پایگاه خبری آوای رودکوف-وحید حاج سعیدی:گاهی اوقات که با دوستان در جمعی نشسته ایم و صحبت از کهولت سن، بیماری و ارزش سلامتی می شود به شوخی می گویم:« آقا بعد از پول، هیچ چیز بهتر از سلامتی نیست!» عده ای بدون توجه به معنای اصلی جمله، فوراً آن را تائید می کنند ولی دیگران با کمی اندیشیدن این نظریه سوفسطایی و نازک اندیشانه حقیر را رد می کنند و سلامتی را یکی از مهمترین ارکان زندگی می نامند!
رابطه ثروت و سلامتی؟
هر چند بسیاری از مردم سلامتی را مهمترین بخش زندگی می دانند، اما واقعیت در جامعه کنونی ما چیز دیگری است و جماعت کثیری برای به دست آوردن پول و ثروت، از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند تا جایی که سلامتی خود را نیز فدای کسب ثروت و درآمد بیشتر می کنند. تلاش در جهت کسب ثروت مشروع امری رایج و منطقی است ولی اگر این تلاش باعث برهم خوردن توازن سلامتی و روحی شود، نه تنها پسندیده نیست بلکه امری مذموم و نکوهیده است و باید از آن دوری جست. ولی متاسفانه بسیاری از مردم در عصر حاضر خیلی از الزامات زندگی را به داشتن ثروت فراوان گره زده اند. شادی، تفریح، ازدواج، مسافرت، مهمانی رفتن یا مهمانی گرفتن حتی تحصیل را منهای داشتن پول، کمرنگ یا شاید بی رنگ می بینند. آرزوی پولدار شدن بدون دردسر و در کوتاه ترین زمان ممکن، تبدیل به رویای بسیاری از جوانان یا حتی میان سالان و سالمندان شده است. کار تا جایی بیخ پیدا کرده است که عزیزانی هم که به اکراه در عرصه اختلاس مشغول به غارت بیت المال هستند، به چند صد میلیارد تومان قانع نیستند و کف اختلاس خیلی بالاتر از مقادیری است که ما بتوانیم با ماشین حساب های چینی مان حساب کنیم! شاید وقت آن فرا رسیده باشد که عزیزان فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای واژه های میلیونر و میلیاردر واژه های مناسب تری برگزیند، چرا که وقتی قیمت یک واحد 270 متری در یکی از محلات نه چندان بالای تهران به 7 میلیارد تومان رسیده است، دیگر میلیاردر بودن، داشتن ثروت آن چنانی را در ذهن متبادر نمی سازد!
شکاف یا دره طبقاتی!
آن چه مسلم است این است که در سال های اخیر به دلایل مختلف نظیر ضعف در سیستم های نظارتی، شیوع گسترده رانت خواری و دلالیسم، نبود سیستم جامع دریافت مالیات، تفاوت بین نرخ ارز دولتی و آزاد، تفاوت در نرخ خودرو کارخانه با بازار، قاچاق کالا و ارز، افزایش ناگهانی و بی حساب و کتاب قیمت املاک و مستغلات و ... عده ای یک شبه ره صد ساله را طی کردند و به چنان ثروتی دست یافتند که بدون شک تا سال های سال، می تواند آینده فرزندان، نوادگان، نتیجه گان، نبیره گان، احفاد، اصحاب و اذناب شان را تامین سازد. در حقیقت شکاف طبقاتی در جامعه چنان فزونی گرفته است که شاید بتوان از آن با عنوان «دره طبقاتی» یاد کرد! این اختلاف طبقاتی فاحش و هژمونی ساختار شکن در جامعه باعث بر هم خوردن بسیاری از معادلات اجتماعی، اقتصادی و روانی در جامعه شده و مشکلات عدیده ای را در جامعه پدید آورده است.
