استاندار سابق تهران گفت:صلاح منافع ملی و کشور در این است که احمدینژاد سکوت کنند، اگر سکوت نمیکرد، خیلی از مسائل ممکن بود تغییر کند. بعضیها خدا را شکر کنند که احمدینژاد سکوت کرده است.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از باشگاه خبرنگاران، مرتضی تمدن سیاستمدار ایرانی و استاندار تهران در فاصله سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ بود. وی همچنین در مجلس هفتم بعنوان نماینده شهرکرد و عضو هیئت رییسه کمیسیون برنامه و بودجه بر کرسیهای بهارستان تکیه زده بود.
مرتضی تمدن پیش از این مدیرکل صدا و سیمای استانهای قم و خراسان بود. پس از مجلس هفتم، با پایان دوره نمایندگی خود از سوی محمود احمدینژاد به عنوان مشاور اقتصادیاش برگزیده شد. وی همچنین سابقه معاونت حقوقی، امور مجلس و استانها در وزارت صنایع را داراست. مرتضی تمدن از سال ۱۳۸۷ تا ۱۷ شهریور ۱۳۹۲ (بیش از ۵ سال) بعنوان استاندار تهران مشغول به کار بود. نام وی در تاریخ ۲۳ مه ۲۰۰۴ در لیست سیاه وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفت.
در باشگاه خبرنگاران جوان با تمدن به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
* چند فرزند دارید و در کدام منطقه تهران زندگی میکنید؟
دو فرزند دارم و در حال حاضر نزدیک شهرک مخابرات ساکن هستم البته منزل قبلی ما در خانههای سازمانی مجلس بود.
*از چه سالی در تهران ساکن هستید؟
از سال 83 به تهران آمدهام.
*در حال حاضر در سازمان صدا و سیما مشغول به کار هستید؟
خیر، در حال حاضر بازنشسته صدا و سیما هستم و هرازگاهی به سازمان میآیم.
*شغل اصلیتان چیست؟
کارهای مختلفی انجام میدهم و عمدتا تدریس میکنم.
*چه سالی وارد سازمان صدا و سیما شدید؟
سال 76 وارد سازمان شدم و قریب به 8 سال در دو مرکز صدا و سیمای قم و خراسان مدیرکل بودم که جزء سالهای خوب و خوشخاطره خدمت بنده است.
*قصد نوشتن کتاب خاطرات خود را ندارید؟
در حال حاضر در حال آماده کردن کتابی هستم که در حوزه مسائل کاری خودم در چارچوب چهار سال تجربه قانونگذاری در مجلس است که در حال آمادهسازی یافتههایم هستم تا این مطالب را در یک کتاب جمعآوری کنم، این کتاب را به عنوان بایدها و نبایدها و الزامات قانونگذاری مطرح خواهم کرد.
*چه زمانی این کتاب در بازار عرضه خواهد شد؟
عجلهای ندارم. با حوصله به کارم ادامه میدهم.
*نامآخرین کتابی که خواندید، چیست؟
کتاب "پای جای مانده" در جبهه که برای یکی از آزادگان است که یکی از کتابهای خوب رمان در حوزه جنگ است.
* در جنگ تحمیلی حضور داشتید و چه کارهایی در زمان جنگ انجام میدادید؟
در زمان جنگ در خدمت رزمندگان اسلام بودم، در ستاد حمزه سیدالشهدا، کردستان و در خدمت شهید کاوه بودم؛ از کارهای یک فرد ساده تا مسولیتهای ستاد پشتیبانی حمزه سیدالشهدا نیز انجام دادم.
* میتوانید لری صحبت کنید؟ چند لنگید؟
بله، البته بختیاری نیستم، اما میتوانم بختیاری نیز صحبت کنم، چهارلنگ و هفتلنگ مختص مردم اهل بختیاری است.
*دیبلال در شعرهای لری به چه معناست؟
دی بلال برای مخاطب قرار دادن کسی، به کار گرفته میشود، جایگاه شخصیتی و حقوقی دارد؛ در واقع تکه کلام است و در باورها و اعتقادات فرد مطرح کننده وجود دارد اما حضور فیزیکی ندارد. دیبلال نقطه تکرار آواز اصیل بختیاری است.
*به گذشته خودتان افتخار میکنید؟
به صورت مطلق نه، در مواردی افتخار میکنم.
*بزرگترین اشتباه زندگیتان چیست؟
میتوانستم بهتر از عمرم استفاده کنم.
*به نظر شما احمدینژاد به لحاظ گرایش سیاسی متعلق به کدام جریان بوده است؟
احمدینژاد گفته است متعلق به یک تشکل و یک حزب نیست، اگر اعتقاد به اصول، ارزشها و راه امام باشد، احمدینژاد در صف اول اصولگرایان است.
*مگر اصولگرای فارغ از اعتقاد به ارزشها و راه امام نیز وجود دارد؟
نمیدانم و در مورد دیگران قضاوت نمیکنم، احمدینژاد فراتر از قالبهای گروهی و حزبی به موضوعات نگاه میکند و معتقدم احمدینژاد به ترویج اصول و مبانی مهم و اساسی انقلاب کمک کرده است. احمدینژاد یکی از کسانی بود که منشاء بزرگترین خدمت به انقلاب به حساب میآمد.
*آخرین پیشنهاد کاری به شما چه بوده است؟
هیچ پیشنهاد کاری نداشتهام.
*چه زمانی به ایرانی بودن خودتان افتخار کردهاید؟
همیشه؛ باور من این است که خداوند در حق ما لطف کرده تا به ایرانی بودن خودمان افتخار کنیم. از موضوعات ریشهای و اعتقادی تا شجاعت و غیرت در ایرانی بودن نهفته است، ایرانی بودن برای من باعث مباهات و افتخار است.
*خطوط قرمز شما چیست؟
خطوط قرمز در زندگی شخصی دین و ناموس است و در زندگی اجتماعی ارزشها، باورها و اعتقاداتی است که به آنها پایبندیم.
*از زمانی برای ما بگویید که استاندار تهران شدید؟
نگاه و رویکرد بنده در زمان نمایندگی در مجلس بیشتر متوجه مسائل و موضوعات اجرایی کشور بود، به خصوص در کمیسیون برنامه و بودجه بیشتر درگیر حوزه اجرایی کشور بودم و همین موضوع انگیزهای شد تا ارتباط زیادی با ساختارهای اجرایی و مدیریتی کشور داشته باشم.
قبل از نمایندگی مجلس، 19 سال سابقه مدیریت اجرایی در وزارتخانههای مختلف را داشتم، در وزارت نیرو، جهاد سازندگی، حضور داشتم و زمانی فرماندار بودم، پس از مجلس از طرف دولت دعوت به همکاری شدم و مدتی را به عنوان مشاور رئیسجمهور، معاون وزیر صنایع و در پایان استاندار تهران شدم. در واقع دولت دعوت، به همکاری کرد و بنده هم به دلیل اینکه علاقمند به انجام مسئولیت و وظیفه بودم، پذیرفتم.
*با توجه به اینکه زمانی نماینده مجلس بودید، قصد دارید دوباره در انتخابات مجلس شرکت کنید؟
خیر،در حال حاضر علاقهای ندارم به حوزه نمایندگی وارد نمیشوم. در واقع تکلیفی برای خودم احساس نمیکنم که بخواهم در انتخابات مجلس ورود پیدا کنم، اما در انتخابات شرکت میکنم و رای خواهم داد.
* در زمانی که استاندار تهران بودید تا چه میزان با زمینخواری مبارزه کردید؟
فضا نباید برای زمینخواری به وجود بیاید، ما در حوزه کاری خودمان اجازه نمیدادیم فضایی برای پدیده زمینخواری به وجود بیاید، این از طریق هوشمندسازی سیستم مدیریتی دستگاههای مسئول در امر جلوگیری از زمینخواری، میسر میشد.
باید توجه کرد که چه کسانی باید با زمینخواری مبارزه کنند؟ جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، محیط زیست و مسکن و شهرسازی عمده دستگاههایی هستند که باید در رابطه با زمینخواری مبارزه کنند. اراضیای که تصرف میشود بیشتر در اختیار این چهار دستگاه است و اگر این چهار دستگاه مراقبت و مواظبت لازم را انجام دهند به طور طبیعی پدیده ناهنجار زمینخواری کمتر اتفاق خواهد افتاد.
وقتی این چهار دستگاه تمهیدات لازم را انجام ندهند افراد تشویق میشوند تا به اراضی کشور دستدرازی کنند.
در زمان مسئولیت بنده موارد زمین خواری که با آن مواجه شدیم مربوط به سابق بود، زمینخوارانی بودند که از گذشتههای دور اراضی عرصههای منابع طبیعی، مسکن و شهرسازی را تصرف کرده بودند که یکی از کارهای ما برخورد با این افراد بود، البته کسانی نیز در این زمینه نوظهور بودند.
اگر به آمار تخریبهای عوارض تصرف اراضی در مدت مدیریت بنده در تهران توجه کنید، جزء آمارهای بالا در برخورد با ساختوسازهای غیرمجاز است و اگر از داخل سیستم چراغ سبزی به زمینخوار نشان داده نشود، این افراد جرأت اینکه بخواهند شبانه زمینی را تصرف و در مدت کوتاهی ساخت و ساز را انجام دهند، ندارند.
متأسفانه در حوزه شهرداریها و قوانین مشکلاتی وجود دارد، در بحث قوانین کمبودها و نقصهایی دیده میشود که این موضوع خمیرمایه زمینخواری در کشور را فراهم میکند. اما یکی از محورهای اصلی وظایف استانداری تهران در زمان مسئولیت بنده مبارزه با زمینخواری بوده است و در این رابطه کارگروهی تشکیل دادیم که به طور مشترک با دستگاه قضا کارهایی را در رابطه با زمینخواری صورت میگرفت.
زمینخواری به مفهوم امروزی در آن مقطع اتفاق نیفتاده است، اگر وجود داشت مربوط به گذشته بود و یا اگر در زمان ما به وقوع میپیوست، با آن برخورد میکردیم.
در شهرستانها و اراضی و تصرفاتی که انجام میشد مانند منطقه خوجیر، بومهن و رودهن بازپس گرفته شد، خوشبختانه پس از اتمام دوره مسئولیت بنده در استانداری تهران این روند پیگیری شد. استاندار تهران روند گذشته را برای مبارزه با زمینخواری متوقف نکرده و آن را پیگیری کرده است و در حال حاضر مبارزه با زمینخواری را در دستور کارشان قرار دادهاند.
بحث مبارزه با زمینخواری در استان تهران یکی از موضوعات مهم است و با دیگر نقاط کشور تفاوت دارد زیرا ارزش افزوده زمین در استان تهران بالا است. زمینهایی که در اختیار منابع طبیعی و محیط زیست قرار دارد از ارزش افزوده بالایی برخوردار هستند. به صورتی که در شعاع چند کیلومتری شهر تهران، اگر زمین متعلق به منابع طبیعی را تصرف و ویلایی ساخته شود، ارزش افزوده بالایی خواهد داشت، در حالی که در اطراف استانها و شهرهای دیگر به این میزان ارزش افزوده نخواهد داشت.
موج زمینخواری به سمت استان تهران همیشه بیش از دیگر مناطق کشور است، هم به دلیل کمبود زمین و هم بالا بودن ارزش افزوده. اگر به صورت سازمان یافته و ریشهای با این پدیده برخورد نشود، زمینخواری میتواند سرآغاز اتفاقات خیلی بدی باشد. حل ریشهای زمینخواری مستلزم این است که قوانین اصلاح شود، نه اینکه قانون نداریم بلکه قانون نارسا است که نیازمند اصلاح است.
طرحهایی در دولتهای نهم و دهم نسبت به این مسئله ارائه شد اما زمان برای اجرای آن کم بود و نتوانستیم عملیاتی کنیم. از جمله طرحهایی که مطرح شد، در حوزه واگذاری زمین برای باغشهرها در سراسر کشور و در استان تهران بود. به این صورت که باغشهرهایی مدیریت شده ایجاد شود و به صورت امانت و اجاره بدون مالکیت در اختیار مردم قرار گیرد تا زمینخواران گردنکلفت نیایند و منشأ مشکلات بعدی شوند.
* به نظر شما بهترین راهحل برای حل زمینخواری در کشور چیست؟
اصلاح قوانین،وقتی ریشه مالکیت یک فرد در کشور که جرأت کرده هکتارها زمین را تصرف کند، جویا میشویم، با قباله و بنچاق علفچر برای دامش مواجه میشویم، آن زمین فقط با این هدف در اختیارش قرار گرفته اما فرد با حصار کشیدن به دور زمین و قطعه قطعه کردن آن، زمین را به فروش میرساند، با این شرایط باید روی این قانون مالکیت تجدیدنظر کنیم. گاهی اوقات قطعه زمینی برای باغداری و کشاورزی واگذار میشود، اما فرد برای ویلاسازی اقداماتی را انجام میدهند، پس از بررسی متوجه میشویم برق، آب، گاز به این ملک داده شده است که در زمینه شهرداریها نیز همین اتفاق میافتد که همه این موارد ناشی از نقص قوانین در کشور است.
در زمان مدیریتی بنده در استانداری تهران شبی از محلی عبور میکردیم و دیدیم در آن محل دهها کارگر کار میکنند، متوقف شدیم. این محل مابین بومهن و پردیس قرار داشت، قضیه از این قرار بود یک فرد زمینی را تصرف کرده و غیرقانونی و شبانه به ساخت و ساز مشغول بود و آن زمان ما باید سریعا به مقام قضایی اطلاع میدادیم تا دستور توقف و تخریب داده شود؛ اما این فرد راهها و منافذ قانونی را شناسایی کرده بود، به گونهای که برنامهریزی کرده بود تا بنایی را در آنجا بسازد و سقفی را ایجاد کند، زیرا میدانست در این حالت دستور تخریب به راحتی داده نمیشود. جالب این است که در چند ساعت این کار انجام شده بود، قانون در اینجا الزاماتی دارد که مشمول مرور زمان است و در این صورت نمیتوانیم رفع تجاوز و آثار تصاحب را از بین ببریم.
معتقدم باید به صورت ریشهای بحث اصلاح قوانین مورد بازنگری قرار گیرد، بعضی از اینها حتی نیازمند این هستند که از لحاظ جنبههای شرعی بازنگری شوند، زیرا قانون میگوید کسی که زمینی را آباد کرد، مالک آن میشود و البته مامیدانیم در بعضی مواقع افراد درختانی را میکارند، اما نه با این هدف که بخواهند آنجا را آباد کنند، بلکه قصد آن را دارند تا زمین را تصرف و پس از آن به فروش برسانند.
مسئله حیران از کجا شروع شد؟ زمینهای کشاورزی شمال از کجا به ویلا سازی تبدیل شد؟ نمیدانم تا چند سال دیگر زمین داریم که بخواهیم در آنجا مرکبات و کشاورزی کنیم؟ ساخت و سازهایی در اطراف رودخانههای تهران، در بستر رودخانه لتیان، کرج انجام شده است. باید دید ریشه رشد و تکثیر این ساخت و سازها از کجا نشات میگیرد، قطعا نقص قانون و ایرادات زیربنایی در زمینخواری نقش بسزایی دارد.
*در رابطه با بیمه ایران به شما اتهاماتی وارد شد، این موضوع از چه قرار بود؟
کسی به من اتهامی نزد، در این مورد هیچگاه بحثی متوجه بنده نبوده است؛ قضیه از این قرار بود که در آن مقطع تعدادی از مدیران استانداری تهران را به دادگاه احضار شدند، این موضوع به عنوان استانداری تهران مطرح شد و نه به عنوان استاندار تهران.
*در سال 2004 شما را در لیست سیاه خزانهداری آمریکا قرار دادند، علت این موضوع چه بود؟
از آنها باید بپرسید؛ آمریکا و انگلیس این کار را کردند و تعداد زیادی از مسئولان کشور را در لیست سیاه قرار دادند و طبیعی است دشمنی با آمریکا و رژیم صهیونیستی هزینه دارد و ما آن را پذیرفتیم.
*اتحادیه اروپا در سال 90 شما را به همراه 22 مقام ایرانی به دلیل نقض حقوق شهروندی از ورود به کشورهای این اتحادیه محروم کردند، واقعیت این امر چیست و آیا شما حقوق شهروندان را نقض کردید؟
این به دنبال موج تخریب علیه جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد، زمانی این موضوع اتفاق افتاد که در حوزه مسائل اجتماعی و امنیت عمومی شهر تهران میخواستند اختلال جدی ایجاد کنند که شناسایی و با آنها برخورد شد، این کار موجب عصبانیت آنها شد، زیرا آنها برنامههای سنگینی داشتند تا زندگی مردم و شرایط امنیتی در تهران را به جایی برسانند که برای مردم دغدغه و نگرانی ایجاد کند. ما در مقابل این مسائل به طور قاطع وارد بحث شدیم و اجازه ندادیم آنها نقشههایشان را علیه مردم پیاده کنند، البته ما از مجاری قانونی این حق را داشتیم که از آنها شکایت کنیم، زیرا آنها بدون دلیل و غیرقانونی این تصمیم را اتخاذ کرده بودند، اما کارها و گرفتاریها باعث شد که شکایت را پیگیری نکنیم، در حال حاضر وظیفه دولت است که از حقوق شهروندان دفاع کند، از کار غیرقانونی که آنها انجام دادند و دخالتی که در مسائل داخلی کشور کردند، دفاع کند. این موضع مثل این میماند که ما برای مدیران اجرایی آمریکا و انگلیس محرومیتهایی را در نظر بگیریم. آنها یک کار ضد حقوق بشری مرتکب شدند و به نظرم هنوز ظرفیت وجود دارد تا وزارت خارجه و دولت در دفاع از حقوق شهروندان علیه این تصمیمات اعلام جرم و شکایت کنند.
*در زمان مسئولیتتان با چپها و راستها یکسان رفتار کردهاید؟
چپ و راست در کشور اعتباری ندارد، این را برای ما درست کردهاند. اندیشه در اختیار انقلاب، اسلام است، اما اندیشهای که مخالف این موضوعات است مهم نیست که چپ و راست باشد. بعضی از راستها بد هستند و بعضی از چپها خوب و گاهی بالعکس. مرزبندی چپ و راست درست نیست، به این بحثها اعتنا نمیکنم. اگر با کسی در موضوعی اختلاف نظر داشتم، اساسی و ریشهای و دیدگاهی بوده است و به تقسیمبندی چپ و راست توجهی ندارم.
*اصلاحطلبها را در تصدی کرسیهای مجلس به چه میزان موفق میبینید؟
اظهارنظر نمیکنم.
*نظرتان در رابطه با جبهه یکتا چیست؟
عدهای از مدیران دولت نهم و دهم صلاح دیدند تا در یک مجموعهای به نام جبهه یکتا جمع شوند و اعلام موجودیت کنند، نظر خاصی در رابطه با آنها ندارم.
*در حال حاضر رابطهای با آقای احمدینژاد دارید؟
بنده مدیر دولت احمدینژاد بودم و از صمیم قلب ایشان را دوست دارم، حتما با وی رابطه و مراوده دوستی برقرار خواهد بود.
*پیشنهادتان در حوزه انتخابات به احمدینژاد چیست؟
احمدینژاد در حوزه انتخابات اظهارنظر روشن و صریحی کردهاند، از بنده پیشنهادی نخواستند و تا زمانی که نخواهند در انتخابات شرکت کنند، نمیتوانم بگویم چه پیشنهادی برای وی دارم. وی اعلام موضع صریح نسبت به انتخابات مجلس انجام داده و گفتهبه هیچوجه در انتخابات مجلس ورود پیدا نخواهد کرد و همچنین قصدی ندارد که ائتلاف و یا لیستی برای انتخابات مجلس ارائه دهد. وی اشاره کرده در این حوزه تکلیفی را برای خودشان احساس نمیکنند، باید هرگونه نگاه و نظر در بحث انتخابات آتی را موکول به نظر خودش کرد و مسئولیتی ندارم که بخواهم در رابطه با احمدینژاد اظهارنظر کنم.
*به نظر شما، اگر احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس شرکت کند، پیروز میشود؟
پاسخ این سوال را باید از احمدینژاد یا مجاری دیگری پرسید که وی قصد شرکت در انتخابات را دارد و یا خیر، پس از آن در رابطه با موفقیت و عدم موفقیت وی صحبت کنیم. به طور طبیعی کسی میتواند ارزیابی را به صراحت ارائه بدهد که برنامهای برای انتخابات داشته باشد. احمدینژاد هیچگونه صحبتی در این رابطه انجام نداده است تا بررسی کنیم که وی موفق میشود و یا خیر.
برای پیروزی احمدینژاد در انتخابات باید در میان مردم رفت و از آنان نظر خواست، اما آنچه که مربوط به عرصه کاری احمدینژاد است، چون سمت سخنگویی و مسئولیتی در این حوزه ندارم، نمیتوانم نظر دهم و فقط به عنوان یک شهروند نظر میدهم.
*آیا احمدینژاد سکوت کرده است؟
صلاح منافع ملی و کشور در این است که احمدینژاد سکوت کنند، اگر سکوت نمیکرد، خیلی از مسائل ممکن بود تغییر کند. بعضیها خدا را شکر کنند که احمدینژاد سکوت کرده است.
*در ماههای اخیر بازار تهمت و بهتان دولتها به یکدیگر داغ شده است، به نظر شما این رفتار ناشی از چیست؟
در حوزه مسائل سیاسی و رفتارها اصولا الزامات اخلاقی داریم که اگر این الزامات رعایت نشود و کسی به آن پایبند نباشد، به طور طبیعی مجموعه فضای اجتماعی دچار آسیب میشود.
قضاوت هر عملکردی در حوزه اجرایی کشور به عهده ملت است و مردم باید قضاوت کنند. قضاوت مردم در بحث انتخابات و مسائل دیگر مشابه تجلی پیدا میکند، اما باید دید این اتهامات و ابهاماتی که پیرامون دولت نهم و دهم ایجاد میکند مبنایش چیست و از کجا نشات میگیرد، باید بر روی این موضوع متمرکز شویم.
فضای حال حاضر یکطرفه است، دولت نهم و دهم در شرایط سکوت است و حرف و اتهامی را متوجه دولت فعلی نکرده است. اگر جایی اظهارنظری شده در راستای پاسخگویی نسبت به اتهاماتی بوده که آنها به وجود آوردهاند.
از دولت یازدهم و کسانی که در فضای رسانهای به صورت مستمر فضاسازی میکنند و اتهام وارد میکنند، باید سوال کرد که چرا این کار را انجام میدهند، ضمن اینکه این اتهامات قابل پاسخ است و بخشی از آن جواب داده شده است، بخش دیگر آن در آینده جواب داده خواهد شد و بخشی از آن را هم ملت ایران پاسخ خواهند داد، لذا اگر شرایط وارد کردن اتهامات به گونهای بوده است که ظرفیت فضای رسانهای برای پاسخگویی فراهم نبوده، از طریق مرجع قضایی اقدام شده است، مشابه کاری که صورت گرفته است.
یک مسئول از دولت یازدهم با اظهارنظری در رابطه با هزینه شدن 700 میلیارد دلار در دولت نهم و دهم ، اتهاماتی را وارد کرد؛ در حال حاضر به مراجع قضایی ارجاع داده شده و راهی موثرتر از آن وجود ندارد. باید ادله و دلایلشان را برای اتهام وارد کردن به مرجع قضایی ارائه بدهند و اگر کسی هم شاکی است، دلایل خودش را به دادگاه میبرد و حکم دادگاه معتبر است.
باید سایر اتهامات نیز ریشهیابی شود و به نظر بنده آنبخشهایی از تلاشهای دولت نهم و دهم زیر سوال میرود که برای تودههای مردم انجام شده است، باید ردپای آن را پیدا کرد که چرا سهام عدالت که متعلق به توده مردم است و حداقل 40 میلیون نفر از آثار آن استفاده کردهاند، زیرسوال میرود.
به چه دلیلی مسکن مهر زیرسوال میرود؟ حداقل 4 میلیون نفر در شهر و روستا شرایط استفاده از مسکن برای آنها فراهم شده است. یارانهها زیر سوال میرود، برای اینکه به طور نامساوی پولی از آحاد جامعه و مردم گرفته اما به طور مساوی تقسیم میشود، به این صورت که کسی انرژی بیشتری مصرف میکند باید یارانه بیشتری دهد و کسی که انرژی کمتری مصرف میکند یارانه کمتری میدهد، اما ماهانه یارانه به طور مساوی بین آنها تقسیم میشود.
من یک سوال دارم که چرا به یارانه، سهام عدالت، مسکن مهر و بنگاههای زودبازده حمله میشود، در هر حوزهای که مربوط به تودههای مردم اقدام و حرکتی صورت گرفته است، زیرسوال میرود و اتهاماتی وارد میشود، انسان میتواند کمکم مشکوک شود به اینکه جریان و حرکتی در کار است که از توانمند و قدرتمند شدن تودههای مردم جلوگیری کند. اگر مردم سطوح نیازهای و رفاه اولیهشان برآورده شود، قطعا مطالبهگر خواهند شد، این مطالبهگر شدن جامعه به مزاق بعضیها خوش نمیآید و نگران این هستند.
چرا نمیخواهند یکی ازحداقل نیازهای زندگی مردم که مسکن تامین شود، کسی در رابطه با مسکن مهر ادعایی نداشته است که در سطح عالی به نیاز مسکن ایرانیان پاسخ داده ، بلکه مسکن مهر در سطح معمولی است، حق یک زوج جوان ایرانی است که در ابتدای زندگی یک مسکن حداقلی داشته باشند.
یارانهها از گذشته وجود داشت و خلق نشد، من به عنوان نماینده مجلس که زمانی در کمیسیون برنامه و بودجه حضور داشتم میگویم؛ یارانه به صورت یکجا در اختیار بعضی از سازمانها و دستگاهها قرار میگرفت و آنها صرف میکردند. در مقطعی تشخیص داده شده که مردم بهتر میتوانند این یارانهها را مصرف کنند و بین همه مردم توزیع شد و اتفاق جدیدی نبود.
همین یارانه که با مبلغی مشخص به مردم پرداخت میشود، در گذشته در بودجههای سالیانه به تصویب مجلس میرسید، اما به چند دستگاه و وزارتخانه داده میشد و آنها به نیابت از طرف مردم مصرف میکردند، دولت احمدینژاد تشخیص داد که مردم بهتر از دستگاهها میتوانند مبلغ یارانه را مدیریت کنند.
بخشی از یارانه را از جیب مردم به جیب خود مردم برگرداندیم، الان در بعد یارانهها اتهاماتی که وارد میکنند و معتقدند هزینه اضافه بر روی دست دولت یازدهم گذاشته شده، من یک سوال دارم مگر یارانه از جیب دولت فعلی داده میشود؟
از شما نیز یک سوال دارم؛ یارانه در حال حاضر از چه محلی به مردم داده میشود؟ یارانه از مردم گرفته میشود و به مردم بازگردانده میشود و از بودجه عمومی دولت پرداخت نمیشود که بعضیها بخواهند عزا بگیرند.
دولت از محل افزایش حاملهای انرژی مانند بنزین، گاز، نفت، برق، آب مبالغی بدست میآورد و آنرا به عنوان یارانه به مردم پرداخت میکند. از این محل 70 هزار میلیارد تومان دولت وصول میکند و 40 هزار میلیارد آن را به مردم بر میگردانند، 30 هزار میلیارد تومان برای دولت باقی میماند، این اختلاف در کجا هزینه میشود.
کارشناسان اعتقادشان بر این است که قریب به 90 هزار میلیارد تومان از مردم گرفته میشود اما من به عدد حداقل اکتفا میکنم در حالیکه نظر اکثر کارشناسان این است که از محل افزایش حاملهای انرژی و از محل فروش نفت خام به پالایشگاههای تولید بنزین 90 هزار میلیارد تومان به دولت میرسد و 40 هزار میلیارد آن به دولت برگردانده میشود و 50 هزار میلیارد تومان برای دولت باقی میماند، سوال مهم این است که این مبلغ باقیمانده چگونه هزینه میشود.
مدلی بهتر از توزیع یارانه حال حاضر تاکنون ارائه نشده است و اگر با این روش مخالف هستند، مدل دیگری را ارائه دهند. یارانه حداقل کاری است که میتوانند انجام دهند، چرا دولت احمدینژاد یارانه داد؟ برای اینکه افزایش حاملهای انرژی را اجرا کرد و برای جبران قدرت خرید مردم یارانه را داد.
عدهای معتقدند مدل توزیع یارانه در حال حاضر مشکلاتی را به وجود آورده است، آنها میتوانند مدل دیگری را پیشنهاد دهند. با همه احترامی که برای حوزه بهداشت و درمان قائل هستم اما معتقدم در آینده طرح سلامت پاسخ نیازهای مردم در این حوزه را نخواهد داد و نمیتواند انتظارات حداقلی را برآورده کند.
هرجا پای مردم در میان بوده است با سیاستهای دولت نهم و دهم مخالفت میشوند و هرجا پای منافع مردم در کار بوده است، با آن مخالفت شده است. امروز اگر کسی حرف مردم را بزند نقرهداغش میکنند و اگر حرف مردم را بزنید، اتهامی به شما وارد میشود.
*نظرتان در رابطه با مناظره روحانی و احمدینژاد چیست و آیا روحانی این مناظره را میپذیرد؟
بهترین راهکار مناظره است و چرا نباید مسائل در فضای آزاد صورت منطقی مطرح شود، یکی از مدلهای بررسی مناظره است، اما یک طرف اعلام آمادگی کرده و طرف دیگر پاسخی نداده است و باید دوطرف آمادگی داشته باشند.
*آیا احمدینژاد در رابطه با پیشنهاد مناظره با شما مشورتی داشته است؟
خیر، بنده هم مانند شما اعلام آمادگی احمدینژاد را شنیدم و البته عدم ارائه پاسخ از سوی دولت را نیز از جانب رسانهها متوجه شدم.
*احمدینژاد طبق روال گذشته محفلهایی را در جنتآباد و ولنجک برگزار میکند. آیا شما در این جلسات حضور دارید؟
بله، خط سیر شفاف و روشنی را احمدینژاد مبنی بر احیای گفتمان انقلاب و امام (ره) و پیگیری منویات مقام معظم رهبری در پیش گرفته است، تازگی ندارد و از زمانی که رئیسجمهور شد، نگاه و رویکردش این بوده است.
گفتمان احمدینژاد از باورهای انقلاب سرچشمه میگیرد، در حال حاضر در جلسات هم این موضوعات دنبال میشود.این جلسات در حوزه، سیره، راه و روش امام و مقام معظم رهبری و استکبارستیزی برگزار میشود و وارد مسائل جزئی و بیاهمیت مانند تقسیم قدرت و انتخابات نمیشود. اندیشه و تفکر احمدینژاد و مجموعه همراه با وی معطوف به اصل انقلاب است و وارد مسائل بی ارزش نمیشوند.
*احمدینژاد در یکی از جلسات گفته، وظیفه ما ایجاد موج فرهنگی است، نظرتان در این رابطه چیست؟
این همان بحث گفتمان امام و مقام معظم رهبری و انقلاب است، طبعا این موضوعات در حوزه فرهنگی تقسیمبندی میشود و در حوزه اقتصادی و اجتماعی جای نمیگیرد.
*به نظر شما یک سیاستمدار ایرانی باید بازنشسته شود و یا خیر؟
اگر منظورتان از بازنشستگی سازمانی و اداری است، قطعا بازنشسته خواهد شد، زیرا شتری است که دَرِ خانه همه میخوابد، اما به مفهوم این است که آن فرد را بایگانی و از تجربهاش استفاده نکنند، پاسخم خیر است.
در مقاطعی سرمایههای اجتماعی و ملی به کار گرفته نشده ومدیرانی را در دولتهای بعد از انقلاب با هر خط و مشی، داشتیم که از تجارب و توانمندیهایی برخوردار بودند اما کنار گذاشته شدند.
دولتهایی که بر سر کار هستند، باید از این سرمایههای ملی استفاده کنند، اما متاسفانه به هر دلیلی توفیقی در این حوزه در کشور حاصل نشده است و خیلی از این افراد به معنای مطلق بازنشسته میشوند. در برخی مواقع کاری نداریم که فردی از چه تجربه و توانمندی برخوردار است و با نگاه جریانی و گروهی مینگریم و آنها را برای همیشه بایگانی میکنیم و فرقی نمیکند از طرف کدام دولت باشد.
*چرخش نخبگی در کشور باید چه مکانیسمی داشته باشد؟
باید در عرصه اجرایی کشور به مدیران جوان جرات عرضه اندام داد که در دولتهای نهم و دهم انجام شد، طیف جوان و جدیدی از مدیران به عرصههای مدیریتی کشور ورود پیدا کردهند، البته انتظار نداشتیم عملکرد آنها کامل و جامع باشد، اما باید از یک جایی آغاز میشد. پس از انقلاب اسلامی مدیرانی به صورت موروثی مدیریتهای کلیدی کشور را برعهده داشتند، در دولتهای نهم و دهم این معامله برهم خورد و افراد توانمند و تحصیلکرده جوان مسئولیتی را پذیرفتند، از این رو کسانی تا وسط میدان و یا تا پایان راه دولت را همراهی کردند، اما مهم این است که جوانانی وارد عرصه مدیریتی کشور شدند.
ما نیازمند این هستیم که بدنه مدیریتی کشور جوان شود و جوانان جایگزین مدیران گذشته شوند، آنگونه نباشد که کسانی که توان جسمی پایینی دارند و توان کارهای اجرایی سنگین را ندارند و با توجه به اینکه توان فکری هر شخصی تا یک حدی است و آستانهای دارد، نباید این چنین افراد را به زور وارد عرصه کرد و به آنها مسئولیت داد همچنین نباید افراد نخبه و جوان در نوبت مدیریت اجرایی کشور پشت خط بمانند.
باید جوان کردن عرصه مدیریت کشور قانونمند شود و طبق یک برنامه انجام شود، اما در حوزههایی نخبگان علاقمند نیستند وارد دنیای اجرایی شوند، در این رابطه باید برای استفاده از این نخبهها طرحهایی جامع در نظر گرفته شود تا از اندیشه، تفکر و تحقیقات پژوهشی آنها استفاده شود. این تابع نگاه مسئولان وقت جامعه است که از آن طیف نخبه جامعه که تمایل ندارند وارد بدنه اجرایی کشور شوند، چگونه استفاده شود.
به نظر بنده ظرفیت عظیمی در کشور و بین نخبگان وجود دارد و ما نباید خودمان را دستکم بگیریم. این روزها با بعضی از صحنههامواجه میشویم، به صورتی که توان نخبگان، دانشجویان و افراد زبده را ارزان میفروشیم. احساس میکنم در بعضی از صحنهها به گونهای صحبت میکنیم که منجر به تحقیر توانمندی این قشر از جامعه میشود و بیشتر نمیتوانیم به جامعه تلقین میشود تا میتوانیم.
افراد و شخصیتهای توانمند و قدرتمندی در کشور داریم که میتوانیم با حضور آنها کشور را راهبری کنیم و نگذاریم کشور این سرمایهها و قشر نخبه جامعه را دچار یاس و ناامیدی کند. یکی از اهداف جریانهای پیشرو در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران بیانگیزه کردن اندیشمندان است. اگر اجازه دهیم این اتفاق بیفتد، ممکن است برای ما تاثیرات بلندمدت نامطلوب داشته باشد.
*نظرتان در رابطه با اتفاقات سال 88 چیست؟
مقام معظم رهبری تصویر روشنی از آن حادثه و وقایع ارائه کردند و فرمودند، آنها به زعم خودشان آمده بودند کار را یکسره کنند و هدفشان براندازی بود، اما به لطف خدا موفق نشدند و با حضور و هشیاری ملت ایران به موفقیت نرسیدند.
پروژه 88 پروژه براندازی بود و آنها از تعدادی از مخالفین و منتقدین داخل کشور توانستند در این جریان استفاده کنند، اما برنامه و ساختار کاری این بود که کار را یکسره کنند.
ملت ایران از انقلاب مراقبت و مواظبت کرد، اما در حال حاضر به شکل دیگری آن هدف را دنبال میکند، آنگونه نیست که آنها دست برداشتند و عقبنشینی کردند.ملت به طرح براندازی نرم و کودتای مخملی که و آنها مطرح میکردند پاسخ داد، اجازه ندادند نقشههایشان را در کشور برای براندازی پیاده کنند اما آنها با روشهای دیگر به دنبال این هستند که ما را ضعیف کنند تا تیر آخر را بزنند.
آنها تصمیمشان این است که تا نقطه حداکثری ایران را تضعیف کنند و بعد تصمیم آخر را اتخاذ و اجرایی کنند، زیرا آنها میترسند به کشورهای قوی و توانمند حمله کنند.
در حال حاضر حرفهایی از سوی برخیها مطرح میشود مبنی بر اینکه قصد داشتند به ایران حمله نظامی کنند، به نظر بنده این حرفها خیالبافی و توجیه برخی کارها و تصمیمات غلطی است که بعضی ها گرفتهاند. تا وقتی که ملت ایران قوی و توانمند باشد، آنها جرات حمله نخواهند داشت.
جالب این است، کسی که اعلام میکند تحریمها پدر مردم را درآورده است، تا دیروز معتقد بود تحریمها هیچ تاثیری در روند اقتصادی مردم ایران ندارد، به نظرم آن موقع درست میگفت و ما داشتیم روند و دور زدن تحریمها را جلو میبردیم. در رابطه با این موضوع آمریکاییها میگویند، اگر مذاکرات شروع نمیشد، ساختار تحریمها در حال پاشیدن بود.
آمریکاییها معتقد بودند فلجکنندهترین تحریمها علیه ایران اعمال شده است، اما با شروع مذاکرات اعلام کردند، ساختار تحریمها در حال از هم پاشیدن بود. آنها توان برخورد با یک نیروی منسجمی مانند لبنان و حماس را ندارند، حالا چگونه میتوانند به ایران چپ نگاه کنند؟ این دستکم گرفتن ملت ایران است که بگوییم آنها میخواستند به ایران حمله کنند.
کوچکتر از آن بودند که بخواهند به ملت ایران حمله کنند و هیچ سندی برای تائید حمله آنها به ایران وجود ندارد. اگر به حرفها و رجزخوانی رسانهای آنها استناد میکنید، در حال حاضر آنها میگویند ما ایران را شکست دادیم، سرجایش نشاندیم و چرخهای صنعت هستهای ایران را پنچر کردیم.
زمانی که توان داخلی و اقتصاد مقاومتی ضعیف و منازعات داخلی افزایش پیدا کند، کمکم سرنوشت ما به خارج و معادلات جهانی پیوند بخورد، آن زمان آنها میتوانند به ما حمله نظامی کنند، اما کور خواندهاند زیرا ملت ایران هیچگاه در تاریخ تسلیم قدرتهای شیطانی نشده و از این به بعد هم نخواهد شد.
*به نظر شما چقدر از مشکلات کشور ناشی از تحریمها و چقدر ناشی از سوء مدیریتها است؟
کسانی که در حال حاضر بر سر کار هستند، در گذشته معتقد بودند 80 درصد سوء مدیریت و 20 درصد تحریمها در مشکلات کشور موثر است، اما در حال حاضر معتقد هستند 80 درصد تحریمها و 20 درصد سوء مدیریتها در مشکلات کشور موثر است.
کد خبر: ۷۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۷
کل تسهیلات داده شده به مسکن مهر در طول هشت سال دولت قبل ، ۳۹ هزار میلیارد تومان بوده است یعنی فقط ۵۰۰۰ میلیارد تومان در سال به ۱۷ میلیون نفر وام تعلق گرفته است ، آن هم با این همه منتی که سر مردم می گذارند! این در حالی است که دولت جدید در سال ۱۳۹۲ رقمی برابر با ۴۰۶ هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت کرده است. از این رقم درشت، یک نفر دو هزار میلیارد تومان وام گرفته و در طرف مقابل ، یک روستایی ۱۲میلیون وام یا یک شهری که ۲۵ یا نهایتا ۳۰ میلیون تومان وام گرفته است. این بندگان خدا نه خودشان، نه همسرشان دیگر نمی توانند چنین وامی را دریافت کنند.
به گزارشپایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از مهر مردم متن کامل سخنان مهندس نیکزاد وزیر سابق راه و شهرسازی که در اولین نشست سراسری تبیین مبانی و آرمانهای انقلاب و بازخوانی خط نورانی امام خمینی (ره) ایراد شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیمخدای بزرگ را شاکرم که توفیق داد در جمع شما باشم.
چون وقت تنگ است من راجع به راه و حمل و نقل مطلبی خدمت شما عرض نخواهم کرد، اما یک سوال در ذهن شما به وجود می آورم، توضیحی خدمت شما ارایه می دهم و در آخر، قضاوت را به شما واگذار می کنم.
آیا مسکن مهر و اقدامات دولت نهم و دهم در راستای عدالت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی بوده است یاخیر؟ خدمت بی منت بوده است یا خیر؟ مهرورزی بوده است یا خیر؟ رشد و توسعه اقتصادی بوده است یا نه؟ ۳۶ سال پس از انفجار نور و آن کار بی نظیر امام عظیم الشان انجام داد، وضعیت ما در مبحث مسکن چگونه است؟
کار برای خدا که باشد دلسردی ندارد، اگر برای غیر خدا باشد ارزش ندارد، ما با این موضوع و با محوریت تبیین گفتمان امام و مقام معظم رهبری با شما صحبت می کنیم.
دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضرت امام در افتتاح حساب صد فرمودند: «در رژیم منحوس پهلوی مسئله مسکن یکی از مصیبت بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود، بسیاری از مردم در اسارت خرید یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار بانک ها و سودجویان و غارتگران به سر می بردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. قشر عظیمی از مستضعفان جامعه به کلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیقوله ها و دالان های تنگ و تاریک و خرابه ها به سر میبردند. و چه بسا بخش مهمی از درآمد ناچیزشان را بایستی برای اجاره آن بپردازند […] مشکل زمین باید حل بشود، همهی بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همهی محرومان باید خانه داشته باشند، هیچ کسی در هیچ گوشهی مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد».
در حال حاضر ، دوازده میلیون جوان ۲۴ سال به بالا منتظر ازدواج هستند، ۵ میلیون خانوار در کشور مستاجرند، مسکن مهر عین سیاست های اقتصاد مقاومتی است که حضرت آقا فرمودند، آنهم نه در شعار؛ بلکه در عمل. چرا؟ چون ما در همه امورات مسکن از جمله فنی مهندسی، زمین، مصالح و غیره خودکفا هستیم ، حتی در برخی اقلام مرتبط با مسکن ما میتوانیم اقدام به صادرات کنیم، بخش مسکن ۱۳۰ رشته را فعال میکند. میشود گفت که بخش مسکن لوکوموتیو اقتصاد است.
اکنون سوال من این است، آیا واقعا وضعیت ما با توجه به فرمایش حضرت امام (ره) ، نمره مثبت میگیرد؟ فکر کنید اکنون سال ۸۴ است و پیش خود و خدای خود قضاوت کنید، که آیا این رییس دولت (دکتراحمدی نژاد) در راستای مبانی امام و مقام معظم رهبری تصمیم گرفت، یا خرابی های تمام نشدنی به وجود آورده است!
حضرت امام میفرمایند در این طرح به هیچ وجه پولی در برابر خرید زمین دریافت نشود، سوال من این است که چرا اکنون عرصه ها را می فروشند؟ پول آن را چه می کنند؟خطاب به کسانی که می گویند در ده سال گذشته زمین های زیادی را وارد محدوده کرده اند! می خواهم تاکید کنم که این فرمایش حضرت امام است که نباید در برابر زمین پول گرفته شود. زمینی که وارد محدوده کردیم هر ده هکتار آن ۱۰۰ میلیارد تومان ارزش پیدا کرده است! آن وقت چگونه ممکن است تامین هزینه آب و برق آن شدنی نباشد؟!به عنوان نمونه من مطلع هستم که در پردیس ۱۰۰۰ میلیارد تومان زمین به بانک مسکن فروخته اند! البته ما به دنبال تشویق یا تقبیح کسی نیستیم، همانطور که عرض کردم، کار وقتی برای خدا باشد ماندگار میشود، اما این یک بحث اقتصادی است؛ میگویند زمین وارد محدوده کردید و بخاطر مسکن مهر تمام مباحث شهرسازی را مختل کردید. بسیار خوب شما که می گویید شهر و معماری شهر سازی را میخواهید اسلامی کنید، ما منتظریم!
امام فرمودند باید از زمین های بنیاد مستضعفان و دیگران که زیر مجموعه بنیاد هستند در اختیار این طرح و محرومین قرار داده بشود.
خلاصه پیام امام را می توان اینگونه توضیح داد که از حقوق هرشخص این است که مسکن داشته باشد، برای مسکن چاره اندیشی بشود، متدینین زمین های بزرگ در اختیار بگذارند، آب و برق و آسفالت و وسایل حمل و نقل و مدرسه و درمانگاه در اختیار قرار بگیرد و تاکید مجدد می شود که همه محرومین باید خانه داشته باشند و هیچ کس در هیچ گوشه مملکت نباید از خانه محروم باشد.
برگردیم به قبل از سال ۸۴ ، شما رئیس دولت هستید، آیا در راستای گفتمان امام تصمیم گرفتید؟ الان چرا مشکل مردم را حل نمی کنید؟ چرا مردم نباید خانه داشته باشند؟یک بار که برای افتتاح رفتیم ، مورد تقدیر و تشکر بسیار قرار گرفتیم. بعد که در بالگرد نشستیم، فرد بزرگواری به من گفت فلانی! باز مردم را توی قوطی کبریت کردیم! آپارتمان نیست! قوطی کبریت است!
حضرت آقا فرمودند مسکن خیلی مهم است و یک بخش مهمی از اساس زندگی است و اگر بتوانید این را بار را از دوش مردم بردارید کار خیلی مهمی انجام داده اید. مقام عظمای ولایت با کسی تعارف دارند؟ نفرمودند که کار خوبی کردید، فرمودند کار خیلی مهمی انجام دادید.
با دست روی دست گذاشتن ، کار درست نمی شود، یا باید وام کم بهره بدهید، یا اینکه زمین رایگان در اختیار مردم بگذارید. اگر قرار باشد من و شما برویم از بازار و از بخش خصوصی، خانه تهیه کنیم، پس دولت این وسط چکاره است؟! اگر پول باشد که می رویم و تهیه می کنیم. هفت دهک اصلا توان تهیه چنین خانه ای را ندارند.
من یقین دارم مقام معظم رهبری با هیچ کس تعارف ندارند. ایشان در اولین سخنرانی خود در سال ۹۱ و در حرم رضوی، فرمودند: ده ها هزار واحد مسکن ساخته شد و در اختیار مردم قرار گرفت.
این را از این باب عرض کردم که فرمایشات امام و مقام معظم رهبری و قانون اساسی رادولت آقای احمدی نژاد در دستور کار خود قرار داد زیرا به راه و باورهای امام، اعتقاد داشت ، لذا این قانون را که قانون بسیار خوبی است تصویب کرد و داد دست وزارت مسکن و شهرسازی.
اجازه بفرمائید چندتا آمار به شما ارائه کنم. این ها بخشی از خرابکاری های! دولت های نهم و دهم است.
آنچه عرض می کنم آمار رسمی مستند معاونت نظارت راهبردی و مرکز آمار است و الان همه اینها تحت عنوان سالنامه در وزارت مسکن، راه و شهر سازی موجود است.
از سال ۷۵ تا ۸۵، در عرض ۱۰ سال، سالانه ۵۷۲ هزار و ۳۳۸ واحد مسکن ساخته شده است. این در حالی است که بر اساس سرشماری آماری نفوس و مسکن، از سال ۱۳۸۵ تا پایان سال ۱۳۹۰، در هر سال یک میلیون و ۱۵۱ هزار و ۶۳۹ واحد مسکن ساخته شده است.بخش خصوصی-دولتی این کار را انجام داد. این مال زمانی است که بحث مسکن مهر به بار ننشسته بود. چون ما تازه سال ۸۸ با سرعت شروع کردیم، و این آمار مربوط به سال ۹۰ است.
در ۶۰ سال گذشته، این آرزو در ایران محقق نشده بود تا در سال یک میلیون واحد مسکونی تولید کنیم اما آمار به ما می گوید که مابین سال های ۸۵ تا ۹۰، بیش از یک میلیون خانه ساخته شده است.
اگر ادعای آنها مبنی بر اینکه دولت قبل دولت، خودش رو مشغول کارهای دیگر کرد، درست باشد، در این صورت این تعداد بی سابقه از واحدهای مسکونی را چه کسی ساخته است؟!
در سال ۱۳۸۵، در برابر ۱۷ و نیم میلیون خانوار ، ۱۵ میلیون و ۸۵۹ هزار واحد مسکونی وجود داشته است، آمار سرشماری سال ۱۳۹۰، صرف نظر از مالکیت، ۶/۲۱ میلیون خانه در مقابل ۲/۲۱ میلیون خانوار وجود دارد. بر اساس این آمار، در سال ۱۳۹۰، بیش از ۴۰۰ هزار خانه، به نسبت خانوار، خانه مازاد وجود داشته است.
در یک مناظره ای دیدم که یک استاد دانشگاه نشسته بود و می گفت که ما دیگر نباید خانه بسازیم. پاسخ این است که خیر! این را باید در نظر گرفت، احتمال دارد همه ما یک خانه نداشته باشیم، در عوض یک نفر، ۵۰۰ واحد مسکونی داشته باشد.این آمار به ما می گوید که در ۶۰ سال گذشته، برای اولین بار، تعداد واحدهای مسکونی موجود در کشور، بیش از تعداد خانوار شده است.
آمار بعدی به ما می گوید وقتی دولت نهم مستقر شد، با احتساب خانه های خالی ، ۱۵ میلیون و هشتصد هزار خانه در کشور وجود داشته است ، اما دولت دکتر احمدی نژاد توانسته است در یک دوره پنج ساله ۳۰ درصد خانه های موجود در کل کشور ، یعنی پنج میلیون و یکصد هزار خانه جدید برپا کند. اگر عمر ساختمان ها را ۵۰ سال در نظر بگیریم، ۷۰ درصد این مسکن ها را ۵۰ ساله و ۳۰ درصدش ظرف ۵ سال ساخته شده است. حالا قضاوت را باید به مردم واگذار کنیم.
بر اساس آمار ، دولت های محترم هفتم و هشتم، ۱۲۷ هزار مسکن روستایی ساختند. سال ۸۵ تصمیم گرفته شد در کشور سالانه ۲۰۰ هزار واحد مسکن روستایی ساخته شود. گفتند آقا این شدنی نیست! نمی شود! ۲ میلیون و ۱۲۰ هزار مسکن روستایی در دولت های نهم ودهم کلید خورد که ۱ میلیون و ششصد هزار واحد آن به اتمام رسید و تحویل داده شد. ۵۲۰ هزار واحد مابقی هم با ۳۰ درصد پیشرفت تحویل دولت بعدی داده شد. تنها زحمت این عزیزان این بود که این وام مرتبط را می دادند تا کار به واسطه مردم، بنیاد مسکن و … پیش می رفت.
همه این آماری که عرض کردم مستند است.
اما در بخش مسکن شهری ۳۰۰ هزار واحد در هشت سال دولت اصلاحات ساخته شد، اما دولت عدالت، ساخت ۲ میلیون و۱۸۰ هزار واحد مسکن را شروع کرد. یکی از معاونان من در مصاحبه ای گفته است که به نیکزاد گفتیم نباید با این حجم شروع می کردیم. بله او راست می گفت! ما کم کاری کردیم. باید با ده برابر این شروع می کردیم تا دولت های بعد بدانند کار یعنی چه!
از این آمار ۲ میلیون و ۱۸۰ هزار واحد، ما یک میلیون و ۱۸۶ هزار واحد را افتتاح کردیم. حالا یک سوال دارم در مورد این مسکن های شهری! خدایی بدون آب و برق و گاز و تلفن می شود در این خانه ها زندگی کرد؟!
پروژه ای در بوشهر داشتیم که خودم شخصا رفتم و بازدید کردم. قواره های ۴۰۰ متری، ۶ واحد، هر طبقه دو واحد، حیاط دار. خودم اینها را رفتم و افتتاح کردم. چندی پیش در اخبار سراسری گزارشی را پخش کرد که گاز اینجا سبب آتش سوزی شده و این مربوط به مسکن مهر است، باید بررسی شود که چرا گاز باید در آشپزخانه ای که در مسکن مهر است، سبب آتش سوزی بشود!
شرم آور است که هر حادثه ای پیش می آید آن را به مسکن مهر مرتبط می کنند! این را یادتان باشد، یک متر مربع را بدون پروانه و اجازه نظام مهندسی شروع نکردیم . یک واحد را بدون نظارت، اجازه ساخت و ساز ندادیم. این ها همان خانه هایی است که با ۵ میلیون، ۶ میلیون و ۱۰ میلیون تومان ساخته و تحویل مردم شده است.
من بحث فنی می کنم. بابت تز دکترای خودم تجربیات مسکن دنیا را مورد مطالعه قرار داده ام. ۵ برنامه زمانِ بعد از انقلاب و ۶ برنامه زمان طاغوت را مطالعه کرده ام. به نظرم مسکن مهر دیگر تکرار نخواهد شد. چرا؟ چون این کار اراده و فرمانده می خواهد که بیاید پای کار بیایستد و بگوید من هستم.
آقای دکتر حسینی فرمودند که مالیات این مسکن ها را معاف می کنیم. چرا؟ برای اینکه قیمت تمام شده مسکن کاهش پیدا کند و آورده مردم هم کم بشود. آقای نامجو وزیر نیرو در دولت دکتر احمدی نژاد هم می توانست قیمت برق را چهار برابر حساب کند اما چنین کاری همسو با اراده و رویکرد دولت قبل نبود. البته الان قیمت برق را ۵ برابر کرده اند! ۹۰۰ هزار تومان حق انشعاب را کرده اند ۵ میلیون تومان! و این موضوع جای گریه دارد .
دو سال گذشت ، ما از مسئولان دولت کنونی خواهش می کنیم این ۶۶۲ هزار و ۲۰۰ واحد نیمه تمامی را که دولت قبل در شهر و روستا تحویل داده است، کامل کنند.متوسط قیمت هر متر مربع زمین برای مسکن در تهران به طور متوسط ۴ میلیون تومان و در شهرستان ها ۳/۱ میلیون تومان است.
این دوره انتظار را نشان میدهد. به این معنا که جمع درآمد دهک ها را اگر با هم جمع کرده و تقسیم بر یک سوم بکنیم، مدتی را نشان میدهد که اینها بتوانند پول پس انداز بکنند و مسکن تهیه بکنند. منظورم از یک سوم، پولی است که می توانند برای خرید مسکن پس انداز کنند.
از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۴، دهک یک، آنهایی بودند که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی بودند و برای خانه دار شدن باید ۱۰۰ سال انتظار بکشند!
مابقی در دهک های دو و سه و چهارم و تا هفت، از ۲۸ سال تا ۱۷ سال باید انتظار بکشند. باز هم سوال! اگر دولت در اهدای زمین و تسهیلات مناسب و کم بهره کمک نکند، آیا اینها می توانند به موقع خانه تهیه کنند؟!
بگذارید منظورم را از دهک ها و سطح درآمدها توضیح بدهم. فرض کنید یک نفر در دهک یک، در سال ۵ میلیون تومان درآمد دارد. به همین نسبت در دهک ده، ۲۶ میلیون تومان در آمد دارد. باید از یک سوم این مبلغ پس انداز کند که بتواند خانه بخرد. برای خرید مسکن، باید وام داده بشود، برای گرفتن ۳۰ میلیون تومان وام با بهره ۴ درصد، ماهانه باید ۲۲۱ هزار تومان قسط پرداخت شود که در سال بیش از دو میلیون و ششصد هزار تومان می شود. در حالی که کل درامد دهک یک سالی ۵ میلیون و صد هزار تومان است و این بدان معناست که دهک سوم به بالا توانایی پرداخت چنین اقساطی را با توجه به درآمد سالیانه دارند. وقتی کسی در دهک یک، ۵ میلیون و صد هزار تومان درآمد دارد، یک سوم این مبلغ را می تواند برای مسکن بگذار کنار، عددی معادل ۱ میلیون ۳۰۰ هزار تومان. اگر بخواهیم وام آنگونه با کارمز ۴ درصد به او بدهیم، نمی تواند حتی این مبلغ را پرداخت کند، چون اقساط سالیانه این فرد دو میلیون و ششصد هزار تومان است.
اینها چطور می توانند وام ۲۲ درصد بگیرند. یعنی اگر این آدم ۳۰ میلیون وام بگیرد، ۵۷۲ هزار تومان قسط ماهیانه او می شود. غیر از دهک های بالا، کسی توانایی پرداخت چنین اقساطی را ندارد.
در سفری که به استان همدان داشتم، در شهر ملایر، یک آقایی فیش حقوقش را نشان داد و قسم خورد که من توانایی دادن قسط مسکن مهر شما را ندارم. یعنی او قدرت پرداخت ۲۰۰ هزار تومان در ماه بابت قسط با بهره پایین ۴ درصد را نداشت!
برای این وام های اعلام شده جدید، دهک های پایین حتما پول ندارند که بیایند و ۱۰ میلیون تومان ، ۲۰ میلیون یا ۴۰ میلیون تومان سپرده بگذارند و منتظر بمانند.
بانک مسکن پول را از بانک مرکزی با دو درصد کارمزد می گیرد ، بازپرداخت سالهای ۹۲، ۹۳ و ۹۴ را بانک مرکزی به بانک مسکن استمهال داده است ، بعد بانک مسکن این پولها را با بهره ۱۲ درصد و با منت گذاشتن بر سر مردم، به آنها وام میدهد. این نهایت بی انصافی است.
اما در پاسخ به اتهام افزایش نقدینگی ناشی از مسکن مهر که گفته اند ۴۰ درصد بر تورم کشور اضافه شده است ، این نکته را با استناد به آمار بانک مرکزی یاداور می شوم که در دوره آقای هاشمی رفسنجانی، ایشان دولت را با یک هزار و ۸۸۰ میلیارد تومان نقدینگی تحویل گرفتند و هشت سال بعد دولت را با ۱۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان نقدینگی تحویل دادند . یعنی در دولت مدعی سازندگی ، حجم نقدینگی ۲/۷ (هفت و دو دهم) برابر ، رشد پیدا کرد.
آقای خاتمی این عدد را به ۹۲ هزار میلیارد تومان رساند و دولت را تحویل دکتر احمدی نژاد داد، یعنی ۸/۶ (شش و هشت دهم) برابر. در دولت آقای احمدی نژاد، (آخرین آمار مربوط به مردادماه ۱۳۹۲)، میزان نقدینگی به ۴۹۲ هزار میلیارد رسیده است.
۲/۷ ، ۸/۶، ۴/۵ را به عنوان اعداد رشد نقدینگی در نظر بگیریم، در دولت های مختلف، کدام کوچکتر است؟! مگر اینکه بگوییم ۴/۵ بزرگتر از ۲/۷ برابر است!
کارشناسان اقتصادی دولت کنونی معتقدند که اگر نقدینگی بالا برود، تورم هم بالا می رود. این در حالی است که دولت همزمان با افزایش ۳۰۸ هزار میلیارد تومانی به نقدینگی کشور ، ادعا می کند که تورم را کاهش داده است.چطور ممکن است نقدینگی روی عدد ۸۶۰ هزار میلیارد تومان باشد یعنی رقم نقدینگی ۴۹۲ هزار میلیارد تومان در سال ۹۲ را با بوده تا خردادماه ۹۴ که ۸۰۰ هزار میلیارد تومان شده، ۳۰۸ هزار میلیارد تومان نقدینگی وارد جامعه شده است.
من از شما سوال میکنم این ۳۰۸ هزار میلیارد تومان کجاست و در جیب چه کسانی است؟!
طبق حرف خودشان، ۴۰ هزار میلیارد تومان به ۱۶میلیون نفر وام داده شده است، به روستایی ها ۱۲ میلیون و شهری ها ۲۵ میلیون تومان داده شده است. یعنی به فرد و خانواده تحت تکفل او. منت هم سر نظام میگذارند که این کار را کرده اند. این ۳۰۸ هزار میلیارد تومان کجا رفته است؟!
کل تسهیلات داده شده به مسکن مهر در طول هشت سال دولت قبل ، ۳۹ هزار میلیارد تومان بوده است یعنی فقط ۵۰۰۰ میلیارد تومان در سال به ۱۷ میلیون نفر وام تعلق گرفته است ، آن هم با این همه منتی که سر مردم می گذارند! این در حالی است که دولت جدید در سال ۱۳۹۲ رقمی برابر با ۴۰۶ هزار میلیارد تومان تسهیلات پرداخت کرده است. از این رقم درشت، یک نفر دو هزار میلیارد تومان وام گرفته و در طرف مقابل ، یک روستایی ۱۲میلیون وام یا یک شهری که ۲۵ یا نهایتا ۳۰ میلیون تومان وام گرفته است. این بندگان خدا نه خودشان، نه همسرشان دیگر نمی توانند چنین وامی را دریافت کنند.
بنا به گفته قائم مقام بانک مرکزی، طی دو ماهه ابتدایی سال جاری، ۵۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات داده شده است.
در همایش نظام مهندسی در اردبیل ، آقای ترکان گفته است که ساخت و ساز در کشور ۶۵ درصد کاهش یافته است. روزنامه شرق علت این کاهش ساخت و ساز را مازاد تولید مسکن ایجاد شده در چند سال گذشته دانسته است. یکی دیگر از مسئولان هم گفته است که یک میلیون خانه خالی وجود دارد. این آمار نشان از کارهای انجام شده در دولت قبل دارد.
برای حل موضوع مسکن مورد نیاز مردم، راهی جز تولید مسکن ارزان قیمت نیست و این هم راهی ندارد جز اینکه تسهیلات مناسب ارائه شود.
کد خبر: ۷۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۷
شاید آقای ضرغامی نماینده ای باشد از طیف اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آتی،چون چهره ای محبوب ، فکور و سیاسی در سطح بالا هستند.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com، حجتالاسلام سید محمد رضا میر تاج الدینی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا در رابطه با اعلام موجودیت حزب یکتا و نقش خود در این حزب گفت: با توجه به اینکه مجوزی برای این حزب صادر نشده نمیتوان نام آن را حزب گذاشت و بیشتر در قالب یک مجموعه سیاسی عمل میکند و اعضای آن را دولت نهم و دهم تشکیل میدهند.
وی با اشاره به این که عضویتی در این حزب ندارد گفت:من حتی عضو موسسین این حزب هم نیستم و هیچگونه رابطه تشکیلاتی با این حزب ندارم،بنابراین در رابطه با عملکرد این حزب باید با سخنگو یا دبیر آنها صحبت کنید.
وی همچنین اضافه کرد که این حزب علی القاعده اصولگراست و با این تفکر به دنبال اهداف خود است.
نماینده سابق تبریز در خصوص اینکه چرا واریز یارانه ها در دولت نهم و دهم با مشکلی مواجه نشد و اینکه در دولت یازدهم شب واریز یارانه ها به شب مصیبت عظما قلمداد شد اظهار کرد: این مورد بیشتر به رویکرد دولت ها بر میگردد که در دولتهای نهم و دهم به بحث هدفمندی توجه بیشتری وجود داشت. رویکرد دولت احمدی نژاد این بود که هرچقدر افزایش قیمت در حاملهای انرزی داشتیم به نسبت همان سهمی هم برای مردم قائل بودیم و بخشی هم صرف تولید می شد و در ضمن منابع آن هم در بودجه کاملا مشخص شده بود. این دلیلی بود که دولت حتی در طی 30 تا 40 بار پرداخت یارانه ها حتی یک بار هم آن را به شب مصیبت عظما تعبیر نکرد و در عین حال شب خوشحالی دولت بود چرا که مردم شاد میشدند و سختی این که چطور باید این مقدار پول صرف هزینه یارانه دادن به مردم شود با شادی مردم این سختی به راحتی تبدیل میشد و دولت نهم و دهم به تمام معنا یک دولت مردمی بود.
میرتاجالدینی با بیان اینکه دولت یازدهم به نسبت افزایش قیمت حاملهای انرژی افزایش پرداخت یارانه نقدی نداشت، گفت: وزارت نیرو و وزارت نفت سهم خود را به صندوق ملی ندادند و همین امر شاید باعث شد تا دولت نتواند بودجه مورد نظر را تجمیع کرده و با مشکل پرداخت مواجه شود.
وی با اشاره به حمله های اخیر و دوره های گذشته به شورای نگهبان و اساس این که اینطور هجمه ها در روند کاری شورا خلل ایجاد می کند یا خیر، عنوان کرد:شورای نگهبان از نهاد های راهبردی نظام است و اسلامیت نظام بستگی به عملکرد شورای نگهبان دارد که هم باید به قوانین مصوب مجلس نظارت داشته باشد و هم باید به انتخابات نگاه ویژه ای داشته باشد تا کسانی وارد مجلس نشوند که نه اسلام و نه ولایت فقیه را قبول ندارند. هدف و دلیل این که هجمه ها در این برهه از زمان بیشتر شده این است که افراد بخصوصی میخواهند این سد بزرگ را سست کرده تا بتوانند عده ای را نفوذ بدهند و مثل مجلس ششم با اصل نظام در گیر شوند.
نماینده مجلس شورای اسلامی در رابطه با بازگشایی سفارت انگلیس گفت: این که سفارتی باز یا بسته شود باید شورای امنیت ملی و وزارت امور خارجه در این رابطه تحقیق کند تا تصمیم نهایی گرفته شود.جای پای سفارت انگلیس همیشه در مسائل و اتفاقات ناگوار سیاسی بوده و مردم خاطره خوشی از تاریخ و دخالتهای این دولت در مسائل ایران را ندارند.
نماینده سابق تبریز اسکو و آذرشهر افزود: انگلیس مسبب اتفاقات ناگوار و حاشیهای در انتخابات متعدد کشورمان است. همچنین رهبری هم فرمودند که روابط ایران با مستکبرین بعد از توافق هسته ای همچنان باید مثل سابق باشد. باید تمام منافذ و دریچه های نفوذ آنها را بگیریم چرا که انگلیس هم رفیق آمریکاست و باید اعتماد سازی انجام شود تا مشخص شود که دیگر اتفاقات سالهای گذشته که از طرف انگلیس رهبری می شد نخواهد افتاد.
وی در بخش پایانی اظهارات خود در رابطه با اهداف و برنامه های خود راجع به انتخابات آتی بیان کرد: هدف ما اتحاد و انسجام بین طیف اصولگرایی در کل کشور است. این انتخابات ، انتخابات سرنوشت سازی است و توام با رقابت زیاد خواهد بود چرا که بعد از چند دوره که اصولگرایان پیروز میدان بودند جریان اصلاح طلب به دنبال این هستند که با قوای بیشتری مجلس را تصاحب کنند.
میر تاج الدینی درباره دلایل پذیرش شکست در انتخابات 92 توسط اصولگرایان گفت: اختلاف درون گروهی باعث این اتفاق شد و اصلاحات را رقیب اصلی به حساب نیاوردندو منجر به شکست اصولگرایان شد.
مشاور رییس سازمان صدا و سیما در حوزه امور مجلس در دوره ضرغامی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا رییس سابق صدا و سیما در انتخابات مجلس شرکت میکند یا خیر اظهار داشت: آقای ضرغامی برای انتخابات مجلس شرکت نخواهند کرد ولی برای همگرایی و اتحاد بین اصولگرایان تلاش خواهند کرد. شاید آقای ضرغامی نماینده ای باشد از طیف اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آتی،چون چهره ای محبوب ، فکور و سیاسی در سطح بالا هستند.
کد خبر: ۷۱۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
نماینده مردم کهگیلویه و بهمئی در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر لزوم رفع مشکل بیکاری در کشور افزود: در دولتهای نهم و دهم چند نفر به بیتالمال دستبرد زدند که البته این دزدها دستپرورده دولتهای قبلی بودهاند، اما آنان را به تمام دولت نهم و دهم نسبت میدهند
کد خبر: ۷۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۳
احمدی نژاد گفت: وقتی زبانها، قدمها و دستها با هم متحد شود، همه کارهای به ظاهر بزرگ و حل نشدنی، قابل حل خواهد بود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com "دکتر محمود احمدینژاد" رئیس دولت نهم و دهم در حاشیه مراسم نماز عید سعید فطر، اظهار داشت: به لطف خدا ملت ایران همیشه رو به کمال و پیشرفت بوده و هیچ وقت متوقف نشده است. وی ادامه داد: هیچگاه به حرکت رو به پیشرفت و کمال ایران سکون و خدشهای وارد نشده است و من آرزو دارم ملت ایران همواره قلههای عزت و عظمت را فتح کند. رئیس جمهور سابق در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نامگذاری امسال از سوی رهبر معظم انقلاب افزود: هر ارزشی که بخواهد محقق شود، مستلزم همراهی و وحدت مردم است. احمدی نژاد گفت: امکان ندارد یک ارزش الهی و انسانی را تصور کنید که بدون همراهی، همدلی، وحدت و بدون مشارکت و بدون احساس مسئولیت همگانی محقق شود. وی اظهار داشت: در طول تاریخ، انبیا و اولیا آمدهاند تا ملت ها را متحد کنند. احمدی نژاد گفت: وقتی زبانها، قدمها و دستها با هم متحد شود، همه کارهای به ظاهر بزرگ و حل نشدنی، قابل حل خواهد بود.
منبع/باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۶۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۷
آنچه که مسلم است تمام تلاش اصلاح طلبان بر این است که همگرایی اصول گرایان شکل نگیرد و اگر برای افرادی از اصول گرایان در این میان دانه پاشیده شده است، یک فریب است و یک اصول گرا نباید فریب جریانهایی که التزامی به قانون اساسی ندارند را بخورد
کد خبر: ۶۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۲
دولت نتوانسته کار مثبتی انجام دهد، مسلما افکار عمومی از آنها میپرسند در مقابل حجم کارهایی که در دولت نهم و دهم انجام شد شما چه کاری انجام دادید و چون اقدامات قابل مقایسهای ندارند خط تخریب را پیش گرفتند
کد خبر: ۵۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
اصول گرایان به خوبی میدانند که میزان رای احمدی نژاد می تواند بیشتر از برخی نامزدهای مورد نظر آنان برای انتخابات ریاست جمهوری آتی باشد به خاطر همین سعی میکنند از این پتانسیل احمدی نژاد برای انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری آینده استفاده کنند.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:نامه نیوز نوشت:مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری کسی که در جلسات خصوصی، احمدی نژاد را « محمود» خطاب میکند در گفتوگویی تلویزیونی صریحا اعلام کرد که به احمدینژاد میآید که قصد بازگشت به سیاست را داشته باشد و از دهه فجر نیز با سخنرانیهای خود فعالیتهای سیاسی را آغاز کرده است.تقریبا همه بعد از روی کارآمدن حسن روحانی، در انتظار بازگشت احمدی نژاد به صحنه سیاسی کشور بودند. کسانی که از طی 8 سال گذشته شخصیت احمدی نژاد را شناخته بودند به خوبی میدانستند که رئیس جمهور سابق ایران اهل نشستن در کنج خلوت و اداره یک دانشگاه نیست یا به زبان ساده تر احمدی نژاد اهل سکوت نیست. حالا بعد از گذشت بیش از 18 ماه از عمر دولت یازدهم، احمدی نژاد در شیپور بازگشت خود دمیده است.رئیس دولتهای نهم و دهم برای بازگشت اما استراتژی جالب را در دستور کار خود قرار داده است. احمدی نژادی که در آغاز دولت نهم، سفرهای استانی را دردستور کار خود قرار داد و تقریبا به تمام ایران سفر کرد و به خاطر همین معنا اعتقاد دارد که تنها کسی که به کل ایران سفر کرده است، همین دستور کار را نیز برای بعد از دوران ریاست جمهوری خود یا همان دوران بازگشت در دستور کار قرار داده است.مردم بسیاری از شهرهای کوچک ایران به دلیل همین سفرها و دیدن احمدی نژاد از نزدیک، طرفدار رئیس سابق جمهور بودند و این طرفداری تقریبا تا سال پایانی دوران ریاست محمود احمدی نژاد ادامه داشت. شهردار سابق تهران، به خوبی میداند که رای تهران و استانهای بزرگ به رقبای او اختصاص دارد همانطور که در سال 88 و در اوج رقابتهای انتخاباتی، احمدی نژاد رقابت را در تهران به رقیب واگذار کرد. به خاطر همین او بازگشت به قدرت را در رای شهرستانها میداند و اعتقاد دارد که از این طریق میتواند مسیر بازگشت را برای خود قراهم کند.سفر استانی احمدی نژاد به تبریز و قم به عنوان دو شهر مهم کشور که یکی نماد قومیت و دیگری نماد مذهب در ایران است خود بیانگر همین معناست. رئیس جمهور سابق ایران به سفر به این دو شهر گرچه در قالب برگزاری مراسم ختمی برای درگذشت مادرش صورت گرفت اما یک احتمال سیاسی را می توان در این امر دید که وی میخواست میزان نفوذش در جامعه را مورد سنجش قرار دهد و ببینید که آیا تئوریهایش برای بازگشت جواب خواهد داد یا خبر؟احمدی نژاد در جریان این سفرها یک هدف دیگر را نیز در دستور کار خود قرار داده است و آنهم این که او سعی میکند چهرههای شناخته شده شهرهای بزرگ و کوچک را راضی به حضور در انتخابات مجلس در لوای لیستهای منتسب به او کند. رئیس سابق دولت میخواهد، افراد نزدیک به خود از شهرستانها راهی پارلمان کند.قشر مذهبی ایران دیگر هدف احمدی نژاد است. احمدی نژاد در این سفرها و دیدارهای خود، مسجد را به عنوان محل سخنرانی خود انتخاب کرده است. او حتی در تهران نیز به شهر ری و یک مسجد رفت و در مورد 22 بهمن سخن گفت و اینگونه سکوت خود را شکست. احمدی نژاد سخت به دنبال احیای چهره خود نزد قشر مذهبی ایران است. این طبقه اجتماعی ایران حامی ترین اصلی محمود احمدی نژاد در انتخابات 84 و 88 بود. هنوز بسیاری نذر و نیازهای طرفداران احمدی نژاد برای پیروزی او در انتخاباتها را فراموش نکردهاند. مذهبیها اما بعد از نزدیکی احمدی نژاد به مشایی از او فاصله گرفتند و حتی شدیدترین انتقادها را نسبت به او داشتند. نمونه بارز آن سخنان تند دو مداح معروف تهران یعنی منصور ارضی و سعید حدادیان در مورد رابطه مشایی و احمدی نژاد بود.احمدی نژاد برای بازگشت احتیاج به رای این طبقه دارد و سعی میکند با استفاده با ادبیات خاص و حضور در مکانها مذهبی چهره خود را نزد آنها بازسازی کند.احمدی نژاد و طرفدارنش اعتقاد دارند که او یک تئورسین بین المللی است و کسی که در زمینه روابط بین الملل دارای نظریههای مختلفی است و نباید این سرمایه را به راحتی از دست داد. همین اعتقاد باعث شده است که آنها سفرهای خارجی را نیز در دستور کار خود قرار دهند. سفر به ترکیه اولین گام اجرای این راهبرد سیاسی است. آنها با این سفرها دو هدف را با یک تیر میزنند. اولین آنها اینکه نام احمدی نژاد بازهم به رسانههای خارجی باز میشود و ثانیا او میتواند در این سفرها از نظریات تازه خود در زمینه مدیریت جهان رونمایی کند.در جریان سفر ترکیه اما یک اتفاق جالب افتاد که حکایت از قطعی از بازگشت احمدی نژاد دارد. رئیس جمهور سابق زمانی که در قدرت بود در سفرها همیشه مشایی، بقایی و نزدیکان این دو را با خود همراه میکرد اما بعد از روی برگردان طرفدارن پروپاقرص او به خاطر همین همراهیها، او تصمیم گرفت در ظاهر هم که شده از این افراد فاصله بگیرد و در جریان سفر به ترکیه کسانی را با خود همراه کند که در سال 84 هم همراه با او بودند. در سفر سه روزه احمدینژاد به ترکیه، ثمره هاشمی، الهام، میرتاج الدینی، حجتالاسلام بهرامی، امیدی، تمدن و شمقدری وی را همراهی میکنند.چیدن همین پازلها کنار هم نشان میدهد که احمدی نژاد سودای برگشت به سیاست را دارد اما به نظر میرسد همانطور که روح الله حسینیان بعد از دیدار با احمدی نژاد اعلام کرد، او قصد حضور در انتخابات مجلس را ندارد بلکه میخواهد چهرههای نزدیک به او راهی پارلمان شوند. آنطور که از شواهد پیداست احمدی نژاد خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 96 آماده میکند.اصول گرایان چشم به راه تغییراصول گرایان نیز در این میان نیم نگاهی به حضور احمدی نژاد در صحنه سیاست کشور دارند و بیشتر از تمام جریانهای سیاسی کشور رفتار او را رصد میکنند. جریان راست ایران هنوز منتظر چراغ سبز احمدی نژاد است تا آغوشش را برای رئیس جمهور سابق ایران باز کند. اصول گرایان به خوبی میدانند که میزان رای احمدی نژاد می تواند بیشتر از برخی نامزدهای مورد نظر آنان برای انتخابات ریاست جمهوری آتی باشد به خاطر همین سعی میکنند از این پتانسیل احمدی نژاد برای انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری آینده استفاده کنند. جدایی احمدی نژاد از مشایی و زدودن ابهامات درخصوص پایبندی اش به ولایت فقیه که در نتیجه یازده روز خانه نشینی ایجاد شد را می توان مهم ترین شروط، دو طرفه شدن اتوبان رابطه احمدی نژاد و اصول گرایان دانست .محمدرضا باهنر چهره شناخته شده جریان راست ایران با تاکید بر جایگاه اجتماعی احمدی نژاد میگوید:«وضعیت احمدینژاد در فضای عمومی کشور روبه رشد است و دارد بالا میآید. » پایگاه اجتماعی رئیس جمهور سابق باعث شده است اصول گرایان سعی کنند اشتباهات رئیس دولتهای نهم و دهم را فراموش کنند و همچون اوایل دهه 80، احمدی نژاد را به زیر چتر اصول گرایی بیاورند. نکته جالب اما در این میان رفتار جبهه پایداری با محمود احمدی نژاد است. دوستان سابق رئیس دولت نهم و دهم ، این روزها بیش از هر کسی دیگری بر جدایی خود با احمدی نژاد تاکید میکنند و میگویند اگر او تغییر نکند در هیچ انتخاباتی به او رای نخواهند داد. شاید به زبان ساده میتوان گفت که اصول گرایان و اعضای جبهه پایداری در انتظار تغییر احمدی نژاد هستند. گرچه تاکتیک دوری پایداری ها از احمدی نژاد مدتهاست از سوی آنها دنبال می شود اما در عمل احمدی نژاد هنوز هم همراهانی پروپاقرص از جنس پایداری ها در بین اصولگرایان دارند و بی شک یک کانال بازگشت او به میان اصولگرایان از مسیر همین پایداری هایی می گذرد که شرط و شروط حمایت از احمدی نژاد در سال 96 را هم اعلام می کنند.با این وجود اصول گرایان این روزها تمام عزم خود را برای وحدت جمع کردهاند. آنها برای اینکه بتوانند کرسیهای مجلس دهم را در اختیار خود بگیرند سعی میکنند عبای وحدت خود را به قدرت گسترده کنند که تمام جریانهای نزدیک و دور در زیر آن جمع شوند. شاید در آیندهای نه چندان دور شاهد هم نشینی جبهه پایداری، احمدی نژاد و راستهای سنتی در کنار یکدیگر باشیم.
کد خبر: ۵۸۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
بزرگواری: بسیاری از فرمانداران و بخشدارانی که برای شهرستانهای این استان در نظر گرفته شده در حد بخشدار و فرماندار نیستند که باید به این امر توجه ویژهای شود
کد خبر: ۵۷۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولي اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است.
حجت السلام سید محمدرضا ميرتاج الديني معاون پارلماني دولت احمدي نژاد و يكي از افراد كابينه اوست كه همچنان با او همكاري مي كند. او در گفت و گويي كه با خبرآنلاين انجام داده است پیش بینی کرده است که محمود احمدی نژاد در انتخابات آینده خارج از چهارچوب اصولگرایان عمل نخواهد کرد.
