کد خبر: ۱۷۲۲۴
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۳
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اقتصاد ملی ما در محاصره بی پولی قرار گرفته و دولت بجای ادبیات سیاسیِ گذشته، باید با یک برنامه نجات بانکی، پول ملت را آزاد کند.
به گزارش آوای رودکوف به نقل از پایگاه 598، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام طی نامه‌ای به حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهوری ایران در مورد مسائل بین‌اللملی و داخلی به رییس جمهور توصیه کرد که بی شک اگر جنابعالی با زبان جدیدی با آقای ترامپ سخن نگوئید، ممکن است، رفتار فعلی جنابعالی ازسوی حاکمان ایالات متحده، اظهار ضعف، تلقی شده و تصوّر کنند که هر نوع فشاری بر دولت ایران، مؤثر واقع می‌شود.

وی در بخشی از این نامه آورده است: اقتصاد ملی ما در محاصره بی پولی قرار گرفته و دولت بجای ادبیات سیاسیِ گذشته ، باید با یک برنامه نجات بانکی، پول ملت را آزاد کند. اقتصاد قدرتمند همان اقتصادی است که در آن، رهبر، شرمنده جوانانش نباشد.

به گزارش فارس متن کامل این نامه بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم»

حجت‌الاسلام‌والمسلمین جناب آقای دکتر روحانی

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

باسلام و تحیّت؛

جنابعالی و جمعی از دوستان شما، چندی قبل، با ادبیات جدیدی از جنگ و ضد جنگ، سخن گفتید، به دلیل خطراتِ استفاده از این نوع ادبیات برای امنیت ملی، مناسب دیدم، برادرانه و دلسوزانه، نکاتی را در قالب مکتوب، یادآور شوم.

با استقرار دولت ترامپ در آمریکا و تحرکات اسراییل و عربستان سعودی، شرایط منطقه تغییر کرده و نیازمند مراقبت بیشتری از سوی دولت شماست. تجربه این ملت نشان داده که هرگاه دولتی جمهوری‌خواه در آمریکا بر سرکار آمده، و همزمان در ایران،دولتی با مشی لیبرال بر سرکار باشد، فشارهای سنگینی بر جمهوری اسلامی واردشده و همچون چکش و سندان، منافع ملت ایران را تحت‌فشار قرار داده است. بی‌شک اگر جنابعالی با زبان جدیدی با آقای ترامپ سخن نگویید، ممکن است، رفتار فعلی جنابعالی از سوی حاکمان ایالات‌متحده، اظهار ضعف تلقی شده و تصوّر کنند که هر نوع فشاری بر دولت ایران، مؤثر واقع می‌شود. کما اینکه سخنگوی دولت جدید آمریکا، اعلام کرد که هشدار ما باعث شد ایران از پرتاب ماهواره، عقب‌نشینی کند.

در شرایط فعلی برخی معتقدند نباید آقای ترامپ را تحریک کرد که بی‌شک، این سخن درستی است ولی نباید او را به رفتارهای غیرمعقول نیز امیدوار نمود که این خود، یک هنر است. اگر دو گانۀ جنگ و ضد جنگِ جنابعالی در عصر اوباما می‌توانست دستاوردی داشته باشد، این ادبیات در زمان دولت فعلی آمریکا، ممکن است موجب سوءاستفادۀ جنگ‌طلبان آمریکایی و اسرائیلی شود، چرا که هر سخن، جایی و هر نکته مکانی دارد و بی‌شک، امروز موقعیت ما نسبت به دولت دیروز آمریکا تغییر کرده است.

بر این اساس، نکاتی را یادآور می‌شوم:

1ـ جنابعالی واقف هستید که نتانیاهو، این فتنه‌گرِ منطقه و قاتل هزاران کودک، با کمک آل سعود، درصدد ماجراجویی و تحریک ترامپ علیه ایران، سوریه و عراق است. در چنین شرایطی، آیا سخن گفتن از یک گروه موهوم، در داخل کشور، به‌عنوان عامل جنگ‌افروزی، تأییدی برای آن‌ها نخواهد داد؟ به فرض، اگر افرادی قلیل و غیرمسئول در داخل کشور، چنین افکاری علیه منافع ملی و امنیت ملت داشته باشند، با وجود رهبری‌ حکیم و انقلابی و مردمی بصیر و آگاه و مسئولان امنیتی و نظامیِ دلسوز و توانمند و عاقل، آیا چنین تصویرسازی غیرواقعی، محلی از اعراب دارد؟ بنابراین اگر هم تهدیدی موجود باشد از سوی جنگ افروزانِ منطقه، یعنی اسراییل و عربستان است. ثانیاً آن‌ها با این تهدیدات قصد دارند که به جنگِ اصلی خود علیه ما که جنگ اقتصادی است کمک کنند. پیشنهاد می‌شود جنابعالی در اظهارات خود به‌جای این ادبیات، بر جنگ اصلیِ علیه این ملت، تمرکز کنید؛ یعنی همان جنگ تمام‌عیار اقتصادی که به‌صورت ناجوانمردانه‌ای علیه مردم ما جریان دارد و با چاشنیِ ناکارآمدی و بی‌تدبیری مسئولین، مادر شهید را به دست‌فروشی وا‌داشته و همسر جانباز دفاع مقدس را به خودسوزی رسانده است.

اگر از این جنگ، سخنی به زبان نیا‌ورید و به تهدیدات منطقه‌ای هم اشاره نشود و درنتیجه، توپ در میدان خودمان به چرخش درآید و از یک جنگ فرضی و غیرواقعی، سخن به میان آید، نتیجه آنچه خواهد بود؟بی‌تردید صحنه اصلی مبارزه که اقتصاد و تهدیدات ناشی از آن است به کنار گذاشته می‌شود و رکود ادامه می‌یابد و درنتیجه بجای استفاده از پشتوانه‌های نظام و رهبری، خود را از آن محروم می‌سازید، مردم را به کمک فرا نمی‌خوانید، درحالی‌که اگر مردم و جوانان ما همچون دوران انقلاب و دفاع مقدس به صحنه بیایند، این جنگ را به یک شکوفاییِ بزرگ اقتصادی تبدیل می‌کنند.

2ـ دوگانۀ جنگ و ضد جنگِ جنابعالی، اگر شکل دیگری از همان قصه سرهنگ و حقوقدان باشد، باید گفت که این بار، نه‌تنها کارساز نخواهد بود، بلکه زیان فراوانی هم در پی خواهد داشت. چرا؟ که اولاً زحمات و تلاش‌ها و برنامه‌های شما در مذاکرات با اوباما برای رفع تحریم‌ها نتوانسته مشکلات اقتصادی را حل کند ثانیاً امروز، طرف شما آقای اوباما نیست و اگر صرفاً با شاکله حقوقدانیِ زمان اوباما، با ترامپ روبه‌رو شوید ممکن است آن‌ها تصور کنند که فشار به ایران، جواب می‌دهد و می‌توانند بدون پیامد و واکنشی هزینه‌بر از سوی ایران و روی میز مذاکره، حرف خود را به کرسی بنشانند. جناب آقای روحانی امروزه شاهد هستید که ارزش اسکناس هزارتومانی آن زمان، به زیر پانصد تومان، تنزل یافته است. تازه، همین هزارتومانی نیمه‌جان هم، تنها نیمی از آن در بازار، جریان دارد. باور کنید هزار تومان سال 92، فقط به‌اندازه دویست و پنجاه تومان در بازار، جریان و تأثیر اقتصادی دارد. مسئولان بانکی کشور می‌گویند از هر یک‌میلیون تومان نقدینگی، حدود چهل‌وپنج درصدِ آن فریز و یخ‌زده و قدرت خریدِ پنجاه‌وپنج درصد دیگر هم، نصف شده است؛ بنابراین در عصر یخبندانِ بازار در دولت یازدهم، یک تحریم پولی شدید در اقتصاد ایران شکل‌گرفته است. در این اوضاع، نه‌تنها تحریم دلاریِ آمریکا برداشته نشده، بلکه تحریم پول ملی هم پدیدار شده است. لذا اقتصاد ملی ما در محاصره بی‌پولی قرارگرفته و دولت بجای ادبیات سیاسیِ گذشته، باید با یک برنامه نجات بانکی، پول ملت را آزاد کند. دولت از یکسو هفت‌صد هزار میلیارد تومان بدهی دارد و از دیگر سو، مبادلات ارزی و خارجی روان نشده است. مسائلی از قبیل تأمین اجتماعی، بازنشستگان، ایثارگران و اشتغال، همچنان با مشکلات عدیده‌ای مواجه است. حال، اگر مشکلات جاری مردم برای جنابعالی روشن‌شده، بازخوانیِ قصه سرهنگ و حقوقدان، این بار، با دوگانۀ جنگ و ضد جنگ، واقعاً چه گره‌ای از کلاف سردرگمِ مشکلات مردم باز می‌کند؟ به‌عنوان یک اقتصاددان و از سوی قشر کثیری از اقتصاددانان کشور عرض می‌کنم: جنابعالی تاکنون نه‌تنها باید برنامه نجات اقتصادی، شامل نجات بانکی، نجات بنگاه‌های اقتصادی و نجات اقتصاد دولتی را ارائه می‌کردید، بلکه پس از قریب چهار سال تسلط بر قوه مجریه، امروز گزارش ناکامی‌ها را به ملت ارائه و آن‌ها را برای نجات اقتصادی، بسیج می‌کردید. جناب آقای روحانی ایران نیازمند یک اقتصاد قدرتمند است و آن اقتصاد مردمی متکی به توانایی‌های داخلی و دیپلماسی اقتصادی است. بی‌شک نسخه تحقق آن همان اقتصاد مقاومتیِ مدنظر رهبر معظم انقلاب است.

