کد خبر: ۲۵۵۰۳
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۷
جهانگیر ایزدپناه
من ناشی هم بدون بسم ال.....شروع به خواندن سوره کردم ناگهان جناب افراشته که بومی بود و همه را بخوبی می شناخت ، گفت:بشین بشین چرا بسم ال.... نگفته شروع کردی ...
پایگاه خبری آوای رودکوف-«جهانگیرایزدپناه»در سومین قسمت از خاطرات دوران دبستان و دبیرستان خود نوشت: دوره دبستان قریه فیلگاه یا پیلگاه معلم مان جناب اسفندیار افراشته ، معروف به ملافضیل پدر جناب دندانپزشک دکتر افراشته از من خواست که سوره ای را بخوانم .

من ناشی هم بدون بسم ال.....شروع به خواندن سوره کردم ناگهان جناب افراشته که بومی بود و همه را بخوبی می شناخت ، گفت:بشین بشین چرا بسم ال.... نگفته شروع کردی ؛ اولاد میرزاعلی(ایل ما) جماعت همه اش به فکر گله وبز ومیش هستند کدامشان قرآن درست خواند که تو در ست بخوانی .

بچی یل (بچه ها)جا نگروته زدند زیر خنده و من هم خجالت زده و نا راحت نشستم اما خنده بچه ها ادامه داشت. راستش را بخواهید من خیلی ناراحت شدم چون به علایق و باورهایمان که همان طایفه و بز ومیش و کهره و بره های عزیز مان که خیلی هم دوستشان داشتیم و مایه اعتبار بودند ، توهین شده بود.




ادامه دارد.....
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: