پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۴  |  Thursday, 11 December 2025
کد خبر: ۳۸۰۱۲
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۱
سروده ای از راضیه آرچین ؛

زن؛ آینه‌ای از مهربانی خداوند

در این شعر، مادر تنها یک واژه نیست؛ تاریخی‌ست نوشته بر پیشانی شب، ردّی از نور در دل تاریکی و لالایی‌ای که بوی ستاره می‌دهد.
راضیه آرچین
نویسنده: راضیه آرچین

پایگاه خبری آوای رودکوف :شعر راضیه آرچین، ستایشی است از جوهر ناب زن‌بودن؛ روایتی لطیف و سرشار از استعاره‌های تصویری که در آن «زن»، هم‌زمان پرنده‌ای بی‌نشان، آینه‌ای الهی، مادرِ آفرینش و نخستین سطرِ دفتر زندگی تصویر می‌شود. شاعر با زبانی خیال‌انگیز، زن را سرچشمهٔ مهربانی، روشنایی و نخستین آموزگار عشق می‌بیند؛ موجودی که هر نگاهش معنایی تازه به جهان می‌بخشد و هر قدمش، رویایی را به زندگی نزدیک‌تر می‌کند.

در این شعر، مادر تنها یک واژه نیست؛ تاریخی‌ست نوشته بر پیشانی شب، ردّی از نور در دل تاریکی و لالایی‌ای که بوی ستاره می‌دهد. آرچین با تصویرسازی‌های بدیع، زن را تا جایگاهی ارتقا می‌دهد که گویی تمام هستی در آغوش او فهم می‌شود؛ جایی که باران نه گریهٔ ابر، که دعوتی برای سبز شدن زمین است. این اثر، ادای دینی شاعرانه به زنانی‌ست که حضورشان، جهان را به مهربانی نزدیک‌تر می‌کند.


شعر راضیه آرچین

زن

تو را

در لغت‌نامه‌ها

“پرنده‌ی بی‌نشان” معنا کرده‌اند

پرنده‌ای

که آوازش

از سکوتِ سنگ‌ها می‌جوشد

و بال‌هایش

رویایی‌ست که زمین

هنوز در آغوش نکشیده است.

تو

آیینه‌ای

که خداوند

در آن

تصویرِ مهربانیِ خود را بازمی‌بیند.

مادر

دست‌های تو

تاریخِ مهربانی‌ست

که با خطِّ بوسه بر پیشانیِ شب نوشته‌ای

و هنوز

از گیسوی بلندِ ستاره‌ها

عطرِ شیرینِ لالایی می‌چکد.

تو

نخستین شعری هستی

که زندگی

در دفترِ تنهایِ خاک

به یادگار نوشت

و هر سطرش

ترجمه‌ی یک رگِ خون بود

به زبانِ آفتاب.

و عشق

عشق را

تو با تلفظِ چشم‌هایت

به من آموختی

که ابر

وقتی می‌گرید

در حقیقت

دارد زمین را در آغوشِ سبزِ خود می‌خواند.

روزت مبارک

ای نقاشِ رویاهایِ پایدار

ای کهن‌ترین ترانه‌ی آب

روی گِل

ای آهویِ خیالِ سبزِ خداوند…

نظرات بینندگان