کد خبر: ۲۹۱۹۲
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ - ۰۰:۵۲
سرویس شعر و ادب پایگاه خبری آوای رودکوف؛
غزلی از فرزاد فتحی شاعر کهگیلویه و بویراحمدی با عنوان یک فنجان شعر تقدیم علاقمندان به شعر و ادب فارسی
پایگاه خبری آوای رودکوف:غزلی از فرزاد فتحی شاعر کهگیلویه و بویراحمدی با عنوان یک فنجان شعر تقدیم علاقمندان به شعر و ادب فارسی

باران اگر چه اتفاقی سبز و رویایی است
سهم‌ من از این چتر رنگارنگ تنهایی است

این را درختانِ به خاک افتاده می دانند
هنگامه‌ی باران طلوع فصل شیدایی است!

از چشم‌های عاشقم خون جگر جاری است
حال و هوای چشم‌های تو فریبایی است

وقتی که می‌خندی جهان از قصه می‌افتد
لبخندهایت خود برایم دین و دنیایی است

قسمت نشد حتی برای لحظه‌ای باشی
آری! سزای دل به تو بستن شکیبایی است

چشم تو پهلو می زند بر هر چه زیبایی است
آهو تو را دیده‌است که یاغی و صحرایی است

در بر بکش من را برای لحظه‌ی آخر
جان دادنم در دست‌های تو تماشایی است

عاشق شدن آغاز فصل بی تو بودن بود
پایان من هنگامه‌ی وقتی که می‌آیی است

#فرزاد_فتحی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: