بتوانم دل این زن را به دست بیاورم تا برای ازدواج من با دخترش رضایت بدهد مجبور شدم قبول کنم.» متهم گفت: «مادر دختر به من گفت بهترین کار این است که در مغازه‌اش مواد جاسازی کنیم تا بتوانیم او را برای مدتی به زندان بیندازیم. به دستور او مقداری مواد خریداری کردم و در یک فرصت مناسب به مغازه متهم رفتم و مقداری مواد در مغازه جاسازی کردم. بعد با ماموران تماس گرفتم و گفتم متوجه شده‌ام مرد مغازه‌دار مواد جابه‌جا می‌کند و آدرس آنجا را به ماموران دادم.» ماموران با توجه به اعترافات این جوان و شکایت مرد مغازه‌دار زنی را که نقشه انتقام‌گیری را طراحی کرده بود، بازداشت کردند. منبع/کیهان
کد خبر: ۵۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۷

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش آوای دنا به نقل از تسنیم ، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در پی صدوراحکام محکومیت ۶ ماه حبس تعزیری به دنبال متوهم خواندن احمدی نژاد رئیس جمهور وقت و ۷۴ ضربه شلاق تعزیری و یک میلیون ریال جزای نقدی به اتهام توهین و افترا به جاسبی، نامه ای منتشر کرد.متن نامه سرگشاده عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران به رسانه های گروهی به شرح ذیل است:همکاران گرامی رسانه‌ایباسلام، همان‌گونه که مستحضرید اینجانب به عنوان عضو کوچکی از جامعه فرهنگی- رسانه‌ای کشور در سال‌های اخیر، همواره حتی در سخت‌ترین شرایط اداره یک مؤسسه پژوهشی به صورت خصوصی، در خدمت اهالی مطبوعات بوده‌ام. با آن که شرکت در میزگردها یا پاسخ‌گویی به پرسش‌های خبرنگاران عزیز مرا از امر پژوهش درتاریخ باز می‌دارد، اما تاکنون سعی وافر نموده‌ام تا در حد توان در خدمت روند اطلاع‌رسانی رسانه‌های کشور باشم. در مدت بیست سال مدیریت رسانه نیز هیچ امری را مقدم بر انجام وظیفه آگاهی‌بخشی به جامعه ندیدم و گواه این امر را حجم شکایات برخی مقامات عالی‌رتبه در دولت‌های مختلف از خود می‌دانم.اما اینک در شرایطی که رسانه‌ای ندارم، مدتی است با احساس وظیفه دادستان تهران برای طرح ایرادات بلاوجه و شکایات عدیده به نمایندگی از صاحبان قدرت و ثروت علیه خود مواجهم. همان‌گونه که می‌دانید به جریان افتادن شکایاتی از جانب دادستان در دستگاه زیرمجموعه ایشان، مشکلات رسیدگی به انتقاد یک منتقد را بسیار دشوارتر می‌سازد. آمد و شدهای مکرر و بعضاً برخوردهای دور از انتظار با یک صاحب قلم امری است معمول، اما وقتی پای یک مقام‌ عالی‌رتبه قضایی به میان می‌آید، مشکلات در این چرخه ده چندان می‌شود. در تاریخ ۲۴/۱۰/۹۳ به شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی جزایی مجتمع قضایی کارکنان احضار شدم. پس از یک‌ساعت و ربع معطلی به دلیل تاخیر نماینده دادستان، دادگاه تشکیل شد. با کمال تعجب در زمان قرائت کیفرخواست، برخی اتهامات را برای اولین بار می‌شنیدم؛ لذا اعلام داشتم نسبت به برخی موارد تفهیم اتهام نشده‌ام. جناب آقای قاضی پرسش کرد کدام مورد؟ اعلام داشتم اولین اتهامی که در کیفرخواست آمده است. سپس قاضی به کمک نماینده دادستان تلاش وافر کرد تا از لابلای پرونده حجیم تدارک دیده شده، بازپرسی در این مورد خاص را به من نشان دهد اما موفق نشد؛ لذا به نحو تعجب‌برانگیزی اظهار داشت: «حالا شما از مواردی که تفهیم اتهام شده‌اید دفاع کنید!» در اعتراض گفتم: «با توجه به این که پرونده حاضر تجمیعی است و به آیین دادرسی در مورد همه شکایت‌ها عمل نشده، چگونه از من می‌خواهید از خود دفاع کنم؟» سپس اعتراض کتبی‌ام به این روند را نیز با این مضمون ارائه دادم که با توجه به بی‌اطلاعی ‌از مفاد برخی موارد مطرح شده در کیفرخواست، قادر نیستم در مقام دفاع از خود برآیم. البته بعداً فهمیدم شکایت تفهیم اتهام نشده نیز از جمله شکایات جناب دادستان است. به طور کلی در این پرونده تجمیع شده با سه شکایت از جانب دادستان مواجه بودم که ضمن تقدیم رای صادره علیه خود به‌پیوست، بر شما نیز زوایای امر تا حدودی روشن خواهد شد. لازم به یادآوری است که طرح شکایت چند سال قبل مدیر اسبق دانشگاه آزاد (که طبق اعلام بازپرس، قرار منع پیگرد برای آن صادر شده بود) در این پرونده تجمیعی، ظاهراً شاخص به حساب می‌آید. در حالی که در زمینه بحث رشوه‌دهی و موارد مشابه، ریاست محترم وقت قوه قضائیه دستکم یکی از مصادیق بارز آن ‌را – که تصویر مکاتبات مربوطه به‌پیوست تقدیم می‌شود- مورد قبول قرار داده است؛ لذا به نظر می‌رسد طرح یک شکایت از دانشگاه آزاد در این پرونده تجمیعی آن هم دقیقاً در مورد موضوعی که آیت‌الله شاهرودی به صراحت حقانیت انتقاد مرا در این زمینه پذیرفته‌اند و دو دوره تحقیق و تفحص مجلس نیز گواه بارزی بر صحت آن‌هاست، قابل تأمل باشد (زیرا هم در برگه احضار و هم در سربرگ صدور رای، شاکی دانشگاه آزاد معرفی شده است.)همکاران گرامی! از آن‌‌جا که احساس می‌کنم شاید بدون آگاهی از تبعات این‌گونه عملکردهای قضایی حتی درخواست تجدیدنظر در مورد حکم صادره نیز مفید نباشد، از شما برای حل این مشکل یاری می‌طلبم. اما در پایان امید وافر دارم که با تفضل و یاری خداوند حتی شلاق و زندان نیز نتواند از احساس وظیفه‌ام در مقابله با ناهنجاری‌ها بکاهد. اگر باز هم خدای بزرگ لیاقت دهد رساتر از گذشته ضرورت «ابطال «مدارک رابطه‌ای» مسئولانی چون آقای مرتضوی، و هکذا ضرورت محاکمه آغازگران چنین داد وستدهای مخدوش کننده سلامت نظام اداری کشور را مطرح خواهم ساخت؛ زیرا حفظ درخشندگی انقلاب اسلامی و ایران عهدی است که ارزش تحمل بیش از این‌ها را دارد.با تشکرمدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایرانعباس سلیمی‌نمین
