کد خبر: ۲۵۴۵۹
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۵
جهانگیر ایزدپناه
شاید راز کم حرفی و توداری کاخلیفه در همین امر بود که درد و رنج ها و قصه زندگی خود و اطرافیان و سرگذشت شان را نه با کلام و توضیح و سخن ، بلکه با نای و نی غمناک اش بیان می کرد و گاهی هم با نی دمی می گرفت....
پایگاه خبری آوای رودکوف-«جهانگیرایزدپناه»:با برادرم امیر شش سال دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه فیلگاه بودیم و دو سه سالی را در روستای چهاب نزد یکی از اقوام بودیم .

آنچه که در ذهن و وجودم نقش بسته نی نوازی "کاخلیفه " بود . مردی کم حرف و در عالم خود که زیاد اهل مجالست هم نبود و با نی اش در جمعی حضور نمی یافت و نمی نواخت .پاسی که از شب می گذشت و سکوت و خاموشی بر روستا حکم فرما می شد ، در تاریکی و تنهایی در خانه اش نی نوازی را شروع می کرد که بر سکوت شب بیشتر می افزود . صدایی حتی از خانواده اش شنیده نمی شد .

کسی چه می داند که در آن تاریکی شب آن نی نالان ، چه اشک ها بر چشمان بقیه سرازیر نمی ساخت . زیرا انسان ها بردباراند و صبور ! چه غم ها و دردها در دل دارند ؛ چه اشک ها را پنهان می دارند تا زندگی دیگران و نسل آینده را از شادی محروم نگردانند . تاریکی شب و ناله نی فرصتی است برای اشک ریزانی پنهان .

شاید راز کم حرفی و توداری کاخلیفه در همین امر بود که درد و رنج ها و قصه زندگی خود و اطرافیان و سرگذشت شان را نه با کلام و توضیح و سخن ، بلکه با نای و نی غمناک اش بیان می کرد و گاهی هم با نی دمی می گرفت :

بنال تا بنالم تا همیشه
پلنگ از کوه نالد ، شیر به بیشه

خبر آمد که دشتستان بهاره
زمین از خون فائز لاله زاره

آه ای هنر ،ای شعر ونثر شیوا و ای موسیقی چه افسونگر وسحر انگیزید که انسانها وقتی سخن معمول را برای بیان احساسات ورنج وشادی شان نا توان یافتند دست به دامن وپناهجویتان گشتند .
موسیقیدانان چنین میگویند که انسانها موسیقی را از الحان زیبای طبیعت (نسیم باد ، رقص شاخ وبرگ درخت وگلها ، نوای جریان رودها وآوای خوش رندگان و....) دریافتند و بعد آلات آن را با دست توانای هنرمندش بیافریدند ونوای خوش آوازش را هم در حنجرها همراهش نمودند .

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: