جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۰  |  Friday, 10 October 2025
کد خبر: ۳۷۷۶۵
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۳
گزارش تصویری؛ از قلب زخمی جهان !

درود گرم مردم غزه به ملت ایران؛ صدایی از دل آوار، گرسنگی و امید

از میان ویرانه‌های غزه، مردمی رنج‌کشیده اما امیدوار، پیامی پر از عشق و صلح به ملت ایران فرستادند؛ پیام انسان‌هایی که با وجود بمباران، گرسنگی و دلتنگی، هنوز قلبشان برای دوستی، ایمان و عدالت می‌تپد. این سلام از دل زخم‌ها برخاسته است؛ یادآور اینکه «انسانیت»، حتی زیر بار خاکستر جنگ، هنوز زنده است.
فتاح بدری
نویسنده: فتاح بدری

پایگاه خبری آوای رودکوف : غزه… نامی که بوی دود، خاک، اشک و نان خشکیده می‌دهد؛ شهری که هر سپیده‌اش با صدای انفجار و هر شبش با فریاد کودکی گرسنه آغاز می‌شود. کوچه‌هایش باریک‌اند، ساخته از غبارِ دیروز و امیدِ فردا. در هر دیوار ترک‌خورده‌ی آن، تصویری از پدری جا مانده و مادری چشم‌انتظار نقش بسته است.

اینجا مردمی زندگی می‌کنند که آفتاب را با دلهره می‌بینند و شب را با اضطرابِ پرنده‌ای بی‌لانه سپری می‌کنند. کودکانی که هنوز معنای «بازی» را نشناخته‌اند، اما معنای «تحریم» را با درد و گرسنگی فهمیده‌اند. پدرانی که برای لقمه‌ای نان از زیر آوار نان خشکیده‌ی دیروز برمی‌دارند و مادرانی که در برابر صدای انفجار، زیر لب دعا می‌خوانند تا خانه‌شان این‌بار سالم بماند.

در میان همین روزهای دلهره و اندوه، ویدئویی از قلب غزه منتشر شد؛ جوانان عرب‌زبان با چهره‌هایی خسته اما چشم‌هایی سرشار از مهر، فریاد می‌زنند: «إيران، غزة، يا غزة»، و ساعتی بعد به زبان ساده می‌گویند: «Iran, love you».

پیام آنان از پس آتش و دود، از دل ویرانی و خاکستر، صادقانه و انسانی است؛ پیامی که مرز نمی‌شناسد — تنها دل‌هایی را پیوند می‌دهد که در رنج، شریکِ عشق‌اند.

غزه زخمی است بر چهره‌ی جهان، زخمی که در سکوت بسیاری از دنیا فراموش شده اما هنوز زنده است، چون مردمانش زنده‌اند. آنان، با گرسنگی، محاصره و درد خو کرده‌اند اما هنوز ایمان دارند؛ هنوز لبخندشان می‌گوید «ما تسلیم نمی‌شویم».

از میان این خرابه‌ها، صدایی گرم به سوی ایران آمد؛ صدایی از دلی که با خون تپیده اما با عشق سخن می‌گوید. مردم غزه، با همه‌ی رنج و دلتنگی، با همه‌ی کودکان یتیم و مادران داغدارشان، می‌گویند: «از غزه تا ایران، محبت جاری‌ست».

و ما، در این سوی مرزها، با شنیدن این صدا، دلمان می‌گیرد… برای خانه‌هایی که دیگر سقف ندارند، برای نان‌هایی که به دود بدل شدند، برای کودکانی که رؤیایشان تنها یک روزِ بی‌صداست. آه خدا… دلمان برای غزه می‌سوزد — برای لبخندهای از دست‌رفته، برای شوقی خاموش، برای مردمی که هنوز، با چشمان اشک‌آلود، امید را زمزمه می‌کنند.

روزهای صلح شاید هنوز نیامده باشد، اما از دل غزه، صدایی برخاسته که بوی صلح می‌دهد. همان صدایی که بی‌هیاهو می‌گوید:

«ایران، عشق ما، صدای ما را از میان آوار بشنو.»

نظرات بینندگان