کد خبر: ۵۶۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۱

دکتر احمدي نژاد بر اين نکته تاکيد داشته اند که اگر ثابت شود آقاي رحيمي ريالي در دولت دهم سوء استفاده کرده است، ايشان از مردم عذرخواهي خواهند کرد و اين موضع ايشان همچنان پابرجاست
کد خبر: ۵۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۱

از نظر اصولگرایان، اینکه آقای رحیمی پول‌هایی را که غیرقانونی برداشت کرده بود به چه افرادی و در کدام نهاد داده و آن پول‌ها برای چه اهدافی هزینه شده‌اند، خیلی مهم نیست. مهم آن است که چرا آقای هاشمی‌رفسنجانی، بیست‌وچندسال پیش پای این فرد را به قوه‌مجریه کشور باز می‌کند؟ سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:صادق زیباکلام در سرمقاله شرق نوشت:نیازی به یک‌مطالعه میدانی وسیع نبود؛ حتی یک‌نظرسنجی ساده و ابتدایی هم می‌توانست نشان دهد برای بسیاری از مردم، قدم‌زدن آقای ظریف با جان کری در جریان مذاکرات هسته‌ای، خیلی‌خیلی بیشتر حایزاهمیت بود تا خبر محکومیت معاون‌اول رییس دولت سابق. به همین دلیل هم برخی اصولگرایان به جای پرداختن به موضوع محکومیت آقای رحیمی، به موضوع محکومیت بسیار مهم‌تر حرکت دکتر ظریف پرداخته‌اند. درست قضیه هم همین بود. نه به واسطه آنکه مردم اینگونه فکر می‌کنند بلکه به واسطه آنکه اساسا از نظر مصالح و منافع ملی هم این دو خبر دارای وزن و اهمیت بسیار متفاوتی هستند. دومی اساسا اهمیتی نداشت. یکی از مسوولان ارشد دولت گذشته مرتکب خطایی بسیار جزیی شده، دادگاه رسیدگی را صورت داده و او را مجرم شناخته است. حکم محکومیت نیز به وی ابلاغ شده و عن‌قریب به زندان خواهد رفت. اموالی را هم که از بیت‌المال برده بود ظاهرا بازگردانده شده و نگرانی از این بابت نیست. از نظر سیاسی هم این خبر، وزن چندانی ندارد. یعنی فی‌الواقع به اصولگرایان، ارتباط چندانی پیدا نمی‌کند که آنها مجبور شوند موضوع مهم و حیاتی قدم‌زدن ظریف با کری را کنار بگذارند و بروند سر وقت موضوع پیش‌پاافتاده محکومیت آقای رحیمی. اساسا معاون اول احمدی‌نژاد، ارتباط چندانی با اصولگرایان پیدا نمی‌کند! خود احمدی‌نژاد و آن هشت‌سال هم به اصولگرایان ربطی ندارد چه رسد به معاون اول ایشان. دلایل زیادی وجود دارد که رحیمی اساسا ارتباطی با مدیریت اصولگرایان بر کشور در سال‌های٨٤ تا ٩٢ پیدا نمی‌کند. اولین و مهم‌ترین آن، این بود که او ٢٠سال پیش در دولت آقای هاشمی‌رفسنجانی استاندار کردستان بوده است. بنابراین اگر قرار است کسی پاسخگوی محکومیت آقای رحیمی باشد، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که چندسال پیش، رحیمی را استاندار کرده بود. از نظر اصولگرایان، اینکه آقای رحیمی پول‌هایی را که غیرقانونی برداشت کرده بود به چه افرادی و در کدام نهاد داده و آن پول‌ها برای چه اهدافی هزینه شده‌اند، خیلی مهم نیست. مهم آن است که چرا آقای هاشمی‌رفسنجانی، بیست‌وچندسال پیش پای این فرد را به قوه‌مجریه کشور باز می‌کند؟ تازه همه اینها در صورتی است که روی طرح موضوع استعفای آقای رحیمی اصراری وجود داشته باشد. اما با توجه به اینکه اساسا این موضوع نه از نظر سیاسی، نه اقتصادی و نه بعد اجتماعی اهمیت چندانی ندارد و مردم هم به آن توجهی نکرده‌اند، بنابراین اصولگرایان نیز خیلی به آن نپرداختند. از دید آنان همان‌طور که گفتیم مساله بااهمیت روز، این بوده که چرا آقای ظریف چند دقیقه‌ای با همتای آمریکایی خود، مذاکرات را در حالت قدم‌زدن و نه در پشت یک میز، دنبال کرده است؟ موضوع بعدی حایز اهمیت، باز از دید اصولگرایان این بوده که با توجه به اینکه ناشر هفته‌نامه «شارلی‌ابدو» دولت فرانسه است، چرا ظریف در این شرایط به آن کشور رفته تا حقوق قانونی ملت ایران را بر سر مساله هسته‌ای به غرب دوباره گوشزد کند. ... و البته نسبت به هرگونه توهین به اعتقادات مسلمانان به‌صورت مستقیم هشدار دهد؟ واقعا هم انسان وقتی بدون جهت‌گیری‌های سیاسی به موضوعات مهم کشور می‌نگرد و فقط هم مصالح و منافع ملی را ملاک قرار می‌دهد، ذره‌ای تردید برایش باقی نمی‌ماند که آنقدرها هم موضوع هسته‌ای برای کشور اهمیتی ندارد. معلوم نیست چرا دولت آقای روحانی اینقدر روی حل پرونده هسته‌ای تاکید گذاشته و برای آن اولویت قایل شده است؟ موضوع هسته‌ای و تبعات آن نه تاثیری روی اقتصاد کشور دارد، نه مناسبات ما با ایالات‌متحده، اتحادیه اروپا و قدرت‌های دیگر دنیا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، نه وضعیت رابطه با همسایگان منطقه‌ای را عوض می‌کند و نه هیچ‌گونه تاثیر دیگری بر وضعیت کشور دارد. به همین دلیل، مسوولان در دولت قبلی خیلی روی مذاکرات هسته‌ای و پیشرفت آن تاکیدی نداشتند. مهم نه بازکردن گره‌ ١٠ساله پرونده هسته‌ای است و نه محکومیت معاون اول دولت سابق. اتفاقا مردم این را در رأی‌ای که در ٢٤خرداد٩٢ دادند کاملا شفاف به نمایش گذاشتند اما کو چشم بینا؟!