اقتصاد قدرتمند همان اقتصادی است که در آن، رهبر، شرمنده جوانانش نباشد، همان اقتصادی است که در آن پدر، شرمنده فرزندانش نباشد، همان اقتصادی است که در آن مرد، شرمنده همسرش نباشد، همان اقتصادی است که در آن جوان، شرمنده خانواده‌اش نباشد، همان اقتصادی است که در آن، مادر شهید نیازی به دست‌فروشی نداشته باشد و همان اقتصادی است که در آن، همسر جانباز، کارش به خودسوزی نکشد و در یک‌کلام اقتصادی است که در آن، شأن و منزلت ملت بزرگ ایران حفظ شود.

3ـ جناب آقای روحانی، باوجود زحمات فراوانِ جنابعالی و جناب آقای ظریف در موضوع برجام، بپذیریم که اشتباهاتی هم داشتید. جنابعالی می‌دانید که من و دوستانم باوجود انتقاداتی که به برجام داشتیم، از مذاکرات حمایت کردیم و ترجیح دادیم که در شروع کار دولت جدید، با عدم پیگیریِ انتقادات خود، کمکی به دولت کرده باشیم. ولی شما اولاً سیاست خارجی را محدود به برجام کردید و ثانیاً برجام که یک امر تاکتیکی بود را به مقوله‌ای راهبردی تبدیل نمودید. احتمالاً جنابعالی، سریال‌های سیاسیِ کلینتون ـ بوش و یا اوباما ـ ترامپ را مورد توجه قرار ندادید که پس از اوباما، نوبت جمهوری‌خواهان است و ممکن است به تعهدات آقای اوباما عمل نشود؛ بنابراین اگر به این واقعیت توجه می‌شد، دولت شما انتظارات غیرواقعی در اقتصاد، پمپاژ نمی‌کرد که درنتیجه، حداقل تاکنون یک سال بر دوره رکود افزوده شود. رفتار اوباما با جنابعالی، دقیقاً مشابه رفتار کلینتون با یاسر عرفات بود که‌ پس از حاکم شدن جمهوری‌خواهان، بوش، انتخابات فلسطینی‌ها زیر نظر سازمان ملل را نپذیرفت و عملاً تعهدات کلینتون را زیر پا گذاشت. همان اقدام و رفتار را آقای ترامپ با جنابعالی آغاز کرده است. آقای ترامپ با طرح اتهامات جدید، قصد فرار از تعهدات آقای اوباما را دارد. نباید به دام او افتاد. راهکارهای بین‌المللیِ متعدد و ابزار قابل‌توجهی در اختیار نظام اسلامی است که می‌توانید با بهره‌گیری از آن‌ها، تعهدات آمریکا را در برجام، نقد و حقوق ملت ایران را احیاء کنید. اشتباه غرب‌زده‌های ایران، این است که بجای برخورد تاکتیکی با آمریکا به دنبال یک رابطه راهبردی با ایالات‌متحده هستند، که تجربه نشان داده سرابی بیش نیست و باید از این تجربه، درس عبرت گرفت.