به گزارش آوای دنا متن این گفتگو به شرح زیر است:
آیا سال بعد باز هم برای مجلس شورای اسلامی کاندید می شوید یا خیر؟ این سوالی است که چه در تهران و چه در تبریز مکررا از بنده پرسیده می شود. در جواب این سوال باید عرض کنم که زمان برای اعلام کردن اینکه کاندید می شوم یا خیر بسیار زود می باشد. در حقیقت باید منتظر باشیم زمان مورد نظر فرا برسد و اوضاع و شرایط برسی شود تا بتوانم به یک جمع بندی برسم، که می توانم برای انتخابات مجلس شرکت کنم یا خیر. رقبای اصلی در انتخابات آینده مجلس چه طیف یا جناحی خواهند بود ؟ انتخابات مجلس مانند ریاست جمهوری نمی باشد. در مجلس علاوه بر جریان ها و گروه های سیاسی، شخصیت های حقیقی هستند، که باهم رقابت دارند و کاندید ها با شخصیت حقیقی شان رقابت می کنند. چه بسا در یک منطقه ای شخصیت حقیقی هویت داشته باشد. فارغ از جایگاه سیاسی اش که به هر بلوکی از جریان های سیاسی می تواند متعلق باشد. بنابراین اگر داوری نزدیک به واقع به مجلس داشته باشیم اینطوری می توانیم بگوییم که برای کسب کرسی های مجلس ،هم جریان های سیاسی هستند که باهم رقابت می کنند و هم کاندیداها و شخصیت های حقیقی هستند که رقابت دارند .لکن با توجه به شرایط جدیدی که در آرایش سیاسی کشور به وجود آمده و اصلاح طلبان و گروه های نزدیک به اصلاح طلب ها مانند جبهه اعتدال و کارگزاران و با توجه به پیروزی در ریاست جمهوری با عزم و امید وبیشتر در انتخابات وارد خواهند شد. وقتی که یک سنگر را فتح کردند می خواهند سنگر مجلس را هم فتح کنند و این خودش یکی دلیل است که جریان اصول گرا با وحدت و برنامه ریزی بیشتری وارد شوند. خیلی خودشان را تنهای عرصه میدانی رقابتی ندانند و به رقابت درون گروهی بپردازند. مجلس دهم به نظر من در جبهه اصولگرایان مجلسی نیست که طیف های اصولگرا بخواهند با هم رقابت درون گروهی داشته باشند. به نظر شما اصولگرایان در انتخابات این دوره مجلس شواری اسلامی به وحدت خواهند رسید ؟ این بار با توجه به بستر سیاسی جامعه، احتمال همگرایی و وحدت در میان اصولگرایان بیشتر است و این در استان ها بیشتر خواهد بود. اما در تهران نیزتلاش بر ائتلاف کامل بین اصولگرایان می باشد و من پیش بینی می کنم بالای 80 تا 90 درصد اتحاد بین اصولگرایان صورت می گیرد. اصولگرایان ازاتحاد با جبهه پایداری و دیگر حزب ها استقبال کرده بودند این تمایل و جبهه گیری جدیدی که اتفاق افتاده برای چیست؟ طیف های داخل جریان اصولگرا در حال حاضر مشخص تر شده اند. که یکی از آنها طیف پایداری می باشد، جبهه پیروان امام هم همین طور.اما جبهه پیروان خط امام و رهبری بیشتر به جامعتین اعتقاد دارند، اگر چه مجموعه های دیگر هم فاصله زیادی با جامعتین ندارند اما باز هم در این میان آیت الله مصباح هم تاثیر گذارند. تلاشی که بعضی ها شروع کرده اند ایجاد همگرایی بین این ها می باشد.فکر می کنم تلاش عده ای در همین جاست که بتوانند این همگرایی را و زمینه ائتلاف را فراهم کنند. اخیرا آیت الله مصباح یزدی دیدارهایی با جریان های سیاسی اصولگرا داشتند. تا پیش از این بیشتر اعضای جبهه پایداری به دیدار ایسان می رفتند. آیا درگذشت آیت الله مهدوی کنی خلاای در جریان اصولگرایی ایجاد کرده است؟ بلاخره افراد تاثیر گذار در جریان ائتلاف اصولگرا یا درمیان گروه های سیاسی هستند ویا شخصیت های معنوی و علمی که عموما در قم هستند. مانند آقای مصباح و یا در جامعه مدرسین قم یا جامعه روحانیت مبارز و شخصیت هایی مثل آقای تقوی. اینها هم در همین راستا تلاش می کنند. امر این کار طبیعی می باشد و خیلی خارج از فضای سیاسی و عرف و فعالیت های انتخاباتی نیست که مثلا با آقای مصباح و.. جلسه بگذارند. این یک مسئله معمولی می باشد و بیانگر این نکته است که ما در آرایش سیاسی جامعه به همه شخصیت های تاثیر گذار نیاز داریم. سازو کاری که معمولا اصولگرایان برای رسیدن به وحدت داشته اند در سال های قبل مسئله شیخوخیت بود، و آنها پرچم دار وحدت بودند الان این شیخوخیت باید دست چه کسانی باشد؟ من فکر می کنم که این همگرایی باید از درون جریان های سیاسی و تشکل های سیاسی آغاز شود و شکل گیرد. این جهت گیری ها به طرف هم باشد و همگرایی اصل باشد. درواقع می توان برای تقویت یکدیگر از توانمندی ها و امتیازات یکدیگر جمع کرد و استفاده کرد. این باید رویکرد اصلی تشکل های سیاسی باشد و چون این ها به صورت تشکلی و حزبی کار می کنند، باید این رویکرد را اصل قرار بدهند. مشترکات طیف های اصولگراهم خیلی زیاد هست، یعنی 90 درصد وجه مشترک دارند اما این دلیل نیست که اختلافی در تصمیم گیری ها نداشته باشند. بیشتر اختلافات در مصادیق است. برای این مصادیق هم بلاخره راهکارهایی هست که به یک تفاهم برسند. بنابراین بحث علما و بزرگان در این میان توصیه و راهنمایی و هدایت کلی است، که جریانات اصولگرا اضلاع مختلف شان را به هم نزدیک کنند. این گروه های سیاسی به این بالندگی سیاسی رسیده اند که خودشان پیش قدم بشوند . پیش بینی خود شما چه هست ، یعنی کدام جناح اصولگرا با کدام جریان اصولگرا به وحدت می رسد . تهرانی ها به سمت قمی ها می روند یا قمی ها به سمت تهرانی ها. جبهه پیروان مرکزیت می شود یا جبهه پایداری می شود؟ پیش بینی بنده این است که یا یک لیست 30 نفره کامل می دهند و زیر آن را همه امضا می کنند. در حقیقت این ایده آل و مطلوب است ،که هر کدام کاندیدهایی را درآنجا قطعا خواند داشت. سه ضلعی و چهار ضلعی می شود و افراد مستقل هم طبعا می آیند. اگر این نشد و نهایتا اگر دوتا لیست بیاید قطعا 80 درصد افراد مشترک خواهند داشت بنابراین جای نگرانی نیست. خیلی ها که دردولت قبل حضور داشتند و حامی آقای احمدی نژاد بودند بعد از اتمام دولت دیگر وی را قبول نداشتند، آقای احمدی نژاد قرار است در انتخابات مجلس چه کار کند؟ فکرمی کنم که آقای احمدی نژاد در انتخابات مجلس آینده پرچم جدایی بلند نمی کند و حرکت مستقلی ندارد. ما و بعضی از دوستان هم نظرمان این است که ایشان در انتخابات مجلس اقدام مستقل از اصولگرایان انجام ندهد. اگر در بعضی از وجوه توافقاتی با مجموعه اصولگرایان داشته باشد، قطعا حمایت می کند و آنجایی که توافق ندارد، نسبت به آنها سکوت می کند این پیشنهاد بنده و بعضی ار دوستان به ایشان است .همچنین قراین هم نشان می دهد که در انتخابات مجلس آینده مستقل از جریان اصولگرایی ورود پیدا نخواهد کرد. به چه دلیل بیشتر وزرایی که از دولت جدا شدند و اصولگرایان حال حاضر مقابل آقای احمدی نژاد می ایستند؟ در اعضای هیات دولت ایشان شما و افراد کمی هستید که هم چنان حداقل موضع منفی ندارید نسبت به ایشان؟ این مسائل را که باید از مخالفان ایشان پرسید، ولی آقای احمدی نژاد از نظر سیاسی، خواستگاه اش از آغاز خواستگاه اصولگرایان بود. ولکن به صورت سیستماتیک و شکلی کاندیدای اصولگرایان به حساب نمی آمد. از وقتی آمد اکثر کابینه ایشان را اصولگرایان تشکیل دادند، یعنی اکثر کابینه یا افراد اصولگرا یا افراد مستقلی که این اصول را می پذیرفتند بودند، ولی در ادامه دوره ایشان از دوره دوم، یعنی دولت دهم فاصله ها بین اصولگرا وآقای احمدی نژاد بیشتر شد. از مخالفین و منتقدین اصلی ایشان،خود اصولگرایان بودند، چه در مجلس و چه در بخش های دیگر . وارد بحث چرایی مخالفان با ایشان نمی شوم که بسیار مفصل است. من نمیخواهم بحث کنم که کجا اصولگرایان درست می گویند و کجا آقای احمدی نژاد درست می گفتند . این نیاز به برسی بیشتری دارد. من همیشه نظرم این بوده و بعضی مواقع حق را به ایشان می دادم و بعضی اوقات انتقاد اصولگرایان را قبول داشتم ، ولی بهتر از این می توانستند عمل کنند. هر دو به یکدیگر نامهربانی می کردند. بنابراین بعضی ها که از جمع احمدی نژاد جدا شدند، در خط مخالفت با ایشان آمدند که من این رفتار و روش آنها را قبول ندارم. من معتقدم که انسان ها که کار می کنند رجال و شخصیت های سیاسی هیچکدامشان بدون اشکال نمی توانند کار کنند. املای نا نوشته غلط ندارد ما باید معدلگیری گیری کنیم اگر شخصیتی در جامعه موثر می باشد و در انقلاب یک سرمایه به حساب می آید ، ما نباید آن را به راحتی از دست بدهیم. دوستانی که فاصله گرفتند بالاخره می توانند حضور و ارتباط و نظراتشان را می توانند منتقل کنند و می توانند تاثیر گذار هم باشند ولی فاصله گرفتن باعث می شود که هیچ نقش و تاثیری را نداشته باشند. از نظر شما هم چنان آقای احمدی نژاد دارای محبوبیت هستند؟ یعنی اگر از یک لیستی حمایت کنند آن لیست پیروز می شود؟ من معتقدهستم که آقای احمدی نژاد هم چنان از محبوبیت برحوردار است. نشانه اش هم این است ،که هر کجا حضور پیدا می کنند و مردم مطلع می شوند که جایی سخنرانی دارد سعی می کنند خودشان را به ایشان برسانند. من هم که در دولت دهم معاون ایشان بودم ،هر جایی می روم به من مراجعه می کنند. از این ارتباطات مردمی نه در یک شهر بلکه در جاهای مختلف می توان کشف کرد که ایشان همچنان در دل مردم قرار دارد، ولی این مسئله را باید تفکیک کرد. بعضی شخصیت ها هستند که خودشان در میان مردم محبوب هستند،ولی اینکه طیف وابسته به ایشان همان محبوبیت داشته باشد یا کاندیداهای مورد حمایت ایشان رای بیاورنداین را نمی توانیم بگوییم ،این فرق می کند شخص آقای احمدی نژاد محبوبیت دارد.بلکه مجموع جریان های اصولگرایان همه باهم بیایند،هر کدام سهمی دارند طرفداران احمدی نژاد هم سهمی دارند. این ها وقتی که در کنار هم باشند هم افزایی بیشتر می شود. ما در انتخابات های گذشته می دیدیم که به عنوان مثال لیستی منتشر می شد با عنوان یاران خاتمی ، یا یاران هاشمی. ممکن است در این دوره لیست یاران احمدی نژاد هم منتشر شود؟ از این مسئله دقیقا اطلاعی ندارم. فکر می کنید برای دوباره به هم رسیدن اصولگرایان و احمدی نژاد کدام یک باید پیش قدم بشوند؟ آیا احمدی نژاد باید بایستد و اصولگرایان سراغ او بیاییند، یا نه احمدی نژاد از درون اصولگرایی درامده باید به سمت اصولگرایان برگردد؟ چون این فاصله گرفتن از هر دو طرف بود و نزدیک شدن هم باید از هر دو طرف باشد و جهت ها را باید برگردانند. افرادی در این میان هستند که می توانند کمک کنند. اسم نمی آورم . ولی بعضی افرادی که در هر دو جمع هم طیف اصولگرایان هم در طیف آقای احمدی نزاد مقبولیت دارند باید این ها را به هم نزدیک کنند. هم چنان که گفتم در طیف های اصولگرایان مشترکات بیشتر از اختلافات است. بالای 90 درصد مشترکات هست. من اینجا درصد تعین نمی کنم. بسیاری از اختلافات در برخورد ها و رفتار هاست که این فاصله ها ایجاد می شود، نه در عقیده ها و گرایش ها. چون مشترکات زیاد هست می تواند وحدت اتفاق بیافتد. در اظهارات اصلاح طلبان ،استدلال آنها این است که آقای احمدی نژاد به لحاظ اجتماعی شخصیت بسیار مطلوبی نیست و اگر این را به اصولگرایان نسبت دهیم و وصل کنیم پیروز انتخابات مجلس آینده ما خواهیم بود ؟ فکر می کنید که احمدی نژاد با این فاصله ای که از اصولگرایان دارند در زمین اصلاح طلبان بازی می کنند؟ محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در جامعه و در بین مردم مسئله روشنی می باشد. این را به اشکال مختلف می توانند ارزیابی کنند تا برایشان روشن شود ، این چیز مخفی نیست. محبوبیت یک شخصیت سیاسی از نظر سنجی و یا با نحوه برخورد و رفتار مردم هم معلوم می شود. در حقیقت مسئله مبهمی نیست. یک جایگاه در میان سیاسیون هست و یک جایگاه افکار عمومی جامعه که با افکار سیاسیون یکی نیست. محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در بین مردم با محبوبیت ایشان در بین سیاسیون متفاوت است. سیاسیون خیلی انتقاد دارند ولی مردم قبول اش دارند. بنابراین اگر اصولگرایان بخواهند مردم را داشته باشند باید سکوت کنند و هر چه از آقای احمدی نژاد انتقاد کنند به ضرر خودشان می باشد. نکته بعدی این است که گاهی بستر را برای حمله اصلاح طلبان به آقای احمدی نژاد را اصولگرایان فراهم می کنند. خدمات دولت های نهم و دهم برای کل جریان اصولگراست. ما با دست خودمان این خدمات را صفر می کنیم. بعد اصلاح طلبان می گویند چه کار کردید برای مردم ؟ سوال خوبی هم هست. از این طرف موفقیت های آقای احمدی نژاد را بعضی از اصولگرایان منتقد تخریب می کنند و این خدمات را صفر می کنند و بعد دستشان خالی می شود. بنده در اواخر دولت دهم یک مناظره تلویزیونی با یکی از نمایندگان اصولگرا داشتم. من دیدم که ایشان یک لیست بلند بالایی نوشته که این ها اشکالات دولت دهم است و همه اقدامات دولت را نفی کرد. من هم گفتم شما که همه خدمات را نفی کردید دیگر چه چیزی برای اصولگرایان باقی می ماند؟ کارهای بزرگی که دولت نهم و دهم انجام داده اند به پشتیبانی مجلس انجام شد. نباید ما عقب نشینی بکنیم و در واقع خدمات را بیان نکنیم. مقام معظم رهبری، هم بارها فرمودند که اقداماتی که همه دولت مردان انجام می دهند حتما بگویند، هم این نکته امید در دل مردم ایجاد می کند. در اواخر دولت دهم رهبری این را بیان داشتند که خیلی خدمت کرده است. از طرف دیگر رویکرد های سیاسی ای که آقای احمدی نژاد داشته انقلابی بوده است. حتی در سال آخر حضرت آقا فرمودند که در این دوره بود که شعارهای انقاب احیا و زنده شد. هدفمندی یارانه ها که انجام شد، دقیقا این یک کار بزرگی بود که دولت های قبلی نتوانسته بودند انجام دهند. اینجا هم مجلس و هم دولت دست به دست هم دادند و اجرا کردند. حال یک عده ای می آیند و ایراد می گیرند که این کار دارای اشکالات فراوانی بوده. مگر کار به این بزرگی بدون اشکال می شود؟ هیچ کدام از انتقاد هایی که نسبت به هدفمندی یارانه ها انجام شده هیچ کدامشان اصلاح نشده است. اجرا با مسئله فکر تفاوت دارد. باید واقع نگر باشیم اما اصل هدفمندی که کار بزرگی بود دولت احمدی نژاد به همراه مصوبات مجلس انجام داد. خوب لایحه ای که دولت آورده بود یارانه نقدی برای هفت دهک بود ، اما در مجلس سه طیف وجود داشت. یک طیف می گفتند که تنها به افراد تحت شمول کمیته امداد و بهزیسیتی بدهیم یعنی تنها دو دهک مانند آقای توکلی. حتی این پیشنهاد را هم در بررسی بودجه دادند ولی رای نیاورد. کمیسیون اقتصادی مصوبه اش 5 دهک ، یعنی نصف جامعه بود. اگر پیشنهاد بعدی رای نمی آورد به همین می رسیدند. منتها یک طیف دیگر که اکثریت مجلس بودند ،گفتند نمی شود مردم را ازهم تفکیک کنید. منتها به تناسب درآمدها یعنی دهک های بالا مقدار کمی بهشان داده شود. حسن قضیه این بود که مردم را جدا نکرد و در مقام اجرا هم کار برای اجرا آسان شده بود. وقتی این کلیت تصویب شد راحت تر شدند و گفتند اجرایی تر شد. نظر اصلی شان این بود که به ثروتمندان ندهند. اما چون در مقام اجرا مشکل بود این مصوبه مجلس کار را برای آنها تسهیل کرد. در کل در خصوص خدمات اصولگرایان چه در دولت و چه در مجلس کارهای زیادی شده است و این ها با هم عجین هستند. اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولی اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است. جدا از نکات مثبت دولت قبل انتقادات بسیاری به آنها وارد است به عنوان مثال خانه نشینی احمدی نژاد. شما گفتید که احتمال نمی دهید آقای احمدی نژاد حرکتی جدا از اصولگرایان انجام دهد ولی عملا الان جدا هستنند. اگر تاانتخابات مجلس جریان احمدی نژاد و طیف اصولگرایی به هم نزدیک نشوند، آیا احمدی نژاد به صورت مستقل در انتخابات اقدامی نمی کند؟ اصولگرایان باید راهبرد خودشان را در این قضیه تعریف کنند و اگر بنا بر نزدیک شدن باشد آن موقع می روند و با ایشان صحبت می کنند. اما اگر نه بخواهند این روند را ادامه بدهند به همین شکل پیش می روند من به صورت کلی این نکته را می گویم که نباید از امتیازات و ظرفیت های آقای احمدی نژاد در جامعه غافل بشویم. از نظر شما نسبت مجلس آینده با دولت فعلی چگونه خواهد بود؟ طبعا مجلس بعدی با فعلی تفاوت خواهد داشت، و اصلاح طلبان و حامیان دولت تلاش می کنند که طرفداران زیادی در مجلس داشته باشند .من معتقد هستم که جریان اصولگرا همواره در مجلس بعدی جریان اصلی خواهد بود. علت هم این است که نباید فقط با تهران قضاوت کنیم. کاندیداهای اصولگرا در شهرستان ها و در استان ها محبوبیت خوبی دارند و طی سال های گذشته با مردم بوده اند و از مردم جدا نشده اند و خیلی به مردم خدمت کرده و همواره دنبال کارهای مردم بودند واین بحث فراتر از بحث های سیاسی می باشد. این ارتباط صمیمی و خوب با مردم محفوظ است. لذا بخشی از مجلس آینده همان نماینده های اصولگرای شهرستان ها می باشند. اما با دولت چگونه خواهد بود و رویکرد اصلی مجلس حمایت از دولت می باشد. از نظر شما مجلس کنونی از دولت حمایت می کند؟ با وجود اینکه بیشترین سوالات از وزرا و کارت زرد را در این دولت و مجلس داشته ایم. من دیگر به اینها عادت کرده ام. در زمان ما هم بیشترین تذکر و سوال وجود داشته است، تذکر مانعی ندارد افراد و نمایندگان می توانند تذکر بنویسند و قرائت شود این را نمی شود به مسئله مخالفت با دولت حمل کرد. در زمان آقای احمدی نژاد از این تذکر ها زیاد بود، الان هم وجود دارد. گاهی می گفتند تذکر به خود شخص رئیس حمهور هم زیاد شده بود. این را اگر تحلیل کنیم چند نکته وجود دارد. علت اینکه تذکر در مورد رئیس جمهور چه در دولت قبل و چه فعلی زیاد است به این دلیل است که به معاونت ها مستقیم نمی توانستند تذکر بدهند. به عنوان مثال نماینده نمی توانست به معاون محیط زیست تذکر دهد، همه تذکر های معاونت ها را به رئیس جمهور می نویسد. اگر جایی هم وزیر نباشد طبق آیین نامه به سرپرست هم نمی توانند تذکر بدهند باز هم باید به رئیس جمهور بدهند. نکته دیگر این که بسیاری از این تذکر ها تذکر نیست. زمانی که من معاون پارلمانی بودم نصف این تذکر ها را بر می گرداندم. چرا که آنها در غالب نیاز جامعه و یک درخواست بودند. مشکلاتی که مردم روستا یا شهری دارند و آن را در قالب تذکر به ریس جمهور می دادند. تذکر آنجایی است که خلافی صورت گرفته باشد. اما خلافی نبود، این نقص آیین نامه است. به نظر من باید تذکرات و درخواست ها تفکیک شود، که آن موقع هم بارها برای مجلس نوشتم. اما در مورد کارت زرد و قرمز باید بگویم این قضیه خیلی با روح قانون اساسی سازگار نیست. برای اینکه در قانون اساسی فقط سوال مطرح شده و رای گیری وجود ندارد. رای گیری تنها زمانی هست که استیضاح صورت گیرد .تذکر در قانون اساسی نیامده است و در آیین نامه اضافه شده که در آغاز شورای نگهبان قبول نکرده بود که با تسامح این را پذیرفتند. تسامح هم این بود که الزامی ندارد وزرا به تذکر کتبی نمایندگان جواب بدهند. در مجلس هشتم رای گیری درباره سوال هم به آیین نامه اضافه شد و گفتند که اگر 3 تا کارت زرد گرفتند و 3 بار سوال پرسیده شد و جواب ها قانع کننده نبود،استیضاح شکل می گیرد. اما بازهم شورای نگهبان این را نپذیرفت و آیین نامه را به این شکل تصحیح کردند که جریان استیضاح به ماده مربوطه آیین نامه می تواند به جریان بیافتد. یعنی این 3 کارت زرد چه باشد چه نباشد، می تواند استیضاح کنند . بنده از آیین نامه انتقاد دارم، این تذکر های شفاهی که در این مجلس به آیین نامه اضافه شد ، با روح قانون اساسی سازگار نیست. یعنی شکل اش را حفظ کردند و توانستند موافقت را از شورای نگهبان بگیرند، اما در عمل اشتباه است.
کد خبر: ۵۷۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
حکومت جهانی عدل از راه جنگ و خونریزی محقق نمیشود، زیرا این راه، راه شیطان است. باید بدانیم بهار حقیقی در راه است و مفسدان با ظهور امام عصر از بین خواهند رفت
کد خبر: ۵۶۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
برخیها بهدنبال این هستند که به مردم بگویند اصولگرایان هیچ خدمتی نکردهاند که این یک شگرد سیاسی است و مخصوص سیاستمدارانی است که با اخلاق خداحافظی کردهاند
کد خبر: ۵۶۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۵
دکتر محمود احمدی نژاد با آرمان های حضرت امام(س) تجدید میثاق کرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش آوای دنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، به مناسبت سی و ششمین سالگرد انقلاب اسلامی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق به همراه برخی از اعضای کابینه دولت نهم و دهم صبح امروز چهارشنبه 15 بهمن ماه در حرم امام راحل حاضر شد و با آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تجدید بیعت کرد.
در این مراسم علی اکبر جوانفکر، میرتاج الدینی، عبدالرضا شیخ الاسلامی، مجتهدزاده، شمس الدین حسینی، حمیدرضا بقایی، موسوی، ابوالحسن فقیه، محمد جعفر بهداد، نسرین سلطانخواه، محمد رضا فرزین، ظهره وند، بداغی، مرتضی تمدن و روحالله احمدزاده حضور داشتند.
همچنین در این مراسم جمعی با سر دادن شعارهایی مانند: «شعار هرچی مرده احمدی بر می گرده» و «احمدی دلاور پیرو خط رهبر»، محمود احمدی نژاد را همراهی کردند.
کد خبر: ۵۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۵
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق به همراه اعضای کابینه دولت نهم و دهم صبح چهارشنبه در حرم امام راحل حاضر شده و با آرمانهای آن بزرگوار تجدید بیعت می کنند.به گزارش خبرنگار بولتن نیوز به مناسبت سی و ششمین سالگرد انقلاب اسلامی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق به همراه اعضای کابینه دولت نهم و دهم صبح چهارشنبه 15 بهمن ماه در حرم امام راحل حاضر شده و با آرمانهای آن بزرگوار تجدید بیعت می کنند.خبرنگار ما مطلع شده که همه وزرای دولت نهم و دهم و همچنین مقامات ارشد این دولت ها برای تجدید بیعت با آرمانهای امام راحل جهت همراهی با احمدی نژاد دعوت شدند.
کد خبر: ۵۶۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۲
دکتر احمدی نژاد مردی است که ۸ سال تمام برای ملت بزرگ ایران خدمت کرد و میلیونها انسان بویژه محرومین را شیفته انقلاب و نظام اسلامی کرد
کد خبر: ۵۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲
در ادامه تخریب های که این روزها با مشخص شدن نتایج نظرسنجی ها در مورد میزان محبوبیت دکتر احمدی نژاد شدت بیشتری گرفته است، روزنامه” مردم امروز” که از شماره اول تا کنون در بخش های سیاسی خود بطور روزانه بر علیه دکتر احمدی نژاد به تخریب مشغول است، دیروز در مطلبی کذب به بهانه نقد مطلب رسانه ها پیرامون انتسابات خویشاوندی دولت روحانی، مدعی انتساب فامیلی گسترده در دولت دکتر احمدی نژاد شده است.
در بخشی از این مطلب روزنامه عضو حزب کارگزاران سازندگی آمده است:” خاطرتان هست آقای احمدی نژاد برادرش رئیس دفتر بازررسی، پدر زن پسرش ریس دفتر رئیس جمهور بود، خواهرش عضو شورای شهر بود و باجناقش رئیس بنیاد شهید بود، دامادش رئیس بیمارستان فیروز ابادی بود، خواهر زاده اش وزیر صنعت بود، آن یکی… پیرمرد همینطور سلسه وار اسم برخی از وزرا و مدیران احمدی نژاد را ردیف می کرد و نسبت فامیلی آنها را با رئیس جمهور و دیگر مدیران دولت می گفت. بعد که آرام گرفت گفت: کشور را به ورطه سقوط کشانده! هر دلسوزی حرف می زد، برکنارش می کردند حالا دولتی آمده است که می خواهد قدمی بردارد مشکلات را کم کند رهایش کنید!”
در حالی مردم امروز به عنوان رسانه حامی دولت به تکرار ادعای وجود هزار فامیل در دولت دکتر احمدی نژاد می پردازد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز لیستی با همین ادها از سوی سران سبز منتشر شد و در آن چنین اتهاماتی به دکتر احمدی نژاد وارد شده است. دکتر احمدی نژاد در جریان انتخابات سال ۸۸ و طی سخنرانی خود در جمع هوادارانشان در تهران در خصوص شایعه پراکنی عوامل فتنه می گویند:” اینها نموداری منتشر کردند و من را به هزار فامیل متهم کردهاند و پاسخ این است که ما عجب باجناق هایی پیدا کردیم! یک زمانی میگفتند که من داماد آیتالله یزدی و جنتی هستم اما همه میدانند که آیتالله جنتی اصلا دختری ندارد که من داماد او باشم و پدر همسر من سیدی بود که در سال ۷۲ در اثر یک سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفت و آنها در تهمتی دیگر به من میگویند احمدیمقدم و زریبافان و چند نفر دیگر باجناق من هستند، اما بنده تنها سه باجناق دارم یکی در کارخانه شیر تهران، دیگری هنرمند نقاش و سومی یک بازنشسته و یک کوهنورد و ورزشکار حرفهای است و آنها اینقدر ناشی بودند که آقای محرابیان وزیر صنایع را خواهرزاده من معرفی کردند، اما من ۴ تا شوهر خواهر بیشتر ندارم و کسانی که به این کارها متوسل میشوند ما را متهم به دروغگویی میکنند در حالیکه هیچ کدام از ادعاهای آنها حقیقت ندارد”
لازم به ذکر است رابطه سببی رئیس جمهور با مهندس مشایی هم پس از مسئولیت های ایشان در دولت نهم و دهم اتفاق افتاده است که نشان می دهد که اصل انتصابات با روحیه فامیلگرایی نبوده است.
همچنین در خصوص رئیس دفتر بازرسی رئیس جمهور هم که داود احمدی نژاد آن را برعهده داشت، بعد از گذشت مدتی بلافاصله به دلیل ناهماهنگی با دولت برکنار شده و نسبت فامیلی به هیچ عنوان عامل جلوگیری برکناری نشد. سابقه نصب های این چنینی در دولت های قبل و همچنین برخورد دکتر احمدی نژاد با ایشان نشان دهنده روحیه ضدالیگارشیک ایشان است.
اینکه خواهر رئیس جمهور پیشین نیز با رای مردم به شورای شهر رفته بود نیز طرح مسئله ای خنده دار است، چرا که از نگاه آقایان هیچ احمدی نژاد منش و اسمی حق ورود به منطقه ممنوعه را ولو با رای و انتخاب مردم را ندارد.
پیش از این رسانه ها در واکنش به سخنان روحانی در همایش اقتصاد ایران با اشاره به این که همه دستگاهها باید فعالیت اقتصادیشان را به صورت شفاف بیان کنند گفته بود: «همه مردم باید از آمار، ارقام و طرحهای اقتصادی در یک لحظه باخبر شوند؛ در اینجا پسرخاله و پسرعمه نداریم! ” اقدام به انتشار گزارشی از انتصابات فامیلی دولت یازدهم نموده بودند که با استقبال در شبکه های اجتماعی رو به رو شد.
منبع: میدان 72
کد خبر: ۵۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۸
مسکن روستایی هم به سرنوشتی شبیه مسکن مهر شهری دچار شده است؛ اصل مسکن روستایی و ارائه تسهیلات برای نوسازی، بازسازی و مقاوم سازی مسکن های روستایی که نقش بسزایی نیز در جلوگیری مرگ و میرهای ناشی از زلزله در روستاها داشته است در دولت نهم آغاز شد و بانکهای عامل با پیگیری جدی وزارت راه و شهرسازی در شورای عالی مسکن تسهیلات 15 میلیون تومانی در اختیار روستایی ها قرار می دادند؛
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبرنگار اقتصادی مسیرانلاین در مجموع دولت نهم و دهم سالانه حدود 200 هزار واحد مسکونی روستایی ساخته شد که در مجموع با ساخت 1/5 میلیون واحد مسکن روستایی در قالب طرح مسکن مهر، تا حدی زیادی باعث کاهش روند افسار گسیخته مهاجرت به شهرها و کاهش تلفات ناشی از زلزله در روستاها شد؛ این موضوع برای اولین بار به عنوان یکی از نشانه های طلیعه های دهه عدالت و پیشرفت در سخنان رهبر انقلاب در نوروز 1391 نیز مورد توجه قرار گرفت:
«در زمینه خدمات اقتصادی, ده ها هزار خانه و مسکن ساخته شده و در اختیار مردم قرار گرفت. این آمار ها, آمار های بزرگی است, آمارهای مهمی است. مسکن روستایی ساخته شد , جاده ها ساخته شد, بزرگراه ها و آزاد راه ها ساخته شد. اینها طلیعه ی دهه ی پیشرفت و عدالت است»
اما متاسفانه با روی کارآمدن دولت یازدهم این طرح نیز شبیه طرحهای مهم دیگر همچون مسکن مهر، ادامه ساخت راههای روستایی، پالایشگاهها و ... دستخوش رکود و کندی بسیار شد به طوریکه در سال 92 و سال 93 عملاً سهمیه ای برای مسکن روستایی لحاظ نشده و حتی تعداد اندک پرونده های موجود در بانکها هم به دلیل عدم پیگیری جدی وزارت راه و شهرسازی به عقد قرارداد و پرداخت نرسیده است.
کد خبر: ۴۸۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۱
پس از ماهها جنجال و تهمت و افترا پیرامون 3772 دانشجوی دکتری بورسیه شده در دولت دهم، وزارت علوم با صدور اطلاعیهای تنها 36 نفر از بورسی شدگان را به علت ارائه اطلاعات نادرست، مشمول لغو بورس، قطع تحصیل و بازگرداندن هزینههای پرداختی وزارتخانه دانست!
کد خبر: ۴۷۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۳
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرحشدن در رسانهها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی میشناسد، از آنها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقشهای سیاسی و اجتماعیشان را ایفا میکنند، با این حال نقش اصلیشان، همان نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آنها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش میکنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.
با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکردهاند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری دادهاند. صاحبه عربی اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارشهای خبری در مورد خانواده حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است. اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخهی سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است».
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعیده، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن، حسین ،عباس و مسعود است. 14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخالهی 20 سالهاش حسن روحانی درآمد. مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زندایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است. صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سالها بیشتر در قالب یک بانوی خانهدار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانوادههای جلیلی و ولایتی از حضور در برنامه تلویزیونی «خانوادههای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند. البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیسجمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا میکند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه بازارچه خیریهای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود، امیدوارم که موفق باشید.» اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانهای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیسجمهور برای همسران وزرا، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است. البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکتکنندگان در این جشن سکههایی نیز اهدا شده است. انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنشهای متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکتکنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور نیز در صفحهی شخصیاش در فیسبوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت روایتی کاملا متفاوت منتشر کرد.
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافیگری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند. اما ماجرای انتشار این اخبار که بسیاری آنها را «جهتدار و حاشیهای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانههای منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانشنامه به دانشآموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضعگیری کمسابقهای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازیهای رسانهای موجب تشویش اذهان عمومی میشود. مدیران رسانهها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات میشود... .بعضی اخبار بیارزش و تفرقهانگیز هستند، بعضیها هم شایعه، تهمت و بیمبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمیکنم، حتی رسانههایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا میکنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمیکنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد میکنیم." و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانههای مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانهها خبر دادند. آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانهها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.
اعظمالسادات فراحی
همسر «محمود احمدینژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینهساز ازدواج او با رئیس دولتهای نهم و دهم شد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
«اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدینژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینهساز آن بود میگوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را میدیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آنها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آنها خانهای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحتتر باشد.» حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدینژاد پس از رئیسجمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدینژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است. علیرضا احمدینژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدینژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است. اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانهها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید میکرد. او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامهای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی نوشت؛ نامهای که در سایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد. اعظمسادات فراحی در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامههای تبلیغاتی احمدینژاد شرکت میکرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاستجمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامههای تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامهها را عامل فعالیتهای انتخاباتی بیشتر فراحی میدانند. اعظمسادات فراحی در آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایتالیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکتکننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق، پاکستان و... نیز دیدار داشت. برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدینژاد در لیست پینشهادیاش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیمگیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند پیوست. او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکتکننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آنها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دوجانبه داشت. فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبتهای مختلف برگزار میشد حضور پیدا میکرد. احمدینژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان میکرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمیدانم، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم میمیرم. حاضرم همه این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.» اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد. در پایان عمر دولت دهم نیز احمدینژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاشها و حمایتهای فراحی از دولت و رئیسجمهور به وی اهدا کرد. زهره صادقی همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانوادهای اصیل، ریشهدار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن میگوید: « در سال 1353 با خانوادههای معتبر و ریشهدار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمتهای بزرگ این خانواده به این کوچک، ازدواج با زنی با فضیلت، صبور و مهربان از خانواده مهم صدر و صادقی است.» حاصل وصلت آنها، دو دختر به نامهای لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه سیاست ندارند. لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی میکند. دختر کوچکتر آنها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای است و به همراه همسرش در تهران زندگی میکند. زهره صادقی اگرچه در خانوادهای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیتهای سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه «بهآفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسهای که مختص دانشآموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حمایت از فرزندان ایتام از اولویتهای اصلی آن. زهره صادقی در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی میکرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شد. عفت مرعشی «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده حجتالاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیتالله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علیاکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسیترین فرد در سالهای اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی میکند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیتیافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیتالله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت میشناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزهوار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال 1388 و صحنه رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانهها انتشار یافت و بهانهای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.» عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده مینویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخشهای شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمیدانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرفهایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذرهای عصبانیت گفتم خانمجون یعنی چه همانجا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما ماندهام که این جوری برخورد میکنید؟ مادرم گفت: عفت جان ، حرف تو درست است، اما پدرت را که میشناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمیدهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس میخواند. میدانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت میکنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت میدانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....» همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره میکند. حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نامهای فاطمه،محسن،فائزه، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیتالله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
صحبتهای جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخهسواری آنها با واکنشهای متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد. اولین عکسی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند. مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنانکه در شب 4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش میکردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد. آنچه باعث شد طی سالهای اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانهها و افکار عمومی پررنگتر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88 بود. عدهای از اصولگرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریکآمیز عنوان کردند. اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالشهای زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آنها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پروندههایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است. منصوره خجسته باقرزاده «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانوادهای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نهایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیتالله میلانی به عقد سیدعلی خامنهای درآمد. در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سالهای قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاج سیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنهای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای آیتالله خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از همخانه شدن، نوعروس خامنهای باخبر شد که شوی 25 سالهاش پای در میدان مبارزه دارد.» خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانهها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیتالله خامنهای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشتها در پیش از انقلاب داشته است. خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیتالله خامنهای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبهای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر میشود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیتالله خامنهای پرداخته است. در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخهای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری میکردید میگوید: « فکر میکنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینههای مختلف نظیر پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر میکنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیامهای تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال مینمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمعآوری نموده و به پاریس مخابره میکردم.» وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخشهایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «رهآورد دانشگاه» بازنشر داده شده میگوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.» حاصل ازدواج آیتالله سیدعلی خامنهای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمدهاند. مصطفی بزرگترین فرزند آیتالله خامنهای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است. فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنهای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانهای و سیاست کشور مطرحتر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیتالله سیدعلی خامنهای است. او با دختر آیتالله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد. گفته میشود حجتالاسلام سیدمسعود خامنهای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است. آخرین پسر این خانواده حجتالاسلام سیدمیثم خامنهای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد. بشرا دختر اول خانواده با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است. فرزند آخر این خانواده هدی خامنهای نیز با مصباحالهدی باقری کنی فرزند آیتالله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است. از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمیشود و علاقهای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانوادههای شهدا میرود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هستهای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایینژاد یکی از شهدای هستهای به حضور چندینباره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد. عاتقه صدیقی (پوران رجایی) «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است. پوران در سال 1322 در قزوین در خانوادهای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
پوران که در گذر فعالیتهای سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیتهای سیاسی مخفی شرکت داشت. در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره میکرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس میکرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاریهایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. عاتقه صدیقی سالها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سالها از منتقدان سرسخت احمدینژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفتوگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاریهایی سیاسی از دختران رئیسجمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازادهها ندهد و خانواده را حفظ کند.» عذرا حسینی یا عذرا بنیصدر «عذرا حسینی» هنگامی که در سالهای آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنیصدر» که بعدها به عنوان اولین و بحثبرانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد. بنیصدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاسدهنده خاطرات وی است و در آبانماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش میگوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگیمان که خانواده همسر کنونیام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه میرفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم". ابوالحسن بنیصدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.
عذرا حسینی همسر بنیصدر
حاصل ازدواج ابوالحسن بنیصدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان همپیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلیاش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد. در مورد این ازدواج که گفته میشود بنیصدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنیصدر در کتاب خاطرات خود میگوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام میگرفت. اگر آنها به سراغ من نمیآمدند، من به سراغ آنها میرفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمیتوانم جلو بروم»." البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد.
ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی
همسر بنیصدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی خود روایات متفاوتی را نقل میکند. ولی آیتالله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسهای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنیصدر و آزادیاش میگوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد. کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!» آنطور که سایت خبر آنلاین روایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه میدهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.» وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من میخواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام میگذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رعایت کردم و ابتدا با شما در میان میگذارم و از شما میخواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.» ابوالحسن بنیصدر در مصاحبهای که با بیبیسی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیتهای همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییسجمهور ایران مشغول به کار بوده میگوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.» بنیصدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷
اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com عبدالرضا داوری از جمله افراد نزدیک به محمود احمدینژاد است که در نوشتهها و گفتوگوهایش به شکلی صریح از محمود احمدینژاد دفاع میکند. داوری در مصاحبه تفصیلیاش با ایلنا، به نقد و بررسی دولت روحانی میپردازد و میگوید که روحانی اولین دولتی خواهد بود که شاید دور دوم ریاست جمهوری را نبیند و دلیل آن را تقابل روحانی و دولتمردانش با محمود احمدینژاد میداند و البته میگوید تقابل روحانی با احمدینژاد برای راضی نگه داشتن آیتالله هاشمی رفسنجانی است چراکه روحانی بدون برنامهریزی هاشمی خواب ریاست جمهوری را هم نمیدید. از دیگر سو، وی میگوید که روحانی در عرصهای "سیاست خارجی" قدم گذاشته و سرمایهگذاری کرده است که پارامترهایش دست وی نیست و اینک نیز میگوید توافق هستهای در کار نخواهد بود. داوری از سوی دیگر مدعی عدم برنامهریزی محمود احمدینژاد برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آتی است و البته بیان میکند که اصولگرایان برای بازگشت به قدرت چارهای جز رجوع به محمود احمدینژاد را ندارند.
متن کامل مصاحبه دکتر عبدالرضا داوری با خبرگزاری ایلنا در ادامه آمده است:
ارزیابیتان از عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟
دولت آقای روحانی در این مدت دو خطای استراتژیک داشته است. خطای اولشان این بود که تمام تخم مرغهایشان را در سبد مذاکرات هستهای قرار دادهاند و تمام توفیقات دولتشان را به توفیق در عرصه مذاکرات هستهای گره زدهاند که طبیعی است کمترین نوسان مثبت یا منفی در عرصه مذاکرات، میتواند کل عملکرد دولت را در محور مثبت یا منفی تحتالشعاع قرار دهد.
در حوزه سیاسی هم دولت ایشان یک خطای عمده دیگر دارند و آن هم اینکه هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد تعریف کرده است، به یک معنا "دگر" دولت یازدهم را دولت نهم و دهم میدانند و ماموریت دولت خود را بازگرداندن عقربههای زمان به پیش از سال 1384 تعریف کرده است. این رفتار دولت یازدهم، سبد آراء آقای روحانی را به شدت آسیبپذیر کرده است چون به دلیل حملات غیرمنصفانه و بعضا کینهتوزانه آقای روحانی و دولتشان به آقای احمدینژاد و دولت قبل، آراء بخش مهمی از جامعه که در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته و حاشیهای قرار دارند و تقریبا 75 درصد کل سبد آرا در هر انتخاباتی را شامل میشوند و به آقای احمدینژاد شدیدا علاقهمند هستند در تضاد روحانی- احمدی نژاد که دولت یازدهم دنبال میکند از سبد آقای روحانی خارج میشود، آن هم در شرایطی که بخش مهمی از این اقشار در انتخابات سال 92 به آقای روحانی رای دادهاند. بنابراین معتقدم با روند حملات کنونی علیه دولت قبل، آقای روحانی در جلب آراء این بخش مهم از جامعه دچار مشکل خواهد شد ضمن آنکه نظرسنجیهای معتبر هم این پدیده را تایید میکند.
یعنی میخواهید بگوئید که دیگر آقای روحانی در آن طبقاتی که گفتید حامی ندارد.
معتقدم وقتی آقای روحانی بر اساس تحلیل و دستورالعملی که از آقای هاشمی دریافت کردهاند، هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد نشان میدهد، عملا سبد آرای کسانی که به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه دارند را از دست داده است.
شما میگوئید آقای روحانی هویت خودش را بعد از انتخابات آقای احمدینژاد قرار داد اما قبل از انتخابات هم اینکه هویت مقابل آقای روحانی، فردی مانند احمدینژاد است، مشخص بود.
در فضای عمومی کشور این طور نبود. شما صرفا فضای نخبگان، روشنفکران، دانشگاهیان و روزنامهنگاران را معیار ندانید. بدنه عمومی تودهها به ویژه در شهرهای کوچکتر و روستاها، به هیچ وجه تلقیشان این نبود که آقای روحانی در موضع ضدیت با آقای احمدینژاد قرار دارد.
اما در هنگام مناظرات و سفرهای تبلیغاتی، آقای روحانی صریحا به نقد سیاستهای دولت دهم بالاخص سیاستهای سیاست خارجی دولت میپرداخت.
هویت مقابل آقای روحانی در انتخابات اخیر آقای جلیلی بود. آقای سعید جلیلی نزد افکارعمومی و مردم نماینده آقای احمدینژاد نبود. آقای احمدینژاد بارها اعلام کرد که من در انتخابات نمایندهای ندارم و در انتخابات هم از کسی اعلام حمایت نمیکنم. مردم این پیام را دریافت کردند.
اگر قرار بود ضدیت با آقای احمدینژاد، موجب رایآوری باشد باید آقای قالیباف رئیسجمهور میشد؛ چون در ایام پیش از انتخابات خرداد 92، بیشترین حملات علیه دولت آقای احمدینژاد را آقای قالیباف و تیم سیاسی رسانهای نزدیک به شهردار تهران ساماندهی کرد. پس از تحلیل محتوای گفتارهای انتخاباتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 92 متوجه شدیم که آقای قالیباف 3.7 برابر بیشتر از آقای روحانی علیه دولت دهم و آقای احمدینژاد سخن گفته بود. اتفاقا کاندیداهای اصولگرا رای نیاوردند چون تمام هویتشان را در ضدیت با آقای احمدینژاد قرار داده بودند.
با این حساب، با توجه به تحلیل شما اگر آقایان قالیباف و جلیلی هویتشان را در ضدیت آقای احمدینژاد قرار نمیدادند، احتمال بیشتری برای ریاست جمهوری داشتند.
شک نکنید که اگر اصولگرایان با پرچم ضدیت با آقای احمدینژاد حرکت نمیکردند و در عین حال با بیتدبیری کمپین انتخاباتی آقای جلیلی، صحنه انتخابات به صحنه سازش – مقاومت تبدیل نمیشد، آقای روحانی هیچ شانسی برای ریاستجمهوری نداشت. اصولگرایان باید دو کار میکردند. اول آنکه باید نقشه راه انتخاباتی آقای هاشمی را میفهمیدند و میدیدند که آقای هاشمی در حال مهندسی انتخابات است تا بتوانند نقشه راه آقای هاشمی را ناکام کنند و صحنه انتخابات را به مدل مورد نظر خود یعنی صحنه کارآمدی تبدیل کنند که در ذهن آقای قالیباف بود ولی همانطور که قبلا گفتم، صحنه عوض شد و انتخابات به جای رقابت بر سر کارآمدی به صحنه رفراندوم هستهای و دوگانه سازش – مقاومت تبدیل شد.
نکته دومی که اصولگرایان باید به آن توجه میکردند این بود که از تقابل با آقای احمدینژاد احتراز میکردند و نه تنها احتراز نکردند بلکه تلاش میکردند تا با تصویر خدمتگذار احمدینژادی در صحنه حاضر میشدند و خود را بدیل آقای احمدینژاد نشان میدادند که در این صورت با رای بالایی پیروز میشدند. البته با اقداماتی که در سالهای 90 تا 92 بخش سیاسی – رسانهای اصولگرایان علیه آقای احمدینژاد سازماندهی کرد، آنان دیگر نمیتوانستند با آقای احمدینژاد تعامل کنند چراکه دو سال تقابل کرده بودند تا نماینده آقای احمدینژاد را حذف کنند.
شما اولین اشتباه آقای روحانی را در این دانستید که ایشان تمامی تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات هستهای گذاشته است اما خیلی از تحلیلگران و صاحبنظران هم اعتقاد دارند که از قضا نقطه قوت و پیروزی آقای روحانی در همین عرصه مذاکرات هستهای است. بهرحال توافقی صورت گرفت و مقداری از پولهای بلوکه شده ایران آزاد شد و روند پرشتاب تحریم متوقف شد...
میگویند پولها آزاد شده، ولی مگر چقدر پول آزاد شده است؟ همین الان 2.8 میلیارد دلاری که قرار شده در چهار ماه به ما بدهند، در همین مدت 4 ماهه 30 میلیارد از درآمدهای صادرات نفت ایران مجددا بلوکه میشود. یعنی به ازاء هر یک دلار آزاد شده 11 دلار بلوکه میشود! ضمن آنکه در نحوه هزینهکرد همین دلارهای آزاد شده هم دهها محدودیت وجود دارد.
این مقدار هم پول را آزاد کردن بهتر از این بود که هیچ پولی آزاد نشود...
عرض بنده این است که بزرگنمایی و اتکاء به این موضوع اشتباه بود. شما نباید تمامی تخممرغهای خود را در سبدی قرار دهید وقتی همه پارامترهای آن سبد تحت کنترل شما نیست. شناخت تیم آقای روحانی از ماهیت آمریکاییها، شناختی سطحی و غیرواقعی است. آقایان فکر کردند که با لبخند زدن و خوشوبشهای دیپلماتیک میتوانند طرف غربی را نرم کنند که نه تنها این اتفاق رخ نداده است بلکه هرچه نرمتر برخورد کردیم سختتر خوردیم.
شما میگوئید شناخت سطحی و غیرواقعی است اما آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکرات، سالها در آمریکا تحصیل و زندگی کردهاند و علاوه بر آن، سفیر کشورمان در سازمان ملل بودهاند.
سالها حضور داشتن در آمریکا مانع عدمشناخت صحیح از آمریکا نیست. ممکن است فردی سالها در آمریکا باشد ولی شناخت درستی از ماهیت آمریکا نداشته باشد. اعتقاد دارم آقای روحانی و تیمش شناخت درستی از امپریالیسم و استکبار ندارند. وقتی رهبری آمدند و گفتند من به مذاکرات خوشبین نیستم این موضع ایشان مبتنی بر یکسری دادهها و اطلاعات دقیق بود که چنین چیزی را بیان کردند.
ولی آنقدر عملکرد دولت روحانی و آقای ظریف خوب بوده که فضای قبل شکسته و الان هیاتهای دیپلماتیک برای ورود به تهران درحال سبقت گرفتن از همدیگر هستند.
مابهازا این سفرها چیست؟
مابهازایش این نیست که وقتی رئیسجمهور آمریکا به رئیسجمهور فرانسه میگوید از سفر هیاتهای اقتصادی کشورت به تهران جلوگیری کن، اولاند میگوید من نمیتوانم و تورم نقطه به نقطه ما از حدود 45 درصد در حال کاهش است.
ادعای کاهش تورم فقط به خاطر فضای روانی ناشی از توافق ژنو است، والا چه اتفاق مهمی در حوزه اقتصاد رخ داده است؟ اصلا چطور میشود که تورم پائین بیاید وقتی که رشد اقتصادی منفی است و همزمان نقدینگی موجود در اقتصاد نسبت به سال قبل 30 درصد رشد کرده باشد؟ در حوزه اقتصادی به شکل واقعی هیچ اتفاقی نیافتاده است. فقط بازار ارز نسبت به رفتارهای دیپلماتیک، خوشبینی خود را بروز داده است و این موجب شده تا نرخ دلار در محدودهای ثابت بماند.
این به نظر شما دستاورد مثبتی نیست؟
این دستاورد هرچه که هست، ماهیت اقتصادی ندارد و به محض وقوع کمترین اختلال در مذاکرات، نرخ دلار جهش میکند. ضمن آنکه از سقوط آزاد بورس تهران غافل نشوید. شش میلیون سهامدار جزء و مردم عادی که در بازار بورس سرمایهگذاری کردهاند، در نه ماه اخیر خرد شدهاند. واقعیتها فقط شعار نیست. به نظرم، آقای روحانی در حوزه اقتصاد هیچ اقدام ملموسی نکرده است و فقط بر موج مذاکرات هستهای جلو رفته است. هیچ واقعیت اقتصادی در ماههای اخیر تغییری نکرده است، حتی همین شیب کاهش تورم را نیز اگر بررسی کنید میبینید این روند از اسفند سال 91 شروع شده است و این روندی است که از دوره آقای احمدینژاد با کنترل نقدینگی شروع است. بعد براساس آمارهای بانک مرکزی، رشد نقدینگی در سال 92 افزایش یافته و رشد اقتصادیمان هم که منفی است پس این نقدینگی افزایش یافته کجا جذب شده است؟ چطور میشود که با این شرایط تورم با مکانیزم اقتصادی کاهش یافته باشد؟ این براساس اصول اقتصاد معقول نیست. تمام حرف من این است که تدبیر اقتصادی نداشتیم بلکه اتفاق سیاسی رخ داده است و اینها آمدند از لحاظ روانی مقداری بازار را آرام کردهاند.
این یک دستاورد نیست؟
این یک دستاورد موقت است. در سوم آذر 93، اگر توافقی صورت نگیرد، شرایط حتی بدتر از قبل میشود.
به نظرم، شما امکان رسیدن به توافق غیرممکن میدانید؟
بله.
چرا؟
وقتی رهبری خطوط قرمز را شفاف و بر اساس منافع ملی و محاسبات کارشناسی بیان کردند، معلوم است که این خطوط قرمز مورد مخالفت آمریکاییهاست. ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی که رهبری درباره غنیسازی اورانیوم اعلام کردند، فراتر از غنیسازی صنعتی است و وقتی این خطوط قرمز اعلام میشود نشان میدهد تلاشها و فشارهای آمریکاییها به ثمر نرسیده است. در یک دورهای، اینها توانستند شکل مذاکرات را تغییر بدهند که شامل سطح و نوع مذاکرات بود. اینکه سطح مذاکرات بالاتر رفته است میتواند بر کیفیت مذاکرات اثرگذار باشد اما اینکه این تغییر سطح در نتیجه مذاکرات اثری داشته باشد، تصور درستی نیست.
براساس آخرین گفتهها، حدود شصت، هفتاد درصد متن توافق جامع نهایی مورد توافق دو طرف مذاکره قرار گرفته است...
خب ممکن است که حتی 99 درصد توافق صورت گیرد اما در یک درصد باقیمانده توافق نشود و این یک درصد، کل توافق را زیر سوال ببرد چون دربند آخر توافق ژنو آمده است تا در همه موارد طرفین به توافق نرسند، هیچ توافقی صورت نمیگیرد، به عبارتی طرفین بر سر دوراهی همه یا هیچ قرار دارند. مسئله اصلی آمریکاییها با ما در مورد سطح غنیسازی است. آمریکاییها به هیچ وجه ظرفیت غنیسازی 190 هزار سو را نمیپذیرند. مسئله اصلی ما هم رفع فوری همه تحریمهاست که آمریکاییها هم به آسانی از این ابزار دست برنمیدارند.
قبول دارید که آمریکاییها بیش از ما به توافق جامع نیازمند هستند؟
این یک بحث دیگر است. آمریکاییها اگر غنیسازی 190 هزار سویی را برای ایران قبول کنند، حزب دمکرات باید برای همیشه در تاریخ دفن شود. چون آنها میخواهند بگویند که ما بدون آنکه امتیازی به ایران بدهیم برنامه هستهای ایران را تعطیل کردیم در حالی که اگر هم تحریمها لغو شوند و هم ظرفیت 190 هزارسویی غنیسازی برای ایران تثبیت شود که اوباما در موقعیت بسیار سختی قرار میگیرد. البته این هدف با استقامت جدی بر سر منافع ملی کشورمان دستیافتنی بود اما خطای تیم آقای روحانی این بود که در آغاز کار عملا این پیام را به غربیها دادندکه تحریمها بر ایران موثر بوده و ما به خاطر تحریمهاست که آمدهایم و در حال مذاکره با آمریکا هستیم.
این حرف شما را هم آقای روحانی و هم آقای ظریف بارها رد کردند.
متاسفانه با رفتار دولت در آغاز کار و سخن گفتن از خزانه خالی و بحران اقتصادی، غربیها این پیام را دریافت کردند و بر همین اساس هم رفتارشان را محکم تنظیم کردند. تا آنجا که جان کری گفت که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. پذیرش ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی برای ایران، حتما برای آمریکاییها یک توافق بد است.
آقای ظریف هم بارها گفته بودند که ایران زیر بار هر توافقی نمیرود و توافق نکردن بهتر از توافق بد است...
آقای ظریف هرچند این حرف را گفته است اما آقای کری این موضع را همان روز اول بیان کرد. با این شرایط سخن گفتن از نتیجه برد – برد کاملا بیمعناست.
شما بازی برد – برد را قبول دارید؟
من نتیجه برد – برد بین ایران انقلابی و آمریکای استکباری را از اساس قبول ندارم. چطور میشود با آمریکاییها به نتیجهای برسیم که هم پیروزی انقلاب اسلامی باشد و هم پیروزی جبهه شیطان، مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟
اینکه شما چنین چیزی را میگوئید و از لفظ «شیطان» استفاده میکنید، بسیار ایدئولوژیک است. اما عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، عرصه رئالیستی است...
اتفاقا استفاده از لفظ شیطان و استکبار برای جبهه غرب کاملا رئالیستی و مبتنی بر واقعگرایی است. جمهوری اسلامی هم قرار است ساختاری باشد که از انقلاب اسلامی دفاع کند. انقلاب اسلامی یعنی نفی همه آنچه استکبار است و تحقق کلمه توحید و توحید یعنی نفی استکبار.
پس شما به هیچ وجه به مذاکرات خوشبین نیستید؟من اعتقاد دارم که مذاکرات به نقطه پایان رسیده است و در دو ماه آینده هم هیچ اتفاق معناداری نخواهد افتاد.
آقای داوری! در هنگام مذاکرات یکسری واژهها از سوی برخی جریانات سیاسی ظهور کرد که نمونه مشهور آن «دلواپسیم» بود. شما یا جریان آقای احمدینژاد هم دلواپس هستید؟
بهرحال نگرانی جدی در مورد شیوه کنش تیم مذاکرهکننده و پیامهایی که تیم دولت آقای روحانی به طرف غربی در این ماهها منتقل کرده، وجود دارد.
رهبری بارها از تیم مذاکرهکننده دفاع کرده است.
موضع رهبری با موضع جریانهای سیاسی فرق میکند. بالآخره رهبری از یک موضع بالا جریانها را هدایت میکنند. ولی موضع جریانها سیاسی، موضع تعامل و نقد سیاسی است و نقش و سطح تاثیرگذاری رهبری با جریانهای سیاسی متفاوت است. جریانهای سیاسی میتوانند نگرانیهایشان را سریع و صریح گویند ولی رهبری به دلیل جایگاهشان شاید صلاح نباشد صریحا دغدغهها و نگرانیهایشان را بیان کنند.
حال به عنوان یک فعال سیاسی فکر میکنید این دلواپسیها نزد رهبری هم وجود دارد.
قطعا بیشترین دغدغه و در عین حال اشراف نسبت به منافع ملی را رهبری دارند؛ هرچند که من نمیدانم این دغدغهها و نگرانیها در کدام حوزهها بیشتر است.
آقای داوری! با این حال شاهد حمایتهای مکرر مقام رهبری از دولت بودهایم که در آخرین بار نیز در دیدارشان با گفتند که همه بدانند که من از دولت حمایت میکنم و با همه توانم به دولت کمک خواهم کرد...
مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟
ولی نوع حمایت...
اگر به نوع حمایت باشد، حمایتهایی که رهبری از آقای احمدینژاد داشتند، در هیچ دورهای مشابه ندارد. حمایتی که رهبری از دولت آقای احمدینژاد کردند، حمایت گفتمانی بود و نه فقط حمایت اجرایی. به غیر از دولت آقای احمدینژاد، رهبری از هیچ دولتی، حمایت گفتمانی نکردند. دوما، مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟ بهرحال سیاست رهبری در حمایت از دولتها یک سیاست قطعی بوده است هرچند من حمایت ویژهای هم از سوی مقام معظم رهبری در این ماهها ندیدهام و فکر میکنم که حمایتهایی هم که ایشان تاکنون داشتهاند، در راستای همان حمایتهای متداول و معمول و جاری بوده است.
ولی بالآخره ایشان مذاکرهکنندهکنندگان را فرزندان انقلاب دانستند و اعلام کردند که من از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنم...
این حمایت کاملا طبیعی است چراکه تیم مذاکرهکننده در حال مذاکره با دشمن است. وقتی سربازی را به جبهه فرستادید، باید این سرباز را از نظر لجستیک و تدارکات حمایت کرد. در عین حال رهبری چندین بار هم گفتند که من به مذاکرات خوشبین نیستم. آیا این دو قابل جمع است؟ خیر. من میخواهم بگویم که رهبری از مذاکرات حمایت میکنند تا اگر زمانی مذاکرات به نتیجه نرسید، دشمن سواستفاده نکند و باجخواهی و زیادهخواهی خود را به دوش ایران بیاندازند و بگویند چون رهبری ایران حمایت نکرد، مذاکرات شکست خورد. رهبری نظام حمایت کردند تا ماهیت دشمن روشن شود. تردیدی نداشته باشید که این روند به توافقی منجر نمیشود.
اگر توافقی صورت نگیرد، این عدم توافق موجب شکست روحانی میشود؟
به نظرم به جهت خطای استراتژیک آقای روحانی، دولت بعد از عدم توافق در آذرماه، دچار دستاندازهای بسیاری جدی خواهد شد.
این دستاندازها در کدام عرصهها بیشتر خواهد بود؟
در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی مشکلات جدی خواهد بود. دولت آقای روحانی برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی برنامه جدی نداشته و همه موضوعات را به زلف سیاست خارجی گره زده و تصور کرده میتواند این پروژه را به پیش ببرند تا از سرریز ارتباط با غرب برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی استفاده کنند؛ چراکه نگاه دولت به مذاکرات صرفا محدود به مسئله هستهای نبوده است.
مگر چه نگاهی بوده؟آقایان به همکاری راهبردی با غرب میاندیشند.
اگر حرفتان هم درست باشد، آقای روحانی هم از همان زمان انتخابات، شعار تعامل با دنیا را سر میدادند.
تعامل با همکاری راهبردی متفاوت است. چون اینها نگاهی فراتر از مسئله هستهای داشتند، تمامی تخممرغها در این سبد قرار دادند و تصور کردند از سرریز همکاری راهبردی با امریکا، منافع اقتصادی بدست میآید و میتوانند نقاط ضعف در سایر حوزهها را بپوشانند. این باعث شد تا دچار خطای محاسباتی در تعیین استراتژی بشوند و با توجه به فضایی که امروز در مذاکرات داریم، بعید میدانم به این راحتی بتوانند خطایشان را جبران بکنند.
شما در صحبتهایتان گفتید که بحث مذاکرات برای دولت بیش از مسئله هستهای است و دولت به تعامل به غرب میاندیشد. اگر نگاهی به عملکرد آقای احمدینژاد کنیم، میبینیم که در ایشان در چهار سال اولشان، وارد یک فضای پر از تنش شدند و به قول خودشان، دیپلماسی تهاجمی را به راه انداختند ولی در چهار سال دوم دولتشان، دیگر از آن تنشها و اقدامات جنجالی خبری نبود بلکه ایشان بیشتر به اصول دیپلماسی پایبند بود و به سران غربی نامه مینوشت...
نامه که در دولت نهم نوشته شد.
بهرحال در چهار سال دوم، ایشان هم از بهبود و تعامل با غرب بدشان نمیآمد...
این حرف به طور کلی صحیح نیست. نگاه آقای احمدینژاد در دولت دهم، در امتداد نگاه دولت نهم بود. ایشان یک نگاه انسانمحور در سیاست خارجی دارد که خروجی آن موضوع راهبردی مدیریت مشترک جهانی است که طی آن، همه کشورها باید در مدیریت جهان سهیم شوند. استراتژی دیپلماسی آقای احمدینژاد در طول دولت نهم و دهم تغییری نیافت، هرچند محیط بینالملل و شرایط داخلی در دولت دهم نسبت به دولت نهم تغییر کرد.
پس منکر هرگونه تغییر در احمدینژاد هستید؟
آقای احمدینژاد در تاکتیکها متکاملتر شدند ولی در اصول و راهبرد تغییری نکردند.
ولی در سالهای پایانی ریاستجمهوریشان دیگر از آن اقدامات و حرفهای جنجالیای مانند مسئله هولوکاست شاهد نبودیم.
سوالات ایشان درباره هولوکاست همچنان پابرجاست و در عین حال بیپاسخ از طرف غرب. دیدید که در راهپیمایی روز قدس امسال نیز به این سوالات اشاره کردند. آقای احمدینژاد در بحث هولوکاست فقط چند سوال مطرح کردهاند و هیچ وقت به دنبال تنشزایی نبودند...
ولی در عمل، آنچه رخ میداد تنشزایی بود و چهار قطعنامه علیه کشورمان صادر شد.
اینها بازنمایی رسانهای است. اگر آقای احمدینژاد، آن سوالات درباره هولوکاست را نمیپرسید هم باز آن قطعنامهها صادر میشد. در عین حال یادتان باشد که مسئلهای که اقتصاد کشور ما را مختل کرد قطعنامههای مورد نظر شما نبود، بلکه مسئله تحریم بانک مرکزی در زمستان1390 و بعد از اتفاق مشکوک اشغال سفارت انگلیس در تهران، اقتصاد ایران را زیر ضرب برد و گرنه تا آن زمان تحریمها فشار کمرشکنی وارد نکرده بودند.
شما اشغال باغ قلهک را اقدامی مشکوک دانستید. این اقدام را برای برای به زمین زدن احمدینژاد میدانید؟
نتیجه این عمل، تحریم بانک مرکزی ایران بود. به نظرم عاملان این اقدام خواسته یا ناخواسته، به انگلیس و غرب پاس گل دادند.
دومین خطای استراتژیکی که گفتید حسن روحانی در این مدت انجام داده است، این بوده که وی هویت مقابل خود را محمود احمدینژاد تعریف کرده است و بر این اساس به تخریب دولت قبل عمل کرده اما خیلی از حامیان ایشان میگویند دولت روحانی باید آنچه در هشت سال گذشته رخ داده را به مردم بیان کند؛ مثلا بگوید که میزان تورم، رشد کشور و...
دولت آقای روحانی در حوزه اقتصادی هیچ نسخه جدیدی ندارد و عملا همان سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد را دنبال میکند که قبل از حضور در دولت مداوما به همان سیاستها حمله میکردند! آقای نوبخت زمانی که خارج از دولت بود میگفت اگر هدفمندی یارانهها اجرا بشود، تورم به 500 درصد میرسد! ولی همین آقای نوبخت وقتی به دولت میآید و میخواهد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، میگوید تورم چندانی نخواهیم داشت! آقای نهاوندیان زمانی که خارج از دولت بود به رهبری نامه مینوشت که دولت آقای احمدینژاد یارانه تولید را نمیدهد، اما مگر دولت آقای روحانی به تولید یارانه داد؟
آقای روحانی و تیمش چون پس از سال 84 دیگر هیچگاه فکر نمیکردند به راس دولت برسند، هشت سال علیه آقای احمدینژاد سیاهنمایی کردند ولی وقتی به دولت آمدند، دیدند که تصمیمات آقای احمدینژاد منطبق بر اصول کارشناسی بوده است و آقایان فقط شعار سیاسی میدادند. مگر نمیگفتند آقای احمدینژاد قانون بهبود فضای کسب و کار را تعطیل کرده و شورای گفتوگو را برگزار نمیکند، حال بروید از آقای نهاوندیان بپرسید که در یک سال اخیر چند جلسه شورای گفتگو برگزار شده است؟ من به شما میگویم. در یکسال اخیر حتی یک جلسه از شورای گفتوگو هم برگزار نشده است.
مگر آقایان مداوما نگفتند که آقای احمدینژاد سازمان مدیریت را منحل کرد، پس حالا که دولت دستشان است چرا سازمان مدیریت را احیا نمیکنند؟ متاسفانه آقای روحانی به خاطر آنکه آقای هاشمی را راضی کند، مجبور شده هویت مقابل خودش را آقای احمدینژاد قرار بدهد. اگر کسی دلسوز آقای روحانی بود، به ایشان میگفت که شما نباید این کار را بکنید ولی آقای روحانی به دلیل ملاحظاتی که با آقای هاشمی دارد، ناچار است هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد قرار دهد و همین رفتار، پاشنه آشیلش خواهد بود. با این روند اعتقاد دارم که آقای روحانی در سال 96 به سختی میتواند رای سال 84 آقای هاشمی را هم تکرار کند، یعنی رایش به 10 میلیون هم نمیرسد و شاید اولین رئیسجمهوری باشد که در دور دوم انتخاب نشود.
آقای روحانی در چه زمانی رای نمیآورد؟ وقتی رقیبش در انتخابات سال 96، احمدینژاد باشد؟
اعتقاد دارم اگر در سال 96 مجموعهای با بینش، منش و روش آقای احمدینژاد مقابل آقای روحانی قرار بگیرد، آنگاه آقای روحانی اولین رئیسجمهوری خواهد بود که دور دوم ریاست جمهوری را نمیبیند.
به عنوان یکی از نزدیکان آقای احمدینژاد، فکر میکنید ایشان در انتخابات سال 96 کاندیدا میشود؟
آقای احمدینژاد دیگر اراده معطوف به قدرت ندارد و تا آنجا که میدانم به هیچ عنوان قصد کاندیداتوری یا برنامهریزی در هیچ انتخاباتی را ندارند. البته این تحلیل شخصی بنده و مربوط به امروز است و از آینده خبری ندارم و نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد.
در چه شرایطی آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96 شرکت میکند؟
اگر آقای احمدینژاد مجدداً رئیسجمهور شود، چیزی بر فضائل ایشان افزوده نمیشود. اما احتمالا اگر آقای احمدینژاد احساس کنند که منافع مردم و انقلاب با تداوم شرایط کنونی به طور جدی به خطر میافتد و ایشان میتوانند از منافع مردم و انقلاب صیانت کنند، نقشآفرین خواهند بود ولی امروز ممکن است که این تلقی را نداشته باشند.
اگر آقای احمدینژاد در چهار سال دیگر قصد کند که کاندیدا شود. آیا اصولگرایان که به قول شما هر کاری کردند تا آقای احمدینژاد به زمین بزنند، چه میکنند؟
آنها که چارهای ندارند. از قضا، اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
اینکه مسائلی نظیر دادگاه احمدینژاد از سوی اصولگرایان ایجاد شده، فکر نمیکنید به خاطر این است که اصولگرایان عزمشان را جزم کردهاند تا احمدینژاد دیگر در صحنه سیاست کشور نباشد؟
برای پاسخ به سوال شما لازم است اصولگرایان را تفکیک کنیم. اصولگرایان یک بدنه کوچک حزبی - رسانهای دارند که بخشی از اینها رابطه خوبی با آقای احمدینژاد ندارند. در عین حال جریان اصولگرایی یک بدنه اجتماعی ده میلیونی هستند و این سازمان رای به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه شدید دارد و با آقای احمدینژاد احساس همذاتپنداری میکنند. چه بخش کوچک حزبی اصولگرایی بخواهد یا نخواهد این بدنه بزرگ کاملا در سبد رای آقای احمدینژاد مستقر است. به ویژه اگر آقای احمدینژاد بخواهد با جریان آقای هاشمی رقابت علنی بکند، قطعا در آن زمان، سازمان رای بدنه اجتماعی اصولگرایی کلا در سبد رای آقای احمدینژاد قرار میگیرد.
آقای احمدینژاد تا کی میخواهند سکوت کنند؟فعلا سکوت ایشان ادامه دارد مگر اینگه ایشان به جمعبندی جدیدی برسند.
فکر میکنید کی سکوتشان را میشکنند؟نمیدانم اما شاید در آینده آقای احمدینژاد ضروری ببینند برای آگاهی افکارعمومی نکاتی را بیان کنند.
ارزیابی خودتان از سکوت آقای احمدینژاد چه بوده است؟
سکوت ایشان تا الان نتایجی خوبی داشته است ولی باید مقداری زمان گذشت و نتایج عملکرد دولت فعلی مشخص و فاصله واقعی بین ادعاها و عملکردها روشن شود. به نظرم اگر فضای شفافتر شود، میتوان از این سکوت عبور کرد.
درباره جلسات آقای احمدینژاد با وزرا و مدیرانش هم صحبت میکنید.
این جلسات طبیعی است. آقای ناطقنوری با گذشت 30 سال از زمانی که وزیر کشور بودهاند، هنوز جلساتشان را با استاندارانشان برگزار میکند. این جلسات، بیشتر جلسات عاطفی است و آقای احمدینژاد هیج جلسه سازمانیافتهای ندارد.
پس تشکیل دولت در سایه را تکذیب میکنید.
ایشان به هیچ وجه به دنبال دولت در سایه نیست.
ارزیابیتان از انتقاداتی که اصولگرایان به دولت آقای روحانی میکنند، چیست؟
به نظرم یکی از خطاهایی که اصولگرایان دارند، این است که عرصه انتقاد از دولت آقای روحانی را به عرصههای فرعی میآورند. ما نباید تضاد اصلیمان با آقای روحانی را فراموش کنیم. ما دو تضاد اصلی با دولت آقای روحانی داریم: تضاد اول در عرصه استقلالخواهی است که ناشی از رفتار تیم دولت در مذاکرات هستهای است و تضاد دوم در عرصه عدالتخواهی است که ناشی از رویکردهای تیم دولت یازدهم در عرصه اقتصادی است، هرچند تا امروز به دلیل اولویتدهی به مذاکرات هستهای نتوانستهاند این رویکرد پیاده کنند اما گفتمان اقتصادی دولت آقای روحانی، بازتولید گفتمان اقتصادی دولت آقای هاشمی است؛ در واقع دولت آقای روحانی، دولت دوم آقای هاشمی است. به نظرم اصولگرایان به جای آنکه انتقاداتشان را به عرصههای فرهنگی ببرند که در شرایط امروز یک تضاد فرعی است، باید به تضاد اصلی یعنی تضاد بر سر مفاهیم استقلال و عدالت بپردازند. در اینجاست که میتوان دولت را به شکل جدی به نقد کشاند و نقاط ضعف دولت آقای روحانی را برای مردم روشن کرد. آحاد جامعه هم به این تضادها، حساس هستند و برای همین است که دولت آقای روحانی هم تمایل دارد که انتقادات به دولت یازدهم از عرصه فرهنگی فراتر نرود.
دلیلش چیست؟
اگر انتقادات به دولت یازدهم به عرصه فرهنگی محدود شود، دولت میتواند خلاهایش را در سایر حوزهها از منظر افکار عمومی بپوشاند و در عین حال میتواند اقبال بخشی از اقشار اجتماعی که طالب آزادیهای اجتماعی و فرهنگی بیشتر هستند را جلب کند. وقتی با حملات اصولگرایان در عرصه فرهنگی به دولت آقای روحانی، تصویر این دولت، به عنوان دولتی با دروازههای باز فرهنگی - اجتماعی ترسیم شود - که البته در واقع امر اینگونه نیست -، بخشی از اقشار اجتماعی از این تصویر دولت استقبال میکنند. بنابراین چنین شیوهای برای مواجهه با دولت یازدهم خطای راهبردی جریان اصولگراست. اصولگرایان اگر میخواهند در مواجهه با دولت یازدهم موفق باشند، باید به نقاط ضعف واقعی و پاشنه آشیل اصلی دولت آقای روحانی، یعنی سیاست خارجی و اقتصاد بپردازند.
آقای احمدینژاد برای انتخابات مجلس سال 94 برنامهای دارد؟
آقای احمدینژاد هیچ برنامهای برای هیچ انتخاباتی ندارند و قطعا در انتخابات مجلس بعدی هم حضور سازمانیافتهای نخواهند داشت. البته ممکن است برخی از وزرای ایشان با تصمیم شخصی در مناطقی که مقبولیت بومی و منطقهای دارند، مثل آقای نیکزاد در اردبیل یا آقای شیخالاسلام در چالوس در انتخابات حضور پیدا کنند که البته در این رابطه هم هنوز هیچ جمعبندی وجود ندارد.
دلیل این عدم حضور سازمانیافته چیست؟
واقعیت ساختار سیاسی کشورمان این است که همیشه مجلس به نوعی تابع دولت میشود. اگر الان نیز نگاه کنید، مشاهده میکنید که بخش مهمی از مجلس با دولت آقای روحانی همراه شده است. تا قبل از سال 90 نیز مجلس با دولت آقای احمدینژاد همراه بود.
اگر آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96، کاندیدا نشود، احتمال دارد از کاندیدایی حمایت کنند؟
نمیدانم.
آقای داوری! شما ریاست مجتمع هما (هواداران مردمی احمدینژاد) را برعهده دارید. هما براساس چه سازوکاری راهاندازی شده است؟
بنده ریاستی در مجتمع هما ندارم. بیشتر نقش بنده نقش هماهنگکننده است چون سازوکار درونی هما یک سازوکار کاملا خودجوش، درونی و از پایین به بالاست...
میتوان گفت هما حزب آقای احمدینژاد است؟
به هیچ وجه. مجتمع هما با دفتر آقای احمدینژاد هیچ نوع ارتباط سازمانی و ساختاری ندارد. هما مجموعهای است که از پائین شکل گرفته و بخش کوچکی از بدنه نیروهای هوادار آقای احمدینژاد که در مناطق مختلف کشور، در وبلاگها، در شبکههای اجتماعی و... فعال هستند و نیاز داشتند تا هماهنگیها و همافزاییهایی صورت گیرد را به هم پیوند داده است.
آیا هما بدنه رای و ستاد آتی آقای احمدینژاد در سال 96 خواهد بود؟
هما برای فعالیت سیاسی برنامهای ندارد و نگاهمان غالبا فرهنگی و اجتماعی است.
تا حالا چه اقداماتی مجمتع هما داشته است؟
تا الان یک فراخوان و ثبتنام اولیه داشتهایم و توانستهایم برنامههای آموزشی محدودی هم برگزار کنیم. در حال حاضر سازماندهی و برنامهریزی مطالعاتی و پژوهشی در برخی از حوزهها را برای شناخت بهتر شرایط ایران و منطقه تکمیل کردهایم.
شما در بخشی از این مصاحبه بیان کردید که آقای روحانی برای رضایتخاطر آقای هاشمی هویت مقابلش را احمدینژاد تعریف کرده است. حال اگر آقای روحانی این کار را به قول شما انجام ندهد، به نظر شما آقای هاشمی چه میکند؟
آقای روحانی، هویتی مستقل از آقای هاشمی ندارد و میتوان دولت آقای روحانی را سایهای پررنگ از دولت آقای هاشمی دانست. آقای هاشمی ایستاده که دولت آقای روحانی تولید شده است و گرنه آقای روحانی بدون برنامهریزی آقای هاشمی، نمیتوانست حتی خواب ریاست جمهوری را هم ببیند.
رابطه اصلاحطلبان را با دولت آقای روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان آقای روحانی را بیشتر به مثابه یک محلل و نه یک متحد نگاه میکنند. واقعیت این است که نظام بعد از فتنه 88، اصلاحطلبان را سه طلاقه کرد، حالا اصلاحطلبان میخواهند از محلل شدن آقای روحانی مشکل سه طلاقه بودنشان را حل کنند.
اینکه اصولگرایان میگویند اصلاحطلبان و روحانی به مشکل و جدایی برمیخورند را قبول دارید؟
در میان مدت این اتفاق نمیافتد. امروز آقایان خاتمی و هاشمی، که جریان اصلاحات و اعتدال را هدایت میکنند یک روحند در دو بدن. هر چند در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان یکسری گلایهها و غرغرها وجود دارد ولی این غرغرها نمیتواند در استراتژی کلان این دو جریان اثرگذار باشد.
ارزیابیتان از آینده سیاسی آقای مشایی چیست؟
آقای مشایی از خرداد سال گذشته کاملا از عرصه سیاسی خود را به عرصه فرهنگی منتقل کردند و مشغول مطالعات و پژوهشهای فرهنگی هستند.
احتمال برگشتشان به عرصه سیاست وجود دارد؟
اصلا. ایشان به هیچوجه علاقهای برای درگیر شدن با سیاست ندارند. اگر سال پیش هم کاندیدا شدند، به دلیل اصرار آقای احمدینژاد بود. جنس آقای مشایی، جنس فرهنگ است.
به فرض اینکه آقای احمدینژاد در سال 96 در انتخابات حضور یابند و رئیسجمهور نیز شوند، آقای مشایی به عرصه دولت و سیاست باز میگردند؟
بعید میدانم آقای مشایی انگیزهای برای کار اجرایی داشته باشند.
کد خبر: ۴۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۸