کد خبر: ۵۵۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷

سرپرست پليس امنيت عمومي استان کهگيلويه و بويراحمد از متلاشي شدن باند 9 نفره اي که با ايجاد تصادفات ساختگي از يکي از شرکت هاي بيمه 760 ميليون ريال خسارت گرفته بودند، خبر داد
کد خبر: ۵۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶

فیلم کوتاه «انعکاس سایه‌ها» با موضوع آسیب‌های اجتماعی به کارگردانی «شاهرخ صدق‌روحی» ساخته شد
کد خبر: ۵۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۵

شمارش معکوس برای ورود محمدرضا رحیمی به زندان آغاز شده است. معاون اول رئیس‌جمهور در دولت دهم، معاون رئیس‌جمهور در دولت نهم، نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی، رئیس سابق دیوان محاسبات و استاندار دولت هاشمی رفسنجانی، عالیترین مقامی است که در دهه‌های اخیر به اتهام فساد اقتصادی به زندان محکوم شده است. با این همه‌ سابقه سیاسی، ظاهرا کسی این روز‌ها، آقای رحیمی را از خود نمی‌داند. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  «تابناک»نوشت: با صدور حکم پنج سال به علاوه سه ماه و یک روز زندان برای رحیمی و ابلاغ آن به دادستانی، شمارش معکوس برای ورود وی به زندان آغاز شده است. حکم وی قطعی شده و لازم‌الاجراست. اکنون تنها کاری که دادستانی باید انجام دهد، احضار معاون اول رئیس جمهور سابق برای اجرای حکم و ورود به زندان است. به این ترتیب، سال‌ها پست و مشغله حکومتی فردی رو به پایان است که اکنون بر سر نخواستن او دعواست. اصولگرایان او را از خود نمی‌دانند و تلاشی ناکام ‌شروع کرده‌اند تا او را به دولت‌های قبل وصل کنند؛ تنها به این دلیل که در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به او دستور داده شده ‌تا نمایندگی مجلس را‌‌ رها کند و به استانداری کردستان برود. چهار سال استانداری کردستان از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ هرچند به معنای استعفای نماینده سه دوره مجلس از مجلس و رفتن وی به دولت ششم است، هم برای فهمیدن جایگاه سیاسی معاون اول دولت دهم و هم برای یادآوری چرایی به زندان رفتن وی باید مجلس شورای اسلامی و نمایندگی آن را در کانون توجه قرار داد. رحیمی از مجلس دوم تا مجلس چهارم نماینده بوده و اتفاقا در مجلس راستگرای چهارم که علی اکبر ناطق نوری، رئیس و حسن روحانی نائب رئیس اول آن بود، وی از اعضای هیأت رئیسه بود. رحیمی پیش از برگشتن به سنندج به عنوان استاندار، در کنار افرادی مانند محمدرضا باهنر و حسین سبحانی نیا، منشی هیأت رئیسه مجلس بود. در همین هیأت رئیسه سید رضا تقوی کار‌پرداز بود. رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه ـ که این روز‌ها اصلی‌ترین فرد پیگیری‌کننده وحدت اصولگرایان است ـ در دوستی خود با محمدرضا رحیمی، این قدر صادق است که حتی در شرایط سخت امروزی نیز از خصوصیات خوب رحیمی دفاع کند. وی آبان ماه همین امسال و در اوج سختی‌های رحیمی در مراسم ختم مادر وی در مسجد نور تهران اظهار داشت: «من ایشان را سی سال است می‌شناسم. من ایشان را کاملا می‌شناسم. از دوره‌ای که مجلس بودیم و بعد از مجلس در دوره‌ای که مسئولیت معاون اول را داشتند. ما مدام با ایشان کار می‌کردیم در نهاد نماز جمعه. همیشه در دولت‌ها نیروهای مخلص فراوان بوده‌اند. قدر این نیرو‌ها را باید بدانیم. نیروهایی که برای خدا کار کردند و کار می‌کنند و زحمت می‌کشند‌». بانی وحدت اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم، نظر خود را در‌باره پیشینه کاری رحیمی بدون اشاره به اتهامات وی بیان کرده است، ولی این روز‌ها، اتهاماتی که رحیمی به خاطر آن به زندان می‌رود و زمان دقیق وقوع ان به خوبی شفاف نشده است. رحیمی خود در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه مدعی شده است، «فردی که بخشی از کمک مردمی جهت برگزاری انتخابات مجلس هشتم را تقبل نمود و بنده به واسطه آن متهم و محاکمه شدم، توسط ‌چند تن از مسئولان وقت دستگاه قضا و برخی نمایندگان محترم مجلس به اینجانب معرفی گردید ـ که شواهد و مستندات آن به دادگاه ارائه شده است ـ و بنده نیز پس از استعلام از دستگاه‌های نظارتی و دریافت پاسخ مثبت، ایشان را پذیرفتم. قابل توجه آنکه کمک مورد اشاره، هیچ گونه ارتباطی با بحث اختلاس در شرکت بیمه ایران که در سال ۸۲ و به بعد صورت پذیرفته نداشته است، زیرا آنچه در پرونده اتهامی در دادگاه مطرح شد، مربوط به اواخر سال ۸۶ می‌باشد. مضافا آنکه مبالغ مذکور برای کمک به تبلیغات داوطلبان نمایندگی در مجلس هشتم بوده که فهرست اسامی آن‌ها به همراه شماره چک و مبالغ دریافتی، موجود و نسخه‌ای از آن به دادگاه محترم تسلیم شده است. کمک‌گیرندگان نیز صرفا توسط اینجانب و برخی از فعالان و مسؤولان سیاسی و شاخص کشور به شخص کمک‌کننده معرفی و چک مربوطه را از ایشان دریافت کرده‌اند و ریالی از وجه مورد بحث در امر دیگری بجز تبلیغات مجلس هشتم مصرف نشده است‌». اواخر سال ۸۶ و شروع سال ۸۷ دوره‌ای است که رحیمی از زیر‌مجموعه‌های مجلس جدا شد و به دولت نهم پیوست. در دولت نهم، ابتدا سید احمد موسوی معاونت حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور بود. با رفتن او به سفارت ایران در سوریه، ابتدا مجید جعفرزاده در ۲۶ دی ماه ۸۶ به سرپرستی این معاونت رسید و سپس در پنجم خرداد سال ۸۷ جای خود را به محمدرضا رحیمی داد که دوره چهار ساله مسئولیت در دیوان محاسبات را به پایان برده بود. همین دوره چهار ساله مجلس هفتم و رقابت‌های انتخاباتی مجلس هشتم است که خاستگاه سیاسی رحیمی را نشان می‌دهد. مجلس هفتم حدود چهار ماه بعد از روی کار آمدن خود، در ششم آبان ۱۳۸۳، با رای قاطعش، رحیمی را به ریاست دیوان محاسبات بر‌گزید. از ۲۴۰ نفر عده حاضر در مجلس، ۱۷۴ نفر رأی موافق و ۴۴ نفر رأی مخالف و ۱۱ نفر رأی ممتنع به ریاست رحیمی دادند. اصولگرایان در‌باره اینکه چقدر در این رأی نقش داشته‌اند، نظرات متفاوتی دارند. احمد توکلی در نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور در شیراز در این باره اظهار داشته است، «آقای رحیمی نامزد آقای باهنر و عبداللهی بودند و نامزد بنده و یقیه دوستان، جناب آقای دکتر رهبر بود. بین ما مصاف سختی در‌گرفت و نهایتا ۱۳به ۹ باختیم و آقای رحیمی را رئیس دیوان محاسبات کردند». از سوی دیگر، محمدرضا باهنر ضمن تأیید نقشش در این میان اظهار داشته: «در کل این حرف درست است که بنده در اینکه آقای رحیمی به ریاست دیوان محاسبات برسد نقش داشتم و معتقدم که در آنجا دوران خوبی را گذراند‌». صرف نظر از اینکه چه کسی بنیان ریاست رحیمی بر دیوان محاسبات را گذاشته‌، ادعای رحیمی این است که محکومیت وی به دلیل مسئولیت‌هایش نیست، بلکه به دلیل نقشش در رقابت‌های انتخاباتی بوده است. دوره زمانی این اتهامات با برگزاری انتخابات مجلس هشتم مصادف است. دوره‌ای که وکلای دو متهم مشهور، یعنی نادری وکیل محمدرضا رحیمی و علیزاده طباطبایی وکیل شهرام جزایری مدعی هستند، حدود ۱۷۰ نامزد انتخابات مجلس هشتم از منابع مالی استفاده کرده‌اند که اکنون باعث زندان ی شدن رحیمی شده است. رحیمی در شرایطی به زندان می‌رود که از این تعداد نه نامی منتشر شده است، نه وجهی از آن‌ها باز ستانده شده ‌و نه آن‌ها لازم دیده‌اند، پول‌هایی را که گرفته‌اند و هزینه رقابت انتخاباتی کرده‌اند، بر‌گردانده‌اند؛ هر چه ‌در آینده در پرونده رحیمی پیش بیاید، یک چیز را نمی‌توان فراموش کرد. پرونده رحیمی بیشتر از اینکه به قوه مجریه ربط داشته باشد، به قوه مقننه مربوط است.