تغییر ذائقه در احساس خوشبختی
هر چند شاید تعداد افرادی که در طی این سال ها به ثروت های هنگفت دست یافتند، چندان زیاد نباشد ولی تفکر مسموم و رویای پولدار شدن در جامعه، منجر به الگوبرداری از نوع زندگی و پوشش طبقه متمول جامعه (در حدتوان و در مواردی بیشتر از حد توان) شده است و نگرش جمعیت کثیری از مردم به زندگی و حتی ذائقه احساس خوشبختی در آنها تغییر کرده است. امروز دیگر کسی از داشتن یک خط تلفن 80 هزار تومانی ذوق نمی کند، چرا که اساساً ساختار نیاز به برقراری ارتباط تغییر کرده و از طرفی مدل های جدید گوشی روز به روز به روز تر می شوند و پیشرفته تر. دیگر مسافرت به مشهد مقدس جزء آرزوهای کودکانه محسوب نمی شود ولی در عوض جشنواره تابستانه کیش با لوده بازی های برخی هنرمندان در رنکینگ مسافرتی از جایگاه قابل قبولی برخوردار است. فضای بی آلایش و خاطره انگیز شب نشینی ها جای خود را به فضای خاکستری و افسرده و کافی شاپ ها و جملات اغراق آمیز برخی پیشخدمت ها داده اند.
در واقع بسیاری از خانواده ها وقتی توان کسب ثروت های آن چنانی را در خود نمی بینند، سعی در الگو برداری از نوع گفتار، رفتار، پوشش، آرایش، اعمال جراحی زیبایی، تفریحات، تحصیل، تغذیه و ... افراد متمول جامعه می کنند که بی شک این الگوبرداری غلط و تغییر ذائقه باعث برهم خوردن توازن اقتصادی، اجتماعی و حتی شخصیتی خانواده های متوسط جامعه می شود. چرا که بسیاری از این دست خانواده ها مجبورند برای جبران هزینه های این خوشبختی مصنوعی و کسری بودجه خانوار به انجام اضافه کاری بیش از حد توان و یا به دریافت وام های مختلف و در بدبینانه ترین حالت به انجام امورات غیر متعارفی نظیر رشوه، زیرمیزی و ... روی بیاورند که قطعاً تبعات و گرفتاری های خاص خود را به همراه خواهد داشت.
ثروت حقیقی، ثروتمند حقیقی
با وجود اینکه داشتن ثروت و تمکن مالی نوعی راحتی و آسایش به همراه خواهد آورد ولی باید بپذیریم که ثروت هیچگاه متضمن شادی و خوشبختی در هیچ جامعه و خانواده ای نبوده و نخواهد بود. امام هادی(ع) می فرمایند: «توانگری آن است که کم داشته باشی و به آنچه که تو را بسنده می کند خرسند باشی.» در واقع خوشبختی واقعی و خرسند بودن از داشته ها زمانی حاصل می شود که فرد خود را با افراد پائین دست مقایسه کند، چرا که قیاس با طبقات بالای جامعه و کوک کردن ساعت زندگی با ساعت قشر متمول جامعه، لذت داشته ها را نیز زایل می کند. شاید اگر باور داشته باشیم و به فرزندانمان نیز بیاموزیم « ثروتمند کسی است که بتواند چیزی را بخرد که با پول نتوان خرید!» بسیاری از مشکلات جامعه حل شود. بی شک بسیاری از ما چیز هایی در زندگی داریم که قیمت واقعی آنها از میلیارد ها میلیارد هم افزون است و هیچ ثروتمندی را یارای خرید آنها نیست. لبخند، شادی، سلامتی، صداقت، آرامش، فرزند صالح، همسر خوب و ... بخشی از این ثروت های حقیقی و بی پایان هستند که با هیچ ثروتی قابل خرید و فروش و معامله نیستند. قدر داشته های خود را بیشتر بدانیم و به قول رودکی« گفت به روز نیک کسان تا نخوری غم . . . بسا کسا که روز تو آرزومند است»