پایگاه خبری آوای رودکوف- مهدی خدایی؛ کارشناسی ارشد کلام اسلامی:
غریزه جنسی یکی از نیازهای بدیهی و فطری بشر است که خدای متعال با حکمت بالغه خود در نهاد و وجود انسان قرار داده است. با این همه، برخورد هر یک از جوامع بشری یا فرهنگ های مرتبط با دسته های مختلف بشری در مواجهه با این غریزه و برآورده کردن نیازهای مربوط به آن به اشکال متفاوتی بوده است.
به طور کلی نحوه ی این برخوردها را می توان در سه دسته ی؛ صفر، یا صد و گاهی نیز راه های میانه برشمرد. نوع برخورد کلیسا ی قرون وسطی با غریزه جنسی که ازدواج و روابط جنسی را عملی ناپسند می شمرد گونه ای از برخود صفری است که به طور کلی این غریزه را نادیده می گرفت. هم چنین آزادی امروزه ی غرب برای این غریزه نیز نوع دیگری از مواجهه افراط گرایانه با این غریزه است که بدون قائل بودن حد و مرزی برای آن مشکلات عمده ای را برای اخلاق، کمال معنوی جامعه و انسجام اجتماعی آن که حول محور خانواده صورت می گیرد، ایجاد کرده است.
حال باید دید راهکار و نسخه دین اسلام برای این مسئله چیست. طبق بیان قرآن کریم [1] دین اسلام یک دین کامل و مطابق با فطرت و نیازهای فطری بشر است. این حقیقت به این معناست که دین اسلام نیازهای فطری انسان را برآورده کرده و برای آن ها برنامه های جامع و کاملی دارد. علت جاودانگی دین اسلام را نیز باید در همین نکته جستجو کرد چرا که مطابقت با فطرت و نیازهای فطری امری همه زمانی است و همه زمان ها را در بر خواهد گرفت.
مطابق این واقعیت، هر گاه نسبت به برآورده شدن نیازهای فطری بشری در جامعه اسلامی عسر و حرج دیدیم به واقع این عسر یا به عدم اجرای درست قوانین اسلامی باز می گردد یا محصول جهل جامعه اسلامی نسبت به قوانین اسلامی است و از اسلام نخواهد بود.
اسلام نسبت به نیازهای غریزه جنسی نیز همین راه را پیش گرفته است،در حقیقت از نظر اسلام غریزه جنسی نعمتی خدادادی و موهبتی طبیعی است و به هیچ وجه ذاتا شر نیست بلکه نیازمند مدیریت است و از جمله لوازم مدیریت آن برآورده کردن نیازهای این غریزه در حد طبیعت آن است.
با بررسی احکام و دستورات اسلامی می توان به این نتیجه رسید که اسلام برای مدیریت غریزه جنسی دو چیز مهم و عمده را در نظر گرفته است: یکی، ارضای غریزه جنسی در حدّ حاجت طبیعی و دیگر، جلوگیری از تهییج و تحریک آن.[2]
بنابراین اسلام در قدم اول، راهکار معقول و مناسبی برای برطرف کردن نیازهای این غریزه ارائه می دهد به نحوی که نیازهای طبیعی و خدادادی این غریزه را به خوبی پاسخ می دهد. و ثانیا محرکات جنسی را مخصوص فضای خصوصی همسران دانسته و آن را در سطح جامعه اسلامی کنترل می کند تا بدین وسیله غریزه جنسی در حد طبیعی خود نمود پیدا کند. اهمیت نکته دوم به حدی است که در صورت آلودگی فضای جامعه به محرکات جنسی نا محدود و بدون قاعده، این محرکات دائما در حال تولید نیازهای جنسی جدید خواهند بود و در نتیجه نیازهای جنسی حد و مرزی نخواهند داشت و پاسخگویی بی حد به این نیازها نیز بی معنا خواهد بود که نتیجه آن مشکلات روحی، روانی و اخلاقی برای جامعه خواهد بود.
اما راهکار اسلام برای برطرف کردن نیازهای این غریزه چیست؟ اسلام دو راهکار «ازدواج دائم» و «ازدواج مدت دار» را برای این مسئله در نظر گرفته است. اصل ازدواج دائم برای تشکیل خانواده و برای کسانی در نظر گرفته شده است که شرایط ازدواج دائم برای آن ها مهیا می باشد و ازدواج موقت برای مواردی است که ازدواج دائم ممکن نیست ولی در عین حال طبیعت غریزه جنسی به حدی است که نیازمند رسیدگی و پاسخ دهی می باشد، و یا با وجود ازدواج دائم ضرورتی مانند دوری از همسر و سر کشی غریزه جنسی، لزوم پاسخگویی به آن را اقتضاء می کند، در این جا اسلام نه مانند کلیسای قرون وسطی، این غریزه را سرکوب می کند و نه مانند امروز غرب به آن آزادی بی حد و حصر و بدون ضابطه می دهد. نظر اسلام راه میانه ای است که با وجود آن می توان از ابتلاء به فحشاء و تبعات آن مصون ماند و هم نیازهای این غریزه نیرومند را پاسخ گفت و از اثرات روانی ناشی از فشار غریزه جنسی نیز مصون ماند. در حقیقت «ازدواج مدت دار» که می توانیم آن را ازدواج «آسان» نیز بنامیم با شرایطی ویژه از سوی شارع مقدس جهت اداره صحیح جامعه اسلامی در زمینه پاسخگویی به نیازهای غریزه جنسی و در نتیجه دوری از فساد و فحشاء و هم چنین حفظ سلامت روانی جامعه در مقابل تبعات مخرب ناشی از فشار غریزه جنسی وضع شده است.
چرا ازدواج موقت را ازدواج آسان می نامیم:
در پاسخ به این پرسش باید گفت بسیاری از شرایطی که در ازدواج دائم قرار داده شده است، برای سهولت و آسان بودن ازدواج موقت، در این نوع ازدواج از طرف شارع مقدس برداشته شده است. به عنوان نمونه در ازدواج موقت، نفقه دادن به زن واجب نیست. در ازدواج موقت زن و مرد از یکدیگر ارث نمی برند. ازدواج موقت با پایان پذیرفتن زمان تعیین شده در عقد به خودی خود پایان می پذیرد و نیاز به طلاق ندارد. در ازدواج موقت می توان شرط عدم دخول کرد و به شکل های دیگر لذت برد و نیاز جنسی را برطرف کرد.[3] امری که در ازدواج دائم میسر نیست و چنین شرطی صحیح نمی باشد. در عقد موقت بر مرد لازم نیست شب ها نزد همسر موقّت خود باشد که این برخلاف عقد دائم است. هم چنین هر یک از طرفین می توانند بدون رضایت دیگری از بچه دار شدن جلوگیری نمایند و تحصیل رضایت طرف دیگر لازم نیست امری که در عقد دائم نیاز به رضایت طرف دیگر دارد.
در روایات زیادی به ازدواج مدت دار و فلسفه آن اشاره شده است که در ذیل برخی از آن ها را می آوریم:
در روايتى از فتح بن يزيد نقل شده است كه از ابا الحسن عليه السلام در مورد متعه پرسيدم، حضرت فرمود: «هى حلال مباح مطلق لمن لا يغنه الله بالتزويج فليستعفف بالمتعة فان استغنى عنها بالتزويج فهى مباح له اذا غاب عنها[4].«براى كسى كه خداوند با تزويج «ازدواج دائم» او را بى نياز نكرده است، به وسيله ازدواج موقت پاكدامنى پيشه نمايد، اگر هم به سبب ازدواج از متعه «ازدواج مدت دار» بى نياز باشد، باز متعه گرفتن هنگامى كه همسرش از پيش او رفته باشد [ضرورت ایجاب کند]، براى او مباح است.»
هم چنان که از این روایت مشخص می باشد و با توجه به عبارت «فليستعفف بالمتعة» که در روایت به کار رفته است، هدف کلی از تشریع ازدواج مدت دار، پاکدامنی و دروی از فساد و فحشاء می باشد.
کارایی ازدواج موقت در مسئله پاسخ دهی به نیاز جنسی و در عین حال جلوگیری از فساد و فحشاء در سطح جامعه به حدی است که در روایت های اسلامی توجه بسیار ویژه ای به آن شده است به عنوان نمونه، در روایت صحیحی از امام باقر علیه السلام نقل شده است که امیر المومنین علی علیه السلام فرمود: «اگر نکاح موقت به وسیله خلیفه منع نمی شد هیچ فرد مسلمانی مرتکب زنا نمی شد مگر افراد خیلی پست.» [5]
واضح است که عمل منافی عفت غالباً در مورد طغیان غریزه جنسی و عدم اشباع آن صورت می گیرد و ازدواج موقت بهترین طریق سالمی است که می تواند طغیان غریزه جنسی را فرو نشاند و در صورت فرهنگ سازی، به دلیل سادگی و آسان بودن آن به راحتی می تواند جایگزین عمل منافی عفت قرار گیرد و امکان مقابله با فرهنگ آزاد و منحط جنسی غرب را به وجود آورد.
گاهی دیده شده است که برخی از مدعیان روشنفکری که اتفاقا با آزادی جنسی غرب نیز مشکل چندانی ندارند مغرضانه یا جاهلانه ازدواج موقت را با عمل فحشاء مقایسه می کنند و به همین دلیل آن را مورد نکوهش قرار می دهند. در این جا باید گفت این سخن باطلانه ترین حرفی است که می توان در این مورد زد و بیانگر غایت جهل این عده به دستورات اسلامی است. در تبیین این مطلب می توان به این موارد اشاره کرد: در فحشاء و آزادی جنسی هیچ محدودیتی قابل تصور نیست و اختلاط نسل نیز به راحتی قابل تصور است. اما ازدواج موقت چندین مشخصه دارد که آن را از فحشاء و آزادی جنسی که امروزه دامنگیر جوامع بشری و بالاخص غربی شده است متمایز می کند به عنوان نمونه در ازدواج موقت نمی توان زن شوهر دار را به ازدواج در آورد، ازدواج موقت عده دارد و عده آن دیدن دو عادت ماهیانه است و در صورت نداشتن عادت ماهیانه گذشت 45 روز است که همین امر موجب می شود اختلاط نسل پیش نیاید. هم چنین ازدواج موقت موجب حلیت ازدواج با محارم نمی باشد. در ازدواج موقت هم جنس گرایی ممنوع است. به عبارت دیگر تقریبا همه شرایط موجود در ازدواج دائم در ازدواج موقت نیز موجود است مگر این که ازدواج موقت مدت دار است و عده آن نیز مقداری کوتاه تر از ازدواج دائم است و برخی شرایط دیگر آن که گذشت.
یکی از شبهاتی که معمولا برای مقابله با ازدواج موقت مطرح می کنند و در جهت تحریک غیرت مردانه اشخاص می باشد، با این عبارت بیان می شود: آیا خود شما حاضر هستید دختر خود را به عقد موقت کسی در بیاورید. در حقیقت گویندگان این سخن تلاش می کنند با تحریک احساسات عقد موقت را عملی زشت جلوه دهند که نمی تواند در جامعه مورد اجرا قرار گیرد.
حقیقت این است که از نوع سئوال مشخص می شود، سئوال کننده نه مفهوم عقد موقت را فهمیده و نه به موارد و شرایط آن آشنایی دارد، در حالی که با توجه به فلسفه وجودی عقد موقت، سئوال باید این گونه مطرح شود که شما بین این دو کدام را انتخاب می کنید: ارتباط نا مشروع یک دختر با جنس مخالف که علاوه بر گناه بودن با خطرات بسیاری روبروست، و عقد موقت آن که کنترل شده تر و حساب شده تر است و مهم تر این که عملی مشروع و خدا پسندانه است.
البته در این جا یاد آوری این نکته لازم است که قرآن کریم با نقل داستان حضرت لوط که پیامبر خداست به گونه ای دیگر نیز به این سئوال پاسخ داده است و آن اینکه در عمل به دستورات الهی که نشأت گرفته از حکمت بالغه خالق انسان هاست، غیرت جایی نداشته و بی معناست.
در آیه 78 سوره هود بیان شده است که وقتی حضرت لوط با برخی از افراد قومش که اراده ی انجام عمل لواط با مهمانانش را دارند مواجه می شود، آن ها را به تقوا دعوت می کند و اظهار می دارد: دختران من هستند که این ها برای شما پاکیزه ترند و بدین طریق به جای عمل گناه لواط پیشنهاد ازدواج با دختران خود را می دهد.[6] عملی که انجام آن امروزه نیز خارج از عرف و پسند برخی از متدینین امروزی است.
یکی دیگر از شبهات ازدواج موقت سوء استفاده برخی از مردان از این قانون می باشد. در پاسخ باید گفت اولاً: هر قانونی امکان سوء استفاده را دارد به نحوی که حتی قانون ازدواج دائم نیز این قاعده مستثنی نیست و این امر با مراجعه آمار موجود در دادگاه های خانواده به خوبی مشهود می باشد. ثانیاً: ما در وضعیتی نیستم که خود را مخیر بین مسکوت گذاشتن مسئله و ازدواج موقت بدانیم بلکه ازدواج موقت جایگزینی است برای تأمین نیازهای غریزه جنسی در مقابل ابتلاء آن به فساد و فحشاء، یا فشارهای روانی مخرب این غریزه که مشکلات روحی و روانی زیادی به بار می آورد. به عبارت دیگر بی توجهی به قانون ازدواج آسان، جلوی سوء استفاده ها را نمی گیرد بلکه فقط شکل آن را عوض می کند و بدین وسیله با نداشتن جایگزینی مناسب برای تأمین نیازهای غریزه جنسی جواز هرگونه عملی را صادر می کنیم.
بنابراین مشكل جهل و عدم تربیت صحیح افراد را در اجرای یک قانون باید با فرهنگ سازی جبران کرد و در نهایت باید به مصالح عالیه یک قانون توجه داشت و مفاسد پیش آمده را با مصالح و مزایای آن در نظر گرفت و گر نه ممکن است هیچ قانونی یافت نشود که به دلیل اجرای بد آن توسط برخی مجریان، با مشکلاتی روبرو نشده باشد و این بدان معناست که یک قانون صحیح و ضروری برای اجرای درست نیاز به تبیین و فرهنگ سازی دارد نه تعطیلی.
با توجه به مطالب پیش گفته، سئوالی که در این جا خودنمایی می کند این است که آیا حکومت اسلامی در مورد عقد موقت و فرهنگ سازی آن وظیفه ای دارد؟ و آیا در جامعه امروزی چنین مسئله ای قابل اجرا می باشد؟
در پاسخ به سئوال اول باید گفت در این که وظیفه حکومت اسلامی جلوگیری از فساد و فحشاء در جامعه اسلامی است شکی نیست و راه کار آن نیز در اسلام مشخص شده است به عنوان نمونه مطابق برخی از روایات معتبر مأمورانی از طرف پیامبر گرامی اسلام در آغاز عصر اسلام که زمان شیوع مفاسد و طغیان غرائز جنسی بود در کوچه و بازار می گشتند و مردم را از ارتکاب به گناه و اشباع غریزۀ جنسی از طریق غیر صحیح باز می داشتند و به آن ها گوشزد می کردند که پیامبر اسلام نکاح موقت را برای شما جایز کرده است از این راه سالم اقدام کنید و پیرامون روابط غیرمشروع و فساد نگردید.[7]
بنابراین و مطابق با این روایات، باید گفت یکی از وظایف حکومت اسلامی ترویج ازدواج موقت به عنوان جایگزینی در مقابل فساد و فحشاء برای تأمین نیازهای غریزه جنسی در جامعه اسلامی است. در حقیقت فرهنگ ازدواج مدت دار است که می تواند به معنای واقعی در مقابل فرهنگ منحط غربی ایستادگی کند و به صورتی جذاب و گیرا پاسخ گوی نیازهای این غریزه نیرومند بشری باشد مخصوصا در زمانی مانند زمان امروز که آزادی جنسی غربی در حال تبدیل شدن به فرهنگ عمومی جهانی است و پر واضح است که جامعه اسلامی ما نیز از آن بی بهره نبوده است و تنها راه مقابله با آن ارائه جایگزینی مناسب است که به ادعای اسلام آن جایگزین مناسب که بتواند به خوبی نیازهای طبیعی این غریزه را برآورده سازد و با این فرهنگ غربی هماوردی نماید مسئله ازدواج موقت یا همان ازدواج آسان است.
البته ناگفته نماند که مانند بسیاری دیگر از احکام اسلامی عده ای چه در خارج و چه در داخل با طرح شبهات مختلف و تحقیر این حکم الهی در مقابل این مسئله مقاومت خواهند کرد اما واقعیت این است که در صورت توجه نخبگان دینی و فرهنگی جامعه و مسئولین، تبدیل فرهنگ ازدواج آسان به گفتمان مطرح در سطح جامعه و فرهنگ عمومی جامعه اسلامی، آن هم به نحو صحیح، امری شدنی است چرا که تجربه دهه های گذشته نشان داده است که هر امر صحیحی با برنامه ریزی و تلاش قابلیت تبدیل شدن به فرهنگ عمومی جامعه را دارد.
در یک جمع بندی باید گفت؛ با توجه به مطالب پیش گفته روشن می شود که دولت ها در این جا دو وظیفه به عهده دارند که عموما نسبت به آن ها بی توجه هستند و در مورد آن وظیفه ای را احساس نمی کنند، محرکات جنسی را به خوبی کنترل نمی کنند و راه کار مناسبی نیز برای پاسخ به نیازهای طبیعی غریزه جنسی به مرحله اجرا در نمی آورند. البته در صورت کوتاهی دولت ها این جامعه اسلامی است که باید به صورت مطالبه ای عمومی و فراگیر و برای جلوگیری از گسترش فحشاء و فساد و بلکه در جهت ریشه کن کردن آن در جامعه اسلامی، و هم چنین جلوگیری از اثرات مخرب روحی روانی ناشی از عدم پاسخ گویی درست به مسئله نیاز جنسی این مطالبات را از دولت ها داشته باشند و این خواست عمومی را ایجاد کنند.
نویسنده: مهدی خدایی؛ کارشناسی ارشد کلام اسلامی
پی نوشت:
[1]- «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» بر اساس تفسیرى، مفاد آیه این است كه احكام دین به ویژه احكام ریشهاى و پایهاى دین، با فطرت انسانى و نوع آفرینش انسان موافق است و لذا بر آورده کننده نیازهای فطری و طبیعی بشر است.
[2]- شهید مطهری نیز در کتاب مسآله ی حجاب، ص 120 به این مسئله اشاره کرده اند.
[3]- گفتنی است از نظر شرعی بر طرف کردن نیاز جنسی به شکل خود ارضایی حرام است ولی اگر همین عمل به واسطه بدن همسر انجام گیرد ولو هیچ دخولی هم صورت نگیرد حلال می باشد.
[4]- وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، مجلدات30، ج21، باب5، ح2.
[5]- «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ: كَانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَقُولُ: لَوْ لَا مَا سَبَقَنِي بِهِ بُنَيُّ الْخَطَّابِ مَا زَنَى إِلَّا شَقِيٌّ» / وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 21، ص 5، ح 26357.
[6]- وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ. هود/78
[7]- ر.ک: وسائل الشیعة، ابواب متعه.
عضویت در خبر نامه