کد خبر: ۵۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۴

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: مقتدر مظلوم نوشت:«محمدرضا رحیمی» به ۵ سال و ۹۱ روز حبس، دو میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد. طبق حکم دادگاه که در دیوان عالی کشور تأیید و قطعی شده است ، رحیمی مرتکب فساد شده است. او مجرم است به دریافت رشوه و تحصیل مال نامشروع و مستحق مجازات و احمدی‌نژاد هم یک عذرخواهی بدهکار. برخی می‌گویند فساد رحیمی مربوط به قبل از دولت احمدی‌نژاد است که اگر اینگونه هم باشد، احمدی‌نژاد نباید یک مفسد را به کار می‌گرفت! مفسد ، مفسد است و در هر منصب و در هر سطح و منتسب به هر کس و متعلق به هر حزب و جناح که باشد، باید بدون هیچگونه مصلحت‌اندیشی و رودربایستی مجازات شود اما کم کم دارم به این یقین می‌رسم که قاطعیت در برخورد با مفاسد ارتباط مستقیم دارد با احمدی‌نژاد! یعنی اگر رحیمی منتسب به احمدی‌نژاد نبود و به شخص دیگری منتسب بود ، مثلاً به هاشمی رفسنجانی ، معلوم نبود با چنین سرعت و جدیت و قاطعیتی در محاکمه مواجه می‌شدیم! مثل مهدی هاشمی رفسنجانی که سال‌ها در حصن حصین "بابا" قرار داشت و الان هم که بعد از این همه سال پایش به دادگاه باز شده است ، به گفته معاون اول قوه قضاییه ، باندهای قدرت و ثروت قاضی پرونده را تحت سنگین‌ترین فشارها قرار داده‌اند! و حتی یکی از نمایندگان مجلس گفته است قرار است برای مهدی هاشمی که اتهاماتش چندین برابر رحیمی است ، 2 سال حبس آن‌هم تعلیقی در نظر بگیرند! یا مثل غلامحسین کرباسچی که معلوم نشد چه شد که از زندان آزاد شد! البته اگر بروید ماجرای فشار همه‌جانبه اصلاح‌طلب‌ها و هاشمی رفسنجانی و دولت دوم خرداد به قوه قضاییه را مطالعه کنید، معلوم می‌شود! حتی خاتمی که رئیس‌جمهور بود ، وارد عمل شد و به رهبری نامه نوشت و قس علی هذا! علی ایحال کاش همه مفسدان یک ارتباطی با احمدی‌نژاد داشتند!
کد خبر: ۵۵۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۳

جوان روستایی که به علت تیراندازی ناشیانه و برآمده از یک سنت جاهلانه، در یک جشن عروسی مراسم سرور را به کام خود و دیگران تلخ کرد، نزدیک به یکسال است که زندان ی است
کد خبر: ۵۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰

بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید. دانش آموز بود. دبیرستانی و با شور و حال، هفده ساله بود که انقلاب پیروز شد. سال ۵۹ بود که با حکم فرمانداری آبادان مسئول انتقال بچه های پرورشگاه خارج شهر شد. اما این داستان شروعی بر آغاز ۳ سال و چند ماه اسارت او بود. ماه هایی پر تلاطم که کمتر کسی فکر آن را می کند. چه آن موقع که اسیر شد و سرباز عراقی تا آرم فرمانداری را در نامه ای که دست معصومه دید، به بغداد بی سیم زد که ما ژنرال های زن ایرانی را گرفته ایم! و چه آن روزهایی که هیچ کس از آن ها خبر نداشت و در زندان الرشید عراق محبوس بودند ولی باز هم آن ها می ترسیدند و می گفتند شما بنت الخمینی هستید! سال ها از آن روزها گذشته و فقط رنگی از خاطره باقی مانده. خاطراتی که در سی و یکمین نشست مجمع بانوان راوی دفاع مقدس توسط سرکار خانم معصومه آباد نقل شد و ما به ذکر گوشه هایی از رنگ و بوی آن روزها می پردازیم. خانم آباد که امروز عضو شورای شهر تهران است از دغدغه هایش می گوید. اینکه؛ اگر فکر کنیم حادثه ای در گذشته اتفاق افتاده و الان موقع نقل است و ما فقط آدم خاطره گوی هستیم کار خاصی انجام نداده ایم و آن رسالتی که به عهده داریم به گونه ای از زیر بارش شانه خالی کرده ایم چرا که این خاطرات در برهه و جغرافیایی خاص اتفاق افتاده که بنا به فرمایش آقا گنج است و باید از آن بهره برداری کرد. وی در ادامه می گوید: در جمع کسانی هستیم که ابزار زندگی شان کلمه است. یعنی شما با کلمه کار می کنید، تفریح می کنید و زندگی می کنید. به گونه ای همان چیزی که خداوند پیام آورش را معجزه داده، در دستان شماست و این اثر و معجزه کتاب است. ما در بخش دفاع مقدس یک منظومه ای به نام منظومه اسارت داشتیم که می گویم در قاموس ظالمان غریب ترین واژه اسارت است. اسارت بخشی از سرنوشت جنگ است و آن روزهای که بچه ها در اسارتگاه ها بودند در واقع سفیرانی بودند که فرهنگ امام، انقلاب، ایمان، شهادت وزندگی را منتقل می کردند.دشمن آنقدر برایش این فضا غیرقابل باور بود که حتی دربازجویی های خود هم آرمان، انگیزه ها و اندیشه های ما را زیر و رو می کرد تا انقلاب ما را به گونه ای تحلیل کند. بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید. رئیس زندان هم می گفت: من باور نمی کنم اینجا موش است فقط شما می گویید اینجا موش دارد. یکی را بگیرید تا باور کنم. نقاب زده بودند. با هم گشتیم تا جای نقب را پیدا کردیم. کمی نان جلوی سوراخ گذاشتیم اما فایده نداشت. به سلول کناری مورس زدیم و خبر دادیم. جواب رسید که محاصره اقتصادی شان کنید، پرسیدیم چطور؟ گفتند: همه چیزهای در دسترشان را بردارید. بالاخره با کلی تلاش یکی از موش ها را گیر انداختیم. وقتی موش آمد و رفت روی پتو، چهارنفری چهار گوشه پتو را گرفتیم و جمع کردیم. بعد هم چند بار محکم کوبیدیمش به دیوار. انقدر مشت زدیم به دریچه سلول تا نگهبان آمد. وقتی موش را انداختیم سرباز شروع به جیغ زدن کرد، سلول های کناریمان که در جریان قرار گرفته بودند شروع به خندیدن کردند.