کد خبر: ۲۳۱۶۶
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۴
یاداشت / جهانگیر ایزدپناه
خوایم نبرد. قدری در کار دولت تفکر کردم هر چه خواستم به این دولت یک اسمی بدهم یا برایش وضعی تصور کنم،نشد.مستوفی الممالک ( وزیر دارایی) دولت ایران پسر صدر اعظم است که ده سال دارد؛معتمدالملک نه سال ، وزیر تجارت دوازده سال!اینطور که پیش میروند بعد از ده سال دیگر صدر اعظم ما یقین کسی خواهد بود که شب در رختخواب کثافت کند!!!!!
پایگاه خبری آوای رودکوف-«جهانگیرایزدپناه»:ناصرالدین شاه فرمودند می خواهند تحصیل زبان آلمانی فرمایند .چهل سال است فرانسه میخوانند هنوزبدرستی فرانسه را صحبت نمیکنند حالامیخواهندالمانی تحصیل کنند...

ولیعهدعرض کردتحصیل درس فرانسه راشروع کردم چون مشکل بود تعاقب نکردم ، شاه از خودشان تعریف کردند که اگرمشاغل سلطنتی نبود الان چند علم وده زبان تحصیل کرده بودم .

امان ازدست شاهزاده ها واقا زاده ها

شجاع السلطنه نزد پادشاه )ناصرالدین شاه) از فرمانده لشکر خلخال شکایت کرد که تفنگ های این لشکر مفقود شده و تقصیر فرمانده لشکر است . من عرض کردم تقصیر دولت است بخاطر اینکه هر بچه تازه متولد شده ای را که ابدا از قشون و علم نظامی اطلاعی ندارند سرتیپ و فرمانده لشکر میکنند . شاه از این عرض من خوششان نیامد .

مزاحم عیش ونوش وزیر نشوید!

نهصد و هفتاد پاکت سر بسته که غالبا نوشتجات سفرای ایرانی و مرزداران و غیرو بود توسط پسرمیرزا سعید خان وزیرسابق امور خارجه آورده شده بود ، این پاکت ها مربوط به بیست الی چهارده سال قبل بوده است . از قرار معلوم سعید خان مرحوم بیشترا ین نوشتجات را نخوانده به آب می انداخت .

حاکمان خوش باشند ، بی خیال مردم .

شنیدم شاه می خواهند امتیاز جنگلهای مازندران را به دویست هزار تومان بفروشند . بعضی عرض کرده بودند که اگر بفروشند زغال در تهران کمیاب میشود. فرموده بودند بر فرض هم شد خرواری صد تومان به ما چه ؟

صدراعظم درست ندمید ( فوت نکرد ) دعا مستجاب نشد

رتیل زیاد است صدر اعظم دعایی خواندند و به اطراف دمیدند (فوت کردند) و فرمودند که یقینا رتیل نخواهد آمد .... ناگاه از گوشه مجلس رتیلی مثل برق لامه به طرف ایشان حمله آورد. صدر اعظم ازشدت وحشت فنجان چای را به زمین انداختند و فرار را بر قرار اختیار نمودند .

مزایده فروش مناصب وپست های حکومتی

-- رکن الدوله با صد و پنجاه هزار تومان پیشکش ، حاکم فارس شد.
-- سعدالدوله پنج هزار تومان به جهت سرایدارباشیگری دامادش میداد ولی قبول نشد. معلوم نشد بواسطه چی قبول نشد استخاره بود...یا رشوه آ
-- هرکس اضافه مواجب میخواهد سال اول تومانی هفزار به خود شاه پیشکش کند و دیگر به احدی تعارف ورشوه ندهد.
-- ابوالحسن خان دویست اشرفی پیشکشی داده ولقب فخرالملکی گرفت .
-- صاحب دیوان هشتاد هزار تومان داد حاکم کرمان شد.
-- مجدالدوله صد سکه طلا داد ولقب ملکه ایران رابرای زنش گرفته است .
-- ابوالحسن خان هزار تومان پیشکش داده وکار احتساب ( شهرداری )راگرفته است . جهت ریاست پلیس بعضی ها تا ده هزار تومان پیشکش میدهند.

توضیح اینکه این حضرات برنده حراج مشاغل تخصص وشرایط انجام کار را نداشتند و چند برابر مبالغ پرداختی رااز مردم بیچاره میگرفتند که سود خوبی برده باشند وهیچ قانونی برای جلو گیری ازظلم شان به مردم بیچاره وجود نداشت .

شاهزاده ها واقا زاده ها بجای اسباب بازی ، وزارتخانه دارند

خوایم نبرد. قدری در کار دولت تفکر کردم هر چه خواستم به این دولت یک اسمی بدهم یا برایش وضعی تصور کنم،نشد.مستوفی الممالک ( وزیر دارایی) دولت ایران پسر صدر اعظم است که ده سال دارد؛معتمدالملک نه سال ، وزیر تجارت دوازده سال!اینطور که پیش میروند بعد از ده سال دیگر صدر اعظم ما یقین کسی خواهد بود که شب در رختخواب کثافت کند!!!!!

انشاا...که شاه فکری برای دولت خود بنماید که درآن امین السلطان که بیست و شش سال دارد صاحب چهار وزارتخانه و شصت وچهار منصب عمده است،وزیر جنگ بیست و هشت سال دارد،فراشباشی (رییس خدمتکاران )سی سال دارد،سردارها بیست و پنج سال و کشیکچی باشی (رییس نگهبانان)سی و نه سال دارد و حافظین وجود مبارک(ناصرالدین شاه) از ملیجک و غیرو از بیست زیادتر ندارند.

توضیح این که خوب شد که در زمان حال نبودند که در بدو تولد توی قنداق ( کله پیت لری) پست مهمی برایشان رزرو و مدرک تحصیلی رشته مافوق روز که ترجیحا از دانشگاه خارجکی باشد برایشان بگیرند .

شتر و قاطر از راه آهن بهتر است!!!

یک فرانسوی نمونه کوچکی از راه آهن آورده بود.شاه (ناصرالدین شاه) فرمود گ.... خورده،شتر و قاطر وخر صدهزار مرتبه از راه آهن بهتر است.

چشم و گوش اهالی نباید باز شود

وقت ناهار برای شاه روزنامه خواندم موضوع خلع امپراتور برزیل از سلطنت بود. بیشتر بواسطه آزادی بود که از دو سال قبل تاکنون به روزنامه های مملکت خود داده بود و چشم و گوش اهالی را باز کرده بود.

مالیات هر بلبل یه قرون ندی مردی

علت قتل سبزی فروش بیچاره این بوده که قفس بلبلی داشته است . رییس لشکر قفسی یک قران مالیات میگیرد سبزی فروش مالیات این ماه را نداشته بدهد با پلیس نزاع میکند در زندان اورا با چوب میزنند، میمیرد.خبر را به شاه عرض کردم فرمودند:گفتم اصلاح کنند.عرض کردم یعنی مرده را زنده کنند و دیه بدهند؟!

شب وروزتان خوش وروزگارتان غیر قجری باد
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: