نقل داستانی کوتاه در قالب شعر
علی پناه دهقان شاعر کهگیلویه و بویراحمد "حکایت عقرب و مرد نیکوکار"را در قالب شعری سروده است.
پایگاه خبری آوای رودکوف:علی پناه دهقان شاعر کهگیلویه و بویراحمد "حکایت عقرب و مرد نیکوکار"را در قالب شعری سروده است.
روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند. او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما عقرب انگشت او را نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.
رهگذری او را دید و پرسید: "برای چه عقربی را که نیش می زند، نجات می دهی؟"
مرد پاسخ داد: "این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم." چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتا نیش می زند؟
عشق ورزی را متوقف نساز. لطف و مهربانی خود را دریغ نکن، حتی اگر دیگران تو را بیازارند.
بنام ایزد
"حکایت عقرب ومرد نیکوکار"
راد مردی عقربی دید از قضا
که اندرون آب می زد دست وپا
بنده ی احسان وغیرت گشت مرد
تا که عقرب را رهاند از فنا
بوسه زد عقرب به دست رحم مرد
تا جواب نیکیش باشد جفا
بار دیگرمردسعی خویش کرد
باز هم عقرب وتکرار خطا
شاهدی برحال هردو چیره بود
مات بود ازدیدن این ماجرا
گفت شاهد این چنین با نیک مرد
ماندم از این طرز احسان شما
نیست پژواکی ازاین اندیشه ات
با چنین بد طینتی نیکی چرا ؟
مرد گفتانیش عقرب طبع اوست
طبع من با عشق باشد هم نوا
پادشاه عشق امر مهر کرد
اونمود اقلیم نیکی را بنا
عشق چون فرمان دهد فرمانبرم
می کنم من طاعت از فرمانرو ا
مهر بانی را نباید درب بست
گرچه هم آزار بینی ز اشقیا
علی پناه دهقان/لنده
۱۰آذر ماه ۱۳۹۸
عضویت در خبر نامه