سرباز که فکر کرده بود دستمان در یک کاسه است افسران و نیروهای عراقی را خبر کرد، بعد از چند دقیقه چندین بعثی کابل به دست وارد سلول ما شدند. بعثی ها آمده بودند سلول و ما را می زدند، یکی از سربازها که هیکل دار هم بود فکر می کرد یک جورهایی آلن دولن است، که ما بهش آلن چولن می گفتیم، وقتی می آمد داخل فیگور می گرفت و شروع به زدن می کرد. صحنه عجیبی بود. یک لحظه همه توانم را جمع کردم. به وجود کتک خورده هر چهارتایمان فکر می کردم. خون از سر انگشت هایمان بیرون می زد یک دفعه بی آنکه بفهمم چطور، با زور کابل را از دست بیرون کشیدم  و شروع به زدن او کردم. ژنرال جا خورده بود. زود از سلول فرار کرد بیرون. حالا من بودم که به نفس نفس افتاده بودم. دیدم کسی جلویمان نیست. بچه ها هم گفتند تا دوباره نیامده اند زود این کابل را از دریچه بیانداز بیرون. نفهمیدیم که چطور کابل را بیرون انداختیم. دریچه باز بود و هیچ کس بیرون سلول نبود با انگشتانمان که قطره قطره از آنها خون می چکید روی در و دیوار  نوشتیم: «مرگ بر صدام» دردی حس نمی کردم، فقط خوشحال بودم که اگر ما را زده اند ما هم آن ها را بی نصیب نگذاشته ایم. رزمنده همدانی که بند انگشت اشاره اش را با تیغ برید در اردوگاهی که ما را منتقل کرده بودند رئیس آنجا فردی به نام سرهنگ محمودی بود که الان اگر کسی بخواهد او  را معرفی کند به نظرم نمی تواند. اصلاً نمی توان گفت از جنس کدام دسته افراد رذل و پست بود، فکر می کنم سال ۶۱ بعد از عملیات بود که تعدادی از اسرا را به اردوگاه ما منتقل کردند. یکی از برادرانی که اسیر شده بود اهل همدان بود. قد و قامتی رشید داشت، وارد اردوگاه که شد، دید بچه ها خیلی آرام و ساکت هستند. یک جورهایی شاید حسابگر شده اند. دیگر آن روح انقلابی که می خواستند با همه خشونت هایی که دشمن داشت حمله ور بشوند آن حالت را دیگر ندارند، به قولی ملاحظه کار شده بودند. از بچه ها سئوال کرده بود که چه شده؟ بچه ها گفته بودند: در این اردوگاه سرهنگ محمودی هست که ما هر چه بگوییم تو فقط یک چیزی شنیده ای، خیلی آدم عجیب و غریبی هست. بنده خدا گفته بود یعنی شما می ترسید؟ بچه ها گفته بودند بحث ترس نیست ما بیم این داریم که آسیبی به مجروحان و کم توان ها برسد. خیلی جالب بود، این برادرمان که حاج مرتضی همدانی بود  به یکی از سربازها که اسمش خمیز بود و البته ما به او خبیث می گفتیم گفته بود: من می خواهم فرمانده اردوگاه را ببنیم، با او کار دارم. بچه ها گفته بودند با این فرد چه کار داری؟ حالا بگذار برای یک وقت دیگر. تازه واردی بگذار چند هفته بگذرد. اما حاج مرتضی مُصر بود، سربازها هم از خدا خواسته سرهنگ محمودی را خبر کردند. محمودی فارسی را خیلی خوب حرف می زد. وقتی داشت از در اردوگاه وارد می شد با یک حالت خاصی داد می زد که  این حاج مرتضی کی هست؟مثل اینکه با من کار داره. حالا شما تصور کنید حدود ۲۰۰۰ اسیر یک طرف ایستاده اند و در طرف دیگر افسران و سربازان عراقی کابل به دست. این بنده خدا از جمع آمد بیرون و گفت: حاج مرتضی همدانی یک بسیجیه، من باهات کار داشتم. محمودی گفت: چه کار داری؟ حاج مرتضی جلو آمد و انگشت اشاره اش را بلند کرد و گفت: این انگشت را می بینی بهش می گویند انگشت حق، به هر کسی که اشاره کند خداوند در صحرای محشر به وحدانیت او گواه می دهد و انگشت اشاره را احضار می کند. من امروز می خواهم با این انگشت اشاره، همه این اسرا را گواه بگیرم.  بعد یک تیغ از جیب خود درآورد و بند انگشت را با تیغ شروع به بریدن کرد. وقتی این کار را کرد رو به سرهنگ محمودی گفت: دیدی این انگشت چطور از این هیکل جدا شد، اگر همه این هیکل را بند بند کنی، اگر همه این اسرا را بندبند کنی، از تک تک سلول های آنها صدا در می آید که «لبیک یا خمینی» این را که گفت سرهنگ محمودی کابلش را روی زمین انداخت، دور تا دور این اردوگاه می چرخید و می گفت: «کلهم عاشق، کلهم مجنون»، همه تان عاشق اید همه اتان دیوانه اید. چه چیزی می توانست روشن تر و عمیق تر از این درس برای محمودی باشد که برای همیشه تکلیف خود را با این بچه ها روشن کند؟ اسارت یعنی عشق، اسارت یعنی ایمان، اسارت یعنی بندگی، یعنی همه چیز را خوب دیدن و خوب فهمیدن و اینگونه شد که جنگ تمام شد و اینگونه شد که دنیا فهمید نمی توان بیش از این ادامه داد به گونه ای تکلیف ما با دنیا را همین رزمنده ها روشن کردند.   پارس ناز
کد خبر: ۵۴۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷

چرا مأموران انتظامی در مرزها به قاچاقچیانی که به سوی مرزبانان آتش گشوده بودند، اجازه نمی‌دادند ابتداء درباره انگیزه خود از حمله به مرزبانان توضیح بدهند و بعد مانع آتش‌افروزی آنان شوند؟! و یا چرا رزمندگان اسلام در جریان جنگ تحمیلی بی‌آن که درباره علت حضور نظامیان دشمن در جبهه نبرد توضیح بخواهند به سوی آنها شلیک می‌کردند؟ و یا چرا پلیس بعد از اسارت سارقان مسلح و قاتلان محارب، آنان را بدون محاکمه در زندان نگاه می‌دارد؟! پاسخ این لاطائلات بدیهی‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت:    ۱-چرا در مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) که همه ساله در سراسر جهان‌اسلام برپا می‌شود و دهها میلیون نفر علیه قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) به کوچه و خیابان آمده و جنایت وحشیانه آنان را محکوم می‌کنند، به طرفداران شمر و یزید و ابن‌سعد و ابن‌زیاد و حرمله و... اجازه داده نمی‌شود که در میان توده‌های عظیم و انبوه مردم عزادار حضور یافته و از خود دفاع کنند؟ و مثلا برای مردم توضیح بدهند که چرا در عاشورای سال ۶۱ هجری، خون پاک فرزند رسول‌خدا(ص) و اصحاب و یاران او را برزمین ریخته‌اند؟ و چرا سرهای مطهر آنان را از بدن جدا کرده، خیمه‌ها را به آتش کشیده و زنان و کودکان را به اسارت برده‌اند؟ شاید آنها برای آنچه در آن روز مرتکب شده بودند، دلیل قانع‌کننده‌ای داشته باشند؟! که اگر فرصت و امکان ارائه دلایل و نظرات خود را پیدا کنند، قضاوت مردم درباره آنها تغییر کند! از کجا معلوم که تقصیر اصلی با اردوگاه امام حسین(ع) نبوده است؟! و یا بخشی از گناه آن جنایت وحشیانه به خاطر برخی از اقدامات در همین اردوگاه نبوده باشد؟!چرا با خواندن این چند سطر عصبانی شده و با خشم ابرو در هم کشیده‌اید؟! و نگارنده را احمق! و یا دستکم، دیوانه تصور می‌کنید؟! و این احتمال را پیش می‌کشید که شاید طرح‌کننده این سوال با اردوگاه یزید و ابن‌زیاد سر و سرّی داشته باشد؟! حتما در پاسخ خواهید گفت؛ اولا؛ رذالت و خباثت شمر و یزید و ابن‌سعد به اندازه‌ای آشکار و بدیهی است که کمترین نیازی به اثبات ندارد و نه فقط یک یا دو یا ده یا صد، بلکه هزاران دلیل و سند غیرقابل انکار از جنایت وحشیانه‌ای که یزیدیان نسبت به خاندان رسالت و همه انسان‌ها از عصر عاشورا تا عصر حاضر مرتکب شده‌اند، حکایت می‌کند. به گونه‌ای که جزئی‌ترین ابراز تردید در آن، تنها می‌تواند ناشی از حماقت، دیوانگی و یا مأموریت و وابستگی تردید‌کننده تلقی شود. ثانیا؛ خواهید گفت؛ که اردوگاه سیدالشهداء علیه‌السلام غیر از سخنان و بیانات حضرت اباعبدالله(ع) و برخی از یارانش که آنهم در همهمه و شیهه اسبان مهمیز خورده گم می‌شد، هیچ تریبون دیگری نداشت ولی در همان حال اردوگاه یزیدیان از تمامی تریبون‌های آن روز برای تبلیغ نظر و ادعای وارونه خود علیه اردوگاه حسینی(ع) برخوردار بود. سگ‌ها را گشاده و سنگ‌ها را بسته بودند. بنابراین آنچه نیاز به بازخوانی دارد، مظلومیت مولای شهید ما حسین بن علی(ع) است و آنچه نباید به فراموشی سپرده شود- تا فرصت تکرار نیابد- شرح و تفصیل جنایات وحشیانه یزید و شمر و عمرسعد و ابن‌زیاد و حرمله و... است. مگر آن حرامیان تاریخ، غیر از آنچه با صدای بلند و در همه جهان آن روز اسلام عربده کشیده‌اند، سخن ناگفته دیگری دارند که فرصت گفتن نیافته باشند؟! ثالثا؛ شاید بگویید؛ مگر تاکنون در هیچیک از مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) شرکت نکرده و در سوگ او حضور نداشته‌ای؟! و مگر نمی‌بینی که در این مراسم فراگیر و در عزای سالار شهیدان، بیشتر از آنچه درباره مظلومیت مولای شهیدمان حسین بن علی(ع) و علت قیام آن بزرگوار گفته می‌شود، از انگیزه یزیدیان در قتل مولای شهید(ع) و به اصطلاح دلایلی که برای ارتکاب آن جنایت بزرگ تاریخی آورده بودند، سخن در میان است. و تمامی آنچه درباره انگیزه اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام از قیام و انگیزه و چرایی ارتکاب آن جنایت از سوی حرامیان، گفته و نوشته می‌شود، مستند به اسناد غیرقابل خدشه و مکتوب و مضبوط است. بنابراین، چرا تصور می‌کنید و به دروغ حنجره پاره می‌کنید که یزیدیان فرصت اعلام نظر و دفاع از خود را نداشته‌اند و پیروان اباعبدالله الحسین(ع) درباره واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری، یکطرفه به قاضی رفته و شمر و یزید و ابن‌سعد و ابن‌زیاد و بقیه حرامیان را محکوم می‌کنند! بسیار خوب! نگارنده از ادعای کاذب خود دست می‌کشد و استدلال شما را قاطع، غیرقابل خدشه و پذیرفتنی می‌داند. اما آنچه نگارنده، مطرح کرده است، فقط یک ادعای کاذب و سؤال جعلی است که منظور از طرح آن، شنیدن هزارباره استدلال‌ها و نظرات منطقی و مستحکم شما بوده است وگرنه، نگارنده نیز از ژرفای دل با شما عزیزان همراه و هم‌عقیده است و برای مزید اطلاع شما، این توفیق حداقلی را دارد که با هربار نوشیدن آب، به ساحت مقدس اباعبدالله‌الحسین(ع) سلام و بر قاتلان آن امام مظلوم و شهید لعن و نفرین بفرستد. حتما می‌پرسید، در حالی که پاسخ ادعای کاذب و پرسش جعلی خود را می‌دانی از طرح آن چه انگیزه‌ای داشته‌ای؟! جواب آن است که دیروز یکی از نمایندگان مجلس که مدعی است هوشمند! و عاقل! و غیروابسته است، سؤال مضحک فوق را که پاسخی بدیهی دارد، برای تبرئه سران فتنه آمریکایی، اسرائیلی ۸۸ و پاک‌کردن داغ ننگ وطن‌فروشی آنان بر زبان آورده و این واقعیت را نادیده گرفته است که اصحاب فتنه نه فقط از دهها رسانه و سایت اینترنتی داخلی برای پمپاژ ادعای دروغ تقلب و تلاش برای براندازی نظام برخوردار بوده‌اند بلکه تمامی‌ رسانه‌های پردامنه دشمنان بیرونی نظیر بی‌بی‌سی‌ فارسی، صدای آمریکا، العربیه فارسی، یورو نیوز فارسی، رادیو زمانه، رادیو و تلویزیون اسرائیل، شبکه‌های تلویزیونی کشورهای عربی و دهها شبکه تلویزیونی فارسی زبان در آمریکا و اروپا، شبکه‌های اجتماعی فیس‌بوک، توئیتر و... نیز در خدمت همین پادوهای وطن‌فروش بوده است. ضمن آن که آزادانه هر از چند روز بیانیه صادر کرده، مصاحبه می‌کردند و... گفتنی است که «گوگل» بزرگترین و معروفترین موتور جستجوگر، سرویس «ترجمه فارسی- GOOGLE TRANSLATE -» را اختصاصا و با اعلام قبلی برای حمایت از سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ راه‌اندازی کرده بود و فیس‌بوک به دستور رسمی وزارت خارجه آمریکا تعمیرات سالانه خود را با همین منظور به بعد موکول کرده بود و... ۲- چرا مأموران انتظامی در مرزها به قاچاقچیانی که به سوی مرزبانان آتش گشوده بودند، اجازه نمی‌دادند ابتداء درباره انگیزه خود از حمله به مرزبانان توضیح بدهند و بعد مانع آتش‌افروزی آنان شوند؟! و یا چرا رزمندگان اسلام در جریان جنگ تحمیلی بی‌آن که درباره علت حضور نظامیان دشمن در جبهه نبرد توضیح بخواهند به سوی آنها شلیک می‌کردند؟ و یا چرا پلیس بعد از اسارت سارقان مسلح و قاتلان محارب، آنان را بدون محاکمه در زندان نگاه می‌دارد؟! پاسخ این لاطائلات بدیهی‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. چرا که افراد یاد شده مرتکب جرم مشهود شده بودند که در حال محاربه مستوجب قتل بوده‌اند و در غیر اینصورت مظلومان را به قتل می‌رساندند - که رساندند- و در حال اسارت محاکمه آنان فقط برای تعیین مجازات بود و نه اثبات جرم. دیروز آقای علی مطهری، همان نماینده یاد شده از تریبون مجلس و برای چندمین ‌بار اعلام کرد که حصر سران فتنه بدون حکم قضایی بوده و غیرقانونی است! و این واقعیت ملموس را نادیده گرفت که سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به گواهی صدها سند غیرقابل انکار تحت مدیریت مستقیم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس و با هدف براندازی نظام دست به وطن‌فروشی و جنایت زده‌اند و جرایم و جنایات مشهودی نظیر ادعای تقلب در انتخابات - فرمول دیکته شده جرج سوروس صهیونیست به خاتمی و دستورالعمل آشکار ریچارد رورتی به فتنه‌گران- دریافت کمک مالی کلان از ملک‌عبدالله سعودی و چند کشور اروپایی، حمایت آشکار از اسرائیل و آمریکا، قتل مردم کوچه و بازار، آتش زدن مسجد، آشوب خیابانی، اهانت به ساحت مقدس عاشورای حسینی(ع)، سنگباران نمازگزاران عاشورا، پاره و لگدمال کردن عکس مبارک حضرت امام(ره)، اعلام آشکار محاربه با نظام اسلامی - شعار انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است- و دهها جنایت دیگر فقط بخشی از جرم غیرقابل اغماض آنان است تا آنجا که نتانیاهو از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد کرد و اوباما، حمایت از سران فتنه را با ذکر نام، وظیفه استراتژیک آمریکا دانست و... آیا سران فتنه فقط به خاطر بخش اندکی از این همه جنایت، مستحق چندین‌ بار اعدام نیستند؟ ضمن آن که قانونی بودن شورای عالی امنیت ملی و ضرورت اجرای تصمیمات آن در قانون اساسی تصریح شده است و رئیس قوه قضائیه که بالاترین مقام قضایی است از جمله اعضای این شورا می‌باشد. آقای علی مطهری، از قانون سخن می‌گوید و توضیح نمی‌دهد که آیا سران و عوامل فتنه حاضر به پذیرش حکم قانون هستند؟! و اگر بودند، چرا درباره ادعای تقلب- که خود با عمل خویش و در مواردی با بیان صریح آن را تکذیب کرده‌اند- حاضر به پذیرش قانون و طی روال قانونی تصریح و شناخته شده نبودند؟ و... ۳- و بالاخره اگرچه دراین‌باره گفتنی بسیار است ولی تنها به نکته‌ای که هوشیاری آقای علی مطهری در اظهارنظر را می‌طلبد، اشاره می‌کنیم و آن، این که، آنچه ایشان هر از چند گاه مطرح می‌کند و مانند اظهارات دیروز وی بلافاصله با استقبال گسترده رسانه‌های آمریکایی و صهیونیستی روبرو شده و با کف و سوت گروههای ضدانقلاب همراهی می‌شود، حاوی هیچ نکته تازه و یا سخن ناگفته‌ای نیست بلکه نظیر آن بارهاوبارها از سوی دیگران مطرح شده و بی‌اعتنایی رسانه‌ها و محافل دشمنان اسلام و انقلاب و نظام را در پی داشته است. بنابراین بدون کمترین تردیدی می‌توان نتیجه گرفت که اظهارات ایشان به خودی خود برای دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها کمترین ارزش و اهمیتی ندارد و اگر چنین بود، چرا وقتی مشابه همین اظهارات از سوی دیگران مطرح می‌شود، به آن اعتنایی نمی‌کنند؟ پاسخ فقط به فقط در انتساب آقای علی مطهری به بیت شریف استاد بزرگوار، آیت‌الله شهید مطهری است. توضیح آن که رسانه‌ها و محافل بیگانه و ضدانقلابیون وابسته به آنها بدون استثناء در نقل قول از ایشان تاکید می‌کنند، آقای علی مطهری فرزند آیت‌الله مطهری و به سختی می‌توان حتی یک نمونه را یافت که قید یاد شده را نداشته باشد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که جناب علی مطهری بدون انتساب به پدربزرگوار و شهیدشان نزد رسانه‌ها و محافلی که برای ایشان کف و سوت می‌زنند، اهمیتی ندارد. و باید از ایشان پرسید که اولا؛ دیدگاه‌ها و نظرات وی چه نسبتی با دیدگاه‌ها و نظرات استاد شهید دارد ثانیا؛ اگر انتساب نسبی وی با استاد شهید نادیده گرفته شود، چه باقی می‌ماند؟! ثالثا؛ مگر نه اینکه در کلام خدا به صراحت آمده است؛ ان‌اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه «نزدیکترین انسان‌ها به حضرت ابراهیم(ع) کسانی هستند که از آن پیامبر بزرگوار پیروی می‌کنند» و نه کسانی که با آن پیامبر اولوالعزم فقط رابطه نسبی داشته‌اند. و رابعا؛ آیا جناب ایشان به این نکته توجه کرده است که چرا قاتلان استاد شهید مطهری، از اظهارات وی ذوق‌زده شده و برایش کف می‌زنند؟! و خامسا؛ آقای علی مطهری، غیر از مطالعه آثار شهید مطهری- اگر آنها را مطالعه کرده باشند!- چه کانال دیگری برای درک و فهم نظرات آن بزرگوار داشته‌اند؟ چرا که سن ایشان به بهره‌گیری از محضر مستقیم استاد، قد نمی‌دهد بنابراین باید بپذیرند اگر قرار به بهره‌گیری از طریق آثار استاد باشد، دیگران به مراتب از ایشان به دیدگاه‌ها و نظرات استاد شهید نزدیکتر هستند.
کد خبر: ۵۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: واحدمرکزی خبر نوشت:تروریست های داعش یک شهروند سوری را زیر شکنجه مجبور کردند همسر خود را طلاق دهد تا به عقد یکی از سرکردگان داعش درآید. به گزارش شبکه الحره، یکی از آوارگان سوری که در زندان داعش در شهر رقه سوریه شکنجه شده است گفت: داعشی ها او را زیر شکنجه مجبور کردند همسرش را طلاق دهد تا به عقد یکی از سرکردگان داعش درآید. این شهروند سوری که خالد نام دارد و صاحب چهار فرزند است در حالی که با تاثر شدید سخن می گفت در گفتگو با شبکه الحره گفت داعش ادعا می کند اسلامی است، اما کجای اسلام یا هر دین دیگری چنین عملی را می پذیرد که مردی را مجبور کنند تحت شکنجه برگه ای را امضا کند مبنی بر اینکه همسر خود را طلاق داده است. وی با نشان دادن فر زندان کوچک خود گفت داعشی ها مادر فر زندان مرا گرفتند، فر زندان ی که هنوز در سنی نیستند که این اتفاق تلخ را بفهمند، مسلما این رفتار با هیچ دینی سازگار نیست. خالد افزود من از سرنوشت اقوام و خویشاوندانم خبر ندارم و نمی دانم آینده چه خواهد شد.
کد خبر: ۵۳۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

کسی که در فتنه دست داشته و زندان رفته‌ و محکوم شده و آقایی که مثل آفتاب روشن است کیست، نباید میراث شهدا را در اختیارش قرار دهیم
کد خبر: ۵۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۲

دختر جوان که پس از شکار پسران جوان در «واتس‌آپ» آنها را به بهانه مهمانی شبانه به گرگان کشانده و با همدستی سه مرد اموالشان را سرقت می‌کرد، در دام پلیس گرفتار شد. به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  هفته گذشته مرد جوانی با حضور در پلیس آگاهی شهرستان گرگان از سه مرد و یک دختر جوان به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد و گفت: یک ماه پیش با دختر جوانی در واتس آپ آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. پس از این آشنایی، یک روز دختر جوان که شهین نام دارد با من تماس گرفت و مدعی شد که والدینش به مسافرت رفته اند و در خانه اش مهمانی گرفته است. از این رو مرا برای شرکت در این مهمانی دعوت کرد تا برای نخستین بار همدیگر را ملاقات کنیم. خواسته اش را پذیرفتم و از استان مازندران به گرگان سفر کردم. وی ادامه داد: پس از آن که به گرگان رسیدم، شهین با من تماس گرفت و درخواست کرد به یکی از بوستان های شهر رفته تا همراه پسرعمه اش به خانه آنها بروم. او نام و نشانی مرد جوان و خودروی سمندش را به من داد و خواست به محض دیدن او سوار خودرویش شوم. دقایقی از حضورم در آن بوستان نگذشته بود که خودروی مورد نظر مقابلم توقف کرد. سه پسر جوان سرنشین سمند بودند و من پس از آشنایی با آنها سوار شدم. شاکی افزود: در میانه راه آنها تغییر مسیر دادند و مرا در حومه شهر از خودرو پیاده کردند. هر سه نفر بشدت کتکم زدند و پس از آن که با چاقو زخمی ام کردند، با سرقت 400 هزار تومان پول، کیف حاوی مدارکم و دو گوشی تلفن همراه، مرا به همان حال رها کرده و متواری شدند. با ثبت اظهارات پسر جوان و اطلاعاتی که او در اختیار پلیس قرار داد، متهمان تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند. در ادامه تحقیقات مشخصات متهمان فراری و خودروی سمند آنها در اختیار گشت انتظامی قرار گرفت تا پس از مشاهده خودرو آن را متوقف کنند. در حالی که جستجوی پلیس ادامه داشت، روز های پایانی آذر امسال کارآگاهان پلیس آگاهی سرنخ هایی را به دست آوردند که نشان می داد یکی از متهمان فراری به یکی از بوستان های شهر رفت و آمد دارد. با زیر نظر گرفتن این بوستان دو روز پیش متهم در آنجا دستگیر شد. متهم با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و اظهارات متناقضی را بیان کرد، اما زمانی که در مواجهه حضوری با شاکی پرونده قرار گرفت بناچار اعتراف کرد که با همدستی دو نفر از دوستانش نقشه سرقت اموال او را عملی کرده اند. متهم در اظهاراتش به پلیس گفت: شهین دختردایی من است که پس از دوستی با شاکی متوجه شد او وضع مالی خوبی دارد. او نقشه سرقت اموال پسر جوان را طراحی کرد و از من خواست برای اجرای نقشه سرقت با او همراه شوم. با ثبت اظهارات متهم، سه همدست وی نیز تحت تعقیب پلیس آگاهی قرار گرفتند و در عملیات جداگانه ای دستگیر شدند. این سه نفر با انتقال به پلیس آگاهی و در مواجهه حضوری با یکدیگر به همدستی با هم در اجرایی کردن این نقشه دزدی اعتراف کردند. با صدور قرار قانونی برای متهمان، آنها روانه زندان شدند و تحقیقات تکمیلی از آنها برای مشخص شدن دیگر جرایم اعضای این باند و کشف اموال سرقتی مالباخته ادامه دارد. با توجه به طرح شکایت های مشابه در این زمینه تحقیقات پلیس در این زمینه وارد مرحله جدیدی شد.   جام جم/
کد خبر: ۵۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۵

رییس پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی کهگیلویه و بویراحمد از شناسایی و دستگیری دو بدهکار میلیاردی بانکی این استان خبر داد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: سرهنگ علی کاشانی روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: به دنبال ارجاع یک فقره پرونده از سوی مقام قضایی مبنی بر متواری شدن دو بدهکار میلیاردی بانکی کهگیلویه و بویراحمد به تهران پیگیری موضوع در دستور کار ماموران پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی استان قرار گرفت. وی بیان کرد: ماموران با شناسایی مخفیگاه هر دو متخلف اقتصادی و پس از دریافت نیابت قضایی به منظور دستگیری آنان عازم تهران شدند. کاشانی اظهار کرد: ماموران با مراقبت های لازم و زیر نظر گرفتن محل های رفت و آمد هر دو متهم آنان را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند. وی عنوان کرد: این دو متهم چهار سال قبل با دریافت افزون بر 350 میلیارد ریال تسهیلات از یکی از بانک های کهگیلویه و بویراحمد از بازپرداخت اقساط آن خودداری کرده و متواری شده بودند. کاشانی ابراز داشت: متهمان اقتصادی دستگیر شده در تهران به کهگیلویه و بویراحمد منتقل و پس از تحویل به مراجع قضایی استان روانه زندان شدند.
کد خبر: ۵۲۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۴