طنز به قلم وحید حاج سعیدی؛
...خواجه نگاهی تاملی کرد و بفرمود: در دیاری که دکل را با پیچ و مهره می برند، بودجه ورزش یک مملکت را به یک مربی درجه سوم اروپایی هبه می کنند و کارخانه و شرکت هواپیمایی را به ثمن بخس به بچه مچه ها واگذار می کنند، دزدیدن پراید غریب نیست!
آوای رودکوف-وحید حاج سعیدی:آورده اند خواجه مژمژ در حجره نشسته بودی و در حال به تحلیل تکنیکال بورس همی مشغول که از بورس ندا درشدی« ای خواجه ما را از قیمت لحظه ای خود خبر نیست و باید زنگ بزنیم و بپرسیم، حضرت خواجه چه چیز را تحلیل می کند؟!» خواجه لختی بیاندیشید، پس کله خود بخاراند و رایانه مالشی خود را بست و کناری بنهاد!
در همین حال اعوان و مریدان خواجه هلهله کنان و لبخند زنان ( لبخندی نوبخت وار که ما هیچگاه معنای لبخند این بزرگوار را نفهمیدیم) با ماسک و رعایت فاصله اجتماعی مورد تائید ستاد مقابله با کرونا وارد حجره شدندی و ندا در دادی: ای خواجه دو خبر نیک و بد داریم. اول کدام را بگوئیم؟ خواجه گفت: خبر بد. مریدان گفتند: پراید شهرداری خرمشهر را به سرقت بردند.
خواجه نگاهی تاملی کرد و بفرمود: در دیاری که دکل را با پیچ و مهره می برند، بودجه ورزش یک مملکت را به یک مربی درجه سوم اروپایی هبه می کنند و کارخانه و شرکت هواپیمایی را به ثمن بخس به بچه مچه ها واگذار می کنند، دزدیدن پراید غریب نیست!
خبر نیک را بگوئید. مریدان هلهله کنان گفتند: سارق پیدا شده است. رئیس آتش نشانی خرمشهر پراید سرقت نموده و آن را اسقاط کرده است!
خواجه گفت: تف بر شما... ننگ تان باد ... با این اوضاع فاضلاب و سیستم لوله کشی نامناسب این بلاد آبروی رفته را چگونه می خواهید به جوی بازگردانید؟!
بگذارید حکایتی برایتان بازگو کنم. فرد وارفته ای ببخشید فرد وارسته ای در هفته یک شب به خانه زن بدکاره محله شدی و با پرداخت دستمزد بدیشان، او را از گناه بازبداشتی و با خرید مسکرات از ساقی محل و ریختن در چاه مستراح ، مانع از فسق و فجور عده ای دیگر می گردید!
این بنده خدا نیز با سرقت خودروی نا ایمن پراید و اسقاط آن باب حادثه را بر شهردار و کارمندان ببست تا خدای ناکرده گزندی به این دوستان نرسد!
مریدان که از این زاویه به ماجرا نگاه نکرده بودند، فی الحال حال جامه ها بدریدی و نعره ها زدندی و برای بازگردادن آب رفته به جوی به دنبال پیمانکار صاحب شناسنامه و با اتیکت شدندی!
بیشتر بخوانید:
عضویت در خبر نامه