4ـ اخیراً یکی از مشاوران جنابعالی که از اساتید روابط بین‌الملل است به فقدان اندیشه در سیاست خارجی تصریح کرده است. البته این سخن، در خصوص دولت‌های گذشته و فعلی، سخن سنجیده‌ای است ولی نظام و رهبری، اندیشه مشخصی در سیاست خارجی دارد. ثمره این اندیشه را می‌توانید در «ایران منطقه‌ای» ببینید. «ایران منطقه‌ای»، حلقه گمشده سیاست خارجی ایران بوده است. متأسفانه به دلیل عدم توجه دولت یازدهم، روابط خارجی ایران در منطقه، بهم خورده، شاید جنابعالی تصوّر می‌کردید که با نزدیک شدن به غرب، روابط منطقه‌ایِ ایران تقویت می‌شود، درحالی‌که خلاف آن تحقق یافت. جناب آقای روحانی،‌ ما معتقدیم باید در سیاست خارجی به یک «ایران منطقه‌ایِ توسعه‌یافته و مقتدر و حافظ امنیت در منطق» بیاندیشیم و در دیپلماسی، انقلابی باشیم، یعنی نه محافظه‌کار باشیم و نه ماجراجویانه حرکت کنیم. متأسفانه دولت‌ها، هم در «اندیشه سیاست خارجی» و هم در «رفتار دیپلماتیک» درست عمل‌نکرده‌اند. بی‌تردید، اندیشه «ایران منطقه‌ای» هم در امنیت و هم در توسعه و پیشرفت اقتصادیِ کشور، مؤثر است. دیپلماسی ما نیز، باید درزمانی که لازم است نرمش قهرمانانه و درزمانی که لازم است، پاسخ دندان‌شکن از خود بروز دهد، بنابراین ما، هم با عقب‌نشینی و هم با ماجراجویی در سیاست خارجی مخالفیم. این نوع اقدامات، افراط و تفریط است و ممکن است به جنگ و یا تسلیم، منجر شود که‌ تاکنون با هوشیاریِ رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، از آن جلوگیری شده و باوجود خسارات واردشده بر کشور در دولت‌های مختلف، انقلاب اسلامی، مسیر خود را همچنان باعزت و امنیت طی کرده است.

جناب آقای روحانی! خلاصه کلام اینکه اگر در فرصت تاریخیِ چند سال گذشته، دولت، در کنار دیپلماسی سیاسی و برجام به‌عنوان یک تاکتیک و نه راهبرد، همت اصلی خود را بر تبدیل کردنِ تهدیدات اقتصادی به یک فرصت تاریخی با بسیج سرمایه‌های انسانی و مالیِ داخلی متمرکز کرده بود و سیاست خارجی را در اختیار تولید و اشتغال و پول ملی می‌گذاشت جامعه ما به یک شکوفایی کم‌نظیری دست‌یافته بود.

به‌هرحال از گذشته باید درس گرفت. بیاییم با اتحاد کامل و برادری و در مسیر رهبریِ عالیقدر نظام و به‌کارگیری توانایی‌های داخلی و بها دادن به مردم و اعتماد به جوانان کشور، دشمنان ایران اسلامی و ملت فداکارمان را در سومین گام انقلاب که عبور موفقیت آمیز از ایستگاه اقتصاد و فرهنگ است، به شکست کشانده، شگفتی دیگری را در کنار انقلاب و دفاع مقدس، رقم بزنیم.

و من ا... التوفیق

محسن رضایی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: